مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی شبکه اجتماعی دانش آموزی(شاد) با رویکردswot به منظور ارائه راهبردهایی جهت بهبود برنامه درسی انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و به لحاظ روش تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل دو گروه معلمان و دانش آموزان دوره اول متوسطه، منطقه 14 شهرتهران، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده ازجدول مورگان، ازتعداد 515 معلم، 220نفر، واز تعداد 16780 دانش آموز، 376 نفر به عنوان نمونه برآورد و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته می باشد و در طراحی آن، گویه ها در چهار بخش (نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها) تنظیم شده است. جهت برآورد روایی پرسشنامه، از روایی صوری و محتوایی و برای سنجش پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده امار توصیفی (جدول و نمودار فراوانی، درصد، انحراف معیار و میانگین) و آمار استنباطی( t تک متغیره) استفاده شد. پس از شناسایی چهار بعد نقاط قوت، ضعف، فرصت ها وتهدید ها از نظر دبیران و دانش اموزان با توجه به نتایج به دست آمده، و با استفاده ازجدول ماتریس swot راهبردهای تهاجمی (so) که بر اساس استفاده از نقاط قوت برای بهره برداری از فرصت ها، راهبردهای اقتضایی (wo) که بر اساس از بین بردن نقاط ضعف برای بهره-برداری از فرصت ها مناسب اند، راهبرد های انطباقی(st) که بر اساس استفاده از نقاط قوت برای مبارزه با تهدیدها مناسب اند و راهبردهای تدافعی(wt) که بر اساس از بین بردن نقاط ضعف برای مبارزه با تهدیدها مناسب اند ارایه شدند.
طراحی و اعتبارسنجی برنامه های درسی زیباشناسانه مغزمحور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۴
114 - 125
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر، طراحی و اعتبارسنجی برنامه های درسی زیبایی شناسانه مغزمحور بود. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی، نظام مقوله بندی قیاسی به واکاوی متون و پژوهش های بین المللی نو و بدیع در ارتباط با زیبایی شناسی مغز محور پرداخته است. حوزه پژوهش شامل کلیه منابع چاپی و الکترونیکی بوده با روش نمونه گیری هدفمند متوالی و از طریق ابزار فیش برداری، اطلاعات جمع آوری شده و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است و سپس مقوله های الگوی ارائه شده جهت اعتبارسنجی و بررسی برازش الگو، در اختیار تعدادی از متخصصان برنامه ریزی درسی و علوم مغز و اعصاب و علوم تربیتی قرار گرفته و نظرات اصلاحی آن ها پس از گرفتن ضریب توافق کاپای کوهن، در الگوی نهایی اعمال گردیده است. یافته ها نشان داد که مقوله های دارای اولویت بیشتر و بار عاملی بالا در این عناصر به ترتیب زیر بوده اند: عنصر هدف شامل: تجسم در یادگیری و تقویت مغز در تمام فعالیت ها. عنصر محتوا شامل: تشریح کارکرد مهارت های شناختی مغز، انعطاف پذیری مغز. عنصر استراتژی های یاددهی– یادگیری شامل: بالا بردن سطح انگیزش، فراهم کردن فرصت اندیشیدن. عنصر محیط شامل: محیط شاد، محیط یادگیری فعال، محیط زیبایی شناسانه. عنصر ارزشیابی شامل: توجه به تفاوت های فردی، استفاده از تکنیک مستمر و عملی است؛ بنابراین بنا به ضریب توافق متخصصان می توان گفت که الگوی ارائه شده جهت طراحی برنامه های درسی می تواند در بعضی دوره ها و در بعضی سنین مناسب باشد.
طراحی برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴۸
۳۰-۷
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف کمک به اصلاح الگوی مصرف رسانه ای دانش آموزان و ارائه یافته ها به وزارت آموزش و پرورش برای بهره گیری در فرایند بازتولید کتابهای درسی انجام شده است. روش پژوهش، کیفی بوده و گردآوری اطلاعات با روش مصاحبه عمیق انجام شده است. مصاحبه شوندگان از میان نخبگان صاحب نظر در سه حوزه فرهنگ، ارتباطات و آموزش و پرورش با روش نمونه گیری هدفدار انتخاب شده اند. فرایند تجزیه و تحلیل اطلاعات، با بهره گیری از شیوه های موجود در نظریه زمینه مبنا انجام شده است. یافته های پژوهش در قالب مدلی مبتنی بر برنامه درسی ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که در بخش روشهای یاددهی-یادگیری ریزمؤلفه هایی همچون یادگیری در محیط اجتماعی آموزشی و پرورشی و تمرین انواع تفکر (انتقادی، خلاق و مراقبتی) با تمرکز بر تفکر خودآگاهانه، به دست آمده است. در بخش سرفصلهای محتوای درسی، ریزمؤلفه هایی همچون مهارت تشخیص تأثیرات محتواهای رسانه ای و اتخاذ موضع فعال در برابر رسانه ها و آگاهی نسبت به مؤلفه های هویت اسلامی- ایرانی نتیجه گیری شده است. در بخش اهداف نیز تواناییهای شخصی همچون انتخاب آگاهانه و تفکر انتقادی و نیز مهارتهای ارتباطی همچون نشانه شناختی و فرهنگ شناختی در کنار قابلیتهایی همچون توانایی محافظت از باورهای اسلامی- ایرانی و توانایی شناخت و بررسی مصادیق فرهنگی به دست آمده است. در مرحله ارزشیابی نیز میزان دستیابی به تواناییهای شخصی و مهارتهای ارتباطی دانش آموزان در موقعیت مورد آزمون قرار گرفته می شود.
