مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به نقش و جایگاه تصوف به عنوان یکی از جریان ها و عناصر مهم اسلامی در آسیای مرکزی توجه شده است. در این زمینه، تمرکز اصلی بر روی تمایزها و تفاوت ها در نقش آفرینی صوفیان و طریقت های صوفی، نسبت به اوایل شکل گیری آن ها در آسیای مرکزی است. بر این اساس بر چگونگی نقش آفرینی و جایگاه آن ها در دوره فرمانروایی مغول ها و سلطه روس های تزاری، به ویژه تأثیر سیاست های کمونیست ها در دوران اتحاد شوروی و سپس رهبران جمهوری های مستقل در برابر جریان تصوف تأکید خواهد شد. پرسش اصلی نوشتار این است که پس از فروپاشی اتحاد شوروی چه تحولی در نقش و جایگاه تصوف در آسیای مرکزی به وجود آمده است؟ این نوشتار به دنبال آن است که نشان دهد نقش و جایگاه تأثیرگذار تصوف در جوامع آسیای مرکزی، بر اثر سیاست های دوگانه رهبران کمونیستی در برابر جریان تصوف، کاهش یافته است. منظور از سیاست های دوگانه، سیاست های سخت گیرانه و شدید دوره اتحاد شوروی و سیاست های منعطف پس از استقلال جمهوری های آسیای مرکزی است. در این زمینه، به دلایل سرکوب صوفیان در دوران اتحاد شوروی و توجه دوباره رهبران جمهوری های نواستقلال به جریان تصوف اشاره می شود. در این زمینه تأثیر عواملی از جمله چالش های هویت ملی و مسئله ظهور افراط گرایی اسلامی در اواخر دوران اتحاد شوروی که به یکی از دغدغه های دولت مردان کنونی آسیای مرکزی تبدیل شده است، بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. سرانجام نیز تأثیر اقدام ها و سیاست های رهبران کمونیست اتحاد شوروی و جمهوری های استقلال یافته بر روی نقش و جایگاه جریان تصوف به طور کل و صوفیان به شکل ویژه بررسی خواهد شد.
واکاوی نقش عربستان سعودی در گسترش تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی با تمرکز بر رویکرد رسانه ای
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی طی یک دهه اخیر با پدیده های مختلفی از جمله گسترش تروریسم تکفیری مواجه بوده است. علاوه بر علل و عوامل مختلف گسترش این پدیده، کشورهای مختلف نیز سیاست ها و رویکردهای مختلفی را در قبال آن اتخاذ کرده اند. هدف این مقاله بررسی نقش و رویکرد عربستان سعودی در گسترش تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال دستیابی به پاسخ این پرسش است که عربستان سعودی چگونه و چرا در پی حمایت از تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی برآمده است؟ یافته های مقاله نشان می دهد که این کشور به عنوان آبشخور اصلی تروریسم تکفیری، سعی دارد تا از این پدیده به عنوان ابزار سیاست خارجی خود استفاده کند. به همین دلیل، ریاض در قالب اقدامات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به گسترش این پدیده در این منطقه مهم دامن زده است. مهم ترین اهداف ریاض را رقابت منطقه ای با ایران و نیز ایفای نقش حمایتی در سیاست خارجی آمریکا برای فشار بر روسیه تشکیل می دهند.
تکثر معنی و دگردیسی سیمای بیدل در محیط های ادبیِ آسیای مرکزی (1870-1991م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیدل 1054-1133ق (1720-1644م) از نیمه دوم سده هجدهم میلادی به یکی از محبوب ترین شاعران فارسی زبان در آسیای مرکزی تبدیل و میراثش دستمایه مخاطبان حرفه ای به شعر فارسی شد. آن ها فارغ از خاستگاه زبانی و فرهنگی، این میراث را براساس زمینه های ذهنی و علایق خود تفسیر می کردند. نگارنده در این نوشتار با استفاده از دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی، به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که علاوه بر ویژگی های میراث بیدل، چه زمینه های اجتماعی و فرهنگی در منطقه موجب شده بود تا اشعار وی متناسب با زمینه های ذهنی مخاطبان تفسیر و به تلون سیمای بیدل منجر شود؟ براساس نتایج پژوهش، با عطف توجه به ماوارءالنهری بودن اجداد بیدل و مهاجرت آن ها به هند، دلیل اصلی توجه مخاطبان در این منطقه به بیدل را باید در نوع جهان بینی بیدل، ظرفیتِ خوانش پذیری شعر وی از یک سو و تحولات ایجاد شده در آسیای مرکزی در نیمه دوم سده نوزدهم و آغاز سده بیستم که منجر به پیدایش جریان های فکری جدید در منطقه شد از سوی دیگر، در شکل گیری این نوع خوانش ها دخیل دانست.
