مطالب مرتبط با کلیدواژه

کارناوال


۴۱.

واکاوی مؤلفه ها و مضامین کارناوال باختین در نگارۀ دجال در فالنامۀ طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارناوال میخاییل باختین دجال ضد مسیح فالنامه طهماسبی نگارگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۳۲
باختین بر این باور است که زندگی انسان های قرون وسطی به دو صورت جریان داشته است: یکی زندگی رسمی با حفظ نظام سلسله مراتبی و توأم با ترس، جزم اندیشی و سرسپردگی در قالب تقوا و دیگری زندگی کارناوالی در میان توده های مردم و فضای جمعی به دوراز نظام سلسله مراتبی. او به کارناوال به عنوان رویدادی مستقل می نگرد و مفهوم امر کارناوالی را در حوزه هنر و ادبیات بسط می دهد. نظریه کارناوال باختین افق تازه ای در مطالعه و تحلیل ابعاد جشن های مردمی می گشاید. نگاره دجال در فالنامه پراکنده طهماسبی، متعلق به دوره صفوی، جشنی را به تصویر می کشد که در آن، مردمانی فریب خورده برای استقبال از دجال در کوچه و بازار گردآمده اند. این نگاره واجد ویژگی های بصری همچون خنده، بازی، نقاب، دلقک، وارونگی، گروتسک و نیز مضامینی مانند مضامین ضدمذهبی، دیوانگی، مرگ، ابله، نافرمانی و سرکشی و واژگونی نظام سلسله مراتبی است که آن را با نظریه کارناوال باختین قابل تطبیق و تحلیل می سازد. این پژوهش با هدف «واکاوی مؤلفه ها و مضامین کارناوال باختین در نگاره دجال در فالنامه پراکنده طهماسبی» و با شیوه توصیفی- تحلیلی و رویکرد کیفی، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. سؤالات اصلی پژوهش عبارت اند از: 1. وجوه کارناوال گرایی در نگاره دجال کدام اند؟ 2. چگونه می توان نگاره ورود دجال را بر اساس مؤلفه ها و مضامین نظریه کارناوال باختین تحلیل کرد؟ یافته ها نشان می دهد در نگاره دجال می توان کارناوال گرایی را به دلیل برگزاری آن در فضای باز، مردمی بودن و نمایش گونگی آن مشاهده کرد. همچنین، مؤلفه های کارناوال باختین همچون خنده، بازی، نقاب، دلقک، وارونگی و گروتسک در تصویر حضور دارند. مضامین مطرح شده در نظریه باختین، مانند ضدمذهبی، واژگونی نظام سلسله مراتبی، نافرمانی و سرکشی، دیوانگی، ابله و مرگ نیز در این نگاره بازتاب یافته اند. بنابراین، نگاره ورود دجال را می توان هم ازنظر صوری و هم ازنظر محتوایی، بر اساس مؤلفه ها و مضامین نظریه کارناوال باختین تحلیل کرد.
۴۲.

حیوان، «دیگری باختینی» در داستان های کوتاه چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چندآوایی چوبک حیوان کارناوال میخائیل باختین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
هدف این جستار، تبیین و تحلیل کارکرد «حیوان به مثابه دیگری باختینی» در داستان نویسی صادق چوبک است؛ میخاییل باختین با طرح نظریه چندآوایی و دفاع از گفتمانِ گفت وگومرکز، تلاش کرد صداهای ضعیف به حاشیه رانده شده، ازجمله صدای «دیگری» را به گوش «مرکز» برساند و از این رهگذر قدرت را «نامرکز» کند و با «گفتمان های اقتدارگرای خودمرکزپندار» بستیزد. چوبک نیز از رهگذر گفت وگوپردازی و اعتباربخشی به آوا و اندیشه و صدای دیگری، همچون باختین علیه گفتمان تک صدا و خود محور روزگارش به پا خاست. وجه ممیزه اصلی کار چوبک در طبیعت گرایی ادبی او نهفته است؛ این طبیعت گرایی، چوبک را بر آن داشت که در روایت از شخصیت های حیوانی در مقام کنشگر اندیشه ور به مثابه دیگری، بیشتر بهره ببرد.  در پژوهش پیش رو با بهره گیری از دیدگاه باختین، کارکرد حیوانات در داستان های کوتاه صادق چوبک با تمرکز بر تجلی آن ها در مقام دیگری به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که چوبک با انتخاب حیوانات به عنوان شخصیت های داستان هایش و البته میدان دادن به آن ها توانسته است هم فضیلت های فراموش شده را به آدمی گوشزد کند و هم گامی به سوی رهایی از بند گفتمان های اقتدارگرا و خودمرکزبین بردارد. حیوانات به مثابه دیگری در داستان های کوتاه صادق چوبک وسعتی به اندازه بشریت پیدا کرده اند. او به این وسیله عقده های پدرانگی انسان قرن بیستم را که در صنعت و تکنولوژی غرق شده است نیز به تصویر می کشد.
۴۳.

دگردیسی، مجازات، و بدن گروتسک: خوانشی نمادین از «شلغم میوه بهشته»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بدن گروتسک مسخ امر واقع کارناوال شلغم میوه بهشته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
در باورهای عامیانه، بدشکلی بدن (گروتسک) به عنوان بازنمایی انحراف از هنجارهای اجتماعی، همواره در تقابل با مفهوم خیر ظاهر می شود. براین اساس هرگونه پندار، گفتار، و کردار پلید به صورت نقصان عضوی تجسد می یابد؛ ولی در ادبیات کلاسیک، بدن گروتسک تنها نمود کهن الگوی شر نیست؛ بلکه لایه های پیچیده ای از مفاهیم نفرین، پوچی، طرد شدگی، و بحران هویت را در بر می گیرد و بستری برای نقد ساختارهای اخلاقی و نظام های سرکوبگر فراهم می آورد. در این مقاله با تحلیل رمان شلغم میوه بهشته از علی محمد افغانی، تلاش می شود به روش توصیفی- تحلیلی و در پرتو نظریه های باختین، و لکان، مفاهیم بدن گروتسک با توجه با نمادهای مرتبط تبیین شود. مقاله نشان می دهد که چگونه شکست نظم نمادین - زبان و فرهنگ- در بازنمایی تجارب عمیق و غیرقابل بیان، به ظهور بدن هایی گروتسک و واژگونی مرزهای بین حیات و مرگ، انسان و غیرانسان منجر می شود. همچنین، با نقد مفاهیم کارناوال و مرحله آینه ای لکان، تعامل پیچیده میان سه مرتبه امر نمادین، امر خیالی و امر واقع تحلیل شده و تأثیر آن بر شکل گیری هویت و تجربیات تروماتیک فرد و جامعه موردبحث قرار گرفته است. بدن گروتسک در این رمان نمادی از آگاهی غیرمجاز و همچنین شکنندگی و ضعف انسان دربرابر حقیقت است.