مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل و مؤلّفه های تدریس اثربخش به منظور فراهم آوردن یک چهارچوب فراگیر برای مقوله های بنیادی تدریس اثربخش ازنظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه کردستان بود. در انتخاب نمونه آماری با استفاده از رویکرد کمّی و روش نمونه گیری طبقه ای، نمونه ای شامل 383 دانشجو و 156 عضو هیأت علمی در نیمسال دوم سال تحصیلی 1391 در دانشگاه کردستان انتخاب و مطالعه شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای پژوهشگرساخته بر اساس مؤلّفه های رایج در پیشینه و پژوهش های موجود بود که ضریب پایایی آن در مطالعه اولیه، 91/0 بر اساس آلفای کرونباخ محاسبه شد. داده ها به وسیله تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلّفه های اصلی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که عوامل و مؤلّفه های اساسی تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان، شامل مهارت های آموزشی، ارزیابی نظام مند و منش فردی بودند. این عوامل و مؤلّفه ها ازنظر اعضای هیأت علمی متفاوت بودند. آن ها علاوه بر مهارت های آموزشی و منش فردی، خصوصیات اخلاقی و عوامل ارتباطی را به عنوان دو مؤلّفه مهم دیگر تدریس اثربخش در آموزش عالی برشمردند. با ترکیب داده های هر دو گروه، تجربه اعضای هیأت علمی به عنوان مؤلّفه دیگری از تدریس اثربخش شناسایی شد.
بررسی تطبیقی پنج برنامه توسعه کشور، پیرامون دستیابی به عدالت جنسیتی با تاکید بر وضعیت آموزش عالی زنان در ایران و مقایسه آن با وضعیت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤثرترین روشهای بهبود وضعیت زنان، بررسی جایگاه آنان در برنامه های توسعه کشورهاست تا بتوان جایگاهی را ترسیم کرد تا هم زنان از فرایند توسعه منتفع باشند و هم توسعه کشورها از حضور زنان بهره کافی را ببرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی جایگاه زنان در برنامه های توسعه پس از انقلاب و با تاکید بر عدالت جنسیتی در آموزش عالی، به بررسی برنامه های توسعه پرداخته و با روشن نمودن وضعیت آموزش عالی زنان و مقایسه آن با شاخصهای جهانی، جایگاه ایران را نشان داده است. نتایج نشان می دهد که برنامه ریزی پیرامون دستیابی به ایده آل رابطه جنسیت و توسعه در ایران از برنامه سوم، به صورت رسمی اما به نحوی شتابزده به دغدغه مسئولان تبدیل گشته است. همچنین نتایج نشان داد که اگرچه زنان در حوزه آموزش علیرغم طی مسیرهای علمی به لحاظ آمارهای ""کمی"" رشد چشمگیری را داشته اند، اما در تامین معیارهای مطلوب ""کیفی"" بازدهی مطلوبی نداشته و لذا اثربخشی برنامه های توسعه باید با حرکت به سمت الگوهای کیفی آن را جبران نماید.
بررسی رابطه روش های سنجش کلاسی و ترجیحات سنجشی دانشجویان با رویکردهای یادگیری آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه های یادگیری جدید سنجش کلاسی به عنوان عنصر مهم نه تنها در فرایند آموزش که در فرایندهای مطالعه و یادگیری نیز شناخته می شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه روش های سنجش کلاسی(تکوینی و تراکمی) و ترجیحات سنجشی(چند گزینه ای و تشریحی) دانشجویان با رویکردهای یادگیری آنان است. روش این پژوهش همبستگی و خاصه مدل معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 89-1388 بود. جامعه این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران است که در نیمسال دوم سال تحصیلی 92-91 در این دانشگاه مشغول تحصیل بوده اند(N=22000). دو ابزار، فرم دو عاملی پرسشنامه رویکردهای یادگیری بیگز و همکاران(2001) و پرسشنامه محقق ساخته برای اندازه گیری ترجیحات سنجش دانشجویان و رویکرد سنجش کلاسی مدرس طراحی شد. ضریب آلفای کرونباخ برای رویکرد عمقی (شامل10 سؤال) 88/0 و برای رویکرد سطحی(شامل10 سؤال) 75/0، ترجیحات سنجش(4 سؤال) 68/0 و برای رویکرد سنجش کلاسی(8 سؤال) 72/0 حاصل شد. جهت تحلیل و بررسی روابط مورد نظر در مدل مفهومی از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد سنجش تکوینی و سؤالهای چند گزینه ای رابطه مثبت و معنی دار با رویکرد یادگیری عمقی و رابطه منفی معنی دار با رویکرد سطحی یادگیری دارند.
