مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
تمدن نوین اسلامی
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با تحول در بنیادهای نظم سیاسی جامعه، نهادهای تازه ای را در ساخت و توزیع قدرت پس از انقلاب ایجاد کرد. گرچه نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی نتوانست به طور کامل ماهیت و ساختار بروکراسی به جای مانده از نظام پهلوی را دگرگون سازد. وجه اشتراک نهادهای انقلاب اسلامی علی رغم تمایز کارکردی آن ها، بازتولید در زمان ها و عرصه های متفاوت بر اساس نیازها و تهدیدات پیشرو، بسط جغرافیایی و محیطی، تضاد آشکار با ساختارهای بوروکراتیک دولتی نشان می دهد که این نهادها برگرفته از نظام عقلانیت اسلامی مبتنی بر آموزه های انقلاب اسلامی است که در تعارض با عقلانیت سکولار می باشد. در این مقاله با بهره گیری از مولفه ها، کارکردها و سازوکارهای جشنواره مردمی فیلم عمار، به عنوان آلترناتیو و جایگزین در برابر نهاد مدرن سینما به ارائه ی الگوی عقلانیت اسلامی انقلابی می پردازیم و سعی در پاسخ به این سؤال داریم که نظام عقلانیت اسلامی انقلابی چه ویژگی هایی دارد و نقش آن در راستای تمدن سازی نوین اسلامی چیست؟ فرض ما در مقاله این است که نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی تنها در صورتی کارآمد، پیشرو، اصیل و مبتنی بر جهت گیری انقلابی هستند که مبتنی بر شاخصه های نظام عقلانیت اسلامی و انقلابی باشند و در سازمان، کارکرد و اقدامات خود آن را در نظر بگیرند. براین اساس، نظام عقلانیت اسلامی انقلابی مهم ترین نرم افزار و سخت افزار دولت سازی در تمدن نوین اسلامی دانسته می شود.
تبیین عناصر وجودی سازنده تمدن نوین اسلامی «با الگوگیری از دوسویه تمدن نبوی و مهدوی»
حوزه های تخصصی:
واضح است حرکت در مسیر تمدن سازی و ارائه هر طرح و نظریه ای در این باب، مبتنی بر فهم دقیق سازه های تمدن و عناصر تمدن ساز است. برای رهیافت به این مهم، تلاش کرده ایم با روشی تحلیلی و رویکردی انتقادی ضمن تأمل در آرا و اندیشه های نظریه پردازان تمدنی و در پرتو دوسویه تمدنی خود یعنی تمدن نبوی و تمدن مهدوی، نخست با تمایز نهادن میان عناصر ایجادی و عناصر وجودی تمدن ساز، به دانش تمدنی خود غنای بیشتری بخشیم و پاره ای از ابهامات و غبارها بر رُخ سازه های تمدن نوین اسلامی را رفع کنیم و در وهله بعد با تقسیم قسم اخیر ذیل دو عنوان کلی مؤلفه های سخت افزار و مؤلفه های نرم افزار، به بیان صریح مصادیق هریک بپردازیم. در همین راستا و در مقام تبیین مؤلفه های نرم افزار تمدن ساز با بیان عناصر شش گانه وجود عدالت اجتماعی، حاکمیت اخلاق کریمانه، آرامش روحی و روانی، امنیت اجتماعی، رفاه عمومی و وحدت و هم بستگی میان مسلمانان در طرح واره ای نوین، هندسه مدنیت جدید منطبق با آموزه های اسلامی را ترسیم کرده ایم.
عوامل شکوفایی علم در تمدن اسلامی و بازآفرینی نقش آن در تمدن نوین اسلامی
حوزه های تخصصی:
یکی از پایه های تمدن اسلامی توجه اسلام به علم بود. تمدن اسلامی به سرعت با علوم مختلف ارتباط برقرار کرد و با معارف غنی خود زمینه رشد علوم مختلف در بین مسلمانان فراهم شد. این شکوفایی علمی عوامل متعددی دارد که می توان از آن به عنوان رهیافتی در بازآفرینی نقش علم در تمدن سازی نوین اسلامی بهره برد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به عوامل شکوفایی علم در تمدن اسلامی پرداخته می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد نقش آموزه های اسلامی در تشویق به فراگیری علم و اهمیت آن، وقایع صدر اسلام و اختلافات مسلمانان در مباحث کلامی مختلف، همجواری اسلام با ادیان دیگر، لزوم تفسیر و تبیین تعالیم دینی، تشویق اسلام به فراگیری علوم جدید و زبان واحد علمی و دینی زمینه لازم را برای طرح مباحث علمی و رشد علوم مختلف در بین مسلمانان فراهم کرد.
