مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
چارچوب مفهومی
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
121 - 144
حوزه های تخصصی:
حکمرانی سازمانی برای ایجاد تغییر و اصلاح ساختار سازمان های دانش محور امروزی ضروری است، لذا هدف از انجام این پژوهش ارائه چارچوب مفهومی حکمرانی سازمانی است. این پژوهش کاربردی و با روش اسنادی و فراترکیب انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو استفاده شده است. در مجموع 41 منبع برای انجام فراترکیب نهایی انتخاب شدند که 170 کد، 18 مفهوم و 3 مقوله از آن ها استخراج و با استفاده از نرم افزار آماری اِکسل 2016 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مؤلفه های منابع انسانی (ارتباطات، سرمایه اجتماعی، سرمایه فکری، توانمندسازی و اعتمادسازی)، ساختار حکمرانی (رهبری، مدیریت، پاسخگویی، شفافیت، قانون مندی، عدالت محوری و مشارکت جویی) و ساختار سازمانی (استراتژی، اداره سازمان، فناوری، یادگیری سازمانی، فرهنگ و عملکرد) در حکمرانی سازمانی مؤثر هستند، همچنین تمام مؤلفه ها ارتباطی متقابل و دوسویه با یکدیگر دارند. طبق چارچوب مفهومی بدست آمده در این پژوهش برای حکمرانی سازمانی، به نظر می رسد توسعه و تقویت ابعاد حکمرانی در سازمان ها با توجه به این مؤلفه ها و شاخص ها در حکمرانی خوب سازمانی اثرگذار است.
ارائه مدل مفهومی آموزش از راه دور مبتنی بر موک در هنرستان های فنی و کاردانش
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : در حال حاضر استفاده از موکها به عنوان یکی از دروازه های یادگیری در قرن بیست و یکم به یادگیری مبتنی بر فناوری که دارای مزایایی در فرآیند یادگیری است، شناخته می شود.لذا هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل مفهومی آموزش از راه دور مبتنی بر موک در هنرستان های فنی و کاردانش استان فارس بود.
روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نوع توسعه ای با طرح کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری بود و بر اساس آن تعداد 32 نفر از اساتید و متخصصان حوزه آموزش و پرورش انتخاب شدند. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. برای حصول انتقال پذیری، مصاحبه و مشورت با 32 نفرمتخصص صورت گرفت و به منظور رعایت تأئیرپذیری،کلیه جزئیات پژوهش در تمامی مراحل به دقت ثبت وضبط گردید.
یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد، طراحی چار چوب مفهومی آموزشی از راه دور مبتنی بر موک در هنرستان های فنی و کاردانش استان فارس شامل چهار بعد اصلی حمایت مدیران با مولفه های (آگاهی مدیران، تعهد مدیران و پاسخگویی مدیران)، حمایت اسناد بالا دستی با مولفه های (چشم انداز، اصلاح اسناد بالا دستی و سیاستگذاری)، بستر سازی با مولفه های (نیروهای متخصص، باورها، سخت افزار، نرم افزار، کاربر پسندی، پشتیبانی، آموزشی و انگیزه بخشی)، برنامه ریزی با مولفه های (هدف گذاری، تدوین محتوا، ارزشیابی) و اجرا با مولفه های (امکان سنجی، طراحی، بکار گیری، ارزیابی) بود.
بحث و نتیجه گیری: تعیین مولفه های اصلی تاثیر گذار بر موک در هنرستان های فنی و کار و دانش و توجه به آن ها در امر برنامه ریزی کلان مدیریت آموزش و پرورش، می تواند زمینه ساز استفاده بیش از پیش از این روش آموزشی در سطح کشور باشد.
