مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
تلویزیون
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۹ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
43 - 72
حوزه های تخصصی:
بازنمایی زنان در رسانه ها، یکی از مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی به ویژه در رسانه ملی صداوسیما است. آگهی-های بازرگانی در این رسانه به عنوان ژانر تلویزیونی، علاوه بر پیامی درباره کالا و خدمات، گفتمان ثانویه ای را درباره جامعه، فرهنگ و نقش های جنسیتی برمی سازد. هدف اصلی این مقاله بررسی قرائت ها و خوانش های زنان از آگهی های بازرگانی تلویزیون پیرامون بازنمایی نقش های جنسیتی از منظر مطالعات فرهنگی است. برای دست-یابی به این هدف، از روش کیفی مصاحبه گروهی متمرکز، استفاده شده و سپس برداشت های مصاحبه شوندگان تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که آگهی های بازرگانی توجهی به تحولات فرهنگی- اجتماعی و تغییر نقش های جنسیتی در جامعه در جنبه های مختلف نداشته، بلکه بیانگر بازنمایی از وضعیت گروه حداقلی از زنان می باشد. در حال حاضر، گروه های مختلف زنان وارد گفتمان های مختلف شده اند و به تدریج وارد گفتمان های دیگر نیز خواهند شد. در صورت ادامه این روند از سوی گروه های مختلف زنان و عدم بازنمایی یا سوءبازنمایی از آنها در رسانه، مخاطبانی که خوانشی معارض با برنامه ها دارند، به بازاندیش ترین گروه ها تبدیل خواهند شد.
شیوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
83 - 99
حوزه های تخصصی:
رسانه ها نه تنها بازتاب دهنده واقعیت ها بلکه شکل دهنده آن اند و بر درک و شناخت ما از جهان پیرامون اثر می گذارند. به رغم آنکه زنان در دهه های اخیر در کنار نقش های سنتی خود به فعالیت در عرصه های اجتماعی، که در گذشته مختص مردان تلقی می شد، روی آورده و جایگاه خود را در بسیاری از آن ها تثبیت کرده اند، به نظر می رسد رسانه ها همچنان تصویری کلیشه ای از آنان ارائه داده و بیشتر بر نقش های سنتی و ویژگی های برساخته آنان تأکید دارند. در این مطالعه، به دنبال شناخت نحوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی ایران و مقایسه آن با نحوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی امریکا هستیم. ابتدا با مرور برخی تحقیقات انجام شده در مورد امریکا وضعیت زنان در این تبلیغات تشریح شده است. سپس مقوله های قابل مقایسه از این تحقیقات استخراج و در مطالعه مورد ایران به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تبلیغات بازرگانی این دو کشور در زمینه بازنمایی زنان تفاوت اندکی با یکدیگر دارند و اغلب شبیه به هم عمل می کنند و هر دو نقش ها و ویژگی هایی کلیشه ای را به زنان نسبت می دهند.
بازنمایی جنسیت در برنامه های تلویزیونی، مقایسه مجموعه نوروزی کلاه قرمزی و انیمیشن شش ابرقهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
27 - 48
حوزه های تخصصی:
در مطالعات رسانه ای و فرهنگی، بررسی نحوه بازنمایی نقش های اجتماعی، قومیت، خرده فرهنگ ها و به ویژه بازنمایی مردان و زنان، از اهمیت خاصی برخوردار است.یکی از کارکردهای آموزشی رسانه برای کودکان بازنمایی نقش ها و کلیشه های جنسیتی است. هدف این مقاله مقایسه برنامه های «کودک مخاطب» از منظر جنسیت با تأکید بر دو نوع ایرانی و خارجی یعنی مجموعه های نوروزی کلاه قرمزی و انیمیشن های دیزنی است. مقاله حاضر ضمن بررسی بازنمایی جنسیت در مجموعه کلاه قرمزی 94 و انیمیشن شش ابرقهرمان ، نشان می دهد چه مفاهیم و ارزش هایی در این دو برنامه به مخاطب ارائه می شود. این مقاله در قالب نظریات برساخت گرایانه بازنمایی استوارت هال با تکیه بر مفهوم کلیشه های جنسیتی به تحلیل کیفی متون رسانه ای با رویکرد نشانه شناسی می پردازد. به این منظور، از میان مجموعه های نوروزی کلاه قرمزی و انیمیشن های دیزنی، جدیدترین آن ها، یعنی کلاه قرمزی 94 و انیمیشن شش ابرقهرمان ، به صورت هدفمند انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد، در هر دو برنامه، زنان کمتر از حد معمول بازنمایی شده اند. این بازنمایی اندک نیز در کلاه قرمزی 94 بر اساس کلیشه های سنتی و در انیمیشن شش ابرقهرما ن با ساختارشکنی کلیشه های جنسیتی همراه است. همچنین، در هر دو برنامه، ارزش ها و مفاهیم مثبت بیشتر منتقل شده که انیمیشن شش ابرقهرمان نسبت به مجموعه کلاه قرمزی سهم بیشتری دارد.
