مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
آسیای مرکزی
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
275 - 293
حوزه های تخصصی:
توسعه امپراتوری روسیه در شرق در یای خزر به دلیل اهمیت استراتژیک این منطقه موجب نگرانی دولت انگلیس شد. از طرفی رقابت این دو ابر قدرت ناتوانی این منطقه را دو چندان می کرد.روسیه در آغاز نفوذ خود در منطقه ، به بررسی شرایط دولت ها در دریای خزر شرقی خیره شد. روسیه با پشتیبانی نظامی دومین نفوذ خود را در منطقه آغاز کرد و آنها در واقع بیشتر آسیای مرکزی را فتح کردند و سپس شروع به افزایش نفوذ خود در افغانستان کردند. در این لحظه انگلیس که از تهدید روسیه به هند آگاه بود ، افغانستان را اشغال کرد و از نفوذ روسیه در ایران شرقی جلوگیری کرد و مانع از نزدیک شدن روسها به هند شد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نتایج اقتصادی و سیاسی رقابت روس و انگلیس در شرق دریای خزر است. با انجام یک بررسی ادبیات و فرضیه های موجود نحوه برخورد روس ها از نفوذ خود و واکنش انگلیس به این نفوذ و سرانجام ، سیاست کلی این دو کشور بررسی می شود.
منطقه گرایی و تغییر سیاست خارجی ج. ا. ایران در آسیای مرکزی (1398-1392)
منبع:
پژوهش ملل فروردین ۱۴۰۰ شماره ۶۳
55-70
سیاست خارجی یکی از عرصه های مهم برای همه دولت هاست وحتی بسیاری از مسائل داخلی مانند توسعه، رفاه، اشتغال و ثبات داخلی به نوعی در پیوند با سیاست خارجی موفق ایجاد می شود. سیاست خارجی کشورها، تحت تاثیر مقدورات ملی و محذوریت های بین المللی قرار دارد. در دولت یازدهم، جمهوری اسلامی ایران کوشش شده است که در فضای پس از توافق هسته ای (برجام) و در شرایط پرالتهاب حاکم بر خاورمیانه توجه بیشتری به مناطق آسیای مرکزی بعنوان یکی از مناطق مهم پیرامونی ایران صورت گیرد. دولت روحانی باتوجه به مفهوم منطقه گرایی تلاش داشته نفوذ خود را در مناطق آسیای مرکزی تقویت کند. مقاله پیش رو با اتخاذ رویکرد توصیفی- تحلیلی در چارچوب رویکرد منطقه گرایی، همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی در دولت روحانی بررسی می کند. سوال اصلی این است که سیاست خارجی دولت روحانی چه تاثیری بر پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه آسیای مرکزی داشته است و برای دستیابی به این اهداف از چه ابزارها و امکاناتی استفاده کرده است. فرضیه مطروحه بر این اصل استوار است که هدف سیاست منطقه گرایی دولت روحانی در آسیای مرکزی در راستای اهداف بلندمدت با غلبه بر ناکامی ها و توجه به پتانسیل های دو طرف برای تجارت، سرمایه گذاری و نفوذ متقابل است. از اینرو دولت با استفاده از اشتراکات فرهنگی، تاریخی و نیازهای اقتصادی تلاش نموده است روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی گسترش دهد.
ابتکار راه ابریشم و هژمونی چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار می خواهیم، هدف های راهبردی و کلان چین از عملیاتی کردن ابتکار راه ابریشم را بررسی کنیم. با توجه به این هدف، این پرسش مطرح است که ابتکار راه ابریشم چگونه به شکل گیری هژمونی چین در منطقه آسیای مرکزی کمک می کند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که ابتکار راه ابریشم به عنوان راهبرد کلان چین در بازی بزرگ جدید با آمریکا و روسیه از راه ایجاد تسلط اقتصادی و گسترش نفوذ سیاسی و امنیتی، به شکل گیری هژمونی چین در منطقه آسیای مرکزی کمک می کند. در سال 2013، رهبران چین ابتکار راه ابریشم را راهبرد کلان و محور اصلی سیاست داخلی و خارجی خود معرفی کردند. در این راهبرد، آسیای مرکزی با توجه به منابع غنی هیدروکربنی و موقعیت ویژه ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی اصلی ترین منطقه هدف به شمار می رود. بر این اساس، چین می کوشد با قراردادهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب ابتکار راه ابریشم، نقش و نفوذ خود در منطقه آسیای مرکزی را گسترش دهد و در عمل به هژمون منطقه تبدیل شود. نتایج این نوشتار نشان می دهد، چین در راستای ایجاد و تثبیت هژمونی منطقه ای خود، ابتکار راه ابریشم را به عنوان راهبرد کلان در اولویت خود قرار داده است و برای جلوگیری از ایجاد نگرانی قدرت های بزرگ دیگر از جمله آمریکا و روسیه، سیاست خارجی محتاطانه ای را در پیش گرفته است. روش پژوهش در این نوشتار روش کیفی، مبتنی بر ثبات هژمونیک با بهره گیری از منابع اینترنتی و کتابخانه ای است.
عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی پساشوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور رفتار سیاسی اقتدارگرایی در قالب سیاست های طایفه ای در آسیای مرکزی پساشوروی که نزدیک بر یک سده کمونیسم بر آن حاکم بوده است، رفتاری نبود که سیاست مداران و دانش پژوهان این حوزه و منطقه آن را پیش بینی کرده باشند. اقتدارگرایی همواره رشد فزاینده ای داشته است و در برخی از کشورهای آسیای مرکزی با شدت بیشتری نیز نهادینه شده و ماهیت رفتار سیاسی این واحدها را شکل داده است. در این نوشتار با روش توصیفی و با بهره گیری از مفهوم اقتدارگرایی، تمرکز خود را بر واحدهای سیاسی آسیای مرکزی قرار داده ایم و می خواهیم ریشه های اقتدارگرایی فزاینده و تقویت شونده در کشورهای این حوزه را تحلیل کنیم. در اینجا این پرسش مطرح است که عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی پساشوروی چیست؟ در پاسخ، نشان می دهیم که عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی از دو دسته عامل های داخلی و خارجی سرچشمه گرفته اند. عامل های داخلی خود به سه زیرمجموعه عامل های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم می شوند و بر جامعه پذیری سیاسی حاکمان و شهروندان منطقه به واسطه سلطه حکومت اقتدارگرای اتحاد شوروی تأکید می کند. عامل های خارجی نیز به دو زیرمجموعه سطح ارتباطات خارجی و ماهیت ارتباطات خارجی تقسیم می شوند. برایند این عامل ها نشان می دهند که رژیم اقتدارگرا با شدت های متغیر، ماهیت سیاسی واحدهای آسیای مرکزی است و با وجود شباهت های بسیار زیاد واحدهای این منطقه در زمینه عامل های داخلی که سبب شده است آن ها را اقتدارگرا بنامیم، عامل های خارجی به ویژه ماهیت ارتباطات خارجی سبب ایجاد تفاوت هایی از نظر شدت اقتدارگرایی در میان آن ها شده است.
تأثیر ترتیبات منطقه ای بر سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند چهل ساله اصلاحات چین که در عصر جهانی شدن و به دنبال آزادسازی تجارت و ورود سرمایه و تکنولوژی خارجی آغاز شد چین را به بزرگ ترین صادرکننده و دومین اقتصاد جهان تبدیل کرد. سیاست خارجی چین رویکردی تهاجمی و واقع گرا در پیش گرفت تا بتواند وزن سیاسی هم سنگ وزن اقتصادی خود در عرصه روابط بین الملل بیابد. سیاست همسایگی چین با اولویت شرق آسیا و آسیای مرکزی تدوین شد تا چالش های مذهبی و امنیتی را مدیریت و از منابع انرژی، مسیر انتقال کالا به اروپا و ضعف های زیربنایی اقتصادی آنان بهره برداری کند. در این نوشتار روابط چین با کشورهای آسیای مرکزی را بررسی می کنیم و به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چین چگونه منافع ملی و هدف های سیاست خارجی خود را در آسیای مرکزی دنبال می کند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که چین منافع ملی خود را در قالب روابط دوجانبه و موافقت نامه های اقتصادی با دولت های آسیای مرکزی پیگیری می کند و هم زمان از طرح ها و ابتکارهای منطقه ای مانند یک کمربند، یک راه، سیکا و سازمان همکاری شانگهای برای ترغیب همسایگان آسیای مرکزی به مشارکت و همکاری در چارچوب های امنیت منطقه ای استفاده می کند تا به تدریج آنان را از چارچوب های امنیتی غرب محور دور و دستیابی به همگرایی آسیایی را تسهیل کند. با این هدف عامل های مؤثر و الگوی حاکم بر سیاست خارجی چین را در دو بعد دوجانبه و منطقه ای مشخص و سپس شیوه روابط آن کشور با کشوهای آسیای مرکزی را از هر دو دیدگاه تحلیل می کنیم.