واکاوی «مؤلفه های اجرای برنامه درسی ملی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴۸
۵۴-۳۱
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی ملی یکی از زیرنظامهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که نقشه کلان برنامه درسی و چارچوب نظام برنامه ریزی درسی کشور را تعیین می کند. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های اجرای این برنامه و تعیین اعتبار و وزن آنها بود، بنابراین از روش پژوهش ترکیبی اکتشافی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل محتوای برنامه درسی ملی، کتابها، مقالات، پژوهشها و مطالعات مرتبط با بنیانهای نظری اجرا، متخصصان برنامه درسی و همه صاحب نظران و دست اندرکاران اجرای برنامه درسی ملی بود که 1- برای شناسایی مؤلفه های اجرا، کل محتوای برنامه درسی ملی، 2- برای اعتباربخشی مؤلفه های اجرا، حداکثر منابع مرتبط و 6 نفر از متخصصان و 3- به منظور وزن دهی 17 نفر از صاحب نظران و دست اندرکاران اجرایی به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از نمون برگ، فرم مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. داده های کیفی پژوهش از طریق تحلیل محتوای کیفی و با نرم افزار مکس کیو دی ای و داده های کمی از طریق آنتروپی شانون تحلیل شده اند. براساس یافته های این پژوهش، مؤلفه های اجرای برنامه درسی ملی شناسایی، اعتباربخشی و در نهایت وزن آنها معین شده است. این مؤلفه ها عبارت اند از: طراحی، تدوین و تصویب اسناد واسطه ای، تدوین برنامه های درسی، طراحی و تولید مواد و رسانه های یادگیری، اجرای زمان آموزش، اجرای ساختار، اشاعه و پذیرش، تأمین، نگهداشت و ارتقای نیروی انسانی برای طراحی و تدوین برنامه درسی، توانمندسازی نیروی انسانی بخشهای گوناگون اجرا، اجرای سازوکارهای تشویق مجریان، پشتیبانی، توجه به شرایط و عوامل مؤثر بر اجرا، اجرای برنامه های درسی، مستندسازی اجرا و پایش و نظارت.
درک معلمان از کنترل بر تصمیمات برنامه درسی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
۱۵۰-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی میزان درک معلمان دوره اول متوسطه از کنترل بر تصمیمات برنامه درسی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل همه معلمان دوره اول متوسطه شهرستان بابل در سال 1396 بوده است که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 202 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه پیک (2015) و برای تحلیل اطلاعات از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه به شیوه همزمان استفاده شده است. نتایج نشان داد که معلمان در همه حوزه های تصمیم گیری کنترل کمی را درک می کنند. به این صورت که در زمینه راهبردهای آموزش بیشترین و در زمینه محتوا کمترین میزان کنترل را درک می کنند. توجه معلمان به راهنمای برنامه درسی، راهنمای معلم، نیازهای دانش آموزان و زمینه های محلی ارتباط معنادار، اما توجه معلمان به کتابهای درسی و ارزشیابی ارتباط منفی با ادراک آنان از کنترل دارد. باورهای مثبت معلمان درباره مواد برنامه درسی، دانش محتوایی، دانش آموزشگری معلمان و همکاری با دیگر معلمان با درک معلمان از کنترل برنامه درسی مرتبط بود. به ویژه، دانش محتوایی و آموزشگری معلمان با ادراک کنترل راهبردهای آموزشی و تخصیص زمان بسیار مرتبط بود، اما دانش معلمان از چگونگی استفاده از مواد برنامه درسی رابطه معنادار با ادراک شان از کنترل ندارد. همچنین همکاری با معلمان دیگر با افزایش درک شان در تصمیم گیری رابطه معنادار داشت، اما در استفاده از برنامه درسی و بهبود دانش معلمان رابطه معنادار نداشت.
