مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تبیین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین دین و مبانی اسلامی با علوم اجتماعی پرداخته است. هدف این نوشتار یافتن پاسخ های قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام به پرسش هایی است که در روایت های گوناگون رویکرد گزینش عقلانی، پیرامون متغیرهای اثرگذار در تعریف، شکل گیری و کنترل کجروی مطرح است. از این رو، محورها و پرسش های اساسی موردنظر در این روایت ها، گردآوری و در مقوله هایی موضوعی دسته بندی شده است. مقوله ها به شکل پرسش بر قرآن کریم و منابع حدیثی شیعه، عرضه، و محصول در قالب توصیف دیدگاه های قرآنی و حدیثی ناظر به آنها سامان دهی شده است. تحقیق از نوع «تحلیل محتوای توصیفی و کیفی»، و هدف جزئی پژوهش، «تحلیل محتوای قرآن و منابع روایی و تفسیری» است. موضوع مقاله عبارت است از: توصیفِ نگاه قرآن و احادیث شیعه پیرامون ابعاد نقش آفرینی «گزینش عقلانی» در تعریف، تبیین و کنترل کجروی.
کار کردهای رهیافت عقلی در بحث از تبیین علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسش های مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانع کننده ای نیافته اند. این نوشتار قابلیت های عقلگرایی را در پاسخ به این پرسش ها بررسی می کند. دیدگاه عقلگرایانه ای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات مربوط به تبیین ناشی از سیطرة رویکردی تجربه گرایانه است و موفقیت رهیافت عقلی در حل این مشکلات، حتی از نگاهی عملگرایانه نیز دلیلی کافی برای لزوم بازخوانی و احیای این رهیافت به حساب میآید و چالشی جدی در برابر رهیافت تجربی است که با سیطره بر فلسفة علم، بیشتر در مسئله سازی و تولید معضلات فکری و فلسفی موفق بوده است تا در ارائة راه حلی برای آنها.
تحلیل روش شیخ اشراق در مسئله تبیین
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین ارکان نظام های فلسفی، قدرت تبیین گری آن هاست. به گونه ای که این ویژگی می تواند سبب تمایز مکاتب فکری و نظامهای فلسفی از یکدیگر باشد. شیخ اشراق به عنوان یک فیلسوف، آگاهانه در صدد ارائه تبیین های علّی بوده و با بهره برداری از منابع مختلف، تبیین های متنوّعی را در آثارش به نمایش گزارده است. در نگاه روش شناختی به منظومه فکری او پنج دسته تبیین را می توان مشاهده کرد: تبیین های هستی شناختی، تبیین های معرفت شناختی، تبیین های علمی- تجربی، تبیین های کشفی- شهودی و تبیین های قرآنی- کلامی. با توجه به محوریت نور و نوع هستی شناسی تشکیکی شیخ اشراق، تبیین های او نیز یکسان نیست؛ برخی از آنها مراتب طولی، برخی دیگر تبیین های عرضی اند که خود به مجامع و غیرمجامع قابل تقسیم اند. درواقع، الگوی شیخ اشراق در روش شناسی تبیین یک الگوی میان رشته ای است که هم او را از دام مغالطه تحویلی نگری نجات می دهد و هم او را از تناقض گویی مبرّا می کند و هم به تبیین های او خاصیت کارآمدی بیشتری می بخشد.
مطالعة انتقادی دیدگاه نصر حامد ابو زید در باب ماهیت وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نصر حامد ابو زید، متفکّر مصری، در کتاب هایی که در زمان اقامتش در مصر نوشت، کوشید با اتّکا به نظریة خیال در صوفیه، تبیینی طبیعی و غیرمتافیزیکی از وحی ارائه کند؛ چه آنکه او از تبیین های فراطبیعی نسبت به امور دینی پرهیز داشت. بدین منظور، او از مقایسة نبوّت و کهانت بهره برد، تا آن را از جهت فرهنگی مقبول و آشنا معرفی نماید. چنین نگرشی به ماهیت وحی، با اشکالاتی مواجه است. نخست آنکه از جهت فرهنگی، بررسی ابو زید در مورد کهانت و شیوع فرهنگی آن کافی نیست، و به همان اندازه در تبیین نیز دچار دشواری است. دوم آنکه خرافه های فرهنگی، مانند کهانت، نمی تواند توجیه مناسبی برای وحی ارائه کند. و دست آخر اینکه مدّعای او، با شواهد درون دینی یعنی آیاتی از قرآن سازگار نیست.
