مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
تجربه خشونت
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات تجربه خشونت در دوران کودکی، بر سلامت روان در دوران بزرگسالی انجام شد. در این مطالعه که در میان 101 نفر از دانشجویان کارشناسی و پزشکی دانشگاه تهران، شامل 40 دختر و 61 پسر انجام شد، سلامت روان آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) و تجربه خشونت با استفاده از پرسشنامه خشونت خانوادگی سنجیده شد. سپس داده های پژوهش از طریق روش مقایسه میانگین ها، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، با استفاده از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل شد. تجربه خشونت در دوران کودکی میزان اضطراب، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی آزمودنی ها را افزایش و سلامت روان آزمودنی ها را کاهش می دهد. همچنین بین نوع خشونت تجربه شده، به لحاظ روانی یا جسمانی بودن، با میزان اضطراب، افسردگی، اختلال در عملکرد اجتماعی و سلامت روان رابطه وجود داشت. همچنین بین تجربه خشونت و نوع آن با نشانه های جسمانی رابطه ای مشاهده نشد. به جز نتایج به دست آمده درباره نشانه های جسمانی سایر یافته های پژوهش با یافته های حاصل از مطالعات انجام شده در سایر فرهنگ ها همخوانی داشت.
تبیین نگرش دانشجویان دختر نسبت به خشونت علیه زنان: آزمون تجربی دیدگاه یادگیری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین نگرش دانشجویان دختر نسبت به خشونت بر ضدّ زنان است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسش نامه بوده است که پایایی (78/0) و اعتبار آن از طریق اعتبار سازه تأیید شده است. جامعة آماری تحقیق، متشکل از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران بوده است. در مجموع 450 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق، دیدگاه یادگیری اجتماعی بوده است. متغیرهای مستقل مدل تحلیلی که در پی تبیین متغیر وابسته (نگرش نسبت به خشونت بر ضدّ زنان) بوده اند، شامل جامعه پذیرشدن با نقش های جنسیتی، تشویق و تنبیه متفاوت، مشاهده روابط خشونت آمیز، تجربة خشونت و تقلید از والد هم جنس بوده است. بر اساس تحلیل داده های تحقیق، تمامی فرضیه های نه گانه تحقیق تأیید شدند. از میان پنج متغیر مستقل، متغیر تجربه خشونت (47/0) قوی ترین و مهم ترین پیش بینی کننده (مستقیم) نگرش نسبت به خشونت علیه زنان است. بعد از آن به ترتیب متغیر های جامعه پذیری (23/0)، مشاهده خشونت (22/0)، الگوی پاداش و تنبیه (14/0) و تقلید (11/0) بیشترین تأثیر را بر نگرش نسبت به خشونت بر ضدّ زنان داشته اند.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت علیه زنان (مطالعة موردی: شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانوادگی شایع ترین شکل خشونت علیه زنان با بیشترین عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی است؛ لذا مطالعة حاضر بنا دارد به بررسی رابطة بین همسرآزاری (خشونت علیه زنان در خانواده) و برخی عوامل مؤثر بر آن بپردازد. هدف این تحقیق شناخت میزان همسرآزاری و انواع خشونت اعمال شده علیه زنان در شهر روانسر (استان کرمانشاه) است. برای بررسی برخی از عوامل مؤثر بر خشونت، نظریه ها ی مربوط به هویت فرهنگی، پدرسالاری، انتقال بین نسلی و شیوه های جامعه پذیری نقش های جنسیتی مورد استفاده قرار گرفته است. این تحقیق به صورت پیمایشی و به کمک ابزار پرسش نامه در مورد200نفراز زنان متأهل شهر روانسر که دست کم یک سال از ازدواج آن ها گذشته باشد و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و سیستماتیک اجرا شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد خشونت در جامعة مورد نظر در ابعاد مختلف وجود دارد. بیشترین میزان خشونت رایج، خشونت روانی و خشونت جنسی و کمترین میزان خشونت، خشونت اقتصادی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین تصور اقتدارگرایانة مرد از نقش خود و خشونت علیه زنان رابطة مستقیم و معنی داری وجود دارد و بین کمک و همکاری شوهر در کارهای منزل با خشونت علیه زنان رابطة معکوس و معنی داری مشاهده شد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که بین تجربة خشونت زن و مرد در خانوادة مبدأ و خشونت علیه زنان رابطة مستقیم و معنی داری وجود دارد.