چارچوب مفهومی برنامه ریزی توسعه منظومه روستایی مبتنی بر نگرش خبرگان دانشگاهی و اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه روستایی به عنوان هدف و یا راهبرد توسعه در بسیاری از کشورها مورد تأکید نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی آن ها است. برای دستیابی به این هدف، توجه به اصول محتوایی و رویه ای برنامه ریزی (توسعه روستایی) مبتنی بر ادبیات نظری-تجربی و نگرش خبرگان در سطوح مختلف فضایی از جمله منظومه روستایی اهمیت دارد. تحقیق حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی برنامه ریزی توسعه منظومه روستایی مبتنی بر نگرش خبرگان انجام گرفته است. روش تحقیق، کیفی و از نوع اکتشافی است که مبتنی بر رهیافت تأویل گرایی انجام گرفته است. همچنین، در چارچوب روش تحقیق منتخب از رویکرد تحلیل محتوا (کیفی) استفاده شده است. مشارکت کنند گان، خبرگان دانشگاهی، دستگاه های اجرایی و محلی بودند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین و برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش های کتابخانه ای و میدانی، فنون فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختمند و ابزارهای فیش و چک لیست مصاحبه نیمه ساختمند انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تکنیک کدگذاری باز، محوری و گزینشی در محیط نرم افزار اطلس تی آی استفاده شد. مبتنی بر یافته ها، این تحقیق به این نتیجه رسیده است که حفاظت از منابع طبیعی- بوم شناختی محدود، سرمایه انسانی- اجتماعی، اقتصاد شبه درون زای روستایی، عدالت فضایی، یکپارچگی فضایی و حکمروایی خوب روستایی اصول محتوایی و یکپارچه بودن، مشارکت اجتماع محلی، فضایی بودن، تدریج گرایی و همزمانی تهیه و اجرا اصول فرایندی هستند که چارچوب مفهومی برنامه ریزی توسعه منظومه روستایی را شکل داده اند.
تاثیر قابلیت فناوری اطلاعات بر عملکرد شرکت: نقش میانجی گری قابلیت مدیریت فرآیند کسب و کار و قابلیت یکپارچگی زنجیره تامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
49 - 62
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، شرکت ها برای انطباق با شرایط متغیر در بازار و مقابله با رقبا به دنبال کسب مزایای رقابتی هستند تا بتوانند زمینه ی بقای خود را در محیط پرتلاطم فراهم کرده و عملکرد بهتری از خود نشان دهند. تغییرات سریع فناوری اطلاعات، فعالیت های بنگاه های اقتصادی را به طور عمیقی تحت تأثیر قرار داده است. درواقع رونق اقتصادی کشورها، صنایع و شرکت ها به بهره برداری مناسب از فناوری اطلاعات وابسته است. قابلیت فناوری اطلاعات می تواند به عنوان یک مزیت رقابتی برای شرکت در نظر گرفته شود و زمینه را برای مقابله با تغییرات سریع محیطی فراهم کند. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش 120 شرکت مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها توسط مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی انجام شده است. تمامی فرضیه های پژوهش مورد تایید قرار گرفتند و نتایج نشان داد که قابلیت فناوری اطلاعات بر عملکرد شرکت از طریق دو متغیر میانجی قابلیت مدیریت فرآیند کسب و کار و قابلیت یکپارچگی زنجیره تامین تاثیر مثبت دارد.
تربیت زیبایی شناسی دانشجو- معلمان: ارائه یک چارچوب مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۱۳۸-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
تربیت زیبایی شناسی محمل مناسبی برای اثربخشی، کارآمدی و خود شکوفایی است، ازاین رو نظامهای آموزشی پیشرو، برای دستیابی به اهداف موردنظر خود، توجهی ویژه به آن نموده اند. این پژوهش با هدف ارائه چارچوب مفهومی برای تربیت زیبایی شناسی در نظام تربیت معلم انجام شده است. در این مطالعه از روش پژوهش آمیخته (کیفی - کمی) استفاده شد و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی)، 13 نفر از صاحب نظران حوزه علوم تربیتی، هنر و زیبایی شناسی انتخاب شدند و با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام گرفت. داده های کیفی گرد آوری شده با روش تحلیل مضامین و استقرایی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. فرایند اعتباربخشی داده ها، با روش دلفی و اجرای آزمون t به انجام رسیده است. داده ها پس از مقوله بندی و تنظیم، در قالب یک چارچوب مفهومی با 14 مضمون اصلی، 7 مضمون سازمان دهنده و مضمون فراگیر «تربیت زیبایی شناسی فراگیر در تربیت معلم» ارائه شده اند. مؤلفه های اساسی این چارچوب عبارت اند از: رویکرد، اهداف، منطق و مبانی، اصول درونی، اصول بیرونی، محتوای نظری، فعالیتها، روشهای مبتنی بر زیبایی شناسی، روشهای عمومی، منابع، رسانه، نگرش و ارزشیابی. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بر اساس تأیید صاحب نظران از مضامین شناسایی شده، چارچوب پیشنهادی از ظرفیتی مناسب برای تربیت زیبایی شناسی در تربیت معلم برخوردار است و برای تربیت معلمان خلاق و اثربخش، باید چارچوب نظری تربیت زیبایی شناسی، روح حاکم بر همه سطوح برنامه درسی رسمی و غیررسمی در نظام تربیت معلم قرار گیرد و همه عناصر دخیل در تربیت معلم نسبت به اهمیت، کارکرد و پیامد های آن آگاه باشند. همچنین شایستگی معطوف به تربیت زیبایی شناسی به مثابه یک شایستگی بنیادی در کنار سایر شایستگیها مورد توجه قرار گیرد.
