مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
روسیه
منبع:
سیاست دوره ۵۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
307 - 285
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر ارتش روسیه برخی جنگ افزارهای نظامی خود را نوسازی کرد که از مهم ترین آنها، افزارهای انتقال کلاهک های هسته ای بوده است. در این زمینه برخی سلاح های پیشرفته و نو شامل موشک های قاره پیما و کروز، راکت های مافوق صوت و زیردریایی های هسته ای باسرنشین و بی سرنشین در اختیار نیروهای مسلح روسی قرار داده شدند. پرسش اصلی پژوهش این است که چرا روسیه به نوسازی وسایل انتقال کلاهک های هسته ای خود اقدام کرده است؟ در فرضیه بیان می شود که اقدام های امریکا و ناتو در استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا موجب شد که روسیه انواع وسیله حمل و پرتاب کلاهک های اتمی خود را نوسازی کند. در پژوهش با رویکردی توصیفی - تبیینی، از روش تحلیل کیفی اسناد دولتی (مانند راهبرد امنیت ملی) و بیانات مقامات عالی رتبه روسیه، افزون بر بررسی دیدگاه های نظریه پردازان و کارشناسان داخلی و خارجی استفاده شده است. اقدام غرب در استقرار سامانه های دفاع موشکی از دید رهبران روسیه تهدیدی وجودی تلقی می شود و در نتیجه مهم ترین ابزار مؤثر مسکو در برابر تهدیدهای راهبردی غرب، اجرای برنامه نوسازی نظامی با هدف افزایش توانایی حمل و پرتاب کلاهک های اتمی برای بازدارندگی و نیز حفظ توانایی تلافی برای پاسخ به حمله اتمی غرب بوده است. نوآوری نظامی روسیه دربرگیرنده تولید موشک هایی است که سپرهای دفاع موشکی امریکا و ناتو قادر به رهگیری و انهدام آنها نباشند. استقرار این سامانه های تهاجمی بر توانایی بازدارندگی و دفاعی روسیه در برابر غرب افزوده است.
جایگاه راهبردی سوریه در معادلات انرژی و ژئو- اکونومیک روسیه
حوزههای تخصصی:
ازسپتامبر 2015 که مسکو وارد تحولات میدانی سوریه شد، منافع بازیگران مختلف در این منازعه زیاد بوده و از اهمیت حیاتی برای هر کدام از آنها برخوردار می باشد . روسیه نیز مانند سایر متحدین و مخالفین رژیم اسد در جنگ سوریه با دلایل سیاسی و ژئواکونومیک خاص خود حضوریافت. منطقه خاورمیانه در اثر منازعات بین کشورهای مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای متزلزل شده وبحران سوریه بر پیکربندی ژئوپلیتیک منطقه تأثیرزیادی گذاشته است . این پژوهش برآن هست که دلایل مداخله روسیه در درگیری های سوریه را مورد بررسی قراردهد. پرسش این هست که چرا روسیه در جنگ داخلی سوریه مداخله نمود؟ فرضیه پژوهش مبتنی بر این گزاره است که روسیه برای استفاده از موقعیت استراتژیک سوریه، مسایل مربوط به انرژی و منافع اقتصادی (ژئو-اکونومیک ) خود در این کشور مداخله نموده است .حضور روسیه در سوریه فرصتی ایده آل برای نزدیک شدن به کشورهای قدرتمند منطقه برای بهره مندی ازبازار پرسودفروش اسلحه ونیز مشارکت در برنامه های مسیر انتقال خطوط لوله نفت و گاز می باشد که سبب شده با وجود خطرات و هزینه هابرای حفظ رژیم اسد، مسکو قدرت سیاسی و اقتصادی خود را برای پیشبرد منافع درمنطقه خاورمیانه به کار گیرد. این پژوهش عمدتاً مبتنی بر روش تحقیق کیفی با استفاده از ابزار گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها انجام شده است.
