مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
حمل و نقل و ترانزیت را می توان به عنوان یکی از مهم ترین ارکان و زیرساخت های تجاری برای توسعه صادرات،کسب درآمدهای ارزی،ایجاد ارزش افزوده، ایجاد فرصت های شغلی، رشد و توسعه اقتصادی، افزایش امنیت ملی، تقویت مناسبات بازرگانی، امنیتی و همگرایی اقتصادی و سیاسی با کشورهای منطقه به شمار آورد. موقعیت ممتاز جغرافیایی، همسایگی با 15 کشور منطقه با امکان صادرات و واردات متنوع، توان اتصال همسایگان شمالی و کشورهای آسیای مرکزی به همسایگان جنوبی،کشورهای آفریقایی و آب های آزاد، جمعیت قابل توجه و تولیدات متنوع همسایگان شمالی از جمله پنبه، غلات و نیاز همسایگان جنوبی به این محصولات و مزیت های ترانزیتی مسیر ایران از جمله کوتاهی، امنیت و ارزانی نسبت به سایر رقبا، همگی بیانگر امکان استفاده از 50 درصد ظرفیت خالی ترانزیتی می باشد. علاوه بر توانمندی های عنوان شده،استفاده از ابزارهای مدیریت بازاریابی و راهبردی توسط مدیران مسئول با توجه به خواسته ها، نیازها و رفع مشکلات مشتریان ترانزیتی کشور جهت افزایش انگیزه مشتریان در انتخاب مسیر ترانزیتی ایران، تدوین راهبردهای کوتاه مدت و بلند مدت از جمله گسترش کریدورهای ترانزیتی کشور از طریق پررنگ نمودن جایگاه کریدور شرق به غرب با اتصال مسیر جاده ای و راه آهن ایران به کشور چین از مسیر کشورهای افغانستان، تاجیکستان و قرقیزستان علاوه بر خروج از انحصار ترانزیتی کشورهای ترکمنستان و ازبکستان در آسیای مرکزی موجب کاهش هزینه های ترانزیتی، کاهش مشکلات صادرکنندگان ایرانی در ترانزیت کالا به کشورهای مذکور، افزایش سهم ترانزیتی کشور و در نتیجه رشد و توسعه روابط اقتصادی و بازرگانی ایران با کشورهای منطقه خواهد گردید.
ظهور و سقوط اسلام سیاسی در آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی شامل پنج کشور ترکمنستان، قرقیزستان، تاجیکستان، قزاقستان و ازبکستان می باشد که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به استقلال دست یافتند. این منطقه به دلیل موقعیت استراتژیکی که از آن برخوردار بود، همواره متاثر از فرهنگ ها و اقوامی بود که در راستای منافع خود، بر آن تاثیرگذار بودند و یا قصد تصرف آن را داشتند. اسلام در آسیای مرکزی، محوری است که این مقاله حول آن شکل گرفته است. چهار کتابی که در این مقاله مورد نقد و بررسی قرار گرفته، بر تاریخ آسیای مرکزی و ورود اسلام بعد از استقلال جمهوری های شوروی از آسیای مرکزی متمرکز است. نگارنده در این مقاله تلاش نموده تا مشخص نماید که چرا جنبش های اسلامی مشخصی موفق شدند قدرت را در این منطقه به دست گیرند در حالی که دیگران موفق نشدند؟ و اینکه دلیل ظهور جنبش های اسلامی – نظامی و علل توسعه و انحطاط آنها چیست؟
چندجانبه گرایی؛ راهبرد چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً استراتژی قدرت های بزرگ نوظهور، تعامل با کشورهای همسایه و قدرت های منطقه ای برای دستیابی به اهداف و مقاصد آینده است. این مفروض، در بررسی و تحلیل توانایی قدرت های نوظهور و پیش بینی رفتار آینده آنها مهم است. در حال حاضر، گمانه زنی های بسیاری در مورد نوع چینی که در آینده نزدیک شاهدیم، به ویژه اگر چین از همه کشورهای اقتصادی پیشی بگیرد، وجود دارد. هدف این پژوهش توصیف این مسئله با بررسی بهره برداری چین از استراتژی چندجانبه گرایی در روابط با همسایگان به ویژه چندجانبه گرایی چین در تعامل با کشورهای آسیای مرکزی است. نگارندگان بر این اعتقادند که چندجانبه گرایی چین در منطقه آسیای مرکزی رویکرد جدیدی نیست و چین درگذشته نیز تحت مفهوم تیانگ شیا و با توجه به دکترین سی یی و سیستم تجاری شاخه، از این استراتژی در روابط با همسایگانش بهره برده است. به منظور تأیید یا رد این فرضیه در این پژوهش پس از تعریف مفاهیم و اصول چندجانبه گرایی با روش توصیفی و تحلیلی استراتژی کلاسیک و نوین چین در آسیای مرکزی تجزیه وتحلیل می گردد.
