مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
ترجمه
حوزه های تخصصی:
هدف از این بررسی تطبیقی نه چندان مرور شباهت های دو کتاب بر اساس دیدگاه توصیفی و پیشاتحلیلیِ معمول، بل بیش تر درآمدی است بر نوعی رویکرد آسیب شناسانه به ترجمه هایی که در ربع قرن اخیر از آثار پسامدرن در کشور ما انجام گرفته اند. منشأ پژوهش نه بی خبری از نظریه های مدرن دریافت (réception) است، نه بی توجهی به نقش معمارگونه خواننده در ساخت متن. نه غفلت از دیدگاه والتر بنیامین در خصوص سترون بودن ارجاع به مخاطب در بررسی جایگاه و ارزش یک اثر یا مجموعه ای از آثار، نه نیز بیگانگی با نظریه های ادبی فلسفی مربوط به سکوت و مخاطب گریزی نوشتار که اندیشه اروپایی، از افلاطون تا موریس بلانشو، هر بار به طریقی در تبیین آن ها کوشیده است و ماحصل نهایی شان چیزی نتواند بود جز دیدگاهی پیشاپیش ضد بارتی، ناظر بر مرگ خواننده ای که بارت تولد او را در گرو مرگ مؤلف می دانست. جستار حاضر، در عین باور به همه نگره های بالا، خود را به این اصل پای بند می شمارد که برترین اندیشه ها، در شرایط مشخص، ممکن است ناکافی یا حتی یک سره ناکارآمد جلوه کنند و باید با توجه به نیازهای روز مورد بازنگری قرار گیرند و یا موقتاً معلق گردند. نظریه های آلمانی مربوط به ترجمه با نمایندگانی چون گوته، شلایرماخر، پان ویتز و بنیامین نیز از این امر مستثنی نیستند: طنین انداز کردن عنصر بیگانه در زبان خویش، به منزلة فصل مشترک این نظریه ها و به مثابه اصلی که پیشاپیش از نگره های فرانسویِ قائل به سکوت ادبیات خبر می دهد، همواره نیازمند تفسیرهای مناسب و متناسب با زمان مکانِ ترجمه است. نقد حاضر در آرزوی دست یابی به چنین تفسیرهایی است. در عین حال، این نقد با توجه به موضوع، کمیت، و روش خود هیچ داعیه ای نمی تواند داشته باشد مگر اشاره به ضرورت برخی بررسی های تاریخی، آماری، و مخاطب شناختی در رابطه با استقبال ایرانیان از آثار پسامدرن و ارائه فرضیه هایی که صحت و سقم شان باید از طریق همین بررسی ها اثبات شود. باری نقدِ استوار بر فرضیه های هنوز اثبات نشده همواره محکوم است به نوعی تعلیق، نوعی نوسان میان حال و آینده. و البته محکوم به تردید و بی اطمینانیِ ابدی نسبت به ارزش و فایده خویش. آن نوسان و این تردید، اما، شاید دست کم دو معنا از معانی متعدد «بحران» باشند: بحرانی که در ذات نقد ثبت است و نه فقط از بلندپروازی او برای «ترسیم مرزهای سرزمین حقیقت»، بل نیز از بدگمانی ای می زاید که خود او را هدف می گیرد.
