مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
قصه
حوزه های تخصصی:
شاهکارهای ادبی هم چون منشوری است که از هر طرف بدان نگاه کنیم طیفی از رنگ ها و دنیایی نو در آن می بینیم. نمادها و تمثیل های به کار رفته در مثنوی معنوی نیز چنین است. به هر قصه ی مثنوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید. نمادها و تمثیل ها در آثار عرفانی کاربرد گسترده ای دارند که تحلیل و بررسی آنها باعث گشوده شدن بسیاری از گره ها و ابهامات موجود در ادبیات می شود. هدف این تحقیق این است که جایگاه نماد و تمثیل را در مثنوی مولانا بیشتر با تکیه بر جانوران و حیوانات مورد بررسی قرار دهد و با مشخص شدن این جایگاه، بیان کند که دیدگاه مولانا درباره ی آنها چیست؟ و هر یک از این قصه ها، رمز و نماد چه چیزهایی هستند. روش انجام این پژوهش، روش تحلیلی و توصیفی و بر اساس پژوهش کتابخانه ای است.
چهره اسطوره ای زن در قصه های عامیانه مکتوب در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
195 - 227
حوزه های تخصصی:
از زن در اساطیر ، تصاویر گوناگونی ارائه شده که این تصاویر با دگردیسی هایی در قصه های عامیانه باقی مانده است . این تصاویر اسطوره ای در ایجاد الگوی رفتاری و همچنین نشان دادن نوع نگرش و میل افراد جامعه به مسائل زنان نقش مهمی دارند که بدین سبب ، بررسی آن ها اهمیتی شایان می یابد . هدف در این پژوهش نیز بررسی چهره اسطوره ای زن در قصه های عامیانه مکتوب در فرهنگ بختیاری با روش اسنادی است . نتایج پژوهش نشان می دهد چهره ایزدبانویی زن در قصه های بختیاری ، سبب می شود تا زنان به سوی باروری ، عقل گرایی و فردیت حرکت کنند و چهره اهریمنی زن که از طریق ماده دیوان ترسیم می شود ، کهنه نمونه ای است برای ترسیم نقش ویرانگری و لذت جویی زن . در این قصه ها ، شخصیت ننه ماهی با آناهیتا ، تمتی با چیستا ، زن زیبا با دیوپری و سر اَره پا تیشه با دیو بوشاسب قابل تطبیق است . خواستگاری کردن زن از مرد ، تصمیم گیری زن برای امور زندگی ، نقش فعّال داشتن در امور کشاورزی و کشته شدن مردخدای توسط زن خدای نیز نشانه های زن سروری در این قصه ها هستند . همچنین در برخی از قصه ها ، برای رشد محصولات کشاورزی و دور کردن موجود اهریمنی باید دختری به ازدواج موجود شریر و اهریمنی درآید که این موضوع نیز می تواند ریشه در رسم قربانی کردن ، به ویژه زنان ، برای خدای غله داشته باشد .
تحلیل داستان رعنا و زیبا از دیدگاه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
211 - 238
حوزه های تخصصی:
قصّه بخشی از میراث فرهنگی ملت ها است و ارزش های سنّتی و فرهنگی هر جامعه را رقم می زند. در تحلیل قصّه ابتدا باید به شناخت عناصر سازنده آن پرداخت، سپس روابط بین این عناصر و خطّ سیر قصّه را کشف نمود. پرسش اصلی پژوهش این است که براساس تئوری ولادیمیر پراپ و با تحلیل خویشکاری های واحد ویکسان در روایت عامیانه رعنا و زیبا چگونه می توان به ساختار این گونه داستان ها پی برد. دراین مقاله که با روش توصیفی و تحلیل محتوا به انجام رسیده، داستان بر اساس الگوی ریخت شناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است که می توان آن را به مراحلِ وضعیت آغازین، پیدایش گرفتاری، انتقال، نیرنگ، مبارزه، بازگشت و عروسی دسته بندی کرد. ضمن نقد وتحلیل کارکردهای سی ویک گانه مورد نظرِ پراپ در این داستان مشخص شد که فراوانی عملکرد در این قصّه در عنصر یاری دهنده است و سپس در تصمیم گیری قهرمان قصّه و در مبارزه، بیشترین کنش دیده می شود. این قصّه سه بدبختی و شر و رفع آن را در پی دارد که به تناسب آن، سه بازگشت و انتقال را برای قهرمانان اصلی قصّه رقم می زند.
