مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
تبیین
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
38 - 53
حوزه های تخصصی:
الگوها شبیه سازی واقعیت اند، مقایسه ای که رویت پیچیدگی های دنیای حقیقی را تسهیل می کند. هر الگوی تبیینی با شیوه های متفاوتی به زندگی انسان می نگرد، و هر یک از این الگوها فرضیه های خاص درباره ماهیت واقعیت پدیده را عرضه می کنند. از گردشگری خلاق نیز می توان به عنوان ابزاری برای احیای گردشگری شهرها نام برد. چرا که شهرها به عنوان نظام های فرهنگی در نظر گرفته می شوند که توسط میراث های انسانی و طبیعی شکل می گیرند. هدف این پژوهش، تبیین الگوی تحقق گردشگری خلاق در شهر اصفهان می باشد. رویکرد حاکم، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت ژرفانگر، مبتنی بر پرسشنامه و رویکرد آینده پژوهی می باشد. جهت الگوسازی، ابتدا تمامی عوامل دخیل در آینده ی گردشگری خلاق شهر اصفهان از طریق مطالعه و بررسی پیشینه ی پژوهش و سپس از طریق مصاحبه و بررسی اسناد و پرسشنامه های دلفی تهیه شده است. روش نمونه گیری گلوله ی برفی و 35 پرسشنامه میان نخبگان حیطه ی گردشگری و استادهای دانشگاهی به عنوان جامعه ی آماری پژوهش توزیع گردید. بر این اساس، ابتدا شاخص ها و 52 متغیر در 6 حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فناوری، زیست محیط و کالبدی شناسایی شده است. سپس جهت پردازش داده ها، از تحلیل اثرات متقابل ساختاری توسط نرم افزار میک مک استفاده گردیده است. عوامل کلیدی جهت ترسیم الگوی گردشگری خلاق، شناسایی و رتبه بندی شد و براین اساس جهت ترسیم الگوی مناسب جهت تحقق گردشگری خلاق شهر اصفهان تلاش گردید.
تبیین نقش اجتماعی -فرهنگی گردشگری در توسعه روستایی (مطالعه موردی روستاهای جنوب غربی گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اثرات اجتماعی و فرهنگی گردشگری شیوه هایی هستند که در آن گردشگری تغییراتی را در نظام های ارزشی، رفتار افراد، روابط خانواده ها، سبک زندگی جمعی، مراسم سنتی و سازمان های اجتماعی ایجاد می کند. گردشگران در مدت اقامت در مقصدهای گردشگری با ساکنان محلی ارتباط و تماس برقرار می کنند و نتیجه حاصل از روابط متقابل آنها در کیفیت زندگی، نظام ارزشی، تقسیم کار، روابط خانوادگی، گرایش ها، الگوهای رفتاری، آداب و سنت های جامعه میزبان، تغییراتی را به وجود می آورد. در صورت وجود تفاوت های زیاد فرهنگی و اقتصادی بین گردشگران و ساکنان محلی، این تغییرات آشکارتر و با اهمیت تر خواهد بود. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش اجتماعی - فرهنگی گردشگری در توسعه روستاهای جنوب غربی گیلان است.روش شناسی: تحقیق حاضر یک پژوهش کاربردی که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از دو شیوه مطالعات اسنادی و میدانی انجام شده است. در بخش مطالعات اسنادی مبانی نظریه ای و سوابق مطالعاتی موضوع بررسی و بر این مبنا، تعدادی از شاخص های اثر گذار ابعاد اجتماعی-فرهنگی گردشگری بر توسعه روستایی انتخاب شده است. به دلیل گستردگی محدوده مورد مطالعه و تعداد زیاد خانوار از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. با توجه به اینکه متغیرهای مورد نظر کمی وکیفی و داده ای جمع آوری شده از مقیاس فاصله ای و رتبه ای بر اساس طیف لیکرت برخوردار بوده اند از آزمون های آماری اسپرمن، خی دو و ضریب همبستگی استفاده شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: روستاهای جنوب غربی استان گیلان ناحیه مطالعاتی این پژوهش را تشکیل می دهد.یافته ها: برای سنجش و تبیین نقش فرهنگی- اجتماعی گردشگری در توسعه روستایی از شاخص هایی نظیر: کمک به افزایش احساس تعلق خاطر اهالی نسبت به روستا، ترغیب به استفاده بیشتر از وسایل مدرن برای منازل، ارتقاء سطح زندگی و بهبود خدمات و امکانات اجتماعی مردم، افزایش فرصتهای شغلی و احساس استقلال برای زنان روستایی، بهبود، توسعه، تحول و نوسازی فرهنگ محلی، توسعه و بهبود فرصتهای شغلی بین دوجنس مردان و زنان نواحی روستایی، توسعه خدمات بهداشتی، بهبود روابط اجتماعی و کاهش برابری های اجتماعی، جلوگیری از روند مهاجرت روستایی، تشویق و فراهم آوردن زمینه مهاجرت معکوس، ایجاد تسهیلات و خدمات نوین، تجدید حیات و تقویت پایبندی ساکنان روستایی به آداب و رسوم محلی، معماری، صنایع دستی و نوع لباس استفاده شده است. نشان می دهد که بین گردشگری و تحولات فرهنگی در نواحی روستایی جنوب غربی گیلان رابطه وجود دارد.نتایج: ناحیه جنوب غربی گیلان با بهره گیری از قابلیت ها و پتانسیل های گردشگری طبیعی، تاریخی- باستانی، مذهبی و اقتصادی زمینه توسعه روستاها را فراهم آورده است. این تغییرات که از توسعه گردشگری منتج می شود زمینه ساز توسعه روستایی با رویکرد اجتماعی- فرهنگی در سطح ناحیه جنوب غربی گیلان شده است.
