مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
محتوا
منبع:
دیریت نوآوری سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
118 - 183
حوزه های تخصصی:
استفاده از فناوری های دیجیتال به طور روزافزون گسترش پیداکرده است. صنایع خلاق که بن مایه آن خلاقیت، محتوا و سرمایه فکری است، به شدت با فرآیند دیجیتالی شدن پیوند خورده و کسب وکارهای سنتی این حوزه را دگرگون ساخته است. با توجه به اهمیت روزافزون این بنگاه ها و لزوم توجه به رشد آن ها، موضوع چگونگی خلق ارزش در آن ها یک ضرورت است. در بنگاه های صنایع خلاق دیجیتالی و به طور خاص در بافتار فرهنگ بومی و زبان فارسی خلأ جدی در این زمینه وجود دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر بر خلق ارزش در بنگاه های دیجیتال محتوا محور متمرکزشده و هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل خلق ارزش در 10 بنگاه دیجیتال محتوا محور در ایران است. بدین منظور، مدل 4 عاملی خلق ارزش در بنگاه های دیجیتال و روش تحقیق کیفی و «مطالعه چندموردی» انتخاب شده است. نتیجه مشاهده شرکت های برتر و همچنین مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران شرکت های منتخب، توسعه گزاره هایی جدید در هر یک از چهار عامل خلق ارزش (بهره وری، مکمل بودن، قفل شدگی و نوآوری) بوده است. با احصاء مضامین مشترک خلق ارزش در این بنگاه ها، نهایتاً چهار مضمون ِنو استخراج شد. دیگر دستاورد پژوهش، ارائه تصویری از چگونگی خلق ارزش در بنگاه های دیجیتال محتوا محور است. نهایتاً رایج ترین روش خلق ارزش ذیل هریک از مضامین چهارگانه مشخص شد و «نوآوری» به عنوان برترین مضمون فراگیر خلق ارزش در بنگاه های دیجیتال محتوا محور شناسایی شد.
بحثی در صحت و سقم انتساب منظومۀ خسرونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه عاشقانه خسرونامه یا گل و هرمز یکی از مثنوی های معروف منتسب به عطار است که برخلاف دیگر مثنوی های جعلی منسوب به وی، به خاطر نظم و انسجام شعری و اشتمال بر پاره ای ویژگی های زبانی و تبحر سراینده، عده ای را بر آن داشته است تا این منظومه را از آنِ عطار بدانند و آن را در ردیف چهار منظومه اصلی و مسلّم وی، یعنی منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه بنشانند. درمقابل، عده ای دیگر نیز با بیان ادلّه ای این انتساب را رد کرده اند. این مقاله به مطالعه سبک شناختی خسرونامه ازحیث ساختار، زبان و محتوا می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتساب این منظومه به عطار نادرست است؛ زیرا بین خسرونامه و آثار مسلّم عطار، هم ازحیث شکل و ساختار، هم ازنظر کاربردهای زبانی در دو سطح واژگانی و نحوی و هم ازجنبه محتوا و درونمایه، اختلاف و تفاوت های عمده ای وجود دارد. از طرف دیگر با مطالعه نسخه شناختی و برون متنی این منظومه و کشف برخی حقایق تاریخی، رد انتساب آن به عطار تقویت می شود.
تحلیل کتاب درسی عربی پایه هشتم متوسطه دوره ی اول بر اساس چک لیست کالین مارش
حوزه های تخصصی:
کتب درسی بخش مهمی از آموزش در تعیین محورهای موفق یک واحد برنامه درسی است به همین سبب تحلیل کتاب های درسی برای تشخیص نقاط قوت و تقویت آن و رفع نقاط ضعف، بسیار اهمیت می یابد. پژوهش حاضر مبتنی بر داده های کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی است که در پژوهش انجام یافته و تحلیل داده های موجود مبتنی بر چک لیست کالین مارش حاکی از آن است که کتاب از جهات جاذبه ی هنری و بصری نیازمند تغییرات و دقت به نقش هویت های قومی و فرهنگی ایرانی است ولی از جهت سنخیت با رویکرد برنامه درسی ملی سازگار بوده اما در توجه به نیازهای آموزشی و روز فراگیران ضعیف عمل کرده است. محتوای کتاب عربی هشتم در تأمین اهداف سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی نیازمند بررسی های بیشتر مؤلفان بوده و در نگاه کلی چارچوب های تحلیلی چک لیست کالین مارش در یک کتاب درسی را گنجانده و رعایت کرده است.
