مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
خانه
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۵۲-۳۷
حوزه های تخصصی:
بادگیر ها در سیمای شهرهای قدیمی مناطق گرم و مرطوب پس از مناره های مساجد، نقطه اوج خط آسمان شهر قلمداد می شوند. بادگیر که جزء جدایی ناپذیر خانه های لافت بوده در اکثر خانه ها به تدریج عملکرد خود را از دست داده است. اتاق هایی که در ارتباط با بادگیر بوده اند عملاً تبدیل به یک فضای بدون استفاده شده اند. در بسیاری از خانه ها تعمیر بادگیر صورت نمی گیرد و در بازسازی خانه ها این عنصر تخریب می گردد. در خانه های بافت جدید بندر لافت بادگیر جایی ندارد. در صورتی که بادگیر میراثی با ارزش از معماری سنتی ایرانی می باشد. لذا بررسی بادگیر های لافت به منظور جلوگیری از عدم حضور این عنصر در زندگی اهالی این بندر، ضروری به نظر می رسد. مسئله اصلی مطرح در این پژوهش، گونه شناسی بادگیر های لافت بر مبنای پلان در خانه ها می باشد. این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، پس از معرفی بادگیر و تاریخچه آن به بررسی فرم پلان بادگیر ها و محل استقرار آن ها نسبت به موقعیت جغرافیایی و پلان خانه ها و تحلیل روابط حاکم بین اتاق بادگیر و سایر فضاها در خانه های بندر لافت می پردازد. در آخر به ارائه مطالبی جهت بهره گیری معماران، پیرامون عناصر و کیفیت فضایی اتاق بادگیر و تغییرات شکل گرفته در آن فضا ناشی از تغییرات سبک زندگی در طی سالیان می پردازد تا از این طریق بتوان گامی در جهت احیاء و بالا بردن کیفیات این فضا برداشت. این پژوهش پس از بیان وضع موجود بادگیر ها و تحلیل داده ها نتیجه می گیرد که اکثر بادگیر ها جهت بهره مندی بهتر از نسیم مطلوب دریا در سمت شمال قرارگرفته اند. همچنین بافت قدیم به سمت شمال دارای شیب است که این امر نیز کمک مؤثری به دریافت نسیم مطلوب دریا می نماید. فرم غالب پلان بادگیر های بندر لافت مربع بوده، عموماً حدود 3*3 متر مربع هستند. اهمیت عدم هم پوشانی بادگیر ها در سیمای کلی باعث قرارگیری بادگیر در گوشه و یا میانه پلان و برش از خانه گردیده است که در این مورد حالت میانه عمومیت دارد.
تبیین عوامل مؤثر بر شکل گیری دلبستگی به خانه با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای (مطالعه موردی: واحدهای مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۱۰۰-۸۵
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به خانه، پیوند عاطفی مثبت میان انسان و خانه است که می تواند منجر به ایجاد احساس امنیت، آرامش و راحتی خاطر برای ساکنان و افزایش کیفیت زندگی آنان شود. همچنین ساکنان را به مراقبت و محافظت از مکان وا داشته و در حفظ و نگهداری محیط های مسکونی مؤثر خواهد بود. برای ایجاد چنین پیوندی حضور برخی مقدمات کالبدی و اجتماعی در خانه ضروری است. این مقاله با هدف دستیابی به عوامل مؤثر بر شکل گیری این پیوند، در پی شناخت ویژگی هایی از خانه است که نقش مؤثری در دلبستگی انسان به آن ایفا می نمایند. برای دستیابی به این هدف، این پژوهش رویکردی کیفی اتخاذ نموده است و از روش «نظریه زمینه ای» بهره می برد. داده های پژوهش با انجام مصاحبه عمیق با 30 نفر از ساکنان مجتمع های مسکونی واقع در محلات منتخب اصفهان در بازه سنی 25-65 سال گردآوری شده اند. یافته های این مطالعه نشان می دهد که هر دو دسته «ویژگی های مربوط به درون خانه» و«ویژگی های مربوط به بیرون خانه» نقش مهمی در شکل گیری دلبستگی ساکنان به خانه ایفا می نمایند. این پژوهش «مالکیت»، «کیفیات آسایشی و دوام کالبدی خانه»، «مبلمان و تجهیزات داخلی خانه» و «روابط عاطفی مثبت در خانه» را از جمله عوامل درونی و «جلوه بیرونی خانه»، «رضایت از همسایگی» و «کیفیت و خوشنامی محله» را از جمله عوامل بیرونی مؤثر بر شکل گیری دلبستگی ساکنان به خانه معرفی می نماید. همچنین «جلوه محیط مسکونی» را به عنوان مقوله هسته ای در برگیرنده مقولات مطرح شده معرفی می کند . لذا ارایه راهکارهایی برای اغنای این کیفیات در دو حوزه «درون» و «برون» خانه، می تواند منجر به ایجاد و یا ارتقای دلبستگی ساکنان شود. از آن جا که این عوامل و کیفیات رابطه تنگاتنگی با فاکتورهای فیزیکی فضا دارند، این پژوهش می تواند به عنوان یک پژوهش پایه، مبنایی برای ارایه راهکارهایی برای ارتقای دلبستگی انسان به خانه در حوزه های مختلف و از جمله معماری و شهرسازی باشد.