واکاوی تمایز غایت گرایانه تمدن نوین اسلامی با تمدن غرب در اندیشه آیت الله خامنه ای
حوزه های تخصصی:
تمدن نوین اسلامی و تمدن غرب گرچه در برخی ویژگی ها همسانی هایی دارند، تمایزات آشکاری در رویکرد غایت گرایانه میان آن دو تمدن وجود دارد که در بیانات رهبر معظم انقلاب فراوان دیده می شود. براین اساس مسئله مهم در این پژوهش سرانجام تمدن اسلام و غرب در نگاه و باور حضرت آیت الله خامنه ای است. پژوهش حاضر با روش تحلیل و توصیف بیانات مقام معظم رهبری صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مبانی تمدن اسلام بر اساس نفی شرک و توحیدمحور سامان یافته است که نهایتاً به عبودیت بشر در روند تمدن مبتنی بر آرمان های اسلام منتهی خواهد شد. درمقابل استواری تمدن غرب بر اساس رویکرد مادی گرایانه و عدم توجه به ارزش های الهی است. ازاین رو ساخت دنیای بهتر انگیزه غایی ایجاد تمدنی نو در غرب بوده است. به باور مقام معظم رهبری، دنیاگرایی خود عاملی روبه رشد در تمدن غرب بود و موجب شد این تمدن در جهان پیش ران شود، اما عدم باورداشت به ارزش های الهی و انسانی خود عامل سقوط آن در آینده ای نه چندان دور خواهد شد. در نگاه ایشان، مهم ترین وجه تمایز میان این دو بینش تمدنی در رویکرد غایت گرایانه است. در تمدن نوین اسلامی، رویکرد خداباورانه سبب خواهد شد عبودیت به خداوند متعال که هدف از خلقت بوده است در جامعه گسترانیده شود، اما در تمدن غرب این مهم که نیاز فطری و اساسی بشر بوده، مورد توجه قرار نگرفته است.
کارکردهای دانشگاه ها در مراحل تمدن سازی نوین اسلامی
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، مراکز علمی مهم ترین پیش ران تمدن سازی بوده اند، اما با روند فراگیر شدن رسانه های اجتماعی، سازمانی شدن و محدود شدن برخی دانشگاه ها به مباحث کاربردی و تجارت و ارائه خدمات خاص، امکان عقب ماندن یا حذف دانشگاه ها از چرخه تمدن سازی وجود دارد. این در حالی است که کارکردگرایی عامل بقای نهاد ها در حال و آینده است. بررسی اغلب منابع نشان می دهد دانشگاه ها دو کارکرد مشترک تربیت و تولید علم را برای تمدن سازی نوین اسلامی دارند. در این تحقیق 27 کارکرد تمدنی دانشگاه ها از سی نمونه خبره جامعه آماری، به تناسب لایه های چهارگانه تحلیل لایه ای علت ها و به تفکیک دولت، جامعه و تمدن نوین اسلامی پیمایش و در همین قالب برای دانشگاه ها تبیین و چیدمان شده اند. کارکردهای چهارلایه و سه مرحله به هم وابسته اند و هم پوشانی دارند، اما کارکردهای مرحله دولت اسلامی از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردارند. دانشگاه ها باید کارکردهای خود را در این موقعیت از انقلاب اسلامی، بازتعریف و بازمهندسی کنند. با کارکردها نباید تشریفاتی و شعاری برخورد کرد، بلکه هریک از کارکردها باید در تمام اسناد بالادستی، ساختارها و فرایندهای دانشگاه ها به طور سیستمی نهادینه شود.