بررسی و مقایسه نقش شاخص های توسعه اجتماعی در گرایش به سوی اسلام تندرو در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه آسیای مرکزی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و خلأ قدرت ناشی از آن به سرعت در کانون توجه گروهای اسلام گرا قرار گرفته است. داعش یکی از گروهای تندرو اسلامی است که به شدت بر این منطقه تأثیر گذاشته است. ازاین رو، نوشتار حاضر در پی بررسی و مقایسه شاخص های توسعه اجتماعی پنج کشور هم سود قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان در گرایش به گروه داعش بوده است. با این هدف، پس از ارائه رویکردهای نظری برای توصیف و تبیین نظری موضوع، با استفاده از روش کمی و از نوع تحلیل ثانوی، با رجوع به همه اطلاعات مرتبط با شاخص های توسعه اجتماعی و گرایش به تندرو مذهبی در پایگاه اینترنتی مؤسسه مطالعات امور بین الملل فنلاند (2015) و سایت های معتبر کشورهای آسیای مرکزی و روسیه (جامعه آماری) به روش تمام شماری انتخاب و پس از کدگذاری و وزن دهی وارد نرم افزار اس پی اس اس کردیم و در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تحلیل کردیم. یافته های پژوهش نشان داد که بین شاخص های توسعه اجتماعی مانند پیشرفت اجتماعی، هزینه های آموزشی، هزینه های بهداشتی (برحسب تولید ناخالص ملی)، نرخ خاص مهاجرت و جهانی شدن و نیز شاخص کل تفاوت معناداری در سطح خطای 01/0 در پنج کشور مورد بررسی هم سود مشاهده شده است. در نتیجه می توان گفت که نارسایی در شاخص های مختلف توسعه اجتماعی به ویژه شاخص پیشرفت اجتماعی، هزینه های آموزشی، سرانه هزینه های بهداشت و درمان و نرخ بالای مهاجرت (برون کوچی) زمینه های گرایش شهروندان کشورهای آسیای مرکزی را به سوی گروه داعش فراهم ساخته است.
دیپلماسی آب و اختلاف های آبی در منطقه آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتحاد شوروی در اواخر سده بیستم فروپاشید و پانزده کشور جدید جایگزین آن شدند. از بین این کشورهای نواستقلال، پنج کشور، منطقه آسیای مرکزی را در همسایگی شمالی ایران تشکیل می دهند که از نظر فرهنگی و تاریخی از گذشته های دور با ایران و جهان اسلام ارتباط تنگاتنگی داشته اند. بعضی از این کشورها که در دوره اتحاد شوروی براساس مدیریت واحدی از سوی مسکو اداره می شدند، پس از استقلال به دلیل تضاد منافع دچار اختلاف هایی شده اند. یکی از این موارد اختلافی، مسئله بهره برداری از آب های مشترک و فرامرزی است. به نظر می رسد براساس نظریه واقع گرایی تدافعی، اقدام ها و رفتارهای کشورهای این منطقه و سیاست خارجی آن ها در برابر یکدیگر و در زمینه آب قابل توضیح است؛ زیرا وقتی یکی از کشورهای منطقه آسیای مرکزی در بهره برداری از منابع آب مشترک و فرامرزی شروع به اقدام های یک جانبه می کند، کشورهای دیگر که از بابت این اقدام ها احساس تهدید می کنند، دست به موازنه تهدید و اقدام های متقابل می زنند. البته در دوره استقلال جمهوری های آسیای مرکزی، نهادهایی در زمینه دیپلماسی آب در این منطقه ایجاد شده اند؛ اما این نهادهای منطقه ای کارایی درخور توجهی نداشته اند و نتوانسته اند در کاهش اختلاف های آبی موجود بین کشورهای این منطقه نقش چندانی ایفا کنند. این نوشتار به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که چرا دیپلماسی آب در منطقه آسیای مرکزی از موفقیت لازم برخوردار نبوده است و بر این باور است که دلیل این موفق نبودن، احساس تهدید امنیتی است که کشورهای این منطقه نسبت به یکدیگر دارند و دیپلماسی آب هم در تأثیر این نگرانی های امنیتی قرار گرفته است.