بررسی و نقد «ترجمه چونان تنها راه اندیشیدن برای ما»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مرداد و شهریور ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
مراد فرهادپور سال هاست نظری را طرح کرده است که طرف دارانی دارد و، بنا به آن، تفکر ما ناگزیر همان ترجمه یا از سنخ ترجمه است: از دید ایشان با دو گونه ترجمه روبه روییم: ترجمه به معنای عام و ترجمه به معنای خاص. وی در مقدمه کتاب عقل افسرده و سپس در مقاله ای مفصل در جلد دوم کتاب پاره های فکر (فلسفه و سیاست) نظر خود را توضیح داده و آن را توجیه کرده است. نوشته پیشِ ِ رو هم نقد آن نظر و هم فهم دیگری از نظریه هرمنیوتیک عام گادامر و نیز روان کاوی فهم لاکان است و به واسطه فهم یا تفسیری دیگرگون از این دو نظریه نظر فرهادپور را نقد می کند؛ او فهم را ترجمه می فهمد. نظر فرهادپور بر فهمی نافلسفی و سطحی از هرمنیوتیک گادامر استوار است که در این مقاله آن را روشن و نقد خواهیم کرد.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی ترجمه ی رمان « آن تابستان» اثر «ورونیک اولمی» بر اساس گرایش های «آنتوان برمن» (Les tendances d’Antoine Berman appliquées à la traduction du roman Cet été-là de Véronique Olmi)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ترجمه ی رمان آن تابستاناثرورونیک اولمیمورد مطالعه قرار گرفته است؛ در واقع این مقاله به بررسی تفاوت های میان دو زبان می پردازد، تفاوت هایی که نمی توان از آن ها اجتناب کرد. تفاوت میان زبان مبدأ و زبان مقصد. نظریه های ترجمه شناختی ""آنتوان برمن""، در کتاب نقدی بر ترجمه ی دان ژان و گرایش های تخریبی وی در کتاب مهمان خانه، منابع اصلی این تحقیق هستند و بخش عمده ای از مطالعات حاضر بر اساس گرایش های تخریبی برمن و زیرمجموعه های آن صورت گرفته است.
بررسی ترجمه ی این کتاب نشان می دهد که گرایش های عقلایی سازی، شفاف سازی، اطنابو تفاخرگرایی بیش از دیگر گرایش ها به چشم می خورد و این بیانگر فاصله ی بین دو زبان است و درست همین شکاف میان زبان مبدأ و مقصد، متن ترجمه را از متن اصلی، متفاوت می گرداند. در نتیجه، هر چه تفاوت زبان مبدا از زبان مقصد بیشتر باشد، به همان نسبت، ترجمه ها متفاوت تر خواهد بود.
مقاله به زبان فرانسه: ریتم و قافیه در رباعیات فبتز جرالد: ترجمه یا خلق ادبی؟ (Le rythme et la rime dans les Robâïât de FitzGerald:Traduction ou création Littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
En se fondant sur des approches traductologiques, cet article se propose de faire une analyse critique de la première traduction anglaise des Robâïât d’Edward FitzGerald. En général, FitzGerald a-t-il réussi à transmettre le rythme et la musicalité unique du texte persan dans sa traduction? Est-il également parvenu à conserver l’interaction sémantique et rythmique du texte original dans sa version? En s’appuyant sur les théories de certains spécialistes de la traduction tels Henri Meschonnic, Antoine Berman, Derek Attridge, et Gérard Desson, cet article vise à examiner les questions soulevées par la traduction du rythme persan ainsi que de la corrélation entre le sens et le rythme du texte original, et ce qui se retrouve dans la première édition des quatrains de FitzGerald.
کاربرد تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمه از عربی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد گفتمانی برخلاف نگرش متن محور، به همة عوامل مؤثر در شکل گیری معنا در متن توجه می کند و علاوه بر جنبه های زبانی متن، بافت موقعیتی و درکل فرازبان را نیز درنظر می گیرد. در نوع انتقادی این رویکرد، به ایدئولوژی و روابط قدرت به عنوان عامل جهت دهنده به متن توجه می شود. چنین رویکردی، برخلاف نگرش جزئی نگر متن محور، شناختی همه جانبه از متن به مترجم می دهد. بر این اساس، نگارنده در مقالة حاضر، کوشیده با روش استنادی-تحلیلی کاربرد رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمة متون عربی به فارسی را تبیین کند؛ بنابراین، با فرضیة اصلی عدم کارآمدی نگرش متن مدار و کارآیی تحلیل گفتمان انتقادی در انتقال جنبه های پنهان متن، مطلب را دنبال کرده و با تحلیل و ترجمة نمونه هایی از متون معاصر عربی، کوشیده است فرضیه را ثابت کند. درپایان، این نتیجة کلی حاصل شده است که از رهگذر تحلیل گفتمان انتقادی، علاوه بر روشن شدن جنبه های کاربردشناختی متن و به ویژه بافت موقعیتی آن، ایدئولوژی موجود در متن به عنوان عامل جهت دهندة کلی آن نیز آشکار می شود و مترجم با درنظر گرفتن معانی فرامتنی، متن مقصد را با به کارگیری سبک متناسب سامان می دهد.
