مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
ترجمه
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از نسبت بین نظریة حرکت جوهری ملاصدرا که بحثی هستی شناختی است و منطق ترجمه که از معناشناسی بحث می کند در ظاهر قیاسی مع الفارق است. اما اگر مراد از ترجمه بیان مراد ماتن (مؤلف) باشد که عملاً درکی فراتر از متن صرف است، در این صورت می توان برای نظریة ملاصدرا در این خصوص وجهی قائل شد. این مقاله، با تمسک به نظریة حرکت جوهری ملاصدرا، کشش معنا در امتداد زمان و مکان را با مفهوم حرکت بررسی می کند. برداشت مترجم، به مثابة یک مفسر و یا خواننده، از متن که با قوه و فعلیت درآمیخته است، در امتداد زمان سیر می کند و در لایه های وجودی متن جریان می یابد. در واقع، این برداشت ها در فرآیند ترجمه و بازترجمه از یک متن واحد به فعلیت بیش تر می رسند و کامل تر می شوند. گزارة اخیر فرضیة اصلی ما را تشکیل می دهد که در آن حرکت در مؤلفه های موجود در فرآیند ترجمه مورد بررسی قرار می گیرد.
واژه و معنا در تقابل یا در تعامل با یکدیگر در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه امروزه همه حرفه ها به سمت علمی شدن پیش می روند پرواضح است که ترجمه نیز از این امر مستثنا نبوده و مترجمان بیش از پیش تلاش می کنند تا با تکیه بر نظریه ها دست به قلم ببرند و اثری را ترجمه کنند. غالب نظریه ها و اندیشه هایی که از دیرباز تاکنون در مورد ترجمه مطرح شده اند بر پایه نوعی دوگانگی و تقابل بین واژه و معنا استوار هستند. بر اساس این دوگانگی، واژه و معنای یک اثر، دو قطب مخالف یکدیگرند که اغلب نمی توانند هر دو با هم ترجمه شوند و به زبان مقصد انتقال یابند.
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تعامل و همزیستی واژه و معنا است و روشی که بواسطه آن در هنگام ترجمه این دوگانگی از میان برداشته شود و واژه و معنای اثر مبدأ همراه هم منتقل گردد.
صحیفه سجادیه الهام بخش نیایش های کهن پارسی
حوزه های تخصصی:
صحیفه سجادیه یکی از متون دعایی مهم و زیبای اسلام است که علاوه بر مناجات پیشوای چهارم شیعیان، مطالب و مفاهیم بلند عرفانی نیز دارد. در بررسی و تطبیق مناجات صحیفه سجادیه با مناجات منثور فارسی، مشاهده می شود که پاره ای از مضامین این مناجات منثور، متأثر از صحیفه سجادیه است. در مقاله پیش رو، نتایج جستجوی نویسندگان در مناجات نامه های فارسی، با نظرداشت مضامین دعاهای صحیفه سجادیه، با سامانی نو عرضه شده است. در این پژوهش، با ارائه نمونه هایی بر مبنای روش توصیفی تحلیلی، نشان داده شده است که عارفان ایران زمین چگونه و چقدر، از نیایش های امام سجاد علیه السلام متأثر بوده اند.
شیوه های برابریابی واژگانی، ساختاری و بافتاری در ترجمة داستان از عربی به فارسی (برپایة نمونه هایی از داستان های نجیب محفوظ)
حوزه های تخصصی:
زبان های گوناگون نظام های همسانی ندارند و هر زبان خود عناصر واژگانی، ساختارهای دستوری، ترکیب ها و اصطلاحات ویژه ای دارد، از این رو، گاهی ناگزیر می شویم برخی از ساختارهای واژگانی و دستوری متن مبدأ را تغییر دهیم تا در زبان مقصد، فهمیدنی و آشنا باشند. یکی از اصول مهمی که در ترجمه متون داستانی بیان می شود، برابریابی های واژگانی، ساختاری و بافتاری دقیق و مناسب در برگرداندن پیام از زبان مبدأ به زبان مقصد است. بر این پایه برای آشناشدن با تغییراتی که در برابریابی از زبان مبدأ به زبان مقصد می توان وارد کرد، نخست برابریابی را در ترجمه داستان در سه سطح اشتراک، تغییر و انتقال مورد ارزیابی قرار می دهیم.