از سوی دیگر، تبیین ماهوی او نیز مقصود او را بیان نمیکند و مسئلة خیال و رؤیا فرافکنی مسئلة تبیین است. همچنین اگر تقریری حداکثری از نظر صوفیه صورت گیرد، با وحی زبانی ـ که دیدگاهی رایج است ـ سازگار نخواهد بود؛ چنانکه با مبانی معرفت شناختی ابو زید نیز سازگاری ندارد؛ زیرا معرفت شناسی صوفیه چیزی جز وجودشناسی ایشان نیست، و در روش های پدیدارمحور نمیتوان چنین تبیینی را پذیرفت.
فلسفه پژوهش تربیتی: بررسی بنیادهای فلسفی پارادایم های تبیین، فهم و انتقاد و تحلیل نقش و جایگاه هر یک در پژوهش تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی بنیادهای فلسفی سه پارادایم پژوهشی تبیین، فهم و انتقاد و تحلیل نقش و جایگاه هر یک در پژوهش تربیتی است. روش پژوهش نیز تحلیل تطبیقی از رویکردهای پژوهش کیفی است. در پارادایم تبیین، با پذیرش هستی عینی و مستقل جهان از آدمی، پیروی جهان اجتماعی از جهان طبیعی و جدایی واقعیت از ارزش، حقیقت در انطباق با واقعیت سنجیده می شود و از این رو هدف از پژوهش در تعلیم و تربیت همچون علم های طبیعی، تبیین علی و پیش بینی رفتار آینده بر بنیاد مطالعه رفتار کنونی قلمداد می شود. در پارادایم فهم با پذیرش تفاوت بنیادی علم های انسانی و طبیعی و با نقد بنیادهای هستی شناسانه و شناخت شناسانه پارادایم تبیین، بر اهمیت دو چندان تفسیر و فهم بویژه در قلمرو تربیت تأکید می شود؛ در فرایند پژوهش تربیتی، معنابخشی به رفتارهای آدمی از سوی پژوهشگری است که خود تفسیرکننده و معنا بخش است. این پارادایم به سبب پذیرش جدایی واقعیت از ارزش و علم های طبیعی از انسانی، نقد شده است و بر در کار بودن فهم در هر پژوهشی تأکید شده است. از سوی دیگر آدمی بیش از دلبستگی های فنی و عملی، در جستجوی تغییر جهان برای آزادی و دادگری بیشتر است و روش آن نیز انتقاد است و در این راه یکی از راهکارهای مهم، فراهم کردن وضعیت آرمانی گفت و گو است. بر بنیاد یافته های پژوهش در بررسی چیستی و چرایی پژوهش تربیتی، رویکرد پیوستاری به جای رویکرد پارادایمی، برگزیده شده و استدلال شده است که هر پژوهش تربیتی دربردارنده تبیین، فهم و انتقاد است. در پایان نیز به برخی تلویح های چنین نگرشی اشاره شده است.
روش شناسى تبیین در علم کلام ] نکته پژوهشى ـ 17 [
حوزه های تخصصی:
چکیده : موضوع علم کلام اعتقادات دینى است و متکلّم در شش بخش به فعالیت مى پردازد: استنباط آموزه هاى اعتقادى، تبیین، تنظیم، اثبات آنها، پاسخ به شبهات و نقد و بررسى مکاتب معارض. این مقاله به بررسى روشهاى تبیین در علم کلام اختصاص دارد. تبیینْ بیان گزاره هاى استنباط شده به زبان مخاطب است، به گونه اى که براى وى قابل فهم باشد. هر تبیینى نیازمند رعایت شروطى چون: رعایت سطح فهم و پیش فرضهاى مخاطب، لحاظ موضوع و محتواى مورد تبیین، لحاظ شرایط زمان و مکان و در نهایت لحاظ شروطى نسبت به تبیین گر است. در تبیین مى توان از روشهاى مختلف بهره گرفت که اهم آن عبارت اند از: تعریف مفردات، ذکر تاریخچه، ذکر مبانى، بیان لوازم، مطرح کردن احتمالات مختلف و برگزیدن احتمال درست، طرح سؤال و بیان مثال و تشبیه.
