مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
ترجمه
شمار چشمگیر و اهمیت آثار شرق شناسان و ایران شناسان، ترجمه برخی از این پژوهش ها را ضروری کرده است؛ و انتشار فراوان این دسته از آثار در چند دهه اخیر به صورت ترجمه کتاب و مقاله، ضرورت ارزیابی و بررسی آن ها را نشان می دهد. بررسی پیاپی ترجمه ها نشان می دهد که اصولی برای ارتقای کیفیت علمی و ادبی ترجمه لازم است. گاهی رعایت نکردن برخی اصول ضروری، آسیب جدی به بازگردانی اثر وارد می کند و خواننده را از درک درست متن باز می دارد. از این رو بحث و تأکید این مقاله آن است که با آگاهی مترجمان به برخی از این اصول می توان تاحدودی از گسترش آن ها جلوگیری و زمینه ارتقای محتوای ترجمه ها را فراهم کرد. به نظر می رسد که ترجمه پژوهش های تاریخی، فنون ویژه ای را طلب می کندکه در ترجمه متون علوم دیگر چندان ضروری نیست. در این مقاله بررسی برخی از آسیب های متداول در فن بازگردانی پژوهش های ایران شناسی و شرق شناسی تلاش شده است مهارت ها و برخی از اصول لازم معرفی شود.
ضرورت ها و راه کارهای ترجمة متون تاریخی عثمانی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
از ابتدای روی کار آمدن دولت های صفوی و عثمانی زبان و ادبیات شاخصه ای ممتاز در روابط فرهنگی ایران و عثمانی به شمار می آمد. زبان ترکی عثمانی با بهره گیری فراوان از واژه های فارسی و عربی در زمرة زبان های اسلامی است و تا پایان حیات دولت عثمانی زبان رسمی این امپراتوری بود. مورخان عثمانی به اقتضای هم جواری، زبان مشترک، و تحولات فی مابین دولت های ایران و عثمانی در آثار خود به مسائل و رخدادهای ایران به اجمال یا تفصیل پرداخته اند که این گونه آثار از نظر تاریخ نگاری ایران درخور توجه و تأمل است. در دورة قاجار به ویژه در دورة ناصر الدین شاه برخی از این آثار به فارسی برگردانده شد. بااین حال سنت ترجمة آثار تاریخی عثمانی در ادوار بعد ادامه نیافت و مغفول ماند. نظر به چنین زمینه ای و این که اساساً مبحث عثمانی پژوهی، با وجود اهمیت وافر آن در ایران، از ادبیات غنی ای بهره ندارد و مبحثی نوپا به شمار می آید، ضرورت دارد آثار برگزیده و منابع اصلی و معتبر تاریخ نگاری عثمانی و بالاخص تاریخ نگاری روابط ایران و عثمانی شناسایی و به زبان فارسی ترجمه شود تا منابع لازم برای پژوهش های عمیق و دوسویه فراهم آید.
با توجه به چنین ضرورتی نوشتار حاضر بر آن است تا با نگاهی به علل و پیشینة ترجمة متون تاریخی از عثمانی به فارسی در دو سدة اخیر، آثار و منابع برگزیده را برای ترجمه به اجمال معرفی کند و در پایان پیشنهادها و راه کارهایی برای وصول به این مقصود ارائه کند.
نام های عَلَم در ترجمه متون تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
ترجمة متون و ایجاد پل ارتباطی میان دو بستر مفهومی در دو قالب متفاوت نه تنها علم بلکه هنر است. غالباً ترجمه ای درخور توجه است که توانایی کاربرد مفاهیم مناسب را در زبان دوم داشته باشد. با اذعان به پیچیدگی کار ترجمة متون تاریخی و پاس داشت کار مترجمان، اشاره به برخی نکات ظریف اما کلیدی در ترجمة این متون، دورنمای بهتری را برای این دسته از ترجمه ها دربر خواهد داشت. انتقال نام های تاریخی از زبان های خارجی به زبان فارسی به سبب تفاوت در الفبا و آوانوشت کار بسیار پیچیده ای است. این مهم زمانی در کار ترجمه خلل ایجاد می کند که آن نام ها کم تر معروف یا از دایرة تخصص مترجم بیرون باشد. به بیان دیگر، مترجم کلیت جمله را به خوبی ترجمه می کند اما به سبب ناتوانی در تشخیص نام علم تاریخی ماهیت ترجمه را به خطر می اندازد. در دو قرن اخیر از این دست ترجمه های غیرتخصصی، که شاید در انتقال مفهوم نیز بسیار پرتوان باشند، به زبان فارسی نمونه هایی دیده می شود، که به سبب رعایت نکردن اصول ترجمة نام های تاریخی (چه نام اشخاص و چه نام اماکن) از قانون رعایت امانت در نقل مطلب ناخواسته عدول کرده اند. کاربرد بی عیب و به جای نام های تاریخی در ترجمه علاوه بر این که ارزش ترجمه را بالا می برد خوانندگان متون ترجمه شده را در دریافت مفهوم اثر پژوهشی اصلی یاری می کند. به دیگر سخن، مخاطب در ابهام ناشی از مجهول بودن نام باقی نمی ماند. این تحقیق بر آن است که به ارائه برخی از محورهای درخور توجه در ترجمه و مراحل نهایی تدوین متون تاریخی ترجمه شده بپردازد.