ریخت شناسی و بررسی همبستگی متغیرهای سامانه حیاط مرکزی در کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی متغیرهایی است که از دیدگاه ریخت شناسی، شکل دهنده سامانه حیاط مرکزی، برای بهبود آسایش اقلیمی خانه در شهر کاشان، بوده و تعیین میزان همبستگی میان آن ها است. این متغیرها شامل طول، عرض، ارتفاع بدنه، کشیدگی حیاط، وجود گودال باغچه، مساحت حوض، مساحت باغچه، تعداد حیاط، تعداد و جهات سرداب و حوض خانه و جهت قرارگیری حیاط مرکزی می باشند. محدوده مطالعه بافت قدیم شهر کاشان که در حدود باروی جلالی است و جامعه آماری خانه های بافت قدیم می باشد. نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش توصیفی با بهره گیری از آمار، تحلیل بر مبنای خروجی های اس پی اس اس و تحلیل محتوا بوده است. در این مطالعه تعداد بیست خانه به عنوان نمونه از جامعه آماری انتخاب شده و هر کدام از متغیرهای پژوهش بر اساس بازدید میدانی و منابع مکتوب بررسی و از نظر همبستگی پیرسون کنترل گردیده و با تحلیل محتوا جمع بندی و سپس نتیجه گیری گردیده است. این مطالعه از بابت تعداد و نوع متغیرها و بررسی همبستگی بین متغیرها برای خانه های حیاط مرکزی کاشان دارای نوآوری است. نتایج تحقیق نشان می دهد حیاط مرکزی های کاشان به طور میانگین دارای مساحت 6/440 متر مربع، طول 8/33 متر، عرض 5/17 متر، عمق بدنه 75/6 متر، کشیدگی حیاط مرکزی 38/1، مساحت حوض 7/48 متر مربع، مساحت باغچه 6/86 متر مربع، درصد مساحت حوض از حیاط 98/10، درصد مساحت باغچه از حیاط 7/19 ، تعداد حیاط 55/1، تعداد سرداب 75/1، 50% دارای حوض خانه و 70% دارای گودال باغچه و 65% دارای جهت قرارگیری جنوب شرقی می باشند. متغیرهای عرض و طول و مساحت حیاط و مساحت حوض و مساحت باغچه دارای همبستگی با یکدیگر بوده و حیاط ها با مساحت بیش از 500 متر مربع دو سرداب دارند.
پدیدار شناسی ادراک حسی و تجربه ادراکی خانه بومی (مطالعه موردی مدبق خانه های منطقه موکریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به کاوش معنای معماری خانه های بومی منطقه موکریان ایران برخاسته از حسیت و تجربه ادراکی می پردازد. هدف نهایی پژوهش، نگرش ناب به حس و خانه در جهت کشف رابطه عمیق آن ها و بیان یک روش علمی برای هویدایی ادراک حسی معماری و تجربه ادراکی خانه توام با افشا نمودن و آشکارگی میزان درگیری حس ها با فضا و اهمیت خصایص هستندگی مستخرج از تجربه ادراکی در خانه های موکریان است. پژوهش، ابتدا با رویکرد پدیدارشناسی وسپس به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفت و نظام تحلیل آن، روش کیفی وکمی است و از روش هفت مرحله ای کلایزی و نرمافزار MAXQDA برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه مقوله هسته و از نرم افزار SPSS جهت سنجش آن استفاده شده است. محقق با انجام مصاحبه های باز و عمیق و ثبت تحریرهای میدانی در ذیل سرفصل های تجربه زیسته و خصائص هستندگی نسبت به گردآوری اطلاعات در خصوص یکی از فضاهای خانه به نام «مدبق(فضای پخت نان)» اقدام نموده و تفاسیر مهم با مشارکت ساکنان و تاکید بر "ادراک حسی مدبق " و " ماهیت تجارب انسانی"، تحت 45 عبارت مهم و سپس نهایتا 9 تم معنی شناسایی و تدوین گردید. سپس، با یکپارچه کردن، مقایسه و تعمق پیرامون معیار های به دست آمده، یک مقوله هسته تحت عنوان " «خانه موکریان» : این همانی انسان، فضای انسان ساخت و محیط" به عنوان معنای حقیقی خاص خانه های منطقه موکریان ایران انتخاب گردید. یافته های پژوهش مبین این است که توام با حضور آگاهانه انسان در فضا، ادراک نهایی فضا بر اساس گستره آمیزه ای ازحس ها بدون برتری مشهود هیچ یک از آن ها (خصوصا بینایی) اتفاق می افتد و نهایتا عملا این شخصیت هستنده است که بر هستی فضای خانه و محیط آن رسوخ می کند وبا آن ها یکی می شود.