ریشه شناسی واژه ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با توجه به شواهد و مدارک، خاستگاه واژه ترجمه و چگونگی صورت و معنای آن تحقیق شود. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که واژه ترجمان که ترجمه نیز از مشتقات آن است از دو منشأ وارد زبان عربی شده است، یکی از زبان سریانی به معنای تفسیر و تبیین سخن و دیگری از زبان فارسی به معنای زبانی را به زبان دیگر برگرداندن و هر دو معنا در آثار عربی شواهد بسیاری دارد. این کلمه در زبان عربی از اواخر دوره امویان، به ویژه در ابتدای دوره عباسیان، مصادف با آغاز عصر نهضت ترجمه، رایج شده است. در منابع، واژه ترجمان و ترجمه در معانی مختلفی به کار برده شده است که دو معنای آن اصلی و معانی دیگر در شمار معانی ثانوی آن هستند. در فارسی نیز در آثار قرن چهارم به بعد به معنای مترجم به کار برده شده است.
بررسی ساختارِ جمله حالیه در ترجمه های فارسی قرآن(ترجمه های الهیِ قمشه ای، آیتی، بروجردی و انصاریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
حوزه های تخصصی:
ترجمه قرآن به عنوان کتاب مقدس، همیشه، توجه مسلمانان را به خود جلب کرده است و مترجمان زیادی سعی در ارائه ترجمه ای زیبا و مناسب و در عین حال ادبی و متناسب با ساختار زبان فارسی، داشته اند که گاه موفق بوده اند و گاه نیز توفیق چندانی به دست نیاورده اند.این بحث با رویکردی تحلیلی تطبیقی ساختار جمله حالیه را در چهار ترجمه آیتی، قمشه ای، انصاریان و بروجردی، بررسی کرده است، و با بررسی ساختاری و معادل یابی واژگانی و تحلیل آن ها بر اساس اصول نحو عربی و شیوایی ترجمه مقصد و مقایسه و تطبیق هر کدام در هر چهار ترجمه، به این نتیجه دست یافته که هر کدام از این ترجمه ها دارای مشکلاتی هستند و در تطبیق با ساختار زبان فارسی و معادل یابی واژگانی و گاه در تشیخص حال بودن برخی جمله ها و به تبع آن در ترجمه آن ها، دچار اشتباه شده اند که این امر منجر به نامأنوس شدن ترجمه و نارسایی آن در انتقال معنا و مضمون مورد نظر جمله مبدأ شده است.
بررسی تطبیقی ترجمه های انگلیسی قرآن آربری، شاکر و قرایی از آیات منتخب سوره رعد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کتابی است با زیبایی ظاهری و عمق معنایی تکرار ناشدنی و هر ترجمه تلاشی است بشری جهت انتقال این اثر الهی به مخاطبان و از آنجایی که این فرآیند خالی از کاستی نیست، پالایش ترجمه های قرآن جهت هر چه روزآمدتر کردن آنها امری لازم و ضروری می نماید تا پیام قرآن با کمترین خلل به گوش جهانیان برسد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به مقایسه سه ترجمه انگلیسی قرآن کریم توسط آربری، شاکر و قرایی از آیات 2، 4 و 16 سوره مبارکه رعد، از جهت واژگان و ساختار می پردازد. نتایج این تطبیق موردی نشان می دهد که آربری با پایبندی به صورت الفاظ متن اصلی کوشیده تا بار ادبی و زبان کهن و موجز قرآن را در ترجمه منتقل کند. اما این مبدأگرایی ضمن کاستن از قابلیت ارتباطی ترجمه اش، سبب شده وی بدون در نظر گرفتن بطون قرآن و تطورات واژگان و تنها بر مبنای ظاهر آنها قضاوت کند. قضاوتی که منجر به دخل و تصرّف در حقیقت کلام الهی شده است. در مقابل، شاکر با گرایش به سمت خواننده، انتقال معنا را به تقیّد به ظاهر الفاظ ترجیح داده است. این رویکرد باطن گرایانه، گاه به عدم تبعیت از اصل مطابقت در ترجمه انجامیده است. در این میان قرایی ضمن پایبندی به صورت متن اصلی، در ترجمه ای عبارت به عبارت، حقایق قرآن را در قالب ادبیاتی امروزین به مخاطب عرضه کرده است و حاصل تلاشش ترجمه ای است روان، با کمترین میزان اختلاف نسبت به متن اصلی.