طراحی الگوی جامع برنامه درسی مبتنی بر نظریه یادگیری مغزمحوردر آموزشهای سازمانی (آندروگوژی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از دهه1990 مطالعات مرتبط با طراحی برنامه درسی براساس توانمندیهای مغزآغازشد. توسعه مطالعات صورت گرفته در سالهای اخیر نشان از اثربخشی طراحی برنامه درسی مبتنی برنظریه های یادگیری مغز محور در آموزش ها به ویژه سازمانی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بهبود فرآیندهای آموزش سازمانی با طرا حی الگوی جامع برنامه درسی مبتنی بر نظریه یادگیری مغز محور تدوین شده است. روش ها: روش پژوهش در این تحقیق، توسعه ای مبتنی بر روش نظریه ای(مولفه ها و ساختار) است که یکی ازروش های 17 گانه پژوهش در حوزه برنامه درسی می باشد، نوع پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری و تحلیل اطلاعات ترکیبی(کیفی و کمی) است. جامعه تحقیق، کلیه کارشناسان موضوعی- تخصصی(برنامه ریزان درسی) و مربیان، اساتید دانشگاه امام حسین(ع)، دانشکده های وابسته و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان(دانشکده علوم انسانی)می باشند. در بخش کیفی از نظرات 50 نفر از صاحبنظران و کارشناسان برنامه درسی و روان شناسان آشنا به نظریه های یادگیری مغز محور(تااشباع کامل) براساس نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. در بخش کمی، جهت ساخت و تدوین عناصر برنامه درسی پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 96/0طراحی و در نمونه 120 نفری از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری روان شناسی با گرایش ها ی تربیتی، عمومی و بالینی(60نفر) ومدیریت با گرایش های برنامه ریزی درسی، بازرگانی وکسب و کار(60نفر)با روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شد. تحقیق در در نیسمال دوم تحصیلی 97-96 انجام شده است. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی(مدل یابی معادلات ساختاری) نشان داده است که الگوی جامع برنامه درسی مغز محور در آموزش های سازمانی دارای 5پایه(ارکان اعم از مبانی، نظریه ها، رویکردها، فرادیدگاهها، الگوی سازنده گرایی) ، ده عنصراساسی(تعیین ویژگی های فراگیران،محتوی، فعالیت های یادگیری ،اهداف آموزشی، راهبردهای تدریس،منابع و ابزار یادگیری، فضا و مکان، گروه بندی،زمان و روش های ارزشیابی آموزشی) و 88 ویژگی است. ویژگی های الگوی برنامه درسی با عناصر مرتبط ؛ تدوین، پیاده سازی و استقرار آن را در نظام آموزش سازمانی امکان پذیر نموده است. همچنین، یافته ها نشان می دهد که همه ضرایب مدل با سطح اطمینان بیش از 99 درصد به معناداری آماری رسیده اند. راهبردهای تدریس با ضریب مسیر0.85بیشترین تبیین را نسبت به برنامه درسی دارد. نتیجه گیری : براساس یافته های حاصل از تحلیل کیفی و کمی ، برنامه درسی مبتنی برنظریه یادگیری مغز محوردرآموزش های سازمانی با ده عنصر قابل طراحی و تدوین است که جهت اثربخش نمودن آن در آموزش های سازمانی لحاظ نمودن 88 ویژگی در طراحی، تولید، اجرا وارزشیابی از ضرورت های اساسی است.
اثر بخشی برنامه درسی تجربه شده در توسعه شایستگی فرهنگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شایستگی فرهنگی به عنوان جزء اصلی و اساسی از حرفه گرایی، در حوزه علوم پزشکی به دلیل تنوع فرهنگی مراجعین جایگاه منحصر به فرد و ویژه ای را دارا است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه درسی تجربه شده در توسعه شایستگی فرهنگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بوده است. روش ها: روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بوده، که از میان آن ها با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر حسب دانشکده 366 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اثربخشی برنامه درسی تجربه شده محمدی و ملتجی (1391) و پرسشنامه محقق ساخته شایستگی فرهنگی، بود که پس از محاسبه روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که: 1- کیفیت برنامه درسی تجربه شده بالاتر از معیار میانگین و پایین تر از حد مطلوب می باشد.2- شایستگی فرهنگی، در سه بعد (آگاهی فرهنگی، دانش فرهنگی و مهارت فرهنگی) بالاتر از معیار میانگین و بعد (مواجهه فرهنگی) پایین تر از معیار میانگین و همه ابعاد شایستگی فرهنگی پایین تر از حد مطلوب می باشند. 3- بین عناصر برنامه درسی تجربه شده و شایستگی فرهنگی (آگاهی، دانش و مهارت) رابطه معنی داری وجود دارد. 4- عناصر برنامه درسی تجربه شده (محتوا، تکلیف، کیفیت و هدف)، پیش بینی کننده معنی دار و ارزشیابی پیش بینی کننده غیرمعنی دار شایستگی فرهنگی می باشند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، می توان با طراحی برنامه درسی با کیفیت در همه ابعاد و عناصر شرایطی را فراهم کنیم که دانشجویان به بالاترین میزان دانش فرهنگی، آگاهی فرهنگی و مهارت فرهنگی دست یابند و با ارائه تکالیف مناسب و گروهی باعث بهبود عملکرد مواجهه فرهنگی در دانشجویان شد.
