مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرهنگ علمی فرهنگی جهانی و میل به دانش از نیازهای اساسی انسان است. در تقسیم بندی دانش، کتاب، دانش آشکار و مکتوب و نرخ مطالعه و آمار کتاب خوانی از عوامل مهم توسعه انسانی و سواد اطلاعاتی جوامع است. این مطالعه در حوزه مدیریت و تسهیم دانش و با توجه به سواد اطلاعاتی منابع انسانی سازمانی و با هدف بررسی میزان و چگونگی مطالعه دانشجویان پلیس و عوامل مؤثر بر آن انجام شده است.
روش: این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و داده های آن به کمک ابزار پرسشنامه جمع آوری شده اند. جامعه تحقیق را دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی تشکیل داده و حجم نمونه با فرمول کوکران 321 نفر برآورد و این تعداد از طریق نمونه گیری سهمیه ای به طور تصادفی انتخاب شدند.
یافته ها: براساس یافته های تحقیق 80% پاسخگویان علاقه زیاد و یا بسیار زیاد به مطالعه دارند. اما 56 % آنان کمتر از یک ساعت در طول شبانه روز مطالعه می کنند. مطالعه 47% درسی و 52% غیردرسی است. 43% زمان مطالعه غیردرسی مجله و روزنامه و 23% کتاب می خوانند. پاسخگویان به طور میانگین در طول یک سال 9 کتاب و از نوع علمی و داستانی مطالعه می کنند.
نتیجه گیری: افزایش مقطع تحصیلی در دانشجویان مصوب افزایش مطالعه درسی و در دانشجویان فراگیر افزایش مطالعه غیر درسی را نشان می دهد. فشرده بودن کلاس های آموزشی (84%)، تمرینات نظامی (92%)، سخت گیری فرماندهان و مسئولان (61%) عوامل مهم کاهش مطالعه دانشجویان است. برنامه ریزی دقیق تر در کلاس های آموزشی و تمرینات نظامی برای داشتن ساعت فراغت بیشتر دانشجویان در اولویت کارها برای افزایش مطالعه دانشجویان می باشد.
بررسی رابطه اعتماد با تسهیم دانش در معاونت آموزش ناجا و مراکز تابعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: درعصر حاضر که ساختار فکری آن آکنده از عمق بخشیدن به اطلاعات وتوجه به مشارکت نیروی انسانی در جهت استفاده از ابزاری به نام دانش برای رویایی و مقابله با عدم اطمینان، حفظ موقعیت، ایجاد خلاقیت و نوآوری است، انتشار مهارت ها جهت گسترش عرصه رقابتی در سازمان ها اهمیت زیادی پیدا کرده است و تحقیقات متعددی در زمینه مدیریت دانش (تسهیم دانش) انجام شده است. هدف این مقاله، بررسی رابطه اعتماد سازمانی باتسهیم دانش درمعاونت آموزش ناجا ومراکز تابعه آن است.که براساس مدل مارتینز (2002) دربررسی عوامل اعتماد (توجه،انصاف، گشودگی، ثبات، مشارکت،تفویض اختیار) افراد به اهداف سازمانی مورد توجه قرار می گیرد وبه عنوان یک عامل اثر گذار برروی تسهیم دانش مهم خواهد بود.
روش: این پژوهش به دو شیوه اسنادی و پیمایشی انجام شد و به کمک ابزار های فیش برداری و پرسشنامه اطلاعات آن جمع آوری گردید، برای روایی آن نیز از ضریب آلفای کرونباخ (دراعتماد90/0 و تسهیم دانش81/0) مورد تائید قرار گرفت. داده های به دست آمده از طریق آماره های توصیفی و استنباطی (آزمون ضریب پیرسون و فریدمن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که معاونت آموزش ناجا و مراکز تابعه با افزایش سطح اعتمادکارکنان مشارکت آن ها را در تصمیم گیری ها و توزیع دانش خود جلب کرده است در جهت رسیدن به اهداف سازمانی خود موفق بوده است با این وجود نیاز به تلاش بیشتری دارد. سطح اعتماد در ابعاد هفتگانه آن در معاونت آموزش ناجا از وضعیت مطلوبی برخوردار است. همچنین این معاونت در شرایط فعلی و به طور نسبی در بین ابعاد اعتماد، بهترین وضعیت را در مشارکت و ضعیف ترین آن را مورد توجه دارد. از همین رو، مدیریت در سازمان باید این احساس را در کارکنان ایجاد نماید که به نیاز های آن ها توجه می شود و آن ها ازحمایت اجتماعی مدیریت برخودارهستند.
عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمان های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر حاضر با توجه به سرعت فزاینده تولید و توسعه دانش و افزایش عدم اطمینان محیطی، مدیریت دانش و بهکارگیری آن در سازمان ها اهمیت بسیاری پیدا کرده است. از طرفی با توجه به هزینه های بالای پیاده سازی سیستم مدیریت دانش، توفیق در پیاده سازی آن یکی از نگرانی های اصلی مدیران سازمان و محققان در این زمینه است. تحقیقات متعددی در زمینه موضوع مدیریت دانش و عوامل مؤثر بر موفقیت آن انجام شده است. هدف این مقاله، شناسایی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش و سنجش شاخص های آن در سازمان های عمومی است.
مواد و روش: این مقاله، حاصل پژوهشی کاربردی است که از نظر روش، توصیفی پیمایشی محسوب میشود. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان دانشی یکی از سازمان های بخش عمومی کشور به تعداد 96 نفر میباشند که به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. اطلاعات به کمک ابزار پرسشنامه گردآوری شده و روایی محتوای آن با روش دلفی و پایایی آن از راه اندازه گیری مقدار آلفای کرونباخ (96/0) به دست آمده است. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که پنج عامل مهم به عنوان عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش عبارتند از: فرهنگ سازمانی، نقش ها و رفتار های مدیران، ساختار سازمانی، منابع انسانی و فناوری.
نتیجه گیری: در سازمان مورد مطالعه، کلیه عوامل پنج گانه یاد شده، تأثیر معنیداری بر موفقیت مدیریت دانش دارند.
بررسی فرهنگ سازمانی (مدل کویین) با امکان پذیری استقرار مدیریت دانش در شرکت انتقال گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش از راه های بهبود بخشیدن به شرایط بقاء سازمان است. زمانی به طور موفقیت آمیز در سازمان اجرا می گردد که از قبل زمینه فرهنگی مناسب با این نظام بسترسازی شده باشد. چرا که هدایت نمودن دانش موجود در سازمان یک امر انسانی است و به طور کامل مربوط به منابع انسانی می شود و تابعی از فرهنگ کارکنان سازمانی می باشد. بنابراین سازمان ها باید برای اجرای موفقیت مدیریت دانش، فرهنگ متناسب با آن را ایجاد نموده و براساس آن عمل نمایند. لذا هدف از این تحقیق بررسی رابطه فرهنگ سازمانی (مدل کویین) با امکان پذیری استقرار مدیریت دانش در شرکت انتقال گاز ایران می باشد. جامعه آماری مورد تحقیق کارکنان رسمی شرکت انتقال گاز ایران می باشد. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ""فرهنگ سازمانی"" برگرفته از کامرون و کویین و پرسشنامه ""مدیریت دانش"" برگرفته از شرون لاوسون استفاده شده است. نتیجه آزمون فرضیه اصلی این پژوهش حاکی از آن است که بین فرهنگ سازمانی و امکان پذیری استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. هم-چنین نتایج سایر فرضیات بیانگر آن است که بین همه انواع فرهنگ سازمانی (فرهنگ گروهی، فرهنگ ویژه سالاری، فرهنگ بازاری، فرهنگ سلسله مراتبی) با امکان پذیری استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که در شرکت انتقال گاز ایران از میان انواع فرهنگ سازمانی، تنها فرهنگ ویژه سالاری می تواند به عنوان یک فرهنگ پیش بین و اثرگذار بر مدیریت دانش تلقی شود.
