مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
نروژ
حوزه های تخصصی:
هنریک ایبسن (1906-1828) فعالیت هنری را با نگارش نمایشنامه های تاریخی، و با تاثیر از جنبش ملی گرایانه موسوم به «ناسیونالیسم رمانتیک» در نروژ آغاز کرد. نمایشنامه یا «شعر دراماتیک» پرگنت (1867) نقطه اوج این مرحله از زندگی هنری اوست. علی نصیریان (- 1313) که در ایران بیشتر به عنوان بازیگر و ستاره سینما و تلویزیون شناخته شده است، در دهه های سی و چهل با تاثیر از اندیشه های ملی گرایانه دوره های پیش از خود – به خصوص دوران مشروطیت – ، ایده «نمایش ملی» را مطرح و آن را در آثارش دنبال نمود. این مطالعه مقایسه ای به بررسی چشم اندازها و اهداف ملی گرایانه این دو نمایشنامه نویس می پردازد. در این گفتار پرگنت به عنوان اثری که رویکرد ملی گرایانه متفاوت ایبسن را نشان می دهد، بررسی می شود. این اثر با نمایشنامه بلبل سرگشته (1335) مقایسه می شود؛ نمایشنامه ای که در آن نصیریان با بهره گیری از افسانه های بومی و عناصر فرهنگ عامه از جمله زبان، شعر و موسیقی، پویایی ویژه و نقش فعالی برای نمایش ملی ترسیم می کند.
تأثیر «قواعد مالی» بر عملکرد صندوق های نفتی: مقایسه صندوق های ایران و نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹۳
237 - 280
این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که چه تفاوت هایی در قواعد مالی و بودجه ریزی سبب تفاوت در عملکرد صندوق های نفتی در ایران و نروژ شده است. هرچند تشکیل صندوق های نفتی می تواند پایه ای صحیح برای سیاستگذاری درزمینه مدیریت صحیح درآمدهای نفتی باشد اما کافی نبوده و یک صندوق نفتی به تنهایی به پس انداز درآمدهای نفتی با هدف تثبیت اقتصاد یا انباشت بین نسلی قادر نیست. اگر صندوق نفتی به طور مناسب با بودجه دولت یکپارچه نشده باشد، مدیریت مالی را پیچیده کرده و می تواند به تخصیص ناکارای منابع مالی و کاهش شفافیت منجر شود. برخورداری از یک خزانه برای همه منابع دولت، انتقال مازاد واقعی بودجه به صندوق نفتی، نقش محوری بانک مرکزی در مدیریت دارایی های ارزی و محدود کردن کسری بودجه غیرنفتی به عنوان مکمل سازوکار صندوق نفتی، چهار ویژگی لازم برای داشتن بودجه یکپارچه است. مقایسه عملکرد صندوق های نفتی نروژ و ایران نشان می دهد عدم یکپارچگی نظام مالی در ایران، نبود مدیریت واحد بر منابع عمومی، روشن نبودن میزان منابع و مصارف واقعی کشور و تحمیل برخی هزینه ها به صندوق های نفتی کشور از طریقی به غیر از سند بودجه کل کشور، سبب عدم شکل گیری انباشت واقعی منابع و در نتیجه عدم موفقیت صندوق های نفتی در ایران شده است، اما عملکرد مطلوب صندوق نفتی نروژ به این دلیل است که آن سازوکار درون نظام مالی و بودجه ریزی یکپارچه و جامع این کشور تعبیه شده و مازاد واقعی بودجه به آن سرازیر می شود.