اهمیت تاریخی و نقد ترجمة مجمع الخواص(مقاله علمی وزارت علوم)
تذکرة ادبی مجمع الخواص را صادقی بیگ افشار، نگارگر برجستة عهد صفوی، در سال 1016 ق به زبان ترکی نگاشت و در سال 1327 دکتر عبدالرسول خیام پور، استاد دانشگاه تبریز، آن را تصحیح و به فارسی ترجمه و منتشر کرد. این تذکره اطلاعات گران سنگی درباب وضعیت ادبی حاکم بر گروه های اجتماعی ترک و تاجیک ایران آن روزگار ارائه می دهد. هم چنین رونق ادبیات و هنر در نزد شاهان، شاهزادگان، و ارکان حکومت صفوی و برخی از سلاطین و شاهان عثمانی و گورکانی و خان های اوزبک در آیینة مجمع الخواص مشاهده می شود.
صادقی بیگ در تبریز به دنیا آمد و هنر نگارگری را در نزد استادان این هنر آموخت. جریان حوادث سیاسی موجب حضور او در تختگاه های قزوین و اصفهان شد، ازاین رو با بسیاری از اعاظم سبک تبریز، قزوین، و اصفهان ارتباط یافت و نام و سرگذشت برخی از آنان را به سبب طبع شعریشان در مجمع الخواص گرد آورد.
این مقاله بر آن است تا علاوه بر تبیین اهمیت این تذکره در تاریخ نگاری عصر صفوی، برخی از کاستی های ترجمة آن را به نقد بگذارد.
چگونگی معادل یابی استعاره های قرآنی در فرایند ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«استعاره» به عنوان مهمترین نوع مجاز و ساختارهای بیانی دارای اهمیت و جایگاه والای معرفتی و زیباشناختی است. در حوزه مطالعات ترجمه نیز بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده اند که ترجمه استعاره دشوارترین بخش ترجمه یک متن است. این مسئله در خصوص ترجمه متنی همچون قرآن کریم که کتابی است آسمانی و وحیانی، نمود و اهمیت بیشتری پیدا می کند.
در مجموع با توجه به نظرات اندیشمندان پیشین و حاضر در چگونگی ترجمه و معادل یابی استعاره، می توان به روش هایی همچون ترجمه استعاری، تحت اللفظی، معنایی، تشبیهی و... رسید که به نظر می آید با توجه به تعریف و کارکرد هر یک از مفاهیم ترجمه و استعاره و با در نظر گرفتن نوع متن قرآن کریم، روش ترجمه تحت اللفظی استعاره های قرآنی همراه با افزوده های تفسیری و یا معنا و پیام نهایی استعاره، مناسب ترین و کارآمدترین روش ها در ترجمه باشد. چرا که در این روش می توان علاوه بر حفظ ساختار، سبک و سیاق و اصالت متن اصلی و ویژگی های فرهنگی آن، با افزودن توضیحات تفسیری یا پیام نهایی استعاره، خواننده را در جهت فهم بهتر و کامل تر یاری نمود.
در مقابل، بررسی ترجمه های قرآن کریم نشان می دهد که مترجمان معمولاً روش های مختلفی را در ترجمه استعاره به کار بسته اند که این امر علاوه بر اینکه موجب سردرگمی خواننده ترجمه در برقراری ارتباط با متن مبدأ، و عدم دریافت جنبه های معرفتی و زیبایی شناختی آن می گردد، نشان از عدم وجود و یا ضعف «نظریه ترجمه» در ترجمه استعاره های قرآنی نیز دارد.