بررسی تأثیرات سیاسی فرهنگی انقلاب اسلامی بر تحولات کشورهای حوزه دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک بررسی همه جانبه از آثار و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی بر ملل دیگر نشان می دهد میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی با توجه به نزدیکی و دوری فرهنگی و جغرافیایی جوامع مختلف با جامعه ایران، متفاوت بوده است. فرضیه اصلی تحقیق عبارت است از این که در بین مجموع عوامل تأثیرگذار، عوامل فرهنگی و سیاسی، بیشترین سهم را در قفقاز شمالی، جنوبی و برخی از کشورهای آسیای مرکزی دارد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیرات سیاسی فرهنگی انقلاب اسلامی بر تحولات کشورهای حوزه دریای خزر می باشد. نتایج تحقیق نیز نشان می دهد با توجه به وجود موانع مختلف، انقلاب اسلامی توانست تأثیرات قابل ملاحظه ای را در این مناطق داشته باشد.
چالشهای سیاسی امنیتی خروج ازبکستان از پیمان امنیت جمعی تاشکند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی تحولات سیاست خارجی ازبکستان متوجه این امر می شویم که هر زمانی که روابط ازبکستان با غرب و نهادهای غربی خوب بوده، شاهد واگرایی این کشور نسبت به سازمان های امنیتی در منطقه آسیای مرکزی و به خصوص ساختارهای روس محور بوده ایم و زمانی که روابط این کشور با غرب دچار تنش شده، تاشکند سعی کرده تا با سازمان هایی روس محور همگرایی داشته باشد. اما این مساله مهم این است که به استثنای وقفه ای که در روابط ازبکستان و غرب در سال 2005 رخ داد، به طور کلی همواره شاهد روند رو به رشدی در روابط ازبکستان با آمریکا و به طور کلی غرب بوده ایم. اکنون نیز شاهد دور جدی همکاری ها میان آمریکا و ازبکستان هستیم، تا جایی که باعث شده این کشور از سازمان پیمان امنیت جمعی خارج شود. در مقاله حاضر تلاش خواهد شد که به سوال «آیا انزوای ازبکستان از پیمان امنیت جمعی تاشکند سبب ضعف این پیمان و در نهایت مقدمه ی گرایش دیگرکشورهای آسیای مرکزی به سمت غرب خواهد بود؟» به روش توصیفی – تحلیلی پاسخ دهیم. و این موضوع را از زمان تشکیل پیمان امنیت جمعی تاشکند پیگیری خواهیم کرد.
مقایسه تحلیلی سیاست خارجی ایران و روسیه در آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
موضوع روابط ایران و روسیه با آسیای مرکزی به صورت جداگانه موضوع پژوهش هایی قرار گرفته است. اما مقایسه سیاست خارجی دو کشور در این منطقه کمتر مورد توجه بوده است. در چنین شرایطی شناخت نقاط اشتراک و اختلاف سیاست خارجی دو کشور در منطقه و نیز به دست آوردن درکی درست از علت های این اشتراک ها و اختلاف ها دشوار است. در این پژوهش به موضوع روابط ایران و روسیه در آسیای مرکزی از زاویه دیگری نگریسته شده است. در این چارچوب اختلاف های و اشتراک های موجود در سیاست خارجی ایران و روسیه در آسیای مرکزی از منظر ساختارها و پایه های نظری سیاست خارجی و نیز فرایندهای بکارگیری آن توسط دو کشور مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب تبیین این ساختارها و بررسی نقش آنها در رفتارهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی هدف اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهد.به این ترتیب تبیین این ساختارها و بررسی نقش آنها در رفتارهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی هدف اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهد.