مبانی انسان شناختی قرآن در تمدن سازی تربیت محور (با تکیه بر تفسیر المیزان)
حوزه های تخصصی:
تمدن سازی نوین اسلامی یکی از مهم ترین گفتمان های نوپیدا در دوران معاصر است که در پی نهضت های اسلامی، جنبش بیداری اسلامی و شکست و رسوایی مکاتب مادی و غربی، اذهان اندیشمندان اسلامی را به خود جلب نموده است. با عنایت به اهمیت ترسیم تمدن نوین اسلامی و بایستگی استخراج علوم انسانی از قرآن کریم و نیز نظر به جایگاه تربیت محوری تمدن اسلامی، و باتوجه به اینکه علامه طباطبائی ابتکارهایی در مباحث تربیتی ارائه نموده است، پژوهش حاضر با بهره مندی از شیوه تحلیل محتوا، به استخراج و استنباط مبانی ویژه تفسیر المیزان در حوزه انسان شناسی و ارتباط آن با تمدن سازی پرداخته است. برپایه مبانی قرآنیِ علامه در تفسیر المیزان، نفس انسان مسیر سلوک او به سوی خداوند بوده و شناخت و ارزیابی مداوم آن بسیار ضروری است. نفس یا همان شخصیت انسان بستگی و پیوندی ژرف با کارکرد او داشته و حتی می تواند دچار دوگانگی شود، پدیده ای که شناسایی آن در مدیریت کلان تمدنی بسیار حائز اهمیت است. از دیگر مبانی انسان شناختی علامه درباره سعادت انسان، رابطه آن با عمل، حقیقی و فطری بودن آن و هویت نسبی و مرتبه ای سعادت است که شناخت و تدبیر صحیح آن از لوازم تمدن سازی تربیت محور می باشد. درنهایت نیز هویت جمعی و استکمال اجتماعی انسان مطرح می باشد که جایگاه آن در تمدن بسیار محوری و برجسته است.
تمدن نوین اسلامی؛ از آرمان تا واقعیت
حوزه های تخصصی:
مقوله تمدن بالاترین مرحله اجتماع بشری است که نقطه اوج تلاش انسان برای دستیابی به زندگی بهتر و پیشرفت همه جانبه را نشان می دهد. تمدن ها دو جنبه دارند: جنبه زیربنایی که عرصه فکر و جهان بینی و اندیشه حاکم بر تمدن است؛ جنبه روبنایی که شامل حوزه سخت افزار مانند صنعت، اقتصاد، سیاست و هنر و معماری است، و حوزه نرم افزار که دربرگیرنده نحوه سبک زندگی و روابط انسانی می باشد. همچنین ازآنجاکه جنبه روبنایی تابع جنبه زیربنایی است، می توان تمدن ها را بر اساس جنبه زیربنا، یعنی جهان بینی، بر دو گونه قسمت کرد: تمدن توحیدی و تمدن الحادی. البته اندیشمندان غربی در تلاش اند مفهوم تمدن توحیدی را به بهانه ناکارآمدی دین و معنویت، امری تخیلی و دور از واقعیت نشان دهند. آنان برای اثبات مدعای خود، به دوره حاکمیت کلیسا بر اروپا استناد کرده اند. درمقابل دیدگاه «تمدن نوین اسلامی» درصدد است با به تصویر کشیدن دین واقعی که بر پایه توحید است، نگاه غربی ها را به چالش کشاند. برتری تمدن توحیدی در امتداد دادن توحید در همه عرصه های زندگی بشری است. توحید در تمدن توحیدی تنها اندیشه و باور قلبی فرد نیست که در مرحله نظر و انتزاع باقی بماند، بلکه باور توحیدی مسئولیت آور است و تکلیف روابط اجتماعی و سبک زندگی، حکومت، اقتصاد، سیاست، هنر و معماری، و حتی علم را مشخص می کند. نگاه به انسان در تمدن توحیدی، بر اساس فطرت پاک توحیدی است، نه معیارهای محدود نژاد و زبان و اقلیم. اما با وجود این نگاه وسیع به انسان، موضع تمدن توحیدی در برابر طاغوت ها و سردمداران جبهه استکبار که اندیشه انسان ها را به اسارت کشانده اند، مبارزه همه جانبه است.
واکاوی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» با رویکرد معناشناختی
حوزه های تخصصی:
بی گمان، سخن گفتن از تمدن نوین اسلامی و ارائه هر طرح و نظریه ای دراین باره ، نخست مستلزم درک صحیح و واقعی از مفهوم تمدن است. تمدن واژه ای آشنا، درعین حال مبهم و پرمناقشه است که درباره چیستی آن گفت وگوهای بسیاری انجام شده و دیدگاه های فراوانی ارائه گردیده است. در این پژوهش کوشیده ایم با روشی تحلیلی و رویکردی انتقادی ضمن واکاوی مفهوم تمدن از حیث معناشناختی، مسئله اسلامیت و نوین بودن آن را بررسی کنیم. برای رهیافت به این مهم نخست با مراجعه به دیدگاه اهل لغت و فرهنگ نامه نویسان و نیز آرا و اندیشه های نظریه پردازان تمدنی ضمن نقد برخی دیدگاه ها، هماهنگ با معنای لغوی نظریه ای جامع و جدید ارائه نموده ؛ و در ادامه تبیین کرده ایم که تقیّد تمدن به پسوند اسلامیت و نوین بودن گویای تقابل تمدن مزبور با تمدن غرب و تغایر آن با تمدن اسلامی است.