برنامه ریزی راهبردی ارتقاء وضعیت رفاه دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران (از منظر کیفیت زندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط داخلی و بین المللی کشورمان در عرصه علمی، توجه به وضع رفاهی نخبگان به طورعام و دانشجویان به شکل خاص را مضاعف ساخته است. مهاجرت نخبگان علمی، جذابیت های تحصیل در خارج از کشور و بهره برداری کشورهای توسعه یافته از دانش آموختگان ایرانی، در سال های اخیر، توجه به کیفیت زندگی دانشجویی و برنامه ریزی راهبردی برای ارتقای آن را، اجتناب ناپذیر کرده است. گزارش های ملی دربخش آموزش عالی، نشان دهنده سطوح پایین امکانات مادی و بی توجهی به ابعاد گوناگون کیفیت زندگی دانشجویان است. هدف اصلی این مقاله، ارائه برنامه راهبردی- پیشنهادی در این راستا از طریق مطالعه منابع چندگانهو سرانجام تحلیل محیطی وضعیت صندوق رفاه دانشجویی، به منظور تعیین و تحقق اهداف واقع بینانه تر در مسیر ارتقاء کیفیت زندگی دانشجویان، می باشد. این بررسی، علاوه بر توصیف جایگاه رفاه دانشجویی در نظام آموزش عالی به بررسی عملکرد صندوق رفاه دانشجویان به عنوان متولی اصلی تأمین رفاه این بخش از جامعه پرداخته و عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر موفقیت و یا عدم موفقیت این نهاد را مورد شناسایی قرار دادهاست. روش جمع آوری اطلاعات و داده ها روش سه سویه نگری است که مقدمتاً با استفاده از منابع و گزارش های معتبر و متعدد، از جمله گزارشهای رسمی معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری، عملکرد صندوق رفاه دانشجویان، مورد بررسی قرار گرفت و در پایان با استفاده از تکنیک تحلیل محیطی (سوات ) برنامه راهبردی پیشنهادی ارتقاء وضعیت رفاه و کیفیت زندگی دانشجویی برای نظام آموزش عالی کشور و مشخصاً صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم و وزارت بهداشت تنظیم گردید. برنامه ای که ضمن در نظرگرفتن اصول و ارزش های موجود در اسناد بالادستی، به لزوم ارتقای زندگی و بهزیستی دانشجویان تأکید و آن را ضرورتی در سطح ملی می داند و با تقسیم کار نهادی (نگاشت نهادی)راهبردها و اقدامات متنوع و عملیاتی ارائه می دهد.
چالش های فرهنگی- اجتماعی و نیروی انسانی آموزش عالی ایران در بعد توسعه فن آوری اطلاعات همراه با بررسی تطبیقی توسعه این فن آوری در نظام های آموزش عالی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رروند توسعه فن آوری اطلاعات در موسسات آموزش عالی قابل ملاحظه بوده است. در ایران نیز با درک چنین ضرورتی گام های مثبتی در این زمینه برداشته شده اما همچنین چالش هایی گریبانگیر آموزش عالی کشور بوده است. این پژوهش، ضمن بررسی وضعیت توسعه فن آوری اطلاعات در نظام های آموزش عالی جهان، هدف اصلی خود را تشریح این چالش ها در دو بعد فرهنگی-اجتماعی ونیروی انسانی قرار داده است. جامعه آماری، اساتید شاغل در دانشگاههای دولتی کشور بود. شش دانشگاه کردستان، شیراز، علامه طباطبائی، تهران، صنعتی شریف و اصفهان به صورت تصادفی عنوان نمونه آماری برگزیده شد. ابزار جمع آوری داده نیز پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج نشان داد در بعد فرهنگی- اجتماعی، بالا بودن نسبت دانشجو به رایانه های موجود، ضعف روحیه جستجوگری دانشجویان، و ضعف زبان انگلیسی دانشجویان و اساتید از جمله چالش های مهم بود. در بعد نیروی انسانی نیز ناتوانی دانشجویان و اساتید در چگونگی دسترسی به اطلاعات موجود در پایگاههای اطلاعاتی یک چالش مهم عنوان شد.