تحلیل گونه شناسی مفهوم کیچ در آثار اندی وارهول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
89 - 100
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «کیچ» در دهه های 1860م - 1870م از طریق نقاشان و دلالان هنری مونیخ و برای مطرح ساختن آثار هنری نازل، به کار گرفته شد؛ اما پس از اولین دهه های قرن بیستم، کیچ به اصطلاحی بین المللی تبدیل شد. اندی وارهول هنرمند، نویسنده، عکاس و فیلم ساز پیشرو آمریکایی و از بنیان گذاران هنر پاپ دهه1950م در ایالات متحده و از شناخته شده ترین چهره هنر پاپ و دارای اندیشه های آوانگارد بود. هدف از انجام این تحقیق، بسط مفهوم کیچ در هنر و تحلیل گونه شناختی مفهوم کیچ در آثار اندی وارهول است. سؤال اصلی پژوهش، چگونگی تحلیل گونه شناسی این مفهوم در آثار اندی وارهول است. در این راستا، روش تحقیق از نوع تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر کدگذاری با رویکرد استقرایی است. در این پژوهش، ابتدا به واژه شناسی و تبارشناسی مفهوم «کیچ»، سپس دیدگاه های مطرح در مورد واژه مذکور بررسی و دسته بندی تحلیلی از این دیدگاه ها آورده شده است. در ادامه به منظور شناخت شیوه های تولید کیچ در اثر، به تحلیل گونه شناختی مفهوم کیچ در آثار اندی وارهول پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کیچ همواره حاکی از مفهوم «نابسندگی زیباشناختی» است و در این دوران، اغلب اثر هنری به کالای صرف بدل می شود. اثر هنری به امری روزمره و امر روزمره، به هنر تبدیل می شوند. همچنین دو گونه کیچ مبتنی بر محتوا و کیچ مبتنی بر فرم در آثار وارهول قابل تبیین است. استراتژی کیچ مبتنی بر محتوا شامل بازنمایی امر پیش پاافتاده و بازتولید تصاویر روزمره و استراتژی کیچ مبتنی بر فرم شامل تکنیک پیش پاافتاده، کلاژ، تحریف مرجع، انباشت و تکرار است.
بررسی ساخت و محتوای برنامه درس «اصول مدیریت آموزشی» دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی از دیدگاه استادان و دانشجویان
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۷
41 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بازنگری و «بازآفرینی» برنامه درس «اصول مدیریت آموزشی»، به عنوان یکی از دروس اصلی دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی است. این مطالعه به دنبال یافتن پاسخ دو سؤال اساسی است: وضعیت موجود برنامه درسی «اصول مدیریت آموزشی» در دانشگاه های داخلی و خارجی چگونه است؟ و مفاهیم عمده این ماده درسی، متناسب با شرایط و نیازهای فعلی دانشجویان و مدیران آموزشی کدام است؟ بنابراین، در این راستا، وضعیت دو مقوله «ساخت» و «محتوای» برنامه درسی، در قالب هفت سؤال پیرامون «ساخت» و سه سؤال پیرامون «محتوا» برای درس مذکور مطرح شده است. به منظور پاسخگویی به سؤال های مورد بحث، نخست با استفاده از مطالعه نظری (مطالعه اسنادی و کاوش های الکترونیکی)، سرفصل های در حال تدریس درس «اصول مدیریت آموزشی»، در دانشگاه های ایران و برخی از دانشگاه های خارجی تعیین و سپس بر آن اساس، مطالعه میدانی در نمونه ای متشکل از 16 نفر از استادان (مطالعه به صورت سرشماری) و 181 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، به صورت تصادفی از 16 دانشگاه کشور از طریق دو نوع پرسشنامه مجزا، انجام و نتایجی نیز احصاء شد. یافته های این مطالعه نشان داد که وضعیت موجود «ساخت» و «محتوا» در برنامه درسی مورد مطالعه، پاسخگوی شرایط و نیازهای کنونی دانشجویان نیست و ایجاد تغییراتی در مفاهیم عمده درس «اصول مدیریت آموزشی»، مطابق با الگوی پیشنهادی حاصل از این پژوهش ضروری است.
