مطالب مرتبط با کلیدواژه

آگاهی عرفی


۱.

آغاز فلسفه از دیدگاه ویتگنشتاین متأخر و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زبان توصیف عمل تبیین آگاهی عرفی گفتمان اجتماعی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
تعداد بازدید : ۱۶۵۸ تعداد دانلود : ۱۰۵۰
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی و دیگری به حوزة ایده آلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام می گیرد. تعهد و تمرکز مقاله بر ""ویتگنشتاین"" بیش از ""هگل"" خواهد بود. دشواری و در عین حال جذابیت بحث از آن روست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت می نگرند و دارای موضوع، غایت و مسألة کاملاً متغایرند. دو فیلسوف درمعقولاتی مانند ماهیت اجتماعی زبان، زبان خصوصی، دیگری، میل، شکل زندگی، ذات گرایی، افلاطون گرایی، دکارت گرایی، کل گرایی، شک و یقین، باورِ نامدلل، جهان بینی، عامل بودن سوژه، توصیف و تبیین، خردباوری و سوژه محوری مدرن، فهم و. . . مورد مقایسه و تطبیق قرار می گیرند. اما همة این موضوعات، همواره معطوف به نگاه دو فیلسوف به مسألة بنیاد و آغاز فلسفه انجام می شود. ازجمله محورهای اصلی تشابه، آگاهی عرفی یا گفتمان اجتماعی، نفی هرگونه معیار خارج از آگاهی یا گفتمان اجتماعی و لزوم وجود «دیگری» در هر دو فیلسوف است. دیگری در بنیاد فلسفه، هر دو فیلسوف چونان مقومی اصلی و غیرقابل فقدان حضور دارد. فعل و عمل نیز در پایه و اساس هر دو فلسفه همان اهمیت و محوریت را دارد. بدون آگاهی و گفتمان عرفی و اجتماعی و در غیاب دیگری و با فقدان فعل و عمل اساس و بنیاد هر دو فلسفه محلی از اعراب ندارد. ازجمله محورهای تفاوت نیز ذات گرایی، کلیت گرایی، رویکرد توصیفی و تبیینی است. در پایان به اشاره، چند محور برای نقد و ارزیابی پیشنهاد می شود.
۲.

نسبت زبان و منطق در فلسفه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی عرفی زبان عرفی شناخت از راه آشنایی شناخت نظرورزانه منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۵۰۴
در این نوشتار به نسبت بین زبان و منطق در فلسفه هگل خواهیم پرداخت. در ابتدا بین دو وجه مهم زبان، یعنی وجه نشانه شناسانه و وجه معناشناسانه، تمایز خواهیم نهاد. خواهیم دید زبان از وجه نخست صرفا بر مبنای قواعد دستوری یا به منزله ساختاری از نشانه ها لحاظ می شود. اما هنگامی که، به شکل انضمامی، وجه معنایی زبان نیز در تحلیل وارد گردد، با زبان همچون قلمرو عام بازنمایی ها روبه رو خواهیم شد. از همین لحاظ است که هگل زبان را، به منزله عرصه بازنمایی ها، مبنای نحوه ای از شناخت به معنای آشنایی می داند که شرط و پیش فرض شناخت فلسفی ست. در وهله سوم نشان خواهیم داد که زبان به منزله مبنای نحوه شناختِ مبتنی بر آشنایی، همان نقطه آغاز سیر پدیدارشناسی روح است. به همین معنا ست که هگل پدیدارشناسی را نردبان صعود آگاهی عرفی تا سطح آگاهی فلسفی می داند. به تعبیر دیگر، پیشرویِ دیالکتیکیِ قالب های آگاهی از سطح آگاهی و زبان عرفی آغاز می شود و به سطح منطق همچون حقیقت زبان می رسد. در این وهله چهارم روشن می شود که مقام منطق دقیقا وارونه مقام آگاهی عرفی ست و از این لحاظ می توان گفت زبان یعنی منطق بالقوه و منطق یعنی زبانِ بالفعل.