بررسی و تحلیل رمان نفرین زمین بر اساس الگوهای تبیین در علوم اجتماعیِ لیتل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان نفرین زمین بیش از این که یک اثر هنری باشد، سندی اجتماعی است. آل احمد در این اثر ارزشمند کوشیده تا تحلیلی اجتماعی از عصر خود ارائه کند و نسبت به وقوع تجدد که از دیدگاه او آفت هایی بنیان کَن در پی دارد، اخطار دهد. بدین جهت این اثر پخته ترین اثر داستانی و گلچین افکار اجتماعی او و متضمن یک تئوری اجتماعی است. در این نوشته تئوریِ منعکس شده در رمان نفرین زمین را با مدل های معروف تبیین1 در علوم اجتماعی تطبیق می دهیم تا هم ارزش اجتماعی و تاریخی نفرین زمین و هم جایگاه بینش اجتماعی این روشنفکر مطرح و صاحب قلم که آثارش هنوز هم خواننده و طرف دار دارند، در عرصة نظریه پردازی اجتماعی بیش از پیش روشن شود. دریافت پایانی ما در این پژوهش آن است که تئوری آل احمد فقط با یک مدل قابل تبیین نیست، بلکه برای تبیین آن باید از چند مدل استفاده کرد. علاوه بر این تمام نظریات او صائب و قابل دفاع نیستند و برخی با ضعف های اساسی مواجهند.
تبیین در علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پس از درآمد، دو گزارش کم و بیش تفصیلی از تاریخ علم- از خطه دانش پزشکی- نقل شده است تا عیان شود دانشمندان هرگاه با مشکلی رویاروی می شوند. عملاً چگونه آن را حل کرده، تفسیر و تبیین می کنند. سپس از انواع گوناگون تبیین سخن به میان می آید، تعریف و توصیف می شوند. در پی آن، همین تبیین های گوناگون بررسی انتقادی می شوند. در پایان، ابتدا مشرب تجربه گرایی تشریح می شود و سپس به معضل اندیشه سوزی در تجربه گرایی اشارت رفته، مستدل شده است بدون گره گشایی از آن، نمی توان ملتزم به تجربه گرایی شد.
علوم اجتماعی و علوم طبیعی؛ شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفة علوم اجتماعی، عده ای بر شباهت علوم اجتماعی و طبیعی، از حیث موضوع و روش و هدف تأکید دارند و عده ای دیگر به تفاوت های بنیادین میان آنها، در این جنبه ها قائل اند. مهم ترین استدلال های دو دسته برای ادعاهای خود، فهرست وار در این مقاله آمده است. از جمله موضوعات مورد اختلاف که در اینجا بیان شده است، میتوان به آزمایشی بودن یا نبودن علوم اجتماعی، وجود داشتن یا نداشتن قوانین کلی در علوم اجتماعی، و تفاوت های پیش بینی و تبیین در علوم طبیعی و علوم اجتماعی اشاره کرد. آیا موضوعات مورد مطالعه در علوم اجتماعی، ویژگیهای منحصر به فردی مانند معنادار بودن دارند که آنها را به لحاظ ماهیتی، از پدیده های مورد مطالعه در علوم طبیعی متمایز کند؟ آیا از روش های به کار رفته در علوم طبیعی که کارامدی خود را در حیطة مطالعة پدیده های فیزیکی و زیستی نشان داده اند، میتوانیم در مطالعة پدیده های اجتماعی استفاده کنیم؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا باید چنین کنیم؟ یا میتوان اهداف متفاوتی، در دو حیطة علوم اجتماعی و طبیعی در نظر گرفت که مانع این کار شود؟ مقالة حاضر به پاسخ های متفاوتی که اشاره میکند در ادبیات فلسفة علوم اجتماعی، به این پرسش ها داده شده است.