پیامد های امنیتی سازمان شانگهای در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
217 - 235
حوزه های تخصصی:
برای بررسی نقش و جایگاه سازمان همکاری شانگهای در سیاست های منطقه ای و بین المللی، باید عوامل موثر در سیاست خارجی روسیه و چین در آسیای مرکزی از جمله عوامل ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک را مورد توجه قرار داد. پاسخ به این سوال که آیا شکل گیری سازمان همکاری شانگهای به معنی رقابت برای کنترل اوراسیای مرکزی و آغاز یک " بازی بزرگ” جدید در میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای است، نیازمند توجه به تعریف دولت های عضو از منافع خود در منطقه است. نویسندگان این مقاله به مهم ترین پیامدهای امنیتی فعالیت این سازمان بر ساختار امنیتی آسیای مرکزی می پردازند.?در این مقاله نشان داده می شود منافع ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک روسیه و چین در آسیای مرکزی، آنها را به سوی ایجاد موازنه ای نرم در مقابل امریکا، درچارچوب سازمان همکاری شانگهای سوق داده است.
نقش هویت دینی در همگرایی ایران و آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
1 - 21
حوزه های تخصصی:
مقوله ی باورها و ارزش های دینی همواره یکی از محورهای مهم و تکوینی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نیز تبلور آن در عرصه ی تصمیم گیری بوده است. با درک این مهم، پژوهش حاضر ضمن در نظرگیری هویت اسلامی به عنوان عنصر احیا شده در کشورهای آسیای مرکزی و نیز عدم توانایی در ایفای نقش سازنده بوسیله این هویت در تامین منافع ملی ایران،این سوال را فراروی خویش می بیند که چرا این هویت نتوانسته واجد کارایی درخور و قابل ملاحظه باشد؟ ادعای این نوشتار این است که فرهنگ سیاسی پیشینی و بحران هویت در سطح واحد و نیز مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تاکنون مانع از بسط همگرایی میان ج.ا.ایران با کشورهای آسیای مرکزی از رهگذر هویت اسلامی شده است.
آسیای میانه؛ ایران و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
189 - 209
حوزه های تخصصی:
مذهب و سیاست در جهان اسلام همسایه دیواربه دیوار یکدیگرند. تحولات کنونی منطقه نیز، خواه بهار عربی، بیداری اسلامی یا افراط گرایی مذهبی نامیده شود، تأکیدی بر این واقعیت است. اما باز گشت مذهب به سیاست چندان هم بی دغدغه نیست؛ ظاهراً، نیروی مذهب چهره ای ژانوسی دارد و هم زمان دو گرایش متخالف از خود نشان داده است: سازنده و مخرب، افراط گرایی مذهبی و اصلاح زندگی. پیدایی نظام جمهوری اسلامی ایران در سال 1979 میلادی، به عنوان دولتی مذهبی، همواره این دوگانگی را در خاورمیانه و آسیای مرکزی تداعی کرده است. از دیدگاه ناظران منطقه، ایران اسلامی الهام بخش جنبش های اصلاح گرای اسلامی یا رادیکالیسم مذهبی است. بسیاری از مطبوعات جهانی هم سعی کرده اند این کشور را منبع الهام و حتی حامی رادیکالیسم معرفی کنند و از پدیده ای به نام ایران هراسی سخن می گفتند. اما، در واقع چنین نیست. مطالعه موردی در آسیای مرکزی نشان می دهد که ایران نه در مبانی دینی خود و نه از دیدگاه منافع اقتصادی و امنیت ملی، میل به هم دلی و تشویق رادیکالیسم مذهبی ندارد. خوشبختانه، تحولات جدید جهان عرب نیز این ایده را تقویت کرده است که اسلا م گرایی امروز نه از تنوره رادیکالیسم، بلکه از بزرگراه دموکراسی می گذرد. اما گذار به دموکراسی مستلزم سه شرط اساسی است: اندیشه دموکراسی، نهادهای دموکراسی و نیروهای دموکراسی. در این نوشته ضمن بررسی مبانی و رویکردهای عملی سیاست مذهبی ایران در آسیای مرکزی، سعی شده است به مقوله مهم « توسعه مذهبی» در شرایط گسترش دموکراسی در منطقه تأکید شود.
