مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نگارگری
حوزه های تخصصی:
درخت همواره در اعتقادات و فرهنگ های مختلف جایگاه ویژه و ارزش و تقدسی خاص دارد. ایرانیان نیز به درختان احترام بسیار می گذاشتند. از جمله درختانی که نزد مردم ایران دارای مفاهیم رمزی و نمادین و دارای قدرت اساطیری بوده، سرو است که همواره مورد توجه شاعران و ادیبان در دوره های مختلف به ویژه سده های چهارم و پنجم هجری قرار داشته است. حکیم ابوالقاسم فردوسی از شاعرانی است که از تمامی گیاهان به ویژه سرو و مفاهیم نمادین آن استفاده کرده، با توجه به انواع گوناگونش صفات بسیاری را منتسب به آن دانسته و با بهره جستن از آن توصیفات دل انگیزی از طبیعت و انسان ها داشته است. شاهنامه تهماسبی به عنوان یک شاهکار هنر نگارگری همین مفاهیم نمادین و رمزگونه را در نگاره های خویش به تصویر کشیده است. تاکنون هیچ پژوهش مستقلی درباره بررسی نقش درخت سرو در نگاره های این شاهنامه انجام نگرفته است. بررسی و تحلیل دقیق نگاره های این شاهنامه نیازمند نمادشناسی گیاهان و به ویژه درخت سرو در آنهاست. نوشتار حاضر پاسخی است به این سؤالات : آیا درخت سرو در این نگاره ها نقش تعیین کننده ای دارد و نیز میزان ارتباط این عنصر با دیگر عناصر تصویر تا چه حد است؟ فرضیه حاکی از آن است که سرو هم از لحاظ بصری و هم نمادین نقش مؤثری در تصویر دارد و میزان ارتباطش با پهلوانان و و شخصیت های برجستة نگاره بسیار زیاد است. روش تحقیق به شیوه تحلیلی و توصیف تعدادی از مهم ترین نگاره های این شاهنامه با استناد به متون نمادشناسی و منابع دیگر است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نگارگر ایرانی با توجه به نمادهای طبیعت با به کار بردن نمادهای دیگر از جمله آب، کوه، سنگ و درختان دیگر در کنار سرو معانی و مفاهیم نمادین آن و نیز ارتباط او با قهرمانان و شخصیت های نگاره اش را پررنگ تر و زیباتر جلوه داده است. همچنین در این نگاره ها سرو نماد نامیرایی، مردان بزرگ، جاودانگی، عظمت، نیکی، آزادی و آزادگی است.
بررسی تحلیلی تن پوشش های مردان در عصر تیموری (771-911 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
لباس و پوشاک در هر قوم و ملتی بیانگر مراتب و جایگاه اجتماعی اشخاص در آن جوامع می باشد و عامل مهمی برای تحقیق در مورد فرهنگ، تاریخ و تمدن یک جامعه می باشد. پوشاک که از نمودهای فرهنگی در زندگی انسان هاست در ادوار گوناگون تاریخ دچار دگرگونی هایی گشته و همواره دارای تنوع چشمگیر بوده است. بررسی پوشاک هر دور ه می تواند یکی از پرارزش ترین منابع برای شناخت و درک توده های مختلف باشد. در عصر حکمرانی تیموریان که از ادوار مهم و تأثیرگذار در تاریخ ایران بوده است به رغم نابسامانی و منازعات داخلی تغییرات قابل توجهی در فرهنگ و تمدن ایران به صورت آشکار پدید آمد. در این دوره به دلیل انتقال صنعتگران و هنرمندان از مناطق مفتوحه به سمرقند زمینه رشد پوشاک نیز فراهم شد. هدف این مقاله بررسی تن پوش های مردان در دوره تیموریان می باشد که از برخی جنبه های فرهنگییکی از دوره های درخشان در تاریخ ایران بوده است. با توجه به رونق هنر نگارگری در این دوره، مشاهده نگارگری های کتب تاریخی آن دوره مهم ترین شیوه در بررسی های این مقاله می باشد. چنین به نظر می رسد که این نگاره ها جزئیات قابل توجهی در رابطه با تن پوش هایمردان در آن دوره به نمایش می گذارند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی می باشد و مطالب حاضر به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. سؤال اصلی این است که تن پوش مردان در عصر تیموری از چه ویژگی هایی برخوردار بوده است؟
بررسی تأثیر مکتب نگارگری هرات تیموری و سبک بهزاد بر هنر اوایل عهد صفوی (950-907 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
