مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد چندفرهنگی: نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک بوده است. برای تحقق هدف مذکور، از رویکرد پژوهش کیفی و روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اساتید، نخبگان و صاحب نظران سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است که از بین آنها تعداد 14 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان نمونه انتخاب و با روش هدفمند گزینش شده اند. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است که روایی و پایایی آن با استفاده از روش درون متنی و استفاه از دو کدگذاری بررسی شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه های کد گذاری باز و محوری و گزینشی بر اساس نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. نتایح نشان داد که ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی شامل 90 مفهوم در30 مقوله انتزاعی تر تبدیل شدند که عبارتند از: شرایط علّی شامل سه مقوله (شناخت فرهنگ های داخلی و خارجی، تعامل میان و درون فرهنگی، یادگیری الگوی زیست چندفرهنگی)، شرایط زمینه ای شامل هشت مقوله (حوزه شناختی فرهنگ و اجتماع، حوزه عاطفی فرهنگ و اجتماع، حوزه رفتاری فرهنگ و اجتماع، مهارتهای فنی، ویژگی های شخصیتی، فرهنگ شناختی، نیمه ساختار یافته، ساختار نیافته)، شرایط مداخله گر شامل هفت مقوله (مکتوب، تصویری و صوتی، مواد غیر رسمی، ساختار یافته، رسمی، نیمه رسمی و غیر رسمی)، راهبردها شامل نه مقوله (الگوهای پردازش اطلاعات، الگوهای یادگیری اجتماعی، الگوهای یادگیری فردی، بر اساس نیازها و علایق و توانمندیهای دانش آموزان، بر اساس تصمیم گیری متولیان آموزشی بویژه معلمان، بر اساس ماهیت، نوع و شکل فعالیتهای آموزشی، کمی، کیفی و آمیخته) و پیامدها شامل سه مقوله (اصلاح و پیشرفت اجتماع، عدالت محوری در تعلیم و تربیت، انسجام و اتحاد همه جانبه) می باشد. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت ابعاد و مولفه ها شناخته شده توسط صاحبنظران در طراحی برنامه درسی مطالعات اجتماعی بوده و پیشنهاد می گردد از آنها در بهبود برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد چندفرهنگی استفاده شود.
بررسی دیدگاه دبیران در زمینه جایگاه آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: آموزش زیست محیطی بر حفاظت محیط زیست تاثیر مستقیم و مثبت می گذارد و نظام رسمی آموزش کشور می تواند در این زمینه نقش تعیین کننده ایفا نماید. هدف تحقیق بررسی دیدگاه دبیران در زمینه جایگاه آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی دوره متوسطه اول بود.
روش شناسی: پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تمامی دبیران مدارس دولتی شهر اصفهان بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی تعداد 329 دبیر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده ازپرسشنامه محقق ساخته 41 گویه بسته پاسخ که از نتایج تحلیل اسناد بالا دستی به دست آمد انجام شد. روایی پرسشنامه توسط استادان تایید و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل نتایج در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره، آزمون فریدمن، و t با دو گروه مستقل) انجام شد.
یافته ها: وضعیت موجود آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی دوره اول متوسطه در زمینه عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش یاددهی-یادگیری، ارزشیابی) از دیدگاه دبیران بالاتر از سطح متوسط است و میانگین رتبه بندی عناصر برنامه درسی نشان می دهد محتوای برنامه درسی بالاترین و ارزشیابی پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده است. نتایج به دست آمده بین مجموعه رتبه های چهارگانه وضعیت موجود آموزش زیست محیطی در برنامه درسی کنونی در ابعاد مختلف در گروه دبیران 05/0≥P معنی دار است.
نتیجه گیری: برای دستیابی به توسعه پایدار، آموزش محیط زیست در برنامه درسی کنونی ضروری است.
الگوسازی مفهومی گفتمان آموزه های انقلاب اسلامی ایران در برنامه های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی گفتمان سازی آموزه های انقلاب اسلامی در برنامه های درسی انجام شد. مقاله از نظر هدف، بنیادی و از حیث روش کیفی و در زمره پژوهش نظریه ای قرار دارد. بدین منظور، با تأسی به مراحل انجام پژوهش نظریه ای و با توجه به ویژگی های اساسی رویکرد گفتمان سازانه، الگوی مفهومی در دو بعد «فرایند» و «کارکرد» طراحی شد. این الگوی مفهومی، شش مرحله برون سازی، تبیین، اقناع، نهادینه سازی، رفتارسازی و فراگیرسازی را دربر می گرفت که شش کارکرد تکوین مفاهیم، صراحت بخشی، پذیرش، ملکه سازی، مطالبه گری و اشاعه گفتمان را به همراه داشت. بر اساس مدل مفهومی پژوهش، توجه به گفتمان سازی به علت همخوانی با نظام تعلیم و تربیت اسلامی، از حیث توجه به آموزه های انقلاب اسلامی در برنامه های درسی قابل تأمل است.
