مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
خانه
حوزه های تخصصی:
بومی و حکمی سازی واقعیت های معماری همواره مستلزم شناخت و بررسی مبانی عام فلسفی دانش معماری است. آنچه به واقعیت معماری جهت می دهد، باورها، مکتب و ایدئولوژی های زمان (الگو) موثر بر دانش است. خانه یکی از واقعیت ها و فضای زندگی انسان، متأثر از دانش معماری و الگوی زمان است. بر این اساس برای تغییر وضع موجود آن به وضع مطلوب باید مبانی عام فلسفی تاثیرگذار بر وضع موجود (مدرن) شناخته شود تا با مقایسه تطبیقی مبانی مدرن و مبانی حکمی-اسلامی به نقد ساختارخانه های مدرن پرداخته شود تا بتوان قواعد حکمی و مطلوب را برای تحقق فضای زندگی به ویژه خانه (مسکن) ارائه کرد. بر این اساس پژوهش حاضر به روش توصیفی، تحلیلی به تبیین معیارهای حکمی-اسلامی مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و با این معیار به نقد خانه های مدرن پرداخته و بر این اساس قواعد تغییر در خانه های موجود را معرفی کرده است.
تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر بوم شناسی بصری (ویدئواکولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
5 - 22
حوزه های تخصصی:
بخش عمده اطلاعات محیط از طریق بینایی و ادراک بصری کسب می شود. در واقع درک محیط توسط فرایندی پیچیده بین چشم ها و مغز صورت می گیرد. از طرفی دیگر تناسبات و زیبایی بصری محیط سکونت انسان که نقش عمده ای در شکل گیری رفتارها و رضایتمندی کاربران خواهد داشت از مباحث مهم و ضروری در معماری و شهرسازی می باشد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و علوم مهندسی و پزشکی مشخص شده است که تطابق تصاویر دریافتی به چشم از محیط اطراف با استانداردهای بینایی و فیزیولوژیک بینایی نقش اساسی را در حس زیباشناسی و رضایتمندی انسان ها از محل سکونتشان و در نتیجه کیفیت زندگی کاربرانخواهد داشت. لذا در این پژوهش به تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی نظیر اتاق خواب با توجه به مولفه های کیفیت بصری با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر ویدئواکولوژی یا بوم شناسی بصری پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع ترکیبی کمی و کیفی می باشد. همچنین نوع رویکرد پژوهش روش همبستگی و ارزیابی مولفه های کیفیت بصری مرتبط با مکانیسم های فیزیولوژیک بینایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت بصری محیط مسکونی را بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر چپ من، راس ماسن مشخص کرده و با توجه به 5 مکانیسم فیزیولوژیک بینایی نظیر مکانیسم جواب روشن خاموش، تابع انعکاس، ساکاد، فرکانس فضایی و مکانیسم دید دو چشمی چهارچوب نظری پژوهش ترسیم و نتایج پرسشنامه ها بر اساس نرم افزارهای پردازش تصویر دیجیتال متلب، فوتوشاپ و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایلات مردم برای دیوارهای فضای اتاق خواب بیشتر به فرم ها و اشکالی است که دارای تناسبات مستطیل طلایی، خطوط منحنی به نسبت خطوط شکسته، دارای تقارن و نظم و ریتم در دو محور x,y می باشد. همچنین استفاده از مصالح طبیعی به نسبت مصالح مصنوعی، تغییرات ریتم رنگی در جبهه دیوارها و سقف به صورت پیوسته، کنتراست رنگی کم تر با توجه به آرامش بصری برای دیوار روبروی تخت و سقف و کنتراست رنگی بیشتر برای دیوار روبروی میزکار، فرم پنجره هایی با حالت منحنی با توجه به مکانیسم جواب روشن و خاموش و فعالیت بیشتر قشر سینگولیت قدامی در مغز نیز از دیگر نتایج این پژوهش می باشد.