یکی از ادوار درخشان تاریخ ایران پس از حمله اعراب به این کشور، که به پایه گذاری حکومتی ملّی و منسجم انجامید، حکومت صفویه بوده است. ایران در دوران حکومت این خاندان، یکی از درخشان ترین ادوار خود را در زمینه های مختلف، از جمله هنر طی کرد. نگارگری به عنوان شاخه ای از هنرهای تجسمی در این دوران به اوج پیشرفت و ترقی خود رسید و این در حالی بود که این هنر در دوران تیموری و به ویژه در مکتب هرات تیموری، دوران درخشانی را تجربه کرده بود. پس از فروپاشی حکومت تیموریان، مکتب هرات آن تا حدودی رونق خود را از دست داد. با این وجود تا اواسط حکومت صفوی همچنان به حیات هنری خود ادامه داد، اما به دلیل اینکه نگارگران آن به شهرها و کشورهای دیگر مهاجرت کردند و ازطرف دیگر مکتب تبریز صفوی در این دوران درخشش بسیاری پیدا کرده بود، چندان مورد توجه قرار نگرفته و منابع مختلف نیز از آن یاد نکرده اند. با این وجود چنین پنداشته می شود که مکتب هرات در دوره صفوی تا دهه پنجاه قرن دهم هجری به حیات خود ادامه داده و دستاوردهایی داشته و هنرمندانی در آن فعالیت داشته اند. هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت نگارگری در مکتب هرات پس از انقراض حکومت تیموریان و در دوره صفوی می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخگویی به این سؤالات است::
1. آیا نگارگری در هرات پس از تیموریان و هرات اوایل عصر صفوی (907-950 ه .ق) را می توان به عنوان مکتبی هنری نامید یا نه؟
2. نگارگری در هرات عصر صفوی چه ویژگی ها و آثار و نگارگرانی را در درون خود پرورش داده است؟
بررسی تاریخی پوشاک زنان در دوره ایلخانان (736-654 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دست یابی به آگاهی صحیح در خصوص انواع، اجزاء، شکل و طرح پوشاک زنان در دوره ایلخانان مغول می باشد. چراکه لباس بیش از هر چیز نشان دهنده هویت انسانی، اجتماعی و قومی پوشنده آن است و بررسی پوشاک هر دوره می تواند یکی از پرارزش ترین منابع برای شناخت و درک ذهنیت توده های مختلف جامعه باشد. در این میان مطالعه تاریخی لباس زنان در ایران بعد از اسلام بدلیل حفظ کرامت زن مسلمان از جایگاه والاتری برخوردار است، به خصوص در دوره هایی که کشور ما زیر سلطه اقوام بیگانه قرار داشت. در این پژوهش تلاش می شود تا با مطالعه متون تاریخی و برخی از متون ادبی دوره مغول، به اطلاعاتی در خصوص پوشاک زنان در دوره ایلخانان مغول دست یافت و با مطالعه سفرنامه ها و مشاهده نگارگری های برجای مانده از آن دوران به تصویر کامل تری رسید. روش پژوهش بر مبنای تاریخ خرد (microhistory) است و مطالب حاضر به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است.
عناصر زیبایی شناختی در دیوارنگاره های قاجاری معراج پیامبر(ص) (تطبیق با تصاویر چاپ سنگی و نگارگری و تمرکز بر صحنه ملاقات شیر و پیامبر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوارنگاری در عصر قاجار، بسته به محل اجرا و مضمون آثار آن، شامل گونه های متعددی ازجمله انواع دیوارنگاری در ابنیه سلطنتی، خانه های شخصی، اماکن عمومی و اماکن مقدس و نیز عناوین دودمانی، حماسی، نفسانی و مذهبی است. همچنین دیوارنگاره های مذهبیِ آرامگاه ها و بقاع متبرکه، خاصه آن هایی که موضوع معراج پیامبر (ص)را بازنمایی می کنند، در برخی بناهای این دوره مشاهده می شود. مراحل و منازل معراج پیامبر (ص)اگرچه به شیوه های مختلف در نگارگری ها و چاپ های سنگی نمود یافته و دستمایه کار هنرمندان قرار گرفته، اما کمتر در رسانه کهنی مانند دیوارنگاری و نقاشی های عامیانه قاجاری بررسی شده است. دیوارنگاره ها از نظر ساختار و زیبایی شناسی شاخصه هایی دارند که دقت در آن ها پرسش هایی را مطرح می سازد، ازجمله اینکه عناصر ساختاری و زیبایی شناختیِ دیوارنگاره های قاجاری- که شمایل حضرت رسول را در معراج به تصویر کشیده اند- کدام اند؟ نحوه ترسیم و ارائه این عناصر چگونه بوده و وجه تشابه یا تمایز آن ها با نمونه های مشابه در چاپ سنگی و نگارگری ادوار گذشته تا چه میزان است؟ حاصل این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفته، بیانگر آن است که تعدد و میزان پراکندگی معراج نگاره های دیواری (همانند دیگر نقاشی های مذهبی بقاع)، در استان های شمالی بیشتر است و صحنه «ملاقات با شیر»، به دلیل گرایشات رایج شیعی، اهمیت و برتری دارد؛ اما در دو حوزه نگارگری و چاپ سنگی، مراحل و مراتب بیشتری از این واقعه تصویرسازی شده است. شیوه اجرا و تزیین، نحوه ترسیم عناصر و قلم گیری پیکرها، کیفیت رنگ آمیزی، قدمت رسانه، ابعاد، و به طور کلی جزئیات و ظرایف تصویر، از دیگر مباحث قابل ذکر و تطبیق در این زمینه است. محوریت و مرکزیت پیکر و شخصیت پیامبر و حمد و ثناگویی ایشان در حین عروج، تناسب پوشش و آرایش عناصر در تناسب با ویژگی های هر عصر، و نیز نبود تکنیک ژرف نمایی در کنار نمایش لحظه اوج رویداد با جنبه هایی کمابیش حماسی، از اشتراکات هر سه حوزه شمرده می شود.
ساختار منحنی نگاره های ایرانی بر زمینه های معمارانه
با وجود آنکه بیانیه های هنر مدرن ارزش های نقاشی فاخر دوران گذشته را به چالش کشید لیکن بر این باوریم که این هنر همچنان واجد ارزش های بصری است که شایسته بحث و بررسی می باشد. محققان هنر شرق،ش با علم بر اینکه این اصول و مبانی هنر و ارزش های بصری، مختص هنر غرب نبوده است، نمود اصول انتظام بصری در نگارگری ایرانی را بستری مناسب برای ارائه تصویری معقول تر از هنر مشرق زمین و به ویژه ایران یافته اند. نگارگر ایرانی، ساختار کلی اثر خود را در لفافه عیان می دارد چنانکه در هزارتوی تحلیل اثرش، هندسه ای هوشمندانه برای هر بخش قابل ردیابی است. در این میان مضامین چندگانه، کارمایه موضوعی برای هنرمند بوده اند که هر یک ساختاری ویژه را طلب نموده اند. فضای معمارانه در جایگاه زمینه حادث شدن برخی مضامین مشهور، نقشی تعیین کننده در گزینش ساختار ایفا نموده است. مسأله اینکه در حوزه نگارگری، کدامین ساختار با این زمینه معمارانه هماهنگ شده است؟ در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده با این دانش که مفاهیمی چون مبانی هنر، ساختار و اصول انتظام بصری در تئوری هنر غرب حضور پر رنگ تری داشته اند، سعی بر آن است ارزش های بصری نگارگری و ساختار مطلوب نگاره هایی با زمینه های معمارانه در جایگاه تدابیری هوشمندانه از زاویه مبانی آثار هنرهای تجسمی ، مورد بحث قرار گیرند.
مطالعه تطبیقی دو حکایت با درون مایه جدال از سعدی و بازنمود آنها در دو نگاره از کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با نظر به مبانی بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری و ادبیات به عنوان دو گنجینه اصلی هنر ایرانی در طول تاریخ پیوندی قوی داشته اند و شناخت هرچه بهتر آنها موجب ارتقای سطح فرهنگی و هویتی ایرانی-اسلامی خواهد شد. با توجه دقیق به وضع موجود و پژوهش های قابل دسترس، می توان دریافت که انتخاب موضوعی واحد در هر دو حوزه، مقوله ای است که کمتر به آن پرداخته شده است. ضرورت این تحقیق دستیابی به شناخت عمیق در راستای شفاف سازی روابط پنهان بین دو مقوله نگارگری و ادبیات و درک روابط انسانی و اجتماعی حاکم بر فضای روحی هنرمندان این دو حوزه است. لذا این پژوهش با مطالعه موردی و تطبیقی دو نگاره، "" مجادله ای در حضور قاضی "" و "" جدال سعدی با مدعی "" از دو نگارگر بنام ایران، کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با موضوع واحد "" جدال "" که هر دو بازتابی از داستان های سعدی شیرازی با عناوین ذکرشده است، سعی در بررسی این فرضیه دارد که با توجه به تقدم زمانی نگاره جدال کمال الدین بهزاد، امکان الگوگیری رضاعباسی از کمال الدین بهزاد در هر دو مرحله انتخاب موضوع اثر و نیز نحوه