مطالعه تطبیقی برنامه های رشد و توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی در دانشگاه های مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
7 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، توصیف برنامه های رشد و توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی بود. این پژوهش، مطالعه ای تطبیقی از نوع توصیفی است. برنامه های 53 دانشگاه ایران، آمریکا، کانادا، استرالیا، انگلستان، هنگ کنگ، به شیوه فرا ترکیب کیفی در MAXQDA10 کدگذاری خط به خط شد. مؤلفه های شناسایی شده به صورت قیاسی، تلفیق و توصیف شدند. بر اساس یافته های پژوهش، شیوه های ارائه برنامه ها عبارت اند از: برگزاری کارگاه، ارشادگری، درس های بلندمدت، سمینار، کارورزی زیر نظر ارشادگر، جلسات گفتگو، معارفه، نقد تدریس های نمونه ، مشاوره فردی، شرکت در جلسات دانشگاه، شبکه سازی تجارب، نقد همتایان، گروه های مطالعاتی، دوره های کوتاه مدت، مشارکت اجتماعی، سایه استاد، کارپوشه تدریس، مصاحبه با اعضای هیئت علمی، مشاوره گروهی، کار گروهی، خودآموز، در باز کلاس درس. محتوای دوره ها عبارت اند از: موضوعات مرتبط با تعلیم وتربیت، مدیریت، شایستگی های بین فردی اجتماعی، نگارشی، پژوهش اخلاق پژوهش، آینده پژوهی، آشنایی با نقش های سازمانی، شایستگی های فردی، ارائه خدمات، اخلاق حرفه ای، تأیید جامعه علمی. موضوعات با مخاطب عام به صورت مرکزی، عموماً در مرکز تحصیلات تکمیلی و با همکاری مراکز فناوری، کتابخانه ها، دانشکده های همکار مانند دانشکده مدیریت و موضوعات با مخاطب خاص در دانشکده های موضوعی ارائه می شوند. شیوه های ارائه دوره با توجه به هدف ها، امکانات و فرهنگ حاکم بر مؤسسه و محتوای دوره ها با توجه به هدف های مؤسسه تعیین می شوند. به منظور طراحی و اجرای موفق دوره ها لازم است نیازهای اعضای هیئت علمی و فرهنگ یادگیری آنها شناسایی شود.
طراحی الگوی عوامل محتواهای تولید شده توسط کاربر در اینستاگرام با موضوع کووید19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی محتواهای تولید شده توسط کاربر در اینستاگرام با موضوع کووید19 است که با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد گراندد تئوری انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش جهت مصاحبه شامل خبرگان دانشگاهی و پزشکان وکادر درمان بیماران کرونایی در بیمارستان ها هستند. این افراد با توجه به شیوه هدفمند گلوله برفی تا رسیدن به نقطه اشباع نظری 11 نفر انتخاب شدند. شیوه تجزیه و تحلیل با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی است. نتایج نشان داد که عوامل علی شامل « اطلاع رسانی و آگاهی جمعی، نیاز به آموزش و الگوی یکپارچه مدون و بررسی دقیق محتوای تولید شده، نیاز سنجی مردم در زمان بحران» می باشد. عوامل زمینه ای شامل« عدم آگاهی از پاندمی، عدم زیر ساخت های کافی و مناسب، عدم حمایت مالی توسط دولت » می باشد. عوامل مداخله گر نیز شامل« سو استفاده شبکه های تجاری از عدم آگاهی مردم، عدم اطلاع کافی مردم، غافلگیری مردم در بحران » می باشد. عوامل راهبردی شامل «نیاز به آموزش عمومی در زمان بحران، مدیریت بحران، ایجاد پایگاه های اطلاع رسانی زیر نظر دولت و وزارت بهداشت» می باشد. پیامدها نیز شامل «آگاهی مردم از شرایط پاندمی از طریق شبکه های مجازی و تلفیق تجربه و آموزش و اطلاع رسانی به افراد در شرایط بحران» می باشد.