درون گرایی و بازتاب اصل محرمیت در معماری ایرانی - اسلامی نمونه پژوهش میدانی: خانه های تاریخی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
درونگرایی و محرمیت دو اصل اساسی و بنیادی در معماری ایرانی - اسلامی است که تأثیر بسزایی در شکل گیری سازمان فضایی شهرها و عناصر کالبدی بناهای سنتی ایران داشته است. هرچند عامل اقلیم در انتخاب و گزینش اصل درون گرایی در شهرسازی ایران قبل از اسلام مؤثر بوده است، لیکن در دوره ی اسلامی بر پایه ی مبانی و ارزش های اعتقادی و جهان بینی اسلامی علاوه بر الگوی درون گرایی، اصل محرمیت نیز از دو منظر کالبدی و معنایی بهعنوان یکی از معیارهای اصلی طراحی شهرها و بناها مورد توجه معماران قرار گرفت. از جمله فضاهایی که بازتاب دو اصل فوق الذکر به روشنی در فضاهای کالبدی آن قابل مشاهده است، خانه ها هستند. نداشتن ارتباط بصری مستقیم داخل خانه با فضاهای شهری و تقدس بخشیدن و حفظ حریم خانواده و فراهم کردن فضا و قلمرو محرم در عناصر فضایی از ویژگی ها و شاخصه های خانه های دوران اسلامی ایران است. نگارندگان در پژوهش حاضر با هدف بازشناسی و بازنمایی دو اصل درون گرایی و محرمیت در عناصر کالبدی - فضایی خانه های تاریخی بیرجند سعی در تبیین آن با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات مشاهده و بررسی میدانی خواهند داشت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در طراحی و ساخت خانه های تاریخی بیرجند معماران از دو اصل درون گرایی و محرمیت در ساماندهی فضایی عناصر کالبدی بهره گرفته اند که بازتاب آن را می توان درساخت بنا با نقشه و الگوی درون گرایی و تأمین لایه های محرمیت سهگانه عمومی، خصوصی و نیمه خصوصی مشاهده کرد.
جایگاه مهمان و مهمان نوازی در معماری خانه های مشهد (بررسی تطبیقی چند خانه ی دوران پهلوی و واحدهایی از مجتمع مسکونی آرمس در مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
در گذشته محل مهمان و مهمان داری خانه بوده است. با بررسی ساختار کالبد و فضای خانه های سنتی می توان به ارزش مهمان و سنت مهمان نوازی در فرهنگ ایرانیان پی برد. امروزه تغییر سبک زندگی باعث کاهش رواج مهمان پذیری و مهمان داری داخل خانه شده؛ اما نمی توان نقش تغییرهای کیفی و کمی کالبدی خانه ها و همچنین انعطاف ناپذیری فضاها را در دامن زدن به این مسأله نادیده انگاشت. میزبان معاصر برای پذیرایی از مهمان در خانه نامتناسب با فرهنگ ایرانی مشکلات زیادی دارد؛ اما هنوز این سنت حسنه میان مردم جایگاه خود را از دست نداده است. از سوی دیگر لزوم پرداختن به موضوع مهمان پذیری در خانه های شهر مشهد با وجود بارگاه امام رضا (ع) و زیارتی بودن این شهر بیش از دیگر شهرها احساس می شود؛ لذا این پژوهش با فرض اینکه خانه های امروز نسبت به خانه های دیروز، از لحاظ مهمان پذیری و آداب مهمان پذیری دست خوش تغییرهای اساسی شده است و با هدف «تبیین راهکارهای فضایی مناسب برای بهبودبخشی مهمان داری در طراحی های مجتمع مسکونی امروز در مشهد» به تحلیل خانه های شهر مشهد در گذشته (خانه های دیروز) و خانه های امروز (دوران معاصر) می پردازد و در پی پاسخ به این پرسش است که در ساختار فضایی و کالبدی خانه های سنتی ایران بزرگداشت از مهمان به چه صورتی انجام می شده است و از طرف دیگر در خانه های امروز جایگاه مهمان چگونه جلوه یافته است. جامعه آماری و گونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. در انتخاب خانه های پهلوی به دلیل دسترسی محدود، موردهایی انتخاب شدند که امکان برداشت نقشه و مصاحبه با افراد خانه وجود داشته است. از آنجا که امروزه زندگی کردن در مجتمع های مسکونی بسیار فراگیر شده است، پژوهشگران به طور تصادفی مجتمع مسکونی آرمس را برگزیدند. این پژوهش با برقراری ارتباط میان مفاهیم حوزه های مورد مطالعه و بررسی نمونه های موردی به صورت میدانی (عکس برداری، تحلیل نقشه ها و مصاحبه شفاهی) در چند گام به پاسخ پرسش نزدیک می گردد و در نهایت با بهره گیری از انعطاف پذیری تطبیق یافته با شرایط روز مهمانپذیری را تا حدی عملی دانسته است.