فرصت ها و چالش های عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
737 - 752
حوزه های تخصصی:
سازمان های منطقه ای راهی برای دستیابی به منافع راهبردی کشورها هستند که بر پایه اهداف و منافع مشترک کار می کنند. امروزه سازمان همکاری شانگهای نیز به عنوان یک سازمان مهم منطقه ای مطرح است. سازمان همکاری شانگهای در سال 2001 با حضور کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به وجود آمد. در این میان، جمهوری اسلامی ایران همواره خواهان دستیابی به عضویت دائم در این سازمان بوده است. سؤال اصلی مقاله این است که اهداف و منافع ایران از عضویت در سازمان همکاری شانگهای چیست؟ در ادامه ضمن توجه به زمینه های تکامل سازمان همکاری شانگهای، منافع عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در این سازمان را برمی شماریم و جدا از این فرصت ها، به چالشی هایی که برای دستیابی ایران به این مهم وجود دارد، نیز پرداخته می شود.
راه ابریشم و ایران فرهنگی؛ مؤلفه هایی برای همگرایی منطقه ای در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
753 - 771
حوزه های تخصصی:
راه ابریشم در طول چند قرن پیونددهنده امپراتوری های بزرگ عصر خود بود و اگرچه اساساً بر مبنای دادوستد و سود اقتصادی شکل گرفته بود، به محملی برای تعاملات و ارتباطات فرهنگی و تمدنی تبدیل شد و میراث فرهنگی ماندگاری برای ایران، کشورهای آسیای مرکزی و به طور کل کشورهای غرب آسیا بر جای گذاشت. در این مقاله ضمن اشاره به پیشینه تاریخی راه ابریشم و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن، به این موضوع می پردازیم که تلاش برای احیای راه ابریشم چگونه می تواند زمینه همگرایی در غرب آسیا را فراهم کند؛ مانع از شکل گیری بستر مناسب برای رشد افراطی گری در منطقه شود و به تقویت پایه های ایران فرهنگی و روح مدارای مندرج در آن کمک کند. به همین منظور از برخی از نظریه های مطرح در مطالعات منطقه ای به عنوان مبنای نظری کار استفاده شده است.
نهاد سازی منطقه ای چین و آینده نظم بین المللی لیبرال: مطالعه موردی آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۰ (پیاپی ۶۰)
227 - 262
حوزه های تخصصی:
از سال 1945 به بعد، غرب و بویژه ایالات متحده آمریکا منافع جهانی خود را از طریق ایجاد و حفظ نهادهای اقتصادی بین المللی، سازمان های امنیتی منطقه ای و ترویج هنجارهای سیاسی لیبرال که به عنوان نظم بین المللی لیبرال شناخته می شود پیگیری کرده است. با این همه، در سال های اخیر قدرت یابی کشورهایی مانند چین و ناتوانی غرب و بویژه ایالات متحده آمریکا در مدیریت مسائل جهانی منجر به این مباحث شده است که چه آینده ای را می توان برای نظم بین المللی لیبرال متصور بود و آیا باید منتظر جایگزینی نظم لیبرال بود؟ باهدف ارزیابی وضعیت فعلی نظم بین المللی و نقش آفرینی بازیگرانی مانند چین این مقاله تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چین چه نگاهی به نظم بین المللی لیبرال دارد و اقدامات این کشور در زمینه نهادسازی های منطقه ای از جمله در آسیای مرکزی را چگونه باید تفسیر کرد؟ یافته های پژوهش نشان داد که علی رغم گسترش تنش میان چین و غرب، نگاه چین به نظم لیبرالی نگاه اصلاح گرا است و نهادسازی منطقه ای چین از جمله در آسیای مرکزی در قالب ابتکاراتی چون یک کمربند – یک راه نیز از این منظر قابل تفسیر است.