شناسایی سازوکار تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی در رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۱۰-۸۹
حوزه های تخصصی:
تلاش دشمنان در طول بیش از چهاردهه، بر اجرای راهبرد ناکارآمد نشان دادن نظام جمهوری اسلامی، موجب شده تا شبهه نا کارآمد بودن نظام جمهوری اسلامی ایجاد شود. در این میان، رسانه های جمعی از مهم ترین مولفه های تبیین، آگاهی بخشی و تعمیق باور عموم نسبت به کارآمدی نظام می باشند؛ ازاین رو هدف این پژوهش شناسایی و ارائه سازوکار های رسانه ای تبیین کارآمدی نظام انقلاب اسلامی ایران و مولفه های باورپذیری آن است. این پژوهش در قلمرو تحقیقات کیفی بوده و از روش مصاحبه بهره گرفته شده است. بیان دستاوردهای نظام از زبان گروه مختلف جامعه، ارتقای خواست های عمومی نسبت به آرمان های انقلاب اسلامی، مدیریت کارآمد در سطح جامعه و عدم بی تفاوتی نسبت به چگونگی عملکرد مسئولان، پرداخت بدون اغراق به فعالیت های دستگاه های اجرایی در بطن نظام، برخی از نتایج این پژوهش است.
تبیین مفهوم انفصال نسلی در مطالعه نسل زد
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود نظریات جدیدتر در تبیین تفاوت های میان نسلی و فرآیند تغییر و تحولات نسلی و پیش بینی پیامد آن ضروری و مهم به نظر می رسد. لذا هدف از پژوهش حاضر تبیین تفاوت های بین نسلی و پیش بینی تحولات نسلی بر اساس مفهوم انفصال نسلی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع مروری و یک پژوهش تحلیلی-توصیفی بود. جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، یافته های مرتبط با موضوع مقاله حاضر جهت بحث و نتیجه گیری، در بخش یافته ها شرح داده شد. یافته ها: یافته ها حاکی تفاوت های بنیادین بین نسل زد و سایر نسل ها وجود دارد. این تفاوت ها گستره زیادی را شامل می شود از جمله: فرهنگی، اجتماعی، شناختی، هیجانی، رفتاری، زبانی، نگرشی و غیره. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مفهوم انفصال نسلی به شناخت و تبیین بهتر پدیده های فرهنگی-اجتماعی مرتبط با نسل زد کمک می کند.