بررسی گفتمان های بدیل استعاره «خانه» در ارتباط با شیوع بیماری همه گیر کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
بقای انسان همواره در گرو پاسخ صحیح به نیازهایش بوده است. نیازهایی که در هردوره از تاریخ به گونه ای درست باید به آن-ها پاسخ داد تا بتوان بقا و پس از آن زندگی ای باکیفیت، پدید آورد. یکی از این نیازها، احتیاج به داشتن سرپناه است. با ظهور ویروس جدید کرونا و بیماری کووید-۱۹، سبک زندگی انسان ها دچار تغییراتی گسترده شد، و از مهم ترین تغییرات بازگشت به سوی خانه ها بود. خانه ای که در پی مدرنیته از آن دور شده و بیشتر ساعات شبانه روز را در فضاهای شهری و خیابان ها سپری می کردیم. خانه ای که صرفا تبدیل به یک خوابگاه شده بود، حال می بایست پاسخگوی نیازهای بسیاری باشد. هدف این پژوهش دستیابی به لایه های عمیق موضوع خانه در ارتباط با شیوع بیماری کووید-۱۹ و بررسی گفتمان ها و جهان-بینی های بدیلی است که در پی شیوع این بیماری، حمایتگر استعاره های بدیل خانه ها خواهند بود. پژوهش حاضر با روش تحلیل لایه ای علت ها در چهار لایه ی تحلیل لیتانی، علل کلان اجتماعی، گفتمان/جهان بینی و استعاره/اسطوره انجام خواهد شد. به کمک چهار لایه در این روش، با تعمیق در موضوع مورد بررسی به نگاهی جامع و روشن دست خواهیم یافت. به کمک مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته و انتخاب هدفمند افراد دارای تخصص، تحقیق تا مرحله اشباع نظری پیش رفته و پس از طبقه بندی پاسخ ها به استعاره ها و گفتمان های بدیلی برای خانه در ارتباط با شیوع بیماری کووید-۱۹ دست یافتیم. گفتمان-های بدیل شامل مواردی چون طبیعت گرایی، جبرگرایی فناورانه، اگزیستانسیالیسم و بازنگری فرهنگی هستند. با شناسایی و بررسی دقیق گفتمان های بدیل حمایتگر آینده های بدیل خانه، می توان خود را برای روبه رو شدن با آن آماده کرد.
واکاوی سیر تحول تاریخی روایات نماز زنان مبتنی بر تحلیل متن و اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
112 - 120
حوزه های تخصصی:
روایات زنان در دوران تکوین و تشریع فقه، روندی قهقرایی را پیموده است. این روند از نیمه قرن اول هجری با آزادی عمل زنان آغاز گردیده، ولی در طی قرون بعدی، به تدریج روند سخت گیرانه ای را برای حضور زنان پیموده است. حضور زنان در مسجد - که سمبل حرکت های اجتماعی عصر پیامبر۹ بوده است و در طی سالیان اولیه رایج بود - در قرون بعدی منع گردید تا آنجا که فتاوای بسیاری در خانه نشینی زنان رایج شد و به عنوان روایت در جامعه فقهی قرون اولیه ا سلام در میان شیعه و سنی نشر گردید. سپس عالمان اخلاق و بزرگان اندیشه های احیای دینی آن ها را مبنای عمل متدینانه و اخلاق مدارانه جامعه قرار دادند تا آنجا که زنان را به طور کامل از جامعه حذف کردند و بنای خانه نشینی پایدار ایشان را پایه ریزی نمودند. در این مقاله روند شکل گیری این روایات را از احادیث موافق حضور زنان (روایات همدلانه) تا روایات مخالف حضور ایشان (روایات غیر همدلانه) بررسی سندی و متنی نموده ایم و تأثیر این روایات را در اندیشه عالمان مسلمان پی گیری نموده ایم.