پیامدهای جنگ نرم بر هویت فرهنگی دانشجویان: مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه های شهرستان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تعیین میزان تأثیر جنگ نرم بر هویت فرهنگی دانشجویان دانشگاه های شهرستان بهبهان است که با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی در جامعه آماری شامل 13095 نفر و نمونه آماری 335 نفر انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی از قبیل جداول توزیع فراوانی، آزمون های تی تک نمونه ای و مستقل تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد حدود نیمی از دانشجویان مورد مطالعه بیشتر از حد متوسط در معرض جنگ نرم قرار دارند و میزان پایبندی به مؤلفه های هویت فرهنگی ملی، مذهبی و قومی در دانشجویانی که بیشتر در معرض جنگ نرم بوده اند نسبت به دانشجویانی که کمتر در معرض جنگ نرم بوده اند به طور معنا داری کمتر است و میزان آمادگی آنها برای پذیرش مؤلفه های فرهنگی تبلیغی دشمن به طور معنا داری بیشتر است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که در وضعیت کنونی، دانشجویان هنوز وابستگی و پایبندی مطلوبی به هویت فرهنگی ایرانی- اسلامی دارند
تأثیر مؤلفه های استقلال و امنیت بر گسترش نظام آموزش عالی خصوصی و غیردولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی تأثیر مؤلفه های «استقلال» و «امنیت» بر توسعه نظام آموزش عالی خصوصی و غیردولتی سامان یافته است. این مطالعه از جنبه هدف کاربردی و تا حدی توسعه ای بوده و از لحاظ ماهیت نوعی مطالعه توصیفی و پیمایشی محسوب می شود که پس از انجام مصاحبه های عمیق و کیفی با اعضای گروه کانونی و شناسایی شاخص های موجود، با استفاده از روش دلفی تأثیر هر یک از مؤلفه ها در وضعیت موجود و مورد انتظار سنجیده شده است. یافته ها نشان دهنده تأثیر بسیار زیاد استقلال مالی و اقتصادی، استقلال علمی، امنیت مالی و اقتصادی، استقلال در جذب هیئت علمی و استقلال در همکاری و مشارکت با دانشگاه های خارجی بر توسعه نظام آموزش عالی خصوصی و غیر دولتی در کشور است.
ارائه مدلی برای ارتقای سطح همکاری های علمی بین المللی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های همکاری های علمی بین المللی به منظور ارائه مدلی برای ارتقای آن در آموزش عالی ایران است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر اعضای هیئت علمی دانشگاه های برتر حوزه همکاری های علمی بین المللی است. 342 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران، از طریق روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شده اند. ابزار اصلی تحقیق برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. نتایج نشان داد: همکاری های علمی بین المللی دارای 6 بعد و 36 مؤلفه است. مدل نهایی تحقیق بر اساس ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده همکاری های علمی بین المللی، دارای 6 بعد فرهنگی، پژوهشی، آموزشی، اجرایی، پرسنلی و رفاهی بوده است. مدل ارائه شده از نظر محققان با اطمینان 95 درصد مورد تأیید قرار گرفته است.
