مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش به عنوان یک ابزار حیاتی برای حفظ و پیشرفت سازمان به شمار می آید. در دنیای رقابتی امروز بدون داشتن دانش لازم و خلق دانش جدید، موفقیت سازمان میسر نخواهد بود. در این مقاله به بررسی تأثیر خلق دانش بر مبنای مدل چهار مرحله ای نوناکو و تاکئوچی بر کسب مزیت رقابتی، بر اساس مدل 6 عنصریهنری مینتزبرگ (کیفیت طراحی عدم تمایز قیمت پشتیبانی تصویر)در شعب بانک کار آفرین تهران پرداخته شده است. در این تحقیق بر اساس نظر خبرگان و کارشناسان پرسشنامه هایی مشتمل بر دو بخش که بخش اول به دنبال ارزیابی شاخص های خلق دانش و بخش دوم به دنبال ارزیابی وضعیت رقابتی بانک بر طبق مدل شش عاملی مزیت رقابتی مینتزبرگ تهیه شده بود بین 185 نفر از مدیران و کارشناسان این بانک توزیع گردیدو تجزیه و تحلیل های آماری لازم انجام و فرضیه اثر مثبت و معنادار خلق دانش بر کسب مزیت رقابتی در ابعاد چهارگانه اجتماعی کردن، بیرونی کردن، ترکیب کردن و درونی کردن در بانک کارآفرینمورد تأیید قرار گرفت.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی براساس کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش مدیران زن دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه مدل ساختاری پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی مدیران زن دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک براساس کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش است. این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری مورد بررسی این تحقیق شامل 340 نفر از مدیران زن گروه های مختلف آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و با استفاده از جدول مورگان تعداد 180 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های تحقیق، از سه پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981)، کیفیت زندگی کاری والتون (1973)، تعهد سازمانی می یر (1990) و مدیریت دانش شرون لاوسون (2003) استفاده گردید که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ پایایی کلیه پرسشنامه ها محاسبه گردید. با استفاده از آمار استنباطی شامل استفاده از روش همبستگی، تحلیل مسیر جهت ارائه الگو، استفاده از رگرسیون جهت بررسی رابطه بین متغیرها و ابعاد مرتبط با هر متغیر، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج نشان داد که: 1- بین کیفیت زندگی کاری و دو بعد فرسودگی شغلی (خستگی عاطفی و مسخ شخصیت) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد و کیفیت زندگی کاری به ترتیب متغیرهای خستگی عاطفی و مسخ شخصیت را پیش بینی نمود.
2- تعهد سازمانی تنها قادر به پیش بینی عملکرد فردی در فرسودگی شغلی مدیران بود.
3- مدیریت دانش قادر به پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی نبود به جز بعد عملکرد فردی که یک رابطه مثبت و مستقیمی را با مدیریت دانش نشان داد.
ارکان مدیریت دانش از دیدگاه مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مدیریت دانش از مهم ترین ابزارهای موفقیت سازمان ها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. دست یابی به جدیدترین دستاوردهای علمی و پژوهشی و بهره برداری از آنها مستلزم استقرار مدیریت دانش در نظام سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی است. هدف این مطالعه، تعیین وضعیت ارکان مدیریت دانش از دیدگاه مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بود.
ابزار و روش ها: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر در جامعه مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز (60 نفر) در سال 1391 انجام شد و همه افراد به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه ای استاندارد شامل بخش های اطلاعات دموگرافیک و مدیریت دانش بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های ناپارامتری من- ویتنی و کروسکال- والیس در نرم افزار SPSS 17 تحلیل شدند.
یافته ها: وضعیت بُعد خلق دانش (70/0±84/2) نسبتاً نامناسب بود، در حالی که وضعیت ابعاد مشارکت دانش (74/0±00/3)، نشر دانش (61/0±11/3)، کاربرد دانش (64/0±11/3)، ارزیابی دانش (77/0±10/3) و نیز مدیریت کلی دانش (58/0±01/3) نسبتاً مناسب برآورد شد. بین کاربرد دانش و سن پاسخگویان، رابطه معنی داری مشاهده شد (009/0=p).
نتیجه گیری: وضعیت مدیریت دانش از دیدگاه میران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز نسبتاً مناسب برآورد می شود.