توازن قوا عاملی محرک در کنشگریِ مسکو نسبت به واشنگتن؛ مطالعه ی موردی: حوزه ی راهبردی اوراسیای مرکزی
حوزههای تخصصی:
گرایش به سوی منطقه گرایی سبب شده است تا آوردگاه راهبردی اوراسیای مرکزی به عنوان یکی از مهم ترین مناطق ژئوپلیتیکِ جهان، بنا به موقعیت امنیتی، راهبردی و اقتصادیِ ویژه ای که احراز نموده است بیش از پیش در کانون توجه روسیه، ایالات متحده و دیگر قدرت های منطقه ای و جهانی قرار گیرد. در این میان مسکو که در سودای احیای جایگاه ابرقدرتی خود است طی سالیان اخیر با تکیه بر ذهنیت تاریخی، دکترین خارجِ نزدیک، رویکرد نواوراسیاگرایی و همچنین گفتمان ژئوپلیتیکِ منفعت بنیان در عرصه سیاست خارجی کوشیده است تا راهبرد امنیتی خود را از راهبردی جهانی با رویکردی مضیق به راهبردی منطقه ای با رویکردی موسع تبدیل نموده و از این رهگذر راهبرد توازن قوا را به عنوان الگویِ رفتاری خود برای مواجهه با یک جانبه گرایی واشنگتن در پیش گیرد. نوشتار حاضر با استفاده از مؤلفه های تئوریکِ مُستتر در تئوری توازن قوا و همچنین بهره گیری از روش پژوهش کیفی و ابزار مطالعات اَسنادی، کوشیده است تا به این پرسش پاسخ دهد که در چارچوب راهبرد موازنه قوا، روسیه چه تمهیداتی را برای مقابله با اقدامات یک جانبه ایالات متحده در حوزه راهبردی اوراسیای مرکزی در پیش گرفته است؟ فرضیه ای که در مقابل پرسش مزبور قابل طرح می باشد ناظر بر آن است که مقامات کرملین از طریق تولید نظام های معنایی، شیوه تفسیر مادی و بازچینش مستمر فهرست دوستان/دشمنان کوشیده اند تا با تلقی واشنگتن به عنوان کنشگری چالش گر، مهار این بازیگر فرامجموعه ای را با هدف تحدیدِ نفوذ، قبض ژئوپلیتیک و کاهش وزن راهبردی در قالب راهبردهای نظامی، اقتصادی و همچنین سیاسی و امنیتی (بحران اوکراین) در پیش گیرند.
رویکرد روسیه و ترکیه به ترتیبات امنیتی در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
209 - 237
حوزههای تخصصی:
به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های تازه تاسیس در سال ۱۹۹۱میلادی و همچنین شکل گیری ژئوپلتیک جدید در قفقاز جنوبی ،این منطقه به یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان تبدیل گردید.ولی با این وجود و به رغم اهمیت و جایگاه ژئوپلتیک و ژئواکونومیک برجسته اش،به لحاظ مناقشات قومی و سرزمینی، بی ثباتی سیاسی،عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی،گرایش های سیاسی متعارض و فقدان ساختار امنیتی همکاری جویانه منطقه ای،این منطقه همواره با تهدیدات و چالش های امنیتی مواجه بوده است.در این میان موقعیت راهبردی و منابع انرژی قفقاز توجه بازیگران و قدرت های منطقه ای و جهانی را به خود جلب کرده و هریک از این بازیگران با به کارگیری ابزار ها و سیاست های مختلف و تاثیر گذاری بر ترتیبات امنیتی منطقه ،به دنبال اعمال نفوذ در منطقه و پیشبرد اهداف سیاست های خارجی خود بوده اند. روسیه به عنوان وارث اتحاد جماهیر شوروی سابق و ترکیه به عنوان بازیگر منطقه ای تاثیرگذار با پیوند های مختلف تاریخی ،فرهنگی،مذهبی و نژادی با ملل ساکن در جمهوری های تازه تاسیس مستقر در این حوزه، در کنار سایر بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای از جمله بازیگرانی هستند که نقش برجسته ای در شکل دادن بر ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی داشته است این مقاله به دنبال تشریح رویکرد امنیتی و بازیگر منطقه ای یعنی روسیه و ترکیه در قفقاز جنوبی بوده و تاثیر آن بر ترتیبات امنیتی شکل گرفته در منطقه یاد شده را به بحث و بررسی می گذارد.
راهبرد امنیت لویاتانی: بازتاب محیط ژئوپلیتیک در اندیشه حکمرانی روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
31 - 69
حوزههای تخصصی:
دولت روسیه راهبرد امنیتی فعال و مخاطره آفرینی داشته و بویژه در سال های اخیر، وجه گسترندگی، تحریک آمیزی و تهاجمی آن پررنگ تر شده و این مساله در اقدامات نظامی در گرجستان، اوکراین و سوریه و بویژه در فحوای سند «راهبرد امنیت ملی» منتشره در تیرماه 1400 بیش از پیش نمایان شده است. از این رو، مساله اصلی در این مقاله، وضعیت تهاجمی بودن راهبرد امنیتی روسیه و چگونگی شکل گیری، تحول و بروز آن است و این پرسش مطرح می شود که «چرا و چگونه راهبرد امنیت ملی این کشور دچار چنین تحول مهم و دگردیسی افق گشایانه ای(تغییر پارادایمی) شده است؟» ایده ای که در پاسخ به این پرسش و در چارچوب نظریه برساخت گرا(سازه انگار) ارائه می شود آن است که «دگردیسی در راهبرد امنیتی روسیه مستلزم درک تعاملات سه متغیر محیط، گفتمان(یا نگرش) و رفتار است و بحرانی شدن محیط ژئوپلیتیک و ژئوکالچری این کشور به تقویت گفتمان دولت گرا و اقتدارگرا انجامیده و بر شکل گیری راهبرد امنیتی گسترده، تحریک آمیز و هجومی اثر گذاشته است». روش تحقیق در این مقاله از نوع کیفی با استفاده از ابزار تحلیل گفتمانی است و قلمرو زمانی تحقیق نیز عمدتاً سال های 2014 تا 2021، قلمرو مکانی فدراسیون روسیه و منطقه پساشوروی و قلمرو موضوعی نیز مقوله امنیت را در بر می گیرد. نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد که هر چه فشارهای محیطی بر روسیه افزایش یابد، نگرش های سیاسی تندتر و احتمال اقدامات تهاجمی افزایش می یابد و با توجه به برخورداری این کشور از موقعیت همپایگی راهبردی در حوزه هسته ای با آمریکا، امکان محدودسازی آن دشوارتر خواهد بود.