بررسی جایگاه تفکر انتقادی در منابع دانشگاهی مطالعاتی رشته جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکردی کمی کیفی در تلاش است ضمن انجام روش اسنادی کتابخانه ای، با به کارگیری تکنیک تحلیل محتوا، مهم ترین منابع نظری رشته علوم اجتماعی را به لحاظ میزان اعتنا به تفکر انتقادی مورد بررسی قرار دهد. مطالعه حاضر از نوع بنیادی کاربردی است. یافته ها نشانگر آن است که منابع، اعتقادی به تقلید صرف نداشتند، اگرچه تنها نیمی از آنها مشوق تفکر انتقادی در دانشجویان بوده اند. بررسی رویکرد منابع نظری ارائه شده توسط اساتید نسبت به تفکر انتقادی نشان می دهد: نسبت استفاده از منابع داخلی به منابع خارجی 3 به 8 است. بررسی نشریات نشان می دهد: میانگین استفاده از منابع تالیفی، با تنها 03/0 افزایش همراه بود است. نتایج پژوهش نگاه تحقیقات انجام شده در زمینه تفکر انتقادی در علوم اجتماعی را مبنی بر اینکه ظرفیت نوآوری، تنوع و ساختارشکنی در تحقیقات اجتماعی از بین رفته است، تأیید می کند. منابع دانشگاهی و مطالعاتی علوم اجتماعی، تفکر انتقادی را در جامعه علمی تشویق نمی کنند.
کیفیت سنجی برنامه های درسی تحصیلات تکمیلی گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، کیفیت سنجی برنامه های درسی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر: هدف های برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی یادگیری و راهبردهای ارزیابی برنامه درسی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید تحصیلات تکمیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی به تعداد 165 نفردانشجو و 53 نفراستاد در سال تحصیلی 92-93 می باشند؛ که با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 114 نفر دانشجو و 46 نفر اعضای هیات علمی برآورد شدو از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم در حیطه دانشجویان در سه گرایش مدیریت آموزشی، برنامه ریزی درسی و برنامه ریزی آموزشی در دو مقطع ارشد و دکترا استفاده شده که به ترتیب 40، 35 و 39 نفر نمونه را تشکیل می دهند. روش پژوهش توصیفی پیمایشی بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 68 گویه که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه از آزمون t تک نمونه ای و مستقل استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش، در حیطه دانشجویان حاکی از آن است: هدف های برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی یادگیری و راهبردهای ارزیابی برنامه درسی نتوانسته نیازها و انتظارات دانشجویان را برآورده نماید و در حیطه اساتید عناصر راهبرد اجرایی و راهبرد ارزیابی تا حدی توانسته نیازها و انتظارات اساتید را برآورده کند و عناصر هدف و محتوا نتوانسته نیازها و انتظارات اساتید را برآورده کند. همچنین بین ویژگی های دموگرافیکی دانشجویان و اساتید تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نقش دانشگاه ها در توسعه و نهادینه شدن نظام حقوق مالکیت فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق مالکیت معنوی یا فکری، حقوق اموالی است که دارای ارزش اقتصادی داد و ستد هستند، ولی موضوع آن ها شیء معین مادی نیست. براساس بند «ج» ماده 2 قانون اهداف و وظایف وزارت علوم درخصوص ارزیابی و تأیید اختراعات و همچنین ماده 45 قانون برنامه چهارم توسعه، این دستگاه دارای وظایفی در این قلمرو است.
در این پژوهش نقش های ده گانه آموزش عالی در نظام حقوق مالکیت فکری تدوین و دیدگاه پاسخگویان درباره میزان اهمیت هریک تدوین شده است. یافته ها مؤید اهمیت بالای کلیه نقش ها وکارکرده از نظر پاسخگویان است. در کنار این تلاش، تجارب عملی26 دانشگاه معتبر جهان در زمینه حقوق مالکیت فکری با تأکید بر مبحث اختراعات با رویکرد تطبیقی جمع بندی شده است. تجارب دانشگاه ها نشان می دهد جوهره اصلی فعالیت دانشگاه ها ایجاد یک نظام حمایتی است تا بتوان ایده ها و پژوهش ها را به سطح تجاری سازی و خلق ثروت رهنمون شد. انواع این حمایت ها عبارت است از: مشاوره، تسهیل تجاری سازی، کمک به صدور مجوز، حمایت از بازاریابی، پیگیری امور ثبت اختراع، ارزیابی اختراعات دانشگاهی، کمک های مالی، استانداردسازی، انگیزش، رسیدگی به دعاوی، تهیه اسناد حقوقی و کنترل قوانین. در نهایت دو سنخ اروپایی و آمریکایی شناسایی شده است. یافته ها نشان می دهند در ایران، آنچه درعمل اتفاق افتاده عمدتاً ارائه مشاوره و خدمات حقوقی، یعنی الگوی اروپایی بوده، نه الگوی امریکایی که تأکید بر کمک به تجاری سازی دارد.