مبانی فلسفی مردم شناسی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه مطالعات علم، تبیین فلسفی اولین رویکرد به علم بود که از اواخر قرن نوزدهم شروع شد و سبب پیدایش مکاتبی همچون پوزیتیویسم، ابطالگرایی و برنامه های پژوهشی لاکاتوش در قرن بیستم شد. از نیمه دوم قرن به بعد مکاتب هایی همچون مکتب اجتماعی ادینبورا سعی کردند تا تبیین های اجتماعی از علم ارائه دهند. مطالعاتی از این دست، علم را نه صرفا مجموعه ای از گزاره ها بلکه حاصل فعالیت جامعه ای با عنوان جامعه فیزیکدانان، شیمی دانان و... می دیدند که ویژگی های اجتماعی آنها در ظهور و پیدایش نظریه های علمی تاثیری مهم دارند. از دهه هفتاد به بعد رویکرد نوینی به علم به وجود آمد که همچون رویکرد اجتماعی به علم دو ساحت جداگانه برای علم و جامعه قایل نبود که به تاثیر آنها بر یگدیگر بپردازند، بلکه علم را یک «شکل زندگی» می دید که برای فهم آن باید از روش های مردم شناسی استفاده کرد. این روش بدنبال ارائه تبیین فلسفی یا اجتماعی از علم نبود بلکه می کوشید تا توصیفی از فعالیت علمی در جامعه مورد نظر ارائه کند. چنین رویکردی به علم مبتنی بر نگرشی فلسفی خاصی است. این مقاله سعی دارد تا با بیان روش مردم شناسی علم، مقومات فلسفی آن را بر اساس نگرش های فلسفی ویتگنشتاین دوم نشان دهد.
واکاوی مولفه های اساسی روش هرمنوتیکی ریکور برای فهم متون درسی و تاثیر آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مؤلفه های اساسی روش هرمنوتیکی ریکور برای فهم متون درسی است. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل رویکرد ریکور به هرمنوتیک، فهم از درون فرد حاصل شده و تحمیلی نیست. بنابراین، فرایند تفسیر متون درسی که در دیدگاه ریکور «قوس هرمنوتیکی» نام دارد، شامل سه مرحله تبیین، فهم و اختصاص دادن می باشد. بدین ترتیب، متربی در نقش مفسر با طرح این سوال که متن درسی چه چیزی می گوید؟ به کاوش پرداخته و ماهیت درونی متن را آزمون می کند، آنگاه در پاسخ به این سوال که متن درسی درباره چه چیزی صحبت می کند؟ می کوشد تا عوامل بیرونی متن درسی را در ارتباط با زندگی و رسیدن به فهم عمیق تر احیا کند. سپس، در گام سوم با اختصاص جهان متن درسی به خود، افق مفسر (دانش و آگاهی هایش) گسترش می یابد. بر این اساس، معلم هرمنوتیست ابتکار و آزادی مشروط در کلاس درس را پذیرفته و دانش آموزان را تشویق می کند تا در حلقه های کندوکاو به جستجوی معنای متن درسی بپردازند.
علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی: مسئله امکان پذیری و راهبردهای رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، به ایجاز، دلایلی برای امکان پذیریِ علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی ارائه و در بخش دوم مقاله، بسته ای راهبردی، برای تحقق آرمان علوم انسانی ـ اجتماعی اسلامی ارائه شده است. ایده اولیه این راهبردها در گفتگو با صاحب نظران جمع شده و در مرحله تبویب، تنقیح، تقویت و تبیین راهبردها از جلسات پنل با حضور متخصصان حوزة سیاست علم و آینده پژوهی استفاده شده است. راهبردهای پیشنهاد شده، در ذیل این پنج راهبرد کلان، انسجام یافته اند: 1. تبیین ضرورت علوم انسانی ـ اجتماعی اسلامی؛ 2. تبیین مبانی، نظریه ها و روش های برآمده از دین در حوزه علوم انسانی ـ اجتماعی؛ 3. تقویت فعالیت های سیاست گذارانه در عرصه علوم انسانی ـ اجتماعی؛ 4. تقویت و جهت دهی جامعه علمی کشور در این حوزه از علوم؛ 5. بهره برداری از علوم انسانی ـ اجتماعی حاصل آمده با رهیافت اسلامی.
مسأله تبیین و فهم در تاریخ از دیدگاه دیلتای و ریکور
حوزه های تخصصی:
در تاریخ علم هرمنوتیک، مسأله تبیین و فهم با دیلتای تبدیل به یکی از مسائل خاص و مناقشه برانگیز هرمنوتیک شد. بعد از وی به خصوص ریکور به طور خاص بدین مسأله پرداخت. این مقاله بر آن است تا به پیگیری مباحثه ریکور با دیلتای بپردازد و اینکه هر یک از این دو، درباره تبیین و فهم چه نظری دارند. در این مسیر همچنین به تجربه زیسته در منظر دیلتای و متن ریکور پرداخته می شود. این اصطلاح در درک و فهم نظرات این دو راجع به تبیین و فهم نقش اساسی دارد.
علیّت ارسطویی یا تبیین ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه علم در عصر حاضر معتقدند کلمه علت (cause) که در ترجمه های آثار ارسطو وجود دارد اشتباه است و هیچ گاه منظور ارسطو از معادل یونانی این کلمه (aitia, aition)، آن چیزی نبوده که فلاسفه اسلامی و بعد، فلاسفه مدرسی می فهمیدند و واژه علت یا causeرا به جای آن برگزیده اند. به اعتقاد آنها ارسطو تنها به فکر تبیین چگونگی پیدایش پدیده های عالم بوده و کاری به علل فراطبیعی پیدایش این پدیده ها نداشته است؛ ازاین رو علت نزد او چیزی جز تبیین نبوده است و علل چهارگانه، تبیین های چهارگانه ای هستند که ارسطو از آنها استفاده می کند تا پیدایش، حرکت و دگرگونی را تبیین کند. این دسته از فلاسفه با تغییر اصطلاح علت به تبیین درصدد اصلاح سوءفهم های حاصل از اندیشه ارسطو هستند. با بررسی آثار ارسطو و نیز نواقصی که در نظریه تبیین وجود دارد به خوبی می توان نادرستی سخن فلاسفه علم را ثابت کرد و نشان داد که ارسطو نه تنها به تحلیل چگونگی پیدایش نظر داشته است، چرایی پیدایش نیز برایش بسیار مهم بوده است.
کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی با تکیه بر متون کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقصود از روش عقلی و روش نقلی در این نوشتار منبع بودن عقل و نقل در کسب معرفت است؛ اما عقل گذشته از منبع بودن، در روش نقلی نیز نقش آفرینی می کند. بدیهی است در روش نقلی، عقل نیز کارایی دارد، ولی نه به منزلة منبع بلکه به مثابه ابزاری در اختیار متن. کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی به معنای نقش آفرینی عقل در استنباط و دفاع از نقل است. نشان دادن نحوة به کارگیری عقل در استفاده کردن از متون وحیانی در کسب معرفت یکی از ضرورت های این تحقیق است که در کتب کلامی کمتر به این امر مهم پرداخته و بیشتر به تبیین نقش های کلی عقل اشاره شده است. هدف از این نوشتار تبیین نقش های مختلف عقل به منزلة ابزاری در اختیار نقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته می شود. به همین جهت به کتب کلامی جهت یافتن نمونه های مختلف به کار گیری عقل در بهره بردن از نقل مراجعه می شود. نقش استنباطی، نقش تبیینی دفاعی و نقش اعتباربخشی از جمله کارکردهایی اند که در نوشتة حاضر بدانها اشاره شده است.