بازتاب وجود دارد. مهم ترین هدف پژوهش حاضر، تحلیل تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های دو نگاره و تبیین میزان موفقیت هر نگاره در بازنمود درون مایه حکایت مربوط به هر اثر، در کنار نوآوری ها و ترفندهای هنری برآمده از روحیات و مهارت های هریک از آنها است. همچنین ازجمله اهداف ویژه می توان به مستندنگاری دقیق نمونه های مورد مطالعه و تحلیل ویژگی های اصلی دو اثر نگارگری بر مبنای نحوه بازنمود هر نگاره اشاره کرد. مراحل مذکور زمینه ساز پاسخ به این پرسش اصلی است که : "" از میان دو نگاره متعلق به کمال الدین بهزاد و رضاعباسی، کدام یک میزان بیشتری از تناسب با متن حکایت مرجع و نوآوری را در اثر خویش به کاربرده اند ؟"" پژوهش فرضیه محور حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با نظر به مبانی بینامتنیت به انجام رسیده است یافته های پژوهش حاضر گویای آن است که هر دو هنرمند میزان قابل توجه و تقریباً برابری از نوآوری و همچنین تعهد نسبت به داستان مرجع را در آثار خویش به کاربرده اند، لیکن بر اساس مشخصه های اصلی، نگاره رضا عباسی بازتاب رساتری از داستان مربوط به نگاره خود را دارد. لازم به ذکر است که یافته های پژوهش همچنین مبین اثبات بخشی از فرضیه و رد قسمتی از آن بوده و به نوعی امکان الگوگیری رضا عباسی از نگاره کمال الدین بهزاد برای خلق نگاره خود را کم رنگ می داند.
بررسی جایگاه اجتماعی بانوان با تأکید بر پوشش بانوان در نگاره های عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استقرار حکومت تیموری در ایران و رویکرد آنان به نقش بانوان در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جایگاه بانوان ایرانی نیز دستخوش نوعی تحول و دگرگونی شد که این تأثیرات و حضور آنان را می توان در نگاره های مصور شده در این دوره مشاهده نمود. نگارگر با ترسیم بانوان در پوشش و لایه های متنوع سعی در نشان دادن موقعیت و جایگاه اجتماعی آنان در این عصر دارد. هدف مقاله حاضر شناخت جایگاه اجتماعی بانوان در دوره تیموری بر اساس پوشش بانوان در نگاره های مصور شده است. این پژوهش با گردآوری مطالب کتابخانه ای به روش توصیفی و تحلیلی و استخراج اطلاعات از نگاره های این دوره ارتباط میان ویژگی ها و شاخصه های پوششی بانوان مصور شده و جایگاه و طبقه اجتماعی آنان در این دوره را ترسیم کرده است. نتایج پژوهش حاکی است که بانوان در این دوره بر اساس جایگاه و طبقه اجتماعی خود با تن پوش و سرپوش های مختلفی به تصویر درآمدند. خاتون ها و بانوان درباری با پوشش های بسیار شکیل و فاخر و ندیمه ها و زنان عامه با تن پوش های ساده و بدون نقش و نگار در قاب نگاره ها نقش بسته اند.
نقش زن در نگاره های دوره صفوی با تاکید بر آثار رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاکمان صفوی در پی رقابت با حکومت عثمانی و در جهت ایجاد توازن قدرت به گسترش رابطه با سایر کشورها پرداختند، این تعاملات بر جریان زندگی اجتماعی جامعه ایرانی تأثیر بسزایی گذاشت. جایگاه اجتماعی زنان ایرانی بهبود یافته و زنان نقش برجسته ای در حوزه های سیاسی و فرهنگی پیدا کردند. در نگارگری ایرانی نیز متأثر از این جریان، نگاره زنان متحول شد و تصاویر زنان که تا قبل از آن به عنوان عنصر مکمل ارائه می شد به صورت نگاره های تک برگی مصور شد. رضا عباسی از بزرگ ترین نگارگران صفوی و از پیشگامان نگاره های تک برگی است. در آثار وی زنان به صورت مستقل حضور یافته و مردان به عنوان عناصر فرعی اثر تصویر گشته اند. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای داده های تصویری و متنی انجام گرفته در پی دستیابی به مشخصه های تصویر زن در آثار رضا عباسی است. برآیند مقاله نشان از آن دارد که تصویرگری زنان در آثار وی به صورت مستقل و به منظور نمایش زنانگی و تأکید بر جنبه جنسیتی آن ها انجام شده است.