بازنمایی زنانگی و مردانگی در تلویزیون ایران مطالعه برنامه های ویژه خردسالان در شبکه دوم سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 108
حوزه های تخصصی:
کودکان یکی از مخاطبان مهم رسانه هستند. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه فمنیستی تاچمن و کانل و روش تحلیل محتوای کمی به بررسی برنامه های خردسال شبکه دوم سیمای ایران پرداخته است. هدف این تحقیق مطالعه چگونگی بازنمایی زنانگی و مردانگی شخصیت های برنامه های خردسال این شبکه است. به این منظور، 23 قسمت از برنامه های خردسال این شبکه با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب و بررسی شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که در برنامه های خردسال شخصیت های مرد و زن به صورت نامتوازن توزیع شده اند؛ به طوری که میزان نسبت نمایش شخصیت مردان 5 / 40 درصد (معادل 272 مورد) بیشتر از نمایش شخصیت زنان است. مردانگی هژمونیک و زنانگی مؤکد در شخصیت مردان و زنان در این برنامه ها بازنمایی شده است. کلیشه های جنسیتی به صورت تقابل های دوگانه فعال مردانه/ منفعل زنانه، باهوش مردانه / نادان زنانه در برنامه های خردسال بازنمایی شده است. در این برنامه ها، «فنای نمادین زنان» دیده می شود؛ به طوری که زنان اغلب در نقش های فاقد بازده و همراه با «دلهره زنانه» نمایش داده شده اند.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه زمان صفحه نمایش در کودکان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در عصر حاضر استفاده طولانی مدت از صفحه نمایش منجر به آسیب های جسمی، شناختی، رفتاری در کودکان شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه زمان صفحه نمایش در کودکان اجرا شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های توسعه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل ۹۰ نفر از کودکان ۸ تا ۱۲ ساله پسر شهر مشهد در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه صفحه نمایش (۲۰۱۹) و پرسشنامه کانرز (۱۹۹۹) بود. جهت سنجش پایایی پرسشنامه زمان صفحه نمایش در کودکان از پایایی بازآزمایی با استفاده از ضریب همبستگی درون طبقه ای و خطای استاندارد اندازه گیری استفاده شد. همچنین همبستگی بین نمرات مؤلفه های مقیاس زمان صفحه نمایش و پرسشنامه کانرز نسخه والدین به منظور احراز روایی همگرا گرفته شد. یافته ها: مقادیر ضریب همبستگی درون طبقه ای برای مؤلفه های مقیاس زمان صفحه نمایش کودکان در روزهای عادی هفته بین ۰/۹۲-۰/۸۰، شب های هفته بین ۰/۹۰-۰/۷۹، روزهای پایان هفته بین ۰/۸۵-۰/۷۸ و استفاده از صفحه نمایش در پس زمینه بین ۰/۸۰-۰/۷۳ بود، که همگی نشان از قابلیت اطمینان عالی یا پایایی بازآزمایی مطلوب مؤلفه های مقیاس زمان صفحه نمایش در کودکان داشت. همچنین نتایج روایی همگرا نشان داد میان مؤلفه های پرسشنامه زمان صفحه نمایش و مؤلفه کمبود توجه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح ۰/۰۱ وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد پرسشنامه صفحه نمایش ابزاری معتبر و روا جهت ارزیابی کمی سازی استفاده از وسایل الکترونیکی صفحه نمایش در بین کودکان ایرانی خواهد بود؛ بنابراین از این ابزار می توان برای کاربردهای تحقیقاتی و بالینی در زمینه اختلال های شناختی مربوط به کودکان استفاده کرد.