تربیت منش در تدریس برخط (مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر استنتاج روشهای تربیت منش در تدریس برخط مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا است. این پژوهش به روش تحلیلی استنتاجی انجام گرفته است. لذا ابتدا به تبیین مفهوم تربیت منش پرداخته سپس به روش استنتاجی روشهای تربیت منش را مبتنی بر نظریه لیکونا استنتاج کرده ایم. به تعبیر لیکونا تربیت منش تلاش عمدی برای کمک به افراد، جهت درک ارزشهای اخلاقی اصیل، مراقبت از آنها و عمل بر مبنای آنهاست. برای درونی شدن هر ارزش سه مرحله وجود دارد: 1. دانایی اخلاقی؛ 2. نگرش اخلاقی 3. عمل اخلاقی. برای تربیت منش دانش آموزان در تدریس برخط و درونی کردن ارزش ها در آنها میتوان از رویکردهای اکتشافی و مشارکتی در تدریس استفاده نمود و با ایجاد زمینه مناسب برای گفتگو در زمینه مفاهیم اخلاقی و تمرین عملی آنها و همچنین الگودهی مناسب به مفهوم سازی و نهادینه سازی ارزشهای اخلاقی همت گماشت. به کارگیری داستان هایی با پایان باز یا مساله محور و همچنین داستان های اخلاقی در یک اجتماع پژوهشی و کندوکاو و گفتگوی گروهی با همسالان پیرامون آنها نیز میتواند مثمرثمر باشد. همچنین باید توجه داشت که تنها در درس معارف، مطالعات اجتماعی و تفکر و سبک زندگی به انتقال مفاهیم اخلاقی بسنده نکرد و در زنگ دروس دیگر نیز مفاهیم اخلاقی مرتبط با هر درس را به دانش آموزان منتقل نمود . برای پرورش بعد عمل اخلاقی نیز باید زمینه لازم برای مواجه دانش آموزان با نتایج اعمالشان را فراهم کرد تا از این طریق کم کم انگیزه و الزام درونی نسبت به ارزش ها در فرد ایجاد شود.
بررسی آموزش مجازی و نقش آن در تحقق برنامه درسی دوره اول ابتدایی
حوزه های تخصصی:
آموزش در فضای مجازی صرفاً به معنای انتقال اطلاعات آموزشی نیست آنچه اهمیت دارد انتقال صحیح و تأثیرگذار مطالب آموزشی است. اصل اول در آموزش برقراری ارتباط مؤثر بادانش آموزان است به ویژه دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره اول به دلیل آنکه حکم زیر بنایی را در ساخت تعلیم و تربیت دارد، دبستان اولین و مؤثرترین محل برای یادگیری دانش آموزان و پرورش استعداد و شکل گیری شخصیت آن ها هست. لذا با تعطیلی مدارس در شرایط فعلی، آموزش مجازی در مدارس به ویژه مقطع ابتدایی بسیار موردتوجه قرارگرفته است، اولین آموزش ها همیشه تأثیرگذارترین هستند، ازاین جهت که وقتی فرد مطلبی را برای اولین بار آموزش می بیند، آن را به همان گونه ای فرامی گیرد که به او تعلیم داده اند. در این پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که دانش آموزان از طریق تعامل و برقراری ارتباط با اطرافیان و محیط است که بسیاری از مطالب و مفاهیم آموزشی را فرامی گیرند، به طورمعمول در کلاس های درس حضوری دانش آموزان از این تعامل برخوردار هستند اما در کلاس های مجازی این طور نیست. لذا آموزش در فضای مجازی نیازمند بستری مناسب هست تا منجر به شکل گیری ارتباط و تعامل شود تا از طریق آن بتوانند محتوای آموزشی را فراگیرند. هدف تحقیق انجام شده بررسی آموزش مجازی و نقش آن در تحقق برنامه درسی قصد شده دوره اول ابتدایی بود برای این منظور از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
مطالعه تطبیقی برنامه های آموزشی دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
73 - 95
حوزه های تخصصی:
برنامه آموزش دوره کارشناسی ارشد معماری در ایران، که از سال ۱۳۷۸ به صورت ناپیوسته درآمده، از یک سو براساس تجزیه برنامه سابق به دو دوره، و از سوی دیگر تطابق با نظام هماهنگ آموزش و محدودیت های غالب بر آن، توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تنظیم شده است. تحولاتی که طی دو دهه گذشته در تنوع تخصص های مرتبط با معماری، در مقام رشته دانشگاهی و حرفه، رخ داده است و رشد شتابان دانشکده های معماری با امکانات و توانایی های بسیار متفاوت، بازنگری در برنامه آموزشی را ناگزیر ساخته است. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی تطبیقی برنامه آموزشی در دانشگاه های معتبر در آمریکا، اروپا، و آسیا، رابطه میان هدف گذاری و برنامه درسی و همچنین ویژگی های کلی برنامه از نظر طول دوره، نسبت حوزه های مختلف دروس، و ساختار برنامه مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بررسی و تحلیل شود. این تحقیق از نوع توسعه ای است و با رویکرد کیفی به روش تحلیل، تطبیق و استنتاج منطقی انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که برنامه کارشناسی ارشد معماری در ایران تنها از نظر طول دوره و ساختار کلی با برنامه های آموزشی دانشگاه های معتبر برگزیده قابل مقایسه است اما از نظر کیفیت هدف گذاری، تنوع و ارتباط حوزه های آموزشی، و برخی جزئیات آموزشی دیگر نیازمند بازنگری دقیق تر و تغییرات اساسی منطبق بر ویژگی های معماری درکشور و منطقه است که می تواند در تدوین برنامه های آموزشی لحاظ شود.