مدل راهبردی عوامل تولیدمحتواهای کاربران اینستاگرام در بحران های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش کمّی در یک تحقیق آمیخته انجام شد،هدف تحقیق برازندگی الگوی راهبردی عوامل تولید محتوا،توسط کاربران در اینستاگرام در بحران های اجتماعی با تاکید بر کووید 19 بود. رویکرد کمی ،با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پزوهش شامل کاربران ایرانی شبکه اجتماعی اینستاگرام است که بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر از آنان به روش تصادفی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه حاصل از یافته های تحقیق کیفی(داده بنیاد) در روش آمیخته می باشد. تجزیه و تحلیل در بخش کمی با استفاده از نرم افزار های SPSS و AMOS انجام گردید. در تحلیل عاملی تاییدی، مسیرها و روابط بین سازه های الگو در مدل ساختاری مشخص شدند والگوی پژوهش به عنوان مدل تایید شد. نتایج نشان داد که در مدل تاییدشده ، عوامل علّی شامل اطلاع رسانی و آگاهی جمعی، نیاز به آموزش و الگوی یکپارچه مدون و ... می باشند. ازعوامل مداخله گرمی توان متغیرهایی چون: استفاده شبکه های تجاری از عدم آگاهی مردم، عدم اطلاع کافی مردم، غافلگیری مردم در بحران نام برد. راهبردها شامل نیاز به آموزش عمومی در زمان بحران، مدیریت بحران، ایجاد پایگاه های اطلاع رسانی مجازی زیر نظر دولت و وزارت بهداشت و ... می شود. عوامل زمینه ای شامل: عدم آگاهی از پاندمی، تازه و نو بودن پاندمی در پنجاه سال گذشته و ... است. پیامدها درمدل بیانگرآگاهی مردم از شرایط پاندمی از طریق شبکه های مجازی، ایجاد صفحات معتبر علمی، آموزشی و ... می باشد. ازمیان راهبردهای سه گانه انفعالی، واکنشی وفعال، محقق با توجه به مدل تاییدشده، راهبرد فعال رسانه ای یعنی کنترل ومهار بحران ازطریق آگاهی مردم، ایجاد مشارکت عمومی وتحقق همبستگی را درجامعه به عنوان راه حل بحران ها بیان می کند.
طراحی اهداف و محتوای چند درس اختیاری در فناوری نانو در مقطع کارشنا سی برای دانشکده های فنی- مهندسی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفپژوهش حاضر طراحی اهداف و محتوای چند درس اختیاری درباره فناوری نانو در مقطع کارشنا سی برای دانشجویان فنی- مهندسی و علوم پایه بود. نوع تحقیق، کاربردی، توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن، اعضای هیأت علمی دانشگاه ها، دانشجویان مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد فعال در حوزه نانوفناوری در سال 93-1392 بودند که 202 نفر با روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار گردآوری، فرم نظرسنجی محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با استفاده از نظرات ده نفر از اساتید و متخصصان حوزه نانو بررسی شد و در پایان 34 هدف و 142 موضوع به عنوان سؤالات اصلی فرم نظرسنجی انتخاب شد. پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 98/0 بدست آمد. داده ها با آزمون های ناپارامتری رتبه ای علامت دار ویلککسون، نمونه های مستقل کروس- کالوالیس و نسبت دوجمله ای، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد اهداف طراحی شده مهم و ضروری هستند و محتواها با اهداف مربوط، تطا بق دارند.