ژئوپلیتیک انرژی، روابط روسیه و اتحادیه اروپا( برداشت رهبران از نورداستریم2)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۳
84 - 101
حوزههای تخصصی:
عوامل مادی و ژئوپلیتیکی همواره از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر مناسبات سیاسی کشورها در قبال انرژی بوده است اما علاوه بر این، نحوه درک یک تصمیم گیرنده(رهبر) از جهان، خود یا دیگری برای درک این مسئله که چرا برخی تصمیمات گرفته می شوند و برخی دیگر توسط آن ها کنار گذاشته می شوند حیاتی است. این مقاله با هدف در نظر گرفتن برداشت رهبران، به ویژه مفهوم سازی متفاوت روسیه و کشورهای عضو اتحادیه اروپا (آلمان و لهستان) از یکدیگر، برای درک دوگانگی تعارض/ همکاری در بخش انرژی استفاده شده است. این نوشتار با استفاده از منابع اسنادی و اینترنتی معتبر و با بهره گیری از استراتژی قیاسی و در چارچوب رئالیسم نئوکلاسیک به تبیین - تحلیل این سوال می پردازد که برداشت رهبران چه تاثیری بر روابط روسیه و اتحادیه اروپا در قبال ژئوپلیتیک انرژی بعد از بحران اوکراین داشته و به چه صورتی روابط آنها را شکل داده است؟ فرضیه مطرح اینکه، برداشت رهبران نقش مهم و فزاینده ای بر منطق تعارض/ همکاری در ژئوپلیتیک انرژی داشته و دیگری دوست- دشمن را در روابط انرژی روسیه و اتحادیه اروپا دوباره فعال کرده است. در هیچ مورد دیگری چنین دوگانگی همانند پروژه خط لوله نورد استریم2، واضح تر نمی باشد. در تجزیه و تحلیل موضوع، در حالی که پژوهش حاضر اهمیت عوامل مادی و ژئوپلیتیکی را نادیده نمی گیرد، اما متغیر فهم و برداشت رهبران هر دو سوی روسیه و اتحادیه اروپا (آلمان و لهستان) را به عنوان متغیری مهم و اساسی در شکل دادن به روابط آنها در قبال نورد استریم 2، نتیجه می گیرد.
معادله منزلت طلبی روسی در بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام، مطالعه موردی سوریه و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منزلت طلبی به مثابه یک چارچوب تحلیلی در سیاست خارجی نشان می دهد که چگونه روسیه در بحران های ژئوپلیتیکی، نقش های متفاوتی ایفا می کند. منزلت طلبی روسی، متأثر از بینش ژئوپلیتیک و هویت تاریخی روسیه، سبب تبدیل شدن این کشور به یک کنشگر تأثیرگذار در بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام بوده است. مسئله اصلی این پژوهش ارتباط میان منزلت طلبی در سیاست خارجی روسیه و عملکرد متفاوت این کشور در بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه است. این پرسش مطرح می شود که چه معادله ای میان منزلت طلبی روسی و عملکرد متفاوت مسکو در دو بحران ژئوپلیتیکی سوریه و یمن وجود داشته است؟ در پاسخ این فرضیه می آید که بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه به اندازه ای که بر دو مؤلفه هویت تاریخی و گستره ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک روسیه تأثیر می گذارند، رفتار منزلت طلبانه روسیه را تحت تأثیر قرار می دهد. یافته ها نشان می دهد بحران یمن برخلاف سوریه، ظرفیت های ژئوپلیتیکی لازم برای ایفای نقش یک قدرت جهانی از سوی روسیه را نداشته است. در مقابل، بحران سوریه به دلیل تداخل متغیرهای ژئوپلیتیکی منطقه ای و جهانی و همچنین ارتباط تاریخی آن با هویت روسی و امپراتوری شوروی، فرصت مناسبی برای پیشبرد راهبرد منزلت طلبی روسیه بود. معادله منزلت طلبی روسی و بحران های ژئوپلیتیک در خاورمیانه سبب شده است تا مسکو تمایلی برای ورود به الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه خاورمیانه نداشته باشد. به بیان دیگر در معادله روسی، تقویت یا تضعیف محور مقاومت یا سازش اصالت ندارد.