میزان کارآمدی برنامه مصوب آموزش مسکن (طرح معماری 5) بر اساس انتظارات جامعه حرفه ای از فارغ التحصیلان رشته معماری؛ بررسی موردی: جامعه حرفه ای شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
127 - 143
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، یکی از راه های انکارناپذیر در ارتقای کیفیت آموزش، پرداختن به حوزه برنامه ریزی درسی است. امروزه عدم آمادگی دانش آموختگان جهت ورود به حرفه، حکایت از فاصله بین آموزش دانشگاهی و خواسته های حرفه از فارغ التحصیلان دارد. این امر ضرورت ارتقاء سطح کیفی آموزش معماری و تربیت معماران و بالا بردن توان حرفه ای افراد همگام با نیازهای واقعی جامعه را مشخص می سازد. این پژوهش با هدف بررسی برنامه درس طرح معماری 5، بر اساس انتظارات حرفه از فارغ التحصیلان به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که چه رابطه ای بین انتظارات حرفه از فارغ التحصیلان معماری شهر تبریز در حوزه فضاهای سکونتی و برنامه آموزش طرح معماری 5 در دانشکده های معماری وجود دارد؟ این پژوهش از نوع کیفی با رهیافت تفسیری و به روش داده نگر است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با معمارانِ حرفه ای است و در این راستا ساختار مصاحبه ها به روش تحلیل محتوای کیفی و بررسی مقوله های مؤثر از محتوای آنها استخراج می گردد. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که بعد مهارتی به عنوان یکی از اجزاء اصلی برنامه درسی به طور کامل در برنامه درسی نادیده گرفته شده است و در بعد دانشی و نگرشی در بحث ضوابط و مقررات و حوزه های مخاطب شناسی و جامعه شناسی فاصله فراوانی بین حرفه و برنامه درسی وجود دارد.
مقایسه گفتمان های سیاست خارجی در کتاب های درسی جامعه شناسی دوران ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1197 - 1173
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای رویکرد برنامه درسی جامعه شناسی دوره متوسطه به مفاهیم و مباحث سیاست خارجی در دو دوره ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد است. پرسش اصلی پژوهش عبارت است از اینکه تغییر جناح های سیاسی در قوه مجریه ایران چه تأثیری بر گفتمان سیاست خارجی موجود در کتاب های درسی داشته است؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که تحول در گفتمان حاکم بر قوه مجریه در حوزه سیاست خارجی بر برنامه درسی در ایران تاثیر خواهد داشت. از روش تحلیل محتوای کیفی برای بررسی مقایسه ای متن سه کتاب جامعه شناسی چاپ شده در دوره خاتمی و همان عنوان ها در دوره احمدی نژاد استفاده شد؛ و یافته های پژوهش بیانگر تفاوت بنیادین در الگوهای جامعه پذیری و فرهنگ سیاسی مرتبط با سیاست خارجی دو دوره از کتاب هاست. اگرچه کتاب های هر دو دوره نسبت به غرب رویکردی انتقادی دارند، رویکرد کتاب های دوره نخست مبتنی بر پذیرش واقعیت جهان غرب و تعامل با آن است، درحالی که رویکرد دوره دوم بر نقد تمام عیار جهان غرب و تأکید بر تضاد آن با جهان اسلام است. افزون بر این مفاهیمی مانند دیپلماسی و نهاد های بین المللی از موضوع های مورد تأکید در کتاب های دوره نخست بودند که یک الگوی سیاست خارجی تعامل گرا با نظام بین الملل به دانش آموزان ارائه می کردند. در مقابل، کتاب های دوره دوم رویکردی منفی به همکاری با نهاد های بین المللی داشتند و تقابل با نظام بین الملل را اجتناب ناپذیر می دانستند. در نتیجه، در نظام سیاسی ایران به دلیل نبود الگوی واحد جامعه پذیری سیاسی در حوزه سیاست خارجی، با هر تغییر در قوه مجریه، الگوهای جامعه پذیری دچار دگرگونی های بنیادین شده و نوع متفاوت و گاهی متضاد از فرهنگ سیاسی به دانش آموزان ارائه می شود.