هنر نگارگری و نقاشی دوره آل جلایر و تأثیر آن بر شکل گیری مکتب نگارگری هرات دوره تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر نگارگری و نقاشی دوره آل جلایر را بایستی در تداوم سبک رایج دوره ایلخانی(مکتب تبریز) مورد بررسی قرار داد. مهمترین تأثیری که از دوره ایلخانی به جا ماند و در دوره آل جلایرصیقل داده شد؛ سبک هنر نقاشی چینی بود. در این مقاله بر آنیم با روش تاریخی و رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی هنر نگارگری و نقاشی این دوره و سهم آن در شکل گیری مکتب نگارگری هرات دوره تیموریان بپردازیم. یافته ها حاکی از آن است که سلاطین جلایری به ویژه سلطان اویس و فرزندش سلطان احمد با وجود آشوب های سیاسی در تاسیس کارگاه های هنری و حمایت از هنرمندان نقش عمده ای در تحول هنر نقاشی این دوره داشته اند؛ سبک هنر نقاشی چینی نیز در این زمان به ویژه در آثار مکتب بغداد تعدیل شده و رنگ و بوی ایرانی به خود گرفته بود و دیگر اینکه هنرمندان عصر جلایری و شاگردان شان با انتقال به مراکز هنری عصر تیموری سهم عمده ای در شکل گیری مکتب نگارگری هرات دوره تیموریان داشته اند.
بررسی تطبیقی ساختار و ترکیب بندی در نگارگری مکتب تبریز دوم و مکتب عثمانی (مطالعه موردی شاهنامه شاه طهماسب و سلیمان نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی عدم حمایت دربار صفوی از هنرمندان، شاهد مهاجرت تعدادی از آنان به دربار عثمانی هستیم. این شرایط، بستر مناسبی را جهت رشد و توسعه نگارگری عثمانی بر پایه دستاوردهای هنری مکاتب ایران در کارگاه های تازه تأسیس استانبول به وجود آورد. از این رو، در این پژوهش تلاش گردیده است بر مبنای روش تطبیقی تحلیلی، میزان تأثیرپذیری مکتب عثمانی از مکتب تبریز و بررسی وجوه تشابه و افتراق آن دو براساس ابعاد گرافیکی موجود در نگاره های دو مکتب با تکیه بر آثار شاهنامه شاه طهماسب و سلیمان نامه مورد مطالعه موردی و تحلیل قرار گیرد. نتایج نشان می دهد که در نیمه نخست قرن دهم هجری، فعالیت هنرمندان مهاجر ایرانی درکارگاه های توپقاپی، تأثیرات قابل ملاحظه ای را از دستاوردهای هنر ایران بر نگارگری عثمانی برجای گذاشته و هنرمندان این مکتب توانستند با اقتباس از هنر ارزنده پارسی و تلفیق آن با هنر بومی خود به شیوه ارزنده ای از سبک ملی دست یابند.
بررسی مضمونی نگاره های نسخه فالنامه تهماسبی شاهکار هنر شیعی عصرصفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از درون مایه نسخه نگاره های ایرانی به ویژه از قرن دهم هجری به بعد معطوف به بازنمایی مضامین مورد علاقه و تأکید تشیع است. در این میان، نسخه فالنامه تهماسبی که در زمان غلبه گفتمان تشیع در دوران حکومت شاه تهماسب تولیدشده، از جنبه مضمونی و محتوایی نسخه ای قابل تأمل است. به نظر می رسد رویکرد نگارگران این نسخه، معطوف به بازنماییِ مضامین و مفاهیم اسلامی و شیعی، بر اساس باورها و روایت های موردنظر گفتمان تشیع بوده است. ازاین رو، هدف از نگارش این مقاله، توصیف و تحلیل مضمونی نگاره های این نسخه در راستای باورها، احادیث و روایت های گفتمان تشیع است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گلچینی از آموزه ها و وقایع مهم اسلام و تشیع، قصه های قرآنی و مذهبی که به نوعی بیانگر حقیقت و حقانیت تشیع هستند، در نسخه فالنامه تهماسبی به تصویر درآمده است. نکته مهم این که در برخی از نگاره های این نسخه، نشانه ها، نمادها و تمهیدات تصویریِ قابل تأملی در جهت بازنمایی باورها و روایت های گفتمان تشیع به کار رفته است که آن را در میان نسخه های مذهبی، برجسته و شاخص می سازد.