طراحی و اعتبارسنجی مدل مطلوب راهکارهای مقابله با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی، با تأکید بر نقش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار در پی طراحی و اعتبارسنجی مدل مطلوب راهکارهای مقابله ای با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران هستیم. با کمک راهبرد پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون، داده های نوشتار از روی 12 نفر از خبرگان حوزه مطالعات منطقه ای آسیای مرکزی که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، گردآوری و به اشباع نظری رسید. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون و از نوع شبکه مضمون به واسطه فرایند رمزگذاری نظری در جهت دست یابی به مضمون های پایه ای، سازمان یافته و فراگیر استفاده کرده ایم. یافته های پژوهش نشان داد که مدل مطلوب راهکارهای مقابله ای با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران از 9 مضمون فراگیر شامل: 1. ترویج خوانش رحمانی و اخلاقی اسلام میانه، 2. تلاش در جهت همگرایی فرهنگی، 3. استفاده از ظرفیت های علمی و دانشگاهی، 4. توجه به توسعه اقتصادی، 5. تقویت امنیت پایدار، 6. تقویت گفتمان وحدت اسلامی و همگرایی در مقابله با تندروی، 7. توجه به توسعه سیاسی، 8. توجه به توسعه اجتماعی در آسیای مرکزی، 9. توجه به توسعه پایدار در ایران و نیز 20 مضمون سازمان یافته و 120 مضمون پایه ای تشکیل شده است. برای اعتبارسنجی مضمون ها و مدل برساخته شده راهکارهای مقابله ای با تهدیدهای امنیتی اسلام گرایی تندرو در آسیای مرکزی با تأکید بر نقش ایران از روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و نیز روش تشخیص و برای پایایی سنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است.
ارزیابی علل رشد و گسترش افراط گرایی مذهبی در آسیای مرکزی (2019-2009)
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
137-159
حوزه های تخصصی:
پس از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی مدل توسعه کمونیستی و روی کارآمدن رژیم های ریاست جمهوری اقتدارگرا در جوامع آسیای مرکزی، مجموعه ای از عوامل داخلی و خارجی، موجبات اختلال در روند برقراری نهادهای دموکراتیک و توسعه دموکراسی در این جوامع را فراهم کردند. متعاقب آن، پدیده افراط گرایی مذهبی در پنج جمهوری تازه استقلال یافته، به یک نگرانی برای دولتهای منطقه تبدیل شد. از سوی دیگر با بروز انقلاب های عربی و پیامدهای آن در خاورمیانه، وجوه برخی تشابه ها میان جوامع عربی و جوامع آسیای مرکزی، زمینه الهام گیری این مناطق از انقلاب های مذکور را بوجود آورد. در این چارچوب، مقاله حاضر تلاش کرده است تا با بهره گیری از نظریه مشارکت جک اسنایدر، به مطالعه بازخیزش دین به عنوان پدیده ناشی از توسعه سیاسی معاصر که ویژگی عمده آن افزایش تقاضا برای مشارکت سیاسی توده هاست پرداخته و تأثیر آن بر رشد افراط گرایی دینی جوامع آسیای مرکزی را بررسی کند. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است و از منابع معتبر کتابخانه ای و اینترنتی به شیوه جمع آوری اسناد بهره گرفته است .
تأثیر سازمان همکاری شانگهای بر امنیت آسیای مرکزی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
150-180
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال تأثیر سازمان همکاری شانگهای بر امنیت آسیای مرکزی است. سازمان شانگهای در 26 آوریل سال 1996 برای حل وفصل مسائل امنیتی و مرزی میان چین و روسیه و کشورهای آسیای مرکزی (غیر از ازبکستان و ترکمنستان) ایجاد شد. با پیوستن ازبکستان در 2001 به این مجمع، سطح سازمان ارتقا یافت و در سال های بعد با عضویت اعضای جدید حوزه جغرافیایی خود را گسترش داده است. هرچند درروند تحولات مربوط به این همکاری امنیتی منطقه ای، تغییرات مهمی شکل گرفته و مسائل اقتصادی مطرح شده، ولی اساساً این سازمان به مباحث و مشکلات امنیتی-نظامی توجه داشته است. سؤال اصلی مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای گردآوری شده این است که سازمان همکاری شانگهای چه نقشی در تأمین امنیت آسیای مرکزی ایفا می کند؟ مقاله با بررسی تأثیر سازمان همکاری شانگهای بر آسیای مرکزی در مباحثی از قبیل مبارزه با تروریسم، مقابله با جدایی طلبی و افراط گرایی، مبارزه با تجارت مواد مخدر و اسلحه و جنایات سازمان یافته و همچنین ناامنی و بی ثباتی های داخلی و به ویژه وقوع انقلاب های رنگی در کشورها و نفوذ و یک جانبه گرایی آمریکا را مورد واکاوی قرار خواهد داد.