نخبگان و همگرایی منطقه ای در سازمان همکاری اقتصادی(اکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همگرایی منطقه ای یکی از الزام های ورود مناطق مختلف به جریان جهانی شدن، بعد از فروپاشی اتحاد شوروی بوده است. منطقه اکو، به خصوص کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نیز از این امر مستثنی نبوده اند. با این حال، این منطقه با چالش هایی در زمینه همگرایی روبه رو است. در این نوشتار، سعی شده است تا با رویکردی تحلیلی_توصیفی، نقش نخبگان سیاسی منطقه ای، به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل تأثیرگذار بر کنش بازیگران منطقه، در بهره برداری از فرصت ها و مقابله با چالش های اکو بررسی شود. بنابراین با توجه به نظریه تصمیم گیری، به تجزیه و تحلیل نقش نخبگان سیاسی در فرایند همگرایی پرداخته می شود. سؤال اصلی این نوشتار این است که نخبگان سیاسی منطقه ای چه نقشی در فرایند همگرایی منطقه ای در اکو دارند؟ فرضیه ای که بررسی شده است این است که با توجه به ساختار سیاسی کشورهای مورد مطالعه، نقش نخبگان در تصمیم گیری ها در منطقه اکو، برجسته بوده است. در نتیجه تحول مثبت در دیدگاه نخبگان در مورد اکو، تأثیر مهمی در افزایش همگرایی اعضا و موفقیت اکو خواهد داشت.
گفتمان رسمی علمای مسلمان در اتحاد شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهبران اتحاد شوروی در چند دهه حاکمیت بر آسیای مرکزی، سیاست های الحادی و ضدمذهبی را در مقابل اقوام مسلمان آسیای مرکزی در پیش گرفتند که موجودیت مسلمانان را تهدید می کرد. به دنبال آغاز جنگ جهانی دوم، اتحاد شوروی ناچار از تجدید نظر در سیاست های دشمنی علیه مسلمانان شد و تشکیلاتی به نام اداره دینی مسلمانان یا اداره مفتیات را به وجود آورد که حیات مذهبی مسلمانان آن کشور را سامان می داد. حال پرسش اصلی این نوشتار آن است که علمای اداره دینی در مواجهه با تهدیدهایی که از سوی اتحاد شوروی متوجه بقای جامعه مسلمانان بود، چه راهکاری را در پیش گرفتند؟ در این نوشتار نشان داده می شود که این دسته از علما برای حفظ موجودیت جامعه مسلمانان، اسلام و سوسیالیسم را دو مکتب سازگار معرفی کردند که در عین حفظ تفاوت، امکان همزیستی شان وجود دارد.
موانع همگرایی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین تحولات ژئوپلیتیکی در دهه های آخر قرن گذشته فروپاشی اتحاد شوروی بود که از پیامدهای آن دگرگونی روابط قدرت و موازنه نیروها در سطوح منطقه ای و فعال شدن قدرت های فرامنطقه ای و به خصوص منطقه ای جهت حضور و نفوذ در حوزه جنوبی اتحاد شوروی است که پیش از این به علت حضور اتحاد شوروی قادر به ایفای نقش اساسی نبودند. در این بازی بزرگ رقابت اصلی بین ایران و ترکیه دو قدرت منطقه ای هم جوار با آسیای مرکزی و قفقاز است که از نظر موقعیت جغرافیایی، تاریخی و تمدنی دارای سابقه طولانی هستند. بررسی داده های موجود در این نوشتار نشان دهنده آن است که این دو کشور با وجود اشتراک های موجود با موانعی بر سر راه همگرایی خود در آسیای مرکزی روبرو هستند که آنها بیشتر در حوزه های رقابت ایدئولوژیکی و تقابل نقش های منطقه ای(ژئوپلیتیک) و رقابت اقتصادی است که مورد بررسی قرار می گیرد.