نگاهی تبارشناسانه به مفهوم طبیعت و تجلی حضور آن در معماری خانه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: فضاهای زﯾﺴ تی و در ﻣ ﺘﻦ آن، «خانه ها»، از نیازها و آفریده های ماندگار اﻧﺴﺎنها در ﻫ ﺮ جامعه انسانی ﺑ ﻮده و با وجود سالهای متمادی ساخت و زندگی در آنها، همچنان طراوت، لطافت، تعلق خاطر و رمزگونگی در ﺗﻤ ﺎم اﺑﻌ ﺎد آنها مشهود است. این فضاها به عنوان اﺻﯿﻞﺗﺮﯾﻦ و زﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ دستاورد ملموس ﻣﻌﻤﺎری، علاوه بر ﺣﻔﻆ آﺳﺎﯾﺶ و آرامش استفاده کنندگان، مبین ﻫﻮﯾ ﺖ آنان ﺑﻮده و از طریق مولفه های متعددی ﺧ ﺎﻃﺮات، رویاها و امیدهای ﺳ ﺎﮐﻨﺎن را به بهترین شیوه پاس داﺷ ﺘﻪ اند. یکی از این مولفه ها طبیعت است که معانی متنوعی را از طریق لایه های معماری متناسب با شرایط زمان به مخاطب منتقل می کند. هدف پژوهش: هدف اصلی در این پژوهش شناسایی مولفه های تاثیرگذار در آفرینش مفاهیم طبیعت و نحوه حضور آنها در معماری خانه های ایران است. روش شناسی تحقیق: روش شناسی پژوهش، تبارشناسی فوکویی و برای تحلیل داده ها، از روش نشانه شناسی پیرس استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: در این پژوهش خانه ها و سکونتگاه های شاخص در معماری دوره های مختلف تاریخ ایران- از عهد باستان تا دوره پهلوی دوم- مورد بررسی قرار گرفته است . یافته ها و بحث: مطالعات تحقیق نشان می دهند که معانی حاصل از طبیعت فقط مختص سیمای اولیه، ثانویه و انتزاعی طبیعت در فرم و ساختار پیرامونی خانه ها نیستند؛ بلکه این مفاهیم در چارچوب گفتمانهای خاص و متناسب با شرایط جامعه در هر دوره تاریخی با قدرت پیوند خورده، هویت و ذهنیت ساخته اند. نتایج: حضور کالبدی، عملکردی و محتوایی طبیعت علاوه بر بیان معانی صریح و ضمنی، تحت تاثیر تحولات حاکم بر هر دوره تاریخی منجر به تولید دانش و معانی جدید در حوزه مختلف گردیده است.
روایت فضای «خانه» در سینما از منظر پدیدارشناسی، نمونه موردی: فیلم شطرنج باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینما و معماری هنر هایی هستند که در هر دو عنصر فضا مورد اهمیت قرار می گیرد و زمان مندی خود را از طریق فضا به نمایش می گذارند. فضا می تواند خود به عنوان کاراکتر اصلی در رسانه سینما نقش آفرینی کند. هدف از این پژوهش، بررسی معنای پدیدارشناسانه خانه از طریق رسانه سینما می باشد. خانه های فراموش نشدنی در بازنمایی سینمایی، ساختمان های خیالی هستند که می توانند از طریق تجربه ی هم حسی به صورت سکونت پذیر به بیننده منتقل شوند. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و روش«توصیفی-تحلیلی-پدیدارشناسی» است. آنچه محور اصلی مقاله را شامل می شود، مفهوم و نحوه سکنی گزیدن در خانه به عنوان اولین تجربه فضایی فرد می باشد. ضمن تحلیل معنا و مفهوم خانه در معماری سینمایی فیلم شطرنج باد، ساخته ی محمد رضا اصلانی بر پایه نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به بررسی معنای دراماتیک عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی فضا پرداخته می شود. فیلم شطرنج باد بر اساس مکان به نگارش درآمده است. مکان در شطرنج باد، کاراکتر منحصر به فردی است و تعیین کننده نحوه کنش و حالات شخصیت ها می باشد. قلمرو کاراکترها در خانه جایگاه آنان و تمایلاتشان را نمایان می سازد. خانه توسط ساکنینش، معنای واقعی وجودی خود را از دست داده و تبدیل به کالای گران بهایی برای رسیدن به قدرت گردیده است.
بررسی اقلیمی کاشان با رهیافت خانه همساز با اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف سوختهای فسیلی موجب مشکلات روز افزون محیط زیستی گردیده و جایگزینی آنها با انرژی های تجدید پذیر از ضرورت های امروز جهان است. هدف از این پژوهش شناخت و بررسی مولفه های اقلیم کاشان جهت ارائه راهکارهای طراحی خانه همسو با اقلیم است که موجب کاهش مصرف سوختهای فسیلی و جایگزینی انرژی های تجدید پذیر گردد. محدوده مکانی پژوهش شهر کاشان و محدوده زمانی 2007 تا 2019 می باشد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. در انجام این تحقیق از منابع مکتوب و اطلاعات ماهواره ای و فایل اطلاعات Energy Plus Weather شهر کاشان استفاده گردیده است. ابتدا بر اساس بررسی اطلاعات اقلیمی آماری و محاسبه انرژی تابشی جدول مخلوط تهیه گردیده و بر اساس تحلیل اطلاعات جدول راهکارهای طراحی همسو با اقلیم ارایه گردیده است. این مطالعه از بابت تحلیل مولفه های اقلیمی برای کاشان و ارائه جدول کاربردی مخلوط و برخی راهکارها که ویژه کاشان است دارای نوآوری می باشد. نتایج این پژوهش در دو حوزه: تبیین مولفه های اقلیمی کاشان و مقایسه آن با گذشته، و راهکارهای عملی برای رسیدن به معماری همسو با اقلیم بیان شده است.