ساختار منحنی نگاره های ایرانی بر زمینههای معمارانه
با وجود آنکه بیانیه های هنر مدرن ارزش های نقاشی فاخر دوران گذشته را به چالش کشید لیکن بر این باوریم که این هنر همچنان واجد ارزش های بصری است که شایسته بحث و بررسی می باشد. محققان هنر شرق، با علم بر اینکه این اصول و مبانی هنر و ارزش های بصری، مختص هنر غرب نبوده است، نمود اصول انتظام بصری در نگارگری ایرانی را بستری مناسب برای ارائه تصویری معقول تر از هنر مشرق زمین و به ویژه ایران یافته اند. نگارگر ایرانی، ساختار کلی اثر خود را در لفافه عیان می دارد چنانکه در هزارتوی تحلیل اثرش، هندسه ای هوشمندانه برای هر بخش قابل ردیابی است. در این میان مضامین چندگانه، کارمایه موضوعی برای هنرمند بوده اند که هر یک ساختاری ویژه را طلب نموده اند. فضای معمارانه در جایگاه زمینه حادث شدن برخی مضامین مشهور، نقشی تعیین کننده در گزینش ساختار ایفا نموده است. مسأله اینکه در حوزه نگارگری، کدامین ساختار با این زمینه معمارانه هماهنگ شده است؟ در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده با این دانش که مفاهیمی چون مبانی هنر، ساختار و اصول انتظام بصری در تئوری هنر غرب حضور پر رنگ تری داشته اند، سعی بر آن است ارزش های بصری نگارگری و ساختار مطلوب نگاره هایی با زمینه های معمارانه در جایگاه تدابیری هوشمندانه از زاویه مبانی آثار هنرهای تجسمی، مورد بحث قرار گیرند.
بررسی نقوش هندسی اسلامی در نگاره های ظفرنامه تیموری
از میان 14 کتاب و رساله که با عنوان ظفرنامه شناخته شده است؛ ظفرنامه تیموری کتابی است تاریخی و مدیحه سرایانه به نوشته شرف الدین علی یزدی (متوفی ۸۵۸ ه.ق) که از تاریخ نگاران به نام اوایل حکومت شاه تهماسب صفویه می باشد، تهیه و اجرا گردیده است. نسخه مصور ظفر نامه مزبور در کتابخانه کاخ گلستان به خط سلطان محمد نور در سال 935 هجری قمری با تصویرسازی 24 نگاره به قلم کمال الدین بهزاد و احتمالاً شاگردانش به جا مانده است. نگاره های این کتاب شامل نقوش متعدد و متنوعی است که در این مقاله به شناسایی گره های هندسی اسلامی و نقش مایه های آن می پردازیم. روش تحقیق توصیفی است و با هدف توسعه ای در راستای بازشناسی نقشهای هندسی آن انجام شده است و با استناد به منابع موجود کتابخانه ای در زمینه ترسیم نقوش هندسی اسلامی به طبقه بندی گره ها و آلات به کار رفته در نگاره های مزبور می پردازد. نتایج حاصل نشان دهنده و معرفی کننده گره های هندسی این نگاره ها است که می توان گفت از24 نگاره ظفرنامه 12 نگاره شامل گره هندسی است، در مجموع 34 نوع گره دراین نگاره ها شناسایی و استخراج شد بیشترین گره های به کار رفته در ظفرنامه شمسه شش، شمسه هشت و شش و طبل گردان است که در جداولی به تفکیک هر نگاره ارائه گردیده است.
بررسی جلوه های بصریعیون اخبار الرضا در فالنامة تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال دوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۷
81-106
حوزه های تخصصی:
درهنر مصورسازی نسخه ها که همواره تحت تأثیر تفکر مذهبی هنرمندان وحامیان آنها قرارداشتهاست، بخش عمده ای از آنها روایت های مربوط به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) ایشان را متجلی ساخته اند. رویکرد هنرمندان به این مضامین موجب بروزجلوه های خاصی از پردازش تمثیلی، نشانه ای وانتزاعی درجهت روایتگری نسبت به سایر موضوع ها در نگارگری شده است تا مضامین شیعی را به زبان تصویری انعکاس دهند. مهم ترین منابع تصویرسازی برای هنرمندان شیعی،کتاب های حدیثی مانند عیون اخبارالرضا هستند که به ویژه به فضائل و معجزه های ائمه اطهار (ع) پرداخته اند. یکی از نسخه های مصورکه به مضامین شیعی پرداخته فالنامة تهماسبی است که در آن، نگاره هایی منتسب به امام رضا (ع) احتمالاً با الهام از روایت های شیخ صدوق به تصویر درآمده اند. این نوشتار ضمن بررسی زندگانی شیخ صدوق، ویژگی های نگاره های رضوی موجود در فالنامه و نحوة انعکاس روایت های رئیس المحدثین در آن را به شیوة توصیفی تحلیلی مطالعه کرده است. براساس پژوهش ها، هنرشیعی با بهره مندی از آموزه های ناب تشیع و عناصرنمادین، تلاش بی شائبة فرهیختگان دینی وهنری در دوره های مختلف را به نمایش گذاشته است.