بررسی و نقد ترجمه کتاب تاریخ ادبیات عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان عربی با قدمتی به درازای جاهلیت تا کنون همواره کانون توجه ادیبان و نویسندگان ملل مختلف بوده است. ریشه روابط، چالش ها، و مبادلات زبان و قوم عرب با زبان پارسی و قوم ایرانی آن چنان ژرف و عمیق است که نیازی به یادآوری تاریخ پیوند آن دو نیست. اهتمام و علاقه فراوان به تاریخ ادبیات زبان عربی در میان دانشجویان و پژوهش گران ایرانی به منزلة یکی از مهارت های مهم در آشنایی با این زبان، ضرورت ترجمه و تألیف آثاری پرمایه و اصیل در این زمینه را چند برابر می کند. از آن جا که کتاب تاریخ ادبیات عربی تألیف حنا الفاخوری و ترجمه عبدالمحمد آیتی از منابع دست اول امتحانی دوره های مختلف تحصیلات تکمیلی رشته زبان و ادبیات عربی به شمار می آید و به دلیل اهمیت و رواج گسترده این کتاب سعی بر آن شده تا ترجمه کتاب مذکور به روش توصیفی ـ تحلیلی مورد نقد و تعمق دقیق تری قرار گیرد. در پایان نتایج حاصله در قالب نکات مثبت و کاستی ها و نیز پیشنهادات و اصلاحات در اختیار علاقه مندان و محققان قرار گرفته است.
بازنگری در مفهوم و ترجمه فارسی یکی از اسلوب های کاربرد «ما»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ما» یکی از مبهم ترین و متنوع ترین و پرکاربردترین واژگان عربی است. یکی از انواع آن «ما» موصوله است که برای ابهام زدایی آن از جمله یا شبه جمله ای به عنوان صله استفاده می کنند. گاهی عبارت صله با عبارت قبل از «ما» شباهت داشته، «ما» یا ضمیر راجع به آن برای هر دو عبارت، یکی از چهار نقش کلیدی: فاعلی، نائب فاعلی، مفعولی، یا مبتدایی را ایفا می کند. در این میان، نمونه هایی مثل «فیه ما فیه» وجود دارد که در آنها دو عبارت طرفین «ما» یکسان است. نگارندگان در این مقاله ضمن نام گذاری چنین کاربردهایی به «اسلوب معادله»، با توجه به نکات دستوری و بلاغی، به بازنگری در مفهوم آن پرداخته و پس از گزارش ترجمه نمونه هایی از آن در قرآن و حدیث و متون ادبی، ترجمه های قابل قبول را نمایانده اند.
بررسی و نقد وجوه قرآن و ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع وجوه قرآن، شناختن معانی مختلف یک کلمه در جای جای قرآن است. دانش وجوه و نظایر به بررسی دلالت های متعدد واژگان در بافت کلام وحیانی قرآن می پردازد. این در حالی است که هیچ یک از منابع وجوه به چگونگی دلالت این معانی اشارهای نداشته است تا درستی و نادرستی کارکرد آن ها در بافت و سیاق آیات مختلف روشن گردد. این پژوهش قصد دارد مصیب بودن یا نبودن صاحبان وجوه و مترجمان فارسی قرآن را در ارائه معانی در بخش واژگان به نقد بکشاند. میزان و معیار صحت و سقم معانی، بافت و سیاق آیات و تفاسیر معتبر است. برخی از رهیافت ها نشان می دهد که صاحبان وجوه در اشتقاق و ریشهشناسی هدایت در آیات قرآن اشتباه کردهاند، در حالی که بافت و سیاق آیات، معنایی فراتر از آن را نشان می دهند. همچنین مترجمان فارسی قرآن نیز معنای نهفته در واژه مذکور را درست و واضح تبیین ننمودند.
