مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
سیاست خارجی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
32-55
حوزههای تخصصی:
همگرایی و واگرایی یکی از موضوعات موردبحث در عرصه روابط بین الملل است، در این میان اتخاذ سیاست های امنیتی و دفاعی ایالات متحده آمریکا در قبال اتحادیه اروپا در دوره اوباما و ترامپ در سال های 2008-2020 زمینه را برای همگرایی و واگرایی میان دو واحد سیاسی فراهم کرده است. امنیت متقابل، مشخصات فرهنگی و هم افزایی اقتصادی از مهم ترین مؤلفه های کلیدی همگرایی ایالات متحده و اتحادیه اروپا است. در مقابل، تلاش روسیه برای نزدیکی به نواحی شرقی اتحادیه اروپا و تضعیف اتحاد فرا آتلانتیکی، مهم ترین عامل واگرایی میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا است. عوامل فوق این سؤال را مطرح می کند که عوامل همگرایی و واگرایی در روابط سیاسی-امنیتی ایالات متحده و اتحادیه اروپا (2008 تا 2020) چیست؟ در پاسخ به این سؤال این فرضیه مطرح شد که از سال ٢٠٠٨ تاکنون شاهد همگرایی در روابط آمریکا و اتحادیه اروپا در حوزه های مختلفی همچون حقوق بشر، تروریسم، ایران و تأکید بر پیمان فرااتلانتیک گرایی و واگرایی با تأکید بر به خطر افتادن هژمونی آمریکا، ناشی از همگرایی روسیه با اتحادیه اروپا هستیم.
کندوکاو مختصاتِ گونه های «هویت» و جایگاه آن در سیاست خارجی سازه انگارانه
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵
1-20
حوزههای تخصصی:
در زمانه ای که هویت به صورت متعدد تکثر پیداکرده است و نمی توان از وحدت رویه در این موضوع صحبت به میان آورد. هویت در قالب و قاموسی شکل پیدا می کند که بتوان از رابطه ای سخن راند که «خود» را در مقابل «دگر» قرار دهد. ازآنجایی که هویت در تمامی سطوح- فردی، ملی، بین المللی- و تمامی حوزه های فرهنگی، سیاسی، بین المللی و روان شناختی نقش ویژه ای را در مناسبات ایفاء می کند، بخش قابل توجهی از ملت ها و دولت ها را به خود مشغول ساخته است. ازاین رو از گونه ها و انواع مختلفی از هویت-شامل حقوقی، نوعی، نقشی، جمعی، ملی و فرهنگی- می توان یاد نمود. هرکدام از این هویت ها به نوعی سیاست خارجی و مختصات آن را تحت الشعاع خود قرار می دهند و ورای هر ایده مادیت گرایانه ای در تکوین و شکل گیری سیاست خارجی نقش-آفرینی می کنند. در نگاره حاضر سعی می شود گونه های مختلف هویت مورد کندوکاو قرار بگیرد تا به نقش ویژه آن در سیاست خارجی سازه انگارانه اشاره گردد. در این پژوهش نگارنده می کوشد تا با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای جهت گردآوری داده ها، انواع گوناگون هویت و تأثیر آن بر سیاست خارجی سازه انگارانه را مورد واکاوی و واسازی قرار دهد و به این سؤال پاسخ دهد که گونه های متفاوت هویت چه نقشی در سیاست خارجی سازه انگارانه دارند؟. این نمونه از پژوهش در نوع خود می تواند منحصربه فرد باشد.
مطالعه ی تطبیقی سیاست خارجی عربستان و ایران در بحران سوریه
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷
108-134
حوزههای تخصصی:
چگونگی رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه وبررسی تاثیری که این بحران می تواند نصیب این دو کشور کند بااین فرضیه قابل طرح است که جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی خود را در راستای حمایت از حکومت بشاراسد تعریف کرده، در حالی که اقدامات عربستان در پی حمایت از مخالفان جهت فروپاشی نظام بشاراسد می باشد. بر همین اساس بقای بشاراسد بعنوان هم پیمان استراتژیک جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف مهم ایران در سطح منطقه می باشد. یافته-های تحقیق نشان می دهد که عربستان و ایران دو بازیگر منطقه ای تاثیرگذار می باشند که سیاست خارجی خود را یکی در حمایت از مخالفان اسد و دیگری در حمایت از نظام اسد طرح نموده اند. در این بازی تا آنجا با هم مقابله می کنند که عربستان منافع آینده خود در سطح خاورمیانه را در نبود بشاراسد به دور از هژمونی ایران می بیند و برای تحقق اهداف خود گزینه مناسب حکومت جایگزین برای بشار اسد را عنوان می کند ،در مقابل تهران با حمایت از بشاراسد عربستان را در این بازی شکست خورده میخواند.