زیبایی شناسی انتقادی جلوه های صنعت فرهنگ در متون ادبی (مطالعه موردی: اشعارِ سیمین بهبهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
41 - 52
حوزه های تخصصی:
از اصول زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت، توجه به آثار منفی صنعتِ فرهنگ است. از نظر فرانکفورتی ها، صنعت فرهنگ موجب حذف خلاقیت و فردگرایی از طریق همسان سازی افراد می شود. در این فرایند همسان سازی، فرد در دست نظام سرمایه داری چون شیء ای می گردد که توان کنشگری اجتماعی و سیاسی خود را از دست می دهد. در پژوهش حاضر اسنادی که با رویکرد توصیفی-تحلیلی بررسی شده است، سروده های سیمین بهبهانی از منظر زیبایی شناسی انتقادی است که ضمن نشان دادن جلوه های صنعت فرهنگ در اشعار این شاعر، نگرش وی به این پدیده، در دو ساحت محتوا و فرم بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی، در اشعارش ضمن روایت زندگی تیپهای اجتماعی مثل رقاصه، روسپی، کارمند و مرد ثروتمند، جلوه هایی از صنعت فرهنگ نظیر صنعت زیبایی و صنعت سرگرمی را به تصویر و نقد کشیده و شیءوارگی را نیز به عنوان پیامد صنعت فرهنگ، به صورت شیءوارگی جنسی و شیءوارگی اداری، بازنمایی کرده است. در ساحت فرم، بهبهانی ابتدا با پیروی از سنت ادبی، مقلد است؛ اما مشخصاً با آوردن مانیفستی در کتاب «خطی ز سرعت و از آتش» و کاربرد وزن های بی سابقه و کم سابقه در شعر فارسی، هنر خود را از بند تقلید رهانیده و به حیطه هنر خلّاق وارد شده است. از این نظر می توان گفت شعر او، شعری اصیل و همنوا با هنر والای مدنظر مکتب فرانکفورت است. در واقع وی از این طریق، با نفی وضع موجود و کیفرخواست علیه نظم مستقر، به نقد پیامدهای صنعت فرهنگ پرداخته است.
مطالعه ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
30 - 43
حوزه های تخصصی:
دوره صفوی، نقطه اوج هنرکتیبه نگاری و زمینه ساز راه یابی آن به هنرهای صناعی از جمله، قالی بافی به شمار می آید. به یقین بیشترین حضور کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی می باشد. اگرچه محدودیت جنس و بافت قالی در نگارش این نوع کتیبه ها، آن ها را از کتیبه نگاری در معماری و فلزکاری متمایز می کند، اما با نگاهی موشکافانه می توان دریافت که مؤلفه های بصری شاخصی در این قالی ها وجود دارند که از حیث ساختار و محتوا، تفاوت های آشکاری میان قالی های کتیبه دار ترنجی و محرابی پدید آورده اند. به نظر می رسد مضامین محتوایی و همچنین کاربرد متفاوت این دو نقش، تأثیر چشمگیری در وجوه اشتراک و افتراق مؤلفه های بصری درکتیبه های نوشتاری این قالی ها داشته که تا کنون به صورت مشخص به آن پرداخته نشده است. از این رو تأکید این پژوهش بر شناخت آن ها متمرکز است. پرسش اصلی این است، تفاوت های ساختاری و محتوایی در مؤلفه های بصری کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی در چه زمینه هایی وجود دارد؟ این پژوهش، به شناخت ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری شاخص و تفاوت های آن ها در کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی می پردازد و به روش توصیفی-تطبیقی و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. جامعه آماری شامل هفت تخته قالی ترنجی و هفت تخته قالیچه محرابی مربوط به اواسط قرن نهم تا اوایل قرن یازدهم هجری قمری است که در زمره نمونه های شاخص موجود از هر نقش به شمار می آید. نتایج حاصل از مطالعه مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی، نشان از وجوه افتراق چشمگیری در بین آن ها می دهد. مؤلفه های بصری کتیبه های نوشتاری در قالی های محرابی نسبت به قالی های ترنجی تنوع بیشتری دارند و نوشتار در آن ها نقش اساسی تری ایفا می کند. در مقابل، کتیبه های قالی های نقش ترنجی به عنوان بخشی جزئی تر در متن نقوش اسلیمی قالی قرار می گیرند و غالباً ساختار کتیبه نگاری ها از یک روش بهره گرفته است. البته اشتراکاتی در مؤلفه هایی مانند فضاسازی و ریتم و همچنین استفاده از خط نسخ درکتیبه های هر دو نقش وجود دارد.