بومی سازی: رویکرد مناسب با آموزش زبان فرانسه در آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش مبانی جامعه شناختی زبان و نقش مؤثر مؤلفه های مرتبط با بافت در آموزش زبان دست اندکاران آموزش زبان های خارجی در جهان را در سال های اخیر، به سوی رویکردهای مرتبط با «بومی سازی آموزش زبان های خارجی» سوق داده است. در این میان، برطرف کردن نواقص و کمبودهای آموزشی موجود در متدهای همگانی آموزش زبان های خارجی از جمله بی توجهی آن ها به بافت و نیازهای زبان آموزان جامعه هدف، سبب تقویت مبانی نظری و راهکارهای عملی در حوزه بومی سازی شده است. پژوهش حاضر نیز در پی مطالعه مفهوم و سازوکار بومی سازی آموزش زبان فرانسه در مدارس ایران متناسب با بافت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی و با تبعیت از رویکرد بینافرهنگی در کشور است. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این دو پرسش اساسی است: بومی سازی آموزش زبان فرانسه در مدارس ایران چه ضرورت ها و چه سازوکاری را به دنبال دارد و اینکه آموزش فرهنگ در کتب درسی آموزش زبان فرانسه چگونه و تا چه میزانی اعمال شده است. این تحقیق از نظر ماهیت، کاربردی بوده و از نظر نوع روش، توصیفی تحلیلی است که با روش تحلیل محتوای کیفی در پی پاسخ به پرسش های اصلی پژوهش است. نتایج این پژوهش مؤید این مطلب است که آموزش زبان فرانسه در ایران در سه سطح کلان (بومی سازی آموزشی)، میانی (بومی سازی برنامه درسی) و خُرد (بومی سازی کتاب های درسی) قابل اجراست. از سوی دیگر، تحلیل محتوای هفت کتاب درسی آموزش زبان فرانسه از به کارگیری مؤلفه های هویت ملی و مؤلفه های فرهنگ فرانسه به صورت نابرابر و نامتوازن و نادیده گرفتن رویکرد بینافرهنگی خبر می دهد.
شناسایی نشانگرهای هدف های برنامه درسی دانشگاه نسل چهارم در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 125
حوزه های تخصصی:
از نگاه بیشتر متخصصان آموزشی ،اهداف مهم ترین منبع کاربست نشانگرهای دانشگاه نسل چهارم و پرورش دانش آموختگانی خلاق است. در واقع پیاده سازی نشانگرهای دانشگاه نسل چهارم در اهداف برنامه درسی باعث بهبود مستمر کیفیت آموزش عالی و ارتقای کارآمدی واثربخشی آن خواهد گردید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نشانگرهای اهداف برنامه درسی دانشگاه نسل چهارم در آموزش عالی ایران انجام شد. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع مطالعه موردی کیفی بوده است. مشارکت کنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند؛ بدین منظور با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه برنامه درسی و آموزش عالی صاحب نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. روایی داده ها با استفاده از چهار معیار قابل قبول بودن، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تأییدپذیری و پایایی آن با استفاده از روش مستندسازی انجام گرفت. مصاحبه ها، پس از پیاده شدن، به صورت ساختاری و تفسیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن بود که مهم ترین شاخص های اهداف در برنامه درسی دانشگاه نسل چهارم عبارت اند از: تعامل و مشارکت کارفرمایان در فرایند تدوین اهداف، توجه به خوداشتغالی و کارآفرینی دانشجویان در تدوین اهداف، تدوین اهداف بر مبنای استانداردها و شایستگی های بین المللی دانشگاه های نسل چهارم، کاربست آموزه های بین رشته ای و فرارشته ای در تدوین اهداف، بهره گیری از دیدگاه های نوآورانه و دانش نوین، کاربست رویکرد آینده پژوهانه و توجه به پاسخ گویی اجتماعی در تدوین هدف های برنامه درسی.