برند صلح در دیپلماسی عمومی نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش صلح، به عنوان هویت ملی، برجسته ترین ویژگی سیاست خارجیِ پساجنگ سردِ کشور کوچک نروژ است. نام آوری الگوی نروژی صلح در نظام بین الملل، با وجود محدودیت های ژئوپلیتیکی، مسئله اصلی این نوشتار است؛ ازاین رو، نگارندگان تلاش کرده اند با استفاده از سامانه نظری برندسازی ملت، نشان دهند که چگونه با وجود بازیگران بزرگ و قدرتمند، دیپلماسی صلح به برندینگ سیاست خارجی نروژ تبدیل شده است. تحلیل کیفی داده ها، بر دو پایه تبیین تاریخی و علی استوار بوده و انگاره نوشتار این است که برند فراملی نروژی ها، نتیجه تمرکز منابع بر مزیت های فرهنگی تاریخی صلح سازی/ صلح بانی است.
روان شناسی کارتر و سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روان شناختی عملکرد رهبران سیاسی، یکی از رویکردهای موردتوجه در تحلیل سیاست خارجی است و با توجه به اختیارات گسترده رئیس جمهور در ایالات متحده آمریکا، این دسته از رویکردها اهمیت دوچندانی پیدا می کنند. این پژوهش در پی تحلیل چرایی تصمیم های سیاست خارجی جیمی کارتر در مورد تحولات پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران از طریق ارجاع به عناصر روان شناختی کارتر است. چارچوب نظری مورداستفاده در این مقاله، رفتاردرمانی عقلانی عاطفی است که آلبرت الیس، روانشناس آمریکایی، ابداع کرده است. این مقاله با بررسی رخدادهای تأثیرگذار بر زندگی کارتر و نحوه تفسیر آن ها از سوی وی، شخصیت او را تحلیل کرده است. این روش، در تحلیل زندگی فرد، رویکردی تاریخی دارد؛ به این معنا که چرخه ای از رخدادهای بیرونی با تفسیرهای پیوسته، به نتایج مشخص تبدیل می شوند. در ادامه و برپایه این الگو، پنج ویژگی شخصیتی آشکار کارتر استخراج شده و شیوه تأثیرگذاری آن ها از طریق ارائه مصداق هایی تبیین شده است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که کارتر، به رغم فشارهای ساختاری در داخل ایالات متحده و همچنین، فشارهای ناشی از نظام بین الملل، در رویارویی با انقلاب ایران و شیوه واکنش به انقلابیون و همچنین، اشغال سفارت ایالات متحده از سوی دانشجویان مسلمان، برپایه ویژگی های روان شناختی اش، ازجمله کمال گرایی و وظیفه گرایی، تصمیم گرفته است.
سیاست خارجی بوروکراتیک دولت اوباما در آمریکای لاتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی عملکرد سیاست خارجی دولت اوباما در آمریکای لاتین است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که مبنای رفتار در سیاست خارجی دولت باراک اوباما کدام عوامل، مؤلفه ها، و معیارها بوده است. مقاله در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که سیاست خارجی دولت باراک اوباما در آمریکای لاتین به تبع رویکرد نیمکره گرایان دموکرات، نرم، صلح جویانه، و مبتنی بر همکاری در چارچوب بین الملل گرایی لیبرالیستی بوده است. بررسی فرضیه، نیازمند شناخت رفتار سیاسی اوباما و دموکرات ها در منطقه و بررسی رویدادهایی است که بر سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر گذاشته اند. اوباما با درپیش گرفتن سیاست تغییر در چارچوب بین الملل گرایی لیبرالی و روی آوردن به همکاری با جهان و به تبع آن با آمریکای لاتین، شیوه متفاوتی را در اعمال سیاست ها در مورد آمریکای لاتین درپیش گرفته است که تأثیر عمیق و متفاوتی بر ساختارهای سیاسی و اقتصادی منطقه گذاشت. یکی از مهم ترین تفاوت ها را می توان در تغییر سیاست راهبردی در مورد کوبا پس از هفتاد سال درگیری و دشمنی دانست که سرانجام سبب اتخاذ دیدگاه مسالمت جویانه در برابر این کشور شد. در گام بعد، دولت اوباما شایستگان و نخبگانی از مهاجران منطقه آمریکای لاتین را پذیرفت که ازآن میان می توان به پذیرش دانشجویان اشاره کرد. برایند تصمیم سازی در دولت اوباما ابتدا به نگرش های نظری پیشین او و سپس به دیدگاه های نظریه پردازان حزب دموکرات مربوط می شود که بازتاب آن در راهبرد تغییر، تجلی یافت.