مدل سازی نقش مکان های سوم در پایداری اجتماعی مناطق شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
153 - 176
حوزه های تخصصی:
مکان های سوم به عنوان محل اجتماع توسط تعامل اجتماعی و شبکه ها شکل گرفته و می توانند در تعیین الگوهای انسجام و مشارکت در نهادها و فرایندهای اجتماعی تأثیر بسزایی داشته باشند. هدف این مقاله، ارائه مدل مناسب نقش مکان های سوم شهری در پایداری اجتماعی مناطق 3،4،6،8 و 9 شهر اصفهان است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف توسعه ای کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و بررسی های میدانی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ساکنان مناطق (3، 4، 6، 8 و 9) شهرداری شهر اصفهان هستند که به صورت هدفمند تعداد 374 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف تحقیق، مؤلفه های 16 گانه شامل (مکان های سوم، دسترسی، دعوت کنندگی، پویایی و سرزندگی، آسایش و امنیت، انعطاف پذیری، عملکرد، فرم، معنا و محتوا، پایداری اجتماعی، امنیت اجتماعی، تعامل اجتماعی، عدالت اجتماعی، مشارکت اجتماعی،حس تعلق اجتماعی و هویت اجتماعی) استخراج شد. برای کشف روند الگو جهت طبقه بندی مؤلفه های پایداری و نقش مکان های سوم بر آن ها از آزمون های T تک نمونه ای، همبستگی پیرسون، و آزمون فریدمن و برای تحلیل مسیر از مدل معادلات ساختاری Smart pls استفاده شد همچنین برای اثرگذاری مؤلفه های مکان سوم بر پایداری اجتماعی از ابزار رگرسیون وزن دار جغرافیای استفاده شد است. یافته ها نشان می دهد که میزان ضریب تعیین بین مؤلفه های یاد شده، مکان سوم به میزان 90/0 درصد بر پایداری اجتماعی تأثیر دارد. نتایج تحلیل رگرسیون وزن دار جغرافیایی حاکی از آن بود که مهم ترین مؤلفه تاثیرگذار بر متغیر پایداری اجتماعی، مؤلفه آسایش و امنیت با ضریب 91/0 درصد بود که این متغیر به خوبی وضعیت اثرگذاری مکان سوم بر پایداری اجتماعی را تبیین می کند. نتایج مدل رگرسیون وزن دار جغرافیایی نشان داد که منطقه 4 دارای پایین ترین اثر (03/0)، مناطق 3 و 8 دارای اثر متوسط (05/0) و مناطق 6 و 9 دارای اثر (07/0)زیاد کیفیت مکان سوم بر پایداری اجتماعی در سطح مناطق اصفهان هستند. مقایسه میانگین پایداری اجتماعی در بین مناطق مختلف شهری حاکی از آن است که بالاترین میزان پایداری اجتماعی مربوط به مناطق 3 و 4 شهری و پایین ترین میزان پایداری اجتماعی نیز مربوط به مناطق 6 و 8 شهری بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به درهم آمیزی مؤلفه ها و شاخص های مفهوم مکان سوم با ابعاد مختلف شهر، نقش آن بر جوانب مختلف پایداری از جمله پایداری اجتماعی انکارناپذیر است و در زمینه پایداری اجتماعی به دلیل ماهیت غیرملموس آن و نیز محوریت انسان و تعاملات وی در تعیین میزان این جنبه از پایداری، اهمیت مکان های سوم شهری به سبب ویژگی هایی همچون تعاملات اجتماعی، قابل دسترس بودن و دعوت کنندگی، آسایش روانی و ذهنی و. . . نقش انکارناپذیر آن در پایداری اجتماعی مناطق شهری اصفهان به خوبی قابل استناد است.
دفاع از نظریه اجتهادی-تجربی عرفی شدن: پاسخ به نقد دکتر طالبان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
29 - 48
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاوی گفتگویی علمی و انتقادی با دکتر محمدرضا طالبان درخصوص نقد ایشان بر کتاب اینجانب با عنوان نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی است. ایشان در ضمن مقاله «اخذ نظریه از جامعه شناسی و تطبیق نابه جای آن با متون دینی: نقدی بر کتاب نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» دو نقد اصلی را بر کوشش نظریه پردازانه این کتاب وارد دانسته است: نخست، اخذ و تطبیق نابه جای مباحث درون دینی با مباحث جامعه شناسی عرفی شدن و دوم، خلط مدل تبیینی با نظریه. در این مقاله پس از اشاره به کلیات و رئوس اصلی نظریه ارائه شده در این کتاب، با روش تحلیل منطقی کوشش شده است به این دو نقد به طور مستدل پاسخ داده شود. بدینمنظور با توضیح کافی نشان داده شد که هیچ یک از دو ادعای یادشده یعنی اخذ و تطبیق نابه جا و خلط مدل تبیینی با نظریه در مورد پژوهش یادشده مصداق ندارد.
جهاد تبیین از منظرآیت الله خامنه ای و مبانی فقهی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
143 - 168
حوزه های تخصصی:
تحریف واقعیت ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی یکی از ابزار های دشمن برای القاء ناکارآمدی و شکست نظام در اهداف است. در این راستا آیت الله خامنه ای در جایگاه فقاهت و رهبری به عنوان احیاء کننده مفهوم جهاد تبیین، بر روشنگری واقعیت ها جهت بی اثر نمودن این ابزار، تأکید ویژه داشته اند. بنابراین عنایت به پشتوانه شرعی جهاد تبیین در بسط و اجرای آن ضروری می نماید (مسأله)؛ پژوهش حاضر با روش توصیفی_تحلیلی با رویکرد استقرایی و تحلیل بیانات مقام معظم رهبری با استفاده از منابع کتابخانه ای به تخریج و تبیین ماهیت و مبانی فقهی جهاد تبیین پرداخته است (روش)؛ نتایج حاکی بر آن است که جهاد تبیین از منظر آیت الله خامنه ای برتلاش روشنگرانه در برابر خصم، در راه اعتلاء و برپایی دین اسلام اطلاق می شود. به جهت اهمیت ویژه آن در عصر کنونی واجب عینی است که نسبت به افراد و موارد، مختلف خواهد بود. این فریضه، قطعی و فوری و در حد توان به صورت تدافعی و تهاجمی به انجام می رسد. مبانی فقهی وجوب جهاد تبیین مبتنی بر آیات، روایات و قواعد فقهی نظیر قاعده وجوب ارشاد جاهل، وجوب حفظ نظام، مصلحت نظام، وجوب تعاون بر نیکویی و دعوت است ( یافته ها).