گونه شناسی خانه های دوره قاجار در شهر کرمان از منظر شکل و سازماندهی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه خانه های تاریخی به دلایل مختلف و موجهی همواره مورد توجه بوده است. محققین متأثر از پرسش ها و اهداف خود، از رویکردها و روش های متنوعی استفاده می کنند. تمرکز بر شکل و ترکیبات آن یکی از رویکردهایی است که به ویژه برای شناخت وجوه اشتراک ابنیه و طرح یک گونه یا الگو برای آنها کاربرد دارد. این پژوهش نیز برای مطالعه خانه های دوره قاجار در شهر کرمان بر شکل و وجوه هندسی آنها تمرکز کرده و تلاش می کند اشتراکات و تشابهات خانه ها را از منظر سازماندهی عناصر و چیدمان فضاها استخراج و درصورت امکان برای آنها الگویی مطرح نماید. به این منظور با اتحاذ روش ترکیبی (توصیفی- تحلیلی) و گونهشناسی کالبدی، نخست خانه هایی که از دوره مذکور در شهر کرمان باقی مانده و مدارک آنها موجود بود؛ شناسایی شدند و سپس برای بررسی مستدل و نظام مند، دو شاخص توده (در سطح خرد) و ساختار حیاط (در سطح کلان) که هر یک دارای مولفه هایی بودند؛ تعریف شدند. درنهایت بررسی نمونه ها براساس شاخص های مذکور نشان داد می توان برخی اشتراکات را نظیر چگونگی گسترش و توسعه خانه و نیز سازماندهی فضایی در خانه ها مشاهده کرد. لایه دوم فضایی اکثراً در جبهه شمال شکل می گرفت و ترکیب اتاق – راهرو ترکیب غالب پلان بود. عناصری که در جداره های حیاط قرار می گرفتند، اگرچه ازنظر تعداد با یکدیگر هماهنگ بودند اما ازنظر ابعاد یکسان نبوده و درنتیجه تقارنی که در نما وجود داشت در پلان دیده نمی شد. در نگاهی کلی می توان به آزادی عمل معماران و عدم التزام کامل به رعایت تقارن در سازمان دهی عناصر در پلان اشاره کرد.
پدیدارشناسی مفهوم مسکن با تاکید بر آرای هایدگر و نوربرگ شولتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ضمیمه ۴۸
۷۰-۵۳
حوزه های تخصصی:
خانه «حریم فرهنگی» است که ما را از دیگری جدا می کند و در عین حال زندگی و همزیستی ما با دیگران را ممکن می سازد. مفهوم حریم و فردیت، مفاهیم فرهنگی هستند که از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت می کند. در جوامعی که فردگرایی در آن رشدیافته تر است و ارزش های فردگرایانه در آن غلبه دارد، مقوله حریم خصوصی هم در معنای مکانی و هم در معنای اجتماعی آن یکی از مفاهیم کلیدی حیات اجتماعی است. از سویی دیگر، پدیدارشناسی مفهوم مسکن از آن جهت که می تواند نقشی بنیادین در فرایند طراحی معماری و شهر داشته باشد و زمینه های اندیشه انضمامی طراح شهر یا معمار را تحت تاثیر قرار دهد، دارای اهمیت اساسی است. در این مقاله نیز این موضوع مورد توجه بوده؛ چنانچه با روش «توصیفی- تحلیلی» و روش «استدلال منطقی» با ابزار گرداوری داده: مطالعات کتابخانه ای و سانادی به موضوع فوق الذکر پرداخته شده است. در پایان نیز آرای مارتین هایدگر و کریستین نوربرگ شولتز به اختصار در ماهیت و مفهوم مسکن مورد تبیین واقع شده است.
تبیین نقش صوت و مکان در دیالکتیک مخاطب و تعلق به مکان بر ساکنان سازه های معماری معاصر (نمونه موردی: الگوی حیاط مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
238 - 253
حوزه های تخصصی:
معماری آمیزه ای از دانش و خلاقیت است و محصول آن ایجاد «دیالکتیک بین مخاطب و مکان» است. انسان براساس ارزش های فرهنگی خودش به فضا و محیط پیرامونش معنا می بخشد و رفتارش را متناسب با آن تنظیم می کند. پژوهش در زمینه مفهوم «حس تعلق به مکان» در کنار عناصر زندگی مدرن ثابت می کند که این شاخص به عنوان مفهومی مرتبط با دلبستگی به مکان می تواند منجر به تجربه حضور در مکان شود که شکل دهنده حس مکان است. روش انجام این پژوهش کیفی بوده و از نظر هدف نیز کاربردی به شمار می آید. در خانه های معاصر، تراکم جمعیت، تغییرات در سرانه زمین، روابط فضایی و ساختاری، تغییرات در فعالیت های روزانه و سبک زندگی منجر به تغییراتی در ریخت شناسی و معنای مسکن شده است. نیازهای زندگی مدرن، طراحان را به حذف فیزیکی یا معنایی برخی عناصر اجتماعی در مسکن، همچون حیاط در خانه های قدیمی سوق می دهد؛ درحالی که انسان سنتی در خانه ای مجتمع می زیست و حس اجتماع در او پررنگ تر بود. در نتیجه، فرم و صوت در این خانه ها افزایش حس تعلق به مکان را به دنبال داشت اما امروزه تغییرات در نوع روابط میان انسان و محیط موجب کاهش حس تعلق به مکان، تغییرات در فرم فضایی، عدم تطابق با نیازها، تکرار و کمبود وقایع خاطره انگیز، تخریب اعتبار فضایی شده است.. اهداف پژوهش:مقایسه تطبیقی معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در ایجاد حس تعلق به مکان.نقش صوت در تداعی تصاویر ذهنی انسان در خانه های سنتی و آپارتمان های امروزی.سؤالات پژوهش:تفاوت معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در موضوع کیفیت ارتباط بین مخاطب و مکان چیست؟صوت چگونه می تواند بر تصاویر ذهنی انسان تأثیر بگذارد و حس تعلق به مکان را ایجاد کند؟
بازتاب تغییر ذهنیت عامه نسبت به زن در سازمان فضایی مسکنِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
19 - 68
حوزه های تخصصی:
اهمیت خانه نه تنها به عنوان سرپناه بلکه محیطی برای شکل گیری فعالیت های اجتماعی به منظور تأمین نیازهای مادی و غیرمادی بر کسی پوشیده نیست. در این میان زنان به عنوان عضوی از خانواده که در خانه زندگی می کنند باعث پدید آمدن تغییراتی در سازمان فضایی مسکن شده اند. جنس این تغییر به گونه ای است که نمود ظاهری و پنهانی خود را در فضاهای مسکن به همراه دارد. تأثیر تغییر جایگاه زنان در جامعه و نگرش نسبت به آن ها در سازمان فضایی مسکن، مسئله-ای است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. روند این پژوهش به صورت اکتشافی می باشد، که با شناخت و دوره بندی و تحلیل آنها با ماهیتی کیفی به تبیین یافته ها پرداخته است. سنجش مؤلفه های سازمان فضایی مسکن بر روی هر یک از گونه بندی های مسکن، نشان از تغییرات زیاد همسو با نگرش و ذهنیت مردم عامه نسبت به زنان دارد. نتایج نشان می دهند که با حرکت از مسکن تاریخی به سوی مسکن معاصر، شاهد 1- تغییر موقعیت یک فضا در سازماندهی فضایی مسکن، 2- حذف یا اضافه شدن فضاها در سازماندهی فضایی، 3- ترکیب یک فضا با فضاهایی دیگر و 4- تغییر در کالبد فضا و نوع ارتباط با فضاهای پیرامون در بخش های برجسته سازمان فضایی مسکن هستیم.