کارآمدی سیره معصومان (ع) در شکل گیری تمدن نوین اسلامی
حوزه های تخصصی:
نقش و اهمیت سیره معصومان در عرصه های گوناگون زندگی انسان بارها از سوی کارشناسان مورد مطالعه قرار گرفته و گاه از آن به عنوان منبعی مهم در تبیین سازوکار تمدن نوین اسلامی یاد شده است؛ هدف نوشته پیش رو بهره گیری از مطالعات یادشده، با رویکردی تحلیلی، برای بررسی نقش سیره معصومان در شکل گیری تمدن نوین اسلامی است. برآیند پژوهش گویای آن است که تناسب ویژگی های رفتاری ائمه با مؤلفه های بنیادین تمدن نوین اسلامی، اهمیت و تأثیر روش الگویی در تحقق تمدن نوین اسلامی و امکان بهره برداری از منابع سیره در فقه، نشان دهنده ماهیت کارامد و بی بدیل سیره معصومان در پی ریزی شالوده تمدن نوین اسلامی است.
مهندسی تمدن اسلامی از نگاه حکیم تمدن (آیت الله خامنه ای)
حوزه های تخصصی:
افق حرکت انقلاب اسلامی، رسیدن به تمدن نوین اسلامی است و در سخنان رهبر معظم انقلاب به زیبایی ابعاد گوناگون این افق تاریخی و فرایند دستیابی به آن ترسیم شده است و با اندک مقایسه این بیانات با دیگر سخنان اندیشمندان در حوزه تمدن شناسی به حق می توان از ورای حجاب معاصرت، نام «حکیم تمدن» را بر رهبر معظم انقلابa نهاد. این نوشتار بر این هدف است که با روش تحلیل محتوا، تحلیلی جامع و عمیق از فرمایش های رهبر معظم انقلاب در حوزه مهندسی تمدن نوین اسلامی ارائه دهد. در نگاه آیت الله خامنه ای، مهندسی تمدن اسلامی در دو حوزه زیرساختی و سبک زندگی باید دنبال شود. زیرساخت نرم افزاری مهندسی این تمدن، اعم از نرم افزار های دینی (فقه تمدنی، کلام و فلسفه کاربردی و اخلاق اجتماعی)، نرم افزارهای علمی (علوم انسانی، علوم پایه و تجربی) و نرم افزار های عینی اداره (الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مهندسی فرهنگی و پیوست فرهنگی) در هماهنگی باهم باید به صورت کارآمد و عینی بستر تحقق سبک زندگی در ساحت های فردی، خانوادگی و اجتماعی را فراهم آورند. مهم ترین چالش تمدن سازی در عصر انقلاب اسلامی، عبور هوشمندانه از تمدن مادی دنیای امروز (غرب) است. استفاده از وجوه مثبت تمدن غربی و انحلال آن در تمدن اسلامی، وجه جمع دو دسته از فرمایش های آیت الله خامنه ای در باب نحوه تعامل با مدرنیته و تمدن غربی است که این نگاه با نگاه غرب گرایی، غرب گریزی و غرب گزینی تفاوت دارد؛ هرچند تمدن مادی امروز، تمدنی روبه افول است و بشر تشنه امروز در پیچ تاریخی نیاز به نسخه ای جدید در زیست اجتماعی خود دارد و «تمدن نوین اسلامی» نسخه درمان بشر امروز است.
نقش نرم افزاری ولایت فقیه و فقه حکومتی در ایجاد تمدن نوین اسلامی
حوزه های تخصصی:
مطابق اندیشه امام خامنه ایa، تشکیل تمدن نوین اسلامی، هدف غایی انقلاب اسلامی است. از سوی دیگر در دوران غیبت کبری و بر پایه نظریه ولایت فقیه، اسلامی بودن حکومت و به دنبال آن شکل گیری تمدن اسلامی نوین، منوط به حاکمیت ولیّ فقیه است که تحقق این مهم نیز در پرتو بهره گیری از فقه حکومتی امکان پذیر است. پرسش این است که در منظومه اندیشه امام خامنه ای، «ولایت فقیه» و «فقه حکومتی» چه نوع نقشی در «تشکیل تمدن نوین اسلامی» دارند؟ هدف مقاله توصیف میزان نقش «فقه حکومتی» و «ولایت فقیه» در «تمدن سازی نوین اسلامی» بر پایه اندیشه رهبر معظم انقلاب است، که برای این منظور با بهره گیری از روش تحلیل مضامین، به واکاوی این نقش در اندیشه آیت الله خامنه ای پرداخته ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد در منظومه فکری امام خامنه ایa، همان گونه که ولایت فقیه و رویکرد فقه حکومتی در تحقق مرحله اول و دوم انقلاب اسلامی (انقلاب و نظام اسلامی)، ضروری و زیرساختی بوده اند، در تحقق آخرین مرحله از مراحل پنج گانه انقلاب، یعنی تمدن نوین اسلامی نیز نقش اساسی و محوری دارند.