رویکردهای مکمل به تبیین تکاملی دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحب نظرانی در رشته های مختلف از نظریه تکامل برای تبیین دین استفاده کرده اند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روان شناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روان شناسان تکاملی معمولاً دین را محصول فرعی سازوکارهای روانی می دانند که پیشتر برای اهداف معمولی تکاملی سازش یافته بودند و بعد مورد استفاده دین قرار گرفته اند. تکاملیون فرهنگی معمولاً دین را سازشی فرهنگی برای همکاری بین غریبه ها و لذا بزرگتر شدن جامعه می دانند. دو رویکرد ساختن کنام و بوم شناسی رفتاری کمتر برای تبیین دین مورد استفاده قرار گرفته اند. ما از هر یک، یک نظریه را آورده ایم: ساختن کنام فره مند و علامت دهی تکاملی. صاحب نظرانی استدلال کرده اند که این رویکردها با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند. و نظریاتی که ما در این مقاله آورده-ایم هم با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند.
جایگاه «تفسیر» و «تبیین» در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین گرایی و تفسیرگرایی دو جریان عمده در علوم انسانی هستند که اختلافات فراوانی میان فیلسوفان علوم انسانی پدید آورده اند. این مسئله با تعابیر مختلفی از قبیل علت گرایی و دلیل گرایی، علت کاوی و معناکاوی، قانون محوری و قاعده محوری و امثال آن بیان شده است. قرائت های مختلفی از جایگاه و رابطه این دو در علوم انسانی ارائه شده است. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که آیا این ها دو کارکرد متعارض هستند یا دو کارکرد مستقل؟ یا اینکه یکی به دیگری قابل تحویل است؟ به تعبیر دیگر، آیا پذیرش تبیین در علوم انسانی ملازم با انکار تفسیر و بالعکس دفاع از تفسیر ملازم با انکار تبیین است؟ یا آنکه برای داشتن فهمی واقع بینانه از کنش های انسانی به هر دو نیاز داریم؟ در این نوشتار به روش تحلیلی و فلسفی ضمن نقد سه دیدگاه «عینیت تفسیر و تبیین»، «تبیین به جای تفسیر» و «تفسیر به جای تبیین»، از ایده ضرورت هر دو کارکرد برای کشف حقیقت و دسترسی به واقعیت در مطالعات کنش های انسانی دفاع کردیم و نشان دادیم که هیچ یک از این دو نمی تواند ما را از دیگری بی نیاز کند.
کارکرد ساختهای همپایه در مقدمه شاهنامه ابومنصوری
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های نثر فنی، طولانی بودن و ناهم پایگی بندهای وابسته در جملات مرکب است که با تکرار لفظ و معنا و حذف فعل، و کاربست موسیقی های واژگانی و گاهی تکرار ساخت جمله ها و کلمات همراه می شود تا سخنوری نویسنده را بنمایاند ولی گمان می رود که در نثر مرسل، از کاربرد ساخت های هم پایه و مترادفات و بندهای هم معنا خودداری می شود چراکه ساخت های هم پایه سبب اطناب -می شوند. این جستار توصیفی-تحلیلی با بررسی مقدمه شاهنامه ابومنصوری(مقدمه قدیم شاهنامه) که از نخستین متون نوشته شده در نثر مرسل است به این پرسش پاسخ می دهد که ساخت های هم پایه در نثر مرسل، چگونه و با چه کارکردی به کار گرفته می شوند. یافته-ها نشان می دهد که ساخت های هم پایه از اسم ها، قیدها و صفت ها به شکل کلمه، ترکیب یا جمله، در نثر مرسل هم، نه برای تکرار معنای جمله و بیان دیگرسان و شیوه متفاوت بیان، بلکه برای روشن کردن معنا و محدوده سخن و رفع ابهام، به کاربرده می شوند. این ساخت ها، از طریق ترادف یا تضاد، بدلیت، تقیید و...در تبیین محتوا و گستره معنای متن، نقش اساسی را دارند و هرچندکه ممکن است سبب دور شدن از ایجاز گردند؛ اما، ، اطناب به حساب نمی آیند چون بودنشان لازم است و قابل حذف بخاطر اجزای دیگر جمله نیستند و تکرار معنا هم نیستند، بسامدی ندارند و تمام جمله ها و بندها و عبارت ها و گروه ها را دربرنمی گیرند.