مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
EEG
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه تأثیر انتخاب محصول مورد علاقه مشتری بر حسب شکل و رنگ بر موج آلفا می باشد. برای انجام تحقیق چهار مجموعه تصاویر با اشکال (گِرد و تیز) و با رنگ های (سرد و گرم) برای محصولات بیسکویت و پاستا طراحی گردید. با استفاده از دستگاه QEEG، امواج الکتریکی باند آلفای افراد با نمایش تصاویر چهارگانه ثبت گردید. سپس از افراد خواسته شد تا مجموعه تصویر ترجیحی خود را انتخاب نمایند. با استفاده از واریانس چندمتغیره، ارتباط امواج الکتریکی باند آلفا با تصاویر ترجیحی تجزیه وتحلیل گردید. روش: روش تحقیق حاضر، تجربی با استفاده از چند گروه آزمودنی بوده و نمونه اولیه 375 نفر به صورت تصادفی از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز قم، انتخاب و بر اساس سن، جنس و دست برتری، 72 نفر به طور تصادفی در گروه نمونه نهایی قرار گرفت به گونه ای که میانگین سن، نسبت جنس و دست برتری جامعه در گروه نمونه رعایت شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد نوسانات آلفا ناشی از مشاهده با در نظر گرفتن اولویت هشیارانه انتخاب شده در الکترودهای O1، T5، T3، C3 و C4 ارتباط معنی داری داشت. تحلیل یافته ها نشان می دهد به طور کلی افرادی که شکل گرم را ترجیح می دهند با دیدن تصاویر سفید، گرم و سرد (اعم از گِرد و تیز) در الکترودهای مذکور موج آلفای بیشتری تولید می کند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ِصرف تصاویر نمایشی نقشی در انتخاب آن ها نداشته و در مجموع تصاویر گرم نسبتاً بیش از تصاویر سرد موج آلفا تولید می کند.
بررسی ارتباط بین هیجانات چهره و امواج الکتروعصبی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همانطور که می دانیم هیجان انسان یک موضوع بنیادی است که همواره برای اندازه گیری و تشخیص آن با توجه به تکنولوژی موجود محققان دچار مشکل بوده اند، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی امواج مغزی با تشخیص احساسات انسانی است تا بتوان بر اساس آن کیفیت و دفت تشخیص هیجان را افزایش داد. روش: روش تحقیق از نوع اکتشافی – آزمایشگاهی است که با به کارگیری ابزار الکتروانسفالوگرافی نسبت به ثبت سیگنال های مغزی از طریق دستگاه EEG EPOC+ 14 Electrode wireless و همزمان ثبت رمزگشایی چهره از طریق نرم افزار SHORE اقدام گردیده و پس از پاک سازی سیگنال ها با استفاده از نرم افزار 3D Brain Visualizer و Xavier TestBench شدت باند فرکانسی و موقعیت آن استخراج گردید، جامعه آماری تحقیق 25 نفر تشکیل داده اند که محرک در قالب تبلیغی با ماهیت اجتماعی ارایه شده است. یافته ها:پردازش سیگنال مغزی و پردازش تصویر در خصوص چهره از طریق آزمون همبستگی نشان داد که بین حالت هیجانی غمگینی و موج تتا رابطه وجودارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق در خصوص ارتباط بین امواج مغزی و هیجانات چهره می تواند دقت مطالعات را برای محققین افزایش دهد و یک استاندارد یا راهنما تلقی گردد، زیرا اندازه گیری هیجانات از روی چهره همواره نتایج قابل استناد و دقیقی را ارائه نمی دهد.
مقایسه ی میزان فعالیت مغزی در زمان ارائه ی تصاویر دو بعدی و سه بعدی در دانش آموزان با هوش فضایی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
131 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی فعالیت مغزی دانش آموزان دبیرستانی، در زمان آموزش نحوه ی عملکرد قلب، از طریق ویدئوهای کامپیوتری است. در یکی از ویدئوها تصاویر آموزشی دو بعدی و در ویدئوی دیگر تصاویر سه بعدی (15 تصویر) قابل رویت بود. این پژوهش به لحاظ دستکاری متغیر مستقل، نیمه آزمایشی محسوب می شود. در این پژوهش متغیر مستقل فعال بعد تصاویر ارائه شده و متغیر مستقل هویتی، هوش فضایی (بالا و پایین) دانش آموزان بود. جامعه ی مورد مطالعه کلیه ی دانش آموزان دبیرستانی رشته ی تجربی، شهرستان بردسکن اند که در سال تحصیلی 97-96 ثبت نام کرده اند. از این جامعه 50 نفر با هوش فضایی بالا و 50 نفر با هوش فضایی پایین (در هرگروه 25 نفر زن و 25 نفر مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. امواج مغزی دانش آموزان از طریق دستگاه EEG از نقاط مختلف مغز به دست آمد. داده های نهایی بعد از حذف نویز و آرتیفکت ها، با تکنیک تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در میزان فعالیت مغزی دانش آموزان با هوش فضایی بالا و پایین، وجود ندارد(p value>0.05). این موضوع در مورد سطوح مختلف ابعاد تصاویر (دو بعد و سه بعد) و همچنین تعامل هوش فضایی و ابعاد تصاویر صادق است. یافته های جانبی نشان می دهند که میزان فعالیت مغزی دانش آموزان وابسته به جنسیت است(p value<0.008)، از طرفی جنسیت با نوع تصاویر ارائه شده نیز تعامل معنادار دارد (p value<0.01).