الگوی استراتژی های مدیریت دانش متناسب با وظایف مدیریت منابع انسانی و نوع مشاغل (مورد مطالعه شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های منابع انسانی نقش مهمی در تولید و انتقال دانش ایفا می کند. با این وجود تاکنون مطالعات جامعی در خصوص هماهنگی بین وظایف مدیریت منابع انسانی و استراتژی های مدیریت دانش بطور همزمان انجام نشده است. هدف از انجام این پژوهش ارائه مدلی جهت تعیین استراتژی های مناسب مدیریت دانش و فعالیت های مدیریت منابع انسانی متناسب با هر دسته از مشاغل سازمانی می باشد. در این پژوهش مشاغل سازمانی مطابق با مدل ارائه شده توسط لپک و اسنل، به چهار دسته دانش محور، شغل محور، مشارکتی و قراردادی تقسیم شده و سپس رابطه بین نوع مشاغل واستراتژی های مدیریت دانش(کدگذاری و شخصی سازی) بر اساس نطریه هانسن با وظایف مدیریت منابع انسانی نطیر آموزش، برنامه ریزی، کنترل و پاداش سنجیده شده است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جهت گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش متشکل از مدیران و کارشناسان درحوزه معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران می باشد که به استناد جدول کوکران 196 نفر به عنوان نمونه تصادفی در تحقیق مشارکت داشته اند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار smart pls, spss استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که رابطه معنی داری بین نوع مشاغل و استراتژی های مدیریت دانش و وظایف مدیریت منابع انسانی وجود دارد.بدین معنی که هر چقدر که مشاغل از سمت شغل محوری به سمت دانش محوری حرکت می کند، استراتژی مدیریت دانش نیز به موازات آن از کدگذاری به سمت شخصی سازی تمایل پیدا کرده و وظایف مدیریت منابع انسانی نیز به تبع آن تغییر پیدا می کند.
بررسی رابطه مدیریت دانش با استرس شغلی بر اساس مدل HSE در اعضای هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش کلید ایجاد ارزش در سازمانهاست. نقش و اهمیت دانش در سازمان های امروزی روز به روز در حال افزایش می باشد. جامعه دانایی محور، جامعه ای است که در آن دانایی سرمایه محسوب میشود و دانشگران سرمایه داران این جامعه اند. چنانچه سازمانی بتواند سرمایه های دانشی خود را بدرستی هدایت نماید رقابت پذیری در سازمان افزایش می یابد. از طرفی استرس اگر از حد بهینه آن بیشتر یا کمتر شود می تواند سلامت دانشگران را مورد تهدید قرار دهد .از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان مدیریت دانش و استرس در دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام پذیرفته است . جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی این دانشگاه به تعداد 440 نفر بوده که نمونه آماری آن بر اساس جدول مورگان به تعداد 205 نفر انتخاب گردیدند . پژوهش حاضر با توجه به هدف آن، عمدتاً پژوهشی کاربردی است . از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. به منظور بررسی روابط بین متغییرهای پژوهش از تکنیک های مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که فرایندهای مدیریت دانش به طور طبیعی استرس را افزایش می دهد و می تواند بر مؤلفه های تقاضا- کنترل –حمایت سرپرستان-ارتباطات-تغییرات تاثیر بگذارد.
شبیه سازی با رویکرد پویایی شناسی سیستم ها به منظور ایجاد وتلفیق استراتژی مدیریت دانش و استراتژی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور مواجهه با موضوع مدیریت دانش، سازمان ها ناگزیر از تدوین استراتژی مدیریت دانش و تدوین استراتژی دانش هستند. مدل ها و روش های مختلفی برای تدوین این استراتژیها ارائه شده است. در این پژوهش یک مدل سیستم داینامیک برای انتخاب و تلفیق این دو نوع استراتژی ارائه شده است. در این مدل عوامل سازمانی مانند استراتژی عمومی کسب و کار سازمان، ساختار سازمانی، عوامل فرهنگی، منابع انسانی و زیرساخت های فناوری اطلاعات به عنوان متغیرهای تاثیر گذار در نظر گرفته شده اند. از طرفی در رویکرد پویا برای ایجاد استراتژی های دانش و مدیریت دانش، وضعیت فرایندهای خلق و انتشار دانش و نیز سطح دانش آشکار و پنهان، تاثیر مستقیمی بر استراتژی های انتخابی دارند. در این پژوهش ابتدا متغیرهای دانشی سازمان مورد مطالعه شناسایی گشته و سطح اولیه ی آن ها و عوامل تاثیر گذار بر افزایش یا کاهش مقدار آنها مشخص گردیده اند، سپس نمودارهای علت و معلولی و نرخ و حالت آنها ترسیم شده است. در پایان پس از آزمون و شبیه سازی مدل دینامیکی،سناریوها و سیاست های مختلفی برای نمونه مورد مطالعه پیشنهاد شده است. نتایج سناریو های منتخب نشان دهنده بهبود در متغیرهای مربوط به هر دو نوع استراتژی دانش و استراتژی مدیریت دانش است.