در این پژوهش برآنیم تا با الهام گرفتن از این تغییرات و راه کارها بتوانیم شیوه های برابریابی را در ترجمه داستان های عربی به فارسی در سطح واژگان (واژه های خاص مردمی، کوچه وبازاری، غربی و واژگان با معنای متنی و ارتباطی)، ساختار (ادبی نویسی، سجع پردازی، ترجمه پیامی و ارزش پیامی ساختار زبان مبدأ) و بافتار (عناصر شبه زبانی، پیش تصورها و عوامل تأثیرگذار در معنا) مورد کندوکاو قرار دهیم. از این رو برای بررسی بر روی نمونه های ترجمه، از شماری از داستان های نجیب محفوظ نویسنده مصری چون «شهر العسل»، «زقاق المدق»، «تحت المظله»، «اللص و الکلاب» و «الشحاذ» بهره جستیم.
روش شناسی و نقد ترجمه مجاز در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
مجاز یکی از مهم ترین و مؤثرترین ساختارها و صنایع بیانی در بلاغت به شمار می رود و نقش به سزایی در زیباشناختی و معناآفرینی بافتار قرآنی دارد. لذا ترجمه آن نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که در این نوشتار به روش شناسی ترجمه انواع مجاز و نقد عملکرد مترجمان قرآن پرداخته شده است. صاحب نظران در ترجمة انواع «مجاز» - و در مجموع انواع متون- دو روش «معنایی» (ترجمه به مجاز) و «ارتباطی» (ترجمه به حقیقت) را ارائه نموده اند. اما نگارندگان مقالة حاضر روش «معنایی - ارتباطی» را به عنوان روشی تلفیقی جهت ترجمه مجازهای قرآن پیشنهاد می دهند. به نظر می رسد این روش که جمع میان دو روش معنایی و روش ارتباطی است، می تواند مناسب ترین و کارآمدترین روش برای ترجمة مجاز باشد. حال آن که بررسی ترجمه های مختلف قرآن نشان از به کارگیری روش های مختلف از سوی مترجمان محترم دارد که خود موجب بروز نوسانات زیادی در ترجمة ایشان شده، در نتیجه ترجمه ها را از علمی بودن به سوی ذوقی بودن سوق داده است.
انواع «ی» در زبان فارسی و دشواری های ترجمة آن به عربی
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم دستور زبان فارسی که نقش به سزایی در روند کار ترجمه بین دو زبان فارسی و عربی، بازی می کند، چندگونگی «ی» در این زبان است. شاید کمتر زبانی را بتوان یافت که در آن یک حرف تا این حد دارای کارکردهای متنوع و مختلف باشد؛ کارکردهایی که غالباَ کمترین هم پوشی را با هم داشته و کاملاَ با هم متفاوتند. پژوهش حاضر بر آن است تا با ذکر چگونگی مشکل آفرینی این تنوع در نمونه های واقعی ترجمه، تمامی انواع «ی» را ذکر کرده و معادل عربی آن ها را مشخص کند، کاری که به نظر می رسد تا به امروز مورد غفلت واقع شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است بیانگر آن است که تنوع «ی» در زبان فارسی دشواری هایی را در امر ترجمه به وجود می آورد که بیشتر ناشی از خلط انواع «ی» و عدم تمییز بین آن ها است.
انتقال معنا و بینامتنی بر اساس مدل ""لپی هالم"" بررسی موردی ترجمة اشعار احمد مطر
حوزه های تخصصی:
«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینه ساز زیبایی و ژرف معنایی آن می گردد؛ امّا چگونه می توان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانه های لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پی بردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین می رود واگر این بینامتنی، با متون برجسته دینی مانند قرآن ویا دیگر کتب آسمانی باشد، مشکل دوچندان می گردد. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی، درصدد است با توجه به مدل «لپی هالم» و نظریه بینامتنی، به ترجه دو شکل از انواع آن، یعنی «بینامتنی عَلَم» و «بینامتنی لفظی» در اشعار احمد مطر بپردازد و در نهایت به این نتیجه می رسد که راهکار حفظ اسم در بینامتنی علم با تغییر حداقل و توضیح صریح در بینامتنی لفظی، نسبت به دیگر راهکارها، معنای بینامتنی را بهتر منتقل می نماید.