تمدن نوین اسلامی؛ تفکرفازیِ A و غیر A
حوزه های تخصصی:
طرح موضوع تمدن نوین اسلامی، درواقع نشانگر وحدت نظری است که بین ملت های مسلمان و مستضعفان جهان، در تقابل با حصرگرایی جهان استکبار، به منصه ظهور رسیده و حضور مقتدرانه چنین تمدنی در تمام معادلات جهانی، حاکی از وجود عالمانه آن است. مؤلفه های این تمدن با این بنیان که نگاه تک قطبیِ صفر و یک در هیچ یک از ساحت های ماورایی و این جهانی، قابل قبول نیست و با تکیه بر تفکر A و غیر A، تمدن مبتنی بر جهان ماده غربی را نیز مردود نمی شمارد و معتقد است که تفکر فازی و قانون چندارزشی در این جهان، توسط خدای هستی به ودیعت نهاده شده است. اینکه دولت ها و ملت ها و تمدن ها، یا با ما هستند و یا برضد ما، اینکه دولت ها و ملت ها، یا تحت سیطره ما هستند یا محکوم به نابودی، یعنی A یا غیر A، در تمدن نوین اسلامی جایگاهی ندارد. اولین مؤلفه این تمدن، عنصر حکمت و دانایی است؛ چراکه بنیان آموزه های اسلام بر حکمت است: « مَن یُؤْتَ الْحِکمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کثِیراً » (بقره: 269). مؤلفه انسان ولی نه انسانِ سکولار و بریده از خدا، بلکه خلیفه خدا و با اندیشه فازی و با کارویژه های فرعی چون مقوله آزادی، کرامت، جاودانگی، عدالت و امنیت در این تمدن، بسیار مهم است. نوع نگاه به جهان و هستی و جان جهان یعنی خداوند و تزریق عنصر تشکیکی و ذومراتبی در جهان شناسی فازی، از واجب الوجود به عنوان فعلیت محض تا ماده اولیه که فعلیتی جز عدم فعلیت نیست، دیگر مؤلفه مهم این تمدن است. هدفمند بودن هستی به اینکه عالَم، حاصل تضاد تصادفی ماده بی جان و بی شعور نیست و هدفی در خلقت عالم به ویژه شاهکار خلقت، انسان، وجود دارد و بدون داشتن نظریه ای مناسب درباره معناداری عالَمِ هستی، نمی توان به گونه مناسبی، انسان و شرایط زندگی مناسب او را مورد توجه قرار داد، در این تمدن اساسی است. جامع نگری به همه امور هستی و مراتب وجودی انسان مد نظر است. حذف یک یا چند بعد از ابعاد وجودیِ وی و گرایش به تک ساحت گروی و فروکاهش گرایی، ظلم به انسان است؛ یعنی روش شناسی صفر و یک غربِ امروز در نظام هندسی فازی به شدت محکوم است. عدالت و صلحِ مبتنی بر عدالت از دیگر مؤلفه هاست. عدالت امری تابع دین و برگرفته از دین نیست ، بلکه خود، مفهومی مطلق و مستقل است و صلح نیز چنین است و تحقق عملیِ این دو در تمدن نوین اسلامی، توأمان صورت می گیرد و در صورت جداییِ آنها از یکدیگر، نه صلح می ماند و نه عدالت. ازآنجاکه شاکله تمدن ها به انسان های مختاری وابسته است که با تربیت صحیح و بنیادین و اصولی، خود را شریک فرازوفرود های این تمدن می دانند، مردم سالاری در تمدن نوین اسلامی، اساس و علاوه بر سه مؤلفه مهم عقلانیت، عدالت و قانون، دیانت از شاخصه های آن است و به تبع، آزادی و کرامت انسانی بر اساس عقل و تقوا نیز در پازل بزرگ این تمدن معنا می یابد و حقیقت آزادی در چهارچوب عقلانیت دینی با دو رکن عصیان و تمرّد و تسلیم و انقیاد عالمانه تحقق می پذیرد. سبک زندگی و در محوریت آن، خانواده به عنوان شاکله انسانیِ تمدن، بسیار مهم است. تلازم همشگیِ عمل با نظر و عقل و نقل نیز از مؤلفه های تمدن نوین اسلامی منظور شده است. در مجموعِ هندسه معرفتیِ تمدن نوین اسلامی، رویکرد حصرگرا و یک بعدی نگر، مردود و رویکرد جامع نگر با دو ویژگی پویایی و پایایی حاکم است.