الگوی مقایسه کنش سیاسی و راهبردی آمریکا و روسیه در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رقابت های امریکا و روسیه در دوران بعد از جنگ سرد ماهیت منطقه ای پیدا کرده است. ژئوپلیتیک تعارض از حوزه جهانی به عرصه منطقه ای منتقل شده است. در چنین شرایطی، تبیین حوادث نیازمند درک دقیقی از معادله قدرت در رهیافت رئالیستی، الگوی ساختاری سیاست بین الملل در رهیافت رئالیسم جدید و هویت در مکتب انتقادی می باشد. یکی از مناطقی که رقابت امریکا و قدرت های بزرگ را منعکس می سازد، سوریه است. در سوریه تحولات منطقه ای بر اساس رهیافت باری بوزان تبیین می شود. این تحقیق به منظور شناسایی و ارزیابی رقابت های راهبردی آمریکا و روسیه در سوریه انجام شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها ، توصیفی و از نوع تحلیلی است. در این تحقیق نخست بازتولید نشانه های تعارض امریکا و روسیه در منازعات منطقه ای مطرح و سپس هویت در رقابت های منطقه ای بازیگران موثر سیاست بین الملل ، تاثیر بهار عربی بر گسترش رقابت های منطقه ای امریکا و روسیه در سوریه ، فرایندتبدیل منازعه امنیتی به رویارویی هویتی امریکا و روسیه در سوریه ، تسری بحران در فرایند جنگ داخلی سوریه بررسی شده و در پایان نیز نتایج حاصله از تحقیق ارایه شده است.
عوامل مؤثر بر تصمیم سازی روسیه نسبت به اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسیه هم زمان با قرارگرفتن در جبهه مخالف اسرائیل، سیاست نزدیکی راهبردی به این بازیگر را در دستور کار خود قرار داده است. عوامل مؤثری در سطح کلان و خرد در تصمیم سازی روسیه در نزدیکی با اسرائیل به صورت معمول و پیچیده دخیل بوده اند. این عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی روسیه، از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون پیوستگی و استمرار داشته اند، تاجایی که سطح همکاری و روابط کنونی روسیه با اسرائیل در تحولات منطقه و بین الملل، جایگاه روسیه را در مجامع بین المللی به عنوان شریک راهبردی نشان داده است. با توجه به اهمیت موضوع، در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش ها هستیم که چه عوامل مهمی در سطح کلان و خرد در تصمیم سازی روسیه نسبت به نزدیکی راهبردی با اسرائیل تأثیرگذار بوده است؟ همچنین چگونه برخی از عوامل نسبت به برخی دیگر بر رفتار و مواضع سیاست خارجی روسیه به ویژه در دوران پوتین در برابر اسرائیل اهمیت بیشتری داشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که نزدیکی راهبردی با اسرائیل در سیاست خارجی، نتیجه وجود عواملی در فرایند تصمیم سازی روسیه بوده است که البته در سطح کلان و خرد با درجه های متفاوت از تأثیرگذاری ظاهر و به بازتولید راهبرد نزدیکی با اسرائیل در سیاست خارجی روسیه منجر شده است. در دوران ریاست جمهوری پوتین، عامل نقش و بعد از آن متغیر محیطی نسبت به دیگر عوامل بر این تصمیم تأثیر بیشتری داشته است. روش پژوهش در این نوشتار تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است و از نظریه جیمز روزنا برای تبیین این موضوع بهره گرفته ایم.
سیاست علم و فناوری و ایجاد دانشگاه های کارآفرین در روسیه، تحلیلی مبتنی بر الگوی مارپیچ سه جانبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود شباهت های تاریخی چشمگیر بین ایران و روسیه، مطالعه تجربه های روسیه برای ما ایرانیان، به ویژه در حوزه سیاست گذاری بسیار مفید است. در این نوشتار به عنوان مطالعه موردی سیاست علمی و فناوری روسیه و جایگاه کارآفرینی در دانشگاه های این کشور را مطالعه می کنیم. این پرسش ها مطرح است که سیاست های روسیه در حوزه علم و فناوری چه تحولاتی را گذرانده و دولت برای نوآوری و ایجاد دانشگاه های کارآفرین چه اقدام هایی انجام داده است و این اقدام ها تا چه میزان موفق بوده اند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، در این نوشتار تلاش های دولت های مختلف روسیه در جهت ایجاد زیرساخت های نهادی برای همگرایی و هم افزایی بازیگران سه گانه عرصه نوآوری برای تبدیل علم به فناوری و تولید دانش بنیان را تحلیل می کنیم. یافته های پژوهش نشان می دهد در یک چشم انداز تاریخی از زمان روسیه تزاری تا به امروز، دولت محرک اصلی توسعه علم و فناوری در این کشور بوده است، اما در پیشبرد هدف تبدیل علم به فناوری و تشویق شرکت ها و دانشگاه ها به همکاری برای نوآوری موفق نبوده است. علت آن، ضعف زیرساخت های نهادی و نبود همکاری نظام مند بین ارکان سه گانه حکومت، صنعت و دانشگاه است. بنابراین کامیابی روسیه در نوآوری و تولید دانش بنیان به تقویت همگرایی نهادی بین این بخش ها و ایجاد خوشه های کارآفرینی به مرکزیت دانشگاه ها بستگی دارد. چارچوب نظری که برای تبیین این موضوع برگزیدیم مدل مارپیچ سه جانبه است. بر همین اساس می توان نوشتار حاضر را نوعی مدل یابی معادلات ساختاری دانست که در فرایند آن از روش تحقیق کیفی با تمرکز بر موردپژوهی روسیه پیروی شده است.