درآمدهای نفتی و آثار متعارض آن بر رشد و توسعه اقتصادی در ایران و نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفت به عنوان اصلی ترین منبع قدرت اقتصادی و سیاسی همواره در تحولات سیاسی و اجتماعی دولت های نفتی نقش تعیین کننده ای ایفا کرده است. در مقاله حاضر با بررسی مقایسه ای نقش نفت در اقتصاد ایران و نروژ در پی پاسخ به این پرسش هستیم که چرا درآمدهای نفتی در ایران منجر به توسعه اقتصادی نشده، اما در نروژ، پیشران توسعه اقتصادی بوده است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال در چارچوب مقاله حاضر مورد آزمون قرار گرفته عبارت از این است که تفاوت در سیاستگذاری و مدیریت درآمدهای نفتی بین ایران و نروژ علت آثار متفاوت آن درآمدها در توسعه اقتصادی است. یافته های مقاله نشان می دهد وابستگی ملی ایران به نفت و هزینه کردن درآمدهای ناشی از آن در چارچوب بودجه و هزینه های جاری منجر به پیامدهای ضد توسعه در ایران شده است. برعکس، در نروژ، به جای تاکید بر سرمایه ها یا منابع طبیعی، بر توسعه سرمایه های انسانی تاکید شده و از ثروت نفت به عنوان پشتوانه و موتور توسعه بهره گرفته شده است. در نروژ با جلوگیری از ورود درآمدهای نفتی به بودجه جاری و ذخیره نمودن آن در صندوق ذخیره ارزی و با مدیریت هوشمندانه، اقدام به سرمایه گذاری در خارج از کشور صورت پذیرفته است و ضمن جلوگیری از تبدیل کشور و دولت به دولتی رانتیر، از این نعمت در مسیر پیشبرد برنامه های توسعه کشور استفاده شده است.
برند صلح در دیپلماسی عمومی نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش صلح، به عنوان هویت ملی، برجسته ترین ویژگی سیاست خارجیِ پساجنگ سردِ کشور کوچک نروژ است. نام آوری الگوی نروژی صلح در نظام بین الملل، با وجود محدودیت های ژئوپلیتیکی، مسئله اصلی این نوشتار است؛ ازاین رو، نگارندگان تلاش کرده اند با استفاده از سامانه نظری برندسازی ملت، نشان دهند که چگونه با وجود بازیگران بزرگ و قدرتمند، دیپلماسی صلح به برندینگ سیاست خارجی نروژ تبدیل شده است. تحلیل کیفی داده ها، بر دو پایه تبیین تاریخی و علی استوار بوده و انگاره نوشتار این است که برند فراملی نروژی ها، نتیجه تمرکز منابع بر مزیت های فرهنگی تاریخی صلح سازی/ صلح بانی است.
ساخت بندی تصویر ملت، دیپلماسی فرهنگی نروژ و جذابیت بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چشم انداز توسعه ای، کشورهای جذاب و ثروتمند دنیا، مرکز آمال و آرزوهای سیاستمدران، نخبگان، سرمایه گذاران، کارآفرینان و مرکز توجه مردم عادی دنیا هستند. ثروت به خودی خود جذابیت، ارتقاء، شهرت مثبت و برند بین المللی می آورد. ثروت متصل به فرهنگ و مکان جغرافیایی، می تواند مبنای طرح ریزی مثبت ایده های بین المللی و توسعه ای برای افزایش شهرت مثبت کشورها و مبانی هویتی و فرهنگی آنها باشد و آنها را به مرکز توجهات جهانی تبدیل کند. منطقه اسکاندیناوی از جمله مکان هایی است که جغرافیای ثروت و توسعه آن، ادراک مثبت این منطقه را افزایش داده است. نروژ یکی از کشورهای این منطقه است که امروز جذابیت و محبوبیت بالایی در سطح نظام بین المللی دارد. نام و برند نروژ حامل فرآیندهای ذهنی و ادراکی است که این کشور کوچک را محبوب و جذاب می کند. تمرکز اصلی این مقاله بر مبانی برندینگ و شهرت مثبت نروژ در نظام بین الملل از طریق ابزارهای دیپلماسی فرهنگی است. مقاله با تشریح اقدامات و ابتکارات مهم سیاستگذارانه دپیلماسی فرهنگی نروژ در یک چشم انداز تاریخی، بر این امر تاکید می کند که نروژ با وجود ضعفهای مهم ژئوپلیتیکی و مساحت کوچک توانسته است از طریق استفاده مثبت از فرهنگ، برندینگ جذاب و شهرت بین المللی مثبتی را در نظام بین الملل کسب کند. مدیریت نهادمند و سیاستگذارانه و استفاده صحیح از فرهنگ باز و متساهل نروژی که ترکیبی از فرهنگ منطقه نوردیک است، باعث گسترش جذابیت و ادراک مثبت نروژ در نظام بین الملل شده است.