ارائه چارچوب عوامل سازمان هوشمند در شرکت های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش پیچیدگی و تلاطم در محیط، واکنش مناسب و سریع سازمان ها را می طلبد، این شرایط موجب افزایش نیاز سازمان ها به تفکر و اقدامی فراتر از صرفاً حل مسائل جاری شده است. در محیط بسیار متغیر و رقابتی امروزی هوشمند شدن و هوشمند عمل کردن بهترین ضمانت برای موفقیت کسب و کار است. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که فرایندها و عواملی که برای هوشمندی سازمان لازم هستند کدامند و چارچوب عوامل سازمان هوشمند چگونه است؟ تحقیق حاضر بر اساس روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی و از نظرهدف، توسعه ای– کاربردی است. جامعه آماری 3531 نفر از پرسنل شرکت های تولیدی استان کرمانشاه بودند که 347 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که برای طراحی آن از تکنیک دلفی طی سه راند استفاده شده است. روایی ابزار گردآوری از طریق روایی محتوا، همگرا و افتراقی و پایایی از طریق بار عاملی و پایایی مرکب مورد تأیید قرار گرفته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت پی ال اس با کمک روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که متغیرهای تحقیق به غیر از متغیر کار گروهی، بر سازمان هوشمند تأثیر مثبت و معنادار داشتند و از طرفی تأثیر متغیرها نسبت به هم نیز معنادار بودند. همچنین مشخص شد که ارتباطات سازمانی بیشترین تأثیر بر سازمان هوشمند دارد.
از مبانی نظری تا نظریه های مدیریت دانش: بسط مدل مفهومی تأثیرپذیری مدیریت دانش از تئوری دانش
حوزه های تخصصی:
مسئله این تحقیق تبیین چگونگی تأثیرپذیری نظریه های مدیریت دانش از مبانی نظری مدیریت دانش و ترسیم خط سیر این تأثیرپذیری است. هدف اولیه از طرح مسئله، ارائه یک مدل مفهومی جامع از تأثیرهای مبانی نظری بر نظریه ها و بیان روابطی است که خط سیر این تأثیرها را نشان دهد. هدف غایی، ایجاد زمینه برای طرح مسئله بازسازی رشته مدیریت دانش موجود در علم مدرن و تمدن غرب، و بازخوانی آن براساس مبانی رقیب از جمله مبانی دینی و تمدن دینی، و فراهم آوردن زمینه تدوین نظریه جدید درباره مدیریت دانش براساس مبانی دینی است. این نظریه جدید در مقاله های آتی با عنوان «نظریه مدیریت دانش دین بنیان» ارائه خواهد شد. مرور ادبیات نشان می دهد پژوهش های بسیار اندکی در این زمینه ها انجام شده و به تحقیقات بیشتری نیاز است. برای حل مسئله و رسیدن به هدف، مدل مفهومی اولیه تأثیرپذیری مدیریت دانش از نظریه دانش (معرفت شناسی) بسط داده شد. برای این منظور، ادبیات مرتبط با مبانی نظری مدیریت دانشِ موجود درعلم مدرن مرور شد و در قالب یک مدل مفهومی اولیه ارائه گردید. مبانی به دو دسته مبانی معرفتی و غیرمعرفتی طبقه بندی و مبانی نظری به سه لایه اصلی مبانی نظری دور، میانی و نزدیک طبقه بندی شد. مبانی فلسفی به عنوان مبانی نظری دور، مبانی پارادایمی علوم انسانی، برخی علوم و نظریه های این علوم به عنوان مبانی نظری میانی و پارادایم های درونی مدیریت دانش و حوزه های مرتبط، به عنوان مبانی نظری نزدیک شناسایی شدند. در نهایت روابط بین مؤلفه های فوق با نظریه های مدیریت دانش کشف شد و در قالب یک مدل مفهومی چارچوب بندی شده ارائه گردید. این مدل چگونگی تأثیرگذاری مبانی مدیریت دانش بر نظریه های آن را تبیین می کند و می توان از آن برای بازسازی نظریه های موجود و تدوین نظریه های جدید استفاده کرد.