تعادل بافتی در ترجمه از عربی به فارسی (با رویکرد کاربردشناختی)
حوزه های تخصصی:
ترجمه به عنوان فرآیندی پیچیده، نیاز به شناخت همه جانبه زبان دارد چه زبان مبدأ و چه زبان مقصد. شناخت زبان از رهگذر زبان شناسی فرمالیستی و معناشناسی در نگرش سنتی یا مدرن، شرط لازم است نه کافی. در این راستا زبان شناسی کاربردی (البته در کنار نوع فرمالیستی آن) می تواند راه گشا باشد. نگرش کاربردی، زبان را به عنوان گفتمان و نه متن در نظر می گیرد. شناخت بافت غیر زبانی و به ویژه نوع موقعیتی آن از زاویه نگاه کاربردشناختی، به مراتب شناخت زبانی فراتر و عمیق تری به مترجم می دهد. مترجم با شناخت بافت موقعیتیِِ متن مبدأ می تواند چنین بافتی را در زبان مقصد در قالب واژگان و سبک متناسب به وجود آورد. و در نهایت به عنوان آفریننده متنی جدید و فرستنده پیام به تعادل ترجمه ای برسد. نگارنده در مقاله حاضر سعی بر آن نموده است تا با رویکرد کاربردشناختی به ترجمه از عربی به فارسی بپردازد. در این راه با فرض مثال هایی که بیشتر جنبه آموزشی دارند مطلب را در سطح عملی دنبال کرده است و در پایان مقاله به این نتیجه رسیده است که نگرش سنتی (فرمالیستی) باعث می شود تا مترجم با نگاهی جزئی در چهارچوب متن محصور شود و همه پیام را از زبان مبدأ دریافت نکرده و انتقال ندهد حال آنکه در نگرش گفتمانی جنبه های فرامتنی پیام هم قابل انتقال است.
نگاهی به ترجمه مجاز مرسل در قرآن کریم با بررسی موردی ترجمه آیتی، الهی، فولادوند و خرمشاهی
حوزه های تخصصی:
قرآن مجید متنی است با لایه های شگرف که خوانش و بیان دلالت های آیاتش از راه ترجمه درنگی بایسته لازم دارد. بدین روی ترجمه های قرآن با نقد های بسیاری روبرو شده است. ولی با عنایت به بسامد مجازهای مرسل قرآن و دلالت های ظریف آ ن ها، ترجمه های این مجازها بررسی و نقدی مستقل می طلبد.
در این جستار به مثابه گامی در نقد ترجمه این قبیل تعابیر و متناسب با مجال یک مقاله، از میان ترجمه های فراوان فارسی، به چهار ترجمه (آیتی، الهی قمشه ای، خرمشاهی و فولادوند) که از اشتهار و تفاوت با یکدیگر برخوردارند پرداخته شده است. بدین جهت با بهره گیری از مراجع تفسیری المیزان فی التفسیر، جوامع الجامع ومفاتیح الغیب ...، مجازهای مرسل در 10 جزء اول قرآن مشخص گشته و به روش استقرایی استنتاجی ترجمه تعابیری مانند: «أصابع» با علاقه کلّیّت، «ایتام» با علاقه ماکان و «لباس» با علاقه سببیّت ، بررسی و نقد شده است. حاصل این پژوهش معلوم ساخته، ترجمه های مجاز های مرسل یک نواخت نیست، هر یک از مترجمان سبک خاصی را دنبال نکرده است ، گاه از تعابیر مجازی زبان مقصد استمداد جسته و گاهی با بهره گیری از ترجمه توضیحی دلالت تعبیرات را رسانده اند. در مواردی، برخی آرایه بلاغی نهفته در تعبیرات مجازی را فرو نهاده به ترجمه تحت اللفظی (حرفی) مجازها بسنده کرده اند، ترجمه ای که مفهوم مورد نظر تعبیر مجازی را نمی رساند. در پایان نیز ترجمه این چهار مترجم با یکدیگر مقایسه و به بیان رویکرد انتخاب شده از سوی هر یک پرداخته شده است.