طراحی چارچوب مفهومی برای مؤلفه های نرم تحول دیجیتال با استفاده از تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 88
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه تحول دیجیتال، ماهیت کار، مرزهای سازمانی و مسئولیت های کارکنان سازمان ها را تغییر داده است. تحول دیجیتال، پاسخ مناسبی برای دنیای سراسر تغییر، ابهام و نامطمئن است، از این رو، برای سازمان ها ضروری است تا به منظور باقی ماندن در میدان رقابت، به تحول دیجیتال مجهز شوند. تحول دیجیتال فقط به فناوری های دیجیتال نوین مربوط نمی شود و بیشتر به انسان وابسته است که در اصطلاح به آن، بخش نرم تحول دیجیتال گفته می شود. مدیران باید با مؤلفه های نرم تحول دیجیتال که لازمه پیاده سازی تحول شگرف دیجیتال است، آشنا شوند و آن ها را در سازمان های خود به کار گیرند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی برای تبیین آن هاست.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقاله های پایگاه های داده و مجله های معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شده است.
یافته ها: طی فرایند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چارچوب مفهومی حاصل از مؤلفه های نرم تحول دیجیتال ترسیم شد که متشکل است از: مضمون فراگیر فرهنگ، مشتمل بر 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها، مشتمل بر 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مدیر سازمان، مشتمل بر 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر رهبری دیجیتال، مشتمل بر 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه.
نتیجه گیری: مؤلفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، نشان می دهد که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال، بر مدیر سازمان، به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است. همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد می کند و پیش گام و محرک این تحول در سازمان می شود و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می کند. همه آنچه بیان شد، در کنار افراد و مهارت های آنان به ثمر می نشیند، بنابراین سازمانی که به همه این مؤلفه های نرم مجهز شود، می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقالات پایگاه های داده و مجلات معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع مورد مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: طی فرآیند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چهارچوب مفهومی حاصل از مولفه های نرم تحول دیجیتال شامل مضمون فراگیر فرهنگ دارای 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها دارای 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ همچنین مضمون فراگیر مدیر سازمان دارای 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه و در نهایت مضمون فراگیر رهبری دیجیتال دارای 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه، ترسیم شد. نتیجه گیری: مولفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، بیانگر این هستند که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال بر مدیرسازمان به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است، همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد کرده و پیشگام و محرک این تحول در سازمان می گردد و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می سازد. همه موارد مذکور در کنار افراد و مهارت های آن ها به ثمر می نشیند؛ بنابراین، سازمانی که به همه این مولفه های نرم مجهز باشد می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
چارچوب مفهومی طراحی منظر محوطه بیمارستان از سطح نظری تا قلمروی اجرایی (با تلفیق مرور سیستماتیک و تحلیل محتوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
46 - 61
حوزه های تخصصی:
