مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
تغییرات جهانی، همراه شدن این تغییرات با فناوری های اطلاعاتی و اقتصاد بازار آزاد، تغییر وضیعت جمعیت شناختی دانشجویان و کاهش منابع مالی دولتها، زمینه تشویق نظامهای آموزش عالی را برای توجه به ملاحظات ملی و پاسخگویی مناسب تر به نیازهای محلی فراهم کرده است. دانشگاهها و مؤسسات آموزشی عالی در پاسخ به این نیروها نیازمند پرورش و ایجاد بسترهای نوآوری می باشند؛ به ویژه آن دسته از نوآوری ها که در رویه های موجود تغییرات اساسی ایجاد می کنند - که از آن تحت عنوان «نوآوری مرزشکن» یاد می شود- که این جز، با تکیه بر دستاوردهای جدید در زمینه دانش و اداره اثربخش دانش امکان پذیر نیست. هدف:این مقاله بر این هدف است تا به تشریح اقدامات دانشگاه در مدیریت دانش و ارتباط آن با نوآوری بپردازد. روش انجام پژوهش تحلیل اسنادی بوده است.یافته: بدین منظور، ابتدا مفهوم و اهمیت مدیریت دانش و سپس مفاهیم مرتبط با نوآوری و ضرورت آن تبیین می شود. در ادامه، اقدامات مدیریت دانش در ارتباط با انواع نوآوری عنوان و در نهایت، نقش دانشگاه در ارتباط با مدیریت دانش و نوآوری تشریح می شود.
ارتباط فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی در اقتصادهای جهانی، سازمان های امروزی باید به طور مؤثر به سمت منابع دانش حرکت کنند. مدیریت دانش بهینه سازی دانش سازمانی به منظور دستیابی به افزایش عملکرد با استفاده از روش های متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی بود. روش تحقیق توصیفی است و از آنجا که وضع موجود و ویژگی های جمعیت شناختی بررسی شد. از نوع پیمایشی و از آنجا که وجود یا نبود رابطه میان متغیرها سنجیده شد از نوع همبستگی بود. اطلاعات اولیه مربوط به متغیرهای پیش بین فرهنگ سازمانی (فرهنگ تسهیم و یادگیری مستمر) و متغیرهای ملاک مدیریت دانش (تولید و انتقال دانش) به صورت میدانی توسط دو پرسشنامه جمع آوری شد. روایی این پرسشنامه ها توسط چندین تن از استادان دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در پایان نامه عسگری (1384) تایید شد. پایایی آنها علاوه بر سطح معقول گزارش شده در کار وی، استادان بار دیگر با استفاده از آلفای کرونباخ به دست آمد (مدیریت دانش 87/0=α و فرهنگ سازمانی 89/0= α). این اطلاعات از طریق سرشماری مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی که 42 نفر بودند، جمع آوری شد و در نهایت 38 پرسشنامه عودت داده شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (38 = n). نتایج در دو سطح آمار توصیفی (گرایش مرکزی، پراکندگی) و استنبطای (ضریب همبستی اسپیرمن به علت مقیاس رتبه ای در پرسشنامه) با استفاده از نرم افزار SPSS به دست آمد. نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن رابطه معنی داری را بین فرهنگ تسهیم و خلق دانش نشان نداد (068/0=P) اما رابطه بین فرهنگ تسهیم و انتقال دانش معنی دار (001/0=P) و سطح بالای این فرهنگ با سطح بالای انتقال دانش همبسته بود. رابطه بین یادگیری مستمر با خلق و انتقال دانش معنی دار (023/0=P، 005/0=P) و سطح بالای یادگیری مستمر با سطوح بالای آن دو همبسته بود (453/0=r، 524/0=r). بین تولید دانش و انتقال دانش رابطه معنی داری به دست آمد که سطح بالای یک مؤلفه با سطح بالای دیگری همبسته بود (00/0=P، 677/0=r).وجود فرهنگ تسهیم دانش و آموزش و یادگیری مستمر مدیران، گام موثری در جهت خلق و انتقال دانش و به کارگیری مدیریت دانش است. همچنین سازمان باید به مدیریت دانش به عنوان یک کل نگاه کند.