ارایه رویکرد جدیدی برای ارزیابی سیستم های مدیریت دانش با روش تحلیل رابطه ای خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به سرمایه گذاری انبوهی که اخیراً سازمان ها برای اکتساب دانش و بهره وری سرمایه فکری، روی سیستم هایی که بعضاً اثربخش نسیتند، انجام می دهند، ضرورت ارزیابی موفقیت ابتکارات دانشی نمود مییابد. مهم ترین دانش افزایی این مقاله ارایه رویکردی نوین در ارزیابی سیستم های مدیریت دانش است. این رویکرد دو متدولوژی پرکاربرد مدیریتی، عوامل حیاتی موفقیت و تحلیل رابطه ای خاکستری، را ترکیب می کند. از عوامل حیاتی موفقیت برای تعریف معیار های ارزیابی و از رویکرد تحلیل رابطه ای خاکستری برای امتیاز دهی و اولویت بندی ابتکارات دانشی استفاده می شود. جامعه آماری پژوهش، شرکت هایی هستند که در آن ها پروژه مدیریت دانش پیاده سازی شده است. مطابق با این رویکرد همراستایی استراتژیک مدیریت دانش و کسب و کار، کیفیت سیستم های مدیریت دانش، کیفیت دانش، رضایت کاربر، مدیریت اسناد، ارتباطات، پشتیبانی مدیریت ارشد و فرهنگ از عوامل مهم در ارزیابی ابتکارات دانشی در سازمان ها می باشند. قابلیت رویکرد پیشنهادی با استفاده از داده های 5 شرکت کاربر سیستم های مدیریت دانش نشان داده شده است.
رابطه ساختار سازمانی و مدیریت دانش (مطالعه ای در معاونت تولید قطعات پرسی شرکت ایران خودرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش، به منزله منبعی ارزشمند و استراتژیک و نیز یک دارایی مطرح است و ارایه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی، بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند، امری سخت و بعضا ناممکن است. از سوی دیگر، پرداختن به مدیریت دانش بدون ساختار مناسب و حمایتی امکان پذیر نیست. سازمان ها باید ساختار هایی را بپذیرند که به آن ها اجازه دهد تا حد امکان دانش بیش تری را خلق و انتقال دهند. ساختار سازمانی بر جریان اطلاعات و هم چنین بر محیط و ماهیت تعاملات انسانی تأثیر می گذارد و منجر به ایجاد مزیت رقابتی در اقتصاد دانایی می گردد.
برای رسیدن به این نوع ساختار، ارتباط متغیرهای رسمیت، پیچیدگی، تمرکز و مدیریت دانش با استفاده از پرسش نامه هایی که روایی و پایایی آن ها به اثبات می رسد، در ""معاونت تولید قطعات پرسی شرکت ایران خودرو"" مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن حاکی از آن است که بین ساختار سازمانی و ابعاد آن با مدیریت دانش در واحد فوق ارتباط معنا داری وجود دارد. سرانجام برای بررسی اثر همزمان متغیرهای ساختار سازمانی و مدیریت دانش و نیز اولویت بندی آن ها از رگرسیون چندگانه استفاده می شود.
الگوی مدیریت دانش در سازمان ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: نظر به اینکه دانش منبعی مهم در سازمان های دانش محور میباشد، سازمانی که بتواند با استفاده از مدیریت دانش، آن را تبدیل به شایستگی های محوری نموده و در برنامه ریزی راهبردی خود لحاظ کند، در عصر دانشی پیشرو خواهد بود. این تحقیق با هدف ارائه الگوی مدیریّت دانش در سازمان ناجا به دنبال این است؛ تا فرایند های مدیریّت دانش انتظامی را با توجه به ماهیت مشاغل در سازمان ناجا بشناساند و با به کار گیری سبک مناسب مدیریّت آن و اهمیت دادن به آنها شکاف موجود بین دانش موجود سازمانی و دانش مطلوب سازمان را از بین ببرد.
روش: روش تحقیق این پژوهش ترکیبی اکتشافی(کیفی ـ کمی) می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان ستاد ناجا بوده که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه آماری کوکران، نمونه ای400 نفری از آنان انتخاب شد، و به صورت هدفمند بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه گروه های کانونی در خصوص تفکیک مشاغل سازمانی ناجا، بر اساس مدل چالز پرو از هر دسته از مشاغل 100 نفر انتخاب و جهت جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن مورد تأیید بود، بین آنها توزیع شد و پس از جمع آوری داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی، تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافته و نتیجه گیری : نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد؛ بین فناوری سازمانی، فرایند های تولید دانش و سبک مدیریّت دانش رابطه مستقیم ومعنا داری وجود دارد ومدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار می باشد.