بررسی نقش رسانه ملی در فرهنگ سازی حجاب در میان دختران دانش آموز (مورد مطالعه، منطقه 3 آموزش و پرورش)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال دوم بهار ۱۳۸۷ پیش شماره ۲
37 - 58
حوزه های تخصصی:
این مقاله در راستای تبیین نقش تلویزیون در فرهنگ سازی حجاب در میان دختران دانش آموز، نخست به تعریف حجاب، فلسفه و کارکردهای آن پرداخته، سپس نظام آموزش و پرورش و اهداف آن را تشریح می نماید. در ادامه، به جایگاه و ویژگی های نظام تربیتی در اسلام اشاره نموده و نهایتاً نقش و اهمیت رسان ههای جمعی و کارکرد آنها را توصیف م ینماید. با توجه به اینکه تلویزیون نقشی به سزا در فرآیند اجتماعی کردن افراد برعهده دارد، در این مقاله، ابتدا به بررسی ویژگی ها و تأثیرات ویژه تلویزیون در فرهن گسازی حجاب پرداخته، سپس ضمن معرفی پژوهش انجام گرفته به اهداف، سؤالات و چگونگی مراحل انجام آن و در خاتمه به تجزیه و تحلیل داده های حاصله اشاره می گردد
طراحی مدل اندازه گیری تأثیر رسانه ملی در توسعه فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال دوم زمستان ۱۳۸۷ شماره ۲
1 - 22
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به منظور طراحی مدل مطلوب توسعه فرهنگی برای رسانه ملی و تعیین شاخص های فرهنگی توسعه از نظرات و دیدگاه های صاحبنظران و کارشناسان، همین طور گزارشات جهانی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد ( یونسکو ) در بخش توسعه فرهنگی و نیز مجموعه گزارشات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استفاده گردیده است . بر این اساس ابعاد، مولفه ها و شاخ صهای موثر در توسعه فرهنگی با رویکرد رادیویی و تلویزیونی تعیین و سپس با مراجعه به خبرگان ( اساتید حوزه های مدیریت، علوم اجتماعی و ارتباطات ) میزان اهمیت هر یک از آنها مشخص و نهایتاً مدل مزبور در 4 بعد، 13 مولفه و 42 شاخص طراحی شده است . در مرحله ی بعد به منظور سنجش قابلیت پیاده سازی مدل طراحی شده، در قالب پرسشنامه با مراجعه به مدیران ارشد سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، وضعیت موجود رسانه ملی در هر یک از مولفه های موثر بر توسعه فرهنگی رادیویی - تلویزیونی تعیین و میزان انحرافات از وضع آرمانی و مطلوب محاسبه گردیده است . نتایج حاصله بیانگر آن است که میزان انحرافات، از وضع آرمانی حدوداً بین 47 تا 62 درصد و میزان انحرافات از وضعیت مطلوب بین 27 تا 54 درصد می باشد .
موانع مشارکت زنان در فعالیت های فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۴
21 - 36
حوزه های تخصصی:
میزان نقش و مشارکت زنان در جامعه به ویژه در زمینه های فرهنگی، اجتماعی تا حد زیادی به برخورد و نگرش آن جامعه نسبت به زنان بستگی دارد. در صورتی که به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، حضور و مشارکت حقیقی زنان در عرصه های مختلف فعالیت ها افزایش می یابد. مشارکت فعال زنان، در فعالیت های فرهنگی جامعه مسئله ای است که از دیر باز با موانع و مشکلات فراوانی روبه رو بوده است. به طوری که این موانع در قالب های مختلف فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و... جلوه نموده است و هر کدام می توانند در میزان مشارکت زنان در فعالیت ها موثر باشند. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر «فرهنگ مردسالاری» و «رسانه های همگانی با تأکید بر برنامه های تلویزیون» به عنوان برخی از موانع فرهنگی مشارکت زنان در فعالیت های فرهنگی فرهنگسراهای شهر خوراسگان از دیدگاه زنان این شهر بود. جامعه ی آماری کلیه زنان شهر خوراسگان شامل 27199 نفر بودند که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه 378 نفر آن ها به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط اساتید صاحب نظر در این زمینه تأیید شد. اعتبار ابزار اندازه گیری با استفاده از آلفای کرونباخ معادل 82/0 برآورد گردید که حاکی از اعتبار قابل قبول ابزار اندازه گیری است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که نقش مردسالاری، به عنوان مانع مشارکت زنان در فعالیت های فرهنگی، بالاتر از سطح متوسط بوده است. همین طور برنامه های تلویزیون بیش از حد متوسط به عنوان مانع مشارکت زنان در فعالیت های فرهنگسراهای شهر خوراسگان نقش داشت.
تحلیل محتوای برنامه «به خانه برمی گردیم» در تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۴
53 - 65
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: رسانه و از جمله تلویزیون، رابطه بسیار نزدیکی با زندگی خانوادگی دارد، از میان برنامه های تلویزیونی آنچه بیشترین میزان تماشاگر را به خود اختصاص داده و به حضور مخاطب اهمیت می دهد، برنامه های گفت وگو محور است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی میزان تأکید برنامه «به خانه برمی گردیم» در تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده است.
روش تحقیق: این تحقیق با روش تحلیل محتوا و جامعه آماری آن همه قسمت های برنامه «به خانه برمی گردیم» در سال 1391 می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای از هر فصل یک هفته آماری به طور تصادفی انتخاب و در مجموع چهار هفته شامل 24 برنامه انتخاب شده است.
یافته ها: به ترتیب اولویت مقوله ازدواج پایدار با 44 درصد، ازدواج آگاهانه با 28 درصد، ازدواج به هنگام با 17 درصد و ازدواج آسان با 11 درصد مورد توجه بوده است. در مبحث تحکیم خانواده نیز کارگردان و تهیه کنندگان در این برنامه تلویزیونی به تأمین نیازهای مادی و معیشتی با 74 درصد و تأمین نیازهای عاطفی خانواده با 26 درصد و در مبحث تعالی خانواده به ترتیب اولویت به مقوله فرهنگی با 37 درصد، به اجتماعی با 34 درصد و به اقتصادی با 29 درصد پرداخته شده است. محتواهای برجسته شده ای همچون تعمیق باورهای دینی با 98 مورد و کاهش آسیب های خانواده با 85 بیش از سایر محتوا ها برجسته شده است و برنامه «به خانه برمی گردیم» توجه ویژه ای به مقوله مکارم اخلاقی اسلامی و رشد فرهنگ عفاف و حجاب داشته است.