بررسی وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی امور برق و ارائه الگوی پیشنهادی
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی وضعیت بهکارگیری مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی امور برق وزارت نیرو در ایران انجام گرفته و به دنبال یافتن الگویی پیشنهادی برای اجرای مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی مورد مطالعه است. روش: مسئولان کتابخانه ها، مدیران و روسای بلافصل آن ها به عنوان افراد مورد مطالعه انتخاب شده اند، روش پژوهش به صورت پیمایشی بوده و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه، مصاحبه، تلفن، مصاحبه، نمابر و پست الکترونیکی استفاده شده است. یافته ها: با توجه به وضعیت جامعه مورد مطالعه، چهار مولفه اصلی: گردآوری، سازماندهی، اشاعه منابع دانش و هم چنین نیروی انسانی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید. مولفه های وضعیت گردآوری منابع و مهم ترین ضرورت ها در بهکارگیری مدیریت دانش به طورکلی در چهار حوزه مورد بررسی، توسط کتابداران و مسئولین کتابخانه های و مدیران بلافصل بهتر از متوسط ارزیابی شده است. اما وضعیت سازماندهی منابع دانش، اشاعه دانش، نیروی انسانی در حد ناچیز و پایین تر از متوسط ارزیابی شده است. نمونه مورد مطالعه وضع موجود را مناسب نمیبینند. از طرفی نمونه مورد مطالعه از کتابداران و مسئولین، اجرای مدیریت دانش در حوزه های امور برق را در حد ناچیز ارزیابی نموده و مسائل و مشکلات پیرامون آن را زیاد میدانند.
مطالعه زیرساخت های استقرار مدیریت دانش در دانشگاه اصفهان از دیدگاه اعضای هیات علمی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی وضعیت موجود زیر ساخت های لازم (عوامل اجرایی) مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان می باشد. جامعه آماری این پژوهش 466 نفر می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم تعداد 80 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش با 28 گویه بودکه ضریب پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر زیر ساخت های فنی و حرفه ای برای مدیریت دانش در دانشگاه اصفهان هم اکنون مشکلی وجود ندارد ولی از نظر مدیریتی و نیز از نظر فرهنگ سازمانی جو مناسبی وجود ندارد. با توجه به نتایج حاصله پیشنهاداتی برای بهبود بخشیدن به وضعیت مدیریت دانش دانشگا ه ها ارائه شده است.
فرایند مدیریت دانش تخصصی- کاربردی در حلقه تحقیقات، ترویج و بهره برداران ( مطالعه موردی: بخش کشاورزی استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی به اعتبار شاخص های مهم اقتصادی، به درستی محور توسعه کشور تلقی گردیده و از مهمترین راه های دستیابی به اهداف پیش بینی شده در سند چشم انداز می باشد. در این رهگذر مدیریت دانش و دانایی محوری، اصل کلیدی و تعیین کننده آغاز و تداوم این راه می باشد. این مقاله، ضمن بررسی فرایند مدیریت دانش تخصصی- کاربردی در بخش کشاورزی (مطالعه موردی استان یزد) به رتبه بندی مراحل و عوامل مطرح در هر یک از آنها می پردازد. داده ها، بصورت کتابخانه ای، مصاحبه ای و پرسشنامه ای گردآوری و روایی پرسشنامه توسط اساتید، محققین و کارشناسان رشته های مدیریت و کشاورزی مورد تایید قرار گرفت. از 196 پرسشنامه توزیع شده بین محققین، کارشناسان و مروجین کشاورزی استان یزد، 160 پرسشنامه جمع آوری گردید. پایایی پرسشنامه، بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، برابر 86/0 بدست آمد. نتایج حاصله نشان می دهد نمره چهار مرحله ی مدیریت دانش شامل تولید و کسب دانش، ذخیره و بازیابی، انتقال و تسهیم و کاربرد دانش تخصصی– کاربردی در بخش کشاورزی بالاتر از حد متوسط است و اختلاف میان آنها با اطمینان 99 درصد معنی دار می باشد. بدون شک سهـم دانـش تخصصی- کاربـــــردی و مدیریت آن در عرصــه تولیدات کشاورزی در توفیقات بخش کشاورزی در سال های اخیر کم نمی باشد. نقش این فرایند به ویژه در افزایش عملکردها در واحد سطح آشکارتر می باشد. براساس رتبه بندی انجام شده با تکنیک TOPSIS ، مرحله تسهیم و انتقال در بین فرایندهای مدیریت دانش تخصصی– کاربردی حائز رتبه اول گردید. از مصادیق این نتیجه می توان به هم خوانی رشد تولید در نمونه های مورد بررسی با فعالیت های ترویجی، از جمله نفر روز کلاس های آموزشی، اشاره نمود. در مجموع این بررسی دلالت بر وجود ساختار اولیه مدیریت دانش در بخش کشاورزی دارد که با تقویت و اصلاح شاخص ها و استقرار کامل آن در این بخش می توان انتظارات برنامه و سند چشم انداز بیست ساله در زمینه امنیت غذایی را محقق ساخت.
تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد دبیران دوره متوسطه مدارس دخترانه شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آشنایی با مفهوم مدیریت دانش و تاثیر آن در موفقیت مدارس و استفاده از آن در عملکرد دبیران انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران بود که از بین آنان 381 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار سنجش به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز پژوهش پرسشنامه پژوهشگر ساخته بوده که به صورت 4 گزینه ای تنظیم گردید. اطلاعات بدست آمده با انجام محاسبات آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که هر چه میزان آشنایی دبیران با مؤلفه های مدیریت دانش (کشف و خلق دانش ، به کارگیری مشارکت دانش آموزان توسط دبیران ، به اشتراک گذاشتن دانش دانش آموزان توسط دبیران ، استفاده از تکنولوژی ، ارزیابی دبیران از دانش آموزان) بیشتر باشد، میزان دستیابی آنها به مولفه ها بیشتر است و موجب افزایش عملکرد آنها می شود. همچنین محاسبه ضریب تبیین نشان داد که : 18 درصد واریانس عملکرد دبیران از طریق مؤلفه کشف و خلق دانش، 14 درصد از طریق مؤلفه مشارکت در دانش، 13 درصد سازماندهی دانش، 7 درصد کاربرد دانش ، 11 درصد عملکرد دانش و 15 درصد واریانس عملکرد دبیران از طریق مدیریت دانش تبیین می شود.
مدیریت دانش در مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی مدیریت دانش مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی است. جامعه آماری این پژوهش را تمام کارکنان اداری واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهند. با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای و طبقه بندی تعداد 1590 نفر از کارکنان واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت است از پرسشنامه مدیریت دانش که دارای ابعاد (مدیریت و رهبری،کار سیستمی و جوامع یادگیرنده، تقسیم دانش، خلق دانش، عدالت دیجیتالی، ایده ها و ماموریت، استراتژی، فرهنگ سازمانی، سرمایه عقلانی و سازمان یادگیرنده) است و (97/0 = α) است که روی کارکنان اجرا شد. با توجه به F محاسبه شده (39/11) و سطح معنی داری (000/0) می توان قضاوت کرد که بین میانگین نمره مدیریت دانش به تفکیک مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی تفاوت معنی داری وجود دارد. و نتایج حاصل از آزمون تعقیبی L.S.D. نشان داد که نمره مدیریت دانش منطقه 3 دانشگاه آزاد اسلامی از بقیه مناطق بیشتر است. میانگین نمره مدیریت دانش به تفکیک منطقه نشان می دهد منطقه 3 در مقایسه با سایر مناطق از مدیریت دانش بیشتری برخوردارند.
عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران
حوزه های تخصصی:
سازمان ها با سرمایه های هوشی و توانایی یادگیری سریع، رهبران جهانی خواهند شد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل فناورانه فرهنگی و اجتماعی بر استقرار مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد. روش پژوهش توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران اجرایی و آموزشی دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران تشکیل داده اند. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده و برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد که بر این اساس 162 نفر در این پژوهش مشارکت داشته اند. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه صورت گرفت. برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و صوری استفاده شد و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مقدار 81/0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آزمون t تجزیه و تحلیل شد، یافته های پژوهش نشان می دهد که فناوری اطلاعاتی عامل مؤثری بر استقرار مدیریت دانش است و با توجه به اهمیت فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی و نیروی انسانی، این عوامل در این پژوهش بر استقرار مدیریت دانش تاثیر نداشته اند. از پیشنهادهای مهم این پژوهش افزایش میزان سرمایه گذاری به منظور گسترش زیرساخت های فناورانه، آموزش و به کارگیری ابزارهای فناوری اطلاعاتی و به روز کردن پایگاه دانش است.