ریخت شناسی قصه های ایرانی با تمرکز بر نقش زن و قصه های منطقه آذربایجان
حوزه های تخصصی:
در سال 1920ویلادیمیر پراپ با عرضه ی نظریه ی ریخت شناسی باب جدیدی را به روی قصه پژوهان سراسر جهان گشود. نگاه او به ساختار قصه ها امکان مطالعه ی آن ها را به شیوه ای علمی و کاربردی به پژوهشگران می داد. در این شیوه پژوهشگر با مطالعه ی ساختار قصه به الگوهای مشخصی دست می یابد که در همه ی قصه ها یکسان است. این الگوها وجود نظامی سازمانی را نشان می دهد. این نظام از اجزای مشخصی تشکیل می شود که شامل شخصیت های قصه، نوع ورود ایشان به قصه و کارکردهایشان در طول قصه است. نظام مذکور در همه ی قصه ها تکرار می شود اما نکته ی قابل توجه در این مورد چگونگی به کارگیری عناصر دنیای واقعی در این قالب و سازمان توسط راویان قصه هاست. برای مثال، قهرمان در همه ی قصه ها وجود دارد، ولی این که او چه کسی باشد و چه بکند نشان دهنده ی نوع نگاه راوی و جامعه ایست که او به آن تعلق دارد. هدف این مقاله ریخت شناسی قصه های ایرانی است. قصه های انتخاب شده به عنوان نمونه ی آماری این مقاله از قصه های روایت شده در منطقه ی آذربایجان است که شامل استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان و اردبیل است. این نمونه ی آماری شامل صد قصه ی غیر تکراری است که به شکل تصادفی انتخاب شده است. با بررسی ساختار این قصه و چگونگی پردازش شخصیت زن در قصه ها می توان به الگویی از نقش او در جامعه دست یافت.
کانون روایت در داستان حضرت ابراهیم (ع) بر اساس دیدگاه ژنت
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های قرآن استفاده از قالب داستان است. خداوند متعال بسیاری از وقایع و رویدادها را در قرآن کریم به شکل داستان و برای دعوت مردم به زندگی صالح نقل کرده که بیانگر اهمّیت روایتگری و نقش پررنگ آن در هدایت غیر مستقیم انسان هاست. یکی از داستان هایی که در سوره های متعدّد قرآن آمده ، داستان حضرت ابراهیم (ع) است. این پژوهش در پی آن است که داستان تولّد حضرت ابراهیم (ع) را از دیدگاه روایت شناسی ژرار ژنت بررسی کند. برای این منظور، ابتدا چگونگی تولّد حضرت ابراهیم (ع) با توجّه به آیات و روایت نقل شده است. سپس سطوح روایت شناسی ژنت؛ یعنی روایت ، داستان و عمل روایتی و در ادامه مؤلفه های رابط این سطوح « زمان دستوری »، « وجه و حال و هوا » و « صدا و لحن » در داستان تولّد حضرت ابراهیم (ع) تحلیل و بررسی شده است .
نگاهی به تصحیح احسن القصص
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۱)
269 - 284
حوزه های تخصصی:
احسن القصص، ترجمهء فارسیِ کتابی است در باب حضرت یوسف (ع). این متن کهن فارسی، که متعلق به پایان قرن۵ یا آغاز قرن ۶ق است، اخیرا به چاپ رسیده، اما متاسفانه کاستیهایی قابل توجه بدان راه یافته است.در این مقاله برآنیم تا پاره ای از آن کاستیها را نشان دهیم.