بررسی تحلیلی ترجمه پذیری اسماء الهی در آیة بیست و سه سورة «الحَشر» با استناد به ترجمة آندره شوراکی و کازیمیرسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برگردان اسماء الهی از زبانی به زبان دیگر، بسیار دشوار و به باور شماری از نظریّه پردازان معاصر عرصة ترجمه، کاری نشدنی است. ولی از آنجا که یکی از راه های آشنایی با پروردگار، قرآن است و او از طریق صفات خود به معرّفی خویش در این کتاب مقدّس می پردازد، ترجمة آن لازم و واجب است. امّا در عین حال، ترجمه ای نادرست از اسماء الهی می تواند ذهن خواننده را تحت تأثیر قرار دهد و تصوّری غلط و مبهم از خداوند در او ایجاد نماید. در این مقاله، سعی بر آن است تا با بررسی تحلیلی مقایسه ای ترجمة اسماء خداوند در آیة بیست و سه سورة «الحَشر» از سوی آندره شوراکی و کازیمیرسکی، به ترجمه پذیری ویا ترجمه ناپذیری آن بپردازیم. به منظور نیل به این مقصود، با استناد به کتب لغت، تفسیر و لغت شناسی، و با عنایت به تفاوت های ظریف معنایی واژگان از منظر ریشه شناسی و زبانشناسی، برآنیم تا به بررسی و تحلیل معادل های انتخابی این دو مترجم بپردازیم. این پژوهش نشان می دهد که در بیشتر معادل گزینی ها، توجّه کافی به ریشه و معنای صحیح اسماء الهی صورت نگرفته است و ترجمة تفسیری و یا اضافه کردن یک قید و یا صفت تأکیدی به معادل انتخابی در زبان مقصد، می تواند به عنوان راهگشایی در درک ترجمه دقیق اسماء الهی پیشنهاد شود.
زیبایی شناسی صور خیال و آرایه های ادبی در ترجمه نهج البلاغه (مطالعه موردی: ترجمه سید جعفر شهیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه، سخنان و کلمات گهربار امام علی(ع)، سرشار از بلاغت و فصاحت می باشد. این کتاب ارزشمند توسط مترجمان توانمند و ادیبی به زبان فارسی ترجمه شده است؛ یکی از این مترجمین، دکتر سید جعفر شهیدی، استاد توانای ادبیات فارسی، است که در ترجمه ی خویش با دقت و هنر خاصی متن عربی را ترجمه نموده و سعی نموده ضمن رعایت و پایبندی به متن با آوردن اصطلاحات و معادل های فارسی خواننده را در درک درست معنی یاری نماید.. نویسندگان این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی – اسنادی و با بررسی 114 خطبه ی ابتدایی این ترجمه - به تبرک به تعداد سوره های قرآن کریم – نمونه هایی از آرایه های لفظی و معنوی و نیز صور خیال به کار گرفته شده در ترجمه را بیان نموده و توانمندی این استاد بزرگ را برای خوانندگان به تصویر کشیده اند. علامه شهیدی با دقت و وسواس خاصی صور خیال موجود در نهج البلاغه را برای خوانندگان ترجمه نموده و هنر خود را در این زمینه به رخ کشیده است. دکتر شهیدی بیشترین استفاده را از تشبیه بلیغ و استعاره مکنیه داشته است. استاد شهیدی با هنرمندی و ظرافت خاص و با بهره گیری از تشبیهات و استعاره و کنایه مقبول و مفهوم عام، توانایی بالای خود را در ترجمه ی این کتاب گرانسنگ نمایان ساخته است. ایشان از آرایه های ادبی فراوانی مانند: سجع، مراعات نظیر، تضاد، و... بهره گرفته است.. شاید بتوان گفت که تنها آرایه ی لفظی که ایشان بدان پرداخته است، سجع است که بارزترین ویژگی این ترجمه می باشد.