چالشهای ترجمه پذیری عناصر فرهنگی در رمان «اللّصّ والکلاب» نجیب محفوظ؛ مقایسة دو ترجمه با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک
حوزه های تخصصی:
ترجمه یکی از مهم ترین مسائل فرهنگی معاصر است؛ زیرا وظیفة مترجم تنها جایگزینی الفاظ نیست، بلکه به عنوان یک میانجی، سعی در ایجاد نوعی هماهنگی بین فرهنگ ملّی و فرهنگ مبدأیی دارد که دارای عادات و رسوم خاصّ خود است. این مسأله کار مترجم را دشوار و مأموریّت او را با پیچیدگی همراه می سازد. نیومارک، دانشمند و نظریّه پرداز آمریکایی در حوزة ترجمه، روش هایی را برای ترجمة عناصر فرهنگی پیشنهاد داده که در محافل علمی مورد قبول واقع شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک سعی دارد به بررسی و نقد شیوة ترجمة مفاهیم فرهنگی موجود در رمان «اللّصّ والکلاب» نجیب محفوظ، توسّط دو مترجم ایرانی بپردازد. با وجود تلاش های دو مترجم، نوعی پیچیدگی و کاستی در ترجمة عناصر فرهنگی دیده می شود. نتایج نشان می دهد که در این دو ترجمه، روش تلفیقی به عنوان یکی از روش های موفّق ترجمة عناصر فرهنگی، کمتر استفاده شده است.
بررسی ترجمة متون سیاسی از دیدگاه بافت زبانی با نگاهی به کتاب التطرف الاسرائیلی، جذوره و حصاده
حوزه های تخصصی:
ترجمه بیان دوبارة اندیشه و انگیزة نویسنده یا گوینده از زبان مبدأ به زبان مقصد است و در آن مهارت در فهم این اندیشه و انگیزه در کنار امانت دارای و پایبندی به سبک قرار می گیرد، به گونه ای که متن ترجمه شده در خواننده یا شنونده تأثیر بگذارد. در این مقوله، بافت به عنوان یکی از مهم ترین عناصر فهم متن، نقش ویژه ای در دریافت متن دارد. مطابق نظریّة بافت زبانی، معنی بر پایة روابط همنشینی و جانشینی مورد بررسی قرار می گیرد. رابطة همنشینی به روابط موجود میان واژه ها و ارتباط یک عنصر زبانی با سایر عناصر تشکیل دهندة زبان گفته می شود و رابطة جانشینی، رابطة یک کلمه با سایر کلماتی است که می تواند به جای آن به کار برده شوند یا به عبارت دیگر جایگزین آن شوند. مقالة حاضر ترجمة متون سیاسی را از دیدگاه بافت زبانی با استناد به کتاب «التطرف الإسرائیلی جذوره و حصاده» مورد بررسی قرار می دهد و به تشریح و تبیین بافت زبانی و روابط همنشینی و جانشینی تأثیرگذار بر فرآیند ترجمه می پردازد.
خدمات ترجمه ای عبدالوهّاب عزّام به ادب فارسی و عربی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی و نقد موضوع سبک و ساختار ترجمة عبدالوهّاب عزّام و خدمات ترجمه ای او در زبان و ادب فارسی و عربی می پردازد و برای جامع و کامل تر بودن نقد و بررسی ها، آثار برگزیدة ترجمة عزّام مورد بررسی قرار گرفته است و نیز برای تبیین دقیق این موضوع، دیدگاه ها و سبک ترجمه ای عزّام، ترجمة قصاید شاعران نامور پارسی گوی همچون حافظ، مولوی، اقبال لاهوری، نظامی، عطّار نیشابوری از زبان فارسی به عربی و تألیفات بین زبانی او در زبان های شرقی آورده شده است. در این جستار از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده، بدین گونه که نخست آثار نادر ترجمه ای عزّام به زبان عربی را یافته، سپس اسلوب و ساختار ترجمة او در میان مقالات نقدی و تألیف های بین زبانی وی مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت، به بررسی و نقد آثار ترجمه شدة عزّام در زبان فارسی و عربی پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که عبدالوهّاب عزّام به عنوان یکی از طلایه داران ترجمه در کشور مصر، در ترویج و انتقال ادب و فرهنگ و تمدّن فارسی به زبان عربی از طریق ترجمه، تلاش و اقدامات شایان ذکری را انجام داده است و با فراگیری اصول ترجمه و با بهره مندی از قریحة شاعری خود طبق نظر بسیاری از نظریّه پردازان جهان عرب در ترجمة آثار فارسی به عربی موفّق ظاهر شده است. ساختار شاعرانة ترجمه های وی و انتقال این عاطفه و احساس در کنار لفظ و معنا به ترجمه های عزّام ارج و اهمیّت فراوانی داده است.