خوانش امام خمینی(ره) از تربیت هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پرورش خلاقیت هنری، زمینه سازی برای تولید محتوای هنری همخوان با ارزشهای اسلامی- ایرانی و وسعت بخشی به ذائقه هنری، از اهداف تعلیم و تربیت به شمار می آید. با توجه به آنکه یکی از اهداف بنیادین انقلاب اسلامی، اشاعه همه جانبه تربیت اسلامی در جامعه است، عنایت به تمامی ابعاد تربیت و از آن جمله تربیت هنری، امری بایسته اهتمام می باشد. نظر به تأثیرگذاری وافر تربیت هنری بر ارتقای فرهنگی کشور، تبیین خط مشی های ترسیم شده توسط بنیانگذار انقلاب اسلامی(ره)، ضرورت دارد. روش: این نوشتار با روش تحلیلی- استنباطی، پس از تبیین موضوع «تربیت هنری» به عنوان یکی از موضوعات نوین در آثار فلاسفه تعلیم و تربیت، اهداف، اصول و مبانی تربیت هنری را در پرتوی آرا و نظریات امام خمینی(ره) بررسی می کند. یافته ها: هنر به عنوان یک محتوای فرهنگی و یک ضرورت در روند تکامل اجتماعی، به برقراری رابطه معنادار میان مفاهیم، تحول در ساختارهای شناختی قبلی و انتقال یادگیری در بسترها و بافتهای جدید می پردازد. تربیت هنری به فرایند افزایش رشد مهارتهای فکری و شناختی و تولید ایده های نوین گفته می شود و یکی از مهم ترین کارکردهای نظام آموزشی پیشرو به شمار می آید و به شکل گیری هویت فرهنگی، رفتارسازی در جامعه، هدایت افراد به سوی هنجارها و تکوین معرفتی منتقد می انجامد . نتیجه گیری: اخلاق محوری، دین مداری، استقلال فکری و توجه به مصالح ملی، از جایگاهی بنیادین در خوانش امام خمینی(ره) از تربیت هنری برخوردارند
بررسی محتوایی سفرنامه های عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
63 - 86
حوزه های تخصصی:
سفرنامه ها در حقیقت گنجینه ها و اسنادی ارزشمند و دست اول از برخی رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی شمرده می شوند که از جنبه های گوناگون قابل بررسی هستند. سفرنامه نویسی در تاریخ کهن ادب فارسی پیشینه ای دیرین و سرگذشتی دور و دراز داشته است. از تحریر سفرنامه ناصرخسرو اکنون نزدیک به هزار سال می گذرد. از آن زمان سفرنامه های بسیاری به نگارش درآمده اند که همگی گواه روشنی بر توجه پدید آورندگان و اقبال جدی مخاطبان به این گونه ادبی است. در دوره قاجاریه، سفرنامه نویسی جایگاه ویژه ای پیدا می کند. سفرنامه نویسی در هیچ دوره ای مثل این دوره رواج نداشته است. در این سفرنامه ها هر کدام از مؤلفان از منظری خاص به مسائل و رخدادهای سفر نگریسته و به نکات ویژه ای توجه کرده اند. در دوره قاجار با رواج این نوع ادبی، بسیاری از روشنفکران از سفرنامه ها به منزله گونه ای نوشتاری برای آگاه سازی مردم و ثبت وقایع تاریخی استفاده کردند. پژوهش حاضر به استخراج و بررسی موضوعات و مضامین مشترک در سفرنامه های این دوره پرداخته است؛ بدین منظور تعدادی از سفرنامه های مهم و کامل این دوره را انتخاب کرده و با بررسی محتوایی آن ها، ویژگی ها و مضامین مشترک در آن ها را آشکار ساخته ایم. بررسی ها نشان می دهد که این موضوعات در بیشتر سفرنامه ها مشترک است: 1- حمد و ستایش خدا، 2- توصیف، 3- نقد و انتقاد، 4- نقیضه گویی، 5- دادن اطلاعات ناقص، 6- حسب الحال و بیان احوال معنوی و 7- افسوس خوردن بر وطن.
تحلیل محتوایی جریان شعری نمادگرای نسل سوم شعر بعد از نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
123 - 140
حوزه های تخصصی:
نمادگرایی، هنر بیان افکار و عواطف شاعرانه، نه از راه بیان بی پرده و نه به وسیله تشبیه آشکار آن افکار و عواطف به تصویرهای ملموس و عینی، بلکه از طریق اشاره نامحسوس واژگانِ خاص برای ایجاد آن عواطف و افکار در ذهن خواننده است. در این پژوهش، جریان شعری نمادگرایی نسل سوم شعر بعد از نیما از قبیل محمدعلی سپانلو، منصور اوجی، علی باباچاهی و سید علی صالحی بررسی و تحلیل محتوایی شده است. سؤال اصلی در این پژوهش، بررسی چگونگی جریان شعری نمادگرای نسل سوم بعد از نیما در دهه های 80-60 از نظر ساختار و محتواست. روش انجام تحقیق، تحلیلی- توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آثار شعری شاعران مورد بحث بوده و نتایج بیانگر آن است که نمادگرایی شاعران نسل سوم پس از نیما آگاهانه بوده و به منظور تقویت محتوایی شعر صورت پذیرفته و از نظر ساختار محتوایی دارای مفهوم محدودتری نسبت به دوره های قبل بوده است. همچنین تنوع نمادهای تاریخی و اسطوره ای، نمادهای اجتماعی، طبیعی، حیوانی و انسانی بیانگر تسلط شاعران مورد نظر در این زمینه است.