واکاوی مؤلفه های سواد فرهنگی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
197 - 223
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های سواد فرهنگی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. داده ها بر اساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی و با استفاده از گام های هفت گانه سندلوسکی و باروس (2006) جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از ملاک های پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی [1] صورت گرفت سپس با درنظرگرفتن میزان ارتباط با موضوع پژوهش منابع اولیه غربال و تعداد 26 منبع برای بررسی نهایی انتخاب شد، در ادامه با استفاده از تحلیل محتوای و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از ضریب توافق بین دو کدگذار استفاده شد که مقدار 76/. به دست آمد. نتیجه این تحلیل شناسایی 4 بعد و 14 مؤلفه بود. بعد خودآگاهی فرهنگی شامل سواد چندفرهنگی، مهارت های عملی، مهارت های آکادمیک، آشنایی با نمادها و مهارت های زندگی بود. بعد تفکر انتقادی شامل تفکر سطح بالاتر و استدلال صحیح، تقسیم بندی دانش، بستر استفاده و فرایند است. بعد مسئولیت پذیری مشتمل بر دو مؤلفه مسئولیت پذیری فردی و مسئولیت اجتماعی و مدنی بوده و بعد رهبری تأثیرگذار شامل الزامات فرهنگی جوامع آینده و نقش های تأثیرگذار جهانی است. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای برنامه ریزان، پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه تعلیم وتربیت در بعد فرهنگی باشد. [1]- CASP
شناسایی عوامل تسهیل کننده برنامه درسی محیط کار: سنتز پژوهی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
224 - 243
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر محیط کار به عنوان زمینه ای بارور و ارزشمند برای یادگیری و توسعه منابع انسانی شناخته شده است. «یادگیری در محل کار» و «برنامه درسی محل کار» دیگر به عنوان مفاهیمی دور از ذهن تلقی نمی شوند و نشان از علایق گسترده ای در پژوهش ها در مورد یادگیری در سازمان های مختلف بوده است؛ پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تسهیل کننده برنامه درسی محیط کار انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی، دارای رویکرد کیفی و به روش سنتز پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش متشکل از کلیه پژوهش ها و اسناد علمی در قالب مقالات، پایان نامه ها وکتاب ها در بازه زمانی 2020-2000 و 1399-1390 بود. 45 سند علمی شامل مقاله، کتاب و پایان نامه به عنوان نمونه انتخاب شد و بر اساس کدگذاری تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روایی پژوهش توسط 3 متخصص برنامه درسی محیط کار تأیید و پایایی پژوهش با کمک تحلیل گران حوزه برنامه درسی و متخصصان برنامه درسی محیط کار صورت گرفته است. یافته ها و نتایج نشانگر عوامل تسهیل کننده برنامه درسی محیط کار مشتمل بر عوامل سازمانی (شغلی، ساختاری و جایگاه سازمانی آموزش)، عوامل کارکردی (هدف، محتوا، نحوه اجرای برنامه درسی و نحوه ارزشیابی از برنامه درسی اجراشده)، عوامل فردی (مدرس و فراگیر) و عوامل فراسازمانی (ملی و بین المللی) بوده است.
طراحی چارچوب برنامه درسی شایستگی محور در رشته ی مهندسی فناوری اطلاعات؛ مطالعه ی موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی شایستگی محور در رشته ی مهندسی فناوری اطلاعات انجام شد. پژوهش از نظر طرح جزء پژوهش های کیفی از نوع مطالعه ی موردی بود. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش، 15 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های استان فارس در حوزه فناوری اطلاعات و نیز 12 نفر ازکارفرمایان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار " بررسی اسناد " و " مصاحبه نیمه ساختار یافته " استفاده گردید. با روش همسو سازی، اعتبارپذیری داده ها تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در ادامه، کدگذاری داده ها برای شناخت عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگو انجام شد. به کمک مصاحبه، داده های کیفی اولیه حاصل گردید و از معیارهای اعتبارسنجی داده های کیفی برای سنجش اعتبار اولیه داده ها استفاده شد. به کمک روش تحلیل مضمون چهارچوب اولیه مدل شکل گرفت و بر اساس نتایج به دست آمده، ابعاد و مؤلفه ها در یک مضمون فراگیر، جای گرفتند. مهم ترین یافته های پژوهش عبارت بودند از: چارچوب پیشنهادی مناسب برای آموزش مهندسی فناوری اطلاعات را می توان در قالب چهار شایستگی کلی: فنی، رفتاری، زمینه ای و ادراکی ارایه نمود. نتایج این مطالعه می تواند در طراحی و تدوین برنامه درسی مهندسی فناوری اطلاعات مورد توجه برنامه ریزان قرار گیرد.
