مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
آسیای مرکزی
منطقه آسیای مرکزی را باید از نظر ژئوپلتیک یک خرده نظام بین المللی محسوب نمود و آن را به صورت یک کلیت واحد در نظر گرفت. هر چه زمان بیشتر می گذرد یکپارچگی هویت آسیای مرکزی و پیوستگی تحولات آن با همدیگر بیشتر روشن می گردد. رویکرد منطقه ای و کسب هویت یکپارچه از الزامات موفقیت سیاست های هر یک از کشورهای منطقه برای پیشرفت و توسعه محسوب می شود، چرا که ماهیت بسیاری از تحولات موجود در هر یک از این کشورها ماهیت فراملی داشته و سطح منطقه را پوشش می دهد. در این مقاله تلاش شد تا با در نظر گرفتن یک ایدئولوژی سیاسی- اسلامی به این سوال پاسخ داده شود که هویت وساختار سیاسی آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان چیست؟ روش پژوهش تحلیلی- تبیینی بوده و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و نظری، به شناسایی و تحلیل منطقی اجزاء مساله خواهد پرداخت. در نهایت چنین نتیجه گیری شد که در تحلیل وضعیت سیاسی جمهوری های آسیای مرکزی آنچه بیش از همه باید به آن توجه نمود، پرهیز کردن از یکسان انگاری سیر تحولات در این کشورها و تحلیل بر اساس یک الگوی ثابت است. مولفه های تاثیرگذار بر هویت وساختار سیاسی آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان تمامی عوامل و جریان های داخلی اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی، جغرافیایی را شامل شده است. سیاست خارجی تاجیکستان در خلاء شکل نخواهد گرفت، بلکه معلول بستر، بافت و شرایط فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و اقتصادی خاص این کشور است.
سیاست اوراسیایی ترکیه: منافع و دستاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به سیاست های ترکیه در حوزه اوراسیا در طول دوره زمانی پس از جنگ سرد متمرکز است. پرسش اصلی این مقاله به دستاوردها و نتایج سیاست ترکیه در این حوزه و چگونگی تحقق آن مربوط است و این ایده را بسط می دهد که دولت ترکیه در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی از شرائط مساعدی برخوردار بوده و از این رو، کوشیده است تا از این مولفه ها و موقعیت ها بهره لازم را ببرد. آنکارا در سطح داخلی با وجود دو نگرش متفاوت سکولار قومی و مذهبی در سیاست خارجی، اما نقطه مشترک هر دو آنها منافع ملی و اولویت بخشی به اقتصاد و تقویت بخش خصوصی بوده و لذا در تعامل با کشورهای منطقه نیز با دست برتری برخورد کرده اند. در سطح منطقه ای با وجود اختلاف با ارمنستان و کدورتهایی که با ازبکستان پیش آمده اما در مجموع نگاه دولتمردان کشورها این حوزه به آنکارا بسیار مساعد بوده است. در سطح بین المللی نیز شرائط چندان به زیان دولت ترکیه و اقداماتش در آسیای مرکزی و قفقاز نبوده است و از این رو، با ظرفیت بیشتری نسبت به ایران در این عرصه حضور یافته است.برای بررسی این ایده کوشش خواهد شد تا با بحث در باره مبانی نظری و منافع و اهداف آن در منطقه، فرصت ها و مشکلات آن را مطرح نموده و در پایان نیز دستاوردهای آن را در این قلمرو منطقه ای تحلیل نماییم.