اندیشه ها و واکنش های احمد مخدوم دانش در تقابل با سنت های سیاسی، مذهبی و علمی بخارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸
10 - 32
حوزه های تخصصی:
متجددان و روشنگران امارت بخارا در واکنش به وا پس ماندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این امارت و سپس به دنبال تسلط روسیه تزاری بر منطقه آسیای مرکزی که منجر به آشنایی با مظاهر تجدد و فرهنگ روسی و اروپایی شد، خواستار اصلاحاتی در زمینه های گوناگون از جمله ادبیات و نظام آموزش و پرورش شدند. این تفکر به شکل گیری حرکتی با عنوان «نهضت معارف پروری» به رهبری احمد مخدوم دانش (1243 – 1314 ه .ق./ 1828 – 1897 م.) انجامید. احمد دانش عامل عقب ماندگی جامعه خویش را دو نیروی حاکم در بخارا؛ اربابان عرصه سیاست و مذهب دانست و خواستار اصلاحات سیاسی، آموزشی، ادبی و فرهنگی در جامعه سنتی بخارا شد. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا با نگاهی به فعالیت های احمد دانش به این سؤال پاسخ دهد، دانش با هدف اصلاحات بخارا چه اقداماتی انجام داد و این اقدامات چه دستاوردها و واکنش هایی را در پی داشت؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که او با انتقاد از استبداد حاکمان و جهل و عقب ماندگی روحانیون محافظه کار و سعی درهمه فهم شدن و به تعبیری مردمی شدن آثار ادبی و نوشتاری و برگشت به سنت های اصیل ملی و تاریخی در امور فرهنگی، در صدد اصلاح جامعه برآمد و خواستار تغییر نگاه به نقش حکومت، مردم و دین در جامعه بخارا شد؛ در واکنش به فعالیت های احمد دانش، علمای محافطه کار بخارا او به کفر و بدعت گذاری متهم کردند.
سیاست های اقتصادی ترکیه در جمهوری های آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و ایجاد خلا قدرت در جمهوری های نواستقلال یافته آسیای مرکزی این منطقه مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گرفت که در این میان نقش ترکیه به دلیل پیوندهای تاریخی و فرهنگی با این منطقه دارای اهمیت خاصی است. در این پژوهش تلاش شده است ضمن نگاهی اجمالی به وضعیت اقتصادی ترکیه و جمهوری های آسیای مرکزی، فعالیت های اقتصادی ترکیه در این جمهوری ها مورد بررسی قرار گیرد.
ملاحظات ژئوپلیتیکی سیاست های انرژی چین در منطقه سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهارم بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۰
33 - 64
حوزه های تخصصی:
پس از آنکه چین سیاست انجام اصلاحات در ساختارهای اقتصادی خود را از پایان دهه ی 1360 در پیش گرفت، اقتصاد این کشور با شتاب چشمگیری گسترش یافت و بر میزان مصرف انرژی در بخش های گوناگون اقتصادی افزوده شد. با رشد نیاز چین به انرژی، مساله ی ی امنیت دسترسی به این کالا، به یکی از موضوعات مهم در سیاست خارجی این کشور و در روابط این کشور با مناطق پیرامونی، تبدیل شد. اما گسترش حضور چین در سطح منطقه ای، تنها به خاطر وابستگی این کشور به انجام واردات انرژی و تلاش برای ایمن سازی راه های دستیابی به آن نیست؛ بلکه، این امر را باید در چارچوبی کلان تر و با در نظر گرفتن اهداف اقتصادی و برنامه های سیاسی این کشور در نظر گرفت. در واقع، افزایش پیوندهای میان چین و کشورهای رو به توسعه و گسترش حضور منطقه ای این کشور را باید در چارچوب افزایش نفوذ و جایگاه سیاسی این کشور در سطح بین المللی دید و نباید آن را تنها به تلاش این کشور برای دسترسی به منابع انرژی فروکاست. در مجموع، اینطور به نظر می رسد که اگرچه مساله ی تامین امنیت انرژی نقش مهمی در شکل دهی به رفتار منطقه ای و جهانی چین بازی می کند، اما نتوانسته است سیاست خارجی این کشور را به طور کامل پیرو این دست ملاحظات نماید. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا نشان داده شود در حالی که انرژی عامل مهمی در سیاست خارجی چین در روابط این کشور با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای است، اما این طور به نظر می رسد که انرژی بیشتر نقش ابزاری کاربردی برای پیشبرد منافع ژئوپلیتیکی چین در این منطقه را بازی می کند و برای درک ماهیت سیاست های انرژی چین، باید در چارچوبی کلان تر به بررسی اولویت های چندگانه سیاست های امنیتی و رقابتی چین با دیگر کشورها در منطقه ی سازمان همکاری شانگهای پرداخته شود.