سناریوهای آینده ی خانه در شرایط بیماری های فراگیر به روش جیمز دیتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه، اولین و مهمترین زیستگاه آدمی است. مکانی که همواره در طول بحرانهای بسیاری همچون حوادث طبیعی سرپناه انسانها بوده است. شیوع بیماریهای همه گیر نیز نمونهای از این بحران هاست. بحرانی که افراد را وادار میکند برای حفظ جان خود به امنترین مکان، یعنی خانه های خود پناه برند. آخرین و جدیدترین بیماری همه گیر، بیماری کووید-١٩ است که باعث قرنطینه خانگی برای حفظ سلامتی شده است. اکنون تقریباً تمامی کشورهای جهان درگیر بیماری جدید کووید-١٩ هستند و طبق گزارشات منتشر شده از سازمان بهداشت جهانی، از مهمترین اقدامات پیشگیری از ابتلا به این بیماری میتوان به «در خانه ماندن» و «فاصله گذاری اجتماعی» اشاره کرد؛ به طوریکه در خانه ماندن تبدیل به یک چالش بزرگ جهانی شده است.
تحلیلی بر تحولات ساختارفضایی خانه های معاصر حیاط دار ایلام (دهه پنجاه تا نود شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در خانه های ایرانی متناسب با شرایط اقلیمی در اکثر نقاط، حیاط به عنوان فضای باز اصلی وجود داشته است. جایگذاری آن به صورت های مختلف؛ مرکزی، در قسمت پیشین، طرفین آن و گاهی به صورت دو حیاط بوده است. سایر فضاهای بسته و نیمه باز نیز با جایگشت های مختلفی در اطراف حیاط سازمان دهی شده اند. در این پژوهش در مورد ساختار فضایی خانه های معاصر حیاط دار ایلام، با توجه به محل قرار گیری حیاط نسبت به ساختمان در طی سالیان از دهه پنجاه تا دهه نود شمسی، قیاسی به صورت تحلیلی صورت پذیرد. چنین تحلیلی در این شهر انجام نگرفته است. تحولات بعد از جنگ تحمیلی و در پی آن خسارات وارد شده به ایلام به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای مرزی ایران، بازسازی و شکل گیری گونه های جدیدی از سازمان دهی فضایی خانه را در پی داشته است. استفاده از روش تحقیق ترکیبی شامل روش های تفسیری و تطبیقی با استفاده از مشاهده و برداشت میدانی، مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی به وسیله نرم افزار تخصصی نحو فضا (Ucl Depth Map) استراتژی این پژوهش می باشد. انتخاب نمونه های موردی نیز بر اساس سال ساخت خانه (گونه های A,B,C,D,E ) و همچنین محل قرارگیری حیاط نسبت به ساختمان (A1,A2 و ...) صورت پذیرفته است. تحلیل ساختار بصورت کیفی بوده و سپس توسط نرم افزار دپث مپ، در راستای اعتبار بخشی بیشتر به نتایج سنجش شده است. نتایج پژوهش سه دسته بندی کلی در ساختار فضایی خانه های حیاط دار شهر ایلام از دهه پنجاه تا دهه نود را آشکار می کند. به نظر می رسد تغییرات ساختاری با شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه همگام بوده است. دسته اول: دهه ی پنجاه و شصت هجری (قبل از انقلاب)، طراحی خانه های حیاط دار با وسعت نسبی فضای باز و حیاط، برقراری ارتباطی مؤثر نیز بین خانه و حیاط را شاهد هستیم. دسته دوم: خانه های دهه هفتاد و هشتاد، مقارن با گرانی زمین و ساخت و سازهای بعد از جنگ تحمیلی. کاهش مساحت زمین، ساخت و ساز سریع، استفاده از پلان های آماده طراحی شده در مناطق دیگر و در نتیجه تغییرات عمده ی ساختاری از نتایج آن بوده است. دسته سوم: خانه های دهه ی نود تاکنون، شاهد ساختار فضایی پیچیده تر، فضای خصوصی بیشتر نسبت به ادوار قبلی، عملکردهای نوظهور در کنار سایر فضاهای خانه و تلاش برخی معماران در راستای برقراری دوباره ارتباط مؤثر خانه و حیاط.