نقش امنیت ساز سازمان همکاری شانگهای در پیرامون افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
61 - 84
دستیابی به امنیت و ثبات، از اهمیت راهبردی ویژه ای در جهان امروز، به ویژه برای قدرت های اقتصادی نو پدید و رو به رشد برخوردار است. در این سال ها، اوراسیا، منطقه ای که بر قلب استراتژیک جهان تکیه زده، در حال تجربه کردن رویدادهای نوینی است که می تواند پایه های ثبات کشورهای منطقه را به لرزه در آورند و دستیابی به امنیت را با دشواری همراه سازد. از این رو، برخی ملاحظات امنیتی در میان کشورهای این منطقه در حال افزایش است. با در نظر گرفتن این واقعیت ها، سازمان همکاری شانگهای به عنوان توانمندترین سازوکار برپاداری همکاری منطقه ای در اوراسیای مرکزی، در تلاش است تا نقشی مهم در شکل دادن به یک چارچوب همکاری جمعی در این منطقه بازی کند. در این نوشتار ابزارهای سازمان همکاری شانگهای برای ایجاد امنیت منطقه ای، به ویژه در افغانستان و حوزه پیرامون آن، به عنوان یکی از مهم ترین موضوع های امنیتی در منطقه شانگهای بررسی می شوند. نویسندگان تلاش کرده اند نشان دهند سازمان شانگهای با گستره ای مهم خود، چگونه می تواند به حل دشواری ها و موانع پیش روی امنیت منطقه ای کمک کند؟ چه فرصت هایی را برای گسترش همکاری های منطقه ای می تواند پدید آورد؟ چگونه نقش آفرینی آن در افغانستان، می تواند به گسترش همکاری های سیاسی در دو سطح منطقه ای و بین المللی یاری رساند.
منافع آمریکا در آسیای مرکزی و تهدیدات سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۴)
65 - 86
روابط با سایر کشورها و سازمان ها و جذب اعضای جدید در پی دستیابی به اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود است. افزایش قدرت سازمان همکاری شانگهای سبب جلب توجه فزاینده واشنگتن شده است. در این پژوهش به بررسی تاثیرگذاری سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک نهاد منطقه ای نوظهور در برابر یک جانبه گرایی و دستیابی آمریکا به اهداف خود خواهیم پرداخت. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش چنین است: تا چه حد سازمان شانگهای در حال حاضر به عنوان چالش و تهدیدی برای یک جانبه گرایی و منافع آمریکا در منطقه باید مورد توجه قرار گیرد؟ در این مقاله به بررسی این سازمان منطقه ای رو به رشد به عنوان رقیب آمریکا و مقابله با یک جانبهگرایی و تهدید منافع این کشور در آسیای مرکزی پرداخته شده است.
مساله آب و روابط کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۵)
7 - 34
موضوع آب در آسیای مرکزی که سیاست های توسعه اقتصادی شوروی سابق آن را برجسته تر کرده است، در کنار دیگر چالش های میان کشورهای آسیای مرکزی مطرح است. ناتوانی کشورهای آسیای مرکزی در حل این مشکل، زمینه را برای دخالت کشورهای دیگرفراهم کرده است. وابستگی پنج جمهوری به منبعی واحد در توسعه اقتصادی، حل مسئله را دشوارتر کرده است. مساله، مرز آبی و کنترل بر آن نیست که با قراردادی دو جانبه بر طرف شود، بلکه وابستگی به منبعی است که مدیریت یک کشور بر آن و استفاده یک جانبه، برای دیگر کشورها ناامنی پدید می آورد. در این ناحیه تنش های آبی بیشتر در مورد منابع آبی رودخانه ای است. با این وضعیت عامل آب چه تاثیری بر روابط کشورهای آسیای مرکزی دارد؟ این مقاله با استفاده از روش تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نشان داده است که منابع آبی و رقابت کشورهای آسیای مرکزی برای دسترسی و بهره برداری بیشتر سبب تنش در روابط این کشورها شده است.