آیکونوگرافیک جلو ه های بصری توسل به امام رضا(ع)در نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال سوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۱
197-215
حوزه های تخصصی:
توسل به پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) از امتیازهای خاص فرهنگ تشیع به شمار می رود که ریشه در آیات و روایت ها دارد. از آنجایی که هر یک از امامان (ع) مظهر یکی از اسمای حسنای الهی هستند، در حین توسل به ایشان، بایستی به نوع مظهریت و تجلی ویژة آنها توجه کرد . از این رو، هنرمندان صفوی، بازنمایی توسل به امام رضا (ع) را که دارای ارزش معنوی و نمایانگر سنت مضمونی است، در قالب باور اعتقادی به تصویر کشیده اند. هدف مقالة حاضر، بررسی جلوه های بصری نگارة «نجات مردم دریا توسط امام رضا (ع) » به شیوة آیکونولوژی به عنوان یکی از رویکردهای جدید در زمینة روش های کیفی در حیطة هنر است. این روش پویا و همه جانبه نگر، در نیل بهمعنا و محتوای آثار هنری به ویژه نگارگری ایرانی که فراتر از زیبایی بصری دارای نظام پیچیده و گسترده ای از ظرایف ارزش های اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و روان شناسی بوده، شایان توجه است. زیرا فرایند تفسیر اثر هنری طی سه مرحلة راهبردی توصیف، تحلیل و تفسیر، پژوهش ها را به صورت نظام مند توسعه می دهد. نوشتار پیش رو، ضمن مطالعة تاریخچة آیکونولوژی و ویژگی های مکتب نگارگری قزوین، به بررسی آیکونوگرافیک نگارة یادشده می پردازد. روش، آیکونولوژی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. بررسی ها نشان می دهد نگارگری دورة صفویه بازتاب تحول بنیان های فکری هنرمندان آن دوره بوده که متأثر از شرایط و اوضاع اجتماعی خاص آنها است. بنابراین روش تأویلی مانند آیکونوگرافی موجب بازشناسی و معرفی ارزش های نمادین در این آثار می شود
تحلیل جامعه شناختی بازتاب تحولات اجتماعی در آثار نگارگری حسین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
195 - 227
حوزه های تخصصی:
تأثیرپذیری هنرمند از تحولات اجتماعی موجب تحول در هنر اوست. یکی از دوره های تاریخی اجتماعی خاص ایران که هنر و هنرمندان تحت تأثیر آن قرار گرفتند، زمان وقوع جنگ های جهانی اول و دوم است. همزمانی قحطی و فقر ناشی از این جنگ ها با کودکی و نوجوانی حسین بهزاد، نگارگر معاصر، سبب شد این هنرمند از اوضاع اجتماعی زمان خود به شدت متأثر شود. این مقاله با هدف شناخت چگونگی بازتاب وقایع اجتماعی در آثار بهزاد، به شیوه توصیفی -تحلیلی و با مطالعات کتابخانه ای، ضمن تحلیل و تفسیر مضمون و ساختار بصری آثار هنرمند، این پرسش را دارد که تحولات اجتماعی مؤثر بر زندگی بهزاد چگونه در آثار وی بازتاب یافته است؟ در این مقاله سعی شده زندگی و آثار وی در مضمون و ساختار بر مبنای رویکرد بازتاب تحلیل شود. یافته ها نشان دادند که وقایع اجتماعی در مضمون و با نوآوری فنّی هنرمند در ساختار بصری آثار، به روشنی بازتاب یافته اند.
بازآفرینی نگاره های نسخه خطّی منظومه ورقه و گلشاه
در دوره حکومت سلجوقیان و در پی بوجود آمدن ثبات نسبی در امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، مکتب هنری سلجوقی شکل گرفت. از هنرهایی که در این مکتب بسیار برجسته شد هنر نگارگری بود. نمونه های بسیار ارزشمند نگارگری آن دوره در نسخه های خطی بجای مانده از آن دوران باقی مانده است. یکی از این نسخه ها منظومه ورقه و گلشاه عیوقی است که هفتادویک نگاره از وقایع داستان در آن هست. این نگاره ها دارای ویژگی های هنر مکتب سلجوقی است که البتّه بی تأثیر از مکاتب پیش نیست. به علّت اینکه اصل نسخه در موزه استانبول ترکیه است و دسترسی به آن دشوار، و نیز به دلیل آنکه همه تصاویر این نسخه به صورت یکجا تجمیع نشده و تعداد محدودی از آن دردست پژوهشگران است. در این پژوهش به بازآفرینی این تصاویر پرداخته ایم.