«واژگان چند معنا و اهمیت آن در ترجمه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان قرآن کریم، زبانی با معانی چند لایه و چند بطنی است که از جنبه های اعجاز آن به شمار آید. بر اساس روایات، قرآن کریم در هفت یا در برخی دیگر از روایات هفتاد بطن معنایی ست که از دیرباز نگاه قرآن پژوهان را به خود جلب نموده و تلاش هایی فراوان در جهت کشف معانی آن انجام داده اند. واژگان «چند معنا» در مصحف شریف بیش از یک معنا و مفهوم را در نهاد خود جای داده اند؛ از این رو، همواره تبلور معانی دیگر در این دست از واژگان حضور دارد که توجه به آن در دریافت مقصود و ترجمه آیات نقشی به سزا ایفا می نماید. در نوشتار حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، ترجمه شماری از واژگان چند معنا مورد بررسی واقع گشته است. این بررسی بیان گر آن است که مترجمان همواره در برگردان این نوع از واژگان یکدست نبوده و گاه معانی متفاوت از یک دیگر انتخاب نموده اند. توجه به سیاق و بافت آیات، و اهتمام به جنبه هایی چون ریشه شناختی واژگان و بررسی متون تفسیری از مهم ترین راهکارها در فرآیند ترجمه واژگان چندمعنا به شمار می آید.
بررسی تطبیقی فعل مقاربه ی «کاد/یکاد» براساس دیدگاه زبان شناس ی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند قرآن را براى هدایت بشر فرو فرستاده است. یکى از راه هاى برخوردارى از هدایت قرآن، ترجمه ی روان، بدون ابهام و زودیاب آن است. نقد ترجمه هاى قرآن یکى از راهبردهاى رسیدن به ترجمه هایى با ویژگى هاى پیش گفته است. در این مقاله به بررسى ترجمه ی فعل مقاربه ی « کاد/ یکاد » در ترجمه آقایان مکارم شیرازی، فولادوند، خرمشاهى و کریم زمانى پرداخته ایم. این مترجمان در ترجمه ی « کاد » معادل « نزدیک بود» و در ترجمه ی « یکاد » معادل « نزدیک است » را به کار برده اند. آقاى فولادوند و کریم زمانى در ترجمه ی این دو فعل علاوه بر معادل بیان شده، از معادل « چیزى نمانده بود » براى « کاد» و « چیزى نمانده است » براى « یکاد » نیز استفاده کرده اند. برخى از مترجمان یادشده در ترجمه ی« لایکاد » و « لم یکد » معادل « نزدیک نیست » یا « نزدیک است » را به کار برده اند که نادرست است. در ترجمه ی این دو فعل باید از معادل « نمى تواند » استفاده کرد .
«بازسازی مختصات واژگانیِ سبک ساز در ترجمه متن حدیث به فارسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسیِ زبانی از رویکردهای نوین زبان شناسانه در بررسی متون است که شیوه بیان متمایز در هر متن را تحلیل می کند و هدف و تأثیر آن را بررسی می کند. در این دانش فرض است که هر متن مختصات زبانی متمایزی دارد که از سویی به آن فردیت می بخشد و از سوی دیگر آن را به دیگر متون پیوند می دهد. از دیدگاه سبک شناسانه، متون بنا به مختصات همگرایی که دارند در دسته های قابل تشخیصی، یعنی در چارچوب گونه های متون، کنار هم می نشینند و با نوعی خط چین از یکدیگر متمایز می شوند. از آن جا که ترجمه نوشتاری نیز پدیده متن را در دستور کار خود دارد و عملا متنی را از یک زبان به زبان دیگر منتقل می کند، از دیدگاه سبک شناسی می توان ترجمه را بازسازیِ مختصات زبانی متن مبدأ در قالب عناصر زبان مقصد به طور نسبی دانست. بر مبنای رویکرد سبک شناسیِ لایه