نتیجه گیری: با انتخاب تعداد مشخصی از محتواها، تصاویر، موضوعات، میهمانان، سبک های غذایی، الگوهای رفتاری و ارزش های مشخص اسلامی و ...برای مخاطبان از سایر گزینه های ممکن و محتمل دوری یا آن ها را در اولویت های پایین زمانی و روایی قرار می دهند و مخاطب در طی زمان پس از عادت کردن به برنامه اهمیت بخش های مختلف برنامه را درک می کند. سه مقوله تشکیل خانواده، تحکیم خانواده و تعالی خانواده به درستی در قالب آیتم های متنوع و بخش های مختلف برنامه مذکور نشان داده شده است.
بررسی میزان استفاده از رسانه های مختلف و ارتباط آن با ملاک های رای دهی در میان شرکت کنندگان انتخابات ریاست جمهوری 1396(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۹
51 - 68
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به مقایسه نقش سه رسانه مختلف تلویزیون، روزنامه و شبکه های اجتماعی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 ایران پرداخته است. برای این منظور، ابتدا میزان استفاده از رسانه های مختلف برای کسب اطلاعات درباره نامزدهای انتخاباتی مورد توجه قرار گرفته است و سپس تاثیر هر رسانه بر شکل گیری ملاک های انتخاب رای دهندگان، بررسی شده است. روش تحقیق، ارسال پرسشنامه آنلاین بوده و جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه های صنعتی شریف و تهران بوده اند که در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم شرکت کرده اند. تعدادی از این افراد به صورت تصادفی برای شرکت در این پژوهش انتخاب شده اند و از میان آن ها تعداد 213 دانشجو به سوالات پرسشنامه پاسخ داده اند. تحلیل یافته ها نشان می دهد که مشارکت کنندگان، مطالب و برنامه های انتخاباتی تلویزیون و شبکه های اجتماعی را به میزان زیادی دنبال کرده اند، اما شبکه های اجتماعی در آگاهی سیاسی مشارکت کنندگان تاثیر بیش تری داشته و اصلی ترین منابع کسب اطلاعات مردم درباره نامزدهای انتخاباتی بوده اند. همچنین، با افزایش سطح تحصیلات تمایل افراد به استفاده از رسانه های تعاملی و مبتنی بر تفکر، افزایش می یابد. اما میان نوع رسانه و ملاک های انتخاب رای دهندگان، رابطه معناداری وجود نداشت.
نقش تبلیغات تلویزیونی در تغییر رفتار خرید مخاطبان بر مبنای مدل داگمار (مورد مطالعه نمایندگی های LG در مناطق 5 و 11 کلان شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
65 - 80
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: تبلیغات رسانه ای یکی از مهم ترین ابزارهای جذب مشتریان در بازارهای جدید می باشد. در تبلیغات که هدف اثرگذاری بر رفتار مصرف کننده است، می بایست مطالعه دقیقی در زمینه مدل های مناسب تبلیغی و رسانه ها صورت گیرد تا شرکت ها بتوانند در این زمینه به اهداف خود دست یابند. در بین انواع رسانه های تبلیغاتی، تلویزیون به عنوان رسانه ای که می تواند افراد بسیاری را به وسیله امواج شبکه های مختلف تحت پوشش قراردهد، نفوذی شدید در خانواده ها دارد. تلویزیون در مقایسه با سایر وسایل ارتباط جمعی، بر حیات مادی و معنوی تک تک افراد جامعه از هر گروه سنی، تحصیلی و شغلی تاثیر مراتب بیشتری دارد. یکی از دلایلی که باعث شکل گیری چنین خصوصیتی در تلویزیون می گردد، خاصیت سمعی و بصری بودن تلویزیون و وجود عامل حرکت در این رسانه جمعی است شرکت LG یکی از تولیدکننده لوازم خانگی هستند که تحت تاثیر فشارهای ناشی از عوامل محیطی، وجود رقبای فراوان و ایجاد حق انتخاب بیشتر برای مشتری، به تبلیغات و انواع دیگر روش ها، روی آورده و همه ساله هزینه های فراوانی را در این زمینه صرف می کنند. بنابراین، کسب آگاهی از میزان و نحوه تاثیرگذاری تبلیغات تلویزیونی به عنوان یک رسانه جمعی بر ایجاد انگیزه خرید می تواند زمینه خرید مجدد را فراهم کند. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر تبلیغات تلویزیونی بر تغییر رفتار مشتریان محصولات LG با استفاده از مدل داگمار می پردازد.