سیاست خارجی چین و تحول الگوی رأی دهی آن در شورای امنیت
منبع:
سازمان های بین المللی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
567-594
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین زمینه ها برای درک رفتارشناسی دولت ها، بررسی نظرات و آراء آن ها در سازمان های بین المللی است. چین مهم ترین شریک تجاری ایران است و با بررسی آراء این کشور در شورای امنیت می توان درباره عملکرد آن در قبال تحولات منطقه، پیش بینی هایی انجام داد؛ به عبارت دیگر با دقت به رفتار رأی دهی چین در شورای امنیت می توان متوجه تغییر و تحول و جریان شناسی آراء چین در شورای امنیت شد. این موضوع باعث اهمیت ویژه شناخت چارچوب رأی دهی این کشور در شورای امنیت شده است. بر این اساس در این مقاله سعی بر آن بوده است که پس از بررسی تحول آراء چین در شورای امنیت با استفاده از مفروضات نظریه سازه انگاری، به این پرسش مهم پاسخ داده شود که با توجه به تحولات چارچوب رأی دهی چین در شورای امنیت، چشم انداز سیاست خارجی چین چگونه خواهد بود؟ برای پاسخ به این پرسش، این فرضیه بررسی شده که تحول رأی دهی چین در شورای امنیت نشان دهنده افزایش نفوذ این کشور و ایجاد شبکه ای از متحدان چینی در سازمان های منطقه ای بوده و چین تلاش کرده است تا با استفاده از حق وتو نقش خود را به عنوان یک قدرت نوظهور سیاسی در مناسبت های بین المللی افزایش دهد و از یکسو به نوعی بازدارندگی سیاسی اقتصادی در برابر اقدامات تخریبی تحریمی ایالات متحده دست پیدا کند و از سوی دیگر هنجارهای چینی را با استفاده از سازمان های بین المللی گسترش و در محیط بین الملل تثبیت دهد.
بررسی عوامل همگرایی و واگرایی بین ج.ا.ایران و جمهوری آذربایجان
منبع:
پژوهش ملل مهر ۱۴۰۰ شماره ۶۸
23-42
جمهوری آذربایجان باتوجه به داشتن شرایط ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی همیشه مورد توجه بازیگران مطرح بین المللی قرار داشته است و بالطبع آن تحولات داخلی وخارجی این کشور در سطوح مختلف بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار بوده است. برهمین اساس، بررسی شرایط حاضر جهت اتخاذ تصمیم های درست سیاسی برای رویارویی با سیاست های منطقه این کشور برای ج.ا.ایران جزء ملزومات به حساب می آید. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که ایران و آذربایجان در دوره کنونی، در چه زمینه هایی دارای همگرایی و در چه زمینه هایی دارای واگرایی هستند. فرضیه این پژوهش بدین ترتیب است که داشتن یک رابطه صحیح و درست با جمهوری آذربایجان در گرو شناخت عوامل همگرایی و واگرایی منطقه ای می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با استفاده از امکانات و منابع کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری صورت پذیرفته است. نتایج این تحقیق بیانگر فراز و نشیب زیاد در روابط بین دو کشور در سالیان گذشته بوده است که بیشتر موانع، اختلافات و مشکلات موجود به ماهیت های نظام سیاسی دو کشور و نیز رقابت آنها در چارچوب نظام های منطقه ای و بین المللی برمی گردد و چنانچه هریک از طرفین بخواهند از شرایط موجود استفاده درست کنند لازم است درکی صحیحی از وضعیت طرف مقابل و رفع موانع و مشکلات داشته باشند.