مطالعۀ تطبیقی فرصت ها و تهدیدهای طرح های اقتصادی چین و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار به دنبال مطالعه تطبیقی فرصت ها و تهدیدهای طرح های اقتصادی چین و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران هستیم. بنابراین با روش تحلیل مضمون و از نوع ماتریس مضمون با مشاهده غیرمستقیم (واکاوی متن ها)، داده های نوشتار را به صورت روش نمونه گیری هدفمند از روی متن های موجود گردآوری و به وسیله رمزگذاری موضوعی، مضمون ها، فرصت ها و تهدیدهای طرح های اقتصادی چین و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران را شناسایی و برحسب وجوه اشتراک و جدایی با یکدیگر مقایسه و تحلیل کرده ایم. یافته های نوشتار نشان داد وجه اشتراک طرح های اقتصادی چین و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران از نظر فرصت، افزایش اهمیت ژئوپلیتیکی ایران و گسترش روابط با کشورهای درگیر این طرح های اقتصادی است. همچنین، وجه جدایی طرح های اقتصادی چین و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران از نظر تهدید، داشتن پیامدهای منفی سیاسی و اقتصادی به دلیل اجرای طرح های اقتصادی روسیه و به وجودآمدن تنش و برهم خوردن توازن منافع میان کشورهای درگیر طرح اقتصادی چین است. برای اعتبارسنجی یافته های کیفی از روش ممیزی و تشکیل گروه کانونی و برای پایایی سنجی آن از قابلیت تکرارپذیری و قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده کرده ایم.
روند قدرتمندی جهانی چین و سیاست موازنه ای روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند تدریجی خیزش چین واقعیتی مهم در دهه های نخستین قرن بیست ویکم بوده و امکان جابه جایی قدرت را در آینده مطرح کرده است. به طبع پیامدهای بین المللی، منطقه ای و ملی مهمی برای دیگر قدرت های بزرگ و نیز روسیه داشته است و واکنش آن ها را به دنبال خواهد داشت. به ویژه مسئله واکنش روسیه با توجه به همسایگی با این کشور اهمیت بیشتری دارد. از این رو این پرسش ها مطرح می شود که الگوی رفتاری روسیه در قبال روند قدرتمندی چین چگونه تبیین پذیر است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که روسیه بیشتر به دنبال یک سیاست خارجی موازنه ای دو سویه با چین و غرب در یک نظام بین المللی چندقطبی است، اما به دلیل رقابت ژئواستراتژیک با غرب، سپر موشکی و گسترش ناتو در محیط منطقه ای به ویژه در مسئله اوکراین، ناگزیر به هم سویی با چین و ایجاد یک موازنه تدریجی جایگزین برآمده است. برای بررسی این ایده با روش تحلیل محتوای کیفی، داده ها و اسناد موجود و دیدگاه های صاحب نظران و با بهره گیری از نظریه جابه جایی قدرت، مسئله روند قدرتمندی چین، پیامدها برای روسیه و الگوی رفتاری آن را تحلیل می کنیم. دستاورد اصلی این نوشتار این است که وضعیت آینده سیاست بین المللی، آثار آن برای قدرت های بزرگ و نیز محیط منطقه ای ایران و به ویژه منطق رفتار قدرت های شرقی و چشم انداز آینده سیاست شرق گرای دولت جدید را به شکل روشن تری به ما نشان می دهد
عوامل اقتصادی مؤثر بر جهت گیری سیاست خارجی فنلاند در برابر فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسیه هم زمان تهدید و فرصتی مهم در سیاست خارجی فنلاند محسوب می شود. راهبرد سیاست خارجی فنلاند در برابر روسیه بر دو رکن دفاعی (لزوم بازدارندگی نظامی) و اقتصادی (لزوم روابط گسترده) بنا شده است. تمرکز اصلی در این نوشتار بر رکن دوم است. تاریخ و جغرافیا، دو عامل مهمی هستند که فنلاند و روسیه را به شریک های اقتصادی ذاتی تبدیل کرده اند. در اینجا این پرسش مطرح است که عوامل اقتصادی چگونه بر جهت گیری سیاست خارجی فنلاند در برابر روسیه تأثیر گذاشته اند؟ بررسی نظم برامده از این فرایند نیز اهمیت دارد. در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که انرژی در کنار تجارت کالا و خدمات مهم ترین عناصر اقتصادی هستند که سبب پیگیری راهبردهای مدارا و هنجاری و در نتیجه، ایجاد آسیب پذیری دوجانبه در روابط فنلاند و روسیه شده است. در این نوشتار برای آزمون فرضیه از نظریه وابستگی متقابل نامتقارن مبتنی بر آسیب پذیری کوهن و نای بهره برده ایم. روش پژوهش نیز ترکیب آمار توصیفی و مشاهده میدانی است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که روسیه با رویکردی ژئواکونومیک از انرژی برای پیشبرد سیاست های خود در برابر فنلاند استفاده می کند. در حوزه تجارت کالا نیز فنلاند در وضعیتی آسیب پذیر قرار گرفته است؛ در مقابل، در خدمات دست بالا را دارد. به ویژه به وسیله مؤلفه ترانزیت کالا، روسیه را در وضعیت ضعف قرار داده است. مجموع این دو ایستار، سبب شکل گیری وابستگی متقابل در روابط میان دوطرف شده است.