امنیت انرژی و روابط اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۹
137 - 161
حوزه های تخصصی:
موقعیت ژئواکونومیک و میزان ذخائر و تولید نفت و گاز منطقه آسیای مرکزی در دو دهه گذشته باعث اهمیت روزافزون این منطقه در معادلات بین المللی شده است. به علاوه، وقوع حوادث 11 سپتامبر و همسایگی کشورهای آسیای مرکزی با کانون بحران های جهانی نظیر تروریسم، کشت و قاچاق مواد مخدر و بنیادگرائی، اهمیت ژئوپلتیکی این منطقه را دوچندان و زمینه حضور قدرت های بزرگ را در این منطقه فراهم آورده است. مناقشات روسیه و اوکراین در سال 2008 و 2014 و قطع شدن گاز کشورهای اروپایی، نیز مزید بر علت شده و اتحادیه اروپایی را ترغیب به جستجوی منابع جدید انرژی نمود و به سمت گسترش ارتباطات با کشورهای آسیای مرکزی سوق داد. دامنه این روابط به خصوص بعد از معاهده لیسبون که تلاشی بود برای انسجام و کارآمدی اتحادیه اروپایی در نظام بین الملل، گسترده تر و عمیق تر شد. این معاهده نتایج قابل ملاحظه ای در گسترش ارزشهای اروپایی و توسعه روابط خارجی اتحادیه اروپا با کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشورهای نفت خیز آسیای مرکزی داشته است. مقاله حاضر به بررسی علل و زمینه ها و همچنین نقش متغیر انرژی در همکاری اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای مرکزی در دو دهه گذشته می- پردازد.
تبیین و تحلیل اختلافات هیدروپلیتیک در منطقه آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۲
91 - 124
حوزه های تخصصی:
مرزهای بسیاری از کشورهای جهان را آبراه ها و رودها تشکیل می دهند. برخلاف مرزهای خشکی، مرزهای آبی و به ویژه مرزهای رودخانه ای، به دلیل قابلیت ها و تنگناهای خاص خود، بیشتر زمینه تنش و بحران آفرینی دارند. از همین روست که بسیاری از صاحبنظران، قرن حاضر را به دلیل چشم انداز تاریک آن در زمینه بروز درگیری و جنگ ها بر سر منابع آبی مشترک، سده هیدروپلیتیک نامیده اند. تغییرات اقلیمی و بروز دوره های طولانی خشکسالی، ایجاد طرح های توسعه؛ به ویژه در بخش های کشاورزی و صنعت در مناطق مرزی، رشد جمعیت شهری و ... مهم ترین عواملی هستند که در ایجاد و تشدید درگیری ها بر سر رودهای مشترک مرزی نقش دارند. در منطقه آسیای مرکزی، دو رود اصلی آمودریا و سیر دریا همراه با شعبات خود جریان دارند که مسائل و چالش های آنها، پنج کشور این منطقه را درگیر خود ساخته است. درواقع، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همانند برخی دیگر از حوزه ها، کشورهای منطقه میراث دار مدیریت نامنسجم و نادرست منابع مشترک آبی توسط اتحاد جماهیر شوروی شدند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی اختلافات هیدروپلیتیک کشورهای حوزه رودهای آمودریا و سیردریا می پردازد و می کوشد مهم ترین زمینه ها و دلایل بروز و تشدید اختلافات کشورهای منطقه بر سر رودهای مشترک مرزی را مطالعه و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد، منافع متفاوت کشورهای بالادست و پایین دست، عدم مدیریت صحیح، سدسازی های گسترده، تغییرات آب و هوایی، دخالت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای و ...، مهم ترین دلائل بروز اختلاف بر سر منابع آب مشترک مرزی هستند.