تحلیلی مفهومی از روش «تبیین» و کاربرد آن در تربیت اخلاقی با تاکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی بخش های مختلفی هم چون، ارتقای معرفتی، تعالی عاطفی- انگیزشی، تقویت اراده و شکل دهی ملکات فاضله اخلاقی دارد. در این میان، تحکیم مبانی معرفتی از جایگاه پایه ای برخوردار است و اصلاح سایر مولفه ها نیز بدون اصلاح شناخت های متربی امکان پذیر نمی باشد. برای معرفت بخشی کارآمدتر متربیان، می توان از روش قرآن برای تعلیم و تفهیم مطالب بهره جست؛ روشی که می توان آن را، روش ""تبیین"" نامید. این پژوهش، تحقیقی کاربردی است که با رویکرد درون دینی و با شیوه تحلیل آیات مربوطه از قرآن کریم انجام گرفت تا ابعاد و مولفه های شیوه ""تبیین"" –تبیین کننده، شیوه تبیین و مخاطب - روشن شود. سپس کاربرد این شیوه در تربیت اخلاقی تشریح شد و بر اساس یافته ها، وضع موجود برنامه های تربیت اخلاقی کشور مورد بررسی آسیب شناسانه قرار گرفت و مشخص شد که تمام مولفه های مورد نظر(محتوای کتب درسی، روش تدریس، شیوه های ارزشیابی و مهارت های مربی) از شیوه تربیتی تبیین فاصله زیادی دارند. در نهایت پیشنهاداتی کاربردی جهت تغییر و اصلاح روش های تربیتی موجود و جایگزین نمودن آن با روش قرآنی تبیین، برای دو نظام رسمی و غیر رسمی تربیت اخلاقی، به تفکیک مطرح گردید.
رویکردی به تبیین: انواع تبیین علمی در پژوهش های تاریخ محور
حوزه های تخصصی:
تبیین پاسخ به پرسش چرایی یک پدیده یا رویداد است، همانگونه که توصیف به پرسش از چگونگی وقوع پدیده یا رویداد می باشد. برای تبیین انواع گوناگونی را برشمرده اند. در این جستار به انواع تبیینی که در تحقیقات تاریخی از آنها برای توضیح علل وقوع پدیده-ها بهره گرفته می شود، پرداخته شده است. تبیین های رایجی که پژوهشگر تاریخی برای توضیح علل وقوع پدیده ها استفاده می کند شامل: تبیین قانونیت باوری، تاریخیت باوری (تفسیری)، تبیین تکوینی، تبیین خلاف واقع، تبیین تطبیقی، تبیین کارکردی و تبیین ساختاری می باشند. پژوهشگر تاریخی با توجه به هدف تحقیق خود و ماهیت پدیده مورد بررسی و با توجه به رویکرد های هستی شناسی و معرفت شناسی، از بین روشهای تبیینی فوق الذکر، دست به گزینش نوع تبیین مورد نظر برای توضیح علل وقوع پدیده مورد بررسی می زند. مقاله حاضر به مروری اجمالی بر فلسفه تاریخ و انواع تبیین تاریخی پرداخته و شیوه های تبیینی هر کدام از این تبیین ها را با ذکر مثال شرح داده است.
رویکرد تفهمی در علوم اجتماعی از دیدگاه فلاسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه اسلامی با قرار دادن علوم انسانی در زمره علوم عملی، ظرفیت شکل گیری رویکرد تفهمی را ایجاد نموده اند. بر این مبنا فهم و تفسیر کنش بر مبنای قواعد فرهنگی و انگیزه عامل به رسمیت شناخته می شود. اما کار دانشمند به همین جا ختم نشده و از رویکردهای تفهمی رایج فراتر می رود. بر مبنای فلسفه اسلامی، پیامدهای تکوینی کنش که دیگر به حوزه اعتباریات ارتباطی ندارد نیز مورد تبیین قرار می گیرد. همچنین اهداف کنش و شایستگی اعتباریات برای دست یابی به این اهداف نیز با روش های غیر تفهمی مورد بررسی قرار می گیرد.