طرح نورد استریم 2 و منافع آلمان، روسیه، اتحادیه اروپا و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح نورد استریم 2 تا پیش از اقدام های روسیه در فوریه 2022 در اوکراین به موضوع چالش برانگیزی در اتحادیه اروپا و آمریکا تبدیل شده بود. به طوری که تأثیر این طرح بر امنیت و منافع برخی از اعضای اتحادیه اروپا و آمریکا سبب دودستگی در میان اعضای اتحادیه اروپا شده بود. همچنین روابط میان آلمان و آمریکا را با چالش روبه رو کرده بود. از این رو، در این نوشتار می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که علت حمایت آلمان و روسیه و همچنین مخالفت برخی از اعضای اتحادیه اروپا و آمریکا با طرح نورد استریم 2 چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح است که علت حمایت و مخالفت این کشورها با این طرح تأثیرهایی است که این طرح می تواند بر امنیت و منافع ملی این کشورها داشته باشد. برای پاسخ گویی به این پرسش و آزمون فرضیه از روش کیفی مطالعه موردی چندگانه بهره می گیریم. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است و با رویکردی توصیفی تحلیلی در بستر مفهومی نظریه نوواقع گرایی آن ها را تجزیه وتحلیل می کنیم. برمبنای آزمون فرضیه، تأمین امنیت انرژی، ارتقای مرکزیت آلمان در حوزه انرژی، تثبیت موقعیت سیاسی و اقتصادی آلمان در روسیه، تنوع سازی در سیاست انتقال انرژی، درآمد هنگفت صادرات گاز و قراردادن ابزاری قدرتمند در اختیار روسیه، وابستگی بیشتر اتحادیه اروپا به انرژی روسیه، استفاده ابزاری روسیه از این طرح و تأثیر این طرح بر منافع اقتصادی و هدف های آمریکا در برابر روسیه از مهم ترین دلایل حمایت آلمان و روسیه و مخالفت آمریکا، لهستان، استونی، لئونی و لیتوانی با این طرح بوده است.
ایران- اوکراین در دوران بحران و تأثیر آن بر روابط با روسیه
حوزههای تخصصی:
جنگ 2022 (روسیه – اوکراین) و تعاملات جمهوری اسلامی ایران با اوکراین، می تواند روابط ایران و روسیه را تحت تأثیر قرار دهد. مقاله حاضر با پیش فرض قرار دادن گسترش و تمایل به ارتقاء مناسبات دو جانبه ایران - اوکراین و همچنین حساسیت های روسیه، در تلاش است به دو پرسش : «1 گسترش روابط ایران و اوکراین چه تأثیری بر روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه دارد؟»؛ «2 هدف اوکراین از گسترش ارتباطات با جمهوری اسلامی ایران چیست؟» و «3 آیا اوکراین به دنبال تعامل با ایران فارغ از نحوه تعاملات ایران با روسیه است؟» پاسخ دهد. رویکرد پاسخگویی تحلیلی- تبیینی است. روش جمع آوری اطلاعات و داده ها کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی است. نتایج کلی نشان می دهد که ایران باید ضمن تکیه بر واقعیت های موجود سیاسی - اجتماعی در اوکراین سعی کند از فرصت پدید آمده، بیشترین استفاده را در نزدیکی به اتحادیه اروپا و فرصت سازی در حوزه امنیت انرژی ازجمله انتقال گاز به اروپا را انجام دهد و همچنین ایران سیاست خود را در قبال اوکراین به گونه ای تنظیم کند که خود درگیر چالش های طرف های درگیر (روسیه – اوکراین) نشود؛ چرا که استمرار روابط با روسیه «امتیاز ویژه» در مقابل با غرب است.
همگرایی فرهنگی و اجتماعی در اوراسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
969 - 988
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین رخدادهای قرن بیستم تجزیه اتحاد شوروی بود که مرحله جدیدی از تعامل های چندبعدی را هم برای کشورهای جانشین و هم برای دیگر کشورهای درگیر در این تکامل تاریخی گشود. کشورهای پساشوروی با پیامدها و میراث گذشته تاریخی خود روبه رو هستند که تأثیرهای عمیقی در روند همگرایی کشورهای منطقه دارد. روسیه و دیگر کشورهای پساشوروی، نهادهای دولتی، بینش های سیاسی، اجتماعی و امنیتی، فرهنگ سیاسی را از گذشته به ارث برده اند. کشورهای نو استقلال در تلاش بودند مشکلات داخلی خود را با پشتیبانی قدرت های خارجی حل کنند، اما شوق اولیه برای همگرایی با کشورهای غربی به زودی فروکش کرد و مشکلات مشابه درون این کشورها آشکار شد. عوامل فرهنگی، زبانی، جغرافیایی و پیوندهای شخصی و نهادی روس ها با مناطق پیرامونی در دوره پساشوروی از بین نرفته است. بنابراین، روسیه سعی دارد در حوزه همگرایی های اوراسیایی ازجمله فرهنگی و اجتماعی دست برتر را داشته باشد. هدف نویسندگان، بررسی این موضوع است که روسیه در همگرایی اوراسیایی می خواهد نقش رهبری داشته باشد و این روند را از راه ابزارهای قدرت نرمی که در منطقه در اختیار دارد، مدیریت می کند. پرسش اصلی مقاله این است که در فرآیند همگرایی فرهنگی و اجتماعی اوراسیای مرکزی در دوره پساشوروی، روسیه چگونه نقش داشته است؟ فرضیه نویسندگان این است که در فرایند همگرایی فرهنگی و اجتماعی اوراسیای مرکزی، روسیه با تمرکز بر ابزارهای فرهنگی قدرت نرم خود، موقعیت خود را در اوراسیای مرکزی با استفاده از زبان روسی، آموزش، مذهب و رسانه تقویت کرده است.