امنیت انرژی چین در راستای طرح «یک کمربند- یک جاده»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۳
51 - 75
حوزه های تخصصی:
طرح «یک کمربند-یک جاده» که در سپتامبر سال 2013 توسط «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین مطرح شد، از دوبخش کمربند اقتصادی «جاده ابریشم جدید و جاده ابریشم دریایی» تشکیل شده است. چین با این طرح، اهداف بزرگی را در زمینه رشد اقتصادی، به خصوص امنیت انرژی، گسترش حوزه نفوذ و تأثیرگذاری در مناطق مختلف، دسترسی به بازارهای جهانی و نیز ایجاد راه های ارتباطی و حمل ونقل مقرون به صرفه تر دنبال می کند. این ایده به دنبال تسهیل و تأمین انتقال انرژی، کالا و نزدیک گردانیدن نقاط مختلف کره خاکی به سوی کشور چین است. طرح یادشده شامل دو مسیر است: یک مسیر از سمت سواحل چین و از طریق دریای چین جنوبی و اقیانوس هند به اروپا و دیگری از سواحل چین به اقیانوس آرام جنوبی. پرسش اصلی مقاله حاضر، این است که «با در نظرگرفتن فرصت ها و چالش های مختلف در اجرای طرح "یک کمربند- یک جاده" این مهم چگونه برای امنیت انرژی جمهوری خلق چین سودمند خواهد بود؟» فرضیه پژوهش حاضر بر این مبناست که چین درنظر دارد با اجرایی شدن این طرح و با برقراری روابط حسنه؛ به ویژه با کشورهای دارنده انرژی، ایجاد مسیرهای مختلف خشکی و دریایی و متنوع سازی مبادی واردات انرژی، به تأمین، تسهیل و افزایش امنیت انتقال انرژی در جهت تأمین منافع و منابع مورد نیاز آینده خود بپردازد. برای بررسی این مسأله که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی انجام می شود، ابتدا به بررسی وضعیت انرژی چین و سپس ایده جاده ابریشم جدید، بررسی مسیرهای مختلف آن در انتقال و تأمین انرژی، کشورها و مناطق تأثیرگذار در باب انتقال و امنیت خطوط در این طرح و همچنین، به توضیح چگونگی تأمین امنیت انرژی چین از این طریق پرداخته خواهد شد. در پایان، به این نتیجه می رسیم که چین در تلاش است تا با ایجاد مسیرهای مختلف خشکی و نیز مسیرهای مختلف دریایی و همچنین، واردات انرژی از مناطق گوناگون، از خطرهای احتمالی در مسیر انتقال یا در تامین انرژی خود در آینده دوری کند.
زمینه های پیدایش و رشد افراطی گری در آسیای مرکزی: مطالعه موردی داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۴
151 - 175
حوزه های تخصصی:
یکی از جریان های تکفیری که طی سال های اخیر موجبات خشونت و افراطی گری را در منطقه غرب آسیا فراهم آورده، جریانی موسوم به «داعش» است. این جریان بنا به دلایلی نظیر فقدان دموکراسی و حقوق شهروندی، تحجر و واپس گرایی بروز یافت و با حمایت های مالی- لجستیکی برخی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای توانست قریب به نیم دهه به حیات خود تداوم بخشد و چالشی اساسی را فراروی دولت های این منطقه قرار دهد. داعش همچنین با توجه به ماهیت، اهداف و دورنمایی که برای خود متصور است، تهدیدی بالقوه برای کشورهای آسیای مرکزی است. این پژوهش با کاربست نظریه «مواجهه با مدرنیته» و نیز نظریه «دولت ورشکسته» درصدد بررسی موارد امکان و امتناع حضور داعش در آسیای مرکزی است. نویسندگان مقاله برآنند که به دلیل تأثیرپذیری بخشی از جریان اسلام گرایی در آسیای مرکزی از اندیشه های افراطی موجود در غرب آسیا و تضادی که این نوع اندیشه با انگاره های مدرنیته دارد، زمینه برای حضور داعش در آسیای مرکزی فراهم است؛ به ویژه پس از آنکه داعش از سوریه و عراق رخت بربسته و در جستجوی فضایی جدید برای ادامه حیات خود است. با این حال، وجود دولت های اقتدارگرا و نسبتاً باثبات در آسیای مرکزی، حضور داعش را در این منطقه با محدودیت هایی روبه رو ساخته است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها کتابخانه ای و استفاده از داده های اینترنتی است.