آسیب شناسی سیاست خارجی دولت محمود احمدی نژاد از منظر آرمان گرایی
منبع:
پژوهش ملل مهر ۱۴۰۰ شماره ۶۸
65-82
یکی از مولفه هایی که در بررسی سیاست خارجی دولت ها در مواجهه با سایر دولت ها و جامعه جهانی مورد توجه است، رویکرد دولت نسبت به نظام حاکم بر جهان است که باتوجه به موافق یا مخالف بودن با نظام حاکم بر جامعه جهانی رویکردها به ساختارشکنانه یا حافظ وضع موجود تقسیم بندی می شوند. در رویکرد حافظ وضع موجود که بنابر سازگاری دارد بحث رویکرد جایگزین مطرح نمی شود اما در رویکرد ساختارشکنانه باتوجه به رویکرد منفی دولت با وضع موجود، ارائه رویکردی جایگزین نیز ضروری می نماید. رویکرد دولت احمدی نژاد نسبت به نظام حاکم بین المللی یک رویکرد ساختارشکنانه بود و آن را ناعادلانه توصیف می کرد. در چنین رویکردی علاوه بر تبیین، نگرش دولت باید بررسی شود که آیا در کنار عدم پذیرش سیاست حاکم بر نظام جهانی، دولت احمدی نژاد طرح و برنامه ای برای رهایی از وضع حاکم بر نظام بین الملل ارائه کرده است؟ که در پاسخ بدان می توان بیان نمود که رویکرد دولت احمدی نژاد نسبت به جامعه جهانی و نظام حاکم بر آن رویکردی ساختار شکنانه نسبت به وضع موجود جهانی است اما در ارائه راهکار جایگزین ناکام ماند.
نقش قدرت و مصلحت در تنظیم منافع دولت اسلامی در سیاست خارجی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دولت اسلامی سیاست خارجی را در چهارچوب منفعت گرایی حقیقت گرایانه و با توجه به آرمان ها و ارزش های نفس الامری دنبال می کند؛ هرچند که در پیگیری حقایق به واقعیت های موجود نیز توجه می کند. با توجه به محدودیت توانمندی های دولت و تزاحم میان منافع گوناگون در مرحله اجرا، این سؤال اساسی مطرح می شود که منفعت ورزی دولت در سیاست خارجی با توجه به چه معیارها و ملاکاتی تعدیل و تنظیم می شود؟ پاسخ به این سؤال می تواند تا حدود زیادی تصویر الگوی منافع دولت اسلامی در سیاست خارجی را از ابهام خارج سازد. این پژوهش در پاسخ به این سؤال، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، این انگاره را مطرح می کند که کنش سیاست خارجی دولت در پیگیری منافع، از یک.سو وابسته به کمیت و کیفیت منابعی است که واحد سیاسی در اختیار دارد و می توان از آن به توان طبیعی تعبیر کرد؛ و از سوی دیگر، وابسته به مصالحی است که تحقق هر کنش برای واحد مزبور به دنبال دارد. بنابراین، توان طبیعی و مصلحت، دو عنصر تعدیل کننده و تنظیم کننده منفعت ورزی دولت هستند.
سیاست خارجی تعامل گرای چین و نظم جهانی
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
17 - 23
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی تعامل گرای چین در سه دهه گذشته توانسته زمینه همکاری چین با غرب را به وجود آورد و به بقای حزب کمونیست چین و بهبود موقعیت بین المللی پکن مدد رساند. یکی از ابهامات اساسی در مورد مقاصد آتی چین که با توجه به رشد اقتصادی و افزایش نقش آفرینی این کشور وجود دارد، نوع مواجهه یک چین قدرتمند با هنجار ها و قواعد نظم موجود بین المللی است. برخی با قلمداد کردن رویه های منعطف در سیاست خارجی چین به منزله تاکتیک هایی جهت ممانعت از واکنش رقبا و همسایگان به فرایند توسعه چین، بر این باورند که پکن در بلند مدت و با به بار نشستن طرح های توسعه، رویکردهای تقابل جویانه و بی ثبات ساز در قبال نظم لیبرال- دموکراتیک حاکم در پیش خواهد گرفت. این مقاله بر خلاف این دیدگاه استدلال می کند که کارکرد مثبت قواعد لیبرال در ارتقای موقعیت چین به تثبیت آن قواعد و سهیم شدن این کشور در پاسداشت آنها منجر می گردد.