فراتحلیل عوامل موثر بر خشونت علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از انتظارهای رو به تحول در مناسبات شخصی در عصر مدرن، خشونت علیه زنان در محیط خانواده و بدل شدن آن به مساله ای اساسی و فرافرهنگی است که از دهه1970 مطالعات بسیاری را برانگیخته است. از اینرو، انجام تحقیقات ترکیبی بسیار مهم است تا عصاره تحقیقات موجود را به روشی منظم فراهم آورد. هدف از پژوهش حاضر، بکارگیری فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات پیرامون جامعه پذیری جنسیتی و تجربه خشونت در دوران کودکی با خشونت علیه زنان است. با توجه به معیارهای فراتحلیل، 11 مقاله برای جامعه پذیری جنسیتی و 8 مقاله برای تجربه خشونت در دوران کودکی از میان 45 مقاله منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی در سال های 1395-1385 انتخاب و توسط نرم افزار فراتحلیل بررسی شدند. بررسی های اولیه حکایت از ناهمگنی اندازه اثر و عدم سو گیری انتشار مطالعات دارد. همچنین، اندازه اثر جامعه پذیری جنسیتی و تجربه خشونت در دوران کودکی با خشونت علیه زنان به ترتیب 439/0 و 517/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن در حد متوسط و بالا ارزیابی می شود. با در نظر گرفتن جنسیت به عنوان متغیر تعدیل کننده، ضریب در متغیر اول برای مردان (513/0) بالاتر از زنان (422/0) و در متغیر دوم برای زنان (521/0) بالاتر از مردان (490/0) ارزیابی شدند.
الگوی ساختاری اثرات افسردگی،شکست عاطفی و تجربه خشونت با رفتارهای خودزنی در زنان: نقش میانجی مهارت-های اجتماعی، کنترل هیجان و نارضایتی از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
129 - 155
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از عوامل فراگیر اجتماعی و فردی که توجه متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده، آسیب به خود می باشد. هدف پژوهش حاضر، طراحی و آزمون الگویی از اثرات رفتار های خودزنی است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS<sub>26</sub> و AMOS<sub>24</sub> صورت گرفت. تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه MACRO پریچر و هایز (2008) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان 15-25 سال شهر کرج در سال 1399 بودند که 500 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از مقیاس آسیب به خود (سیگالاس و بیسواس، ۱۹۹۸)، افسردگی بک (بک، مندلسون، موک و ارباف، 1996)، ضربه عشق (دهقانی و همکاران،1389)، مهارت های اجتماعی (ایندربیتزن و فوستر1992)، کنترل هیجان (راجر و نشوور، 1987)، خشونت نسبت به زنان (حاج یحیی، 1380) و تصویر بدن (فیشر، 1970) استفاده شد. یافته ها : نتایج حاصل نشان داد که افسردگی، شکست عاطفی و تجربه خشونت پیش بین های خوبی برای رفتارهای خودزنی هستند. یافته ها در بخش دوم نشان دادند که دشواری در کنترل هیجان، مهارت های اجتماعی و نارضایتی از بدن در مدل نقش واسطه ای دارند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی برازش مناسبی دارد (RMSEA<0/1) و5/0 >(CMIN/DF نتیجه گیری : این نتایج نشان دهنده تأثیر عوامل فرهنگی بافت و مهارت های اجتماعی اهمیت ویژه ای داشته و لازم است مراقبت های همه جانبه ای شامل ارزیابی عوامل فردی- خانوادگی و اجتماعی صورت پذیرد. در درمان زنانی که رفتارهای خودزنی دارند، تفاوت ها و ویژگی های عاطفی و اجتماعی و هیجانی توجه خاص شود.
کودکی از دست رفته و تجربه خشونت به مثابه سیمای زندگی: مطالعه ازدواج های زودهنگام زنان شهرستان بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
173 - 214
حوزه های تخصصی:
ازدواج زودهنگام درگذشته بخشی از سنت های جامعه ایران بوده است و هنوز هم به دلیل ترکیب برخی از عوامل سنتی و مدرن باقی مانده است. هدف پژوهش حاضر شناخت زمینه های و پیامدهای ازدواج زودهنگام در شهرستان بهار است. روش شناسی این پژوهش کیفی است که با استفاده از نظریه زمینه ای انجام شده است. از بین افراد دارای تجربه ازدواج زودهنگام، 19 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شده اند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تحلیل داده ها از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. رسوم، فقر خانواده، خانواده ازهم گسیخته، مشروعیت قانونی، ترک تحصیل، هنجار پاک دامنی و ترس از عدم ازدواج به مثابه زمینه های علی، انتخاب والدین و فشار هنجاری به مثابه زمینه مداخله گر، جنسیت به مثابه عامل زمینه ای، بی قدرتی، اختلال در روابط اجتماعی و عدم مهارت در زندگی به مثابه الگوهای تعاملی و تجارب زیسته، عدم رضایت از زندگی، ترک تحصیل، بارداری ناخواسته، درد شدید به هنگام زایمان، خشونت، اختلالات روانی، فقدان مالکیت، روابط فرازناشویی، افکار و اقدام به خودکشی، سقط جنین، فرار از منزل و کودک بیوگی به مثابه پیامدها مشخص شده است. «کودکی ازدست رفته و تجربه خشونت به مثابه سیمای زندگی» مفهوم محوری پژوهش حاضر است. تفسیر کودک همسران از ازدواجشان برابر است با از دست رفتن دوران کودکی و تجربه خشونت به مثابه سیمای زندگی شان.