شاخصه های تربیتی اخلاقی مؤثر در قصه گویی دیجیتال کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانی که فناوری با خلاقیت بشری پیوند می خورد مرز آن حتی به عالم خیال نیز راه پیدا می کند. مصادیق بارز قصه گویی نوین استفاده از فناوری هایی چون قصه گویی دیجیتال، صوتی، اینترنتی، تلویزیون و تلفن است که در کنار قصه گویی سنتی و چهره به چهره شکل گرفته است. قصه گویی دیجیتال از پدیده های جدید در عالم فناوری و قصه گویی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین شاخص های تولید قصه های دیجیتال توسط کودکان می باشد. تعیین شاخص های تولید قصه های دیجیتال توسط کودکان از طریق نظرسنجی از خبرگان آگاه به موضوع با استفاده از تکنیک دلفی، مورد شناسایی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان است که با استفاده از روش گزینشی، هدفمند و قضاوتی از نظرات 30 نفر از آنها استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی است که به روش های کتابخانه ای و کیفی با رویکرد دلفی انجام شد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. به منظور سنجش توافق بین نظرات خبرگان از ضریب همبستگی کندال استفاده شده است. یافته های پژوهش توافق شدید بین نظرات خبرگان در دور اول و دوم را نشان می دهد. انتخاب موضوع قصه، نوشتن یا پیدا کردن قصه، تهیه فیلم و عکس، تهیه و ضبط صدا، ویرایش و ایجاد هماهنگی بین صدا و تصویر، مشاهده و بازنگری قصه دیجیتال، ارائه قصه دیجیتال، بازخور و بازبینی به عنوان مراحل تولید قصه های دیجیتال توسط کودکان شناسایی شدند
اعتبار سنجی قصه و قصه گویی با تأکید بر اهداف برنامه درسی دوره پیش دبستانی استان کرمانشاه؛ مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱شماره ۱
47 - 68
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اعتبارسنجی قصه و قصه گویی با تأکید بر اهداف برنامه درسی دوره پیش دبستانی انجام گرفته است. روش پژوهش روش آمیخته بوده است. با توجه به ماهیت اکتشافی بودن نحوه گردآوری داده ها، این پژوهش در زمره طرح های اکتشافی متوالی قرارگرفته است. در بخش کیفی از روش اسنادی و در بخش کمّی از روش توصیفی پیمایشی بهره گرفته شد. در بخش کیفی جامعه آماری شامل تمامی کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و متون چاپی و الکترونیکی بود. گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در بخش کمّی، جامعه آماری تمامی مسئولان و مربیان پیش دبستان همچنین کارشناسان مربوط در ادارات آموزش و پرورش استان کرمانشاه تشکیل می دادند. گردآوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن 74/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داد ه ها در بخش کیفی با تحلیل محتوا و در بخش کمّی با آزمون t تک متغیره و آزمون فریدمن صورت گرفت. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که رتبه بندی مؤلفه های قصه و قصه گویی در برنامه درسی پیش دبستانی از قوی ترین تا ضعیف ترین، به ترتیب عبارت بودند از اهداف شناختی، اهداف نگرشی، اهداف مهارتی. نتایج آزمون t نشان داد که میانگین اکتسابی نمونه (70/3) از میانگین جامعه (3) بالاتر بود و اهداف برنامه درسی قصه و قصه گویی موجود در حد بالاتر از متوسط تأیید کرده است. نتایج نشان داد که برنامه درسی قصه و قصه گویی می تواند نقش بسزایی در برنامه درسی داشته باشد و دانش آموزان را با انگیزه تر کند و اشتیاق به تحصیل در دوره های رسمی و بالاتر را در او برانگیزاند.
بررسی تشبیهی و تنزیهی وضعیت های نمایشی ژرژ پولتی در قصص قرآن (نمونه بررسی: وضعیت های تعقیب، جاه طلبی، معما و رقابت های خویشاوندان)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
7 - 24
قرآن به عنوان معجزه خاتم پیامبران (ص) برای هدایت بشر ارسال شده است. خداوند متعال برای عبرت گیری مخاطبان، بسیاری از نکات را در قالب قصه نازل کرده تا خوانندگان با تفکر در آنها با مسائل مختلفی آشنا شوند. فیلمنامه نویسان در بسیاری از موارد، شناخت کافی به قصه های قرآنی پیدا نکرده و ازاین رو با تعداد زیادی اقتباس ناموفق از قرآن روبرو می شویم. باتوجه به اهمیت قصص قرآن در درک برخی پیام های خداوند و فرایند پیچیده اقتباس از این داستان ها، مؤلفان به سراغ درک موقعیت های نمایشی قصه ها بر اساس نظریه ژرژ پولتی رفتند. هدف این بررسی تشبیهی و تنزیهی با روش تحلیل محتوا، شناسایی و تبیین این وضعیت ها در قصص قرآن بر اساس رویکرد دینی و روایت شناسی برای هدایت نویسندگان است. نتایج نشان می دهد که تمامی وضعیت های نمایشی پولتی قابل ردیابی در قصه های قرآن کریم هستند، اما داستان های قرآنی، ظرفیت های بیشتری نسبت به این پیرنگ ها دارند. موقعیت های نمایشی رهایی، بلا، رقابت فرادست و فرودست، جاه طلبی، تعارض با یک خدا و رقابت های خویشاوندان، پرتکرارترین وضعیت های نمایشی در قصص قرآنی هستند. در ادامه پژوهش، چهار موقعیت نمایشی پیچیده و پرتکرار روایت ها یعنی تعقیب، جاه طلبی، معما و ماجراهای خویشاوندان مورد تحلیل و واکاوی در قصص قرآنی قرار گرفتند و تمام عناصر داستان نویسی در این روایت ها به طور کامل قابلیت ردیابی و اقتباس را داشتند. رویکرد یک جانبه دینی یا دراماتیک هیچ کدام به تولید هنر دینی منجر نمی شود. نویسندگان نه تنها باید تسلط بیشتری به عناصر دراماتیک قصه های قرآن داشته بلکه با رویکرد بینارشته ای با سازوکار تشبیهی و تنزیهی تفاوت درام رایج و درام دینی را در امر اقتباس لحاظ کنند.