ارزیابی قابلیت های کارآفرینی دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی قابلیت های کارآفرینی دانشجویان دختر بمنظور اعتبار بخشی و باز اندیشی در کارکردهای برنامه های درسی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ایران می باشد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 90-91 می باشد که به روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 412 نفر از آن ها به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های مشخصات عمومی و قابلیت های کارآفرینی است. ضریب پایایی از روش آلفای کرونباخ 89/. برآورد شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که میان دانشجویان دختر و پسر در نمره کل کارآفرینی و مؤلفه های ریسک پذیری و خلاقیت تفاوت معناداری وجود دارد. با این حال، میان دانشجویان دختر دانشکده های گوناگون از نظر قابلیت های کارآفرینی تفاوت معنا داری وجود ندارد. افزون بر این، یافته ها نشان داد که میان دانشجویان دختر سال نخست و چهارم از نظر میزان برخورداری از قابلیت های کارآفرینی تفاوت معناداری وجود ندارد. این امر به نوبه خود نشان دهنده عدم موفقیت و ناکارآیی برنامه های درسی دانشگاهی در رشد و پرورش قابلیت های کارآفرینی دانشجویان بوده و ضرورت تدوین و اجرای برنامه های درسی خاصی که محور آن آموزش و توسعه قابلیت های یاد شده باشد را گوشزد می کند.
خودراهبری و مدیریت دانش فردی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین ابعاد خودراهبری و مدیریت دانش فردی مدیران است. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه ی آماری آن، کلیه ی مدیران حوزه های آموزشی، پژوهشی، دانشجویی، اداری و مالی و همچنین مدیران گروه یا رؤسای بخش در دانشگاه های شیراز و علوم پزشکی مشهد را در سال تحصیلی 90-1389 دربر می گیرد. ابزار تحقیق، شامل دو مقیاس خودراهبری (شیخ نظامی، 1376) و مدیریت دانش فردی، (محقق ساخته) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین ابعاد خودراهبری و مدیریت دانش فردی مدیران مثبت و معنادارند
ساخت و اعتباریابی مقیاس هوش چندگانه ی زمینه ای براساس نظریه ی پنتاگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ساخت و اعتباریابی مقیاس هوش چندگانه ی زمینه ای براساس نظریه ی پنتاگونبود. روش پژوهش حاضر توصیفی واز نوع تحلیلی و پیمایشی بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای، کلیه ی دانشجویان ترم 6 و 8 این دانشکده انتخاب شدند. برای ساخت ابزار پژوهش، ابتدا زیرمقیاس ها و گویه های هوش چندگانه ی زمینه ای بر اساس مدل هوش یادگیری پنتاگون(چنگ،2000) بیرون کشیده شده و سپس اعتبار صوری، محتوایی و سازه و پایایی آن با استفاده از نرم افزارهای spss18 وLisrel 8.54 محاسبه و پس ازحذف ملاک ها و نشانگرهای غیر معتبر و بدون پایایی، مقیاس نهایی آماده شد. نتایج مطالعه بر اساس مقیاس ساخته شده نشان داد که 1- میانگین انواع هوش چندگانه ی زمینه ای دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی بالاتر از حد متوسط اما پایین تر از حد مطلوب می باشد. 2- بالاترین میانگین هوش چندگانه ی دانشجویان مربوط به هوش اجتماعی و پایین ترین میانگین مربوط به هوش سیاسی آنان می باشد. 3- بین میانگین انواع هوش های چندگانه ی دانشجویان رشته هایمختلف تفاوت معناداری وجود دارد. 4- بین میانگین انواع هوش های چندگانه ی دانشجویان زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد. 5- بین میانگین انواع هوش چندگانه ی دانشجویان خوابگاهی و غیر خوابگاهی دانشکده تفاوت معناداری وجود ندارد.