بحران آب در آسیای مرکزی: با تأکید بر مناقشه کشورهای منطقه بر سر مسئله آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال جمهوری ها، روابط اقتصادی پیشین بین جمهوری های آسیای مرکزی برهم خورده و روابط بازار حاکم شده است. در برخی موارد تنش بین ازبکستان با قرقیزستان و تاجیکستان برای استفاده ابزاری از جریان آب های فرامرزی به سوی ازبکستان و قزاقستان سبب اعلام موضع تند کشورهای پایین دست آب های فرامرزی و حتی تهدید به استفاده از ابزارهای نظامی درصورت اعمال محدودیت شده است. آب و رودخانه های فرامرزی می تواند هم سرچشمه تنش ها و کشاکش ها و هم منشاء حسن هم جواری و همکاری در سراسر جهان شود. معمولاً کشورهای واقع در بخش علیای رود می توانند بر سرنوشت و روند توسعه اقتصادی- اجتماعی کشورهای سفلای رود تأثیر گذار باشند. آنها می توانند با تغییر مسیر رود یا تهدید به انجام آن، کشورهای در مسیر را به سمت و سوی سیاست های مورد نظر خود جهت دهند. از راه های حل مسئله آب در آسیای مرکزی می توان به مدیریت آب، اجرای دقیق برنامه تنظیم خانواده و تشویق به کاهش جمعیت، اعمال مدیریت یکپارچه آب( به شکلی که همه طرف ها که سهم و نفع می برند، در آن دخالت داشته باشند) و مهم تر از همه همکاری و هماهنگی بین کشورهای حوزه آسیای مرکزی اشاره کرد.
بحران آب و نتایج زیست محیطی آن در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع آب و تأثیر آن در حیات بشر نیاز به استدلال و تجزیه و تحلیل ندارد؛ اما رشد جمعیت و بالا رفتن سطح زندگی و رشد شهر نشینی همراه با گسترش ابعاد صنعتی و تکنولوژیکی زندگی در جهان سبب شده تا استفاده بهینه از آب و حوزه های آبی موجود در جهان با تأمل و برنامه ریزی بهتری حرکت کند. به دنبال چنین شرایطی، مسائل زیست محیطی تا حدودی مد نظر قرار گرفته و با کاهش رقابت های بیهوده سیاسی، کشورها درپی تعیین رژیم عادلانه ای برای بهره برداری همه کشورها و ملت ها از پهنه های آبی موجود و بهبود اقتصاد ملی بوده اند. از این رو بحران آب در حوزه دریاچه آرال به دلیل وجود پنج کشور حاشیه این دریاچه به عنوان یک پدیده، مورد بررسی این نوشتار است که با نبود یک مدیریت کارآمد، درحال نابودی و ایجاد یک بحران زیست محیطی در منطقه است. این مهم نیازمند به تبیین همه جانبه مدیریت منطقه ای و دست یابی به یک راه حل مورد رضایت دو طرف را نشان می دهد.
ایران و تعامل های اقتصاد سیاسی انرژی در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چارچوب رهیافت اقتصاد سیاسی بین الملل، این نوشتار به مطالعه وضعیت منابع انرژی (نفت و گاز) کشورهای آسیای مرکزی پرداخته و استدلال می کند که با وجود منابع سرشار نفت و گاز در کشورهایی چون قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان و نقش بسیار مهم آن در کسب درآمد سرشار و با آنکه دولت مردان این کشورها درپی آن هستند که منطقه آسیای مرکزی را به یکی از کانون های مهم صادرات منابع انرژی در جهان، تبدیل کنند و با آنکه منابع انرژی این منطقه، نقشی بسیار مهم در رشد اقتصادی و مبادلات بین المللی این کشورها ایفا کرده است، صادرات منابع انرژی کشورهای آسیای مرکزی به بازارهای هدف، به دلیل ضعف زیرساخت های کشورهای منطقه مانند خطوط لوله های انتقال انرژی، مشکلات حقوقی، موانع گمرکی و آشفتگی سیاسی بر سر راه صادرات انرژی با موانع جدی روبه رو است. با توجه به این مهم، این نوشتار ضمن بررسی وضعیت کشورهای منطقه، به تبیین چگونگی جایگاه و موقعیت ایران در تعامل های اقتصاد سیاسی انرژی آسیای مرکزی خواهد پرداخت.