نقد و بررسی ترجمة برخی احوال مسندٌإلیه در چند ترجمة فارسی نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
موضوع مسندٌإلیه به عنوان یکی از مباحث علم معانی دارای ظرفیّت های معنوی خاص می باشد که لازم است از سوی مترجم مورد عنایت ویژه قرار گیرد. حال اگر متن مورد ترجمه کلامی همچون نهج البلاغه باشد، این عنایت باید دوچندان گردد. در رهگذر بررسی هایی که از برخی ترجمه های فارسی این اثر گرانسنگ انجام گردید، نویسندگان با گزینش آن احوال مسندٌإلیه که کارکرد مفهومی و معنایی خاصّی در کلام دارند، بدین نکته دست یافته اند که غالباً این مفاهیم در ترجمه مورد توجّه قرار نگرفته اند. لذا در این گفتار سعی بر آن است با روش توصیفی تحلیلی این مفاهیم عرضه شود تا در حدّ امکان در ترجمه های بعدی از سوی مترجمان رعایت گردد.
بررسی ترجمه های صور خیال در دو خطبة «الجهاد» و «الملاحم» نهج البلاغه (با تکیه بر ترجمه های دشتی، شهیدی، قرشی و فیض الاسلام)
حوزه های تخصصی:
«ترجمه» به معنای برگرداندن کلام از زبانی به زبان دیگر است. ترجمه با توجّه به نوع متن و هدف ترجمه، به دو نوع معنایی و ارتباطی تقسیم می شود. ترجمة معنایی به متن وفادار، و واحد ترجمه در آن واژه است. همچنین دارای ویژگی های ترجمة تحت اللّفظی است و به زبان مبدأ گرایش دارد. در مقابل، ترجمة ارتباطی خواننده محور است که واحد ترجمه در آن، جمله، و از روانی زبان برخوردار است. نهج البلاغه، اثری ارزنده و معتبر دینی است که فراتر از کلام مخلوق می باشد. این اثر قریب به 80 ترجمه دارد که مهم ترین آنها، ترجمة دشتی، شهیدی، قرشی و فیض الاسلام است. در این مقاله با روش کتابخانه ای سعی شده ترجمه های صور خیال در دو خطبة «الجهاد» و «الملاحم» نهج البلاغه با تکیه بر چهار ترجمة مهمّ مذکور بررسی گردد. گفتنی است که چهار مترجم فوق یکی از دو نوع ترجمه را برگزیدند، امّا در برخی از عبارات فقط به مفهوم و در برخی عبارات دیگر، تنها به متن تکیه کرده اند. همچنین دشتی، شهیدی، قرشی در ترجمة بیشتر جمله ها به لفظ توجّه کرده اند و ترجمة تحت اللّفظی ارائه داده اند، امّا فیض الاسلام اساس کار خود را بر محور ترجمة تفسیری نهاده است. علاوه بر این، ترجمة شهیدی در برخی عبارات، ادبی و ترجمة دشتی دارای زبان معاصر است.
نقش ترجمه در ادبیّات تطبیقی و داستان نویسی معاصر (با تأکید بر ادبیّات فارسی و عربی)
حوزه های تخصصی:
با در نظر داشتن این موضوع که «ترجمه» نخستین ابزار برای عبور از مرز ادبیّات یک سرزمین و ورود به قلمرو «ادبیّات دیگری» است، می توان آن را یکی از عوامل مانع انزوا و انفعال انواع ادبی یک ملّت و در نتیجه، انحطاط آن به شمار آورد. پژوهش حاضر سعی دارد نشان دهد که ترجمه در شکل گیری روابط ادبیّات ملل و نیز نقل و انتقال های میان آنها نقش دارد یا حتّی در ادبیّات تطبیقی که یکی از حوزه های مرتبط با ادبیّات ملل است، جایگاه تأثیرگذاری دارد. در این نوشتار، ابتدا به انواع ترجمه و جایگاه آن در ادبیّات جهان اشاره شده است. سپس به برخی کارکردهای آن، مانند دقّت و امانت داری در ترجمه از سوی مترجم، تأثیر اثر ترجمه شده بر ادبیّات مقصد، گسترش فنّ داستان نویسی در ادبیّات کلاسیک و معاصر فارسی و عربی، رونق ترجمة آثار رئالیستی و رمانتیک، گسترش مضمون، ایجاد تعامل و ارتباط فرهنگی میان ادبیّات فارسی و عربی و معرّفی داستان نویسان مشهور غربی به داستان نویسان معاصر ادبیّات فارسی و عربی به منظور تقویت و گسترش ادبیّات ملّی، در ضمن مباحث مذکور در متن اشاره شده است. نویسندگان با روش توصیفی و تحلیلی توانسته اند به راهکارهای مناسبی برای تمییز صحّت و سُقم ترجمة آثار ادبی برای تطبیق دو اثر با زبانی مشترک یا متفاوت دست یابند.