روش پژوهش: این تحقیق کاربردی است و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات، توصیفی و از نوع علی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مشتریان شرکت LG در مناطق 5 و 11 شهر تهران می باشد. نمونه مورد نیاز 381 مشتری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس گردآوری شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تأیید گردید. برای تحلیل داده ها، از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی به کمک نرم افزار SPSS نسخه 22 بهره گرفته شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که تبلیغات تلویزیونی تاثیر مثبت و معناداری بر آگاهی مخاطبان، ادراک مخاطبان از پیام تبلیغ، متقاعد کردن مخاطبان و اقدام به خرید مخاطبان دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق تبلیغات تلویزیونی باعث می شود که مشتریان با شناختی که از محصول پیدا می کنند استفاده از آن را تجربه نمایند. تجربه مثبت یا ادراک از کیفیت، اگر سازگار با نیاز مشتری باشد باعث می شود که محصول را به مشتریان دیگر معرفی نماید.
شناسایی نقش برنامه های تلویزیون در توسعه فرهنگی شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
673 - 714
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش برنامه های تلویزیون در توسعه فرهنگی شهروندان تهرانی و اجرا شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و آمیخته (کیفی-کمی) است. جامعه آماری پژوهش را در بخش کیفی 30 نفر از نخبگان حوزه رسانه و فرهنگ تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. همچنین در بخش بررسی های آماری از نظرات 384 نفر از شهروندان تهرانی بالای 18 سال بهره گرفته شد. جهت جمع اوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن با استفاده از روایی صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ موردتایید قرار گرفت. در این تحقیق 9 شاخص از طریق روش کیفی استخراج شد که عبارتند از: نگرش، گرایش، منش، مصرف فرهنگی، امنیت شخصی شهروندان، فراورده، ارتباطات، دستاورد و نیروی انسانی. جهت تجزیه و تحلیل و رتبه بندی عوامل شناسایی شده از تکنیک AHP استفاده شد. بر اساس نتایج حاصله، در ساخت برنامه های تلویزیونی برای ارتقای توسعه فرهنگی، منش ها دارای بیشترین تأثیر، فعالیت های فرهنگی و فراورده ها در اولویت دوم، نگرش در اولویت سوم، ابزارهای ارتباطی در اولویت چهارم، ارتقای نیروی انسانی در اولویت پنجم و گرایش ها در اولویت آخر قرار گرفتند.
الگویابی روش های اقناعی تبلیغات تجاری تلویزیون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله گزیده ای از یک رساله دانشگاهی است که به بررسی روش های اقناعی مورد استفاده در تبلیغات تجاری تلویزیون ایران می پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا با بررسی و تحلیل کیفی پیام های بازرگانی (تبلیغات تجاری) تلویزیون ایران ، و همچنین تحلیل محتوای مصاحبه های عمیق کارشناسان تبلیغات ، روش های اقناعی که سازندگان تیزرهای تبلیغاتی برای اثرگذاری بر مخاطب و اقناع مخاطبان استفاده می کنند را پیدا کند. گرچه تبلیغات بازرگانی به میزان بسیار زیادی از علم ارتباطات متأثر شده است اما اهمیت افزایش فروش در تبلیغات سبب شده است تا تحقیقات صورت گرفته در حوزه تبلیغات صرفا پیدایش روشی برای افزایش فروش را در دستور کار قرار دهد و از پیشرفت علوم ارتباطات در حوزه تبلیغات چشم پوشی کند. تحقیق فوق تلاش می کند توجه به روش های اقناعی در تبلیغات تجاری را در حوزه علوم ارتباطات انجام دهد تا به پیشرفت علوم ارتباطات در حوزه تاثیر رسانه ها کمکی کرده باشد. روش تحقیق در پژوهش فوق ، چند روشی ، شامل دو روش تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه عمیق است. با توجه به دسترسی به پیام های بازرگانی پخش شده در سال 98 و 99 ، تیزرهای تبلیغاتی پخش شده در این دو سال جامعه آماری برای تحلیل کیفی هستند. حجم نمونه تعداد پیام های ذخیره شده می باشد. اما تعداد حجم نمونه مورد بررسی رسیدن به اشباع نظری و حد کفایت بوده است. جامعه آماری برای مصاحبه عمیق ، کارشناسان تبلیغات تجاری تلویزیون و سازندگان تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون هستند. حجم نمونه مورد مصاحبه ، رسیدن به اشباع نظری و حد کفایت خواهد بوده که تعداد مصاحبه های انجام شده هفت مصاحبه می باشد. شیوه اندازه گیری ، تحلیل تیزرها به عنوان اسناد موجود بوده و تکنیک ثبت و ضبط داده ها از متن و تصاویر و صدای تبلیغات به دست آمده است.