برنامه درسی تربیت معلم و الگوی اجرائی مشارکتی آن؛ راهبرد تحولی برای تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مبحث تربیت معلم از منظر چالش برانگیز ساختار برنامه درسی تربیت معلم و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز می شود که این گونه گونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهش های به عمل آمده هنوز نتوانسته اند به روشنی نشان دهند که کدام برنامه درسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفق تری را به کلاس های درس گسیل نماید. موقعیت مساله ای این مقاله در ایران را به شکل دقیق تر می توان با استفاده از کلید واژه «تمامیت خواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهده دار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهم ترین مظهر این سیاست تمامیت خواهانه و بخشی نگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت می کنند که تمامیت خواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاه ها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی می نمایند.
مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاه های تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامه درسی تربیت معلم با توجه به این ویژگی ها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفه های اساسی برنامه درسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت می کند.
تجربه حرفه ای اساتید در ارتباط با پدیده تدریس اثربخش در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مطالعه ی حاضر، تبیین پدیده ی تدریس اثربخش در آموزش عالی بر اساس تجربه ی حرفه ای اساتید دانشگاه به منظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی و توسعه ی مبانی پداگوژیکی و نظری تدریس در مراکز آموزش عالی است. رویکرد پژوهشگر در این بخش از پژوهش، رویکرد کیفی با استفاده از راهبرد پدیدار نگاری است. مشارکت کنندگان شامل 12 عضو هیئت علمی از اساتید دانشگاه کردستان بودند که از طریق نمونه گیری نوعی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه سازمان یافته جمع آوری شدند. روش تحلیل داده ها تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محور و منتخب بود. یافته های مربوطه نشان داد که مقوله های اساسی تدریس اثربخش ازنظر اساتید شامل 1) مهارت های ارتباطی؛ 2) خصوصیات آموزش دهنده و آموزش گیرنده؛ 3) مهارت های آموزشی و 4) عوامل زمینه ای است.
روش شناسی پژوهش های داخلی و خارجی مربوط به حوزه برنامه درسی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی همواره مهم ترین عنصر هر نظام آموزشی به شمار می رود که تحقیقات نسبتاً گسترده ای را به خود اختصاص داده است. این پژوهش با رویکرد کمی و با استفاده از روش تحلیل محتوای اسنادی به بررسی روش شناسی پژوهش های برنامه درسی در حوزه آموزش عالی پرداخت. به این منظور از میان پژوهش های انجام گرفته در این حوزه، تعداد 30 پژوهش داخلی از 13 مجله و 30 پژوهش خارجی از 14 مجله معتبر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که در پژوهش های خارجی برنامه درسی رویکرد کیفی، رویکرد غالب بود به طوری که 60% پژوهش ها مبتنی بر رویکرد مزبور بود. در این میان پژوهش های موردی و پدیدارشناسی به ترتیب با 50% و 5/37% دارای بیشترین کاربرد در میان پژوهشگران بود. همچنین نتایج پژوهش حکایت از آن داشت که در ایران رویکرد کمّی در ایران، رویکرد غالب پژوهشی با 50% فراوانی بود. در این میان روش پژوهش پیمایشی با فراوانی 8/85%، پرکاربردترین روش بود. همچنین این پژوهش نشان می دهد که روند پژوهش ها در تحقیقات داخلی و خارجی حاکی از روند کمی به سوی کیفی و ترکیبی است. البته این روند در تحقیقات خارجی فراوان تر بود.
رابطه بین فن آوری اطلاعات و ارتباطات و مؤلفه های مهندسی فرهنگی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی رابطه بین فن آوری ارتباطات و اطلاعات و مؤلفه های مهندسی فرهنگی در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته است. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری در سال 1392 بود. نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای انجام شد و نمونه آماری از میان جامعه انتخاب شد که شامل 22 مدیر و 120 کارمند بود. ابزار گردآوری داده ها، مشتمل بر دو پرسش نامه محقق ساخته فن آوری ارتباطات و اطلاعات و مهندسی فرهنگی بود. در تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش بیان گر آن بود که بین فن آوری اطلاعات و ارتباطات با مؤلفه های ارزش های محوری مهندسی فرهنگی (68/0=r)، استراتژی مهندسی فرهنگی (67/0=r) و رهبری مهندسی فرهنگی(64/0=r)، بیشترین همبستگی و با مؤلفه معیارهای موفقیت در مهندسی فرهنگی (51/0=r)، کمترین همبستگی در دانشگاه وجود دارد. در کل، بین فن آوری اطلاعات و ارتباطات با مهندسی فرهنگی دانشگاه ارتباط وجود دارد. نتیجه این که؛ فن آوری اطلاعات و ارتباطات در اجرای هر یک از مؤلفه های مهندسی فرهنگی می تواند نقش مهم و به سزایی داشته باشد.