واکاوى وجوه ارتباط و اشتراک حج و تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیت الله خامنه ای
حوزه های تخصصی:
حج به عنوان آیین دینی جامع و دارای ویژگی های منحصربه فرد، ظرفیت بالایی برای ایفای نقش در تمدن اسلامی داشته و دارد. در منظومه فکری مقام معظم نمونه جامعه » رهبری حج دارای جایگاه ویژه ای است؛ به گونه ای که ایشان حج را می دانند. این تشبیه و تمثیل خاص، این « اسلامی برتر و تمدن نوین اسلامی پرسش را مطرح می کند که چه نسبتی بین این دو وجود دارد. به بیان دیگر، چه ویژگی ها و مؤلفه هایی در حج وجود دارد که چنین ظرفیت و قابلیتی را بدان می بخشد؟ در نوشتار حاضر تلاش شده است با کاوش در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای و با روش توصیفی و تحلیلی، به پرسش فوق پاسخ داده شود. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در میان ویژگی های متعدد حج، سه ویژگی اساسی جامعیت، انسجام بخشی و غیریت سازی نقش بسیار مهمی در تمدن سازی دارند. مهم ترین ویژگی مشترک حج و تمدن نوین اسلامی، جامعیت و تقارن ابعاد مادی و معنوی این دو است. تجلی معنویت در عالی ترین شکل آن، در کنار ابعاد و منافع مادی حج، آن را به نمونه ای از جامعه آرمانی اسلامی تبدیل کرده است. در کنار این ویژگی، انسجام بخشی حج که در تمام اجزای حج جریان دارد و غیریت سازی که به طور خاص در برائت متجلی می شود، به علاوه ویژگی های متعدد دیگر، ظرفیت تمدنی بالایی به حج بخشیده است.
نسبت شناسی فرایند اهداف انقلاب اسلامی (تمدن نوین اسلامی) با تمدن مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
265 - 285
حوزه های تخصصی:
تمدن نوین اسلامی و تمدن مهدوی دو مقوله مفهومی بوده که هر یک دارای مختصات و ویژگی های خاص خود از منظر متفکران این دو حوزه مفهومی می باشد، پژوهش پیش رو با هدف کشف رابطه و نسبت دقیق بین تمدن نوین اسلامی _ به عنوان فرایند اهداف انقلاب اسلامی _ با تمدن مهدوی اقدام نموده است، از این رو مسئله اصلی چیستی نسبت بین این دو مقوله می باشد، که با روش تطبیقی و بر اساس مقایسه شعارها و شاخص ها، دیدگاه امامین انقلاب(امام خمینی; و مقام معظم رهبری) و در نهایت با استفاده از داده های نقلی و احادیث مهدوی و عصر ظهور اقدام به کشف این رابطه نموده است، نتیجه آن که در میان فرضیه های نسبت سنجی بین این دو همچون؛ 1. تمایز مطلق 2. تمایز ماهیت شناختی 3. همسانی مطلق 4. همسانی غایت شناختی جز در مورد اول _ عدم ارتباط_ امکان جمع بین سایر فرضیه ها بر محور رابطه طولی و امتدادی که همان همسانی غایت شناختی است وجود دارد.
تبیین نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه در جهت تحقق تمدن اسلامی در پرتو گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۸)
91 - 109
حوزه های تخصصی:
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، بیانیه ای راهبردی و تمدنی است که توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، به عنوان راهبر و هدایت کننده کلان جامعه اسلامی، صادر و امور کلانی در آن مطرح شده است که بایستی برای اجرایی کردن آن، اندیشمندان این بیانیه را به نگرش، راهبردها و راهکارها تبدیل کنند تا برنامه ای عملیاتی به دست آید. تمدن اسلامی، به عنوان مفهومی ارزشمند و عمیق، هدف انقلاب اسلامی قرار گرفته است، لذا هر قدم آن چهل سال طول می کشد و گام دوم آن نیز، بر اساس برنامه چهل ساله تدوین شده تا طبق آن بتوان به تمدن جامع اسلامی دست یافت. در این تحقیق، که مبتنی بر روش تحلیلی توصیفی، گردآوری اطلاعات و مقارنه آرا است، ابتدا به کیفیت شکل گیری تمدن اسلامی توجه می شود و پس از آن نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه، جهت تحقق تمدن نوین اسلامی ارائه می شود. از جمله نتایج تحقیق آنکه: 1. نگرش اساسی رسانه ایجاد حس امید در جامعه است. 2. راهبردهای رسانه به طور کلی در سه قسم قابل ارائه است: اقناع نخبگانی، تأثیرگذاری مستقیم و انگیزه سازی و تحریک تمایلات. 3. راهکارهای رسانه نیز در شش مورد خلاصه می شود: تقویت رسانه ، تمرکز بر فعال کردن جست وجوگرهای داخلی، تولید کردن رسانه های مرجع، رسانه ای کردن افراد مرجع، تمرکز بر تولیدات فاخر و لزوم توجه به صداقت.