طراحی برنامه درسی پژوهشگری دبیران دوره دوم متوسطه براساس الگوی اکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش به منظور طراحی برنامه درسی پژوهشگری دبیران دوره دوم متوسطه بر اساس الگوی اکر در سال 1399- 1398 انجام گرفته است. روش شناسی پژوهش : تحقیق از نوع هدف کاربردی بوده و بارویکرد کیفی به روش سنتز پژوهی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران پژوهشگر برتر دوره دوم متوسطه استان آذربایجان غربی که تعداد آنها 20 نفر و نخبگان و صاحب نظران برنامه درسی است. نمونه آماری شامل 20 نفر از دبیران پژوهشگر برتر دوره دوم متوسطه استان آذربایجان غربی و 10 نفر از نخبگان و صاحبنظران برنامه درسی که حداقل دارای دو تالیف کتاب و 5 مقاله علمی پژوهشی هستند ، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع داده ها انتخاب شدند.در این تحقیق،ابتدا با در نظر گرفتن الگوی اکر، عناصر برنامه درسی پژوهشگری مشخص و سپس برای پاسخ به سوالات تحقیق، ابتدا بر اساس مصاحبه نیمه ساختار یافته، دیدگاه های دبیران پژوهشگر نمونه و نخبگان و صاحبنظران برنامه درسی استخراج وسپس از طریق کد گذاری پاسخ های مصاحبه شوندگان کد بندی و مقولات نهایی مشخص و بر اساس آن الگوی نهایی تدوین شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان می دهد که بر اساس الگوی اکر ، مهم ترین مولفه ها یا مقولات الگوی نهایی برنامه درسی پژوهشگری دبیران عبارتند از: 1- عنصر منطق و دلیل برنامه درسی پژوهشگری دبیران: آموزش مهارت پژوهشگری - شکل گیری روحیه پژوهشگری و مشارکتی، 2- عنصر اهداف: آموزش مهارت تحقیق- ایجاد روحیه پژوهش-تدریس مبتنی بر پژوهش- ایجاد مهارت حل مساله در دانش آموزان ، 3- عنصر محتوا: آشنایی و به کارگیری همه فرایند تحقیق،4- عنصر فعالیت های یادگیری: توانایی تدوین طرح تحقیق- انجام تحقیق آزمایشی، 5- عنصر نقش دبیران: بستر سازی و راهنمایی دانش آموزان در انجام تحقیق، 6- عنصر مواد و منابع: کتب تحقیق – بررسی تحقیقات انجام شده،7- عنصر گروه بندی: طراحی تمرین های انفرادی و گروهی، 8- عنصر مکان: کلاس درس برای بحث گروهی – ایجاد فرصت برای یادگیری الکترونیکی، 9- عنصر زمان: انعطاف در زمان، 10- عنصر ارزشیابی: خود ارزیابی – انجام کارهای عملی تحقیق.
شناسایی عوامل برنامه درسی چند فرهنگی دوره متوسطه دوم آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل برنامه درسی چندفرهنگی دوره متوسطه دوم آموزش و پرورش ایران بوده است. که از نظر هدف کاربردی، روش اجرا توصیفی از نوع آمیخته اکتشافی و پیمایشی است. مشارکت کنندگان اول، شامل 9 نفر ازخبرگان و صاحب نظران (استادان عضو هیات علمی دانشگاه با تحصیلات دکتری در رشته برنامه ریزی درسی) حداقل دارای 15 سال سابقه بودند که به صورت هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و با همان تعداد به اشباع رسیده و تحت مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. برای اطمینان از روایی مصاحبه از روش مثلث سازی (سه سویه سازی) استفاده گردید. مشارکت کنندگان دوم پژوهش، شامل مدیران و دبیران دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال 1399 حدود 2000 نفر هستند. که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 400 پرسشنامه بین این افراد توزیع و تعداد 386 پرسشنامه دریافت و مورد تحلیل قرار گرفت. برای بررسی روایی واگرا، از مقایسه ی جذر AVE هر سازه (متغیر) با مقادیر ضرایب همبستگی بین سازه ها استفاده شد و ضریب پایایی ترکیبی به دست آمده برای همه مؤلفه های تحقیق بزرگ تر از 70/0 هستند و این موضوع نشان دهنده همبستگی درونی مناسب بین متغیرها برای سنجش مفاهیم مورد نظر بود. روش گردآوری داده ها در جامعه اول بصورت مطالعه کتابخانه ای است. کدگذاری داده ها در سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد و پنج تن از مشارکت کنندگان با تأیید یافته های پژوهش، روایی و پایایی کدگذاری ها را تأیید کردند. و در جامعه دوم پزوهش، تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای Smart PLSو SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه درسی چندفرهنگی به مؤلفه های «مبانی؛ شرایط علی، «برنامه درسی چندفرهنگی؛ مقوله محوری»، «فعالیت ها به عنوان عوامل زمینه ای»، «اهداف به عنوان راهبردها»، «روش های ارزیابی به عنوان شرایط مداخله گر» و در نهایت «محتوی به عنوان پیامدها» وابسته است. در نهایت نتایج نشان داد که روایی و فرضیات مدل مورد تأئید قرار گرفته است.