ارائه مدل ساختاری مدیریت دانش و انعطاف پذیری سازمانی (با در نظر گرفتن نقش فرهنگ سازمانی و نوآوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه آماری پژوهشِ توصیفی- پیمایشیِ حاضر که به صورت مقطعی در نیمه اول سال 1393 مورد مطالعه قرار گرفته است، کارکنان یکی از سازمان های دولتی استان بوشهر است. نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از شیوه مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار آموس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، فرهنگ سازمانی و ترویج نوآوری سازمانی تأثیر عمده ای در ایجاد انعطاف پذیری سازمانی بر پایه مدیریت دانش دارد. آزمون فرضیه ها همچنین نشان داد، مدیریت دانش به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر انعطاف پذیری سازمانی تأثیرگذار است. در نهایت پیشنهاد می شود، مدیران سازمان با فراهم آوردن زمینه های فرهنگی مناسب، از نوآوری سازمانی به عنوان دروازه ورود به مدیریت دانش با هدف ایجاد سازگاری سازمانی استفاده نمایند.
امکان سنجی پیاده سازی مدیریت دانش (مدل پاولوسکی) در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر نتیجه تحقیق در خصوص امکان سنجی پیاده سازی مدیریت دانش و همچنین بررسی تفاوت دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر می باشد. به این منظور برای سنجش ابعاد و مؤلفه های مدیریت دانش از مدل پاولوسکی استفاده شد. پژوهش مورد نظر از لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی_پیمایشی بوده است. جامعه آماری مشتمل بر 308 نفر عضو هیأت علمی و 320 نفر کارمند بوده است که با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه به ترتیب 175و 169 نفر تعیین گردید و با در نظر گرفتن 20% ضریب افت پرسشنامه بین نمونه ها توزیع گردید. روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. ابزار سنجش پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی آن توسط پنج نفر از استادان حوزه مدیریت مورد تأیید قرار گرفت و صحت و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 95% مورد تأیید قرار گرفت. در بررسی فرضیه ها از آزمون تیتک نمونه ای استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده: از نظر آزمودنی ها امکان پیاده سازی مؤلفه های شناسایی دانش، تولید دانش، اشاعه دانش، یکپارچه سازی و انتقال دانش در سه بعد ساختار سازمانی، تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، و منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر وجود ندارد. همچنین در بررسی تفاوت بین دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در خصوص آمادگی لازم برای پیاده سازی مدیریت دانش از آزمون مقایسه میانگین دو گروهی استفاده شده است و نتیجه حاصله نشان دهنده این است که تفاوت معناداری بین دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در هیچ یک از ابعاد و مؤلفه ها وجود ندارد. با توجه به اهداف تحقیق از طریق آزمون رتبه ای فریدمن مشخص شد که بین شاخص ها به لحاظ میزان آمادگی جهت پیاده سازی مدیریت دانش تفاوت وجود دارد و در مقایسه با سایر شاخص ها تولید دانش در دانشگاه مورد نظر بیشتر از سایر مؤلفه ها می باشد.