برابریابی فارسی«إنّ» در ابتدای آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم معانی دستوری واژگان قرآن بر اساس نحو سنّتی عربی دارای کاستی هایی است که زبان شناسی جدید با رویکرد علمی به زبان، برخی از این کاستی ها را جبران می نماید. در زبان شناسی جدید مکاتب متعددی وجود دارد. یکی از این مکاتب، مکتب چامسکی و زبان شناسی زایشی ـ گشتاری او است که در فهم معانی ساختاری واژگان قرآن بسیار راه گشاست. این مقاله در ابتدا به بیان دستور گشتاری ـ زایشی می پردازد، آن گاه این دستور را در فهم معانی «إنّ» در ابتدای آیات قرآن کریم به کار می گیرد و در نتیجه مشخّص خواهد شد واژه «إنّ» در ابتدای آیات همیشه تأکیدی نیست، بلکه گاهی صرفاً زبانی است و از ترجمه کردن آن در سایر زبان ها باید خودداری کرد.
علل وجود ترجمه های متعدد از یک متن ادبی (Pourquoi plusieurs traductions d'un texte littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرا ما شاهد ترجمه های متعدد از یک متن ادبی هستیم؟ اگر یک زبان مبداء و یک زبان مقصد وجود دارد دلیل پیدایش ترجمه های متعدد از یک متن ادبی چه می تواند باشد؟ در این مقاله به طور مختصر ملاحظه خواهیم کرد که ترجمه ادبی انتقال ساده مطالب از یک زبان به زبان دیگر نیست بلکه یک تفسیر است و مستلزم انتقال یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا متنی که مترجم به وجود می آورد بایستی با فرهنگ مقصد همخوانی داشته باشد یا با فرهنگ مبداء؟
برخی پیامدهای نظریه ساخت اطلاع برای ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت اطلاع به عنوان یکی از بخشهای دستور زبان (Lambrecht, 1994) به میزان بجایییک صورت زبانی در یک موقعیت ارتباطی و کلامی خاص مرتبط میشود. به عبارت دیگر، در ساخت اطلاع مسئله این است که در یک موقعیت خاص از بین چندین صورت زبانی با معنای گزارهای و تحلیلی مشابه، کدام صورت زبانی بجا و کدام نابجاست. در این پژوهش برخی از پیامدهای عملی نظریه ساخت اطلاع برای ترجمه تبیین شده است. برای تحقق این هدف، پرسش نامهای طراحی شد که در آن آزمودنیها در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون به سؤال هایی درمورد صرف و نحو جواب دادند. نتایج به دست آمده از به کارگیری آزمون T4 جفتی روی دادهها نشان می دهد در آزمون صرف تفاوت مشاهده شده بین عملکرد آزمودنیها در دو مرحله آزمون معنادار بوده؛ درحالی که در آزمون نحو تفاوت معنادار نبوده است. پیامد این پژوهش برای ترجمه این است که ترجمه تحت اللفظی صورتهای زبانی به ویژه در حوزه صرف به تولید صورتی نابجا منجر میشود؛ اما در حوزه نحو ممکن است به تولید ساختی بینجامد. پیامد دیگر این است که برای ارائة ترجمه ای با ارزشِ نقشی برابر، مانند دیگر حوزههای دستور زبان، مترجمان به آموزش صوری ساخت اطلاع نیاز دارند.