تحلیل عملکرد رسانه ای شبکه های تلویزیونی CBC کانادا و NRK نروژ مبتنی بر رویکرد کارکردهای رسانه لاسول و رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹)
2319 - 2336
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این مطالعه، شناسایی مالکیت، ساختار و کارکردهای تلویزیون در کشورهای کانادا و نروژ به عنوان دو کشور برخوردار از بالاترین رتبه های کامیابی ( در بین 10 کشور برتر جهان ) در سال 2017 بوده و از منظر هدف کاربرد، با عنایت به چند فرهنگی بودن این جوامع، ایجاد بینشی در راستای بهبود کارکردهای تلویزیون ملی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در مسیر توسعه است. به منظور انجام این پژوهش، محقق اقدام به مصاحبه با 14 تن از اساتید کانادایی و نروژی با تخصص های حوزه رسانه نموده است. روش تحقیق این مطالعه، روش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها بوده و در راستای دسته بندی مقولات از تکنیک کدگذاری (باز، محوری) بهره گرفته شده است. در مجموع 217 کد باز (کانادا= 95، نروژ= 122)، که با یکدیگر قرابت معنایی داشتند شناسایی و در قالب 44 کد محوری (کانادا= 20، نروژ= 24)، دسته بندی شدنده اند. یافته ها حاکی از عملکرد مطلوب هر دو رسانه در بهره برداری از 4 کارکرد اصلی خبری، راهنمایی، آموزشی و سرگرمی بوده و بخش خبری جزء اصلی ترین کارکردهای این دو شبکه است؛ لذا رویکرد برنامه ریزی و سیاست گذاری محتوایی هر دو شبکه CBC و NRK در نهایت می تواند الگوی مناسبی برای توسعه کارکردهای رسانه ملی کشور محسوب گردد.
کارکردها و مالکیت تلویزیون در کشورهای توسعه یافته؛ با تمرکز بر کشورهای کانادا و نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
1910 - 1936
حوزه های تخصصی:
تلویزیون به عنوان برودکست خدمات عمومی شناخته شده و اگر چه با ظهور فناوری های نوین در حوزه رسانه و پدیدارشدن رسانه ها و شبکه های اجتماعی، برخی معتقدند عصر اوفول آن طی دو دهه ی اخیر، آغاز شده است، اما کماکان شاهد جایگاه ویژه تلویزیون نزد عامه مردم و نقش موثر آن در تسهیل فرایند توسعه هستیم. هدف این مطالعه، بررسی کارکردها و مالکیت تلویزیون در کشورهای توسعه یافته با تمرکز بر کشورهای کانادا و نروژ است که در زمره 10 کشور برتر جهان طی دهه های اخیر پیوسته موفق به احراز رتبه شاخص کامیابی گردیده اند. هدف غایی که این پژوهش بررسی رویکردهای این رسانه در جوامع توسعه یافته و ایجاد بینشی در راستای بهبود کارکردهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مسیر توسعه است تا بتواند الگویی برای رشد و پیشرفت قلمداد گردد. برای انجام این پژوهش محقق اقدام به مصاحبه با 14 تن از اساتید کانادایی و نروژی با تخصص های مرتبط با رسانه نموده و از روش تحلیل محتوای کیفی برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها بهره جسته است؛ در راستای دسته بندی مقولات از تکنیک کدگذاری استفاده گردیده و کدهای برخوردار از قرابت معنایی، شناسایی و در قالب 66 کد محوری در دو بخش کانادا و نروژ دسته-بندی شده اند. در راستای طراحی چارچوب توسعه رسانه از مقولات مشترکی شامل حاکمیت رسانه ای دولتی خصوصی، محیط رقابتی رسانه ای، دموکراسی رسانه ای ، مخاطب محوری در تولید، ایجاد توسعه اجتماعی ، کارکرد خبری، کارکرد راهنمایی، کارکرد آموزشی، و کارکرد سرگرمی بهر برداری شده است.