طراحی الگوی مفهومی برای سنجش تحصیلی دانشگاه باز و از دور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، طراحی و اعتباریابی الگوی مفهومی برای آزمون های دانشگاه باز و از دور است. روش تحقیق از نوع آمیخته (کمی و کیفی) است. جامعه تحقیق، اعضای هیأت علمی دانشگاه پیام نور ایران در سال تحصیلی 93-1392 بودند. حجم نمونه کمی طبق جدول کرجسی و مورگان، 286 نفر تعیین شد که به طور تصادفی انتخاب شدند. نمونه کیفی شامل 7 متخصص طراحی سؤال بود که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق، پرسش نامه محقق ساخته با 58 سؤال با پایایی 964/0 و مصاحبه نیمه ساختار مند بود. عناصر پنج گانه فلسفه،اهداف،طراحی،اجرا و ارزیابی نتایج و هم چنین شاخص های سه گانه هر عنصر مورد تحلیل توصیفی و آزمون t تک گروهی قرارگرفتند. نتایج نشان داد که عنصر فلسفه از میانگینی در حد ملاک (9) و سایر عناصر میانگینی بالاتر از ملاک داشتند و هر 5 عنصر در سطح 99% معنی دار بودند. شاخص های چشم انداز توسعه، فلسفه آموزش عالی و دانشگاه باز و از دور عنصر فلسفه، میانگینی در حد ملاک (6/3) و 99% معنی داری؛ شاخص های اهداف دانشگاه، اهداف شاخه، رشته و گروه از عنصر اهداف، میانگینی بالاتر از ملاک و 99% معنی داری؛ شاخص های قوانین ارزشیابی و کیفیت آزمون از عنصر طراحی، میانگینی بالاتر و معنی داری 99% داشتند؛ اما شاخص استاندارد طراحی سؤال میانگینی در حد ملاک داشت که معنی دار نبود. شاخص های سیاست و شیوه اجرا از عنصر اجرا، میانگینی در حد ملاک و 99% معنی داری و شاخص شرایط اجرا میانگینی بالاتر از ملاک و 95% معنی داری داشت. دو شاخص تصحیح و نمره گذاری از عنصر ارزیابی، از میانگینی در حد ملاک و شاخص تحلیل و بازخورد میانگینی بالاتر از ملاک برخوردار و هر سه شاخص 99% معنی دار بودند. یافته ها نشان دادند که می توان از این الگو در طراحی آزمون های دانشگاه باز و از دور استفاده کرد.
رابطه سواد فن آوری اطلاعات با تفکر انتقادی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد فن آوری اطلاعات با مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی می باشد . این پژوهش از لحاظ ماهیت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری بود. از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 331 نفر از آنها به صورت تصادفی ساده ، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی و پرسش نامه محقق ساخته سواد فن آوری اطلاعات است که روایی آنان از نظر متخصصان گروه علوم تربیتی بررسی و تأیید شد. پایایی پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک گروه 30 نفری ، برای پرسش نامه سواد فن آوری اطلاعات 0/93 و برای پرسش نامه تفکر انتقادی 0/80 محاسبه گردید. با عنایت به این که مفروضه های آمار پارامتریک برقرار بود، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین سواد فن آوری اطلاعات با مهارت های تفکر انتقادی (خلاقیت ، بالیدگی و تعهد) در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی رابطه ای وجود ندارد. لذا، نتایج نشان دهنده آن است که داشتن سواد فن آوری اطلاعات در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی، دلیلی بر وجود تفکر انتقادی در بین آنان نمی باشد. شاید بتوان، بهترین دوران پرورش تفکر افراد با استفاده از فن آوری اطلاعات را، دوران قبل از ورود آنان به آموزش عالی دانست.