نقش مؤلفه های راهبردی گام دوم انقلاب در رسیدن به تمدن نوین اسلامی: چالش ها و فرصت های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تحقق تمدن نوین اسلامی، باید به طور جامع و مانع ظرفیت های لازم ایجاد گردند و اقداماتی در جهت رفع چالش ها صورت گیرد. در این مسیر، مؤلفه های راهبردی بیانیه گام دوم انقلاب می تواند مورد بهره برداری قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفه های راهبردی در بیانیه گام دوم انقلاب به دنبال ارائه الگویی هدفمند و قابل اجرا جهت حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی صورت گرفت. این بررسی با تأمل در مؤلفه های راهبردی حاصل از گام دوم انقلاب و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در پاسخ به این سؤال که نقش مؤلفه های راهبردی گام دوم انقلاب در رسیدن به تمدن نوین اسلامی: چالش ها و فرصت های پیش رو چیست؟ و رسالت دولت ها در نقش آفرینی مؤلفه های راهبردی چیست، این فرضیه مطرح گردید که مؤلفه های راهبردی حاصل شده از بیانیه گام دوم انقلاب ازجمله استقلال سیاسی و توجه به مردم؛ معنویت و اخلاق؛ استقلال اقتصادی و خصوصی سازی؛ علم و آموزش؛ عدالت و مبارزه با فساد؛ سبک زندگی اسلامی، مناسب ترین مسیر جهت طی کردن راه تمدن نوین اسلامی است، و دولت ها در عین تفاوت در برنامه و سیاست ها، بر این اصول تأکید کرده اند. موضوع قابل توجه در این پژوهش، اشاره به فرصت ها و چالش های موجود جمهوری اسلامی ایران در این راه است، که توجه به فرصت ها می تواند تمدن سازی را تسریع بخشد و درعین حال عدم توجه به چالش ها و محدودیت های موجود می تواند مسیر توسعه و پیشرفت و درنهایت رسیدن به تمدن نوین اسلامی را سخت و حتی ناممکن سازد.
نقش دانش ها و دانشمندان بیت الحکمه در تقویت عقلانیت، همگرایی و شکل گیری تمدن اسلامی (مطالعه موردی دوره اول عباسی)
حوزه های تخصصی:
عباسیان پس از دوره تثبیت فتوحات و آشنایی با تمدن و فرهنگ ملل دیگر، پایه های فرهنگ و تمدن اسلامی پی ریزی و استوار شد. هنر، فلسفه، ادبیات و دیگر علوم در میان مسلمانان رواج و رونق گرفت. نخستین ترجمه در دوره نخست عباسی زمان خلافت منصور دوانیقی(136-158ه) شکل گرفت و در دوران خلافت هارون الرشید (170-193 ه) و مأمون عباسی (198-218ه) به اوج خود رسید. ترجمه ها و آثار ارزشمند علمی در دوره دوم و به ویژه دوره سوم عباسی (حکومت آل بویه) موجب شکل گیری تمدن اسلامی شد. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با طرح این پرسش که دستاوردهای علمی مسلمانان و اهل کتاب به ویژه گردآمدن عالمان فرق، مذاهب و ادیان گوناگون در بیت الحکمه ها چه تأثیری در بارورسازی عقلانیت و همگرایی جامعه اسلامی داشته است و چگونه می توان از این رویداد تاریخی در مسیر رشد و شکل گیری تمدن نوین اسلامی بهره برد. برپایه نتایج این پژوهش گردآمدن دانشمندان اسلامی در بیت الحکمه، مناظرات علمی، استفاده از تحقیقات علمی همدیگر با هر انگیزه ای موجب همگرایی و انسجام میان آنها و درنتیجه توده مردم آن دوره شد و اکنون با توجه به تداخل دو افق گفتمانی اکنون و گذشته تاریخ علوم انسانی- اسلامی، تمدن نوین اسلامی با بهره گیری از مدارای و تساهل مذهبی حاکمان و سعه صدر دانشمندان دست یافتنی است.