الگوی امواج مغزی در باورهای فراطبیعی : مطالعه ای مبتنی بر EEG در گروه های شدید و خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
89 - 98
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق بررسی الگوی امواج مغزی در باورهای فراطبیعی با استفاده از EEG در گروه های شدید و خفیف بوده است . روش: شصت و چهار نفر( 18زن) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس باورهای فراطبیعی بلکمور(1994) به عنوان گروه های دارای باورفراطبیعی شدید و خفیف تقسیم شدند. EEG ازشرکت کنندگان دو گروه در حالت استراحت ثبت شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های باورهای فراطبیعی خفیف و باورهای فراطبیعی در موج دلتا (sig=0,01) و تتا (sig=0.03) وجود دارد و موج آلفا (sig=0.08) در مرز معناداری است.. نت یجه گیری : بر اساس این یافته ها می توان گفت که الگوی امواج مغزی در باورهای فراطبیعی متفاوت است.
تأثیر سنجه های کالبدی- فضایی خیابان شهری بر تحریک هیجانی عابرین پیاده با استفاده از EEG(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
47 - 62
حوزه های تخصصی:
محیط می تواند سبب ایجاد هیجان های مثبت و منفی درشهروندان گردد. بخش مهمی از اهمیت هیجان به دلیل تأثیری است که بر رفتار افراد دارد. زیرا استخراج پاسخ های هیجانی یکی از بهترین راه های فهم حوزه های مختلف تجربه و ادراک، از تصمیم گیری تا تعاملات اجتماعی است. امروزه مشکلات سلامت روان و تأکید بر افزایش تعاملات اجتماعی موجب توجه هرچه بیشتر به موضوع هیجان گردیده اما در بین مطالعات انجام شده تأثیر عوامل کالبدی_فضایی کمتر موردتوجه قرارگرفته است. از این روی، هدف پژوهش حاضر از یک سو بررسی تأثیر سنجه های کالبدی_فضایی خیابان شهری بر تحریک هیجانی عابرین پیاده، با قراردادن فرد در محیطی شبه حقیقی و ازسوی دیگر، ارزیابی دقت و امکان سنجی بهره گیری از یک ابزار جدید سنجش عصبی در مطالعات حوزه شهرسازی است. مقاله حاضر به روش تجربی_آزمایشی و با شبیه سازی ۱۸ آزمون از تیپ های مختلف خیابان شهری انجام شده است. دو روش گزارش های شخصی(SAM) و الکتروانسفالوگرافی(EEG) برای سنجش هیجان انتخاب گردید. پس از تأیید داده های مستخرج از ۵۰ آزمون شونده توسط آزمون سلامت و استروپ، تحلیل داده ها به روش کمی_ آماری انجام شد. نتایج نشان می دهد شکل و فرم، اندازه و محصوریت، وجود عنصرفضایی وکالبدی کانون توجه و تأکید، نفوذپذیری در ساختار فضایی، شکستگی در مسیر و تغییر چشم انداز، ریتم های دوبعدی و سه بعدی جداره و شکل و فرم کنج تقاطع، بر سطح خوشایندی، برانگیختگی و کنترل هیجانی اثرگذار است. اما عقب رفتگی و پیش آمدگی کالبدی تأثیری در برانگیختگی و نفوذپذیری بصری تاثیری در خوشایندی ندارد. همچنین داده های (EEG) مستخرج از دستگاه هدست (MindWave MW001) مورداستفاده به خوبی می تواند هیجانات افراد را استخراج نموده، درنتیجه به عنوان یک ابزار بالقوه برای ارزیابی مداخلات طراحی محیطی در حوزه معماری و شهرسازی مناسب است. همچنین نتایج پژوهش حاضر با ارائه تأثیرات روانشناسانه طراحی شهری یک خیابان کمک می نماید که قبل از هرگونه اقدام در طراحی خیابان شهری، با علم برنحوه تأثیرگذاری آن اقدامات برهیجان عابرین پیاده، بتوان با گزینش و طراحی مناسب عناصر و ویژگی های کالبدی فضا، سبب تحریک هیجان های مثبت و کاهش سطح هیجان های منفی و درنهایت ارتقای سلامت روان شهروندان گردید.