ای که مختصات متن را در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، معنایی و کاربردی مطالعه می کند، در مقاله پیش رو بر لایه واژگانیِ متن حدیث، به عنوان بخشی از گونه متن دینی، تمرکز می شود و پنج محور از مختصات واژگانیِ سبک ساز در متن حدیث به دست داده می شود. سپس نحوه بازسازی این پنج محور در زبان فارسی بررسی می گردد و چالش ها و راهکارهایی که این فرآیند پیش رو دارد مطالعه می شود. در این مطالعه، نمونه هایی از احادیث کتاب بحار الانوار به عنوان شاهد بحث تحلیل
نقد ساختار ترجمه حداد عادل و صفارزاده (بررسی موردی ضمیر فصل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید فهم قرآن کریم و ارائه ی مفاهیم و ابتکارات زبانی آن، کاری بس دشوار می باشد، از این رو احاطه ی کامل به زبان قرآنی، از لوازم ضروری ترجمه ی آن محسوب می شود. قرآن کریم از منظر ادبی متنی در نهایت فصاحت وبلاغت است ودر آن قالب ها واسلوب های زیبایی از جمله اسلوب ضمیر فصل وجود دارد با توجه به اهمیت ضمیر فصل وجایگاه آن در انتقال معنی، جستار حاضر در پی بررسی جنبه ی معنا شناسی «ضمیر فصل» درترجمه حداد عادل و صفارزاده از قرآن کریم می پردازد. نگارنده در این مقاله ابتدا به تعریف ضمیر فصل پرداخته وسپس ترجمه های مترجمان از قرآن را در بوته نقد گذاشته و در ادامه، ترجمه پیشنهادی ذکر می شود. در فرآیند نقد و بررسی ترجمه های ضمیر فصل صفارزاده و حداد عادل، معلوم گشته است که مترجمان در ترجمه ضمایر فصل روشی یک نواخت ندارند؛ از جمله گاهی در موارد مشابه برگردان های متفاوت و سلیقه ای داشته اند و گاه به سراغ ترجمه حرفی رفته، گذشته از این ها، برخی از ترجمه ها بیانگر مراد ضمیر فصل نبوده و حتی ترجمه نشده است. در پایان بسامد معادل های ضمیر فصل در ترجمه مترجمان، در قالب نمودار بصورت تطبیقی ارائه می شود.
« ترجمه معنا شناختی عناصر فعلی- اسمی در قرآن »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ر زبانعربی کلمه از اسم، فعل و حرف تشکیل می شود. وهرکدام از این عناصر در جایگاه خود معنای خاصی را به ذهن متبادر می کند. در قرآن کریم که در اوج فصاحت و بلاغت است، به دقیق ترین شکل از این عناصر مدد گرفته شده است. از آن جا که واژگان وحی به طور دقیق و کامل، مفاهیم و معانی مورد نظر را منتقل می کنند لذا ترجمه آیات نیز باید در نهایت دقت و ظرافت انجام شود. گروهای فعلی اساساً علاوه بر معنا بر عنصر زمان نیز دلالتی دارند، حال آنکه گروه های اسمی مقید به تخته بند زمان نیستند بلکه در گستره زمان ( گذشته، حال و آینده) جاری اند. در این میان برگردان عناصر فعلی قرآن در ترجمه های فارسی به جهت برابری های دو زبان مناقشه ای در پی ندارد و آنچه محل تأمل و بررسی است معادل گذاری عناصر اسمی است که غالباً در ترجمه های قرآن نادیده انگاشته شده و به عناصر فعلی برگردانده شده است. چنین مواجهه ای از سوی مترجمان نهایتاً موجب عدم تعادل میان معادل های ذکر شده با ما به ازای آن در متن اصلی گشته است. در این نوشتار تعدادی از ترجمه های آیات قرآن کریم که در آن از عناصر اسمی-فعلی استفاده شده، مورد بررسی قرار گرفته و معادل دقیق عنصر اسمی- فعلی برای آن برگزیده شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است.