رابطه کمی و کیفی برنامه های تلویزیونی و آگاهی از حقوق شهروندی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۴
299-267
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه فن آوری های ارتباط جمعی، به ویژه تلویزیون، حضوری گسترده و تأثیرگذار در بین مردم جوامع مختلف دارند. در این راستا، در جوامع توسعه یافته و درحال توسعه از جمله حوزه هایی که به شدت تحت تأثیر آموزش و بازنمایی های رسانه ای قرار گرفته، گستره آگاهی از شهروندی، رفتارهای مدنی و مشارکت اجتماعی است. بر همین اساس، مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین برنامه های تلویزیونی و آگاهش از حقوق شهروندی می پردازد. روش: در این مطالعه با بهره گیری از نظریه های جامعه شناسان و نظریه پردازان علوم ارتباطات چون بال روکیچ و دی فلور، پورتو، گیدنز، مارشال، فالکس و... به اجرای پیمایش در بین 384 نفر از ساکنان شهر خرم آباد لرستان مبادرت شد. نتایج: یافته ها نشانگر آن است که در مجموع بین تلویزیون (از نظر میزان استفاده و محتوای برنامه ها از سه بُعد مدنی، سیاسی و اجتماعی) و میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه وجود دارد. بحث: تدوین و برنامه ریزی جامع آگاه سازی در زمینه حقوق شهروندی از طریق تلویزیون با استفاده از برنامه های متنوع و متعدد، معرفی تشکل ها و انجمن های فعال در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، مدنی و... از طریق این رسانه در جهت مشارکت بیشتر افراد در امور مختلف جامعه، ایجاد شبکه شهروندی یا ایجاد شبکه توسعه اجتماعی در جهت دادن آگاهی های لازم به افراد جامعه در زمینه مؤلفه های شهروندی و ایجاد شبکه های محلی تلویزیونی فرهنگی-اجتماعی در جهت گسترش آگاهی از حقوق شهروندی در بین مردم مناطق مختلف با توجه به فرهنگ بومی مردم آن مناطق، می تواند در جهت بالابردن آگاهی های مردم جامعه در زمینه حقوق شهروندی مؤثر باشد و زمینه را برای تحقق دموکراسی و جامعه ای شهروندمدار فراهم سازد.
جایگاه پرورش تفکر مبتنی بر فلسفۀ تربیتی اسلام در رسانۀ تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
99 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی امکان و جایگاه پرورش تفکر مبتنی بر فلسفه تربیتی اسلام در رسانه تلویزیون با تکیه بر آرای حکمت متعالیه و با تأکید بر قرائت علامه طباطبایی بوده است و برای انجام دادن تحقیق، از روش استنتاجی و تحلیل مضمون استفاده کرده ایم. این پژوهش کیفی با رویکرد استنتاجی- تحلیلی در دو بخش کیفی اجرا شده است: در بخش اول، برپایه ادبیات نظری پژوهش درخصوص مفهوم و هدف تفکر که در پژوهش دیگر استنتاج شده است، مؤلفه های پایه تفکر با استفاده از روش بازسازی فرانکنا استنتاج شد. این مؤلفه ها عبارت اند از: تفکر حسی، خیال انگیزی خلاقانه و تفکر منطقی- استدلالی. در بخش دوم کوشیده ایم برپایه گزاره های مفهوم، هدف و مؤلفه های تفکر، با بهره گیری از دیدگاه های خبرگان حوزه رسانه و تربیت، نسبت پرورش تفکر با تلویزیون و امکان آن را بررسی کنیم. با استفاده از روش تحلیل مضمون، طی مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان، در سه مرحله کدگذاری پایه، سازمان دهنده و فراگیر، امکان پرورش یافتن تفکر در تلویزیون ذیل سه دیدگاه اصلی استنباط شد. نتایج پژوهش به شبکه مضامین مستخرج از دیدگاه های خبرگان، شامل «تلویزیون، جایگاه پرورش تفکر»، «تلویزیون، جایگاه واسطیِ پرورش تفکر» و «تلویزیون، عدم جایگاه پرورش تفکر» می پردازد و درمجموع، براساس تحلیل نتایج مضامین و برپایه ادبیات نظریِ پژوهش، دیدگاه مختار این پژوهش با دیدگاه دوم تناسب داشته است. تلویزیون دارای جایگاه واسطی در پرورش یافتن تفکر است که می توان آن را عبارت از «جایگاه دستیاریِ تربیتی در نظام تربیتی برمَدار برانگیختگی و گشودگی» تعریف کرد و پنج اصل محوری بدین شرح را برای آن برشمرد: رابطه دستیاری با نهاد سنتیِ تربیت، نقش مقدماتی و برانگیختگی در فرایند پرورش تفکر، حد گشودگی در فرارَوَندگی (سِیر ظاهر به باطن)، مقابله با تهدیدها در دوسویه «تلویزیون- مخاطب»، و ساختارچینی طراحی برپایه فرصت نگری و مخاطب فعال.