تمایز «عقل» و «خرد» در چنین گفت زرتشت نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه جز کلمه چیزی برای بیان مفاهیم خود در دست ندارد. هرگونه آسانگیری و بی دقتی و بی اعتنایی به تفاوتها و تمایزهای مفهومی کلمات به آشفتگی و پریشانی در فهم اندیشه ها می انجامد. از همین رو، در فلسفه، زبان و اصطلاحات و دقت در انتخاب کلمات برای بیان مفاهیم اهمیتی اساسی دارد. نقل و نقد نمونه ای از این پریشانی و آشفتگی در کار ترجمه و نیز در کار تفسیر و تأویل نخستین مقصود این مقاله است. «عقل» و «خرد» دو معادلی است که داریوش آشوری در ترجمه ممتاز و پُرخواننده خود از چنین گفت زرتشت به ترتیب برای دو واژه آلمانی “Vernunft” (انگلیسی: “reason”) و “Weisheit” (انگلیسی: “wisdom”) به کار برده است. این دو معادل گرچه فی نفسه برای هریک از این دو اصطلاح درست است، از آنجا که مترجم در ترجمه خود گاهی این دو را به جای یکدیگر به کار برده است، به واسطه ترادفی که این دو واژه در زبان فارسی دارند، کلمه “Vernunft” نیز گاهی به «خرد» (“Weisheit”) ترجمه شده است و در نتیجه، با از میان رفتن تمایز مفهومی میان «عقل» و «خرد»، سوء تفاهمی بنیادی در فهم اندیشه نیچه پدید آمده است. اما کار به همین جا پایان نمی یابد. در موارد دیگری، علاوه بر «خرد»، معادلهایی دیگر برای “Weisheit” در فارسی اختیار شده است: «فرزانگی»، «حکمت»، «خردمندی». برای کلمه آلمانی “Klug” نیز گاهی از معادل «فرزانه» استفاده شده است، و گاهی از معادل «زیرک» و .... این ترجمه های گوناگون برای کلمه ای واحد در متن آلمانی، و نیز ترجمه های انگلیسی، به فهم این «مفهوم» سخت آسیب رسانده است. از همین رو، برای کسی که بخواهد بر اساس این ترجمه فارسی به پژوهشی مفهومی در آثار نیچه دست یازد، آشفتگی بسیار در متن موجود است. بنابراین، اصل رجوع به متن اصلی و مطالعه انتقادی در اینجا باز ضرورت خود را نشان می دهد. خانم نوشین شاهنده، نویسنده زن در تفکر نیچه (قصیده سرا - روشنگران، ۱۳۸۲؛ پایان نامه کارشناسی ارشد ۱۳۸۱)، با استفاده غیرانتقادی از ترجمه آشوری و بی توجهی به منبع اصلی، و همچنین نداشتن روش شناسی از پیش اندیشیده و معیار برای مطالعه متن و تأویل و تفسیر آن، در فصلی از کتاب خود، در شرح تشبیه «خرد» به «زن» در فلسفه نیچه، مرتکب اشتباهی بزرگ در داوری درباره معنا و اهمیت و ارتباط این دو مفهوم در اندیشه او شده است. روشن کردن رابطه «عقل» و «خرد» و مقصود نیچه از تشبیه «خرد» به «زن» دومین مقصود این مقاله است. من، در این پژوهش، با پیروی از سنت علمای مسیحی کتاب مقدس از دو قاعده «نقد فروتر» و «نقد برتر» در بازیابی «متن اصلی» و نیز «فهم متن» و «تأویل و تفسیر» آن پیروی می کنم.
تقابل ستاره شناسی سنتی و مدرن در جریان ترجمه علوم جدید (دوره ناصرالدین شاه قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم تاریخ ایران عصر ناصری شکل گیری تقابل دانش و فن آوری جدید در مقابل حفظ تلقی سنتی ایرانی از علم و عکس العمل عالمان علم سنتی بود. دستاوردهای علمی تمدن جدید مبتنی بر مبانی معرفت شناسی جدید و متکی بر روش تجربی در علوم طبیعی از طریق ترجمه ها در تضاد با درک سنتی از علم به معنای هرگونه دانستنی و تداوم جهان بینی سنتی ایرانی به همراه روش استقراء گرایی به عنوان روش کسب معرفت قرار گرفت. تقابل در عرصه های گوناگون علوم در عصر قاجاریه ابعاد و نمونه های متعدد داشت؛ درگیری منجم الدوله ها در مقابل مترجم ـ مولفان، مدارس سنتی در برابر دارالفنون و ردّیه های سنتی در قبال مقالات ترجمه ای و تألیفی روزنامه های جدید، مواردی از این دست بودند که عصری جدید را در موضوع مدرنیته علمی برای ایران رقم زد. تلاش گروه های اجتماعی در دو عرصه مذکور فضای چالش آمیز علمی و عقیدتی را به وجود آورد که در قالب ترجمه های علم جدید و رساله های سنتی قابل بررسی است. این مسائل به عنوان تقابل ستاره شناسی جدید و قدیم و در جریان ترجمه علوم جدید در عصر ناصری (1313 ـ 1264 ق)، موضوع مقاله حاضر بوده است. در این بررسی ضمن مطالعه محتوای متون ترجمه شده و متون ستاره شناسی متعلق به گفتمان سابق که رویکرد غالب عصر قاجار هم بوده است، به چالش هایی پرداخته می شود. در این بررسی، روش تحقیق تاریخی است و با اتکای به منابع خطی چاپ شده در موضوع مقاله در جهت کشف روابط علِّی بین شرایط تاریخی و رویکرد اندیشگی دو طیف مقابل و متضاد موافقان و مخالفان علم و روش علمی جدید بوده است.