چالش ها و شیوه های ثبت کُنیه در ترجمه ی متون روایی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو نظر به چالش هایی که ثبت «کنیه» با کارکردهای متنوعش در فرایند ترجمه متون روایی به همراه دارد نگاشته شده است. هدف در این پژوهش، اولا طرح این چالش ها و ثانیا یافتن راهکارهایی عملی برای حل آن هاست. در این راستا چندی از این چالش ها که در طول تجربه نگارندگان در ترجمه متون روایی نمایان شده اند طرح می شوند و به لحاظ نظری تحلیل می شوند. سپس سه نمونه به نمایندگی از مواردی که هر چالش را در بر دارند از کتاب ارجمند بحار الأنوار نقل می شوند تا چالش به طور تطبیقی بازخوانی شود. سپس راهکارهایی برای حل هر چالش، نظر به نمونه های مذکور، به دست داده می شود. کارکرد کنیه به مثابه یک اسم خاص، دلالت مجازیِ کنیه به عنوان یک وصفِ فرهنگی، ارجاع کنیه به پدیده های غیر انسانی و نیز مفاهیم انتزاعی، کارکرد «ابن» و «بنت» و «بنی» در ساخت های شبیه به کنیه، سیالیت نوشتاریِ «أب» در ساخت کنیه نظر به نقش های نحویِ آن، و کاربست پربسامد کنیه های معصومین علیهم السلام، قضایایی هستند که در طول این پژوهش به عنوان مسائل چالش انگیز در ترجمه متون روایی به فارسی طرح شد اند و راهکارهایی برای حلشان به دست داده شده است.
تحلیل فرانقش بینافردی در نص و نقش آن در ترجمه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات ترجمه، معنا در مرکزیت فعالیت ترجمه قرار دارد. از آنجا که زبان شناسی نقش گرای نظام مند،زبان را منبع بالقوه ای از معنا (منبع معناسازی) قلمداد می کند، اینگونه استدلال می شود که این دستور، ابزار سودمندی برای ترجمه فراهم می کند. در مدل نقش گرای نظام مند هر متنی سه نوع معنا یا فرانقش را کدگذاری می کند. به لحاظ سنتی، مترجمان و ارزیابان ترجمه اغلب روی یک بعد از معنا یعنی معنای انگاره ای، بویژه معنای تجربی تمرکز کرده اند.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب دستور نقش گرای نظام مند، به بررسی شیوه تبادل معنا بر اساس معنای بینافردی در گفتگوی بین خداوند متعال و ابلیس در چهار سوره (أعراف، حجر، إسراء، ص) و نقش آن در ترجمه قرآن می پردازد.نتایج نشان می دهد، مترجم قرآن با در نظر گرفتن مؤلفه های تشکیل دهنده بند در مقام تبادل، و آگاهی از تحلیل فرانقش بینافردی متن، مدل مناسب و ملموسی برای بررسی شیوه تبادل معنا در اختیار خواهد داشت و به خوبی قادر خواهد بود کیفیت ترجمه خود را با توجه به سازوکار به کار رفته در تحلیل ارزیابی کند. لیکن با توجه به ویژگی های خاص زبان قرآن، وحدت شبکه ای آیات، وجود وجوه و لایه های معنایی متعدد متن و در نتیجه نهایت ناپذیری قرآن این رویکرد به طور کلی نمی تواند به طور بایسته در حوزه تفسیر قرآن راهگشا باشد.
رویکردهای معنایی به وقوع مجاز در متون روایی و تاثیر آن در فهم و ترجمه صحیح روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود مجاز در روایات از دیدگاه اغلب علمای اسلامی امری مقبول است؛ چنان که آنان، گاه به صورت مستقل و گاه به صورت ضمنی آن را تایید کرده اند. در عین حال، برخی با پذیرش وقوع مجاز در روایات، عملاً به برداشت های افراطی از بیان های مجازی روایات دست زده اند. در مقابل، گروهی دیگر، ورود هر نوع مجاز در گزاره های دینی را انکار و آن را مرادف کذب دانسته اند. از این رو، نقد و بررسی این دیدگاه ها و مبانی کلامی که طیفی از نفی مطلق تا پذیرش بی قاعده را شکل می دهد، در شناخت رویکرد صحیح در حوزه معناشناسی و به تبع آن، ترجمه صحیح روایات، امری ضروری است. هر کدام از این دیدگاه ها، بر مبانی ای مبتنی است که صاحبان آن ها نسبت به ماهیت معنا پذیرفته اند؛ در این میان، رویکرد تأویل گرایی خردورزانه- که اغلب قائلان آن به عقل گرایی و برداشت های قاعده مند و منطقی از بیان های مجازی متّصف اند- دیدگاهی مقبول و معقول در این حوزه به شمار می آید که اتخاذ آن به فهم و ترجمه صحیح روایات منجر می گردد. چنانکه، دسته ای پرشمار از دانشمندان فریقین، مانند بخاری، مسلم، شیخ صدوق، سیدرضی، فیض کاشانی، مجلسی و قرضاوی، در آثار حدیثی خود بر همین مبنا، به استنباط و فهم معانی روایات پرداخته اند.
