مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تطابق عوالم
حوزه های تخصصی:
موضوع تحقیق حاضر، رابطه مفهوم تصوری و مصداق در نظام فلسفی صدرالمتألهین است. فرضیه مطابقت اقسام مفهوم تصوری و مصداق در این مقاله به ثبوت میرسد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه و بنا به اصل تطابق عوالم و وحدت ماهوی حقایق، مطابقت مفاهیم تصوری و مصداق اثبات میگردد. در مفاهیم ماهوی جزئی، با حصول صور ادراکی مماثل صور طبیعی در نفس؛ و در مفاهیم ماهوی کلی از سه وجه: 1 ) اتحاد نفس با عقل فعال 2)مشاهده صور عقلی 3)کلی طبیعی و افراد، مطابقت مفهوم و مصداق توجیه میشود. معقولهای ثانی منطقی که از عوارض معقولهای اوّل میباشند رابطه انطباقی با مصداق ذهنی (معقول اوّل و معقول ثانی منطقی) دارند. معقولهای ثانی فلسفی بجز مفاهیمی که طبیعت محصل ذهنی و خارجی ندارند، ما بازاء خارجی دارند. دلیل صدرالمتألهین بر اثبات این مطلب آنست که در ظرف هر نسبتی دو طرف نسبت وجود دارد. معقول ثانی فلسفی رابطه انکشافی با مابازاء دارد و بر آن منطبق است.
تطابق عوالم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به عوالم متعدد و استدلال بر آن از دیر زمان در السنه عام و کتب خواص پیوسته نقش بسته است و دانشمندان استدلال های متعددی بر اثبات آن اقامه کرده اند. این عوالم بر هم متطابق اند؛ یعنی هر عالم مادون به منزله ظل عالم مافوق است، و عالم بالاتر همان عالم پایینی است منهای نواقصش. از جهت حضور نیز عوالم بالا در تمام مراتب پایین حضور دارند و لاعکس؛ به عبارت دیگر هر آنچه در عالم طبیعت با وجودی مادی و جسمانی یافت می شود، در عالم مثال و عقل و عالم اله نیز یافت می شود؛ اما با وجود مثالی و عقلی و الهی، نه با وجود مادی و طبیعی؛ همین طور هر آنچه در عالم مثال هست، سایه ای است از حقیقتی قوی تر که در عالم عقل و روح وجود دارد، و آنچه در عالم عقل یا عالم بالاتر از آن وجود دارد در واقع وجود برتر همان وجودی است که در عوالم پایین تر وجود دارد. از این نوع بالاتری و پایین تری به «حقیقة» و «رقیقه» تعبیر می کنند، به این نحو که هر پایینی رقیقة حقیقت بالاتر از خود است.
تطابق ظهور ملکی با حقیقت ملکوتی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
149 - 164
حوزه های تخصصی:
قاطبه دانشمندان مسلمان بر اساس دلالت آیات قرآن و بر پایه مبانی علمی، القای معانی و الفاظ قرآن را الهی دانسته اند.در مقابل، دیدگاه شاذی تنها القای حقیقت وحی و معانی آن را از سوی خدا، و گزینش الفاظ و واژگان وحیرا از سوی پیامبر می داند. به اقتضای این نظر، شخصیت پیامبر، تاریخ زندگی و احوال روحی او اعم از غم و شادی، در چگونگی انتخاب گزاره ها و واژگان وحی و اوج و حضیض آیات تأثیر گذار است. در این میان، معدودی قائل شده اند که برای قابل فهم کردن حقیقت متعالی وحی به اذهان مردم، پیامبر به ناچار در مورادی از دانش رایج در جامعه خود استفاده کرده است؛ دانسته هایی که چه بسا در ادوار بعدی و بر اساس پیشرفت علم بطلان آنها به اثبات رسیده است؛ در حالی که وی تنها مأمور ابلاغ وحی الهی بوده است. در این مقاله تبیین می شود که قرآن همانند همه موجودات عالم، مراتبی دارد که این مراتب کاملاً با یکدیگر تطابق دارند و در نتیجه، مرحله لفظی و ملکی قرآن بازتاب دهنده مرتبه ملکوتی آن است و بر مبنای اصل انطباق در همه مراحل، چیزی جز حق و صدق وجود ندارد. البته با این لحاظ که قرآن کلام وحی است و حقیقتی مستقل از وجود طبیعی پیامبر (ص) دارد.