درک تهدید و آثار آن بر رویکرد محیط شناسی اندیشکده های روسیه؛ با تأکید بر محیط آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طرح ریزی دکترین های امنیتی، همواره برای مؤلفه تهدید نقش ویژه ای در نظر گرفته می شود. اگر تهدید را معادل ترکیبی از احتمال یک رویداد و پیامدهای منفی آن بدانیم، گزاره تهدید در الگوی ذهنی تحلیل گران روسی به مجموعه وضعیت هایی گفته می شود که به نحوی منافع، ارزش ها و اولویت های ملی کوتاه مدت و بلندمدت کشور روسیه را به خطر انداخته، به آنها آسیب زده و یا نابودی آنها را نشانه رفته است. این نوشتار با اولویت دادن به تحولات امنیتی و توجه به تهدیدهای محوری در این محیط، سؤال اصلی خود را این گونه مطرح می کند که اندیشکده های دولتی و غیردولتی روسیه چه تعریف، دیدگاه، ابعاد و مؤلفه هایی پیرامون دو مفهوم تهدید و محیط در آسیای مرکزی و قفقاز دارند؟ فرضیه اصلی مقاله عبارت است از آن که اندیشکده های دولتی و غیردولتی در روسیه بر پایه تجربیات تاریخی، جغرافیای ملی، هویت طبیعی و فرهنگی، منافع و اولویت های مادی خود به تعریف و بسط مفاهیم تهدید و محیط در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز پرداخته اند این مقاله در چارچوب نظریه سازه انگاری به تبیین ادراکات روسی از تهدید و تأثیر آن بر مفهوم محیط به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز می پردازد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است.
تأثیرپذیری ژئوپلیتیکی منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از رقابت ناتو و سازمان همکاری شانگهای در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۶
103 - 136
حوزه های تخصصی:
منافع ملی به عنوان مؤلفه اصلی تصمیم گیری در عرصه سیاست خارجی و داخلی برای هر کشوری مطرح است. منطقه آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطقی که مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قرار دارد، درحال حاضر، عرصه رقابت های سازمان همکاری شانگهای با محوریت چین و روسیه و همچنین حضور و گرایش ناتو با محوریت آمریکا برای رقابت با روسیه و چین قرار دارد. ایران در پیرامون خود، مناطق ژئوپلیتیکی چندی را دارد، نمیتواند بدون توجه به این مناطق و عضویت نداشتن در سازمان های منطقه ای وابسته به این مناطق، در استراتژی های منطقه ای و بین المللی خود موفق باشد. پژوهش حاضر با روش کیفی و ماهیت رویکرد روش توصیفی- تحلیلی و همچنین با روش پیمایشی (مصاحبه) با 10 نفر از کارشناسان حوزه امنیتی و آسیای مرکزی که به واسطه روش نمونه گیری هدفمند و دردسترس که به طورتخمینی انتخاب شده اند، گردآوری و به اشباع نظری رسیده است. هدف این مقاله، بررسی تأثیرپذیری ژئوپلیتیکی منافع ملی ایران از رقابت ناتو و سازمان همکاری شانگهای در آسیای مرکزی است. پرسش اصلی این است که تضاد ژئوپلیتیکی و رقابت شانگهای و ناتو در آسیای مرکزی، منافع ملی ایران را در چه ابعادی تحت تأثیر خود قرار می دهد؟ براین اساس، یافته های پژوهش نشان دادند که : از آنجا که آسیای مرکزی دارای پیوستگی ژئوپلیتیکی با ایران است؛ لذا رقابت ناتو و شانگهای منافع ملی ایران را متأثر کرده است، که در این صورت ایران را ملزم به اتخاذ یک راهبرد مناسب درقالب بازنگری و بازتعریف محیط امنیتی درراستای حفاظت از منافع ملی خود کرده است.