تبیین جامعه شناختی اعمال خشونت خانگی زنان علیه مردان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
201 - 226
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی علیه مردان دارای پیامدهای کژکارکردی متعددی است که نه تنها فرد و خانواده را متاثر می سازد بلکه سطوح میانی و کلان جامعه را نیزتحت تاثیر خود قرار می دهد. تحقیق حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی اعمال خشونت خانگی زنان علیه مردان انجام شد. این تحقیق از نوع توصیفی-تبیینی بود که طی آن داده ها از میان زنان متاهل بین 18 تا 65 سال شهر مشهد در سال 1398 با حجم نمونه 394 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیزاز نرم افزارهای Spss و Amos استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین کلی خشونت خانگی علیه مردان در یک بازه 0 تا 100 به مقدار 16/18 بدست آمد و به طورکلی، 4/75 % مردان مورد خشونت کمی قرار گرفته، 3/21% متوسط و 3/3% نیز مورد خشونت شدید قرار گرفتند. همچنین در بین ابعاد خشونت، بیشترین میزان به بعد روانی (09/21) تعلق داشت. در بین متغیرهای مستقل، تجربه خشونت، مشاهده خشونت، احساس بی عدالتی و رضایت از زندگی اثر معناداری بر متغیروابسته داشتند که بیشترین تاثیر متعلق به تجربه خشونت (50/0) بود. بنابراین طبق یافته ها متغیرهای اجتماعی نقش مهمی در تسهیل رفتارخشونت آمیز علیه مردان داشتند، که نیازمندی های آموزشی را از طریق مدرسه، رسانه و خانواده ضرورت می بخشد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر همسرآزاری با تأکید بر نقش نظام مردسالاری در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
131 - 147
حوزه های تخصصی:
یکی از آسیب های اجتماعی که جامعه را تهدید می کند همسرآزاری است که خود را به اشکال مختلف در نهاد خانواده نشان می دهد. مقاله حاضر با هدف شناسایی ارتباط بین عوامل اجتماعی مؤثر بر همسرآزاری در سال 1395 نگاشته شده است. رابطه مذکور، با اتخاذ رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسش نامه مطالعه و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است. جامعه آماری شامل 120 نفر از زنان متأهل مراجعه کننده به مجتمع قضایی شهرستان شاهرود بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد نگرش مردسالارانه ارتباط مؤثر و معناداری بر همسرآزاری دارد. همچنین، تفاوت معناداری بین همسرآزاری در سنین مختلف به دست آمد. نتیجه نهایی پژوهش این بود که با توجه به شاخص های نظام مردسالاری، هرقدر روابط نابرابر قدرت، سلطه مردان بر زنان، نظام سلطه پدرسالارانه، برتری طبقه مردان بر زنان و ستم بر زنان در جامعه بیشتر باشد، میزان همسرآزاری در خانواده و نقش نظام مردسالاری در شکل گیری و شیوع آن نیز بیشتر می شود.
واکاوی تجربه خشونت خانگی علیه زنان شاغل (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)
منبع:
پژوهش مسائل اجتماعی ایران دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
33 - 63
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ می دهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابری های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبران ناپذیری را برای قربانی ایجاد می کند. به نظر می رسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربه خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانه دار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربه خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روش شناسی از روش کیفی و راهبرد نظریه زمینه ای استفاده شد. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال کدگذاری داده ها استخراج شد. «چرخه اشتغال زنان و تجربه خشونت» به عنوان مقوله نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از داده ها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه می کنند. به نظر می رسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانه دار باشد.
واکاوی تجربه خشونت خانگی علیه زنان شاغل (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ می دهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابری های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبران ناپذیری را برای قربانی ایجاد می کند. به نظر می رسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربه خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانه دار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربه خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روش شناسی از روش کیفی و راهبرد نظریه زمینه ای استفاده شد. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال کدگذاری داده ها استخراج شد. «چرخه اشتغال زنان و تجربه خشونت» به عنوان مقوله نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از داده ها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه می کنند. به نظر می رسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانه دار باشد.