اثر ICT (فاوا) در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگیهای مهمی که پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات از آن برخوردار است،اینست که باعث میشود ارتباط انسان با انسان، همچنین انسان با محیط تسهیل یافته و ارتقاء یابد . فناوری اطلاعات و ارتباطات به دلیل قدرت تحولپذیری و توانایی برقراری ارتباط پویا که میتواند با دانش آموزانداشته باشد، از نقش مهمی در انتقال دانش برخوردار است . درباره تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات درحوزه تعلیم و تربیت دو دیدگاه وجود دارد . رویکرد اول که به رویکرد اصلاحگرا نام گرفته، براین باور است که اثر فناوریهای جدید (اطلاعات و ارتباطات)بر آموزش و پرورش تدریجی بوده و این پدیده باعث میشود که آموزش به شیوه سنتی، تنها به گونهای کارآمدترانجام باعث تسریع اصلاحات در آموزش و پرورش میشود . در کنار این رویکرد، رویکرد تحولگرا مطرح است که معتقد به تحول زدایی فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش میباشد. این پژوهش تلاش دارد با بیان نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعلیم و تربیت، به بررسی تاثیر این پدیده بر روی برنامه درسی بپردازد بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی فوایدی به همراه دارد. از جمله اینکه امکان بهره گیری از یک برنامه درسی تلفیقی را برای معلم و دانش آموزان فراهم می آورد این نوع برنامه درسی، بیش از آنکه بخواهد دانش معینی را به دانش آموزان القاء کند، زمینهای را فراهم میکند که از طریق آن امکان شکوفایی قابلیتهای فردی دانش آموزان افزایش مییابد . در این رابطه به تاثیرات دیگری میتوان اشاره کرد که در پژوهش به آنها پرداخته شده است.
تجربیات زیسته معلمان استثنایی از چالش های تدریس مجازی در فضای جدید برنامه درسی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
76 - 48
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته معلمان این دانش آموزان از چالش های تدریس مجازی انجام شده است. پژوهش از نظر روش شناسی، کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی با استفاده از روش تحلیل داده های پدیدارشناسی تجربی و متعالی موستاکاس انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل کلیه آموزگاران استثنایی دوره ابتدایی استان یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. نمونه گیری با شیوه هدفمند ملاک محور تا حد اشباع داده ها انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تمامی مصاحبه ها منوط به اجازه مصاحبه شونده و رعایت ملاحظات اخلاقی، ضبط و سپس به طور دقیق مکتوب گردید و با روش هفت مرحله ای موستاکاس تحلیل و کدگزاری شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، در مجموع426عبارت معنادار شناسایی شده اند. در مرحله بعد، عبارت های به دست آمده در 6 مضمون و 24 زیر مضمون و دو دسته ی مقولات زمینه ای و ساختاری طبقه بندی گردیده و با تلفیق نتایج، توصیف جامع و کاملی از تجارب زیسته معلمان دانش آموزان با نیازهای ویژه از چالش های تدریس مجازی در زیست بوم جدید ارائه شده است. یافته ها چالش های تجربه شده معلمان را در مقوله ی شرایط زمینه ای در سه مضمون محوری نوع آموزش ، هیجانات و عواطف و روابط و تعاملات، نشان می دهد. در مقوله شرایط ساختاری چالش های تجربه شده معلمان به سه مضمون عمده اقتضائات آموزش و پرورش استثنایی/ویژه اجرای برنامه درسی و حمایت های مورد نیاز معلم و خانواده در دوران کرونا اشاره دارد.