تبیین شاخص های شناسایی موانع ایجاد دانش در سازمان های پژوهشی
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اقتصاددانان، متخصصان و آینده نگرها بر این عقیده اند که در سال های اخیر انقلابی مشابه انقلاب صنعتی به وقوع پیوسته که جهان را وارد ” عصر دانش و دانایی“ ساخته است. آثاری که این تغییر می تواند در موفقیت و احیاناً شکست سازمان ها ایفا نمایند، امری است که توجه تمامی سازمان ها را به خود معطوف نموده است. یکی از مهم ترین این تغییرات حرکت سریع به سمت به کارگیری دانش در تمامی فرآیندها و عملیات سازمان هاست. در این مقاله که حاصل یک طرح پژوهشی است تلاش شده است تا به مقوله مدیریت دانش در سازمان پرداخته شود. ابتدا پیشینه مباحث و تحقیقات مربوط به مدیریت دانش شامل تعاریف، مدل های ارزیابی دانش سازمانی و مدل های شناسایی موانع مدیریت دانش مورد بررسی قرار گرفته است، سپس موانع مدیریت دانش در یک سازمان پژوهشی و ایجاد کننده دانش از طریق پرسشنامه و تکنیک دلفی مورد شناسایی قرار گرفته و در پایان مدل عملیاتی و شاخص های شناسایی موانع مدیریت دانش در سازمان ارائه گردیده است.
طراحی و ارزیابی مدل علی خلاقیت و نوآوری مدیران آموزشی شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی و ارزیابی مدل علی خلاقیت و نوآوری مدیران آموزشی مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه ی شهر تهران بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش، کلیه ی مدیران مدارس دوره ی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه ی مناطق نوزده گانه ی شهر تهران بوده است که در سال تحصیلی 89-88 دارای سمت مدیریت بوده اند. برای انتخاب گروه نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با رعایت نسبت ها استفاده شد که در مجموع از بین 1291 مدیر، تعداد 308 (147 مدیر مرد و 161 مدیر زن)، انتخاب شدند. پژوهش از نوع توصیفی و طرح همبستگی و بویژه روش مدل یابی معادلات ساختاری است. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های خلاقیت تورنس(1959)، پرسشنامه ی نوآوری سازمانی امید و همکاران (2002)، پرسشنامه ی فرهنگ سازمانی دنیسون (2000)، پرسشنامه ی جو سازمانی بنجامین و بارتلت (1974)، پرسشنامه-ی یادگیری سازمانی نیف (2001) و پرسشنامه ی مدیریت دانش راولف و بیجرس (1999) می باشد. تمامی این پرسشنامه ها غیر از پرسشنامه ی خلاقیت تورنس (1959)، در این زمینه ترجمه و در جامعه ی آماری از راه تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، هنجاریابی و نرم شدند. برای تجزیه و تحلیل داده-ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی با روش های میانیگن وزنی، آزمون فریدمن، مدل یابی معادلات ساختاری و بویژه تحلیل مسیر تاییدی، تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که الف) وضعیت خلاقیت و نوآوری در مدیران مدارس شهر تهران در حد متوسط است. ب) وضعیت متغیرهای فرهنگ سازمانی،جو سازمانی،یادگیری سازمانی و مدیریت دانش به عنوان متغیرهای اثر گذار بر خلاقیت و نوآوری در مدیران مدارس شهر تهران در حد متوسط است. ج) فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش، یادگیری سازمانی و جو سازمانی به ترتیب بیش ترین تا کم ترین تاثیر را در نوآوری و خلاقیت مدیران دارند. د) متغیرهای فرهنگ سازمانی، جو سازمانی، یادگیری سازمانی و مدیریت دانش دارای رابطه و اثر مستقیم، مثبت و معنادار با متغیر خلاقیت در مدیران مدارس شهر تهران هستند. و) متغیرهای خلاقیت، فرهنگ سازمانی، جو سازمانی، یادگیری سازمانی و مدیریت دانش دارای رابطه و اثر مستقیم، مثبت و معنادار با متغیر نوآوری در مدیران مدارس شهر تهران هستند. ر) مدل علی خلاقیت و نوآوری مدیران مدارس شهر تهران برازش دارد. بنابراین، می توان گفت برای افزایش خلاقیت و نوآوری در مدارس باید به تقویت متغیرهای فرهنگ سازمانی، جو سازمانی، یادگیری سازمانی و مدیریت دانش پرداخت.