ارائه مدل تصمیم گیری چندشاخصه فازی برای مقایسه قدرت نرم کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
34 - 7
مقایسه و جایگاه قدرت نرم کشورها در نظام ژئوپلیتیک جهانی، دغدغه ا ی برای دانشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی، نظیر جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و علوم سیاسی، در عصر حاضر تبدیل شده است. با این همه، به دلیل کیفی بودن و غیر قابل اندازه گیری بودن مولفه های قدرت نرم ادبیات موثر و مسلطی در زمینه اندازه گیری قدرت نرم کشورها فراهم نیامده است؛ هم چنان که الگوهای تطبیقی و مقایسه ای قابل توجهی نیز در این حوزه ارایه نگردیده است. هدف از انجام این پژوهش، سنجش و مقایسه قدرت نرم کشورها می باشد. سوال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه «میزان و جایگاه قدرت نرم کشورهای جنوب غرب آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه چگونه می باشد؟» در پی پاسخگویی به سوال اصلی، در این تحقیق برای نخستین بار، مدل تصمیم گیری چندشاخصه جبرانی فازی جهت سنجش و مقایسه قدرت نرم کشورها، ارائه گردیده است. به این منظور روش Fuzzy Topsis، به کار گرفته شد. نتیجه نهایی این تحقیق نشان می دهد که توان قدرت نرم در کشورهای جنوب غرب آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز به این ترتیب است: ترکیه، عربستان، فلسطین اشغالی، قزاقستان، ایران، عمان، قطر، گرجستان، آذربایجان و امارات، کویت، بحرین، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان، پاکستان، ازبکستان، ارمنستان، لبنان، اردن، سوریه، عراق و، در نهایت، افغانستان و یمن.
ایران وآسیای مرکزی روندهای منطقه ای و چشم انداز آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
41 - 63
این مقاله به بررسی پیامدهای روندهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ارتباطاتی و همگرایی منطقه ای در آسیای مرکزی برای منافع جمهوری اسلامی ایران متمرکز است. پس از فروپاشی شوروی و استقلال دولت های قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان، آسیای مرکزی به عنوان یک زیرسیستم فرعی در عرصه بین المللی در حال تکامل بوده است، این منطقه به طور فزاینده ای به عرصه ای برای کشمکش و نیز همکاری قدرت های مطرح پیرامونی و نیز ایالات متحده به مثابه یک قدرت فرامنطقه ای تیدیل شده است، بر این اساس حضور قدرت های پیرامونی به عواملی اثرگذار بر پویش ها و روندهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ارتباطاتی این حوزه تبدیل گریده است، و همانگونه که منافع این بازیگران بر روندهای منطقه ای آسیای مرکزی تاثیر می گذارد این روندها نیز بر منافع بازیگران ذی نفع اثرگذار هستند، در این راستا از بدو فروپاشی شوروی تحولات برجسته آسیای مرکزی بر منافع جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت مطرح پیرامونی تاثیرگذاشته اما آنگونه که یافته های این مقاله نشان می دهد سیاست ایران به طور کلی در این حوزه فاقد خلاقیت هایی بوده است که برای اغتنام فرصت ها و بهره بری بیشتر در جهت افزایش ثروت، نفوذ و قدرت ملی کشور در این منطقه ضرورت دارد.