ارائه الگوی توسعه توان مندی کارآفرینی نسل جوان کشور در بستر برنامه ریزی درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
301-327
هدف از این تحقیق ارائه الگوی توسعه توانمندی کارآفرینی نسل جوان کشور در بستر برنامه ریزی درسی آموزش عالی بود. تحقیق حاضر ازنظر هدف، توسعه ای و به صورت کیفی به روش داده بنیاد گلیزری بود. جامعه آماری در پیشینه مطالعاتی را کلیه متون نظری و پژوهشی داخلی و خارجی در دسترس، مراجع مرتبط و اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش کشور جمهوری اسلامی ایران تشکیل داد روش نمونه گیری از این جامعه هدف مند بود و در بخش مصاحبه با خبرگان جامعه تحقیق شامل 15 نفر متخصص حوزه برنامه درسی و کارآفرینی بود که به روش گلوله برفی و در حد اشباع نظری انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که در بخش پیشینه تحقیق در قالب 8 عامل تعداد 46 مؤلفه استخراج و در بخش مصاحبه با خبرگان 71 مؤلفه و در قالب 12 عامل استخراج شد که نهایتاً موارد تکراری و مشابه حذف و موارد نهایی که شامل 100 مؤلفه در قالب 12 عامل بود استخراج شد که در شرایط علّی عواملی چون خلاقیت و نوآوری، رهبری، تجربه کارآفرینانه و آموزش، همچنین در شرایط مداخله گر پنج عامل کارگروهی، پشتکار، ریسک پذیری، استقلال طلبی و مثبت اندیشی و در شرایط زمینه ای سه عامل اصلی آشناسازی با صنعت، ویژگی های دانشگاه و پشتیبانی و زیرساخت مؤثر بر الگوی برنامه های درسی بر اساس شاخص های کارآفرینی شناسایی و تعیین شدند.
آسیب شناسی برنامه درسی رشته «آموزش زبان عربی» مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
برنامه ریزان آموزشی همواره به دنبال بازنگری محتوای برنامه های درسی هستند. برنامه درسی «آموزش زبان عربی» سال 1395، توسط دانشگاه فرهنگیان بازنگری و جایگزین برنامه درسی «دبیری زبان و ادبیات عربی» گردید. نظر به تأثیری که برنامه درسی برارتقای سطح دانش، مهارت ونگرش دانشجومعلمان دارد، بررسی آن ضروری است؛ از این رو پژوهش حاضر به دنبال آن است که به آسیب شناسی برنامه درسی این رشته بپردازد. اطلاعات پژوهش با مطالعات اسنادی و با بهره گیری از روش کمی و توصیفی و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته در جامعه آماری متشکل از استادان دانشگاه فرهنگیان استان تهران، به صورت هدفمند و کل شمار حاصل شد. نتایج نشان می دهد که مهمترین تغییرات کمی، کاهش سهم واحدهای تخصصی از 93 واحد به 54 واحد و افزایش سهم دروس تربیتی بوده است. کاهش چشمگیر واحدهای متون و تاریخ از 46 واحد به 8 واحد، و کاهش واحد مهارت های زبانی از 36 واحد به 20 واحد از جمله نقاط ضعف کمی برنامه جدید است. افزایش واحدهای کارورزی از 4 واحد در دو ترم به 8 واحد در چهار ترم و تعریف دروس موضوعی- تربیتی و کارنمای معلمی، از جمله نقاط قوت این برنامه ارزیابی می شود.
تحلیل کیفی زمینه ها و شرایط شکل گیری رقابت منفی در بین دانش آموزان متوسطه شهر قوچان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
254 - 221
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف واکاوی زمینه ها و شرایط شکل گیری رقابت دانش آموزان متوسطه در شهر قوچان انجام شد. رویکرد حاکم؛ کیفی و از پارادایم تفسیری و پویش روایتی بهره گیری و برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه ساختار نایافته استفاده شد. قلمروی پژوهش در سال تحصیلی 99 - 1398 و دو دبیرستان پسرانه در شهر قوچان بود. با بیست و دو نفر مصاحبه انجام گرفت که17 نفر دانش آموز و 5 نفر دبیر بودند. دانش آموزان مشارکت کننده با استفاده از روش گلوله برفی و بر اساس معیار دارا بودن ویژگی های رقابتی انتخاب شدند. برای اعتبار بخشی به یافته های پژوهش از فنون سه سویه سازی و توصیف غنی و وارسی متون بازنویسی شده توسط مصاحبه شونده ها استفاده شد. تحلیل یافته ها از طریق تحلیل مضمون (تماتیک) و از طریق کدگذاری باز و محوری انجام پذیرفت. گزارش این پژوهش همراستای با تجویز استفاده از زبان هنر در پژوهش های روایتی، به صورت نظم (شعر) تدوین یافت. عواملی همچون کسب محبوبیت، جلوگیری از تحقیر،توانایی رقابت کردن ، مقایسه های والدین، ،جلب توجه معلم و ترس از پیشی گرفتن رقبا؛ از جمله مواردی بود که موجب تشدید رقابت منفی بین دانش آموزان می شد. ارزیابی فعال ومستمر معلمان، ایجاد نیاز یادگیری در دانش اموزان برای ایجاد اشتیاق درونی وفراغت از جلب توجه دیگران و آموزش وآگاه سازی خانواده در خصوص آسیبهای رقابت؛ از پیشنهادهای این مطالعه بود.