ارتباط بین هوش سازمانی و مدیریت دانش در ادارات تربیت بدنی آذربایجان شرقی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین خرده سیستم مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده و هوش سازمانی و مؤلفه های آن در ادارات تربیت بدنی آذربایجان شرقی و غربی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بوده و به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان ادارات تربیت بدنی استان های آذربایجان شرقی و غربی میباشد و حجم نمونه آماری تعداد 172 نفر از این جامعه است. در این تحقیق، از پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت و پرسشنامه خرده سیستم مدیریت دانش مارکوارت، و همچنین از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد که براساس ضریب همبستگی پیرسون بین خرده سیستم مدیریت دانش و تمامی مؤلفه های هوش سازمانی و هوش سازمانی کل، رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد ( ضرایب همبستگی از 484/0 برای چشم انداز استراتژیک تا 737/0 برای سرنوشت مشترک در سطح 01/0 >p معنیدار بوده است. ) در نهایت، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داده است که مؤلفه های هوش سازمانی، سرنوشت مشترک، کاربرد دانش و اتحاد و توافق قادر به پیش بینی معنیدار خرده سیستم مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده هستند.
بررسی وضعیت مدیریت دانش و ارتباط آن با فرهنگ سازمانی در ادارات کل تربیت بدنی استان های ایلام و کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی وضعیت مدیریت دانش و ارتباط آن با فرهنگ سازمانی در ادارات کل تربیت بدنی استان های ایلام و کرمانشاه است. این تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران، رؤسای هیئت ها و کارشناسان ادارات کل تربیت بدنی استان های ایلام و کرمانشاه بود که تعداد آن ها به ترتیب 67 (5 مدیر، 23 کارشناس، 39 رئیس هیئت) و 83 نفر (9 مدیر، 29 کارشناس، 45 رئیس هیئت) است. نمونه آماری تحقیق با جامعه آن برابر است. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش استفاده شد که پایایی آن ها بر اساس آلفای کرونباخ به-ترتیب 74/0 و 93/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون همبستگی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد (05/0=α). همچنین، بین فرهنگ سازمانی و تمامی خرده مقیاس های مدیریت دانش(دانش آفرینی، انتشار دانش، جذب دانش، ذخیره دانش، سازماندهی دانش و کاربرد دانش) ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد (05/0=α). نتایج توصیفی تحقیق نیز نشان داد سطح فرهنگ سازمانی و نیز وضعیت مدیریت دانش در دو استان ایلام و کرمانشاه در حد متوسطی قرار دارد.
مدیریت دانش و مهارت های ارتباطی مدیران سازمان تربیت بدنی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطة مدیریت دانش با مهارت های ارتباطی مدیران سازمان تربیت بدنی ایران انجام شده است. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری شامل تمامی کارکنان (کارشناس مسئول، کارشناس و کاردان) سازمان تربیت بدنی ایران به تعداد 435 نفر بودند. نمونة آماری بر اساس جدول مورگان 204 نفر تعیین شد که از طریق نمونه گیری طبقه ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها دو پرسشنامة محقق ساختة مهارت های ارتباطی مدیران و مدیریت دانش تدوین شد که پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ، به ترتیب، 83% =α و 87%=α به دست آمد. روایی صوری از طریق مراجعه به هفت نفر از استادان مدیریت ورزشی تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t مستقل و ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن در سطح (05/0 ≥ p) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین وضع موجود و مطلوب مهارت ارتباطی مدیران (05/0 = , p215/19 (t= تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، بین شاخص های مهارت های ارتباطی مدیران(خودگشودگی، همدلی، حمایتگری، مثبت گرایی، خود نظمی، مهارت اجتماعی، نفوذ آرمانی و الهام بخشی و تحریک خردمندانه) با متغیرهای خلق و انتقال دانش (مدیریت دانش) رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. ارتباط مثبت و معنیدار بین مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های مدیریت دانش مبین آن است که برای اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش باید مدیران سطح مهارت های ارتباطی خود را ارتقاء دهند تا موجب خلاقیت کارکنان و پیشرفت سازمان شوند.
بررسی مفهوم نظام مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: عدم شناخت کافی از نظام مدیریت دانش از جمله تعاریف، اجزاء و نیز عوامل موفقیت در آن از عناصر اصلی شکست در پروژه های مدیریت دانش بوده است. این پژوهش درصدد روشن تر ساختن مفهوم نظام مدیریت دانش و مؤلفه های آن است.