واکاوی سبک زندگی ترویجی در تبلیغات مصرفی خانواده محوربا نگاهی به آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
111 - 142
حوزه های تخصصی:
«رجحان مصرف» در پایان دوران مدرنیته، جوامع انسانی و زندگی فردی را با دگرگونی های همراه ساخت. تکثر کالاها با تغییر صورت زندگی، محتوای آن را تغییر داد و دستیابی به دوره «فرامدرن» را تسریع بخشید. تنوع و تکثر سبک های زندگی مولود چنین فضایی است. این فضا به یاری رسانه ها به ویژه تلویزیون که حلقه واسط میان تولید و مشتری بود و با جهت دهی به رفتارهای مخاطبان توسعه یافت. این رویه با انتقادهایی از سوی اندیشمندان روبه رو بوده که دور نمودن مخاطبان از مبانی هویتی، در نوک تیز این انتقادها قرار دارد. ازاین نگاه، مقاله حاضر تلاش می نماید با بررسی تبلیغات بازرگانی سیمای ج.ا.ایران سبک های زندگی و خانواده های تراز در آنها را شناسایی کند. پس از میان بسته های تبلیغات بازرگانی پخش شده در شبکه های سراسری سیما (پاییز و زمستان 1398) در ساعت های اوج، سه تبلیغ خانواده محور که دربرگیرنده مؤلفه های بیشتری از سبک زندگی بودند به صورت هدفمند انتخاب شدند. بررسی این پیام ها با استفاده از الگوی نشانه شناسی فیسک، نشان داد که رمزگان های اجتماعی بیش از همه معرف «خانواده برخوردار» هستند. رمزگان های فنی نیز «مصرف کالا» را عامل انسجام خانواده دانسته با «تشخص بخشی کالا» روابط میان فردی در خانواده ها را به نفع ایدئولوژی سرمایه داری مدیریت می کنند؛ بنابراین به دلیل برجستگی منفعت مادی و ترجیح آن بر ایمان و رضایت الهی در لایه های معنایی این آگهی ها، سبک برآمده از آنها با سبک زندگی اسلامی فاصله دارد.
روان شناسی سازی در تلویزیون (تحلیل گفتمان برنامه «کتاب باز»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله توصیف سازوکارها و پیامدهای فرایند روان شناسی سازی است. مقاله استدلال می کند این فرایند حاصل مناسبات اقتصادسیاسی کلان است اما مکانیسم ها و پیامدهای آن با استفاده از سازوکارهای روان شناسی پنهان می شود. برای نشان دادن اوصاف این پدیده، برنامه گفتگو محور «کتاب باز» تلویزیون مورد تحلیل گفتمان قرار گرفته است. گزاره های مرکزی شش برنامه ی پایانی معرفی کتاب در این برنامه، پذیرش وضع موجود و تحمل آن، تشویق افراد برای رفع از خودبیگانگی، انعطاف ذهنی برای همراهی با تغییرات جهان، کاستن از حرص و طمع برای مهار سرمایه داری، نافرمانی برای گسترش بازار و رفع موانع ذهنی سازگاری با وضع موجود، همگی در راستای روان شناسی سازی و تغییر فردی برای انطباق با جریان های سیال بازار است. این مقاله نتیجه می گیرد تقلیل مشکلات کلان به فرد با سیاست زدایی و اقتصادزدایی از وضع موجود، پدیده ها را به فرد تقلیل می دهد و مناسبات کلان را توجیه کرده و مشروعیت می بخشد که در خدمت نئولیبرالیسم به مثابه نظم مسلط جهان است. از این رهگذر فرایند سلطه بدیهی انگاشته شده و تعمیق می شود و تنها راه مواجهه با آن تجهیز فرد به مهارت های بقا در این رقابت فرساینده و در نتیجه تبرئه سیستم است.
تفاوت های شکلی و معنایی در پوشش زنان مجری شبکه های سیما در تلویزیون و اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
353 - 380
حوزه های تخصصی:
در میان شبکه های اجتماعی، محتواهای تولیدشده در اینستاگرام که یک شبکه تصویرمحور است، بیشترین تمرکز را بر نمایش زندگی روزمره دارد اما با افزایش دانش و مهارت های کاربران، این شبکه اجتماعی به عنوان یک رسانه برای انعکاس فعالیت های حرفه ای برخی کاربران نیز استفاده میشود که مجریان تلویزیونی از آن جمله هستند. این تحقیق با استفاده از روش کیفی مردم نگاری مجازی، صفحات اینستاگرامی 7 زن مشهور محجبه که به گویندگی و اجرا در تلویزیون اشتغال و به همین دلیل شهرت یافته اند، مطالعه کرده و به تحلیل چگونگی بازنمود پوشش این زنان مشهور محجبه در صفحات شخصی ایشان در اینستاگرام پرداخته است. در این تحقیق ضمن بهره گیری از نظریات گافمن و گیدنز در خصوص هویت و خودابرازی و نیز رویکرد نایار به فرهنگ شهرت، تلاش شده است به این سوال ها پاسخ داده شود که بازنمود پوشش این زنان مشهور در صفحات مذکور، چه تفاوت مشهودی با نمایش پوشش آنها در تلویزیون دارد؟ بدین منظور تصاویری از ایشان که در عرصه های مختلف زندگی شخصی و اجتماعی در اینستاگرام بوده، تحلیل شده است. نتایج نشان داد، بازنمود پوشش زنان در اینستاگرام، از نظر نوع پوشش، تنوع لباس و رنگ بندی، تفاوت بارز و چشمگیری با پوشش آنها در تلویزیون و فضای عمومی دارد. حتی برخی از این گویندگان از صفحه اینستاگرام خود برای تبلیغ گونه های خاصی از حجاب، با اهداف فرهنگی- تجاری استفاده کرده اند.