تأثیر تعارض در روابط چین و روسیه بر احیای سنت غرب گرایی در روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت روسیه از نظر جغرافیایی و فرهنگی همیشه دوگانه بوده است. به نوعی هم آسیایی و هم اروپایی برآورد می شده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، چین و روسیه شاهد ارتقای همکاری ها در روابط بین خود بوده اند؛ اما تعامل های آن ها با یکدیگر به شکلی نبوده است که جنبه های راهبردی به خود بگیرد و به شکل اتحاد علیه غرب در آید. در چنین شرایطی باید دید که روسیه با رشد فزاینده قدرت چین چگونه روبه رو خواهد شد. اهمیت بررسی روابط این دو دولت از این نظر است که هر دو آن ها جزو قدرت های تأثیر گذار نظام بین الملل هستند. پرسش اصلی در این نوشتار این است که واکنش روسیه در صورت تعارض با چین می تواند چگونه باشد. این فرضیه در توجیه این مسئله مطرح می شود که روسیه در منطقه خاور دور و آسیای مرکزی با چین اختلاف های اساسی دارد و در نتیجه آشکارشدن این اختلاف ها، روسیه به دلیل ناتوانی در دفاع از مرزهای گسترده اش مجبور خواهد شد با تهدیدی که از اولویت کمتری برخوردار است یعنی غرب وارد مصالحه شود. برای درک بهتر و ملموس تر فرضیه ارائه شده واکنش های هر دو طرف را در شرایط به نسبت مشابه تاریخی آن ها پیگیری می کنیم تا نسبت به واکنش احتمالی روسیه درک روشن تری به دست آوریم. تبیین نظری این مسئله در چارچوب نظریه موازنه تهدید صورت می گیرد و بر اساس آن نتیجه گیری می شود که روسیه سرانجام گرایش غرب گرایانه خود را دوباره صورت بندی می کند، البته نه به صورت نوعی همکاری تاکتیکی و موقت با غرب بلکه در جهت ایجاد اتحادی راهبردی و پایدار با آن.
انگیزه های همکاری امنیتی ایران و روسیه در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی بررسی سیاست امنیتی ایران و روسیه در منطقه آسیای مرکزی و انگیزه های همکاری دو کشور در این منطقه است. این نوشتار در پی پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که مهم ترین عامل مؤثر بر همکاری ایران و روسیه در منطقه آسیای مرکزی در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 چه بوده است؟ فرضیه نوشتار این است که تهدیدهای مشترک برآمده از سطح نظام بین الملل یا مرتبط با این سطح، مهم ترین انگیزه همکاری ایران و روسیه در منطقه آسیای مرکزی است. بر این اساس، اگرچه عامل های منطقه ای و داخلی نیز در همکاری دو کشور در این منطقه نقش آفرین هستند؛ اما مهم ترین سطح تحلیل مؤثر در این موضوع، سطح بین المللی است. ایران و روسیه فعالیت های آمریکا در منطقه آسیای مرکزی را بر نمی تابند و از حضور و فعالیت آمریکا در منطقه احساس نگرانی می کنند؛ زیرا گسترش چتر امنیتی آمریکا در آسیای مرکزی بعد از 11 سپتامبر 2001 به بهانه مبارزه با تروریسم بر منافع ایران و روسیه در منطقه تأثیر منفی دارد. این نوشتار با استفاده از نظریه نوواقع گرایی نشان می دهد که به موازات گسترش تمایل آمریکا به حضور فعال در آسیای مرکزی بعد از رویداد تروریستی یازده سپتامبر، در کنار عامل هایی همچون جلوگیری از گسترش تروریسم، قاچاق مواد مخدر، جرائم سازمان یافته، انگیزه همکاری ایران و روسیه در منطقه برای مقابله با نفوذ ایالات متحده بیشتر می شود. در این نوشتار از روش توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اسنادی استفاده کرده ایم. برای نظام مندکردن یافته های نوشتار، از رویکرد نظری نوواقع گرایی بهره گیری گرفته ایم.