روش: در این پژوهش که به روش تحلیل محتوا انجام شد؛ ضمن مروری مفصل بر مفهوم مدیریت دانش، مفهوم نظام مدیریت دانش در 290 مقاله استخراج شده از پایگاه اسکوپوس مورد بررسی قرار گرفت و تعاریف، رویکردها، عناصر و نیز عوامل موفقیت نظام مدیریت دانش شناسایی و دسته بندی شد.
یافته ها: پس از بررسی مقالات مورد مطالعه، پنج موضوع شاخص شناسایی شد که به ترتیب اولویت عبارتند از: عوامل موفقیت نظام مدیریت دانش، مزایای استفاده و به کارگیری آن، اجزاء و عناصر نظام مدیریت دانش، ابزارها و فن آوریهای نظام مدیریت دانش و رویکردها به نظام مدیریت دانش. همچنین مشخص شد که به میزان بسیار زیادی میان مفهوم مدیریت دانش و نظام مدیریت دانش هم پوشانی وجود دارد.
ارزش/اصالت: این مقاله را می توان در زمره نخستین پژوهش هایی قلمداد کرد که به صورت بنیادی به بررسی متون مربوط به مدیریت دانش پرداخته است. از این جهت این مقاله می تواند جبهه پژوهشی جدیدی را در زمینه مدیریت دانش ایجاد نماید.
بررسی تأثیر عوامل سازمانی بر عملکرد مدیریت دانش در آموزش و پرورش: مطالعه موردی آموزش و پرورش شهر ملکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر عوامل سازمانی از جمله فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، آموزش، منابع انسانی، جریان اطلاعات و ارتباطات، فنآوری اطلاعات، و شفافیت اسناد بر عملکرد مدیریت دانش و مؤلفه های خلق دانش، ذخیره دانش، بهکارگیری دانش، و انتقال و اشتراک دانش در آموزش و پرورش شهر ملکان می باشد. روش: روش پژوهش، پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه این پژوهش کارکنان آموزش و پرورش شهر ملکان هستند که با توجه به حجم جامعه، نمونهگیری تصادفی طبقه ای بهعمل آمد و در نهایت 214 نفر بهعنوان نمونه انتخاب گردید. در نهایت پس از توزیع پرسشنامه 143 مورد پرسشنامه صحیح قابل تحلیل جمعآوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشانگر آن بودند که متغیرهای فرهنگ سازمانی، آموزش، و فنآوری اطلاعات تأثیر مثبت معنیداری روی عملکرد مدیریت دانش دارند. با این وجود سایر متغیرها از جمله منابع انسانی تنها در مؤلفه خلق دانش روی عملکرد مدیریت دانش تأثیر مثبت معنیدار دارد و سایر متغیرها نیز با وجود اینکه همبستگی مثبتی با عملکرد مدیریت دانش و مؤلفه های آن دارند تأثیر آن ها از نظر آماری معنیدار نمی باشد. اصالت/ارزش: از آنجا که اکثر کارهای انجام شده در زمینه مدیریت دانش در حوزه کسب و کار و سازمانهای انتفاعی بوده است، انجام این پژوهش در حوزه آموزش و پرورش حائز اهمیت است.
بررسی وضعیت منابع انسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور از نقطهنظر مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت نیروی انسانی واحد ستادی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و نحوه عملکرد نهاد در فرایندهای تبدیل دانش در بین کارکنان و در سطح سازمان انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر پیمایشی است . جامعه پژوهش را تمامی کارکنان شاغل در واحد ستادی (اعم از مدیران و کارمندان) نهاد کتابخانههای عمومی کشور تشکیل می دهند و نمونه گیری انجام نشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته، مشتمل بر 8 شاخص و 46 پرسش بسته بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که شاخص دانش نهان فردی کارکنان، دارای بیشترین میانگین بوده است. شاخص های «دانش آشکار سازمانی» و «تبدیل دانش آشکار به دانش نهان (درونی سازی)» نیز از کمترین میانگین برخوردارند. اصالت/ ارزش: مطالعه متون حوزه مدیریت دانش نشان می دهد که پژوهش های اندکی در ارتباط با مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی انجام شده است. در این پژوهش ضمن تهیه پرسشنامه ای برای انواع دانش و فرایندهای تولید و تبدیل دانش براساس مدل نوناکا، وضعیت نیروی انسانی نهاد کتابخانه-های عمومی کشور در واحد ستادی مورد بررسی قرار گرفت و در پایان براساس یافته های پژوهش، راهکارهای مناسبی برای توسعه دانش و عملکرد نیروی انسانی در ارتباط با فرایندهای تبدیل دانش، ارائه شد.