وضعیت ترجمه، کنشگران و ابعاد آن در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه منابع آثار و تألیفات از زبان های اروپایی در دوره قاجار یک داد و ستد فرهنگی، علمی و تجربی بود که بر نگرش، جهان بینی و فرهنگ و معارف گروه های فعال اجتماعی ایران تأثیر زیادی داشت. در این فرآیند، رابطه زبان و فرهنگ در ترجمه به عنوان یک اصل مهم در مطالعات فرهنگی، نقش اثرگذاری در شکل گیری گفتمان میان متن مبدأ و ذهن و فرهنگ خالقان جدید (مترجمان) در جامعة ایران داشته است. آنچه که باعث شده است تا فاصله فرهنگی میان متن ترجمه از متن اصلی کمتر شود به اهمیت نقش ترجمه و مترجم در انتقال فرهنگی و نسبت بین سیاست فرهنگی و ترجمه مربوط می شود. تأثیر فرهنگ در انتخاب اثر برای ترجمه کردن، انتقال و دگردیسی اسطوره های فرهنگی و مفاهیم علمی و اجتماعی، تعبیر نادرست و سوء برداشت های فرهنگی، عناصر فرهنگی ترجمه ناپذیر، سانسور فرهنگی، ترجمه و سلطه زبانی و نقش ترجمه فرهنگی در ساخت فرهنگی و تداوم هویت قومی، ملی و مذهبی از مسائل مهمی است که در ترجمه های دورة قاجار قابل بررسی و ارزیابی است.
دوره قاجاریه از جهت رشد ترجمه کتاب های اروپایی حائز اهمیت است. مقدمات ترجمه و چاپ کتاب در روزگار عباس میرزا و میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی فراهم آمد و بعدها تشکیل دارالترجمه دربار و دارالفنون باعث شد ترجمه و نشر رونق بیشتری یابد. در این دوره کتاب های بسیاری چاپ و منتشر شد. علاوه بر کتاب های علمی، نظامی، فلسفی و اقتصادی تعداد زیادی کتاب های تاریخی نیز ترجمه و انتشار یافتند. با وجود این، اگرچه اقدام به ترجمه در زمینه دانش های نوین اروپا برای یافتن راهی بوده است که بدان وسیله ایران را به کاروان تمدن و دانش نوین جهانی پیوند دهد و درهای جدید از علم و معرفت را بر روی ایرانیان بگشاید، اما این مسأله دارای معایب و نقایصی نیز بود که شناسایی این معایب حائز اهمیت است.
سعدی و ترجمه فارسی به فارسی
حوزه های تخصصی:
نویسنده این مقاله با بررسی آثار سعدی به این نتیجه میرسد که موارد فراوانی در کل آثار افصح المتکلمین وجود دارد که نشان میدهد او به هر اندیشه یا مفهوم پیچیده و مجردی که برمیخورد معمولا به همان صورت اصلی به آنها اذن دخول در شعر نمیدهد و آنها را با بیان ویژه یا تخصصی و علمی در سخن وارد نمیکند بلکه نخست آن را به سادهترین شکل خود تبدیل میکند تا قابلیت ارائه به عنوان مضمونی شاعرانه را بیابد. به همین دلیل آن را «ترجمه فارسی به فارسی» مینامد. وی اشاره میکند: همه چیز در آثار سعدی با تصویر به ویژه از نوع شفاف همراه است یعنی سعدی پیوندی همیشگی میان اندیشه و تصویر برقرار کرده طوری که هانری ماسه، سعدیپژوه بزرگ فرانسوی نیز به این ویژگی مهم کل آثار منظوم و منثور سعدی پی برده است و میگوید تمام لذت سبک سعدی از پیوند اندیشهها با هم سرچشمه میگیرد. آنچنان لذتی که ترجمه نیز آن را از میان نمیبرد.