پیامدهای دگرگونی شیوه زندگی در معماری داخلی؛ مورد کاوی: خانه های قاجار و پهلوی اول شهر تبریز
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
81 - 95
حوزه های تخصصی:
مفهوم شیوه زندگی بطور کلی و عام، مجموعه ای جامع و منسجم است که در بطن خود، مولفه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را می پروراند و در شکل گیری الگوهای رفتاری، گرایش های ذهنی و فضای زندگی افراد جامعه تاثیر عمیقی دارد. به علت دگرگونی های اساسی در ساختار جامعه و شیوه زندگی در طول دوران قاجار و پهلوی اول و پیوند مستقیم و محکمی که میان شیوه زندگی و معماری خانه وجود دارد، در این پژوهش امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه های دوره قاجار و پهلوی اول شهر تبریز فراهم شده است. بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی شناخت و تأثیر عوامل موثر جامعه بر روند تغییرات شیوه زندگی و به تبع آن بر الگوهای معماری خانه ها و تحلیل و تشریح چگونگی تغییرات بوده است. بدین ترتیب به روش توصیفی- تفسیری، از طریق مشاهدات میدانی و کتابخانه ای، 45 خانه از خانه های دوره قاجار و پهلوی اول شهر تبریز که امکان بازدید و جمع آوری مدارک وجود داشت، انتخاب شد و بررسی های مربوط صورت گرفت. در گام بعدی برای دستیابی به هدف پژوهش، در خانه های مورد مطالعه فضاهای (حیاط، ورودی، ایوان، حوض خانه، طنبی، کله ای و پله) در قالب الگوهای در سه نظام کالبدی (محل قرارگیری، انتظام شکلی و دسترسی) موردتوجه قرار گرفتند و الگوهای آنها باهم دیگر مقایسه شدند. از بررسی یافته ها این نتیجه حاصل شد که با وجود تفاوت ها و تغییراتی که از اواسط دوره قاجار در خانه های تبریز به مرور به وجود آمد، خانه های دوره قاجاری پیوند قوی با سنت های گذشته دارند و از روحیه واحدی برخوردارند. در واقع می توان گفت روند تغییر خانه ها از اواخر دوره قاجار و مخصوصا دوره پهلوی اول به علت تغییر حکومت از قاجار به پهلوی و شروع تجدد آمرانه رضاشاه شدت گرفت. این تغییرات ابتدا در پوسته بیرونی خانه ها و در جبهه های غیر اصلی خانه آشکار و به تدریج به جبهه های اصلی خانه و به مولفه ها و فضاهای خانه منتقل شد. به عبارت دیگر ابتدا به صورت تزئینات در خانه ها نمایان و به مرور با حذف بعضی از فضاها صورت گرفت.
خانه بودن؛ پژوهشی اکتشافی در روایت ساکنان از معنای خانه در بافت میانی شهر کرمانشاه (الگوهایی برای بهبود خانه های آپارتمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
57 - 74
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: پرسش از چیستی و چگونگی خانه بودن پرسشی عمیق و به قدمت زندگی آدمی است. اما شکاف عمیق میان پژوهش های حوزه معماری خانه با کالبدی که به عنوان خانه در زندگی امروز مشاهده می شود؛ نیاز به ارتباط بیشتر این دو حوزه را الزامی می نماید. ارتباطی با حلقه مفقوده جایگاه ساکنان و فهم آن ها از چیزی که بیشترین تجربه ماندن در آن را دارند. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که الگوهای موجود از معماری خانه های آپارتمانی و فضاهای اصلی تشکیل دهنده آن ها چگونه می تواند در راستای خواسته و نیاز ساکنان براساس معنای خانه برای آن ها بهبود یابد و به الگوهایی قابل تعمیم در صورت های مختلف تبدیل شود؟هدف پژوهش: فهم اصلی ترین معیارهای سازنده معنای خانه از نگاه ساکنان، نمود این معنا در کالبد معماری خانه و سپس رسیدن به الگوهایی برای بهبود وضعیت موجود خانه های آپارتمانی براساس پارامترهای ساکنان برای تقرب به محیط های زندگی محور.روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی، از نظر هدف کاربردی به صورت توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها، از طریق مطالعه کتابخانه ای همراه با پژوهش میدانی است. همچنین شیوه تحلیل داده ها براساس نظریه داده بنیاد است. در این مسیر برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق با 42 نفر از ساکنان خانه های آپارتمانی در بافت میانی شهر کرمانشاه در قالب سؤالات نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری، مشاهده و برداشت میدانی از فضاهای موجود استفاده شده است. نتیجه گیری: تکرار و یکسان بودن صورت معماری در مقیاس های مختلف نمی تواند مکان زندگی را به سمت خانه بودن هدایت کند، بلکه این الگوها هستند که راهنمای چنین طریقی محسوب می شوند. در این راستا سه الگو برای سه مقیاس مختلف در شش فضای اصلی خانه های آپارتمانی کشف شد: اتاق های شخصی، اتاق های خصوصی، فضاهای جمعی، فضاهای نیمه باز، ورودی ها و آشپزخانه. لایه بندی در ارتباط با فضای قبل و بعد فراتر از فضای درونی، الگوهای شکسته در فضاهایی با دسترسی عمومی-خصوصی و وجود فضاهای میانی از اصلی ترین الگوهای بهینه در تمامی فضاها بود.