تحلیل رگرسیونی رابطة بین اجزای مدیریت دانش و عملکرد منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخورداری از دانش و اطلاعات روزامد و تشخیص، تحصیل، تسهیم، توسعه، به کارگیری و نگهداری دانش برای ادامة حیات سازمان ها به ویژه سازمان تربیت بدنی، ضروری است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطة مدیریت دانش و اجزای آن با عملکرد منابع انسانی است. این تحقیق توصیفی است و اطلاعات با پرسشنامه ای که دارای روایی همچنین پایایی براساس آلفای کرونباخ 8 /91 درصد بود، جمع آوری شد. تعداد نمونة آماری 83 نفر برابر با جامعة آماری بود. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه معادلة پیش بینی عملکرد منابع انسانی برابر با 69 /59، تشخیص دانش 201 /0، تحصیل دانش 428 /0 و تسهیم دانش 016 /0 به دست آمد. نبود دیگر متغیرها در مدل به معنی این است که بقیة متغیرها به طور معنادار در مدل نقش ندارند. از بین سه متغیر در مدل، متغیر «تحصیل دانش» بیشترین تأثیر را در پیش بینی میزان عملکرد منابع انسانی در ادارة کل تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی دارد.
تأثیر تعامل اجتماعی بر نوآوری شرکت های بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به اهمیت تعامل اجتماعی و نوآوری، تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر تعامل اجتماعی بر نوآوری شرکت های بیمه انجام گرفت. جامعة آماری این تحقیق شرکت های بیمة خصوصی در تهران است که 115 نفر از مدیران این شرکت ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استاندارد استفاده شد که روایی آن توسط استادان راهنما و مشاور تأیید شد و همچنین پایایی آن نیز توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها باتوجه به داده های پرسش نامه از آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. باتوجه به نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها و همچنین با درنظرگرفتن ضریب رگرسیون استاندارد می توان استدلال کرد که در شرکت های بیمه ایرانی به دلیل ضعف در مرحلة کسب دانش و ناچیزبودن تعامل اجتماعی بین کارکنان و درنتیجه عدم معرفی روش های ارائة خدمات، عدم معرفی فرایند ارائة خدمات نوآور در فرایندهای کاری موجود و همچنین عدم ایجاد تغییرات اساسی و لازم در ساختارهای سازمانی، نوآوری اداری به دست فراموشی سپرده شده است.
رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری سازمانی در یک شرکت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، رابطة بین مدیریت دانش و نوآوری سازمانی در یک شرکت بیمه بررسی شده است. از مجموع 180 کارشناس شرکت بیمه مورد بررسی، 86 نفر به شیوة تصادفی ساده به عنوان گروه نمونة تحقیق انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به متغیر مدیریت دانش براساس مدل «ویگ» که توسط «نیومن» و «سدرا و گبل» نیز استفاده گردیده است و اطلاعات مربوط به متغیر نوآوری سازمانی براساس مدل «مقیمی» و «شاه حسینی و کاووسی» به دست آمد. نتایج ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن نشان داد که شاخص های خلق دانش، حفظ دانش، انتقال دانش و کاربرد دانش با نوآوری سازمانی رابطة معنی داری دارند. بیشترین میزان ضریب همبستگی در خصوص پیش بینی نوآوری سازمانی مربوط به متغیر کاربرد دانش با ضریب 878/0 و کمترین میزان ضریب همبستگی مربوط به متغیر حفظ دانش با میزان 656/0 بود. برای اینکه نوآوری سازمانی حاصل شود، مدیران به یکپارچه سازی سرمایه های دانشی در بخش های مختلف و در اختیار داشتن دانش نیروهای داخلی و خارجی نیاز دارند. از طرفی باید دانش در سرتاسر سازمان توزیع شود، توزیع بهتر دانش، احتمال ظهور نوآوری سازمانی را افزایش خواهد داد.