دیپلماسی نروژیِ «نبرد در میدان صلح»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
43 - 84
ریزکشور نروژ، در دیپلماسی صلح نامبردار شده و بر خلاف نظریه های سنتِی روابط بین الملل (توجه به سخت افزارِ قدرت و اهمیت یافتنِ کشورها/قدرت های بزرگ) توانسته است با تمرکز بر قدرت نرم نهفته در مزیت های نسبی، برندی فراملی و تصویری ارزشمند از یک میانجی قابل احترام در منازعات داخلی و بین المللی خلق کند. شهرت جهانی و برندِ فراملیِ نروژ، چهره ای از یک کشور کوچک آفریده که نظریه های جاافتاده ی روابط بین الملل را به چالش کشانده است. پرسش نوشتار، شهرت نروژ در دیپلماسی صلح است. زین سبب، نگارندگان با بهره گیری از چارچوب نظریِ برندسازی ملی، کوشش کردند تا نشان دهند که چگونه نروژ (با وجود موقعیتِ حاشیه ای و منابعِ کم) توانسته است در درگیری های بین المللی، از کشور خود، چهره ای پذیرفتنی و هوادارِ صلح (صُلح سازی/صُلح بانی) نشان دهد؛ کاری که بسیاری از کشورهای بزرگ با منابعِ فراوان، نتوانسته اند. به نظر می رسد برند فراملی نروژ در دیپلماسی صلح دستامدِ تمرکز بر مزیت های فرهنگیِ نهفته در ساختارِ دولت ملتِ نروژ بوده است. یافته های نوشتار نشان می دهد که نهادسازی، حمایت های قانونی/مالی از صلح سازی/صلح بانی، میانجیگری در منازعات داخلی و بین المللی متعدد و ادبیات غنی صلح نروژی، تاییدکننده ی انگاره ی پژوهش است.
بررسی مثلث آسایش در مجرمان یقه سفید و یقه صورتی در حقوق نروژ و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
221 - 244
با رشد پژوهش ها و مطالعات بین رشته ای فمنیسم، عدالت کیفری و سیاستگذاری چشم اندازهایی جدید جهت بهبود عملکرد بوروکراسی دولتی و سازمان های غیر دولتی گشوده شده است در این راستا به طور غالب تحقیقات درباره نقش جنسیت زنان در جنایات یقه سفید بر عدم انگیزه مالی، فرصت سازمانی و تمایل کمتر آن ها به رفتارهای مجرمانه متمرکز شده است. این پژوهش دیدگاه مخالف تحقیقات جنسیتی سنتی در مورد جنایت یقه سفید را از نظر انگیزه، فرصت و تمایل ویژه زنان به کار می گیرد و تحقیقات قبلی در مورد دخالت زنان در جرائم یقه سفید را به چالش می کشد. این پژوهش موضوعات مثلث آسایش که مخصوص جنسیت به نفع مجرمان یقه صورتی است را مشخص می کند. در بعد انگیزشی بر اساس نظریه آسایش، احساس نگرانی برای دیگران و فشارهایی را که باعث افسردگی و اضطراب می شوند، و زنان و مردان را برای ارتکاب جرم قانع می کند پیدا می کنیم. در بعد فرصت، متوجه می شویم که موقعیت زنان در سازمان ها این مزیت را دارد که در مقایسه با مردان کمتر مورد سوظن به انجام جرم توسط دیگران قرار بگیرند. در بعد تمایل، به این نتیجه می رسیم که زنان اعمال جنایتکارانه خود را بهتر از مردان می توانند توجیه کنند، روش پژوهش در این مقاله روش تبینی که به رابطه متغیر مستقل جنسیت بر متغیر وابسته جرائم در بوروکراسی دولتی و سازمان های غیر دولتی می پردازد.