سنجش سطح بلوغ مدیریت دانش در سازمان ها از طریق یک مدل بلوغ توسعهیافته مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش به عنوان یک منبع ارزشمند و راهبردی است. برای هدفمند کردن استفاده از دانش به عنوان یک مزیت رقابتی و راهبردی و نیز سازماندهی مراحل توسعه مدیریت دانش در سازمان، شناخت وضعیت موجود سازمان در زمینه مدیریت دانش و تعیین عوامل مؤثر بر تصمیم گیری یک سازمان برای به کارگیری و بهبود مدیریت دانش امری ضروری است. این مقاله عوامل و شاخص های مؤثر بر بلوغ مدیریت دانش را شناسایی کرده، و نیز اولویت بندی شاخص ها و تعیین وزن آن ها را مد نظر قرارمی دهد، سپس به توسعه یک مدل بلوغ مدیریت دانش مبتنی بر این عوامل و شاخص ها می پردازد و از طریق آن در عمل یک سازمان را می سنجد. بررسی و تایید عوامل و شاخص های استخراجی تحقیق و نیز سطح بندی عوامل و شاخص های تایید شده در سطوح مدل بلوغ توسعه یافته مدیریت دانش تحقیق از طریق پرسشنامه توسط خبرگان صورت پذیرفته، تجزیه و تحلیل داده ها از طریق، آزمون دوجمله ای، آزمون فریدمن، آزمون کای دو وروش میانگین موزون بوده است. پس از اصلاح مدل بلوغ توسعه یافته مدیریت دانش که شامل سطوح، عوامل، اولویت ها و وزن هر یک از آن ها می شد، با استفاده از پرسشنامه حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت و یک شرکت تولید کننده نرم افزار همکار فناوری اطلاعات حوزه مربوطه مورد بررسی قرار گرفت و سطح بلو غ آن مشخص گردید. مدل توسعه یافته این تحقیق، نقاط قوت و ضعف سازمان نسبت به حالت ایده آل و مطلوب در هر عامل و شاخص را بیان می کند، سطح بلوغ مدیریت دانش در سازمان را تعیین می کند و به شناخت وضعیت موجود سازمان در عوامل و شاخص های مورد نظر مدل کمک می کند، ودر راستای بهبود وضعیت جاری سازمان، سازمان را با توجه به اولویت بندی شاخص ها و عوامل مدل آگاه می کند تا با برنامه ریزی مناسب و دقیق تری وضعیت عوامل و شاخص های خود را بهبود دهد و بتواند به سطح بالاتر بلوغ دست یابد.
بررسی عوامل زیرساختی مدیریت دانش در دولت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی زیرساخت مدیریت دانش در دولت جمهوری اسلامی ایران انجام پذیرفته است. پزوهش از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را 21 وزارتخانه و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور تشکیل می دهد. نتایج نشان داد:
- در بیش تر موارد بین وزارتخانه های مختلف و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به لحاظ فراهم آوردن عوامل زیرساختی مدیریت دانش تفاوت معناداری وجود دارد.
- میانگین کل نمره وزارتخانه ها و و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و همچنین هرکدام از آن ها پایین تر از نمره OECD است.
- بین اولویت مدیریت دانش در راهبرد سازمانی و بودجه اختصاص یافته برای فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیریت دانش رابطه در جامعه مورد پژوهش وجود ندارد.