بررسی کم و کیف آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی میزان آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای دستیابی به این مقصود از روش تحقیق آمیخته کمی- کیفی استفاده شده است. برای شناخت وضع موجود، روش کمّی پیمایش/ زمینه یابی به صورت الکترونیکی در سطح کشوری و با بازگشت 801 پرسشنامه از مجموع 18 شرکت تابعه پتروشیمی به کار رفته و متغیرهای فرهنگ سازمانی، سبک های یادگیری و گرایش های غالب یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. برای مداقه در وضع موجود و سطح مطلوب انتظارات در شرکت، از رویکرد کیفی و نظریه مبنایی استفاده شده و در نهایت نتایج دو بخش کمی و کیفی پژوهش در هم آمیخته و تلفیق شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی شرکت پتروشیمی در وضع موجود از میان چهار سنخ بیشتر به جانب سلسله مراتب و سپس تا اندازه ای بازار چولگی دارد و مؤلفه های فرهنگ خانواده و بویژه ادهوک در آن ضعیف است. همچنین، از چهار سبک یادگیری، در وضع موجود شرکت غلبه با قطب های همگرا و واگراست وسبک های جذب کننده و تطابق دهنده از فراوانی کمتری برخوردار است. از حیث برنامه های آموزشی موجود نیز به طور کلی گرایش غالب به پیگیری و کسب شخصی دانش، به جای حضور در برنامه های آموزشی رسمی شرکت مشاهده می شود. همچنین یافته های کیفی و نتایج مصاحبه های عمیق تغییرات در سه حوزه؛ الزامات، فرایندهای کلیدی، عملیات یادگیری را برای استقرار یادگیری سازمانی را نمایان ساخته است.
بررسی نقش مدیریت دانش و نوآوری در عملکرد کسب و کار شرکت های کوچک و متوسط (مورد مطالعه: مرکز رشد و واحدهای فناوری وکارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند نوآوری به شدت به دانش و مدیریت دانش بستگی دارد. برخی سازمان ها از پیامدهای واقعی که ممکن است مدیریت دانش داشته باشد آگاه نیستند. تحقیقات نشان می دهد که مدیریت دانش و نوآوری بر عملکرد سازمان ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش بررسی نقش مدیریت دانش و نوآوری بر عملکرد سازمان مورد مطالعه است. جامعه آماری این پژوهش، تعداد 100 نفر از کارکنان مرکز رشد و فناوری و کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی می باشد. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده است و تعداد نمونه مورد استفاده در این پژوهش توسط فرمول نمونه گیری کوکران میزان 79 نفر محاسبه گردید. از این رو پرسشنامه در میان 90 نفر از کارکنان توزیع و در این میان 80 پرسشنامه عودت داده شد. همچنین روایی محتوا و سازه پژوهش با استفاده از اساتید صاحبنظر مورد تأیید واقع شد و پایایی هر 3 متغیر پژوهش از طریق آلفای کرونباخ شامل مدیریت دانش با ضریب0.830، نوآوری با ضریب 0.828 و عملکرد با ضریب 0.802 نیز تأیید گردید. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد، مدیریت دانش و نوآوری به شدت بر عملکرد سازمان تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر، مدیریت دانش از طریق نوآوری عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد.
موردپژوهی؛ فرایندی برای نظریه پردازی براساس دانش پنهان منابع انسانی (مورد: صنعت آب و برق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره وری در زندگی شخصی و سازمانی آدمی، در گرو دانش مندی و آموختگی (باتجربگی) است. اهمیت بهره گیری از آموزه های تجربیِ منابع انسانی در آن است که رفتار انسان ها در شرایط مشابهِ سازمانی، از قوانین خاصی پیروی می کنند و تجربه های شخصی ما و دیگران می تواند این اطمینان را به وجود آورد که کنش و واکنش های ما در برابر پدیده ها درست است. در مدیریت دانش، دانش های منابع انسانی را به دو دسته ی کلی قسمت می کنند:
الف- دانش صریح (آشکار) ب- دانش ضمنی (پنهان). هریک از این دانش ها قابل تبدیل به یک دیگرند. اگر دانش پنهانِ منابع انسانی را دانشی بدانیم که کارکنان ضمن کار به دست می آورند، یک پرسش اساسی پیش می آید که «با چه روشی می توان دانش پنهان (ضمنی/غیر صریح= تجربه) منابع انسانی را آشکار و منتشر کرد؟». مقاله ی حاضر، گزارشی از طراحی یک فرایند به نام موردپژوهی و اجرای آن در سطح کارکنان دوره های ارشد صنعت آب و برق است که در آن، روش تحقیق کیفی هرمنوتیک با پیمایشی ترکیب شده است و هدف آن، این است که نشان دهد چه گونه می توان با استنباط آموزه هایی از دانش پنهان، آن را آشکار کرد و بر اساس آن به نظریه پردازی بومی پرداخت.