سیاست خارجی ترکیه و تحولات سوریه و تاثیر آن بر امنیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
171 - 184
حوزههای تخصصی:
سوریه از مهمترین کشورهای همسایه ترکیه به شمار می آید .و دو کشور از موقعیت ژئواستراتژیکی بسیار مهمی در منطقه برخوردارند . با وجودی که طی دهه گذشته در چارچوب سیاست منطقه ای حزب عدالت و توسعه فصل جدیدی از روابط ، در ابعاد مختلف، میان دو کشور سوریه و ترکیه ایجاد گردید ، اما طی ماه های گذشته روابط دو کشور در سایه روند تحولات داخلی سوریه قرار گرفته است . از همان آغاز شروع اعتراضات مخالفان حکومت بشار اسد، دولت ترکیه سعی داشته تا به نوعی نقش میانجی گرانه را ایفا کند. با ادامه روند اعتراضات در سوریه ،سیاست میانجی گرانه دولت ترکیه به سمت فشار دیپلماتیک بر دولت بشار اسد به منظور انجام اصلاحات دموکراتیک و توجه به خواسته های معترضان گرایش پیدا کرده و نوعی لحن آمرانه یافته است . ترکیه و سوریه تا به حال در روابط دو جانبه خود دچار مشکلاتی بوده اند که در این میان سه اختلاف اصلی بیشتر به چشم می خورد . نخستین اختلاف ترکیه و سوریه در مورد استان هاتای است که در تصرف ترکیه است و دومین اختلاف بر سر نحوه تقسیم و بهره برداری از آب های مشترک میان ترکیه و سوریه و سومین و مهمترین اختلاف ترکیه مربوط به مساله کردها می باشد. با تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه و سیاست خارجی ترکیه مبنی بر چند جانبه گرایی و چند بعدی بودن ،روابط ترکیه از تعامل به سمت تعارض پیش رفته است به گونه ای که این امر در نا امن کردن سوریه نقش بسزایی داشته و به تبع آن بر امنیت سیاسی ایران نیز تاثیر منفی گذاشته است. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته و به دنبال بررسی جایگاه ترکیه در تحولات سوریه و تاثیر آن بر امنیت سیاسی کشور ایران است.
تاثیر ایدئولوژی بر تناسب کاربرد قدرت سخت و نرم در سیاست خارجی خاورمیانه ای ایالات متحده آمریکا (مطالعه موردی اعراب، اسراییل)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
245 - 254
حوزههای تخصصی:
تعریف منافع ملی بطور قابل توجهی تحت تاثیر خوانش های متفاوت از منفعت قرار دارد. لذا ایدئولوژی به عنوان یکی از متغییر های تاثیر گذار در عرصه سیاسی آمریکا، برای درک بیشتر تغییرات سیاست خارجی این کشور در بازه های زمانی مختلف و براساس تفاسیر مختلف از منافع ملی بسیار ضروری خواهد بود در این پژوهش بدنبال بررسی وزن این متغییر در دولتهای کلینتون و بوش و اوباما خواهیم بود تا دریابیم تغییر تناسب قدرت نرم و سخت در بازه زمانی ذکر شده در رابطه با درگیری های اعراب و فلسطین به چه دلیل متفاوت بوده است ؟ در پژوهش میان رودوموضوع جایگاه ایدئولوژی در سیاست خارجی این کشور و تناسب کاربرد قدرت نرم در قبال مسئله اعراب و فلسطین پیوند برقرار می شود .
تاثیر مسایل ایدئولوژیک بر سیاست خارجی عربستان در قبال ایران از سال 2003 به بعد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی، تحلیل و ارزیابی تاثیر مسائل ایدئولوژیک عربستان بر سیاست خارجی این کشور پس از سال ۲۰0۳ در قبال سیاست های جمهوری اسلامی ایران می باشد، که تحت تاثیر این مسایل روابط ایران و عربستان دچار نوسانات شدیدی شده است؛ در واقع مسایلی چون مذهب سنی و وهابیت، رهبری جهان اسلام و نوع روابط این کشور با غرب سبب تقابل ایدئولوژیک با ایران و اتخاذ سیاست های خصمانه نسبت به مواضع ایران شده است. در این مقاله به بررسی تاثیر این مسایل و سیاست های غیر دوستانه ی عربستان ناشی از این مسایل می پردازیم.