روابط امنیتی چین با آسیای مرکزی: از پیوندهای امنیتی تا «مجموعه امنیتی منطقه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایان جنگ سرد، سبب تحولات قابل توجهی در عرصه روابط بین الملل شد که از مهم ترین نمونه آنها، ورود و قدرت گیری روزافزون مجموعه ای جدید از بازیگران بود. چین یکی از همین بازیگران است که روند قدرت گیری آن، که از سال های پیش از پایان جنگ سرد آغاز شده، توجه بسیاری از تحلیل گران را به خود جلب کرده است. در این میان، منطقه آسیای مرکزی یکی از مناطقی است که چین به شکل سنتی ارتباط های نزدیکی با آن داشته و فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 و باز شدن فضای آسیای مرکزی، زمینه مساعدی را برای برقراری دوباره پیوندها میان چین و جمهوری های منطقه فراهم کرد. این مقاله با تمرکز بر بعد امنیتی روابط چین با آسیای مرکزی درپی بررسی این موضوع است که آیا پیوندهای امنیتی چین با منطقه فقط درحد ارتباط های امنیتی معمول بین همسایگان است و یا از الگویی خاص و فراتر از روندهای متعارف پیروی می کند. مبنای تحلیل این نوشتار، نظریه مجموعه های امنیتی منطقه ای است و فرضیه اصلی آن است که پیوندهای امنیتی چین با آسیای مرکزی، در راستای شکل دادن به یک مجموعه امنیتی مشخص عمل می کند.
جهانی شدن و منطقه گرایی: تعامل یا تقابل (مطالعة موردی سازمان همکاری شانگهای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، هم زمان با روند رو به رشد گرایش کشورها به سوی جهانی شدن، منطقه گرایی نیز نمودهای بیشتری یافته است و سازمان های منطقه ای در بیشتر مناطق ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک جهان شکل گرفته اند. یکی از نمودهای بارز منطقه گرایی، سازمان های منطقه ای است که در نیمة دوم قرن بیستم به عنوان ابزارهایی برای تحقق همگرایی منطقه ای بین کشورها با کارکردهای اقتصادی، سیاسی و نظامی ایجاد شده و به سرعت در مناطق جغرافیایی مختلف گسترش یافته اند. یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم در جهان آسیای مرکزی است که تاکنون سازمان های مختلفی در آن شکل گرفته است که می توان مهم ترین آن را سازمان همکاری شانگهای دانست. این نوشتار درپی پاسخ به این سؤال است که آیا امروزه سازمان همکاری شانگهای را می توان یکی از نمودهای «منطقه گرایی نوین» درنظر گرفت؟ که در پاسخ به آن می توان گفت که با توجه به اینکه در اولین نشست این سازمان همة اعضا اعلام کردند که هدف از تأسیس این سازمان تضمین امنیت در منطقة آسیای مرکزی، حمایت از روند حرکت به سمت نظام چندقطبی و مردم سالار کردن نظام بین الملل است، سازمان شانگهای به عنوان یکی از نمودهای «منطقه گرایی نوین» موازی با امر جهانی شدن رو به پیشرفت است.
نقش سازمان همکاری شانگهای در برقراری نظم مبتنی بر موازنه قدرت در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی به استقلال پانزده جمهوری تشکیل دهندة آن به عنوان واحدهای سیاسی مستقل انجامید و آسیای مرکزی با قرارگرفتن در بین کشورهایی همچون روسیه، چین، هند، پاکستان و ایران، به یک «نقطة اتصال ژئوپلیتیک» تبدیل شد. در این شرایط در این منطقه، سازمان همکاری شانگهای میان کشورهای عضو شکل گرفت. برای بررسی نقش این سازمان در عرصة منطقه ای و بین المللی، باید عواملی که رفتار سیاست خارجی روسیه و چین (به عنوان مهم ترین بازیگران سازمان) را در آسیای مرکزی شکل می دهند، از جمله منافع هویتی، تلقی از منابع تهدید و نیز انگیزه های امنیتی و اقتصادی آنها را بررسی کرد. در این نوشتار، فرضیة اصلی این گونه بیان می شود که منافع روسیه برای رسیدن به جایگاه قدرت بزرگ و منافع چین جهت تأمین امنیت اقتصادی درازمدت در آسیای مرکزی، آن ها را به سوی شکل دادن موازنه ای نرم در مقابل ایالات متحده در چارچوب سازمان همکاری شانگهای پیش برده است. سؤال اصلی این است که چگونه این سازمان سبب برقراری موازنة قدرت در آسیای مرکزی شده است؟ نویسندگان این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، با استفاده از کتاب ها و مقاله های فارسی و انگلیسی و بهره گیری از منابع اینترنتی بررسی خود را انجام داده اند.