نقد ترجمة آیة هفتم سورة حمد با بهره گیری از روایات تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیة هفتم سورة مبارکة حمد یا فاتحةالکتاب از جمله آیاتی است که در معنای آن، میان مفسّران و مترجمان قرآن کریم اختلاف است. در این جستار، قسمت پایانی این آیة کریمه، یعنی «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین» مورد توجّه می باشد که هم در اِعراب و نقش کلمات و هم در تفسیر و ترجمة آنها تفاوت قابل توجّه میان عالمان قرآنی مشاهده می شود. پرسش مقالة حاضر این است که آیا «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّین» نقش وصفی برای «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» دارد، یا عبارتی متمایز از آن است. با بررسی تفاسیر، کُتُب مربوط و تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که عدّه ای معتقدند تعبیر فوق، وصف همان «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» یعنی کسانی است که مغضوب خداوند نبوده اند و گمراه نشده اند، ولی غالب آنها، تمایز بین این دو قسمت از آیه را پذیرفته اند و آیة مبارکه را بدین صورت ترجمه کرده اند: «ما را به راه کسانی که به آنها نعمت دادی، هدایت فرما، نه غضب شدگان و نه گمراهان». این پژوهش با بهره گیری از روایات تفسیری، بر ترجمه و تفسیر دوم تأکید دارد و آن را ترجیح می دهد.
نقد و بررسی ترجمة شاه ولی الله دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاه ها و اندیشه ورزی ها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمه های گوناگون ارزنده، به ساحت فرهنگ دینی و اسلامی عرضه شده است. یکی از این ترجمه ها که نقطة عطف مهمّی در ترجمه های قرآن در حوزة اهل سنّت شبه قارّه هند بوده، ترجمة قرآن به فارسی از شاه ولی الله دهلوی است. از آنجا که این ترجمه، تحت اللّفظی است، همانند سایر ترجمه ها، قابل نقد و دارای نقاط قوّت و ضعف می باشد. این پژوهش با عنوان «نقد و بررسی ترجمة شاه ولی الله دهلوی» با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطّلاعات به شیوة فیش نگاری و با هدف دستیابی به ترجمة دقیق تر و صحیح تر در صدد کنکاش در آسیب شناسی فنّی ادبی ترجمة شاه ولی الله دهلوی است. لذا نگارنده در این مقاله قصد دارد با ارائة شواهد و ترجمة پیشنهادی خود به نقد و بررسی ترجمة قرآن دهلوی بپردازد. دستاورد حاصل از این تحقیق نشان می دهد که ترجمة شاه ولی الله دهلوی دارای اشتباه و خطاهایی در حوزة صرف و نحو، ترجمة واژگان، عربی زدگی در کاربرد واژگان و ... بوده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
جستاری در ترجمه از عربی به فارسی با تکیه بر فرایند «معادل یابی معنوی» (بررسی موردی رمان السّکریّة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل معادل یابی در حقیقت چیزی است که بخش اعظم از فرایند ترجمه در آن خلاصه می شود. مترجم از ابتدا تا انتهای ترجمه سرگرم یافتن معادل های مناسب و صحیح از زبان مقصد برای واژه ها، مفاهیم و جمله های متن مبدأ است. نظر به اهمیّت این مسئله، مقالة حاضر با دقّت در معادل یابی های معنایی رمان السّکریّة نجیب محفوظ و تلاش برای حفظ برابری زبان مبدأ و مقصد طیّ فرایند ترجمه، در صدد است که با ارائة ترجمه ای ارتباطی معنایی، متنی پویا و مأنوس را به خوانندة فارسی زبان ارائه نماید. در این راستا، کوشش بر این است تا گویاترین و درست ترین معادل یابی از نظر معنایی صورت پذیرد، به گونه ای که خوانندة زبان مقصد به سان خوانندة زبان مبدأ با متن رمان تعامل برقرار کند و جمله علاوه بر دقیق بودن در سطح واژگانی، در سطح معنایی نیز از همان رسایی پیام متن اصلی برخوردار باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا فرایند ترجمه و معادل یابی واژگانی، اصطلاحی، ادبی و نیز معادل یابی اشتراکات لفظی را با دقّت در اصول معادل یابی همچون آحاد معنایی، تنوّع و حذف مورد بررسی قرار دهد.