آغاز فلسفه از دیدگاه ویتگنشتاین متأخر و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی
و دیگری به حوزة ایده آلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام می گیرد. تعهد
و تمرکز مقاله بر ""ویتگنشتاین"" بیش از ""هگل"" خواهد بود. دشواری و در عین
حال جذابیت بحث از آن روست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت می نگرند و دارای موضوع، غایت و مسألة کاملاً متغایرند. دو فیلسوف درمعقولاتی مانند ماهیت اجتماعی زبان، زبان خصوصی، دیگری، میل، شکل زندگی، ذات گرایی، افلاطون گرایی، دکارت گرایی، کل گرایی، شک و یقین، باورِ نامدلل،
جهان بینی، عامل بودن سوژه، توصیف و تبیین، خردباوری و سوژه محوری مدرن، فهم و. . . مورد مقایسه و تطبیق قرار می گیرند. اما همة این موضوعات، همواره معطوف به نگاه دو فیلسوف به مسألة بنیاد و آغاز فلسفه انجام می شود. ازجمله محورهای اصلی تشابه، آگاهی عرفی یا گفتمان اجتماعی، نفی هرگونه معیار خارج از آگاهی یا گفتمان اجتماعی و لزوم وجود «دیگری» در هر دو فیلسوف است. دیگری در بنیاد فلسفه، هر دو فیلسوف چونان مقومی اصلی و غیرقابل فقدان حضور دارد. فعل و عمل نیز در پایه و اساس هر دو فلسفه همان اهمیت و محوریت را دارد. بدون آگاهی و گفتمان عرفی و اجتماعی و در غیاب دیگری و با فقدان فعل و عمل اساس و بنیاد هر دو فلسفه محلی از اعراب ندارد. ازجمله محورهای تفاوت نیز ذات گرایی، کلیت گرایی، رویکرد توصیفی و تبیینی است. در پایان به اشاره، چند محور برای نقد و ارزیابی پیشنهاد می شود.
پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی (تحلیلی بر مسائل تبیین علمی و مواضع رئالیزم انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین های پوزیتیویستی و ابطال گرایانه، هر دو در این فرض طبیعت گرایانه اتفاق نظر داشته اند که واقعیت محدود به سطح تجربی است و تبیین علمی باید به این سطح تجربی ارجاع دهد تا از وصف تحقیق پذیری، معناداری و علمی بودن برخوردار باشد. این در حالی است که از یک سو اصل علیت به مثابه ی شرط ضروری هرگونه تبیین علمی، به لحاظ منطقی از این سطح تجربی قابل استنتاج نبوده و در نهایت نه به صورت یک اصل تجربی بلکه به صورت یک اصل متافیزیکی و در زبان پوپر، ابطال ناپذیر باقی می ماند. از سوی دیگر، اصل عینیت تجربی به عنوان مبنای شرط آزمون پذیری تبیین های علمی نیز به دلیل مسبوقیت هرگونه مشاهده به نظریه، غیرقابل دفاع بوده است. ایده آلیست های کانتی همچون کهن و فایرابند نیز که بر بازنمایی واقعیت در قالب مقولات ذهنی تأکید داشته و از این رو قوانین علّی و نظریه های علمی را صرفاً بیانگر مدل ها و الگوهای ذهنی در تفسیر جهان واقع دانسته اند، از توجیه شناخت تجربی و ارائه ی معیاری برای مقایسه میان نظریه ها و پارادایم های علمی و همچنین ابطال نظریه ها و تحوّل علمی عاجز بوده اند. این مقاله ضمن بررسی و تحلیل مسائل تبیین علمی، بر روی پاسخ های رئالیزم انتقادی در این زمینه متمرکز می شود و به تحلیل این موضوع می پردازد که این رویکرد فلسفی چگونه تبیین علمی را مستلزم توجه همزمان به جایگاه پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی در نظر می گیرد.