بارقه های کلام مغلوب در آثار حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
171 - 188
حوزه های تخصصی:
حسین بن منصور حلاج، از عارفان مجذوب قرن سوم هجری است که زبان را ظرف بیان احوال شورانگیز و هیجان های تند عاطفی خویش قرار داده و در جای جای آثارش پیوسته از ذات مشاهده و دیدن الله و تجلّی صفات و ذات خداوند در عالم سخن می گوید. از آنجا که او بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجانات روحی و باطنی خویش بوده و بخش اعظم آثارش از شمار شطحیات و متون ساخت شکن به شمار می آید، در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، ویژگی های کلام مغلوب از حیث ساخت و محتوا در مجموعه آثار وی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که چه عوامل و عناصری در مغلوب بودن کلام وی مؤثر بوده است؟ به دلیل غلبه هیجان های عاطفی، عمده ترین ویژگی های یک متن مغلوب از قبیل: ابهام، تأویل پذیری، مشاهده، دریافت وحی و الهام در آثار وی دیده می شود. همچنین زبان، تخیل و تصاویر در آن متناسب با تجربه های ناب عرفانی، کاملاً جنبه شخصی یافته و حلاج برای بیان احوال خویش که فراتر از سطح ادراک عادی و تجربه های معمولی است، به قطب استعاری زبان متوسل شده است و به مدد تشبیه، استعاره و رمز، ناب ترین تجربه های شخصی و شهودی خویش را تجسم بخشیده و مفاهیم عرفانی و دریافت های درونی برگرفته از عالم قدسی خود را از طریق تصاویر حسی و ملموس به تصویر کشیده است.
حسین بن منصور حلاج، از عارفان مجذوب قرن سوم هجری است که زبان را ظرف بیان احوال شورانگیز و هیجان های تند عاطفی خویش قرار داده و در جای جای آثارش پیوسته از ذات مشاهده و دیدن الله و تجلّی صفات و ذات خداوند در عالم سخن می گوید. از آنجا که او بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجانات روحی و باطنی خویش بوده و بخش اعظم آثارش از شمار شطحیات و متون ساخت شکن به شمار می آید، در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، ویژگی های کلام مغلوب از حیث ساخت و محتوا در مجموعه آثار وی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که چه عوامل و عناصری در مغلوب بودن کلام وی مؤثر بوده است؟ به دلیل غلبه هیجان های عاطفی، عمده ترین ویژگی های یک متن مغلوب از قبیل: ابهام، تأویل پذیری، مشاهده، دریافت وحی و الهام در آثار وی دیده می شود. همچنین زبان، تخیل و تصاویر در آن متناسب با تجربه های ناب عرفانی، کاملاً جنبه شخصی یافته و حلاج برای بیان احوال خویش که فراتر از سطح ادراک عادی و تجربه های معمولی است، به قطب استعاری زبان متوسل شده است و به مدد تشبیه، استعاره و رمز، ناب ترین تجربه های شخصی و شهودی خویش را تجسم بخشیده و مفاهیم عرفانی و دریافت های درونی برگرفته از عالم قدسی خود را از طریق تصاویر حسی و ملموس به تصویر کشیده است.