ارزیابی انتقادی برنامه درسی بازنگری شده دوره کارشناسی ارشد رشتۀ آموزش زبان انگلیسی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۰۶)
145-170
رشته آموزش زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی ارشد، به عنوان یکی از رشته های پرطرفدار در جامعه دانشگاهی ایران که عمری حدود پنج دهه را سپری نموده، تاکنون سه برنامه را تجربه نموده است. جدیدترین برنامه درسی این رشته که مصوب سال 1396 در شورای تحول و ارتقا علوم انسانی است، از آغاز سال تحصیلی 97-1396 و پس از گذشت سه دهه از اجرای برنامه دوم عملیاتی شد که قرار است پس از گذشت پنج سال، مورد بازنگری قرار گیرد. با توجه به اهمیت این تغییر دیرهنگام در برنامه، در این مقاله تلاش شده تا با نگاهی انتقادی و با بهره گیری از الگوی موسوم به مشارکتی، دیدگاه های دوازده تن از اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های دولتی مجری این رشته به نحوی کیفی و در قالب شیوه مصاحبه بررسی و تحلیل گردد تا به این پرسش، پاسخ داده شود که از منظر این دسته مهم از ذی نفعان در برنامه درسی، برنامه جدید چه مزیت ها و کاستی هایی دارد. یافته های این پژوهش که ذیل سه مقوله الف) عناوین دروس، ب) سرفصل و ج) منابع درسی بررسی شده بیانگر آن است که در کنار امتیازهای قابل توجه برنامه جدید از حیث توجه به عناوین درسی جدید، بازنگری در اهداف و سرفصل ها، توجه بیشتر به بافت ایران و ... شاهد کاستی هایی قابل تأمل در قبال برخی از عناوین درسی، گزینش و نحوه ارائه سرفصل ها و نیز ماهیت برخی منابع پیشنهادی و نحوه ارائه آن هستیم که با وجود چنین ضعف هایی، نیل به اهداف خرد و کلان برنامه به نحوی مقبول میسر نخواهد بود. بر پایه یافته های حاصل از این پژوهش، پیشنهادهایی در راستای بازنگری برنامه ارائه شده است.
صلح و حقوق بشر در برنامه درسی با تأکید بر اسناد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
97 - 126
حوزه های تخصصی:
یکی از مشخصه های هزاره سوم، رویکرد جهانی شدن می باشد که به طور قطع بسیاری از مؤلفه های امنیتی، کنترل اجتماعی، روابط فرهنگی، سیاسی، بومی و بین المللی را تغییر داده است. با این وجود جامعه جهانی همچنان با چالش هایی جدی در زمینه دستیابی به صلح و امنیت بین المللی روبه رو است. موارد متعدد نقض حقوق بشر موجب شده است که دولت های جهان به فکر یافتن راه حلی به منظور جلوگیری از وقوع چنین پیشامدهایی باشند. به طور کلی موضوعاتی وجود دارند که منحصر به جامعه خاصی نیستند بلکه از مسائل مشترک انسان ها در هزاره سوم به شمار می روند و نمی توان از بعد جهانی آنها غافل شد. از این رو آموزش این مسائل مستلزم دیدگاهی کلان نگر می باشد. از مهم ترین این مسائل، صلح و حقوق بشر می باشد. ماده 55 منشور سازمان ملل متحد احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی را مبنای تحقق صلح و امنیت در جهان معرفی می نماید. یکی از بهترین راه های ترویج حقوق بشر و احترام به آزادی های اساسی، درونی ساختن و نهادینه کردن ارزش ها می باشد که به منظور تحقق این امر آموزش صلح و حقوق بشر ضروری است. هدف از این نوشتار در وهله نخست تعیین فروض اصلی و ایجاد ضرورت و آشنایی با آموزش صلح و حقوق بشر در برنامه های درسی و بررسی ابعاد حقوقی آن است. در وهله دوم، فرایند ایجاد و تقویت صلح و فرهنگ حقوق بشر از طریق آموزش آنها در برنامه درسی مورد توجه قرار گرفته است. در انتها، لوازم مؤثر و ضروری تحقق برنامه های آموزش صلح و حقوق بشر مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله در نظر دارد از طریق روش تحلیل علمی و بهره گیری از منابع و اسناد معتبر و متقن اثبات کند که آیا بین توسعه حقوق بشر و حمایت از صلح از طریق برنامه های آموزشی- تربیتی و پیشرفت در زمینه های اقتصادی و اجتماعی سنخیت و ارتباط منطقی وجود دارد یا خیر؟ نقش اساسی صلح و آموزش حقوق بشر در برنامه های درسی یک نیاز جهانی است که رعایت آن مبنایی برای ساختار سیاسی آزادی انسان به شمار می رود. ما در این تحقیق برآنیم تا میزان نفوذ و موفقیت این نوع نگرش را که تعلیم و تربیت یک حق بشری است و یک وسیله ضروری در اجرا و تحقق اهداف مبتنی بر تساوی، توسعه و صلح و یک شرط اجتناب ناپذیر در پیشبرد و همبستگی ملت ها در همه زمینه هاست، نشان دهیم.