گفتمان سیاست اروپایی بریتانیا تحلیلی استعاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بریتانیا و اتحادیه اروپا به دلیل رویکرد منفی این کشور نسبت به همگرایی و وحدت اروپا همواره یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز در عرصه سیاست داخلی این کشور در طول 50 سال گذشته بوده است. مسئله ای که این مقاله به آن می پردازد، این است که چگونه این رویکرد بدبینانه و پرتنش بریتانیا نسبت به وحدت اروپا امکان پذیر شده و چه شرایطی در شکل گیری چنین نگرشی دخیل بوده است؟ این مقاله بر آن است تا با تمرکز بر «نظریه ادراکی-شناختی» لاکوف و جانسون و روش تحلیل استعاره های اسنادی میلیکن و با بررسی زبان مورد استفاده در سخنرانی ها و بیانیه های سیاستمداران و وزرای خارجه بریتانیا در رابطه با همگرایی اتحادیه اروپا، به استخراج و تحلیل استعاره ها، نشانه ها، گزاره ها، نمادها و نظام-های دلالت موجود در گفتمان پرداخته و چگونگی امکان پذیری این رویکرد سیاست خارجی، فرایند برساخته شدن هویت بریتانیایی و اروپایی و نیز عرف همگانی این کشور نسبت به سیاست های اروپایی و پویایی های موجود در این گونه دریافت را تبیین کند.
انگلیس و اروپا ، تحلیل گفتمان سیاست خارجی (مدل لاکلاو و موف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بریتانیا به عنوان یکی از قدرت بزرگ اروپایی، همواره بدین شهرت داشته است که مخالف تعمیق همگرایی در اروپا و اروپایی سازی است. در واقع این کشور یکی از سرسخت ترین مخالفان تبدیل اتحادیه به یک فدراسیون اروپایی بوده و به اعتقاد صاحب نظران، تنها الزامات اقتصادی بریتانیا را وادار به پیوستن به روند همگرایی در اروپا کرده و این کشور در سیاست های خود نگاهی فراآتلانتیکی دارد. این مقاله بر آن است تا با بهره جستن از نظریه گفتمان لاکلاو و موف، به شناسایی و تحلیل نشانه ها (دال و مدلول ها)ی موجود در گفتمان سیاست خارجی اتحادیه اروپا که توسط بریتانیا به عنوان یکی کشورهای مهم عضو اتحادیه مفصل بندی شده و نیز فضای گفتمانی شکل دهنده به آنها بپردازد تا فرایند برساخته شدن هویت بریتانیایی و اروپایی و چگونگی امکان پذیری رویکرد پرتنش سیاست خارجی بریتانیا تبیین شود.
از روابط فرهنگی تا نظریه فرهنگی روابط بین الملل: مروری بر نقش فرهنگ در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از چند دهه غفلت از نقش فرهنگ در روابط بین الملل، در سال های اخیر دوباره این عامل مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این، زمانی که از نقش و جایگاه فرهنگ در این عرصه سخن می رود تعابیر متفاوت و گاه ناقصی از این ارتباط مطرح می شود. هدف این نوشتار دسته بندی پیوندهای ممکن میان فرهنگ و عرصه روابط بین الملل است. بدین منظور، متون مختلفی را که به نحوی به دو موضوع فرهنگ و روابط بین الملل پرداخته اند بررسی کرده ایم. این بررسی نشان می دهد که اگرچه این حوزه اولویت های سیاست فرهنگی در سیاست خارجی کشورها و در نتیجه روابط فرهنگی ملل را نیز در بر می گیرد، اما زمانی که از نقش فرهنگ در روابط بین الملل و به طور خاص از تاثیر فرهنگ بر سیاست خارجی سخن می رود این اثرگذاری از روابط و موضوعات فرهنگی فراتر می رود و دامنه ای به وسعت سیاست خارجی می یابد و هر تصمیم در این عرصه، همچون دیگر عرصه های تصمیم گیری، می تواند متاثر از فرهنگ باشد. اما نقش فرهنگ در عرصه روابط بین-الملل به همین جا ختم نمی شود. نقش تفاوت های فرهنگی در نگاه به نظام بین الملل و بروز سوء تفاهم ها، اختلافات و منازعات نیز ابعاد دیگری از این اثرگذاری است. این دسته بندی در نهایت با بررسی نظریه ِند لیبو تحت عنوان نظریه فرهنگی روابط بین الملل تکمیل می شود.