تحلیلی بر نوسان قیمت جهانی محصولات گندم، جو، ذرت و سویا (پس از شروع جنگ روسیه و اوکراین)
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۰۱)
29 - 42
حوزههای تخصصی:
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، قیمت جهانی مواد غذایی در مارس (اواسط اسفند تا اواسط فروردین) به علت حمله روسیه به اوکراین به بالاترین سطح خود رسید. بر اساس شاخص ماهانه قیمت مواد غذایی در سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد در آوریل (اواسط فروردین تا اواسط اردیبهشت)، روغن های پخت وپز، غلات و گوشت به بالاترین سطح خود رسیدند؛ به این معنا که قیمت کالاهای غذایی نسبت به مدت مشابه سال گذشته، بیش از یک سوم افزایش یافت. جنگ روسیه و اوکراین صادرات بیش از یک چهارم گندم جهان را مختل کرد. جنگ با بستن بنادری که صادرات گندم و ذرت اوکراین از آنجا صورت می گرفت، به افزایش 17درصدی قیمت غلات در ماه گذشته کمک کرد. قیمت محصول گندم در کوتاه مدت دست کم 7/8 درصد و حداکثر 5/21 درصد افزایش می یابد. همین محصول در بلندمدت دست کم 3/10 درصد و حداکثر 4/19 درصد افزایش می یابد. پیش بینی می شود ایران به عنوان واردکننده بزرگ گندم و ذرت جهان با رتبه 8، در سال 1401 حدود 2 تا 3 میلیون تن گندم و کمتر از 4 میلیون تن ذرت وارد کند. افزایش بهره وری با استفاده از فناوری های روز دنیا و تکنیک های زراعی کارا و کاربردی، افزایش تولید با توجه ویژه به الگوی کشت جامع کشاورزی، تخصیص منابع سرمایه گذاری به فعالیت های R&D، افزایش تسهیلات و کاهش نرخ بهره آن در بخش کشاورزی، تخصیص تسهیلات بلندمدت به بخش کشاورزی، کشت محصولات استراتژیک به صورت فراسرزمینی و تخصیص سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی پیشنهاد می شود.
تداوم و تغییر در علل مداخله های نظامی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسیه در مقام مدعی منزلت بزرگ قدرتی یکی از بالاترین موارد مداخله نظامی را به ثبت رسانده است. حمله به اوکراین فصل نوینی در تاریخ مداخلات روسیه گشود که مطالعه و بازاندیشی درباره علل این مداخلات را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی تبیینی(علت کاوی) و تاریخی-تحلیلی در پی پاسخگویی به این ضرورت پژوهشی است. برای این منظور، پرسشی که در کانون پژوهش قرار دارد، پرسش از عوامل موثر در مداخله های روسیه و شناسایی و تفکیک عوامل اولیه(پایدار) از عوامل ثانویه(متغیر) است. در این مقاله، نه متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر مداخلات نظامی روسیه شناسایی شده و سپس میزان نقش و جایگاه هر کدام در میان سلسله عوامل مورد بررسی قرار گرفته است. این عوامل عبارتند از: بزرگ قدرت گرایی، هژمون گرایی منطقه ای، شخصیت و سبک رهبری، مبارزه با تروریسم، اتحاد و همکاری استراتژیک با دولت میزبان، ملی گرایی و پان اسلاویسم، حمایت از اقلیت های هویتی روس، توانمندی های اقتصادی و نظامی و نهایتاً جنگ انحرافی و مسأله مشروعیت. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان عوامل فوق، بزرگ قدرت گرایی هسته مرکزی مداخلات نظامی روسیه را تشکیل می دهد و به همراه هژمون گرایی منطقه ای نقش اصلی و پایدار را در تحریک مداخلات روسیه ایفا کرده است. انگیزه انباشت قدرت برای تأمین امنیت و غبله بر تهدیدها که در علل اصلی مداخله های روسیه متبلور است، رهیافت واقع گرایی تهاجمی را به عنوان پشتوانه نظری می پذیرد. از سوی دیگر، لحاظ کردن نقش نخبگان سیاسی در حلقه بعدی سلسله عوامل مؤثر، پژوهشگر را به سمت تلفیق آن رهیافت با رهیافت تفسیری سازه انگاری رهنمون ساخته است؛ تلفیقی که اساس واقع گرایی نوکلاسیک را تشکیل می دهد.