بررسی و تحلیل اثر پذیری شرح سروری از جواهرالاسرار و زواهر الانوار خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی اثر جلال الدین محمد بلخی(رومی) از مهمترین آثار عرفانی ادبیات فارسی است که در مناطق مختلف، مخاطبان بسیاری داشته است. نیاز خوانندگان موجب شده است شرح های متعددی به زبان های گوناگون بر این اثر نوشته شود. معرفی و بررسی روش و محتوای شرح های مثنوی از موضوعات مهم تحقیق در حوزه مولوی پژوهی به شمار می رود و بررسی اثرپذیری شرح ها از یکدیگر اهمیت و جایگاه این آثار را در جریان شرح نویسی نشان می دهد. شرح مصطفی بن شعبان سروری بر مثنوی، یکی از قدیمی ترین و مفصل ترین شرح های منثوری است که در آسیای صغیر به زبان فارسی نوشته شده است. با توجه به قدمت و زبان شرح سروری، ضرورت دارد میزان اثرپذیری و اثرگذاری آن در جریان شرح نویسی بر مثنوی معلوم شود. در این پژوهش، کوشش می شود ازطریق مقایسه شرح سروری با شرح جواهرالاسرار و زواهرالانوار اثر خوارزمی، میزان وام گیری آن از کهن ترین شرح فارسی بر مثنوی معلوم شود. نتایج بررسی و مقایسه دو شرح سروری و خوارزمی نشان می دهد شرح سروری در ساختار و محتوا از جواهرالاسرار اثر پذیرفته و بخش مهمی از شرح خوارزمی بدون اشاره به نام وی در شرح سروری درج شده است، درحالی که سروری در دیباچه شرح خود مدعی است این اثر را از راه کشف از روح مولوی دریافته است.
مطالعه پدیدارشناسانه اجرای برنامهدرسی تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
159-179
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه پدیدارشناسانه اجرای برنامه درسی تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه آماری شامل 8 نفر از معلمان و 3 نفر از استادان زبان و ادبیات فارسی است. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها از طریق فرایند کدگذاری باز و محوری اشتراوس و کوربین تحلیل شدند. مضامین استخراج شده در این مطالعه شامل 4 مضمون اصلی، 10 مضمون فرعی و 66 کد باز بود. نتایج یافته ها نشان داد مضمون اصلی چالش های آموزش محتوا در تاریخ ادبیات بر اساس تجارب زیسته دبیران شامل 3 مضمون فرعی عدم استقلال برنامه درسی، پایین بودن سطح کتاب درسی و سازمان دهی نامناسب مطالب؛ و عدم گیرایی و جذابیت می باشد. مضمون اصلی روش های تدریس شامل سه مضمون فرعی روش های تدریس مبتنی بر نمایش، روش های تدریس مبتنی بر فعالیت و روش های تدریس مبتنی بر انتقال می باشد. مضمون اصلی فرصت های یاددهی و یادگیری شامل دو مضمون فرعی فعالیت های دانش آموز و فعالیت های معلم است. مضمون اصلی ارزشیابی نیز شامل دو مضمون فرعی روش آزمون و روش نمره دهی است. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند مورد استفاده برنامه ریزان درسی، مؤلفان و دبیران درس تاریخ ادبیات قرار گیرد.
بررسی میزان تاثیرپذیری شهریار از اشعار ایرج میرزا بر اساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
47 - 65
حوزه های تخصصی:
ایرج میرزا با جسارتی هنرمندانه، اصول شعر را در سطوح مختلف زبانی و محتوایی دگرگون کرده و فضایی خاص در شعر ایجاد نموده است که می توان تأثیر این دگرگونی را در شعر شاعران بعد او، از جمله محمدتقی بهجت (شهریار) مشاهده کرد. با توجه به اهمیت شهریار به عنوان یکی از شاعران برجسته دوره معاصر و ایرج میرزا به عنوان یکی از شاعران مشهور عصر مشروطه، بررسی دیوان شعری این دو شاعر بزرگ جهت کشف ویژگی های مشترک زبانی و محتوایی اشعار ایشان بسیار اهمیت دارد و هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیرپذیری شهریار از ایرج میرزا بر اساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا با توجه به مشترکات زبانی و محتوایی، به روش تحلیلی توصیفی است. در نتیجه مشخص گردید به لحاظ محتوایی، غزلیات شهریار بیشتر دارای محتوای دینی است و با توجه به این امر اشتراک قابل توجهی در شعر دو شاعر از نظر محتوا وجود ندارد؛ اما در حوزه واژه ها، ترکیبات عامیانه و در برخی موارد شیوه بیان اشتراکاتی را نشان می دهد.