بررسی تطبیقی جایگاه ارتباطی خاورمیانه شمالی با آسیای مرکزی در مقایسه با سایر حوزه های خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانة شمالی مفهومی ژئوپلیتیکی است که با تحولات جدید، امکان ظهور آن در بخشی از خاورمیانه فراهم آمده است. این بررسی تلاشی است برای بررسی شاخص های ارتباطی این حوزه (خوشه) از خاورمیانه با آسیای مرکزی در مقایسه با سایر حوزه ها و ترسیم چگالی ارتباطی و شبکه سازی درونی و فراشبکه ای آن در خاورمیانه. بدین سان در پاسخ به پرسش چگونگی ارتباطات امنیتی و اقتصادی خاورمیانة شمالی (ایران، ترکیه، عراق، افغانستان و پاکستان)، فرض مهم، آن است که این خوشه جدید، گسترده ترین ارتباطات درون شبکه ای را در خاورمیانه عرضه می کند. بیشترین ارتباطات درون منطقه ای آن با آسیای مرکزی در حوزه ژئوپلیتیکی و برخی از شاخص های ژئواکونومیکی و در مرتبه بعد با شورای همکاری خلیج فارس در شاخص ژئواکونومیکی است. این ارتباطات در قالب عناصر درون شبکه ای (چگالی ارتباطات تجاری بین خوشه ای، پیمان های حقوقی اقتصادی، سرمایه گذاری خارجی، انرژی، ارتباطات حمل و نقل) شاخص بندی می شود. هدف، نشان دادن اهمیت تغییر در نگاه به سازه های خاورمیانه برای سیاست خارجی ایران است.
چشم اندازی بر عضویت هند در سازمان همکاری شانگهای، فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های منطقه ای راهی برای دست یابی به منافع راهبردی کشورها هستند که بر پایه هدف ها و منافع مشترک کار می کنند. امروزه سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک سازمان مهم منطقه ای مطرح است. سازمان همکاری شانگهای در سال 2001 با حضور کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به وجود آمد. هند همواره خواستار عضویت دائم در این سازمان بوده است. پرسش اصلی این نوشتار این است که هدف ها و منافع هند از عضویت در سازمان همکاری شانگهای چیست؟ این نوشتار ضمن توجه به زمینه های تکامل سازمان همکاری شانگهای، برای عضویت دائم هند در این سازمان منافعی را برمی شمرد که برای این کشور فرصت است. جدا از این فرصت ها، چالشی هایی برای دست یابی هند به این مهم وجود دارد که به آن ها نیز پرداخته می شود.
بررسی تأثیر رقابت روسیه و آمریکا بر روند همگرایی و واگرایی منطقه ای آسیای مرکزی (سال های 2001 تا 2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی تأثیرهای پیش بینی نشده ای را بر اوضاع سیاسی جهان برجای گذاشت؛ به ویژه بر آسیای مرکزی از جمله فعال شدن قدرت های منطقه ای و جهانی که تا آن زمان به دلیل حضور مؤثر اتحاد شوروی نمی توانستند نقش اساسی دراین منطقه بازی کنند. با این شرایط زمینه برای حضور قدرت هایی چون آمریکا و روسیه (قدرت های مداخله گر نظام بین الملل) برای نفوذ هرچه بیشتر در آسیای مرکزی فراهم شد. پس از 11 سپتامبر 2001، ایالات متحده آمریکا با پیروی از راهبرد اقدام پیشگیرانه بر محور مبارزه علیه تروریسم و تحدید تسلیحات کشتار جمعی، زمینه را برای نفوذ مستقیم در منطقه آسیای مرکزی فراهم کرد؛ از سوی دیگر روسیه که نگران به خطر افتادن موقعیت نسبی خود در منطقه بود؛ پس از دوره ای کوتاه به همکاری با آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم، به مقابله با یک جانبه گرایی آن در حوزه نفوذ سنتی خود پرداخت. بنابراین، نگارندگان به دنبال آنند که آثار رقابت روسیه و آمریکا را بعد از 11 سپتامبر 2001 بر روند همگرایی و واگرایی منطقه ای آسیای مرکزی با بهره گیری از نظریه کانتوری و اشپیگل بررسی کنند. بر این اساس فرضیه نوشتار آن است که رقابت دوقدرت در منطقه، گرایش کشورهای منطقه به یکی از دوقدرت را با هدف برطرف کردن مشکلات سبب شده و زمینه همگرایی منطقه ای در قالب «نومنطقه گرایی» را فراهم کرده است.