ارائه مدل اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی (مطالعه موردی: رسانه ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
201 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای راهبرد اقناع تبلیغات با رویکرد ملی گرایی در رسانه ملی است.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع اکتشافی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از روش کیفی (مصاحبه) استفاده شده است. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. پس از خواندن خط به خط متن مصاحبه ها و جمع آوری و بررسی داده ها، کدگذاری باز انجام گرفت. کدهایی که اشتراک مفهومی داشتند، ذیل یک مقوله قرار گرفتند. مقوله های اولیه، بر اساس مفاهیم به دست آمده شکل گرفتند. از کدگذاری باز و مقوله پردازی داده ها، برای شناسایی معیارها و زیرمعیارهای تدوین مدل پژوهش استفاده شد.
یافته ها: برای اطمینان از پایایی پژوهش، استاد راهنما فرایند پژوهش را بررسی کرد و بازبینی آن با همکاری ناظران دیگر انجام شد. به منظور تأیید روایی نتایج نیز با اجازه مصاحبه شوندگان، هنگام مصاحبه، هم زمان با نکته برداری، کل مصاحبه ها ضبط شد. در پژوهش حاضر، یک مدل پارادایمی ارائه شده که محور اصلی آن، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. بر اساس نتایج به دست آمده، «اجماع ملی و سازمانی»، «الزامات جغرافیایی» و «رشد اقتصادی»، سه ویژگی مهم حمایت از تولید داخلی است که در صورت حمایت نهادهایی از جمله سازمان صداوسیما، تحقق خواهد یافت.
نتیجه گیری: در این پژوهش، الگوی پارادایمی اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی و به طور خاص، در رسانه ملی تدوین شد. الگوی پژوهش مشتمل بر ۱۰ مقوله اصلی است که محور اصلی، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. در این الگو شرایط علّی، چهار مقوله کمک به اقتصاد داخلی، الزامات جغرافیایی، اجماع ملی و سازمانی را دربرمی گیرد. همچنین سه راهبرد برای نیل به هدف پژوهش انتخاب شد که عبارت است از: صرفه اقتصادی، تاکتیک های مدیریتی و امنیت.
طراحی الگوی فرایند جریان سازی رسانه ای برای سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
201 - 226
حوزه های تخصصی:
به اذعان اندیشمندان و فعالان حوزه فرهنگ و جامعه شناسی، جامعه ایرانی مبتلا به مسائل متعدد فرهنگی و اجتماعی است و یا حداقل در بسیاری از مؤلفه های فرهنگی اجتماعی نیاز به رشد و تعالی دارد و نقش نهاد رسانه در این رشد و تعالی ضروری به نظر می رسد.جریان سازی رسانه ای از ضرورت های موردنیاز رسانه ملی برای رفع مسائل فرهنگی و جامعه شناختی جامعه ایرانی است؛ لذا هدف پژوهش حاضر این است که با طراحی الگوی فرایند جریان سازی رسانه ای برای سیمای جمهوری اسلامی ایران، یاریگر نقش آفرینی سازمان صداوسیما در حل این مسئله باشد.به منظور دستیابی به هدف پژوهش از روش نظریه داده بنیاد (GT) استفاده شده است؛ لذا پژوهش از نظر نوع، روش و ماهیت داده ها پژوهشی کیفی است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با پانزده نفر از خبرگان به دست آمد. مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند باتوجه به پست سازمانی، تحصیلات دانشگاهی و تجربه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شدند. داده های حاصل طی سه مرحله کدگذاری باز، محور و انتخابی به کمک نرم افزار مکس کیودا مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و ذیل یازده مقوله فرعی و سه مقوله اصلی شامل شرایط فرایند جریان سازی رسانه ای، راهبردهای فرایند جریان سازی رسانه ای و پیامدهای جریان سازی رسانه ای طبقه بندی شدند و برای فرایند جریان سازی رسانه ای پنج گام اصلی و یک گام یاری دهنده استخراج گردید.