با وجود پژوهش های متعدد انجام شده در ارتباط با نحوه اثرگذاری منظر محوطه بیمارستان در رضایت کاربران و انتشار دستورالعمل های طراحی، مطالعات مروری محدودی جهت شناخت جریان پژوهش، ضعف و قوت های این حوزه انجام شده است تا دسترسی طراحان به اطلاعاتی سازمان یافته درباره ابعاد نظری و عملی طراحی را تسهیل کند. هدف این پژوهش، مرور و تحلیل منابع موجود و ارائه آن در قالب یک چارچوب مفهومی، شناسایی نقاط قوت و ضعف ادبیات موجود و تشخیص نقاط نیازمند به تحقیقات بیشتر در حوزه طراحی منظر محوطه بیمارستان هاست. طبق یک مرور سیستماتیک، 47 منبع مرتبط یافت شد. سپس به منظور منظم کردن اطلاعات به دست آمده با روش تحلیل محتوا به کدگذاری منابع در نرم افزار MAXQDA پرداخته شد. 618 کد استخراج شد که در قالب شش مقوله و 30 زیرمقوله دسته بندی شدند. این شش مقوله، استخوان بندی چارچوب مفهومی ادبیات طراحی منظر محوطه بیمارستان را تشکیل می دهند که عبارت اند از: 1)تعاریف مربوط به منظر محوطه بیمارستان، 2) گونه شناسی، 3) نظریه های بنیادین، 4) رویکردهای طراحی، 5) اصول و شاخص های طراحی و 6) ترجیحات و نیازهای کاربران. یافته های پژوهش، حاکی از رشد مناسب ادبیات این حوزه از دیدگاه نظری و عملی (بعد برنامه دهی و عملیاتی) به طور همزمان است. مفهوم نظری منظر محوطه بیمارستان در حال تکامل و قابل تعریف و مفهوم سازی به عنوان فضایی با کارکردهای خدماتی، نمادین و احیایی است. توصیف بعد عینی منظر از طریق مطالعات گونه شناسی انجام شده است. ادبیات طراحی منظر محوطه در وجه عملی، ابتدا معطوف به مجموعه ای از رویکردهای طراحی است که به دنبال عملیاتی شدن کارکردهای آن بودند. این رویکردها در اصول، روش و اقدامات متفاوت هستند اما هدف اصلی آنان تبیین رابطه متقابل بین کاربر و منظر بیمارستانی است. اصول، کیفیت ها و توصیه های طراحی عمومی و مشترک برای کاربران متعدد و مناسب برای بیمارستان های عمومی است. ضعف اصلی ادبیات منظر محوطه بیمارستان، محدودبودن مجموعه شواهد معتبر درزمینه شناخت کاربر و نوع ارتباط او با محیط است. ازاین رو انجام مطالعات ارزیابی از نمونه های موردی در بسترهای مختلف برای تقویت غنای ادبیات ضروری به نظر می رسد.
چارچوبی مفهومی برای بکارگیری فناوری اینترنت اشیاء در کتابخانه های دیجیتال: مروری نظام مند نوشته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتابخانه های دیجیتال در راستای اشاعه خدمات و ارائه ی اطلاعات دیجیتال با سرعت بالا و صرفه اقتصادی برای استفاده یک جامعه یا مجموعه ای از جوامع به امر انتخاب، سازماندهی و تسهیل دسترسی به منابع اطلاعاتی می پردازند و فرآیند تفسیر، توزیع، حفاظت از یکپارچگی اطلاعات دیجیتالی، کنترل اطلاعات و نیز اطمینان از وجود مجموعه ای از آثار دیجیتال در مدت زمان طولانی را مورد توجه قرار می دهند. این مطالعه در تلاش است تا چارچوبی مفهومی برای بکارگیری فناوری اینترنت اشیاء در خدمات کتابخانه های دیجیتال پیشنهاد کند. به این منظور، با روش مرور نظام مند، پس از جستجوی پایگاه های اطلاعاتی از 2010 تا 2018، 1149 رکورد در زمینه بکارگیری اینترنت اشیاء در کتابخانه های دیجیتال شناسایی شدند. پس رکوردهای تکراری و تحلیل ژرف تر، 128 رکورد اطلاعاتی از مقالات بانک های اطلاعاتی و مقالات کنگره ها انتخاب گردید و در نهایت پس از ارزیابی کیفی با استفاده از سیاهه وارسی، 48 رکورد اطلاعاتی برای مطالعه متن کامل انتخاب گردید. یافته های پژوهش نشان می دهند که شش مولفه اصلی (تجهیزات سخت افزاری، امکانات نرم افزاری، زیرساخت های شبکه ای و مخابراتی، استانداردهای مورد نیاز، مسائل امنیتی و حریم خصوصی و ویژگی ها و خصوصیات منابع انسانی) به همراه 114 گویه در بکارگیری اینترنت اشیاء در کتابخانه های دیجیتال مؤثر هستند. این چارچوب می تواند به جامعه اطلاعاتی در امر تحقیق، توسعه، اجراء و بهبود برنامه های ارائه ی خدمات کتابخانه های دیجیتال در بستر اینترنت اشیاء کمک نماید.