دولت های کوچک نوردیک؛ سیاست های امنیتی در پرتو گذارهای محیط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
پنج دولت نوردیک، به عنوان دولت های کوچک تعریف شده اند. شناخت اولویت های امنیتی و چالش های پیش روی این دولت ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. کشورهای نوردیک، سطح همبستگی بسیار قوی دارند. اسکاندیناوی ها به لحاظ استراتژیک هم در اروپا تأثیرگذار هستند و هم موقعیت منحصر به فردی در شمالگان دارند. مسائل امنیتی این دولت ها پیچیدگی های خاصی دارد. سوالی که در این جا مطرح است این است که دولت های کوچک نوردیک، چگونه سیاست های امنیتی خود را در پرتو گذارهای امنیتی بین المللی طراحی کرده اند؟ در پاسخ، به سیاست های پناه گاه امن، بی طرفی، اتحادها، دنباله روی، استراتژی موازنه سازی و پوشش خطر (ریسک) به عنوان استراتژی های امنیتی دولت های کوچک نوردیک در مواجهه با گذارهای امنیتی محیط بین الملل (از جمله گذارهایی شبیه به فروپاشی نظم دوقطبی، گذار به محیط امنیتی جدید بعد از سال 2001، گذار در پرتو محیط امنیتی شرق اروپا) اشاره خواهد شد. به منظور نیل به این فرضیه، روش پژوهش حاضر به لحاظ هدف، توسعه ای و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است.
چالشهای مدیریتی در اجرای قانون: مورد تخلفات و جرایم پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۵
127 - 150
هدف این مقاله تحقیق درباره جرایم پلیس می باشد که بعنوان جرایم کارکنان پلیس در حین انجام وظیفه تعریف شده است.
طرح/ متدلوژی / رویکرد: براساس مطالعات تجربی پرونده های جرایم قضایی پلیس در نروژ در چهار سال اخیر ، رابطه بین متغیرهای دارای کد در پرونده های قضایی مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: حکم دادگاه که از لحاظ تعداد روز سپری شده در زندان سنجیده می شود تحت تأثیر انگیزه، منبع اطلاعات و فرهنگ پلیس می باشد.
نوآوری / ارزش: براساس اسناد قضایی، این تحقیق اقدامات، نوشته های آیین نامه ای قضایی، و روابط تحلیل شده ی بین ساختارها را بسط داده است. تحلیل موجود به شناسایی انگیزه جرم ، فرهنگ پلیس و منبع اطلاعات به عنوان عامل تعیین کننده ی طول محکومیت حبس می پردازد. میزان جرم فیزیکی در مقابل غیر فیزیکی توسط کارکنان پلیس در حین انجام وظیفه تحت تأثیر انگیزه جرم می باشد. منبع اطلاعات هم خود افسران پلیس هستند که جرایم فیزیکی و غیر فیزیکی همکاران خود را گزارش می دهند.
پرسشنامه تحقیق برای سنجش عملکرد مجرمانه پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۷ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۶
155 - 174
هدف: روش تحقیق رایج برای سنجش عملکرد مجرمانه پلیس شامل توصیف مواردی است که به صورت خاص با فساد مرتبط است. با این حال، تنوع در جرائم پلیس باعث می شود روش های تحقیقی پیشین مورد بازبینی قرار گیرد. براساس پرونده افسران پلیس متهم شده در نروژ ، این مقاله درصدد توصیه روش تحقیق جدید است.
طرح / روش شناسی / رویکرد
تحلیل مضمونی 57 پرونده قضایی در نروژ صورت گرفته است.
یافته ها: به جای تأکید بر فساد پلیس، انواع جرائم پلیس در تحلیل مضمونی شناسایی شده است.
محدودیت و مفهوم تحقیق : پرونده های قضایی در دیگر کشورها باید برای تقویت پرسش نامه های پیشنهادی در تحقیقات مشابه آینده مورد تحلیل قرار گیرد. در تحقیقات تجربی آینده به جای سنجش عملکرد مجرمانه در موضوع فساد باید تنوع جرم های صورت گرفته توسط آنها بررسی شود.
ارزش تحقیق: این تحقیق بر روشهای تحقیق تجربی تأکید دارد.