تأثیرپذیری رشید یاسمی از چند شاعر فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن های ادبی با سایر متن ها از رهگذر نقل قول های آشکار و پنهان، تلمیح، اقتباس و جذب مؤلفه های صوری از متن های پیش از خود، در ذخیره مشترک سنن ادبی تداخل می یابند. این رابطه در ادبیات ما گاهی از طریق ترجمه ها به وجود آمده است. تغییرات به وجود آمده در اوایل قرن بیستم و گسترش روابط میان ایران و فرانسه سبب گرایش شاعران پیش گام ایران به ادب و هنر این کشور و تأثیر و تأثر متقابل فرهنگ و تمثیل و داستان و شعر دو ملت شده است.بررسی تأثیرپذیری شاعران از یکدیگر از جذابترین مقوله های نقد ادبی است. «رشید یاسمی» از جمله شاعرانی است که ضمن برداشتن گام های بلند در راه تجدد و اصلاح، با انتقال افکار و مضامین شاعران غرب از جمله شاعران فرانسه، افق اندیشه را فراختر کرد و قریحه درخشان خود را نیز با آن اصلاح و تغذیه نمود. نظر به این مسأله و با رشد نظریه های ادبی و رویکردهای مختلف نقد ادبی در ایران و وجود عناصر و مناسبات میان متنی در دیوان رشید شایسته است که از این دیدگاه به شعر او پرداخته شود. روش تحقیق نقد نفوذی می باشد. رشید یاسمی هنرمندی است که از پیشینیان تأثیر پذیرفته است و علاوه بر دست یابی به تجربه های مشترک هنرمندان قبلی، به دلیل ذهن جوینده و پر تکاپویش رنگی تازه از خلاقیت هنری و ادبی خود را بر تجربه های گذشتگان زده است. او برای پرورش و غنای ذوق و آمادگی بیشتر و نیز آگاهی از تجربه شاعران زبان های دیگر، بدون این که رنگ و بوی ترجمه از آثار او پیدا باشد، همچون معاصرانش گامی بلند در راه پیشرفت ادب فارسی و گشایش افق های تازه در تجدد و تحول ادبی ایران برداشته است.
ساختار کالج فورت ویلیام و عملکرد آن با رویکرد نثر اردو و زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگلستان برای گستراندن قدرت رو به فزونی اش، در سال 1800م. فورت ویلیام کالج را در شهرکلکته تأسیس کرد. آنان برای افزایش آگاهی افسران شان از فرهنگ و زبان بومیان شبه قارّه ی هند، ناخواسته، به غنای زبان اردو و ژرف پویی اش یاری رساندند و تألیف به زبان اردو بیشتر و بیشتر شد که این رویکرد، هم قلمرو زبان اردو را گسترش داد و هم تألیف هایی در زمینه ی دستور زبان، در پی داشت. پیامد این حرکت، ترجمه ی داستان های فارسی به زبان اردو بود که بیشتر طیف های مردمی را به سوی خود جلب کرد. چنین می نماید که قطع نفوذ زبان فارسی و فرهنگ آن در این پهنه، محور اصلی سیاست سلطه جویان بوده است. اگرچه عمر فورت ویلیام کوتاه بود و عاقبت به دست سران مؤسس خود از صفحه ی تاریخ محو شد، ولی کارنامه ی درخشانی را بر جای گذاشت. در این مقاله سعی شده است انگیزه ی این کار نامه ی درخشان را با توجّه به اساس و اسباب بر کناری فورت ویلیام مورد بررسی قرار دهیم. محوریت این مقاله ادغام بررسی سیاست و اعمال نظر انگلیسی ها؛ تأثیر فارسی و ادبیّاتش در متون تهیّه شده در آنجا و نحوه شکل گیری نثر ادبی اردوست. روش تحقیق، استفاده از متون معتبر اردو و تحلیلی بر محور مقاله می باشد.