- بین برنامه دولت الکترونیک و میزان بودجه اختصاص یافته برای فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیریت دانش در جامعه مورد پژوهش رابطه وجود ندارد.
- بین اولویت مدیریت دانش در راهبرد سازمانی و دانش مداری مدیریت در جامعه پژوهش رابطه وجود ندارد.
- بین فرهنگ سازمانی و سطح مدیریت دانش در سازمان ها رابطه وجود دارد.
- بین سطح تحصیلات کارکنان و سطح مدیریت دانش در جامعه پژوهش رابطه وجود دارد.
در کل وضعیت عوامل زیرساختی مدیریت دانش در وزارتخانه ها و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور مناسب نیست.
مدیریت دانش در شرکت های کوچک و کارآفرین:بررسی عوامل سازمانی اثرگذار در ایجاد و انتقال دانش در صنعت انفورماتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله از میان ابعاد مدیریت دانش، دو بعد ایجاد دانش و انتقال دانش را به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته و تلاش دارد عوامل اثرگذار در اجرای موفق این دو بعد مدیریت دانش در شرکت های کوچک انفورماتیک را شناسایی کند. جامعهی آماری این تحقیق 48 شرکت از شرکت های عضو انجمن انفورماتیک ایران بوده و نمونهی آماری تحقیق شامل 27 شرکت است. از این رو با طرح 17 فرضیه و استفاده از ابزار پرسش نامه و اجرای آزمون هم بستگی، رابطهی میان هر یک از متغیرهای سازمانی را با این دو بعد اندازه گیری کرده است. متغیرهای 8گانه عبارتند از فرهنگ اشتراک دانش، فردگرایی، مستندسازی دانش، شبکهی ارتباط های سازمانی، ابزارهای فناوری اطلاعات، دانش کارکنان از فناوری اطلاعات، نظام جبران خدمت های گروهی و نظام آموزش سازمان. نتایج تایید کرد که فردگرایی اثرگذاری منفی روی انتقال دانش دارد. اثرگذاری مثبت دانش کارکنان از فناوری اطلاعات بر بُعد انتقال دانش و رابطهی مثبت جریان ارتباط های غیرمتمرکز سازمانی بر هیچیک از دو بعد تایید نشد.
بررسی اثرگذاری فرایندمدیریت دانش برکارآفرینی سازمانی (مطالعه موردی: کسب و کارهای کوچک و متوسط شرق مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثرگذاری فرایندهای مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی است، تا از این رهیافت جایگاه کارآفرینی در طراحی الگوی مدیریت دانش برای سازمان-هایی که قصد ورود به این حوزه را دارند، مشخص شود. برای این پژوهش، از پرسش نامهی طیف لیکرت استفاده شد، که پس از نمونه گیری تصادفی، تعداد 213 عنوان کسب وکار کوچک و متوسط شهرکهای صنعتی شرق مازندران بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و LISREL8.5 انجام شده است. پایایی سازه با ضریب آلفای کرونباخ برابر 0.939 و روایی آن به وسیله تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان میدهد که تسهیم دانش به صورت مستقیم (0.46) و غیرمستقیم (0.38) و بهکارگیری دانش به صورت مستقیم (0.59) بر روی فرایند کارآفرینی سازمانی اثرگذاری معناداری دارند. اما اثرگذاری مستقیم گردآوری دانش تأیید نشد. از سوی دیگر، اثرگذاری غبرمستقیم گردآوری دانش بر کارآفرینی سازمانی با تسهیم (0.15) و بهکارگیری دانش (0.12) تایید شد
بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران گروههای آموزشی با خود کارآمدی آنان در واحدهای دانشگاه آزاد اسلا می منطقه ده کشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف پژوهش حاضر ""بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکارآمدی مدیران گروههای آموزشی در دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه ده کشور"" بود. پژوهش به شیوه توصیفی (همبستگی) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران گروههای آموزشی دانشگاههای مذکور به تعداد115نفر بود. نمونه آماری پژوهش83 نفر از مدیران(70 نفر مرد و13 نفر زن) به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه، یکی پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان و دیگری پرسشنامه محقق ساخته خودکارآمدی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی مدیران و خودکارآمدی آنان رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین هر کدام از مؤلفه های انگیزش و همدلی مدیران با خودکارآمدی آنان رابطه معنادار وجود دارد. بین مؤلفه های خودآگاهی، خودگردانی و مهارت های اجتماعی مدیران با خودکارآمدی آنان رابطه معنادار مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که از بین مؤلفه های هوش هیجانی، مؤلفه انگیزش پیش بینی کننده ی معنی داری برای خودکارآمدی می باشد.