نقش مولفه های مدیریت دانش در پیش بینی مؤلفه های سلامت سازمانی (مورد مطالعه: اداره ی راه و شهرسازی جنوب استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش، محور خلق ارزش در سازمان های عصر حاضر است. ذخیره ی دانشی به عنوان سرمایه ی استراتژیک هر سازمان، مهم ترین مزیت رقابتی سازمان ها به شمار می رود. از طرفی سلامت سازمانی منجر به دوام و بقاء سازمان در محیط خود و ارتقاء سازگاری با آن می گردد. در واقع سلامت سازمانی توانایی سازمان برای رشد و بهبود مداوم است. این پژوهش، با هدف بررسی رابطه ی بین مدیریت دانش و سلامت سازمانی در اداره ی راه و شهرسازی جنوب استان سیستان و بلوچستان انجام شد. روش تحقیق از حیث هدف، کاربردی و از حیث شیوه ی جمع آوری داده ها توصیفی – همبستگی میباشد. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کل 607 نفر کارکنان اداره ی راه و شهرسازی جنوب استان سیستان و بلوچستان در سال 1391 بود. نمونه ی آماری تحقیق بر طبق جدول مورگان که 237 نفر بودند با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داد ه های پژوهش از طریق پرسشنامه مدیریت دانش با پایایی 0.83 و سلامت سازمانی با پایایی 0.94 جمع آوری و از طریق آزمون های همبستگی پیرسونی و رگرسیون ساده بوسیله نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که مولفه ی اجتماعی سازی دانش قابلیت پیش بینی مؤلفه های تأکید علمی، رعایت، ساختاردهی و یگانگی نهادی؛مؤلفه ی ترکیب دانش قابلیت پیش بینی تمامی مؤلفه های سلامت سازمانی؛ مؤلفه ی بیرونی سازی دانش قابلیت پیش بینی تأکید علمی، رعایت، حمایت از منابع و نفوذ مدیر و مؤلفه ی درونی سازی قابلیت پیش بینی روحیه، ساختاردهی، حمایت از منابع، نفوذ مدیر و یگانگی نهادی از زیر مؤلفه های سلامت سازمانی را دارد. بنابراین زیرمؤلفههای مدیریت دانش با برخی از زیر مؤلفههای سلامت سازمانی ارتباط مثبت معنادار و با برخی ارتباط منفی معنادار دارد و با برخی دیگر ارتباط معناداری ندارد.
مطالعه روند پژوهش در حوزه مدیریت دانش در بازه زمانی 2001- 2010 و ترسیم ساختاری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استفاده از روش های علم سنجی و کتاب سنجی، در صدد پرداختن به این مسأله است که مجموعه تولیدات علمی در حوزه مدیریت دانش در سطح بین المللی در بازه زمانی 10 ساله (2001-2010)، چه رویکردی داشته و به چه حوزه هایی پرداخته است. بدین منظور، پس از شناسایی و انتخاب واژه های کلیدی و زیرشاخه های این حوزه به کمک منابع اطلاعاتی مختلف، کار جستجوی پیشرفته واژه های گزینش شده در پایگاه اطلاعاتی «وب آوساینس» انجام شد. داده های استخراج شده از این پایگاه ها، در حیطه های موضوع، زبان، کشور، نویسنده، سال انتشار، مجله، مؤسسه یا دانشگاه، و نوع مدرک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس، همه پیشینه های مربوط به پایگاه «وب آوساینس» برای ترسیم ساختار علم به نرم افزار «هیست سایت» وارد شد و پس از انجام تحلیل های لازم، نقشه علم نگاشتی انتشارات این حوزه در این بازه زمانی، توسط این نرم افزار ترسیم شد. یافته های پژوهش نشان داد مقدار متوسط نرخ رشد سالانه انتشارات حوزه مدیریت دانش در طی سال های مورد بررسی در پایگاه وب آوساینس ، 9/10 درصد است. در میان 164 کشور تولیدکننده مدارک این حوزه، تولیدات علمی دانشمندان ایرانی، با دارا بودن رتبه 35 و تعداد 221 مدرک، 4/0 درصد کل تولیدات علمی این دانشمندان را تشکیل می داد. به لحاظ موضوعی، بیشترین گرایش به برخی فنّاوری های اطلاعاتی پشتیبان، به ویژه «داده کاوی» و نیز مفاهیم و جنبه های سازمانی و اجتماعی حوزه مدیریت دانش بوده است.