ارایه ی مدل انتخاب راهبرد مدیریت دانش در سازمان ها با رویکرد فرایند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور اطمینان از پیاده سازی موفق مدیریت دانش در سازمان، مسأله ی مهم در وهله ی نخست، انتخاب و ارزیابی راهبرد مدیریت دانش مطلوب است که باید بر مبنای چارچوبی متناسب بنا نهاده یا تجدید ساختار شود و غالباً می بایست تعداد زیادی از عوامل و معیارهای سازمانی را مد نظر قرار دهد. به طور معمول، برای ارزیابی و بررسی عوامل و مؤلفه های تدوین راهبرد از مدل تحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدها ((SWOT استفاده می شود و با توجه به موزون بودن عوامل و اهمیت نسبی آن ها از روش تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است. برخلاف بسیاری از روش های تصمیم گیری چندمعیاره(MCDM) که بر فرض استقلال معیارها و گزینه ها متکی هستند، فرایند تحلیل شبکه ای می تواند ازطریق تعاملی نظام یافته، با همه گونه وابستگی بین معیارها و گزینه ها، پاسخ هایی به مراتب بهتر و دقیق تر از سایر روش های تصمیم گیری چندمعیاره عرضه کند و با توجه به برخورداری از این نوع مزیت، در این مقاله با تلفیق دو روشSWOT و ANP چارچوب مؤثری به منظور کمک به سازمان هایی که به دنبال ارزیابی و انتخاب دانش هستند توسعه داده شده است. مطالعه ی انجام شده در سازمانِ مورد بررسی نشان داد که مطلوب ترین هدف افزایش قابلیت های رهبری سازمان بوده و راهبرد بهبود نظام انگیزش و ارتباطات، بهبود روابط با کارکنان و تخصصی شدن در یک یا چند خدمت خاص به عنوان برترین راهبرد مدیریت دانش در سازمان می باشد.
تصمیم گیری چندمعیاره ی فازی در پیاده سازی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای پیاده سازی موفق پروژه ی مدیریت دانش در سازمان ها، شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت اجرای این پروژه، ضروری است؛ زیرا شناخت این عوامل می تواند به سازمان ها در طراحی، آمادگی سنجی، برنامه ریزی و پیاده سازی مدیریت دانش یاری دهد؛ اما این عوامل اولویت یکسانی ندارند و هم چنین مستقل از هم نیستند و دارای وابستگی های درونی هستند. ازطرفی دانشگاه ها نیز به عنوان یکی از سازمان های دانش محور، نیازمند پیاده سازی مدیریت دانش هستند. بنابراین، هدف این پژوهش، شناسایی، یافتن روابط علّی و اولویت بندی عوامل مؤثر در پیاده سازی موفق مدیریت دانش در دانشگاه ها، با روی کرد تصمیم گیری چندمعیاره ای است که وابستگی های موجود میان عوامل را نیز، در نظر می گیرد. به این منظور از روی کرد ترکیبی DEMATEL و ANP استفاده می شود. بر این اساس، این تحقیق از سه بخش اصلی شکل گرفته است. در گام اول، عوامل مؤثر در موفقیت مدیریت دانش، از ادبیات موضوع و محیط تحقیق استخراج می شود. پس از تأیید این عوامل توسط خبرگان تحقیق، در گام دوم، وابستگی های درونی عوامل، با استفاده از روش DEMATEL محاسبه می شود و در گام سوم، به وزن دهی عوامل با استفاده از روش ANP پرداخته می شود. از نتایج مهم این تحقیق شناسایی عوامل علّی و تعیین عوامل بحرانی مؤثر در پیاده سازی موفق مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی است.