بررسی تاثیرات شعر و قصه و نقش آن ها در آموزش و یادگیری
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۵۶
92 - 113
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیرات شعر و قصه و نقش آن ها در آموزش و یادگیری است.این مقاله به روش مروری توصیفی و برای گردآوری اطلاعات آن تلاش شده است که به منابع کتابخانه ای معتبر مراجعه گردد. از همان زمان گذشته قصه وسیله ای برای رفع نیازهای روانی کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان به شمار می رفت و از آن به عنوان یک روش تدریس برای یادگیری و آموزش بهره می گرفتند. از آنجایی که دانش آموزان به خصوص دانش آموزان ابتدایی به شنیدن قصه علاقه نشان می دهند میتوان از این روش تدریس خلاق یعنی قصه گویی استفاده کرد. یک روش دیگر جذاب دیگر هم استفاده از شعر خوانی است این دو موضوع یعنی قصه گویی و شعر خوانی از جذابیت و اهمیت زیادی برخوردار بودند به همین علت هم در مقاله به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم . شعر هم اهمیت زیادی دارد و یکی از مهارت های هفت گانه که در زمان قدیم هم به آن اهمیت می دادند شعر خواندن بود همچنین از آنجایی که کودکان و دانش آموزان زیبایی و آهنگین بودن کلام را دوست دارند یادگیری از طریق شعر هم می تواند ماندگاری زیادی داشته باشد. در مقاله حاضر به شرح و توضیح هر یک پرداخته شده است.
جایگاه ادبیات داستانی با رویکرد قصه گویی در یادگیری دانش آموزان
داستان و قصه از ژانرهای محبوب بشر از همان دوران اولیه زندگی است. داستان خلقت بشر، داستان های پیامبران و... دال بر اهمیت قصه در زندگی و نقش آن در آموزش می باشد. قصه، آیینه ای است که شنونده یا خواننده خود را در آن می یابد.قصه منعکس کننده امیدها،ترس ها،شادی ها،غم ها،مصائب،شانس،خلق و خو،نگرش و اعتقادات است.قصه پاسخی است به کنجکاوی انسان و کنجکاوی یکی از ابعاد فطرت انسان است.میل ذاتی انسان به شنیدن قصه موجب شده است تا قصه گویی به عنوان یکی از روش های آموزشی و تربیتی در طول اعصار مورد توجه باشد.قصه گویی در نظام آموزشی می تواند با اشکال مختلف درسی بیامیزد،به شرطی که روی برنامه ها به خوبی فکر شده باشد و ارتباط بین بخش های آن منسجم باشد.اگر فعالیت قصه گویی توسط فردی ناتوان که با اصول قصه گویی آشنا نیست،ارائه شود؛نه تنها نمی تواند موثر واقع شود بلکه علی رغم میل فطری کودک به قصه او را از محیط قصه فراری می دهد.معلم در نقش یک قصه گوی خوب می تواند مهارت خوب گوش کردن و مهارت زبانی کودکان را بالا برده و با خوب تلفظ کردن،استفاده از عبارات صحیح و اصولی و خوب بیان کردن الگویی صحیح در اختیار قرار داده و تاثیرگذار باشد.گفتن قصه انگیزه یادگیری را زنده می کند و مطلب را در حافظه جای می دهد.هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ادبیات داستانی و قصه گویی بر یادگیری دانش آموزان است.پژوهش حاضر از نوع توصیفی-مروری می باشد که برای جمع آوری آن از مقالات و منابع معتبر در این زمینه استفاده شده است.