ارائه الگوی توفیق مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
توسعه سریع و اعجاب انگیز فن آوری های ارتباطات و اطلاعات و گرایش عمومی محیط رقابتی به سمت دانش و مدیریت اثربخش آن سبب شده که دانش و یادگیری جمعی به عنوان تنها مزیت رقابتی پایدار مورد توجه روزافزون قرار گیرد. بنابراین سازمان هایی در جهان متحول و پیچیده قرن حاضر موفق خواهند بود که بتوانند فرایند یادگیری، کسب، حفظ و توسعه دانش را با موفقیت پیاده سازی کنند. از این رو هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل توفیق و ارائه الگویی برای پیاده سازی موفق مدیریت دانش با استفاده از روش تحلیل عاملی در بانک صادرات ایران می باشد. جهت دستیابی به این منظور ابتدا عوامل توفیق مدیریت دانش شناسایی، سپس پرسشنامه با 63 گویه طراحی شد و در 130 شعبه بانک صادرات به صورت تصادفی توزیع و توسط مدیران بانک تکمیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل توفیق مدیریت دانش به ترتیب، جهت گیری راهبردی مبتنی بر دانایی و توسعه فرهنگ نوآوری، گرایش به سوی توسعه، انتقال و حمایت از دانش و توسعه شایستگی ها و مدیریت شایسته محور است. همچنین در بانک صادرات ایران جهت گیری راهبردی مبتنی بر دانایی و توسعه فرهنگ نوآوری بیشترین تاثیر را بر توفیق مدیریت دانش دارد.
رابطه ی مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مهارت، دانش و بهره وری انسان ها از جمله عوامل مهمی هستند که در موفقیت سازمان ها و مراکز بهداشت و درمان نقش اساسی دارند و مدیریت کیفیت فراگیر نیز به عنوان نوعی سیستم مدیریتی توجه ویژه ای به آن دارد. از طرفی دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمان ها ضروری است و برای اجرای مدیریت دانش به یک بازه ی زمانی به نسبت طولانی، فراهم سازی بسترهای فکری و فرهنگی، مهارتی و آموزشی، کانون های دانشی و تکنولوژیکی نیاز است. مقاله ی حاضر درصدد تعیین رابطه ی مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بود.
روش بررسی: پژوهش توصیفی، همبستگی حاضر بر روی کل اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان (491 نفر) و علوم پزشکی اصفهان (594 نفر) در سال تحصیلی 91-1390 انجام شد. روش نمونه گیری به صورت طبقه ای- تصادفی متناسب با حجم (300 نفر) بود. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ی استاندارد مدیریت کیفیت فراگیر بر اساس مدل Baldrige و پرسش نامه ی استاندارد مؤلفه های مدیریت دانش بر اساس مدل Pastor بودند که روایی آن ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن ها با استفاده از محاسبه ی ضریب Cronbach¢s alpha (87/0 = 1r) و (91/0 = 2r) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 18SPSS و آزمون t، ANOVA و رگرسیون چند متغیره صورت گرفت.
یافته ها: در دانشگاه اصفهان به جز رهبری، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت منابع انسانی و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به جز تمرکز بر مشتری، تحلیل اطلاعات، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت فرایند، میانگین کلیه ی معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر بیشتر از سطح متوسط بود. همچنین در دانشگاه اصفهان میانگین همه ی مؤلفه های مدیریت دانش به جز پالایش دانش و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلیه ی مؤلفه ها بیشتر از سطح متوسط بود. ضریب همبستگی بین نمرات معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر و مؤلفه های مدیریت دانش در سطح 05/0 ≥ P در دو دانشگاه معنی دار بوده و نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که رابطه ی بین معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر با مدیریت دانش معنی دار بود.
نتیجه گیری: معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر می تواند در راستای عملکرد صحیح سازمان مؤثر باشد و همچنین تأثیر آن بر مدیریت دانش نیز موجب افزایش کارایی سازمان می گردد.