تأثیر اتحادیه اقتصادی اوراسیا بر موقعیت ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ سرد، گرایش به سوی منطقه گرایی در مناطق گوناگون جهان بیشتر نمایان شده است. آسیای مرکزی از مناطق ژئواستراتژیک است که همواره در کانون توجه روسیه و ابرقدرت های چین و آمریکا قرار دارد. توجه کشور چین به این منطقه برای عبور طرح (یک کمربند- یک راه) برای اتصال به اروپا از نمونه های موقعیت مهم آسیای مرکزی است. در این منطقه، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای ظرفیت های خوب و مناسبی برای ارتقای سطح اقتصادی کشورهای این منطقه دارند که سیاست خارجی ایران، می تواند از این ظرفیت ها در راستای منافع ملی خود بهره ببرد. اتحادیه اقتصادی اوراسیا از اتحادیه هایی است که در قالب گروه بندی منطقه ای در آسیای مرکزی تأسیس شده است. ایران به عنوان کشوری که در همسایگی با کشورهای عضو این اتحادیه قرار دارد، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود، می تواند از نقش تأثیرگذار این اتحادیه متأثر شود. البته این مهم برای هر کشوری می تواند اتفاق بیفتد که بستگی به وزن ژئوپلیتیکی کشورها دارد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که اتحادیه اقتصادی اوراسیا و عضویت ایران در آن چه تأثیری بر موقعیت ژئواکونومیک ایران دارد؟ یافته های پژوهش نشان داد که هم جواری ایران با کشورهای عضو اتحادیه و با عضویت ایران در این اتحادیه اقتصادی اوراسیا، موقعیت ژئواکونومیک ایران بیشتر متأثر خواهد شد. این نوشتار با روش کیفی و با رویکردی توصیفی- تحلیلی این موضوع را بررسی می کند. برای بررسی سیاست و تأثیر منطقه گرایی بر موقعیت ژئواکونومیک ایران از نظریه ها و رویکردهای ژئواکونومیک و همگرایی اقتصادمحور، استفاده شده است.
تأثیر ژئوکالچر منطقه ای بر روابط میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
اصطلاح علمی ژئوکالچر از دو واژه ژئو به معنی زمین و کالچر به معنی فرهنگ تشکیل یافته است. ژئوکالچر در واقع اهمیت دادن به عناصری چون فرهنگ، زبان، قومیت و مذهب در کنار عوامل ژئوپلیتیکی است و به نظر می رسد ژئوپلیتیک نوین، ترکیبی از مفاهیم ژئوپلیتیک کلاسیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر باشد. ساختار ژئوکالچر بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل های مکانی- فضایی قدرت فرهنگی هستند که در طول و به موازات یکدیگر حرکت می کنند. با فروپاشی شوروی و استقلال یافتن کشورهای آسیای مرکزی، کشورهای این منطقه هر چند از لحاظ ساختار اقتصادی- سیاسی و ارتباطات، به روسیه و مناطق شمالی متصل هستند، اما از لحاظ فرهنگی، دینی، تاریخی و جغرافیایی ادامه طبیعی بخش های جنوبی خود به حساب می آیند که طی سالیان متمادی به دلیل نفوذ شوروی سابق ارتباط خود را با منطقه خراسان بزرگ در ایران و منطقه خاورمیانه از دست داده بودند. اشتراکات فرهنگی تاریخی ایران به دوره ای باز می گردد که کشورهای آن منطقه با ایران سرنوشت مشترکی داشتند. قلمرو جغرافیایی واحد در گذشته سبب شده بود که این مناطق رویکرد اقتباسی به فرهنگ ایران داشته باشند، به گونه ای که امروزه بسیاری از آداب و رسوم و سنن ایرانی در آسیای مرکزی پا برجا مانده است. در تحولات پس از فروپاشی شوروی، نقش ایران به عنوان محور ارتباطی حوزه جدید با حوزه قدیم خاورمیانه از اهمیت خاصی برخوردار شده است. در شرایط جدید، ایران به عنوان محور سیستم تمدن فارسی شامل افغانستان، تاجیکستان و همچنین پیوند دادن آن با جهان اسلام یعنی بخش غیر عربی و بخش عربی جنوب غرب آسیا به عنوان وحدت دهنده جهان اسلام، می تواند ایفا کننده نقش حساسی در منطقه باشد.
زمینه های تاریخی مناسبات فرهنگی ایران و آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی
حوزه های تخصصی:
مناسبات فرهنگی و تاریخی ایران با آسیای مرکزی، ریشه در ادوار گذشته تاریخی دارد. آداب ورسوم مشترک، دین مشترک، مرزهای مشترک جغرافیایی و زبان مشترک، با کشورهایی از منطقه آسیای مرکزی را می توان از مؤلفه های اصلی همگرایی ومناسبات فرهنگی ایران دردوره های تاریخی قلمداد نمود. هرچندممکن است جدایی مرزها، مسائل بین المللی، نگرش ها و ایدئولوژی های جهانی که از جمله آن کمونیست بود، برای مدت زمانی چرخه این مناسبات را کندساخت. اما باگذشت زمان، فروپاشی دولت شوروی و مستقل شدن کشورهای آسیای مرکزی مناسبات ایران و کشورهای آسیای مرکزی روبه پیشرفت شایانی نهاد. جشن نوروز و برگزاری آن دربرخی کشورهای آسیای مرکزی به ویژه تاجیکستان نشان ازقدمت ودیرینگی روابط فرهنگی ایران وآسیای مرکزی دارد. دردوران جدید نیز، باید مؤلفه نفت و گاز و مناسبات اقتصادی ایران با آسیای مرکزی را به این موارداضافه کرد. شایان ذکراست که جاده ابریشم و گذر آن از ایران وآسیای مرکزی نقش اساسی در مناسبات اقتصادی و فرهنگی ایران با آسیای مرکزی در دوره های تاریخی داشته است. این تحقیق در پی این است که زمینه های تاریخی و مؤلفه هایی که عامل ارتباط با آسیای مرکزی به ویژه پس از فروپاشی شوروی را با نگاهی تحلیلی مورد بررسی قراردهد.