نوآوری های مولانا در سه قالب شعری غزل، رباعی و قطعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۷
169 - 200
بررسی قصه گویی مولانا در قالب مثنوی، تحقیق درباره روایت های او را در قالب های دیگر شعر مورد غفلت قرار داده است. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی، ظرفیت های قصه گویی مولانا در قالب های شعری غزل، رباعی و قطعه را بررسی کرده و دریافتیم اگرچه شاعران فارسی زبان در زمینه صورت شعر، بیشترین محدودیت ها را داشته اند، اما شاعر خلاقی مانند مولانا توانسته است در همین تعداد قالب های شعر فارسی -بسته به شرایطی که در کلیت یک روایت مشاهده می کرده است- برای صورت بخشی به آن روایت از فرم هنری متناسب با آن کمک بگیرد و از آنجا که شکل و فرم یک اثر روایی وقتی به کمال هنری خود نزدیک می شود که بتواند مناسب ترین شکل بیانِ محتوای مرتبط با آن را ارائه دهد در قصه گویی عرفانی به پویایی در فرم برسد. بر همین اساس او غزل را برای بازنمایی رخدادهایی که در نتیجه شدت تأثرات عاطفی اش در مکاشفات عرفانی با آن روبه رو می شده ، برگزیده است. با ساختار منسجم و یکتای رباعی، تجارب برق آسا و بسیط عرفانی اش را هماهنگ کرده است. از بدایع قصه گویی او در قالب قطعه اینکه از 17 قطعه- قصه او، 15 قطعه در بیان قصه های رمزی است که وحدت مضمون در این قطعات، القاگر وحدت در کلیت تجربه های روحانی او است. بنابراین، ساختار خاص و شکلی قصههایش، نحوه ظهور این قصه ها در قالب های خاص داستانی را مشخص کرده است. همچنین در مقام مقایسه، 84/2 درصد قصه گویی او در غزل است در حالی که او 27/10 درصد رباعی- قصه و 05/7 درصد قطعه- قصه دارد و این نشان می دهد که مولانا بعد از مثنوی، بیش از هر قالبی در رباعی قصه گفته است.
تصویر زن در قصه های عامیانه فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
239 - 260
حوزه های تخصصی:
قصه ها منابع مهمی هستند که در بسیاری از فرهنگ ها به وسیله زنان نقل می شوند و در آ نها از وضع یت زنان طبقه فرادست و فرودست جامعه سخن می رود؛ بنابراین، بررسی آن ها می تواند نقش مهم ی در شناخت زو ایای مختلف زندگی زنان داشته باشد. هدف از این نوشتار، بررسی وضعیت زن در فرهنگ بختیاری بر اساس سی قص ه مکتوب است. فرهنگ بختیاری، فرهنگی مردسالار است که به رغم نگرش مثبت به زنان، آنان را فرودست تر از مردان می داند. در این فرهنگ، زنان در عرص ههای اقتصادی و سیاسی حضوری کم رنگ دارند و نگاهی مردسالار بر این زمینه ها حاکم است؛ البته زنان در برابر این فرهنگ مردسالار سکوت نکرده ، بلکه بسیاری از کلیشه های جنسیتی موجود را، به خصوص در زمینه های اجتماعی، نپذیرفته و مردان را مجبور کرد هاند نظرشان را تغییر دهند. از جمله دغدغه های زن در این قصه ها، ازدواج و مبارزه با اندیش ههای مردسالارانه است . از زنان انتظار م ی رود مطابق خواسته های مردان ازدواج کنند؛ اما آن ها، در بسیاری از موارد، این نگرش ها را رد کرده و طبق معیاره ای خود ازدواج نمود هاند. حضور زنان در قصه ها، هم از جهت کیفی و هم از نظر کمی، بررسی شده است. فعالیت های سیاسی و اقتصادی زن، اندیشه های مردسالارانه، مبارزه با اند یشه های مردسالارانه، ازدواج، و صفت های زن شخصیت های اصلی و فرعی از موضو عهای مورد بررسی در این مقاله اند.