Automated Novel Heterogeneous Meditation Tradition Classification via Optimized Chi-Squared 1DCNN Method(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The realm of human-computer interaction delves deep into understanding how individuals acquire knowledge and integrate technology into their everyday lives. Among the various methods for measuring brain signals, electroencephalography (EEG) stands out for its non-invasive, portable, affordable, and highly time-sensitive capabilities. Some researchers have revealed a consistent correlation between meditation practices and changes in the EEG frequency range, observed across a wide array of meditation techniques. Furthermore, the availability of EEG datasets has facilitated research in this field. This study explores the effectiveness of the One-Dimensional Convolutional Neural Network (CNN-1D) based novel classification method, which impressively achieved an 62% training accuracy, showcasing the robustness of these models in meditation classification tasks. The proposed methodology unveiling a novel method to differentiate neural oscillations in 4 types of meditators and control. This approach analyzes an EEG dataset of highly experienced meditators practicing Vipassana (VIP), Isha Shoonya (SYN), Himalayan Yoga (HYT), and untrained control subjects (CTR) by employing chi-square, CNN, hyperparameter models for data analysis, The outcomes indicate that different meditation types exhibit distinct cognitive features, enabling effective differentiation and classification.
سنجش تأثیر کالبد فضای داخلی مسکونی در ایجاد احساسات هیجانی مبتنی بر علوم اعصاب با بهره گیری از EEG (مطالعه موردی: فضاهای آپارتمانی 40 سال اخیر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
91 - 116
حوزه های تخصصی:
تحقیقات اخیر نشان داده اند، که محیط ساخته شده بر سلامت روان انسان تأثیرگذار است. این تحقیقات اغلب در زمینه های روانشناسی صورت گرفته است و کمتر در تخصص معماری به عنوان حلقه اصلی طراحی فضا مورد مطالعه قرار گرفته است. از آن جایی که انسان بیشتر وقت خود را در فضای داخلی و به خصوص فضای داخلی مسکونی می گذراند، تأثیر آن بر سلامت انسان قابل چشم پوشی نمی باشد. یکی از پارامترهای سلامت روان، هیجان است. مولفه های بسیاری در هیجانات انسان تأثیر گذار بوده که در میان آن ها فضای معماری بیشترین تأثیر را داشته است، از این رو تمرکز پژوهش نیز بر آن می باشد. هم چنین مولفه هیجان با پارادایم نوین معماری عصب محور قابل سنجش می باشد. جهت سنجش فضای داخلی، گونه آپارتمانی به دلیل فراگیری بیشتر در سطح شهر و بازه زمانی 40 ساله (بعد از انقلاب اسلامی) مد نظر قرار گرفته است، و نمونه های منتخب از 96 آپارتمانی که برنده جایزه معمار بوده اند (به دلیل دارا بودن کیفیت فضایی) انتخاب گشته اند. پس از جمع آوری نمونه ها، در چهار دسته خوشه بندی گردیده و بر اساس آن ها مدل سازی صورت گرفته است. نمایش چهار فضای معماری به وسیله عینک VR انجام شده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به چنین سوالات می باشد: کالبد فضای داخلی مسکونی چه تأثیری بر هیجانات و فعالیت های مغزی انسان دارد؟ و این هیجانات چگونه بروز می کنند؟. جهت پاسخ گویی به این سوالات از روش تحقیق همبستگی بهره گرفته شده است، و جهت ثبت متغییرهای وابسته از دستگاه EEG با 19 کانال فعال و کلاهک الاستیک بهره گرفته شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های EEG از EEGLAB toolbox استفاده شده است و جهت بررسی معناداری داده ها در میان هر گروه از روش آماری استنباطی آزمون Wilcoxon و بررسی داده های تمامی گروه ها از روش Kruskal-Wallis H استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 24 نفر با میانگین سنی 28 سال، 10 مرد و 14 زن بوده است. نتایج نشان می دهد، Space1 بر ناحیه PFC مغز، که سهم مهمی در سازماندهی پاسخ های هیجانی دارد تأثیر گذاشته، و Space3 بر ناحیه ACC مغز که مرتبط با لذت و زیبایی شناسی است، اثر گذاشته است.