تبیین ویژگی های برنامه درسی آموزش ارزش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
75 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی ویژگی های برنامه درسی آموزش ارزش ها است. رویکرد مقاله کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش متشکل از 87 مقاله درباره ویژگی های برنامه درسی آموزش ارزش هاست که بین سال های 2000 تا 2020 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 31 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شدند. داده های مقاله از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه گردآوری شده اند. براساس تجزیه و تحلیل داده ها، ویژگی های برنامه درسی آموزش ارزش ها در دو بعد چرایی برنامه درسی آموزش ارزش ها در قالب ضرورت ها و نیازهای فردی و ضرورت ها و نیازهای اجتماعی و بعد چگونگی برنامه درسی آموزش ارزش ها در قالب مقولاتی مانند اهداف: غایی، کلی و جزیی؛ محتوا: اصول، چگونگی سازماندهی، الگوی سازماندهی و مفاهیم؛ راهبردهای یاددهی−یادگیری: مستقیم، نیمه مستقیم و غیرمستقیم؛ مواد و منابع یادگیری: منابع مکتوب و منابع غیرمکتوب؛ نیروی انسانی: نقش معلم و صلاحیت های معلم؛ گروه بندی: گروه همیاری؛ تجارب یادگیری: تجارب فردی و تجارب گروهی؛ مکان: اصلی و فرعی؛ زمان: رسمی و غیررسمی و ارزشیابی: شفاهی و عملی استخراج گردید.
اعتبار سنجی قصه و قصه گویی با تأکید بر اهداف برنامه درسی دوره پیش دبستانی استان کرمانشاه؛ مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱شماره ۱
47 - 68
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اعتبارسنجی قصه و قصه گویی با تأکید بر اهداف برنامه درسی دوره پیش دبستانی انجام گرفته است. روش پژوهش روش آمیخته بوده است. با توجه به ماهیت اکتشافی بودن نحوه گردآوری داده ها، این پژوهش در زمره طرح های اکتشافی متوالی قرارگرفته است. در بخش کیفی از روش اسنادی و در بخش کمّی از روش توصیفی پیمایشی بهره گرفته شد. در بخش کیفی جامعه آماری شامل تمامی کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و متون چاپی و الکترونیکی بود. گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در بخش کمّی، جامعه آماری تمامی مسئولان و مربیان پیش دبستان همچنین کارشناسان مربوط در ادارات آموزش و پرورش استان کرمانشاه تشکیل می دادند. گردآوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن 74/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داد ه ها در بخش کیفی با تحلیل محتوا و در بخش کمّی با آزمون t تک متغیره و آزمون فریدمن صورت گرفت. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که رتبه بندی مؤلفه های قصه و قصه گویی در برنامه درسی پیش دبستانی از قوی ترین تا ضعیف ترین، به ترتیب عبارت بودند از اهداف شناختی، اهداف نگرشی، اهداف مهارتی. نتایج آزمون t نشان داد که میانگین اکتسابی نمونه (70/3) از میانگین جامعه (3) بالاتر بود و اهداف برنامه درسی قصه و قصه گویی موجود در حد بالاتر از متوسط تأیید کرده است. نتایج نشان داد که برنامه درسی قصه و قصه گویی می تواند نقش بسزایی در برنامه درسی داشته باشد و دانش آموزان را با انگیزه تر کند و اشتیاق به تحصیل در دوره های رسمی و بالاتر را در او برانگیزاند.
بررسی نقش برنامه های درسی رشته های علوم اجتماعی و رفتاری در پرورش قابلیت های عمومی کارآفرینی دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱شماره ۱
69 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش برنامه های درسی رشته های علوم اجتماعی و رفتاری در پرورش قابلیت های عمومی کارآفرینی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی است. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی_ پیمایشی و به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر استادان متخصص در این حوزه تأیید شد و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 87/0 تأیید شد. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که از میان آنان 220 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. نتایج یافته ها حاکی از آن است که نقش برنامه درسی تربیت بدنی در دو مؤلفه " قابلیت های فردی و فنی کارآفرینی" به طور مطلوب و در مؤلفه پرورش "قابلیت های مدیریتی" به نسبت دو مؤلفه "فردی و فنی" کارآفرینی چندان مطلوب عمل نکرده است و نقش برنامه درسی روان شناسی در مؤلفه " قابلیت های مدیریتی کارآفرینی" به طور مطلوب و در دو مؤلفه " فردی و فنی" به طور مطلوب عمل نکرده است و در بین دیگر رشته ها تفاوت چندانی در مطلوبیت نقش برنامه درسی در پرورش قابلیت های عمومی کارآفرینی که شامل " قابلیت های فردی، مدیریتی و فنی" می شود، مشاهده نشده است.