رویکرد خاصّ فرهنگ ایرانی در برگردان پاره ای از مفاهیم عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر فرهنگ، ویژگی و رویکرد ویژة خود را نسبت به جهان پیرامون دارد و تفسیری که از پدیده ها نیز ارائه می کند، به دلایل گوناگون، متفاوت است. نوع نگاه و قریحة ایرانی، حتّی از فرهنگ های شرقی و مجاور نیز به کلّی متمایز است. از این رو، مفاهیم گرفته شده از فرهنگ و ادب عربی، در فضا و موقعیّت فرهنگی جدید به مرور تغییر می یابد و با روحیّات خاصّ آن متناسب شده است. پژوهش حاضر به رویکرد ایرانیان در پذیرش برخی از معانی و مفاهیم زبان و ادبیّات عربی در قالب مصداق های گوناگون اهتمام خواهد داشت. تحوّل مدلول ها، تطوّر نمادها و جلوه های فرهنگ عربی در زبان و ادبیّات فارسی با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی مدّ نظر است. به نظر می رسد شرایط اقلیمی، تاریخ، نظام عقیدتی و اجتماعی، مناسبت های قدرت و غیره در شکل گیری این جهان بینی و شیوة تفکّر، تأثیر داشته است؛ به عبارت دیگر، ایرانیان و عرب ها در پذیرش مفاهیم از یکدیگر، منفعل عمل نکرده اند و در قبول و ترجمة آن به تناسب ذوق و قریحة خویش دستکاری ها کرده اند. بسیاری از این دگردیسی ها، آرام آرام و به صورت ناخودآگاه در ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس صورت گرفته است که امروزه می تواند آگاهانه در ترجمه های ارتباطی مورد توجّه قرار گیرد. این طیف پژوهش ها ظرافت های زبانی و قومی را به مترجمان می آموزد که توجّه نکردن بدان ممکن است از رسایی و دلنشینی اثر بکاهد و رنگ و بوی ترجمه به آن بدهد.
گونه شناسی چالش ها و جایگاه ترجمة ماشینی از عربی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واگذاری امور انسانی به ماشین را شاید بتوان یکی از ویژگی های متمایز عصر جدید دانست؛ دوره ای که انسان بیش از پیش با ابداع ها و اختراع های گسترده، هرچه بیشتر به دنبال رفع دشواری های پیش روی زندگی، نیازهای بشر و واگذاری آن به دستگاه هایی است که میزان بهره وری آنها به مراتب بالاتر و دقیق تر از انسان است. امّا بلندپروازی بشر به حدّی است که در پی محوّل کردن برخی ویژگی های خاصّ بشری از جمله تفکّر، دریافت، تحلیل و... به ماشین است. از جمله نیازهای روزافزون بشر در عصر ارتباط و سرعت، نیاز به ترجمه از زبان های متعدّد در حدّاقل زمان ممکن است. لذا واگذاری ترجمه به ماشین نیز در عصر جدید، از تلاش های خاصّ برخی حوزه های علمی، مثل هوش مصنوعی، زبانشناسی رایانه ای و... بوده است. تجربه های پُرنوسان این ایده، حتّی در زبان های مشابه موفّقیّت آن را با چالش مواجه کرده است. این مقاله سعی دارد در کنار اشاره به جایگاه و میزان رواج این نوع ترجمه بین دو زبان با نگاهی تحلیلی، گونه های متعدّد چالش ترجمة ماشینی از عربی به فارسی را ارائه و تحلیل نماید و نشان می دهد که ترجمة ماشینی با نگرش مطلق به آن، چالش های ویژه ای در زبان عربی دارد که بسیاری از زبان های دیگر فاقد آنها هستند؛ از جمله ابهام نوشتاری، ابهام واژگانی و مسئلة اِعراب. لذا ترجمة ماشینی از زبانی چون عربی به زبانی همچون فارسی، شاید از دشوارترین مراحل در تکامل یک ماشین ترجمة جهانی باشد.