بررسی نقش «قَصَص» در هندسه ساختاری قرآنِ کریم (با تأکید بر نظریه کارکردگرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، کتابی دینی و تعلیمی است که از هندسه زبانی و ساختاری ویژه ای برخوردار است. «قصّه» ها یکی از مهم ترین اجزای اصلی ساختار قرآن را تشکیل داده اند. خدواند متعال برای دعوت بشر به صلاح و رستگاری، از «قَصَص» استفاده کرده است. سؤال این است که نقش قصّه های موجود در ساختار قرآن چیست. پیش فرض مقاله این است که قصّه ها نقش مهمّی در هندسه ساختاری قرآن دارند. نتیجه مقاله نیز این است که قصّه های قرآنی با خاصیّت روایی خود می توانند جمع پذیری آموزه های دینی، اخلاقی و اجتماعی را تقویت و با تبدیل یک قصه خاص به یک قصه عام، پذیرش گفتمان «تعاون» را آسان کنند. این قصّه ها قدرت نفوذ و باورپذیری کلام را تشدید می کنند و درنهایت، موجب اجبار و ضرورت پیام می شوند. آنها خلق و توصیف معنا و پیام قرآنی را سهل می کنند. قصّه های قرآنی، جهان نگری مشترک و همگانی را بر می سازند و با ایجاد راوی گوناگون و زاویه دید متعدد، خصلت دستوری و آمرانه زبان را تعدیل می کنند. آنها با تصویرسازی داستانی، خیر و مصلحت عمومی را تجسم پذیر می کنند. از همه مهم تر اینکه قصّه های قرآنی می توانند فرایند رشد شناختی و هویّت سازی دینی مخاطبان را تسریع کنند. در این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوا تلاش می شود نقش قصّه ها در ساختار قرآن کریم، ارزیابی کیفی و کارکردشناختی شود.
بررسی سیر تاریخی نزول داستان حضرت آدم(ع) در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند در قرآن کریم در راستای دعوت مردم به تناسب از بیان داستان انبیای گذشته و سرگذشت اقوامشان در راستای هدایت مردم بهره جسته است. با تحلیل این قصص، می توان برخی از مشکلات جوامع بشری امروز را حل کرد. ولی با توجه به این مطلب که آیات و سور قرآن در شرایط تاریخی خاصی نزول یافته و قصص قرآن نیز از این امر مستثنی نیستند ، هر بار بخشی از داستان انبیاء که متناسب با دعوت پیامبر بوده، در خلال سور بیان شده است. از این رو، این مقاله با سبک تفسیری تنزیلی موضوعی درصدد پاسخگویی به این مسأله است که چه بخش هایی از داستان حضرت آدم (ع) در چه شرایط مکانی و زمانی در سور مختلف نازل شده است؟ و چه وجه ارتباطی میان قسمت مذکورِ قصه با دیگر آیات سوره است که داستان در آنها ذکر گردیده است؟ و این متناسب سازی میان شرایط با محدوده قصه حضرت آدم (ع) چه دستاوردی برای انسان ها دارد؟ کاربست این شیوه ی مطالعاتی در این داستان بیانگر این نکته است که: قصص قرآنی هم راستا با هدف سوره و شرایط گوناگون پیامبر (ص) ، مسلمانان و دشمنان اسلام نازل شده است و آن بخش هایی از قصه آدم (ع) که با مفاهیم اعتقادی کفر و ایمان مرتبط بوده در سال های اولیه نزول بیان شده و قسمت هایی ازداستان که مرتبط با آموزه های معرفتی و ویژگی های مؤمنان می باشد، در اواخر مکه و اوایل مدینه نازل شده است. واژه های کلیدی:
تأثیر داستان سرایی در تدریس و یادگیری درس تاریخ در مقاطع پایین تر
حوزه های تخصصی:
تاریخ به عنوان حافظه فرهنگی جامعه انسانی و یکی از دروس مهم رشته انسانی، نقش مهمی را در جهت مطالعه و تغییر و تحولات جامعه انسانی ایفا می کند. امروزه اکثر دانش آموزان و حتی دانش پژوهان نسبت به کتاب تاریخ و مباحث مربوط به آن رغبت کمتری دارند. به همین جهت یکی از روش های بسیار موثر در جهت یادگیری مفیدتر و و علاقه مندی بیشتر محصلان به درس تاریخ، داستان گویی می باشد. نوع بیان معلم و استاد در این امر بسیار حائز اهمیت می باشد. یکی دیگر از عواملی که در اثر آن محصلان نسبت به درس تاریخ بی رغبت می باشند، این است که که معلمان به شیوه ی سنتی و طوطی وار این درس را آموزش می دهند و با سطحی تدریس دادن آن باعث خواهند شد تا دانش آموزان فقط به حفظ کردن این درس و کسب نمره در پایان سال تحصیلی قناعت کنند. هدف پژوهش تاثیر داستان گویی در یادگیری درس تاریخ می باشد. روش پژوهش به صورت تحلیلی- مروری و از نوع کیفی می باشد که در این بین، از مقالات و کتب معتبر در این زمینه استفاده شده است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که اگر معلمان و اساتید از روش های بروز و جدید برای بهتر شدن عملکرد خود در درس تاریخ استفاده کنند، نه تنها علاقه مندی محصلان را نسبت به این درس دو چندان می کنند، بلکه موجب پویایی و فعالیت بیشتر آنها نیز خواهد شد