طراحی الگوی برنامه درسی ویژه مهاجرین افغان در نظام آموزش عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
29 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی ویژه مهاجرین افغان و معرفی مولفه ها و مقوله های تشکیل دهنده این حوزه و در نهایت ارائه الگوی مطلوب مطابق با زمینه کشور(ایران) بود.روش اجرای این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش داده بنیاد بود.برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته با اساتید خبره در این زمینه(اساتیدی که سابقه پژوهش در این زمینه را دارا بودند) و معلمانی(شهر تهران) که تجربه تدریس به دانش آموزان افغانی را داشتند استفاده گردید.با استفاده از نمونه گیری هدفمند 30 مصاحبه از استادان و معلمان به عمل آمد.مصاحبه ها با استفاده از سه مرحله کدگذاری(روش استراوس و کوربین) مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از تحلیل مصاحبه ها و استخراج الگو با استفاده از روش چک اعضا مورد اعتبارسنجی قرار گرفت.نتایج تحقیق به شکل الگویی متشکل 11 مقوله اصلی و 32 مقوله فرعی ارائه گردید. مقوله های فرعی که ذیل بعد شرایط علی قرار گرفتند عبارت بودند از: حقوق شهروندی،حقوق بشر،مشترکات فرهنگی،چالش های زبانی،انسجام فرهنگی،سازگاری فرهنگی،وجود اقلیت ها،مجاورت جغرافیایی،حق همسایگی. مقوله های فرعی در بعد زمینه ای عبارتند از:امنیت شکننده،ناآگاهی قومی،نگاه زاویه دار به فرهنگ های مختلف،تفاوت های مذهبی.خرده مقوله های بعد مداخله ای عبارت بودند از:خودبرتربینی،دگرهراسی،سیاسی کاری افراطی،دید امنیتی،تعصبات قومی.خرده مقوله های مربوط به بعد راهبردها عبارت بودند از:تدوین برنامه درسی چندفرهنگی،تدوین برنامه درسی تلفیقی،آگاهی سازی فرهنگی،احترام به تفاوت ها،پذیرش دیگری،انکار تفاوت های فرهنگی،سرکوب تفاوت های فرهنگی.مقوله های فرعی بعد پیامدی نیز عبارت بودند از: ارتقا وجه بین المللی،گسترش مناسبات سیاسی،کاستن هزینه های ناشی از بزهکاری،سرمایه گذاری بین المللی،انتقال فرهنگی،تحقق عدالت آموزشی و همبستگی فرهنگی.همچنین برنامه درسی فراگیر ویژه مهاجرین به عنوان مقوله محوری یافت شد.
برنامه درسی آموزش مجازی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
140 - 152
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کتاب درسی مهمترین رسانه آموزشی در کشور ایران است؛ لذا دستیابی به دانش، اشاعه و کاربرد آن جایگاه بسیار تعیین کننده ای درسرنوشت کشور و به ویژه سیستم آموزشی دارد؛ این با کمک برنامه آموزشی مناسب محقق می شود. همچنین، نیاز به تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درسی که بتواند هماهنگ با تحولات زمان حاضر به نیازهای جامعه پاسخ دهد، در اولویت است. روش: به دنبال شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، ضرورت توجه به برنامه درسی دانش آموزان و دانشجویان بیش از پیش احساس می شود. این اتفاق به عنوان یکی از بحرانهای بهداشتی تأثیر مستقیمی بر نحوه ی آموزش وپرورش داشته و آموزش های مطالب درسی را دستخوش تحول ساخته است. آموزش وپرورش از طریق برنامه درسی ، مهارت ها و دانش ها را به فراگیران می آموزد. آموزش مجازی استفاده از فناوری ارتباط از راه دور به منظور دریافت اطلاعات با هدف آموزش و یادگیری است. از مهمترین مزیتهای آموزش مجازی می توان به ایجاد تعامل میان یادگیرندگان و آموزش دهندگان از طریق مدل های شبکه یادگیری همزمان و غیرهمزمان اشاره کرد. آموزش و در پی آن نهادهای آموزشی همچنان که در جهان واقعی از جایگاهی ویژه برخوردارند، در فضای مجازی نیز اهمیتی خاص دارند و نقشی بسزا در گسترش علوم و فناوری، رشد سواد اطلاعات و رسانه ای دانش آموزان، دانشجویان و همه اقشار جامعه ایفا می کنند. نتیجه: در عصر پیشرفت تکنولوژی، توجه به رویکرد فناوری در زمینه آموزشی یک ضرورت است نه انتخاب. اگر سیستم آموزشی بخواهد این اطلاعات سریع را در کمترین زمان منتقل کند نیازمند روش نوین در آموزش است.
بررسی نگرش دانش آموزان دوره ابتدایی نسبت به جایگاه مثبت تربیت شهروندی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در کتاب های درسی (مطالعه موردی: کتاب فارسی خوانداری و مطالعات اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
162 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان ﺗﺄثیر گذار بودن جایگاه مثبت تربیت شهروندی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در دوره ابتدایی بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است . جامعه آماری کتب مطالعات اجتماعی دوره ی ابتدایی که شامل (مطالعات اجتماعی پایه سوم ، چهارم ، پنجم ،ششم) در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد و محتوای کتب فوق که شامل متن و تصویر است مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.به علت محدود بودن جامعه آماری نمونه گیری صورت نگرفته است . ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش کتب مطالعات اجتماعی و فارسی خوانداری (بخوانیم )دوره ابتدایی ، فرم تحلیل محتوا باشد. و در روش تحلیل محتوا از تکنیک های آمار توصیفی (فراوانی ، درصد فراوانی و نمودار ستونی) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است . یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر دلالت بر آن دارد که در راستای سوال اصلی پژوهش انجام شده و طی آن مؤلفه مفهومی مرتبط با مفاهیم کتاب در محتوای کتاب های مذکور بررسی شده است . نتایج حاصل از بررسی نشان می دهدکه محورهای مفهومی در کتاب های فوق الذکر که تربیت شهروندی به صورت جدی و پررنگ تنظیم نشده و نیاز به بازبینی و تصمیم گیری های جدیدی در راستای افزایش محتوای برنامه درسی در دوکتاب مذکور و در جهت تربیت شهروندی و اهداف های پیش رو در این چارچوب قرار گیرد