تحلیل پیوند شعر، نگارگری و قدرت، در مطالعه معناشناختی کشتی شیعه در شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
45-72
حوزه های تخصصی:
جایگاه ویژه شاهنامه فردوسى نزد ایرانیان، موجب شده است تا این اثر همواره مد نظر قدرت مداران قرار داشته باشد. یکی از مظاهر این توجه، در نگاره های متعددی جلوه می کند که بر مبنای اشعار شاهنامه فردوسی خلق شده است. این نگاره ها از دو منظر اصلی قابل مطالعه هستند: نخست آنکه هریک را تنها به منزله بازنمودی از متن ادبی بررسی کنیم و به مؤلفه های شکل گرایانه، شگردها و مکتب هنری آنها بپردازیم. دیگر آنکه از منظر معناشناسی، دلالت های معنایی را مورد دقت قرار دهیم که نگاره را نه تنها به متن ادبی مورد نظر، بلکه آن را به مؤلفه های برون متنی، به خصوص، مؤلفه های اجتماعی- سیاسی زمان تولید اثر مربوط میسازد. در این پژوهش، بر مبنای نگرش دوم، نگاره "کشتی شیعه" از شاهنامه طهماسبی را همراه با قطعه شعری از شاهنامه فردوسی، معروف به "گفتار اندرستایش پیغمبر" مطالعه می کنیم و با استخراج و بررسی دلالت های معنایی، نشان میدهیم که این نگاره تا چه حد تحت تأثیر مؤلفه های برون متنی سیاسی- اجتماعی زمان خویش قرار دارد. در چنین تحقیقی، مطالعه ترکیب بندی و نشانه های تصویری نگاره مرتبط با اثر ادبی، در مسیر کشف و تبیین کارکردهای سیاسی- اجتماعی است و نشان می دهد که این نگاره تنها افزوده ای بر متن ادبی نبوده است بلکه ابزار قدرتی در خدمت گفتمان مسلط جامعه است.
پیوند ادبیات و نگارگری؛ خوانش تطبیقی لیلی و مجنون جامی و نگاره ای از مظفرعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی در فرایند تکامل خود، روش شناسی های متنوعی را عرضه کرده است. رهیافت نقدبنیاد ادبیات تطبیقی ضمن گسستن قیدوبندهای رهیافت تاریخ گرا، بر ضرورت کشف پیوند ادبیات با دیگر هنرها و دانش ها برای استخراج و طبقه بندی قوانین عام حاکم بر ادبیات و در نتیجه، درک بهتر و جامع تر آن تأکید ورزیده است. پژوهش حاضر با تکیه بر این دیدگاه، بخشی از روایت لیلی و مجنون نورالدین عبدالرحمن جامی در مثنوی هفت اورنگ را با نگاره ای منسوب به مظفرعلی از پیروان مکتب نگارگری تبریز واکاوی کرده است. براساس پژوهش پیش رو، عناصر زمان، پیرامتنیت، توصیف و دلالتمندی جزو اصول کلی ادبیات اند؛ این مسیله از رهگذر مقایسه ادبیات با نگارگری بر ما مبرهن می شود و می توان آن را به نگارگری نیز تعمیم داد. در بخش دیگری از این پژوهش، دلالت های ضمنی نهفته در نگاره نیز استخراج شده است؛ کشف پیوند ادبیات با نگارگری می تواند میزان التذاذ هنری مخاطب حرفه ای را دوچندان سازد و نگرنده در عین قرار گرفتن در برابر یک نگاره، از هر دو لذت هنری حاصل نماید. در عین حال، دریافت مخاطب از متن نوشتاری نسبت به دریافت وی از متن دیداری متمایز است. چه، دریافت یک متن روایی به گونه ای استدلالی و در نتیجه غیرمستقیم و تدریجی رخ می دهد اما درباره یک نگاره با نوعی فهم حسی و مستقیم روبه رو هستیم. همچنین پژوهش حاضر نشان می دهد متن ادبی پس از انتقال به یک میدان دلالتگرانه دیگر، به ناگزیر بخشی از عناصر شکل دهنده خود را از دست می دهد یا این عناصر با شکل و شمایل متفاوتی ظاهر می شوند.