تبیین شاخص های طراحی فرم به منزله واسط جلوه و معنا، در ارتباط درون و بیرون خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش جستجوی چیستی و چگونگی پیوستگی وجه نظری و کاربردی فرم در جهت بهبود ارتباط درون و بیرون خانه است. فرم واسط ارتباط درون و بیرون در دولایه "ارتباط فضای داخل (درون) و خارج (بیرون)" و "ارتباط کالبد انسان (درون) و کالبد خانه (بیرون)"، در سه سطح کالبدی-محیطی، عملکردی-رفتاری و ادراکی-معنایی است. رابطه "فرم" با "آن چه فرم نیست"، این مفهوم چندمعنا را در یک مدل جامع، تبیین می نماید. هدف اصلی، یافتن شاخص هایی است که ارتباطی چندسطحی بین جلوه (وجه عینی) و معنا (وجه ذهنی) در فرم، برای ارتباط درون و بیرون ایجاد کنند؛ لذا پرسش اصلی پژوهش این است که چه شاخص هایی برای طراحی فرم خانه، امکان ارتباط چندسطحی و چندمعنایی را، در رابطه درون و بیرون فراهم می کنند؟ این پژوهش به روش کیفی، با استقراء جزء به کل و با تحلیل محتوای کیفی متون معماری مدرن و پست مدرن، از طریق کدگذاری در اطلس تی آی، انجام شده است. نتایج نشان می دهد که وجه اشتراک شاخص های تبیین شده، ارتقای محرک های مرئی و نامرئی "جلوه" ، ایجاد سلسله مراتب گذار نرم بین درون و بیرون، مشابهت یابی بین تصاویر ذهنی ایجاد شده از فرم و تنظیم توامان ویژگی های بصری، حرکتی و حسی در عناصر معماری، در سه مقیاس خرد، میانه و کلان، است. این انگاره نسبت به فرم، زمینه ساز "مولد معنا بودن" می شود.
خانه و دانشگاه مجازی در میدان رخداد شیوع ویروس کویید-19: تنیدگی دو موقعیت ناهمگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران، با همه گیری ویروس کووید-19 ارتباطات روزمره و رودررو به هم ریخت و به فضای مجازی انتقال یافت؛ هم چنین، درهای دانشگاه هم به ناگه بسته شد و کلاس های مجازی به سرعت شروع به کار کرد. دانشجویان هرکدام در خانه های خود توسط لپ تاپ ها یا گوشی های موبایل به کلاس های مجازی وصل می شدند و پیوندی بین اندرونی ها و بیرونی شکل گرفت. دوگانه اندرونی (روابط) و بیرون (ضوابط) در بعد از انقلاب 1357 به شاخصی مهم برای ضرورت رعایت ضوابط اسلامی در ملأعام و آزاد بودن نسبی در روابط اندرونی تبدیل شد. پس پیوندخوردن اندرونی به بیرونی موجب مجاورت ناهمگون و تداخل مناسبات اندرونی و بیرونی شد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی کارکرد مجازی شدن دانشگاه و آمدن آن به درون خانه ها و پدید آمدن موقعیت ناآشنا و جدیدی است که از آن برآمد. این جستار از نوع پژوهش دیجیتالی با حضور میدان پژوهشگر در شبکه اجتماعی اینستاگرام است که محتواهای تولیدشده درباره دانشگاه مجازی و پیوند آن با خانه جستجو شدند و در این میان، صفحه اینستاگرام یک استاد دانشگاه خوارزمی با توجه به تعداد بالای مخاطب هایی که در آن از تجربه زیسته پیوند دانشگاه مجازی و خانه نوشته بودند به مثابه مطالعه موردی انتخاب شد. براساس نتایج تحلیل داده ها، در پیوند دانشگاه مجازی و خانه، فضای روابط آزاد اندرون و ضوابط اداری بیرونی بر یک دیگر تأثیر می گذاشتند که به واسطه کانال های ارتباطی دیداری، شنیداری، و صوتی تلاش می شد تا تأثیرات آن ها بر یک دیگر کنترل شوند.
تبارشناسیِ آنتروپولوژی تجربه زیستی در پدیداری مفهوم خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۲
۴۲۷-۴۱۵
حوزه های تخصصی:
اخانه از دیدگاه اقتصادی نوعی «کالا»، از دیدگاه هنری «نماد»، از دیدگاه جامعه شناسانه «نهاد»، از دیدگاه مهندسی و معماری «بنا» یا ساختمان، از دیدگاه شهرسازی «فضا» و از دیدگاه انسان شناختی نوعی «فرهنگ» است که تمام ابعاد مذکور را دارد. درک خانه و جایگاه آن در نظام روابط اجتماعی مردم و جامعه نیز با درنظر گرفتن تمامی وجوه نمادین، نهادین، مادی و زیباشناسانه خانه یا همان «فرهنگ خانه» امکان پذیر است. در انسان شناسی این شیوه جامع یا همه جانبه نگریستن به امور انسانی و اجتماعی را «رویکرد کل نگر» می نامند. «فرهنگ خانه» همچنین دربردارنده ریشه ها، کارکردها و الگوهای فرهنگی مسکن در هر جامعه معین است. در بخش «فرهنگ خانه: ریشه ها، کارکردها و الگوها» این مفاهیم را به مثابه چارچوب نظری مطالعه می شود. در این مقاله به بررسی ابعاد انسان شناختی فضاهای زیستی و خانه در رویکرد فضاهای خانگی و ادراک های فرهنگی از مسکن پرداخته می شود.