بررسی چگونگی انتقال مهارتهای مدیریتی به زیردستان به(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی انتقال مهارتهای مدیریتی به زیردستان به منظور جانشین پروری بود. پژوهشی به شیوه زمینه یابی (پیمایشی) انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران، معلمان (530N=) مدارس متوسطه شهرهای رودهن، بومهن و دماوند در سال تحصیلی 84-1383 تشکیل دادند. نمونه آماری تحقیق 927 مدیر و 196 معلم برآورد گردید و به روش نمونه گیری تصادفی نظام دار انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته 22 سئوالی بود. داده گردآوری شده با شاخصهای فراوانی، درصد و آزمون کای اسکویر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر دو گروه مورد مطالعه روش خود الگو بودن مدیر را برای انتقال مهارتهای قدرشناسی، نوآوری و ابتکار، خودباوری، تفکر منطقی و آینده نگری به زیردستان موثرتر از سایر شیوه ها دانسته اند. همچنین هر دو گروه برای انتقال مهارت ریسک پذیری، روش تفویض اختیار و برای انتقال مهارت رعایت قوانین اداری آموزش ضمن عمل را موثرتر از سایر شیوه ها دانسته اند. بین نظرات مدیران و معلمان درخصوص نحوه انتقال برخی مهارتها، به زیردستان تفاوت معنادار وجود دارد.
بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش در صنعت خودروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شتاب تحولات، محیط رقابتی و عدم اطمینان محیطی در دنیای امروز، دانش، راهبردیترین منبع برای حفظ و تقویت مزیت رقابتی به شمار میرود و مدیریت اثربخش دانش یکی از جدیترین چالش های سازمان ها است. مدیریت دانش دارایی نهفته در ذهن افراد را به دارایی سازمانی تبدیل میکند، به طوری که مجموعهی وسیعی از افرادی که در تصمیم گیریها دخیل هستند، به این ثروت دسترسی داشته و بتوانند از آن استفاده کنند. این مقاله به دنبال بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش در صنعت خودروی کشور ایران است. بنابراین، پس از احصای مؤلفه های اصلی مدیریت دانش از طریق بررسی ادبیات موضوع، میزان توجه با این مؤلفه ها در دو وضعیت موجود و مطلوب صنعت خودرو و میزان شکاف بین آن ها مطالعه شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش 120 نفر از طبقات مختلف کارکنان و مدیران صنعت خودرو به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات بیانگر آن است که بیشترین شکاف بین وضعیت مطلوب و موجود در بین مؤلفه های مدیریت دانش به ترتیب مربوط به ایجاد و کاربرد دانش است. در پایان پیشنهادهایی برای مدیران و دست اندرکاران صنعت خودرو ارایه شده است.
ارائه مدلی کاربردی برای سنجش بلوغ مدیریت دانش در صنعت نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به هر میزان که سازمان ها دارای فرایندهای دانش بر بیشتری باشند، به همان میزان نیازمند برنامه های واقع گرا و کاربردی برای مدیریت دانش سازمانی به عنوان منبعی راهبردی برای بهبودهای مستمر آتی خواهند بود. در این پژوهش، هدف اصلی پژوهشگران، ارائه مدلی مدون و کاربردی برای شفاف سازی نقش سنجش بلوغ مدیریت دانش و تشریح رویکردی است که توسط آن بتوان مدیریت دانش را به صورت راهبردی و جهت بهبودهای مستمر آینده، مورد ارزیابی و بهبود قرار داد. برای دستیابی به این هدف، مروری مختصر بر ادبیات مرتبط با مدیریت دانش و دیدگاه فکری سرمایه های فکری ارائه شده و سپس، مفاهیم عملکرد دانش محور سازمانی (بر مبنای شاخص های سنجش مدیریت دانش) مورد بحث قرار گرفته اند. سپس، مدلی شامل عوامل و شاخص های تأئید شده در ادبیات موضوعی تحقیق ارائه شده است که در آن، شاخص ها برحسب میزان پیچیدگی و دشواری و طبق ارزیابی و تأئید خبرگان، در سطوح بلوغ توزیع شده اند. در پایان، معتبرترین شرکت تولیدکننده نرم افزار در ایران به عنوان سازمانی دانش محور مورد سنجش قرار گرفته و توسط مدل بلوغ مدیریت دانش، سطح بلوغ آن به صورت دقیق مشخص شده و راهکارهایی نیز جهت بهبود بلوغ مدیریت دانش این سازمان ارائه شده اند تا راهگشای تحقیقات آتی در زمینه سنجش بلوغ مدیریت دانش در دیگر شرکت های تولیدکننده نرم افزار ایران باشد.