ترجمه به مثابه اقدامی میان رشتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باب ترجمه، از زاویه های مختلفی بحث شده است. عموماً بر این نکته اجماع وجود دارد که ترجمه، پدیده ای میان فرهنگی است؛ بدین معنا که مترجم در کار خود با بیش از یک فرهنگ سروکار داشته و دارد. در این مقاله، از زاویه ای دیگر، استدلال می شود که عمل ترجمه، علاوه بر میان فرهنگی بودن، از آغاز یک عمل میان رشته ای بوده است. بدین معنا که مترجمان برخلاف دانشمندان که به کسب یک رشته علمی خاص اکتفا نمی کردند بلکه جویای همه معارف بودند، و نیز برخلاف متخصصان رشته ای کنونی، موضوع کار خود را به گونه ای می یافته اند که نه به همه معارف نیازی داشته اند و نه می توانسته اند با تخصص در یک رشته علمی به کار خود ادامه دهند، بلکه ناگزیر علاوه بر دانش زبان به دانشی که با موضوع ترجمه ارتباط برقرار می کرد نیز نیازمند بوده اند. این مسئله، یعنی نیازمندی شناخت موضوع مورد ترجمه، از آغاز ترجمه را به معرفتی میان رشته ای تبدیل کرده است. استلزام دیگر این ادعا این است که میان رشته ای، تماماً مفهومی مدرن و امروزی نیست؛ بلکه از آغاز مصادیقی برای آن وجود داشته است که عمل ترجمه نمونه بارز آن است و این ویژگی خود را هنوز نیز از دست نداده است. امروزه نه تنها ترجمه، بلکه مطالعات ترجمه نیز، معرفتی میان رشته ای تلقی می شود. بررسی و تدقیق در تجربه میان رشتگی ترجمه به ویژه برای مللی که امروزه، به ضرورت، به میان رشتگی در حوزه های مختلف روی آورده اند می تواند می تواند پیامدهایی مفیدی را جهت فهم درست تر میان رشتگی به دست دهد.
مقاله به زبان فرانسه: آیا کتاب «واردها، قرن اول و دوم» اثر فردریک ورست یک رمان فرانسوی است؟ (Ward (Ier et IIe siècles) de Frédéric Werst (2011), un roman français ?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به معرفی کتاب «واردها، قرن اول و دوم» اثر فردریک ورست که در سال 2011 به چاپ رسیده است، میپردازد. رمان مذکور، گزیدهای از ادبیات مردم ساکن سرزمینی خیالی یعنی واردها میباشد. ویژگی خاص این رمان این است که به یک زبان ابداعی غیر قابل فهم برای خواننده نوشته شده است و سپس به زبان مادری نویسنده یعنی زبان فرانسه ترجمه شده است. در این مقاله، نگارنده سعی دارد با مطالعه بر روی نوآوری در ادبیات، نشان دهد چگونه این اثر غیر قابل طبقهبندی و پست مدرن مسایلی اساسی در ارتباط با ترجمه و خلق اثر هنری مطرح میکند.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی مشکلات ترجمة رمان نو در ایران (Problématique de la traduction du Nouveau Roman en Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان نو یکی از جنبش های ادبی معاصر غرب است که همگام با تحولات اجتماعی و سیاسی در اواخر دهة ۱۹۵۰ در فرانسه شکل گرفت و هم زمان به انتقاد از شیوه های بیان واقع گرایانه و کلاسیک در رمان پرداخت. «رمان نو» که بیشتر به ضد رمان شهرت دارد با انتقاد از عناصر سنتی روایت داستانی مانند شخصیت، حادثه و طرح بر آن بود تا با تأکید بر لزوم تحول دائمی در ادبیات، گونه ای نو از روایت داستانی را ابداع و معرفی کند که با اوضاع اجتماعی و زندگی جدید انسان هم خوانی بیش تری داشته باشد. این نوع جدید نوشتار از طریق ترجمه وارد ادبیات سایر کشورها از قبیل ایران شد. همانطورکه میدانیم ادبیات فارسی جایگاه خاصی را به ترجمة آثار خارجی بخصوص آثار فرانسوی اختصاص داده است. ترجمة آثار کلاسیک فرانسه قبل از دوران انقلاب در ایران بسیار رایج بود، اما در رابطه با ترجمة رمان نو باید گفت که بعد از انقلاب اسلامی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. مترجمان ایرانی که آشنایی کافی با زبان فرانسه و سبک نوستار این رمان داشتند، اقدام به ترجمة برخی از آثار رماننویسان نو فرانسه کردند. اما لازم به ذکر است که ترجمة رمان نو به سبب یک سری خصیصههای شکلی و ساختاریاش، دشوار میباشد. رماننویسان نو به کاربرد زبان و نوشتار اهمیت میدهند و در پی داستان پردازی، پیام رسانی و یا شخصیتسازی نیستند.
در این مقاله سعی کردهایم تا مشکلات ترجمة رمان نو در ایران را از سه دید گاه مورد بررسی قرار دهیم : 1.مسائل مربوط به سبک نوشتاری 2. مسائل مربوط به ساختار 3. مسائل مربوط به دریافت.