ارائه چارچوبی مفهومی برای به کارگیری کلان داده ها در سیاست گذاری آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
121 - 146
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی مفهومی برای به کارگیری کلان داده ها در آموزش عالی، اجرا شد. نوع پژوهش، کاربردی و از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. بررسی مفاهیم کلان داده ها از سال 2001 آغاز شده که در بسیاری از کشورها این مفهوم نخست در حوزه تجارت مورد توجه قرار گرفته و پس از آن از سال 2011 به طور مشخص وارد حوزه آموزش عالی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند با توجه به حجم داده هایی که هر یک از بازیگران آموزش عالی در سه بخش فعالیت های نهادی، برنامه های دانشگاهی و آموزش تولید می کنند، نیاز به فهم ارتباط میان داده ها، برای برنامه ریزی و سیاست گذاری بیش از پیش احساس می شود. از مهم ترین این یافته ها می توان به تولید و ثبت داده های ساخت نیافته در آموزش عالی، نبود ساختاری یکپارچه برای مدیریت داده های ساختمند با تنوع ساختاری، اهمیت بعد اجتماعی در برابر بعد فنی آن و کاربرد چشم گیر کلان داده ها در آموزش اینترنتی اشاره کرد. درنهایت، در این مطالعه با توجه به ساختار و مدیریت نظام آموزش عالی در ایران، الگویی در سه سطح دانشگاه، استان و منطقه برای یکپارچه سازی داده های تولید شده در بخش های آموزش، پژوهش، برنامه درسی، آموزشگران و مطالب آموزشی و داده های آموزشی پیشنهاد شده است.
تدوین چارچوب مفهومی اصول طراحی شهری مرتبط با کاهش بیماری دمانس در سالمندان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه با تغییرات جمعیتی، افزایش تعداد سالمندان و به دنبال آن، شیوع بیماری دمانس یا دمانس، ایجاد محیط های شهری که نیازهای این افراد را برآورده کند، ضرورت دارد. این امر نیاز به تبیین یک چارچوب مفهومی جامع از اصول طراحی شهری را که به طور خاص برای رسیدگی به چالش های پیچیده ای که افراد مبتلا به دمانس با آن مواجه هستند، نشان می دهد. شواهد و مطالعات حاکی از آن است که طراحی شهری بر کاهش علائم بیماری مبتلایان به دمانس ساکنان شهرها تأثیر دارد. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین طراحی محیط شهری و بیماری دمانس و تدوین چارچوب مفهومی معطوف به اصول طراحی شهری جهت جلوگیری از تشدید علائم بیماری افراد مبتلا به دمانس از طریق طراحی شهری می باشد.روش: پژوهش حاضر، مروری کمی و کیفی بر مطالعات موجود در زمینه " اصول طراحی شهری مرتبط با افراد مبتلا به بیماری دمانس" است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش مطالعات کتابخانه ای بوده و تحلیل داده ها از نوع تحلیل محتوا می باشد. از این رو، مقالات انتشار شده در زمینه اصول طراحی شهری افراد مبتلا به بیماری دمانس انجام شده است. در این راستا، داده های این پژوهش از طریق مطالعه اسنادی متون معتبر حوزه طراحی شهری، روانشناسی محیطی، روانشناسی و روانپزشکی گردآوری شد. پایگاه های اطلاعاتی برای جستجو و استخراج مقالات pubmed ، web of science، scopus، sage، science direct و taylor & francis انتخاب شدند. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های تحقیق شامل مولفه های محیط ساخته شده و اصول طراحی شهری مرتبط با بیماری دمانس می باشد که در ابعاد مختلف کالبدی، اجتماعی، زیست محیطی و... مطرح شده است. در انتها کیفیت های اشاره شده در مطالعات با فراوانی آن ها، محاسبه و جدول و نمودار مربوطه رسم گردید. همچنین به منظور شناسایی مولفه های طراحی شهری جهت پاسخگویی به نیازهای محیطی افراد مبتلا به دمانس، چارچوب پیشنهادی پژوهش ارائه گردید. این چارچوب مفهومی به عنوان یک منبع راهنما برای برنامه ریزان شهری، معماران و سیاست گذارانی است که به دنبال ایجاد شهرهای همه شمول دمانس هستند. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که طراحی شهری دارای اصول و مولفه های تاثیرگذار بر بهبود اختلال شناختی در افراد مبتلا به بیماری دمانس می باشد که از دستاوردهای اصلی این تحقیق است.