کمربند زمینی راه ابریشم نوین و ژئوپلیتیک آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با برآمدن چین در دهه نود و ثبات در رشد اقتصادی چشمگیر در هزاره نوین راه ابریشم نوین٬ به مثابه مهم ترین ابتکار بین المللی٬ در کانون ژئوپولیتیک آسیا قرار گرفته است. "راه ابریشم نوین" یا "یک جاده٬ یک کمربند" بلندپروازانه ترین کلان پروژه در زمانه کنونی به شمار می آید که نمود و نماد اعمال قدرت چین در ورای مرزهای خود است. در این میان٬ آسیای مرکزی در نگاه چین، نقطه ثقل راه ابریشم نوین است که مسیرهای آن را به سوی ایران و آسیای باختری٬ آسیای جنوبی و جنوب روسیه کنترل می کند. از سوی دیگر٬ أفغانستان و سین کیانگ نیز جایگاه های مهمی در شکل گیری روند مسیرهای زمینی راه ابریشم نوین دارند. از این نقطه نظر٬ نوشته پیشِ رو به تبیین پرسش اساسی خود درباره کنشگران و روندهای تاثیرگذار کمربند زمینی راه ابریشم نوین بر ژئوپولیتیک آسیای مرکزی می پردازد. نوشته با ذکر جزییات کنشگری ویژه دولت های آسیای مرکزی و خط مشی های آن ها را بیان می کند. همچنین٬ دامنه و گستره سرمایه گذاری ها و سیاست های پکن در این منطقه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی تحلیلی عوامل همگراساز (قوت ها و فرصت ها) در شکل گیری منطقه گرایی ایران و اسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و آسیای مرکزی در مسیرهمگرایی دوره روابط متقابل دارای قوت ها و فرصت هایی هستند که برخی از آنها ریشه در محیط داخلی و برخی دیگر ریشه در محیط بیرونی منطقه و جهان دارد و برای رسیدن به همگرایی باید براساس راهبردهای پنج گانه به آن دست پیدا کرد. در این مقاله، به عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با تأکید بر عوامل مختلفی چون اشتراکات فرهنگی و تاریخی، مزیت های متقابل موقعیت جغرافیایی ایران و کشورهای آسیای مرکزی، ژِئواکونومی انرژی، بازار مصرف کالا، سرمایه گزاری به عنوان قوت هادر این منطقه واحد مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین در بخش مربوط به عوامل بیرونی (خارجی) عضویت ایران در سازمان منطقه ای، همکاری روسیه، چین و ایران در جلوگیری از هژمونی غرب در آسیای مرکزی از طریق ایران، به عنوان فرصت های موجود مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. در این راستا این سوال اصلی قابل طرح است براساس ساختار ژئوپلتیکی موجود عوامل داخلی (قوت ها) و عوامل خارجی و فرصت ها چگونه می تواند به منطقه گرایی پایدار بین ایران و آسیای مرکزی منجر گردد. در پاسخ به این سوال این فرضیه مطرح می شود چنین به نظر می ر سد که براساس ساختار ژئوپلتیکی موجود ارائه الگوی مبتنی بر واقعیات و منافع ژئوپلتیکی همگراساز (قوت ها و فرصت ها) می تواند به منطقه گرایی پایدار بین ایران و آسیای مرکزی در راستای منافع مشترک منجر گردد.
اصول حاکم بر سیاست خارجی روسیه در آسیای مرکزی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم آذر ۱۴۰۰ شماره ۲۹
56 - 43
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی از مهم ترین مناطق در سیاست خارجی روسیه است. وجود منابع عظیم انرژی در آسیای مرکزی سبب شده تا روسیه در این منطقه حضور فعال داشته باشد. برای این منظور روسیه روابط سیاسی و اقتصادی خود با کشورهای آسیای مرکزی را افزایش داده است تا همچنان قدرت برتر در منطقه خارج نزدیک باشد. با توجه به جایگاه ژئوپولیتیکی وژئواستراتژیک آسیای مرکزی، سیاست خارجی روسیه در این منطقه عمدتاً معطوف به گسترش نفوذ سیاسی، اقتصادی، امنیتی و جلوگیری از حضور رقبا بوده است. روسیه در سال های اخیر سیاست خارجی فعال تری را در مناطق پیرامونی خود به نمایش گذاشته است و با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهور این کشور از تحرک بیشتری برخوردار شده است. آسیای مرکزی از مهمترین مناطق پیرامونی روسیه است که سیاست های منطقه ای این کشور در قبال آن، تابع ملاحظات امنیتی و استراتژیک می باشد. مهمترین چالش های روسیه در آسیای مرکزی گسترش فعالیت گروه های تروریستی و افراط گرای مذهبی، گسترش ناتو به شرق، یک جانبه گرایی آمریکا و ترانزیت مواد مخدر می باشد که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.