جایگاه نهادها در توسعه یافتگی نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه منطقه ای پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
124 - 162
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحثی که در خصوص توسعه موردتوجه است، توجه به شکل گیری و کارکردهای نهادی است. نهادهای اقتصادی و سیاسی، به واسطه نقش تعیین کننده بر روی نظام ها و خرده نظام های اقتصادی، می توانند ترتیبات توسعه ای به وجود آورند. درعین حال، فقدان نهادها، می توانند زمینه های عدم پویایی و پایایی سیستم را به وجود آورند. نظام های اقتصادی با منابع بسیار زیاد، درصورتی که از پتانسیل های نهادی استفاده نکنند، درگیر بحران در سیستم های تولید، توزیع و مصرف خواهند شد. مطالعات نهادی جایگاه ویژه ای در چند دهه تحقیقات محققان اقتصاد سیاسی داشته است. نهادها سبب شکل گیری اقتصادهای متمایز می شوند به گونه ای که تفاوت بین نتایج در اقتصاد سیاسی را در تفاوت نهادها قلمداد کرده اند. نمونه نروژ، نمونه ای موفق در اقتصاد سیاسی محسوب می شود که بر اساس شاخص های توسعه سیاسی و اقتصادی می توان برآیند زمینه های نهادی آن را مشاهده کرد. نروژ از سطح بالای غنای منابع ازجمله نفت، انرژی آبی، ماهی، مواد معدنی و جنگل ها برخوردار است. بااین حال درنتیجه تفاوت های عمده ای در شاخص های توسعه یافتگی با کشورهای دیگری را که از منابع سرشار برخوردار هستند، تجربه می کند. نروژ به عنوان یکی از دولت های اصلی اسکاندیناوی، مدل توسعه ای بر اساس آموزه های دولت رفاه را دنبال کرده است. سؤالی که به وجود می آید این است که معمای توسعه یافتگی نروژ علی رغم وجود منابع سرشار شبیه به نفت چیست؟ در پاسخ به این سؤال، با استنباط از رویکرد نهادگرایی در اقتصاد سیاسی، به تأثیر نهادها (خرده نهادها)ی سیاسی به عنوان بخش مهمی از توسعه یافتگی در نروژ توجه خواهد شد. این فرضیه از این حیث اهمیت دارد که راهکارهای برون رفت از اقتصاد رانتیر و نفتی در ایران در آن نهفته است؛ چراکه تجربه زیست توسعه یافتگی نروژ در نهادسازی نفتی، نهادهای سیاسی، دموکراسی، رفاه اجتماعی و ... می تواند در نهادسازی در ایران موردتحقیق قرار گیرد.
استفاده از توان داخل در قراردادهای بین المللی نفتی؛ تطبیق قراردادهای خدماتی عراق، مدل آی.پی.سی ایران و امتیازی نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیت سازی محلی در صنعت نفت و گاز امری ضروری و یکی از شاخصه های توسعه اقتصادی است و در کشور ما اهمیتی دوچندان دارد؛ چراکه درآمد حاصل از نفت و گاز منبع اصلی درآمد ارزی کشور است. در مقاله پیش رو، این پرسش اساسی مطرح است که رویکرد تقنینی و قراردادی ایران به اصل استفاده از توان داخل چه بوده و کدام کشورها الگویی موفق در این زمینه داشته اند و با گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای و استفاده از روش تحقیق تحلیلی و توصیفی، در انتها این پاسخ به پرسش داده شده است که قانون گذار ایران با درک اهمیت این موضوع، در بازه های زمانی مختلف نسبت به تصویب قوانین مرتبط با ارتقای توان داخل اقدام کرده است، اما همچنان صنعت نفت در این زمینه با ضعف هایی روبه روست. قراردادهای بیع متقابل، در این زمینه دارای ضعف هایی بود. به هرحال در الگوی جدید قراردادی ایران نیز به طور کلی همه ضعف های بیع متقابل پوشش داده نشده است و این نتیجه حاصل شد که قراردادهای عراق به علت همانندی در قراردادها و نروژ به علت الگوسازی موفق در این عرصه، می تواند سرمشقی برای قراردادهای ایران باشد. هم چنین شرایط لازم را که بهره برداری مناسب از منابع، آن ها را تشویق می کند، ایجاد کنند.