همسان سازی قصه های قرآنی با متن در روایت گری زیدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم حضوریِ محتوایی برخی آثار ادبی با آیات قرآنی، بر فخامت و ارزش ادبی آنها افزوده است. نفثه المصدور، اثر زیدری نسوی از منابع ادبی- تاریخی دوره خوارزمشاهی با کاربرد یکصد و سی آیه نمونه ای از آنهاست. روایت زیدری از جهات همسان سازی، تناسب آفرینی، همپایگی موسیقایی و آوایی، نوعی هم حضوری و بینامتنیّت با قصّه های قرآنی ایجاد نموده است. زیدری با انواع سازه های هنری هم در روساخت و هم در ژرف ساخت اثرش با توانمندی از قرآن بهره گرفته و توانسته با استفاده از بن مایه های قرآنی به شیوه اقتباس و تلمیح و استشهاد، حوادث روزگارش را با قصه های قرآنی، همسو و همسان نماید. موضوع «همسان سازی قصه های قرآنی با متن در روایت گری زیدری» پژوهشی است با هدف کشف هم ترازیِ زمینه حکایات زیدری و قصص قرآنی و روابط بینامتنی آنها به منظور دریافت بهتر مفهوم متن، دستیابی به دانش قرآنیِ نویسنده و شگردهای کاربست قصه های قرآنی در این اثر نثر فنّی. چنانکه از این منظر، مبانی اعتقادی نویسنده شامل روح پایداری، باور به نصرت الهی، تغییرناپذیری سنّت ها، اندیشه های تقدیرگرا، جبرگرا و توجه به آموزه های حکمی، اخلاقی آشکار شود و از دیگرسو خوانش تازه کتاب نفثه المصدور و واکاوی متن زیدری با رویکرد قرآنی صورت گیرد. پژوهش حاضر به شیوه اسنادی و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است.
اثربخشی آموزش مفاهیم هوش اخلاقی از طریق انیمیشن، قصه، تصاویر و بازی رایانه ای به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
189 - 230
حوزه های تخصصی:
امروزه رقابت برای دستیابی به فناوری های جدید بالا گرفته ولی متاسفانه فراموش شده که برای رسیدن به کمال مطلوب، بشر نیازمند قطب نمایی به نام «اخلاق» است. دو دغدغه درباره کودکان مطرح است اول نبود اخلاقیات، و دوم گسترش فناوری های نوینی که با زندگی کودکان آمیخته شده است. بر این اساس ضروری است با استفاده از همین ابزار نوین، زمینه افزایش رفتارهای اخلاقی فراهم گردد. خوشبختانه هوش اخلاقی وراثتی نبوده و امکان افزایش و ارتقاء آن وجود دارد و با توجه به اینکه زمان آموزش آن، دوران کودکی است؛ نباید در این امر مهم کوتاهی کرد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش هوش اخلاقی از طریق انیمیشن، قصه، تصاویر و بازی های رایانه ای بر کودکان بوده و برای اجرای این پژوهش از روش پژوهشی نیمه تجربی و بررسی طرح های عاملی استفاده شده است. بنابراین تعداد 100 نفر دانش آموز دختر مدارس اصفهان انتخاب و در 5 گروه تقسیم بندی و سپس سطح هوش اخلاقی آنان با استفاده از پرسشنامه «هوش اخلاقی بوربا» بررسی گردید. پس از ارائه آموزش از طریق انیمیشن، قصه و... دوباره سطح هوش اخلاقی بررسی و بعد از یکماه پایداری نتایج ارزیابی گردید. یافته ها نشان داد آموزش هایی که از طریق انیمیشن، قصه، تصاویر و بازی های رایانه ای ارائه گردید موجب افزایش هوش اخلاقی کودکان شده است؛ منتها با مقایسه تغییرات، معلوم شد قصه و انیمیشن بیشترین تاثیر را در افزایش هوش اخلاقی دارند و تصویر، تاثیر کمتری نسبت به آنها و در آخر بازی رایانه ای کمترین تأثیر را در افزایش هوش اخلاقی در مقایسه با سه گروه آزمایشی دیگر دارد.