تأثیر مبانی وجودشناسی ابن عربی در شکل گیری آموزه تجسم اعمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تجسم اعمال» یا همان رابطه تکوینی اعمال و اعتقادات انسان با لذات و آلام اخروی، یکی از مهمترین و پیچیده ترین مسائل مطرح شده در معاد است. عرفا پیش از فلاسفه به این مساله اشاره کرده و زوایای آنرا بر اساس شهود و نقل، تبیین کرده اند. در این مقاله سعی شده مبانی وجودشناختی ابن عربی که در تجسم اعمال نقش مستقیم یا حتی غیر مستقیم دارند، مورد بررسی قرار گرفته و رابطه آنها با تجسم اعمال روشن گردد. مبانی بررسی شده در این مقاله عبارتند از: وحدت وجود، تجلی، تطابق عوالم هستی و تجدد امثال. در بین مبانی مذکور، وحدت وجود و تجلی تاثیر غیر مستقیم در ایده تجسم اعمال داشته و از سوی دیگر مبانی تجدد امثال و تطابق عوالم هستی، تاثیر مستقیم در شکل گیری این دیدگاه داشته اند. بر اساس این مبانی، چیزی در عالم هستی معدوم نشده و با توجه به ظهور و بطون تجلیات، مرگ عبارت است از انتقال عالم ظهور به عالم بطون و تجسم اعمال چیزی جز اظهار همان باطن نخواهد بود. لذا اعمال انسان از بین نرفته و در عوالم دیگر عینیت و ظهور خواهند یافت.
نقش نظریه تطابق عوالم در علم الهی و حل معضل اصلی معرفت شناسی در نظام صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۳
55 - 83
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا نظریه تطابق عوالم را از عرفان برای اثبات علم تفصیلی خداوند در مقام ذات وارد فلسفه خویش می نماید. ایشان بدون کمترین انحرافی از اصالت وجود و بدون آنکه کوچک ترین آسیبی به وجود بحت و صرف و بسیط بودن خداوند برسد، حضور ماهیات را در عوالم برتر و حتی عالم الوهیت به اثبات می رساند؛ آن گاه با توجه به علم خداوند به ذات خویش، علم خداوند به جمیع اشیا و ماهیات را در مقام ذات به اثبات می رساند. چگونگی حضور ماهیات در عوالم برتر که ثمره تطابق وجودی عوالم است، دستاوردی است که نه تنها علم الهی بلکه معضل اصلی معرفت شناسی یعنی چگونگی حکایتگری مفهوم ذهنی نسبت به خارج را نیز حل می نماید. ملاصدرا وحدت ماهیت را در دو موطن عین و ذهن مسلم می داند و از سوی دیگر این همانی وجودی را مناط علم و منشأ تطابق ماهوی معرفی می کند. با توجه به حدّ وجودبودن ماهیت و تفاوت درجه وجود عینی و ذهنی، چگونگی تطابق ماهوی عین و ذهن محل سؤال بوده و حلّ آن در فهم چگونگی تطابق عوالم است که مسئله مورد پژوهش ماست.