مقایسه تطبیقی فعالیت های اقتصادی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه 90 به عنوان یکی از مهم ترین تحولات ژئوپلیتیک در قرن بیستم خلأ ژئوپلتیکی را در منطقه به وجود آورد. شکل گیری پنج دولت جدید در آسیای مرکزی، عرصه ها و فرصت های تازه ای را برای همکاری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میان این جمهوری ها و سایر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای ایجاد کرد. وضعیت پیش آمده دو گروه از کشورها را متوجه خود ساخت: گروه اول کشورهای منطقه همانند ایران، ترکیه، عربستان و گروه دیگر قدرت های فرامنطقه ای همانند ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا بودند. هر کدام از این کشورها با فعالیت در زمینه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تلاش کردند تا از وضعیت موجود به بهترین شکل ممکن در جهت گسترش حوزه نفوذ خود در منطقه استفاده کنند. در این میان ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای، بلافاصله پس از فروپاشی شوروی تلاش های خود را جهت گسترش روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی با کشورهای منطقه آغاز کردند. ظاهر امر نشان می دهد که ایران در ابتدای استقلال این جمهوری ها نفوذ بیشتری را در منطقه آسیای مرکزی داشته است، ولی با گذشت زمان و تقویت حضور ترکیه نقش ایران کمرنگ تر شده است. این مقاله به دنبال بررسی میزان نقش وحضور اقتصادی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی است و تلاش دارد با رویکردی توصیفی- تحلیلی و به شیوه اسنادی به مقایسه تطبیقی فعالیت های اقتصادی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی بپردازد.
توجه به هیدروپلیتیک در تنظیم روابط ایران و آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
جهان در سده کنونی و آینده با توجه به پییشرفت های سریع اقتصادی و رشد زندگی شهری، به طور فزایندهای در دسترسی به منابع آب، با مشکل روبه رو خواهد شد. اهمیت آب در جنبههای مختلف زندگی بشری در آینده و به تبع آن نقش تعیین کننده آن در روابط میان کشورها به حدی است که صاحب نظران معتقدند پنجاه سال آینده کارتل های آبی جایگزین کارتلهای نفتی خواهد شد. منطقه آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی به دلایلی همچون وجود منابع نفت و گاز فراوان، مورد توجه قدرت های جهانی و منطقهای قرار گرفته است و کشورهای مختلف در راستای تلاش برای نفوذ در این منطقه از ابزارهای گوناگونی سود بردهاند. این منطقه با توجه به موقعیت برّی خود و دوری از منابع رطوبتی و عدم نفوذ تودههای باران زای پرانرژی، بارندگی کمی دریافت می کند و عامل ارتفاع، نقش اساسی در ایجاد بارش های اوروگرافیک در این منطقه دارد. نگاهی به ویژگی های توپوگرافیک این منطقه نشان می دهد که تاجیکستان با داشتن کوه هایی با ارتفاع بیش از 7000 متر، منبع آب این منطقه بوده و منشاء بسیاری از رودخانه های کوچک و بزرگی است که از این کشور خارج شده و در کشورهای همسایه جاری می شوند. روش تحقیق این مقاله از نوع تحلیلی – توصیفی است و یافته های آن نشان می دهد که با توجه به قابلیت های هیدروپلیتیک تاجیکستان و نقش غیرقابل جایگزین آب در این منطقه، ایران می تواند از طریق تقویت حضور خود در پروژه های آبی تاجیکستان، ضمن خنثی نمودن بخشی از تلاش های رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای خود، از این امر به عنوان فرصتی در جهت پیشبرد علایق ژئوپلیتیک خود برای گسترش حوزه نفوذ در منطقه آسیای مرکزی، استفاده کند.