نوآوری در حکایت های تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
123 - 146
حوزه های تخصصی:
کشف الاسرار افزون بر بُعد تفسیری و عرفانی در میان آثار صوفیانه ازنظر ادبی، روایی و هنری از جایگاه ویژه ای برخوردار است. کاربرد گسترده حکایت ها به همراه اظهارنظرهایی - کلی و مبالغه آمیز - درباب داستان پردازی میبدی لزوم پژوهش های دقیق و درخور استناد را یادآور می شود. در این راستا و در پاسخ به مسئله اصلی پژوهش که چگونگی نوآوری و خلاقیت میبدی در داستان پردازی است، به شیوه توصیفی-تحلیلی و به کمک جدول ها و نمودارها به بررسی ویژگی قصه ها و عناصر غالب داستانی در نوبت سوم جلدهای پنجم و ششم کشف الاسرار پرداخته ایم. ظرافت ها و جوانه های این نوآوری در سده ششم چشم اندازی دقیق تر، واقعی تر و اصیل تر از جایگاه، کارکرد و تحول قصه به دست می دهد. نمونه هایی از حضور شخصیت های متعدد، پویا، شخصیت پردازی باورپذیر، حضور مؤثر زنان، کاربرد حدیث نفس و انواع تک گویی، بیان لحن و حالت شخصیت ها در گفت وگو، زاویه دید اول شخص و گاه تغییر زاویه دید، پرداختن به جزئیات صحنه، پیرنگ نسبتاً پیچیده و قوی، پایان پیش بینی نشده، تعدد درون مایه در یک حکایت و کاربرد شیوه داستان در داستان خلاقیت میبدی را در روایت نشان می دهد. در 4 حکایت از 42 حکایت، پرداخت دقیق، عناصر داستانی قصه ها را به ساختار داستان کوتاه نزدیک می کند. ظرافت ها و نوآوری های هوشمندانه میبدی در زمینه ای از عشق و ایمان به حقیقت مانندی قصه ها و همراهی و همدلی خواننده در کشف الاسرار می انجامد.
ادب بلاغی و ادب روایی؛ نقش حوزه های دوگانه زیبایی در معیارشناسی نثر ادبی فارسی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 124
حوزه های تخصصی:
نثر ادبی فارسی جریانی مستقل از حوزه شعر فارسی است که علاوه بر رسالت هنری و اجتماعی روشن، نظام زیبایی شناختی مستقلی نیز داشته؛ و در ادبیات کلاسیک ایران عموماً تحتِ شعاع اقتدار هنری و فرهنگی شعر قرار گرفته؛ و در بلاغت گذشته ظرافت ها و موازین زیبایی شناسانه آن کمتر بررسی شده است. این کم توجهی تا حدی بوده که حتی تعریفی روشن و مورد قبول عموم جامعه ادبی از نثر ادبی فارسی و آثار منثور ادبی در دست نیست. این شیوه بیان از سویی مهم ترین حامل اندیشه و عامل اصلی انتقال مفاهیم دینی، فلسفی، سیاسی، تاریخی و جز این ها بوده است و از سوی دیگر، رسالت مهم روایت گری و قصه گویی را بیش از شعر بر عهده داشته و دارد. بنابراین تعریف چارچوب ها و شناخت توانایی های خاص آن در ایجاد ادبیّت و در نتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب، اهمیت فراوانی دارد. به نظر می رسد "معانی نحو" به عنوان کامل ترین ابزار بلاغی در کنار کاربرد متعادل هنرسازه های بیانی و بدیعی و نیز شناخت بوطیقای روایت که مستقل از بلاغت مرسوم است، می تواند رمزگشای کشف زیبایی متون کهن ادبیات فارسی باشد؛ متونی که هنوز وجه ممیز ادبیّت آن ها در مقابل شعر و زیبایی داستان معاصر شناخته نشده است. فرض ما این است که از رهگذر ترکیب «ادب بلاغی و ادب روایی» می توان به معیاری قابل اعتنا برای سنجش ادبیّت نثر کهن رسید. در این پژوهش بنیادی کوشیده ایم به روش کتابخانه ای با تحلیل سه نمونه از متون نثر فارسی با استفاده از ابزار بلاغت و روایت، به سنجه قابل اتکایی برای تشخیص متن منثور ادبی از متن منثور غیرادبی دست یابیم. بر اساس یافته ها، نثر سیرالملوک از هر دو منظر بلاغت و روایت ادبی است؛ تاریخ سیستان (هم در بخش نخست و هم در بخش پایانی) روایتی ادبی دارد اما بلاغت غلبه چندانی ندارد و نمی توان آن را ادبی بلاغی نامید. نثر زبان و تفکر نیز نه از منظر بلاغت و نه از منظر روایت ادبی شمرده نمی شود.