روسیه و آسیای مرکزی: زمینه سازی برای جامعه بین الملل منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری های آسیای مرکزی به استقلال رسیدند. بعد از استقلال این کشورها، روسیه نسبت به سرنوشت آن ها توجه زیادی نداشت و این مسئله سبب شد تا سایر قدرت ها درپی گسترش نفوذ خود در کشورهای آسیای مرکزی برآیند؛ اما چندی نگذشت که روسیه نگاه به شرق را در دستور کار خود قرار داد و تلاش کرد تا با ایجاد همگرایی گسترده منطقه ای، مانع حضور سایر قدرت ها در کشورهای هم جوار خود شود. پرسش اصلی این نوشتار، این است که چرا روسیه و کشورهای آسیای مرکزی ظرفیت تشکیل جامعه بین الملل منطقه ای را دارند؟ در پاسخ می توان این فرضیه را طرح کرد که روسیه و کشورهای آسیای مرکزی با توجه به روابط تاریخی و فرهنگی (گمین شافتی) و همچنین روابط کارکردی (گزل شافتی) ظرفیت لازم را برای تشکیل جامعه بین الملل منطقه ای دارند. همان گونه که از پرسش و فرضیه پیدا است، رهیافت نظری این نوشتار، مکتب انگلیسی روابط بین الملل به ویژه قرائت باری بوزان است. روابط تاریخی و فرهنگی در قالب سرگذشت تاریخی مشترک، مهاجرت متقابل و رواج زبان روسی و روابط کارکردی در قالب مناسبات اقتصادی و نظم سازی بررسی می شود. در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی و تکیه بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی، فرضیه ارزیابی می شود.
تبیین مدل ژئوپلتیک روابط ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاکستان به عنوان یکی از همسایگان ایران که فضایی بی ثبات و پرتنش دارد، از اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است. این کشور از بدو استقلال در سال 1947 ، با بیشتر همسایگان خود در تنش بوده است؛ بنابراین، پرسش اصلی این پژوهش آن است که مهم ترین عوامل تنش و تهدید، بر مبنای حاکمیت ژئوپلیتیک در روابط دو کشور ایران و پاکستان کدام اند. پژوهش توصیفی_تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز آن، روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است. در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح است که با عنایت به شرایط داخلی پاکستان و مشکلات حل نشده این کشور با همسایگانش، به -نظر می رسد پاکستان با وجود 987 کیلومتر مرز مشترک با ایران، تهدید زا و تنش آفرین است. آشکارترین منابع تنش و تهدید روابط ایران و پاکستان، شامل مواردی مانند تهدیدهای دولت محور از ناحیه ISI، شیعه ستیزی در قالب مسائل ایدئولوژیک، ناامنی مرزها، حمایت از طالبان در افغانستان و حمایت افراطی پاکستان از عربستان سعودی است. علاوه بر این، تنش هایی وجود دارد که در حال حاضر جدی به حساب نمی آیند، اما ممکن است در آیندة نزدیک بر روابط دو کشور تأثیر بگذارند. مواردی مانند برنامه کنترل نشده هسته ای این کشور با وجود گروهای بنیادگرا و تندرو، تنش های مرزی (مرزهای آبی) نظیر مرز دریایی گوادر و حقابة رودخانه های مرزی که تاکنون تعیین رژیم نشده اند و رقابت منفی دو کشور در آسیای مرکزی از این دسته اند.