بررسی تأثیر مدرنیته بر معماری خانه های معاصر شهر تبریز در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
71 - 82
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله:تبریز به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران در ادوار تاریخ به خصوص چند سده اخیر مطرح بوده است، در دوران قاجار بسیاری از دستاوردهای تازه دنیای جدید، برای اولین بار در ایران، در این شهر تجربه شد. معماری تبریز به عنوان شهری پیشگام در شکل گیری تجدد در ایران، دستخوش تغییراتی در این دوران شد و معماری سنتی ایران را تحت تأثیر قرار داد. سؤال اصلی پژوهش این است که تأثیر مظاهر تجدد بر کالبد معماری خانه های تبریز چگونه نمود یافته و چه تغییراتی در معماری این دوران صورت پذیرفته است؟هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تجدد و مدرنیته شدن ایران بر معماری دوره قاجار در تبریز است.روش پژوهش: این پژوهش براساس هدف، پژوهشی با رویکرد کیفی است که با استفاده از روش تحقیق تفسیری-تاریخی در بٌعد موضوعات تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بٌعد موضوعات معماری به دنبال پاسخ به سؤال پژوهش است. گردآوری داده ها براساس مطالعات کتاب خانه ای و مشاهدات میدانی بوده و به بررسی تأثیر عناصر معماری غربی بر معماری ایرانی با تأکید بر خانه های شهر تبریز در دوره قاجار پرداخته شده است، در این پژوهش عناصر معماری غربی متغیر مستقل و معماری خانه های تبریز متغیر وابسته هستند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از این است که در این دوران به واسطه ولیعهدنشین بودن و تمرکز قدرت و ثروت در این شهر بستر مناسبی برای روشن فکران برای ایجاد تغییرات در سطوح مختلف از جمله معماری فراهم شد و شاهد ورود عناصر معماری غرب هم چون سقف های شیبدار، سرستون های کرنتین، جفت ستون در نما، قوس های نیم دایره ای، تأکید بر پله ورودی، استفاده از نرده فلزی برای پله ها، استفاده از خطوط منحنی و نمای متقارن در ساختمان هستیم.
بررسی سیر تطور در نمای خانه های معاصر ایران با اقتباس از معماری غربی (نمونه موردی: خانه های دوره پهلوی ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
14 - 29
حوزه های تخصصی:
یکی از عواملی که در جامعه، سیر تطور را نشان می دهد، معماری است. در ایران نیز همانند سایر نقاط با تکیه بر تغییرات انجام شده در ابعاد مختلف جامعه، معماری سیر تغییراتی را به خود دیده است. این تغییرات در دوره معاصر با ورود مدرنیته به کشور و تأثیرپذیری از غرب در دوره پهلوی برجسته تر است. دگرگونی های معماری در بناهای مسکونی به ویژه در خانه های دوره پهلوی با اقتباس هایی از معماری غربی شکل گرفته است. یکی از ابعاد طراحی معماری، نمای بناها است که در دوره مذکور مؤلفه های بصری آن تغییرات قابل توجهی داشته است. در این پژوهش به بررسی سیر تطور در نمای خانه های معاصر ایران با تأثیرپذیری از معماری غربی، با تأکید بر خانه های مسکونی دوره پهلوی در ارومیه پرداخته خواهد شد و تأثیر معماری غربی بر تغییر ساختارها و جزئیات نماهای خانه ها موردبررسی قرار خواهد گرفت. دراین پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی برای مرور ادبیات تحقیق و بررسی عناصر و الگوهای اقتباس شده در نماهای خانه های مسکونی ارومیه در دوره پهلوی استفاده شده است. جامعه آماری، 16 نما از خانه های مسکونی ارومیه است که به صورت هدفمند جهت تحلیل انتخاب شده است. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد بین مؤلفه های بررسی شده فرم بنا، تزئینات و مصالح بیشترین الگوپذیری از معماری غربی را پارامترهای فرم بنا و تزئینات داشته است. از تغییرات مهم می توان به تغییر از نماهای متقارن به نامتقارن، تغییر محل مرکزیت ورودی بنا، اندازه و شکل پنجره ها و تغییر در مصالح، حضور ایوان ستون دار در دوره های اولیه و حذف آن در سال های بعد، تغییر در نوع سقف بناها، جانمایی بالکن در جداره نمای خیابانی در بناهای متأخر به عنوان نمادی از برون گرایی اشاره کرد.