گفتمان امنیتی غرب آسیا از منظر اندیشکده های راهبردی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پاسخ به چالش ها و معضلات امنیتی در سطوح خارجی (منطقه ای - جهانی)، سیاست های امنیتی کنشگران بر پایه پویش های محیطی طرح ریزی و پیگیری می شود. در مراکز مطالعاتی روسیه، اهداف امنیتی برگرفته از یک محیط شناسی بوده و بر پایه جغرافیای سیاسی اولویت می یابد. ساختارهای حاکم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درک شده در هر محیط از سوی این مراکز، بازتاب شرایط امن نسبت به منافع و خواسته های کرملین می باشد. این پرداخت روسی از امنیت و محیط در غرب آسیا بر اساس تبیین نیاز ها، منافع و پیامد های هر رفتار و تصمیم دولت روسیه در میان محققان روس شکل گرفته و درنهایت به یک گفتمان امنیتی دست می یابند. این نوشتار با هدف شناخت مبنای استراتژی کلان و دکترین های امنیتی اندیشکده های روسی در رابطه با محیط غرب آسیا، سؤال اصلی خود را بدین صورت بیان می دارد: اندیشکده های رسمی و تصمیم ساز روسیه چه نگرش، تبیین، دامنه و عناصری پیرامون مفهوم امنیت در محیط غرب آسیا دارند؟ پژوهش حاضر فرضیه خود را بر اساس تعریف مدلول امنیت از سوی اندیشکده های راهبردی روسیه در سطح منطقه ای و جهانی به ویژه منطقه غرب آسیا، بر پایه زیست تاریخی، جغرافیای وطنی و هویت درک شده توسط روس ها و با هدف چگونگی تعریف و تحقق منافع و اولویت های مادی روسیه قرار داده است. این مقاله در چارچوب نظریه سازه انگاری به تأویل نگاه و فهم روسی از محیط امنیتی در غرب آسیا می پردازد. نوشتار پیش رو برای دستیابی به یافته های قابل اتکا و مورد نظر، با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای (مکتوب و الکترونیکی) به انجام رسیده است. در پایان برای نتیجه گیری سریع تر با بهره گیری از تحلیل های مبتنی بر مطالب اندیشکده های روسی، یافته های پژوهش در سه بعد محوری و نه مؤلفه های اصلی بیان خواهد شد.
مطالعه تطبیقی فرصت ها و تهدیدات طرح های اقتصادی ترکیه و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به چرخش ریشه های نزاع بین المللی از میدان رقابت های «ایدئولوژیک» به سمت «تسخیر منابع انرژی»، به ویژه در سال های بعد از جنگ سرد و همچنین کاهش اهمیت «ژئوپولیتیک» به نفع رویکردهای «ژئواکونومیک»، پژوهش حاضر در صدد صورت بندی مفهومی این مسأله بود که طرح های اقتصادی ترکیه و روسیه در آسیای مرکزی حامل چه فرصت ها و تهدید های محتملی برای ایران می باشد. مسأله بر این بنیاد نظری استوار است که هر گونه تلاش برای کسب جایگاه برتر منطقه ای و بین المللی قبل از هر چیز در گرو تسلط بر منابع انرژی و خطوط لوله ی انتقال آن می باشد. برای سنجش این ادعا با استفاده از روش تحلیل مضمون و از نوع ماتریس مضمون با انجام مشاهده ی غیرمستقیم (واکاوی متون)، داده های پژوهش به صورت روش نمونه گیری هدفمند از روی متون موجود گردآوری و از طریق کدگذاری موضوعی، سعی شد تا مضامین فرصت ها و تهدیدات طرح های اقتصادی روسیه و ترکیه در آسیای مرکزی برای ایران شناسایی و در نهایت برحسب وجوه اشتراک و افتراق با یکدیگر مورد مقایسه و تحلیل قرار داده شود. یافته های پژوهش نشان داد که وجه اشتراک طرح های اقتصادی ترکیه و روسیه در آسیای مرکزی برای ایران از حیث فرصت، افزایش اهمیت ژئواکونومیکی ایران و گسترش روابط ایران با کشورهای درگیر طرح های اقتصادی مذکور است. همچنین، وجه افتراق طرح های اقتصادی روسیه و ترکیه در آسیای مرکزی برای ایران از حیث تهدید، داشتن تبعات منفی سیاسی و اقتصادی بواسطه اجرای طرح های اقتصادی روسیه، ناهمخوانی سیاست های توسعه ای ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و تضعیف شدن موقعیت ایران به واسطه دنبال نمودن سیاست های غربگرایانه در منطقه از سوی ترکیه می باشد. جهت اعتبارسنجی یافته های کیفی از روش ممیزی و تشکیل گروه کانونی و برای پایایی سنجی آن از قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است.