واکاوی درس پژوهی با رویکرد تربیت معلم فکور در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان و ارائه مدل مفهومی آن
حوزه های تخصصی:
توسعه حرفه ای معلمان به عنوان یک فعالیت مستمر، بیش از هر چیز وابسته به حضور فعال و خودانگیخته معلم است. دانشگاه فرهنگیان که تربیت معلم فکور را بنیادی ترین هدف خود قرار داده، با بازنگری اساسی برنامه کارورزی، به تأمل و ابزارها و شیوه های پرورش آن، توجه و تأکید فراوان نموده است. بر این اساس، هدف پژوهش «واکاوی درس پژوهی با رویکرد تربیت معلم فکور در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان و ارائه مدل مفهومی آن» و روش پژوهش، کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجومعلمان دوره کارشناسی و استادان درس پژوهی دانشگاه فرهنگیان است. از این جامعه براساس نمونه گیری هدفمند، با 30 نفر از دانشجویان و 15 نفر از استادان دانشگاه فرهنگیان، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. متن مصاحبه ها در نرم افزار MAX.QDA 2010 کدگذاری و با روش پیشنهادیKrippendorff (2013) تجزیه وتحلیل شد. یافته های تحلیل طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی در قالب مدل مفهومی، با محوریت مقوله اصلی «درس پژوهی با رویکرد تربیت معلم فکور»، شرایط علی (منطق برنامه درسی و مؤلفه های آن)، شرایط زمینه ای (دانشگاه، وزارت آموزش وپرورش و ادارات تابعه، مدارس)، شرایط واسطه ای (ویژگی های فردی استادان، معلمان راهنما و دانشجومعلمان، عوامل اجتماعی و سازمانی)، راهبردها (برنامه ریزی جامع و همه جانبه دانشگاه و وزارت آموزش و پرورش) و پیامدها (رشد من حرفه ای) را منعکس نمود. درس پژوهی به عنوان یکی از دروس تخصصی و الزامی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان، از دو جنبه «تمرین کار تیمی» و «آموزش و تمرین برای حل مسائل پیش روی کلاس درس» برای رشد حرفه ای دانشجومعلمان حایز اهمیت است. این نتایج در صورتی حاصل می شود که میزان تأثیر اجرای مطلوب درس پژوهی، همواره واکاوی شده تا بررسی پیامدهای آن، بتواند راهگشای بیشتر برنامه ریزان درسی برای تربیت معلم فکور باشد. یافته های حاضر به عنوان چارچوبی مفهومی برای طراحی و تدوین شرایط مناسب تربیت معلم فکور برمبنای چرخه درس پژوهی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه انگیزش با موفقیت در اجرای برنامه درسی (مطالعه موردی: معلمان زن مقطع متوسطه اول شهر خرم آباد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مؤلفه های انگیزش با موفقیت در اجرای برنامه درسی از دیدگاه معلمان زن مقطع متوسطه اول شهر خرم آباد به انجام رسیده است. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع متوسه اول شهر خرم آباد به تعداد 1698 است که تعداد 313 نفر بر اساس فرمول کوکران به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش عوامل انگیزشی بیرونی و درونی از پرسش نامه دو عاملی هرزبرگ (1997) و برای سنجش موفقیت در اجرای برنامه درسی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج نشان داد که از دیدگاه معلمان زن مقطع متوسطه شهر خرم آباد بین مؤلفه های انگیزش درونی (حقوق و دستمزد 561/0، خط و مشی محیط 486/0، روابط شخصی با هم ردیفان 511/0، امنیت شغلی 488/0، شرایط محیط کار 453/0 و نحوه سرپرستی و نظارت 576/0 با موفقیت در اجرای برنامه درسی رابطه وجود دارد. همچنین بین هر یک از مؤلفه های انگیزش بیرونی (شناخت و قدردانی 468/0، پیشرفت و توسعه شغلی 412/0، ماهیت کار 376/0، مسئولیت شغلی 328/0 و موقعیت شغلی 411/0) با موفقیت در اجرای برنامه درسی رابطه وجود دارد.
دو جبهه معارض: تقابل مبانی منطق تایلر در برنامه درسی با مفروضات نظریه آشوب
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
107 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی فرضیات نظریه آشوب و مقایسه آن با مبانی منطق تایلر در برنامه درسی با روش تحلیلی- توصیفی است. این مطالعه به نقد مبانی منطق تایلر بر مبنای اثرکلاسیک وی در حوزه برنامه درسی تمرکز دارد. در این مطالعه این اثر کلاسیک با لنز نظری مفروضات نظریه آشوب مورد مطالعه و مرور و بازخوانی مجدد قرار گرفت و مبانی منطقی اثر تایلر و قرابت یا غرابت آن با مفروضات نظریه آشوب تحلیل شد. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که مبانی منطق تایلر مبتنی بر استعاره ساعت نیوتنی، تعیّن پذیری و پیش بینی، رویکرد خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های بسته، تجویزالگوهای کلی ذهنی برای همه موقعیتهای یادگیری،تعیین اهداف عینی و برونداد یادگیری قبل از آموزش در برنامه درسی است در حالی که مفروضات نظریه آشوب به ترتیب و متناظر با هر یک از مفروضات فوق، مبتنی بر استعاره رودهای پرتلاطم و آب و هوا، تعیّن ناپذیری و پیش بینی ناپذیری، تاکید بر رویکرد غیر خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های باز، ضرورت طراحی الگوهای ذهنی متناسب با موقعیت،ضرورت توجه به تفاوت ها و ناساختاریافتگی در برنامه درسی و آموزش است که در طرف مقابل مبانی منطق تایلر قرار دارد .