بازشناسی مؤلفه های موثر بر حس دلبستگی مکان در سه مقیاس خانه، محله، شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
73 - 86
حوزه های تخصصی:
حس دلبستگی مکانی یکی از مهمترین شاخص های سنجش کیفیت مکانی یک فضا از بعد روان شناختی آن است و ارتباط مشخصی با شکل گیری حس مکان در یک فضای شهری دارد. با وجود استفاده گسترده از این مفهوم در پژوهش های مختلف در حوزه مکان، به تأثیر "مقیاس مکان" در نحوه شکل گیری و بروز حس دلبستگی مکانی در شهروندان کمتر توجه شده است. بنابراین در این پژوهش هدف اصلی کشف عوامل مؤثر در شکل گیری یا عدم شکل گیری حس دلبستگی مکانی در مقیاس های مختلف مکانی به تفکیک خانه، محله و شهر است. رویکرد این پژوهش رویکردی کیفی برای شناسایی عوامل مؤثر بر حس دلبستگی در سه مقیاس خانه، محله و شهر بوده و برای این منظور روش تحلیل محتوای کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. در مجموع 66 مصاحبه عمیق در شش محله در سطح شهر تهران انجام شده و با تحلیل محتوای این مصاحبه ها مفاهیم کلیدی مؤثر بر حس دلبستگی به تفکیک سه مقیاس استخراج و در نهایت در قالب مقولاتی انتزاعی بیان گردید. بر این اساس چهار مقوله ساختار مسکن، تعلق اجتماعی، کارایی محیطی و تعلق معنایی در مقیاس خانه، چهار مقوله کارایی محله، تعلق خاطر به محله، سرمایه اجتماعی و ارزش های اداراکی-شناختی در مقیاس محله و چهار مقوله سرزندگی، دسترسی و کارایی، وابستگی اجتماعی و ارزش های ادراکی- معنایی در مقیاس شهر به عنوان عوامل مؤثر بر شکل گیری حس دلبستگی تعیین گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد مقیاس محله به عنوان مهمترین و حلقه واسط میان تمام مقیاس ها در شکل گیری حس دلبستگی مکانی عمل می نماید. از طرف دیگر این مقولات متناسب با هرم نیازهای انسانی مازلو بازتعریف و دسته بندی گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، ماهیت مقولات شکل دهنده به حس دلبستگی مکانی در مقیاس خانه ملموس و عینی و در مقیاس شهر ماهیتی غیرملموس و ذهنی و در مقیاس محله ماهیتی بینابین دارد.
خانه به مثابه موزه: بازسازی یک متن ترجمه شده بر اساس ساختارگشایی ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
159 - 185
حوزه های تخصصی:
خانه ها و موزه ها راویان مشترکی از جنس خاطره اند. بر خلاف سناریو ی هویّت مدرن که بدن را عاری از هرگونه خاطره ی فضایی می خواهد، فضا سازی در خانه ها به مثابه موزه ها مستعد گشایشی جهانی می باشند. این فضا مندی، حرکتی در"آستانه" است، با این قیاس که کاربران در یک موزه، انرژی ترکیب شده با فضای درونی موزه را امتداد می دهند. موزه بالذّات، آستانه است. امّا ما در خانه ها ساکن می شویم. این چالش، اغلب در موضوعات مهّم علوم انسانی با عنصری از جنس خاطره عجین می شود که در بسیاری از خاطرات، غیاب، عنصری برانگیزاننده است تا هر وقت که بتوان بازیافته و به گونه ای دگر باز-ساخته شوند. این باز-بینی در بناهای ترجمانی، با این فرض که اتمام بخشی از ناتمام های"دیگری"اند، در بستر تجارب متناقضِ فرهنگ و زبان بر ما حادث می شوند. دیگری می تواند همان مکانیّت فرهنگی باشد. واکاویِ تئوری ترجمه می تواند به بنیان نظریه های انتقادی در جامعه معماری، میان رشته با تخصص دقیق فلسفی، وسعت فهم دهد. هدف از انجام این پژوهش، به روش ساختارگشایی دریدایی، قیاس تحلیلی یک متن اصیل و ترجمه شده با محوریت زبانشناسی است. با این نگاه که هر بنای معماری می تواند یک متن نوشته شده باشد. حال با این سوال که آیا فرایند باز-سازی در معماری می تواند ترجمه ای از زبان متنیِ معماری شمرده شود؟ ریشه شناسی خاطره از نقطه نظر پل ریکور، والتر بنیامین و روش نقد ژاک دریدا بر نظریات او ادامه دهنده بحث می باشد.