مبانی معرفت شناختی تمدن نوین اسلامی با تکیه بر کتاب اصول کافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۲
133 - 152
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی بر بنیان های نظری متعددی از قبیل هستی شناختی، انسان شناختی، جامعه شناختی و ارزش شناختی استوار است. یکی از مهم ترین بنیان های نظری این تمدن، بنیان های معرفت شناختی است که ارتباط تنگاتنگی با نوع الگوی تمدنی در جامعه پیدا می کند. ازآنجاکه رسیدن به یک الگوی تمدنی از اهمیت اساسی برخوردار است، فهم و تبیین این بنیان ها نیز دارای اهمیت است. در مقاله حاضر، بر این اساس تلاش شده با الگوی روشی متن و زمینه محوری به تبیین دو بنیان مهم عقل گرایی و شمول گرایی پرداخته شود که در نتیجه درآمدی بر تبیین الگوی تمدنی نوین اسلامی خواهد بود. از آنجاکه انجام این مهم مستلزم مراجعه به متون دینی است. در این مقاله با چنین روشی به تبیین مهم ترین بنیان های نظری معرفت شناختی تمدن نوین اسلامی با تأکید بر کتاب اصول کافی پرداخته شد.کلی دواژه ه ا: مبانی دینی، معرفت شناسی، تمدن سازی، تمدن نوین اسلامی.
تحلیل تمدنی جریان اربعین، فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
تمدن را می توان عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند. جریان اربعین به عنوان عظیم ترین گردهمایی عالم تشیع، دربردارنده فرصت های متعددی برای نمایش گذاشتن تمدن نوین اسلامی و تمرین نحوه دستیابی به این هدف والا قابل تحلیل می باشد. همچنین چالش های متفاوتی ممکن است جریان اربعین را از حصول به هدف غایی خود دور نماید. پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، تحلیلی تمدنی از فرصت ها و چالش های موجود در جریان اربعین ارائه نماید. فرصتهایی همچون رسانه پرقدرت تمدن نوین اسلامی، فرهنگ پیشرو مولد و مهاجم، نیاز بشریت به فرهنگ جهان شمول، مقدمه سازی برای اندیشه مهدویت به عنوان نقطه تبلور تمدن نوین اسلامی، و کادر سازی برای دوران ظهور حضرت حجت بن الحسن عجل الله فرجه الشریف در این راستا مورد شناسایی و تحلیل قرار گرفته است. غفلت از حقایق عمیق، خرافه گرایی، فرد گرایی، منسک گرایی، تاکید بر اظهار محبت صرف، ضعف در دشمن شناسی، کمرنگ شدن نگاه جهانی، تخطئه مرجعیت خادمان محلی، دور شدن از ساده زیستی، و از دست رفتن عنوان زائر و امام چالش هایی هستند که ممکن است جریان تمدنی اربعین را تحت تاثیر قرار دهند.
بایسته های فرهنگی تمدن نوین اسلامی از منظر آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)
حوزه های تخصصی:
مکتب اسلام اساسی ترین محور در حیات مسلمانان را تشکیل حکومتی می داند که پایه های آن بر اساس ارزش های فرهنگی اسلام بنا شده باشد؛ با توجه به این مسئله، تمدن اسلامی برگرفته از قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) ، پیشوایان معصوم (ع) و بیانات و رفتار آن ها است. منظور از تمدن سازی اسلامی، ایجاد نظام همه جانبه فرهنگی- اجتماعی است که ارکان و الزامات آن برگرفته از مبانی اسلامی باشد. این موضوع به صورت خاص در نگاه مقام معظم رهبری مورد توجه قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، نگارندگان مترصد هستند با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ارکان و الزامات فرهنگی شکل دهنده تمدن سازی نوین اسلامی را در اندیشه مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار دهند. سؤال اصلی پژوهش به این قرار است که بایسته های فرهنگی زمینه ساز شکل گیری تمدن نوین اسلامی از منظر مقام معظم رهبری چه مورادی است؟ یافته ها نشان می دهند محور و راهبرد فرهنگی که مهم ترین عامل تمدن سازی نوین اسلامی است، دارای ارکان چهارگانه دین، عقلانیت، اخلاق و علم است؛ از هریک از این ارکان نیز الزامات متناسب و هماهنگ اتخاذ می گردد.