توسعه فرآیندهای چرخه مدیریت دانش مبتنی بر عوامل موثر بر موفقیت مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش به عنوان یک سرمایه و دارایی غیرملموس جایگاه مهمی در سازمان ها پیدا کرده است. به کارگیری هرچه بهتر و موثرتر دانش سازمانی به صورت سازمان دهی شده و مدیریت شده و تلفیق آن در فرهنگ سازمانی، پیشرفتی قابل توجه از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سازمان ها ایجاد می کند. اما از سوی دیگر مدیریت دانش ناموفق هم می تواند هزینه هنگفتی را به سازمان تحمیل کند. بنابراین شناخت عوامل موفقیت مدیریت دانش و به کار بردن آنها می تواند راهنمایی برای مدیریت بهتر آن باشد. عوامل موفقیت مدیریت دانش در سازمان ها از زوایای مختلف در تحقیقات گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته و مورد کاوی های مختلفی در سازمان ها و شرکت ها در جهان برای بررسی این عوامل صورت گرفته است. در این مقاله سعی شده تا با دیدگاهی متفاوت این عوامل در چرخه مدیریت دانش یعنی کسب و تولید دانش، عرضه و به اشتراک گذاری دانش و به کارگیری دانش استخراج شده و چارچوبی برای این عوامل ارائه شود. همچنین اولویت این عوامل در هر مرحله با استفاده از آزمون های مناسب آماری مشخص می شود. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق، 17 عامل رتبه اول تا هفتم را در بین عوامل اولویت دار در سه مرحله فرایند کسب، عرضه و به کارگیری دانش به خود اختصاص داده اند و از میان آنها، عوامل مشوق های انگیزشی مناسب، حمایت مدیریت ارشد، یادگیری مداوم و فضای آزاد سازمانی بیشترین فراوانی را در هر سه فرایند داشته اند.
روستای الکترونیک؛ رهیافت مبتنی بر فناوری اطلاعات در سیاست گذاری مدیریت روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت مبتنی بر فناوری اطلاعات در سیاست گذاری توسعه و کاربری فناوری اطلاعات در مناطق روستایی با هدف تسهیل فرایند خدمت رسانی و ارتقاء شاخص های رفاهی، آغازگر مرحله جدیدی از حیات مدیریت توسعه روستایی است که از واپسین سال های هزاره دوم میلادی مورد توجه تئوری پردازان و کارگزاران توسعه روستایی بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته و با ورود بشر به هزاره سوم که از آن با عنوان عصر اطلاعات1 و دنیای مجازی و شبکه ای یاد می کنند، شتاب بیشتری یافته است. با توجه به اهتمام جدی دولت ها به توسعه روستایی مبتنی بر فناوری اطلاعات و تعریف چشم انداز و راهبردهای روشن در برنامه های توسعه و اهمیت بیش از پیش موضوع از بعد نظری، در این مقاله تلاش شده با طراحی یک الگوی سه سطحی، فرایند گذار از الگوی سنتی توسعه روستایی به الگوی نوین توسعه تبیین گردد. امید است طرح این موضوع بتواند خوانندگان را بیشتر با موضوع آشنا نموده و بستر پژوهش های بنیادی و کاربردی جدیدی را در حوزه مطالعات روستایی فراهم آورد.