هم پیوستاری خانه و شهر؛ خانه ایرانی جزئی از نظام همسایگی و محله با تاکید بر ارزشهای شهر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
۳۶۶-۳۴۳
حوزه های تخصصی:
خانه ایرانی مهمترین عنصر شکل گیری شهر از مناظر گوناگون قابل بررسی و تامل است. به طورکلی زندگی خصوصی و اجتماعی به هم پیوسته است و نمی توان آنها را از یکدیگر تفکیک و جدا نمود. تاکید بر محیط مسکونی به جای مسکن نیز به همین دلیل است؛ حتی بهترین خانه اگر در محیط نامطلوبی از نظر کالبدی، فرهنگی، و اجتماعی قرار گیرد، قضاوت ارزشی را دگرگون می کند. بسیاری از اهدافی را که یک خانه دنبال می کند مانند امنیت، محرمیت، و مشرفیت را نمی توان تنها در خانه جستجو کرد، لذا مطالعه خانه به عنوان جزئی از یک سیستم بزرگتر ضروری است. ارتباط اجتماعی خانواده با دیگرگروه های جامعه مانند اقوام، همسایگان و افراد محله در پاسخگویی نیاز به روابط اجتماعی است. در این میان «واحد همسایگی» و پس از آن «محله» که نوعی قلمرو فیزیکی - اجتماعی و فرهنگی است، در پاسخگویی به این نیاز مهم در ساختار کالبدی شهرها جایگاهی مهم دارد. بسیاری از خانواده ها نسبت به محله مسکونی، همان احساسی را دارند که به خانه خویش دارند و با ورود به محله، خود را در منظر شهری (هنر یکپارچگی بخشیدن بصری و ساختاری) یک محیط آشنا و خودی می بینند و نسبت به واحد همسایگی خود اگر در طراحی شهری لحاظ شده باشد حس تعلق خاطر دارند. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، در ابتدا در مفاهیم واحد همسایگی و محله به عنوان عناصر مهم در ساختار اجتماعی و محیط کالبدی شهر تامل نموده و به دنبال آن، رابطه و نسبت خانه با مفاهیم فوق جستجو می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگر خانه عرصه ای برای زندگی یک خانواده است، می توان محله را عرصه ای برای زندگی یک خانواده بزرگ فرض نمود. خانواده ای که همزیستی مسالمت آمیزشان بر اساس ارزشها و ویژگیهای مشترک شکل می گیرد و نقش و جایگاه هر عضو آن مشخص می گردد.
نقش معنای مکان بر کاهش استرس ناشی از قرنطینه خانگی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۴
89 - 102
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، باتوجه به تغییر در روش زندگی افراد و مطرح شدن در خانه ماندن و دورکاری، افراد ساعات بسیاری را به اجبار در خانه سپری می کنند. به عنوان مثال شیوع بیماری های واگیردار مانند بیماری کووید-19، موجب شد تا آموزش در مدارس در مدت زمان طولانی به صورت غیرحضوری صورت پذیرد. اما این روند علاوه بر کاهش عملکرد تحصیلی یادگیرندگان، باعث ایجاد اختلالات روحی مانند استرس پس از سانحه و استرس ناشی از آموزش مجازی در دانش آموزان بوده است. در بررسی های انجام شده پیرامون علل ایجاد این پیامدها، محیط قرنطینه افراد (محیط مسکونی) مهم ترین نقش را در پیدایش این پیامدها داشته است. ازاین رو بررسی ارتباط افراد با محیط قرنطینه اهمیتی دوچندان می یابد. بنابراین لازم است تا کلیه عوامل مؤثر بر دانش آموزان در محیط قرنطینه آن ها مورد بازبینی قرار گیرد و باتوجه به اهمیت محیط خانه برای فرد بررسی شاخص های محیطی مؤثر بر فرد امری ضروری است. لذا، باتوجه به اهمیت تأثیر محیط خانه بر فرد، پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل استرس زا در محیط مسکونی دانش آموزان قرنطینه شده و همچنین در پی شناسایی مؤلفه های برجسته تداعی معنا مؤثر بر کاهش استرس قرنطینه شدگان در محیط مسکونی انجام شده است. مطالعه کیفی (اکتشافی) حاضر با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. در این روش اطلاعات از منابع معتبر موجود و انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با دانش آموزان ناحیه (3) شهر اصفهان که بر مبنای ملاک های نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و نمونه گیری تا رسیدن به حد اشباع ادامه یافته است. برای تجزیه وتحلیل یافته ها از شیوه تحلیل کلایزی با استفاده از نرم افزار اطلس تی-آی، داده ها دسته بندی و توصیف شده اند. یافته های پژوهش شامل 3 مضمون اصلی و 11 زیرمضمون با 57 شواهد است. نتایج حاکی از این مطلب است که برای کاهش استرس دانش آموزان ناشی از قرنطینه خانگی به علت شیوع بیماری و آموزش مجازی باتوجه به زمان طولانی قرنطینه، می توان با ارتقای شاخص سرزندگی در محیط و ایجاد لایه های محیطی متفاوت در فضا، تنش فردی دانش آموز را در چندلایه کردن محیط و گذراندن بهتر زمان طولانی قرنطینه کاهش داد.