مطالب مرتبط با کلیدواژه

الحضاره الاسلامیه


۱.

دور الشیعه فی الحضاره الإسلامیه فی النصف الأوّل من القرن الثالث(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۴۹
تسعى هذه المقاله إلی إثبات دور الشیعه فی بناء الحضاره الإسلامیه فی عصرها الذهبی من خلال تجمیع الشواهد والآثار على ذلک. والسؤال الأساسی فیها هو: هل یمکن البحث عن تأثیر جدی للشیعه فی تأسیس الحضاره الاسلامیه، أو تنمیه بعض فروعها على الأقل. والأسلوب المتبع فیها هو الأسلوب «المکتبی» أو «الوثائقی». و قد نظمت بحوثها وفق ثلاثهٍ من عناصر الحضاره الأربعه التی ذکرها ویل دیورانت، وهی: التوقع و الاحتیاط فی الموارد الاقتصادیه، والنُّظُم السیاسیه، ومتابعه العلوم والفنون، ولم تعتن بالتقالید الخلقیه والسلوکیه. وعلى هذا الأساس فحینما یتم الاستناد إلى بعض المراکز الواقعه تحت حکم الإسلام فإنما یکون ذلک للاستعانه بها کشواهد نموذجیه فی هذا المجال. والنتیجه هی: أنّه على الرغم من عدم توفر شاهد قوی یؤکد الإمکانیات الحضاریه لهذه الجماعه فی هذه الفتره، لکن بملاحظه الرقی العلمی الکبیر الذی حققه الشیعه یمکننا أن نلمس بوضوح دورهم فی مجال نشر العلوم المتداوله آنذاک وخاصه علم الکلام.
۲.

التقدّم التاریخی من منظار الأستاذ مطهری و الدکتور شریعتی(دراسه تطبیقیه)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۷۵
در این مقاله کوشش شده تا از خلال فهم و تشریح دیدگاه دو اندیشمند مهم معاصر، استاد مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی، نسبت به «ایده ی ترقی تاریخی»، فصل مهمی از تاریخ مواجهات فکری ایرانیان با تجدد مورد بازخوانی قرار گیرد. «ایده ی ترقی تاریخی»، به مثابه یکی از اصلی ترین ارکان اندیشه ی اجتماعی مدرن، متضمن قایل شدن به نوعی سیر واحد و رو به صعود و بهبود در تاریخ جامعه ی بشری است. طبیعی است که از این منظر، تمدن مدرن غربی پیشرو، پرچمدار و بر فراز سیر مذکور تصویر می شود. وحدت تاریخ بشری در اندیشه مطهری و شریعتی به صورت نوعی پیش فرض حاضر است؛ اما در نوع تلقی نسبت به ترقی، تفاوت هایی وجود دارد. موضع مطهری نسبت به ایده ی ترقی را می توان «پذیرش مشروط» تلقی کرد. وی ترقی را در حوزه های علمی و فنی و نیز ساختار و تشکیلات اجتماعی می پذیرد، اما در ابعاد انسانی و اخلاقی مردود قلمداد می کند. در مجموعه ی آرا و آثار شریعتی ما با دو تلقی ناسازگار یا دست کم "به ظاهر" ناسازگار از ترقی و تکامل تاریخ مواجه ایم. یکی از این دو گرایش، اندیشه ترقی را در روایت اصلی آن به مثابه ی واقعیتی روشن و بدیهی مورد پذیرش قرار می دهد و دیگری، آن را از ریشه و اساس منتفی شمرده و حتی مفاهیمی چون ترقی و پیشرفت را (به اصطلاح پست مدرنیستی) "واسازی" می کند. در عین حال، هر دوی آنان تمدن اسلامی و دوران طلایی آن را فصلی از فصول کتاب «ترقی و پیشرفت تمدن بشری» قلمداد کرده و نیز به موازات یا در طول ایده ترقی، به نوعی تفسیر دینی از تاریخ قایل اند.