بررسی نظریه تطابق عوالم و نقش آن در تبیین رابطه وجود علمی و عینی ممکنات در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین همچون غالب فیلسوفان مسلمان، علم ذاتی الهی به ممکنات را علم پیشین دانسته و این علم را از سنخ علم فعلی میداند، لیکن فاعلیت علم الهی در منظومه حکمت متعالیه، معنای متفاوتی نسبت به تفسیر مشهورآن دارد. دریافت این معنای متفاوت، رهین التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظریه تطابق عوالم است که بجای قائل بودن به «تطابق سنخی» میان عوالم علمی و عینی، بر «تطابق عینی» آنها تأکید میکند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، درصدد عرضه تبیینی دقیق از برداشت ملاصدرا درباره نظریه تطابق عوالم است، و البته لازم بذکر است که قواعد فلسفی متعددی همچون قاعده «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء» و «عینیت علم اجمالی و تفصیلی» در حکمت متعالیه، متأثر از آن هستند. آنچه دغدغه صدرالمتألهین را در جامعیت وجودی نسبت به وجودات خاصه شکل میدهد، ترسیم اشتمال وجودی وجود جمعی بحقایقی است که هرکدام همچون گوهری جامع، تمام سکنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنین شرایطی، علم به این گوهر وجودی که حقیقت وجود مادون محسوب میشود، عین علم به جمیع احوال و اوضاع وجود خاص است.
حاکمیت اصل تطابق عوالم در تبیین «تجسم اعمال» در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳
27 - 46
حوزه های تخصصی:
نظریه «تجسم اعمال» به معنای تجسم یافتن نیّت ها، افکار و اعمال انسان در نشئه بعد، یکی از آموزه های مطرح در معادشناسی اسلامی است که مدافعان و منتقدانی دارد. ملاصدرا با استفاده از اصول شاخص حکمت متعالیه، براهینی برای اثبات عقلانی این موضوع ارائه داده است. اصل حاکم بر این براهین «تطابق عوالم»است. تطابق عوالم به معنای حضور عوالم مادون در عوالم مافوق به نحو اعلی و اشرف در حکمت متعالیه بر مبنای اصول صرافت، بساطت و تشکیک وجود و وجود رابط معلول، اثبات می شود. ملاصدرا با اصل تطابق عوالم، تجسم اعمال را اثبات و تبیین می نماید. اثبات تجسم اعمال طبق اصل تطابق عوالم به نوعی اثبات معاد جسمانی را نیز در پی دارد. علاوه بر این که استدلال دیگر ملاصدرا بر معاد جسمانی بر مبنای اتحاد عاقل و معقول و قابل ارجاع به استدلال، طبق تطابق عوالم است.
تأثیر مبانی وجودشناختی ملاصدرا در درک برخی معارف دین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
کارکرد هرمنوتیک و تفسیر عقلانی معارف ِ دین با رویکرد وجودشناسی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه ملاصدرا می باشد. مسئله اصلی این جستار چگونگی درک معارف دین با ادله فلسفی از منظر ملاصدرا است. در این نوشتار تلاش شد به تبیین نظریات ایشان در درک معارف دین بر مبنای اصول ویژه وجود شناسی ازجمله: اصالت وجود، تشکیک وجود و از مسیر تدرج مراتب انسانی، نظریه تطابق عوالم و حرکت تکاملی نفس بپردازیم. در این تبیین دین شناسان حقیقی و در رأس آنها انسان کامل با شهودِ این حقیقت که وجود خداوند باریتعالی در بالاترین مرتبه هستی است و همه عوالم جلوه های متنوع از وجود واحد او هستند به درک عالی معارف دین می رسند و دیگر انسانها متناسب با مرتبه وجودی خویش براساس حرکت جوهری نفس از دریای حقیقت قرآن و معارف دین بهره می برند؛ اما درک حقیقی کلام حق تعالی تنها از آن کسانی است که در اثر ارتقاء وجودی و اتحاد با عوالم برتر، به کمک مکاشفه و شهود و عقل رسته از محدودیتهای عالم ماده، توانسته اند در مواردی به تأویل صحیح متن وحیانی نائل آیند. تأویل صحیح، نخست از فهم الفاظ (تفسیر ظاهری) آغاز می شود سپس در مرحله بعد مفسر با بهره مندی از شهود با روح و باطن جهان اتحاد معنوی برقرار کرده و در نتیجه آن به حقایق باطنی نظام فرودینی می رسد که رقیقه عالم و عقول و مطابق با آن است.