برابریابی دستوری و ترجمه پژوهی فراز «فمافوقها» در قرآن برپایه بینامتنیت با احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیر باز مفهوم فراز قرآنی«بَعُوضَةً فمافوقها»،«پشه و فراتر از آن»، موضوع بحث و اختلاف مفسران و مترجمان قرآن بوده، ظاهراً واژه «فوق» در معنای متداول آن (بالاتر و بزرگ تر) به کار نرفته، که نظر به در مقام تمثیل بودن این عبارت، معنای متضاد آن یعنی «کمتر و پائین تر» مورد اعتنا است. این نوشتار ضمن بهره گیری از دانش های زبانی با استناد به کتب لغت، نحو و تفسیر، و باتوجه به تفاوت های واژه های «ف »، «ما» و «فوق»، با روش توصیفی– تحلیلی، و بر پایه روابط بینامتنی به بررسی مدلول این شیوه کاربرد در احادیث بزرگان صدر اسلام پیامبر(ص) و امام علی (ع) و امام موسی کاظم (ع)) پرداخته- که توجه به این بینامتنیت برای دریافت مفهوم آیه تاکنون از نظر دور مانده بوده است- و معنای این فراز را براساس تفسیر «بزرگ تر و بالاتر» روشن نموده است؛ نیز با عنایت به روابط بینامتنیت این عبارت قرآن و فرازی از خطبه 164 نهج البلاغه مشخص می شود «ف َ» در این فراز، به معنای «إلی» است و باید در فارسی به واژه «تا» برگردان شده، مراتب سیر صعودی به بزرگ تر را نشان دهد؛ ضمن آنکه با نقد و بررسی بسیاری از ترجمه های فارسی این عبارت و ارائهنمودارهای آن، نشان می دهد واژه «فوق» در زبان فارسی قطعا دو معنای متضاد را (در هر صورت) بر نمی تابد و بر این اساس فقط برخی ترجمه ها وفادار می نماید.
بررسی دلالت های ضمنی کلمه های فاصله در ترجمه های فارسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبارت فاصله در علوم مختلف دارای تعاریف معینی است، اما معنی آن در علوم قرآن متفاوت و عمدتاً عبارت از واژه های اواخر آیات است. عده ای نیز میان فواصل و رؤوس آیات فرق می گذارند و فاصله را، در مجموع، شامل تر از واژه های ابتدای آیات می شمارند. از سوی دیگربررسی دلالت های ضمنی در یک متن، روشی است که براساس آن امکان تمایز نهادن میان مترادف های زبانی فراهم می شود. پژوهش حاضر در جستجوی پاسخ به این مهم است که اولاً فاصله ها تا چه اندازه در ایجاد دلالت های ثانوی و معانی ضمنی یک آیه دخالت دارد؛ و ثانیاً ترجمه های معتبر قرآنی به چه میزان از عهده انتقال این دلالت های معنایی برآمده اند. این تحقیق، با روش توصیفی –تحلیلی و با تکیه بر نظریه دلالت های ضمنی بر روی ترجمه فاصله از دو منظر آواشناختی و معناشناختی متمرکز گردیده و بر آن بوده است تا کاهش ها و تغییرات معنایی را در ترجمه های قرآن ،در سه بخش سایه خیال، زنگ حروف و تشابه های معناشناختی میان فواصل آیات بررسی کند.. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اولاً فاصله، نه تنها دلالت های یک آیه بلکه گاه کل سوره را نیز به لحاظ نحوی، معنایی و آوایی تحت تأثیر قرار می دهد و دوم این که، با تغییر در نظام آوایی یک متن در ترجمه، بخشی از معنای آن نیز از میان می رود.