نقد برنامه درسی تربیت معلم جمهوری اسلامی ایران از منظر تربیت اسلامی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقد برنامه درسی تربیت معلم جمهوری اسلامی ایران از منظر تربیت اسلامی است. روش پژوهش خبرگی و نقادی تربیتی بود. در این راستا، همه اسناد بالادستی مرتبط با دانشگاه فرهنگیان (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390)، اساسنامه دانشگاه (1391)، برنامه راهبردی دانشگاه در افق چشم انداز 1404، طراحی کلان برنامه درسی تربیت معلم (1395) و سرفصل های مصوب برنامه درسی (1399) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در عنصر مربی، شایستگی های اساتید در اسناد مورد غفلت واقع شده است. در عنصر سرفصل ها/حوزه های محتوایی، تعداد دروس تربیت اسلامی زیاد بوده و با هم همپوشانی دارند و این امر موجب احساس تکرار و دل زدگی دانشجویان شده است. در عنصر منابع مطالعه و پژوهش، منابع اصلی و فرعی معرفی شده در دروس تربیت اسلامی از جامعیت کافی برخوردار نبوده و برخی از منابع دسته دوم هستند و کم تر به معرفی منابع دست اول و مرتبط با هر یک از دروس تربیت اسلامی پرداخته شده است. همچنین در نظر گرفتن فعالیت های یادگیری و عملکردی دروس تربیت اسلامی با ملاک ها و سطوح پیامدهای یادگیری مانند سایر دروس خطا بوده و منطبق با اسناد بالادستی نیست. همچنین در فرصت های یادگیری، کم تر به فعالیت های تحلیلی، مقایسه ای و ارزیابی توجه شده است. کلیدواژه ها : تربیت معلم، برنامه درسی، تربیت اسلامی، اسناد بالادستی، آموزش و پرورش.
ارائه الگوی برنامه درسی تلفیقی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگویی برای برنامه درسی تلفیقی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود. برای تحقق این هدف، از روش پژوهش کیفی عام استفاده شد. جامعه آماری شامل مطالعات، کتاب ها و مقالات، اسناد و متخصصان دانشگاه فرهنگیان بود که حداکثر ممکن مطالعات، دو سند و 37 نفر از متخصصان به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از فرم های تحلیل محتوا و مصاحبه استفاده شد. داده های پژوهش از طریق تحلیل محتوای کیفی تحلیل شد. بر اساس نتایج پژوهش چهار بعد اهداف، محتوا، روش و شیوه های ارزشیابی و 43 ویژگی برای برنامه درسی تلفیقی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان به دست آمد. ویژگی های اهداف شامل اتکا بر اسناد فرادستی و شایستگی محوری، استانداردمحوری، نیازمحوری، همگامی نظریه و عمل، مهارت محوری، تناسب با فناوری روز، مبتنی بر تولید دانش، توجه به تفکر انتقادی، مسئله محوری، مشارکتی بودن، فاوامحور بودن، پژوهش محوری، مبتنی بودن بر تجربه و زندگی واقعی، انعطاف پذیری است. ویژگی های محتوا شامل مبتنی بودن بر فناوری، تنوع، روزآمدی، انسجام، ارتباط با حوزه های علمی چندگانه، تناسب با فرد و نیاز مخاطب و جامعه و زیست بوم است. پروژه محوری، تلفیق نظریه و عمل، مشارکتی، اکتشافی، فعال و نوین و گروهی بودن، مبتنی بر حل مسئله، در محیط واقعی، مبتنی بر عمل و کارگاهی، خودانگیختگی یادگیرنده از ویژگی های روش های یاددهی-یادگیری است و ویژگی های ارزشیابی شامل توجه بر عمل و عملکردمحوری، حل مسائل واقعی از طریق روش ها و ابزارهای متعدد، کاربرد آموخته ها در عمل یاددهی- یادگیری، از منظر خود یادگیرنده، استاد و دیگران و بهره گیری از ابزارهای مختلف است. متناسب با این ویژگی ها در این مقاله، الگوی برنامه درسی تلفیقی این دانشگاه ترسیم شد.