بررسی اثر عوامل درون سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی تأثیر عوامل سازمانی در شکل گیری نوع مدیریت دانش و تأثیر این فضای مبتنی بر سرمایه های حاصل از دانش بر عملکرد سازمان، کانون توجه بسیاری از پژوهشگران است. در این پژوهش به بررسی تأثیر عوامل سازمانی متشکل از فرهنگ سازمانی، ساختار و راهبرد سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش پرداخته می شود. جامعه آماری این تحقیق، بخشی از جامعه ی بانکی انتخاب گردید. تعداد 210 عدد پرسش نامه مشتمل بر سؤالات چند گزینه ای طیف لیکرت تدوین گردید و پس از آزمون روایی و اعتبار، بین افراد نمونه به صورت الکترونیک و حضوری توزیع شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. نتایج حاکی از تأثیر مثبت فرهنگ سازمانی (59/2=t، 26/0= β)، راهبرد سازمانی (32/3=t، 30/0=β) و مدیریت دانش (42/5=t، 57/0= β) بر عملکرد سازمانی بود در حالی که تأثیر ساختار سازمانی بر عملکرد قابل توجه نبود. (11/1=t، 06/0= β) از طرفی نقش مدیریت دانش به عنوان میانجی برای متغیرهای فرهنگ سازمانی و راهبرد سازمانی نیز مورد تأیید قرار گرفت. در نتیجه می توان گفت بهبود مدیریت فرایندهای مربوط به دانش سازمانی که متأثر از عواملی چون فرهنگ و راهبرد سازمانی است، منجر به افزایش عملکرد سازمانی می شود. با توجه به عوامل مؤثر در پردازش دانش و زیرساخت های آن، پیشنهادهایی ارایه شده است.
عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش در محیط رقابتی پر تلاطم امروزی نه یک نیاز، بلکه یک ضرورت است. هدف پژوهش حاضر، ارایه ی چارچوبی برای بررسی عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکار های کوچک و متوسط استان اصفهان می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت جزو پژوهش های توصیفی پیمایشی و مطالعه ی موردی است. نمونه ی پژوهش شامل 111 کسب وکار کوچک و متوسط فعال استان اصفهان است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه ی استاندارد و با درنظرگرفتن روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری صورت پذیرفت و نتایج پژوهش با تأکید بر قابلیت های مدیریت دانش نشان داد که تولید دانش و میزان ضمنی بودن آن بر انتقال دانش با ضریب تأثیر در کسب وکار های مورد مطالعه مؤثر است.
ارائه مدلی جهت ارزیابی عملکرد کارکنان دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف توسعه یک مدل بومی برای ارزیابی عملکرد کارکنان دانشی یکی از سازمان های دانش محور دفاعی ایران انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 1100 نفر از کارکنان دانشی سازمان است که برای انتخاب نمونه 212 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه ای محقق ساخته بود که پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ 0.895 محاسبه و روایی آن با شیوه روایی صوری و محتوا مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتیجه این تحقیق منجر به توسعه مدلی گردید که شامل چهار دسته فعالیت برای ارزیابی عملکرد کارکنان دانشی و 25 شاخص برای اندازه گیری این فعالیت ها می باشد. شاخص های مربوط به فعالیت های پژوهشی بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند و فعالیت های علمی، آموزشی و اجرایی به ترتیب در رده های بعدی قرار گرفتند.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی براساس کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش مدیران دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه ی مدل ساختاری پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی مدیران دانشگاه آزاد منطقه یک براساس کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش است. جامعه ی آماری مورد بررسی این تحقیق شامل 660 نفر از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و با استفاده از جدول مورگان تعداد 250 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده های تحقیق از سه پرسشنامه ی فرسودگی شغلی، کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی و مدیریت دانش استفاده گردید که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ پایایی تمامی پرسشنامه ها محاسبه گردید. نتایج ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نشان داد که 1- بین کیفیت زندگی کاری و دو بعد فرسودگی شغلی(خستگی عاطفی و مسخ شخصیت) رابطه ی منفی و معنی دار وجود دارد و کیفیت زندگی کاری به ترتیب متغیرهای خستگی عاطفی و مسخ شخصیت را پیش بینی نمود. 2- تعهد سازمانی تنها قادر به پیش بینی عملکرد فردی در فرسودگی شغلی مدیران بود. 3- مدیریت دانش قادر به پیش بینی ابعاد فرسودگی شغلی نبود؛ به جز بعد عملکرد فردی که یک رابطه ی مثبت و مستقیمی با مدیریت دانش را نشان داده و بالاخره مدل مورد تایید قرار گرفت.