رابطه هویت و منافع در سیاست خارجی جمهوری اسلامی با تکیه بر رویکرد سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی کشورها را می توان بر اساس رویکردهای مختلف مورد ارزیابی قرار داد. بر اساس رویکرد سازه انگاری ، ساختار نظام بین الملل ورفتار سیاست خارجی کشورها نه امری از پیش داده شده که امری برآمده از تعامل دائمی ساختارها و بازیگرانی است که بر اساس معانی ذهنی خود دست به کنش می زنند و در نهایت در یک ذهنیت مشترک، واقعیت را می سازند. در پاسخ به سوال اصلی مبنی بر اینکه رابطه بین سازه انگاری و سیاست خارجی جمهوری اسلامی چگونه قابل تحلیل است؟ می توان گفت که رابطه بین هویت ومنافع در چارچوب نظم های سه گانه رئالیستی، لیبرالیستی، وسازه انگارانه در رفتار سیاست خارجی ج.ا.ایران قابل بررسی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در میان شاخص های رفتاری سیاست خارجی ج.ا.ا ونظم های سه گانه، رویکرد سازه انگارانه به علت رفتارهای هنجاری و تجدید نطر طلبانه ایران از بقیه رویکردها معنی دارتر است
بررسی جایگاه سینمای هالیوود در دیپلماسی رسانه ای آمریکا: بازنمایی، هژمونی فرهنگی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۶
117 - 141
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر ، تاکید بر مفاهیمی چون دیپلماسی رسانه ای، قدرت نرم ، جنگ نرم و امثال آن در ادبیات سیاسی افزایش قابل توجهی داشته است در این زمینه علاوه بر مجموعه ای از نشست ها و سخنرانی ها، مکتوبات زیادی نیز به تحلیل و مداقه در پیشبرد اهداف و نیات سیاست خارجی آمریکا در منطقه، از طریق دیپلماسی رسانه ای پرداخته اند. در این میان ، به نظر می رسد در اغلب آثاری که در این زمینه موجود می باشند ، مقوله بازنمایی که از پشتوانه نظری بسیطی در میان نظریه پردازان سیاست بین الملل برخوردار است مورد غفلت واقع گردیده است .این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که هالیوود به عنوان یکی از ابزار های دیپلماسی رسانه ای آمریکا بر اساس کدام مبنای نظری به پیشبرد سیاست خارجی آمریکا کمک می کند؟ فرضیه مقاله حاضر نیز بر این اساس است که بازنمایی را می توان به عنوان حلقه مفقوده نظری بین دیپلماسی رسانه ای و پیشبرد سیاست خارجی به حساب آورد .از میان رسانه های آمریکا در این پژوهش ،هالیوود به عنوان مورد مطالعه ای در نظر گرفته شده است .همچنین تمرکز زمانی بر دوران جنگ سرد می باشد.
دیپلماسی عمومی جدید؛ بسترساز قدرت دیپلماسی رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هفتم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۲
125 - 148
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی عمومی جدید برنامه های دولت محوری است که هدفش اطلاع رسانی یا تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهاست. دراین باره کشورهای قدرتمند با اشاعه و ترویج ایدئولوژی، ارزش و هنجارهای خود درصدد صدور پیام و فرهنگ خویش و هم چنین کسب برتری بوده اند. این بستر با همکاری رسانه ها شکل می گیرد. بر این اساس کشورهای قدرتمند نفوذ خود را مدیون رسانه های بین المللی هستند که در پوشش اطلاع رسانی به تأمین منافع کشور و پیش برد سیاست خارجی از رهگذر تبلیغات سیاسی، اطلاع رسانی و شکل دهی به افکار عمومی می پردازند. این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که کارکرد، جایگاه و عملکرد دیپلماسی عمومی در بستر افزایش قدرت دیپلماسی رسانه ای چگونه ارزیابی می شود؟ به نظر می رسد الگوی ارتباط دیپلماسی عمومی، به لحاظ هدف، ابزار، متدولوژی و دوره ی زمانی بستر نفوذ رسانه ها بر ساختارهای مدل دیپلماسی و سیاست خارجی را فراهم کرده است. نویسندگان این مقاله بر این باور هستند که دیپلماسی رسانه مهم ترین بخش دیپلماسی عمومی جدید محسوب می شود و استراتژی ضروری و محوری برای قرن 21 است. همچنین پژوهش حاضر به این مسأله نیز می پردازد که رسانه ها با تأثیر بر افکار عمومی در فرآیند تصمیم گیری سیاست خارجی نیز اثرگذار هستند.