موانع تحقق دموکراسی در آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
دموکراسی امروزه به عنوان مطلوب ترین شکل نظام سیاسی در قرن اخیر شناخته شده و در حال گسترش و تسری به اکثر نقاط دنیا است. کشورهای زیادی در صدد بر قراری نظام سیاسی مطابق با الگوی دموکراتیک بر آمدند و ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، خود را برآن مبنا بنا نهادند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مرکزی، این کشورها با چالش های فراوانی جهت ساختار سازی جدید روبرو شدند، عده ای از محققان بر این باور بودند که بستر به وجود آمده پس از فروپاشی شوروی فرصت مناسبی برای تأسیس نظام های سیاسی دمکراتیک به عنوان الگوی جایگزین نظم کمونیستی حاکم در این کشورهاست. بر خلاف دیدگاه موجود، با توجه به گذشت سه دهه از استقلال این جمهوری ها شاهد استقرار وجود حکومت های اقتدارگرا در کشورهای این منطقه می باشیم بطوری که رسوب تفکرات توتالیتری باز مانده از نظام کمونیستی مشخص می باشد، لذا این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این سؤال است که موانع داخلی عدم تحقق دموکراسی در این کشورها چیست؟ و سپس آنها را مورد مداقه علمی و واکاوی قراردهد. ضمنأ پژوهشگران بر این باوراند که وجود عوامل سیاسی و اجتماعی داخلی حاکم بر این کشورها از جمله متغیرهایی همچون؛ عدم قانون مداری، عدم وجود احزاب سیاسی متکثر، جامعه مدنی ضعیف، از جمله موانع داخلی تحقق دموکراسی در این کشورها محسوب می گردد.
ارائه الگوی منطقه گرایی ایران و آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه آسیای مرکزی یکی از مناطق ژئوپلیتیکی هم جوار ایران است که دارای پیشینه تاریخی مشترک با ایران است. در روابط بین ایران و آسیای مرکزی این پژوهش به دنبال تدوین الگوی مبتنی بر ساختار ژئوپلیتیکی منطقه آسیای مرکزی و ایران است که ضمن کاهش تنش ها و چالش های فی مابین به نوعی همگرایی منطقه ای پایدار منجر گردد. این امر می تواند سبب توسعه روابط ایران و آسیای مرکزی و جلوگیری از بروز تهدیدات ژئوپلیتیکی بین ایران و آسیای مرکزی گردد که اهداف آن شناخت ساختار ژئوپلیتیکی آسیب های ناشی از سیاست گذاری گذشته و منابع تنش و تقابل در روابط میان ایران و آسیای مرکزی جهت تنش زدایی و کسب منافع مشترک منطقه ای است. همچنین ایران و آسیای مرکزی در مسیر همگرایی و روابط متقابل دارای ظرفیت ها و چالش هایی هستند که برخی از آن ها ریشه در محیط داخلی و برخی دیگر ریشه در محیط بیرونی منطقه و جهان دارد و برای رسیدن به همگرایی باید بر اساس راهبردهای پنج گانه به آن دست یافت؛ بنابراین در این مقاله سعی شده تا با بررسی واقعیت های ژئوپلیتیکی به یک الگوی همگرایی منطقه ای دست یابیم و در این راستا این سؤال اصلی قابل طرح است: بر اساس ساختار ژئوپلیتیکی موجود چه نوع الگویی می توان ارائه داد که به منطقه گرایی پایدار بین ایران و آسیای مرکزی منجر گردد؟ فرضیه رساله نیز بدین شکل است: به نظر می رسد که بر اساس ساختار ژئوپلیتیکی موجود ارائه الگوی مبتنی بر واقعیات و منافع ژئوپلیتیکی همگرا ساز (قوت ها و فرصت ها) و نیز دوری از عوامل تنش زای ژئوپلیتیکی (ضعف ها و تهدیدها) می تواند منطقه گرایی پایدار بین ایران و آسیای مرکزی در راستای منافع متقابل منجر گردد. روش مورد استفاده پژوهش نیز توصفی- تحلیلی است که برای تحلیل یافته های پژوهش از مدل سوات نیز استفاده خواهد شد.