تبیین و طبقه بندی اختلافات مرزی در منطقه ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
133 - 172
یکی از مباحث مهم در مورد مرزهای بین المللی، اختلافات مرزی است که در بیشتر مناطق جهان به اشکال مختلف قابل مشاهده است و تاثیر زیادی برنوع و سطح روابط کشورها نیز دارد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که به تشکیل 5 جمهوری مستقل انجامید مسائلی را در ارتباط با امنیت ملی کشورها و چالش های مرزی پیش روی جوامع استقلال یافته قرار داد. سوالی که مطرح می شود این است که چه عواملی باعث شده اند برخی اختلافات مرزی در منطقه ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی به وجود آید؟ مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در منطقه آسیای مرکزی به انجام رسیده است. ضمن استخراج عوامل موثر بر اهمیت اختلافات مرزی در مرزهای آسیای مرکزی با استفاده از تکنیک مدلسازی ساو وزن این شاخص ها را بدست آورده و آنها را سطح بندی نمودیم. نتایج تحقیق حاضر که برگرفته از داده های کتابخانه ای و میدانی است نشان دهنده آن است که 16 عامل بر اختلافات مرزی منطقه تاثیرگذار است. در میان این 16 عامل مسائل مرزی، اختلافات ارضی و منابع مشترک مرزی بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است و عوامل سن مرز، تکامل مرز، موقعیت برجسته ژئواستراتژیکی، عملکرد مرزها و ... کمترین وزن را به خود اختصاص داده است. براین اساس، برای اینکه بتوان اختلافات مرزی و چالش های ناشی از آن را در طول مرزهای آسیای مرکزی بین همسایگان تا حد امکان کاهش داد و مرزها را جهت دستیابی به امنیت ملی و منافع ملی خوب کنترل و مدیریت کرد، باید عوامل موثر بر اختلافات مرزی به همراه سطح بندی آنها به صورت کامل در نظر گرفته شود.
شناسایی و تحلیل کنشگران موثر بر تحولات آینده منطقه آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
207 - 246
منطقه آسیای مرکزی به واسطه اشتراکات مذهبی، قومی، فرهنگی، تاریخی و تمدنی با ایران، از اهمیت زیادی برای ج. ا. ایران برخوردار است. مقاله پیش رو به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که «کنشگران موثر بر تحولات آینده منطقه آسیای مرکزی کدامند و نوع رابطه آنان با ج. ا. ایران چگونه است؟» رویکرد تحقیق حاضر «آمیخته» بوده و بر مبنای هدف، یک تحقیق «کاربردی- توسعه ای» محسوب می شود. جامعه آماری؛ شامل 32 نفر از خبرگان منطقه بوده که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز جهت تدوین ادبیات تحقیق از «مطالعات کتابخانه ای» با استفاده از ابزار«فیش برداری» و در خصوص جمع آوری داده های واقعی نیز از «مطالعات میدانی» با استفاده از ابزارهای «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و «پرسشنامه بسته» استفاده شده است. پرسش های مصاحبه و پرسشنامه از دو جنبه روایی ظاهری و محتوا توسط صاحب نظران تأیید شده و با استفاده از نرم افزار Spss نیز ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) 906/0 محاسبه شده است که بیانگر پایایی بالای پرسشنامه است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های کمی جمع آوری شده از «آماره ها یا پارامترهای توصیفی» و همچنین به منظور رتبه بندی اهمیت گزاره های پرسشنامه از «روش آنتروپی شانون» استفاده شده است. بدین ترتیب؛ کلیه کنشگران تاثیرگذار در سه گروه؛ کنشگران محلی (اقوام، مذاهب، جنبش ها و سایر کنشگران محلی)، منطقه ای و بین المللی با ذکر نوع رابطه هر یک با ج. ا. ایران و همچنین میزان تاثیرگذاری در آینده تحولات منطقه شناسایی و رتبه بندی شده و در پایان؛ راهکارهایی به منظور فراهم آوردن زمینه های گسترش حضور و نفوذ ج. ا. ایران در این منطقه پیشنهاد شده است.
چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
با فروپاشی اتحاد شوروی، آسیای مرکزی به عنوان پاره ای مهم از این نظام سیاسی، در معرض تغییر و تحولات جدی قرار گرفت. اقتصادهای ورشکسته، تداوم الگوها و سنت های فرسوده، کنش سیاسی و بنیان های هویتی ازهم گسیخته، جمهوری های آسیای مرکزی را در همان ابتدای دهه 1990 دچار آشفتگی ساخت. جمع بندی نخبگان سیاسی این کشورها، استقبال از الگوهای پیشنهادی بازیگران خارجی برای برون رفت از این بن بست بود. جمهوری اسلامی ایران و ترکیه دو همسایه ای بودند که بیشتر از دیگران به ذهن رهبران این جمهوری ها می آمدند. با توجه به پاره ای از میراث مشترک فرهنگی- هویتی این دو کشور با این جمهوری ها، هر دو قدرت با بهره گیری از چاشنی فرهنگ برای نفوذ بر این منطقه می کوشیدند. اما سیاست های فرهنگی تهران و آنکارا به تدریج با موانعی جدی روبه رو شد. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چالش مهم پیش روی دیپلماسی فرهنگی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که برای ایران امنیتی شدن دستور کارهای فرهنگی این کشور و برای ترکیه زمزمه نوعثمانی گری و هراس از تسلط منطقه ای ترکیه، چالش اساسی فراروی دیپلماسی فرهنگی آن در آسیای مرکزی است. به نظر می رسد در این دوره سی ساله در عرصه کنشگری فرهنگی دو کشور در آسیای مرکزی، سرانجام نتیجه آن، ناکامی نسبی بوده است. روش این نوشتار کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی از نوع پس رویدادی و شیوه گردآوری داده ها بر اساس داده های استنادی و مجازی است.
تجزیه سیاسی ماوراءالنهر در ادوار سه گانه ازبکی، تزاری و بلشویکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین ماوراءالنهر با وجود پیوستگی جغرافیایی - فرهنگی و سیاسی با ایران، پس از قرون میانه سرنوشت متفاوتی یافت. مهم ترین وجه تمایز آن دو، در یکپارچگی قدرت سیاسی در ایران و تکثّر حوزه های قدرت در ماوراءالنهر بود. این سرزمین در قرون گذشته بارها تمرکز سیاسی را تجربه کرده بود، اما قرن دهم قمری را باید نقطه پایان یکپارچگی سرزمینی آن بدانیم. از این زمان، در طول چهار قرن تجزیه سیاسی و سرزمینی به تدریج بسط یافت و در نهایت در گسترده ترین شکلش در دوران شوروی تثبیت و در قالب نزاع های داخلی به امروز نیز کشیده شد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که علل تداوم و تثبیت تجزیه قدرت سیاسی در دوران جدید تاریخ این سرزمین چه بوده است؟ پاسخ آغازین ما این است که «غلبه ساختار سیاسی بدوی در میان ازبکان، نگرانی از واکنش قدرت های رقیب به تصرف یکپارچه منطقه در عهد تزاری، بیم شکل گیری هویت یگانه ملی و خروج از سلطه استعماری در این دوره و عهد شوروی، موجب تداوم تکثر سیاسی و حتی تمرکز ستیزی گردید».
سازمان همکاری شانگهای و دیپلماسی اقتصادی ایران در آسیای مرکزی؛ تبیینی از منظر ظرفیت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱۳
383 - 422
حوزه های تخصصی:
تعمیق روزافزون آثار ناشی از جهانی شدن سبب شده تا کشورها کسب دستاوردهای اقتصادی را از رهگذر نگاه منطقه گرایانه و ظرفیت های ناشی از آن دنبال کنند. اهمیت اقتصادی منطقه آسیای مرکزی همچون نفت و گاز، خطوط لوله، کالاها و بازار مصرفی و صنایع مونتاژ و تأثیرگذاری سازمان همکاری شانگهای بر روندهای این منطقه سبب شده تا دیپلماسی اقتصادی ایران ناگزیر از توجه به آن باشد. پژوهش حاضر با طرح این پرسش که دیپلماسی اقتصادی ایران در آسیای مرکزی از رهگذر سازمان همکاری شانگهای با چه ظرفیت ها و چالش هایی مواجه است؟ با اتکا به روش توصیفی - تبیینی معتقد است که سازمان همکاری شانگهای فراتر از یک سازمان می تواند نقش مهمی در دیپلماسی اقتصادی ایران در منطقه آسیای مرکزی داشته باشد و این امر در گرو شناخت ظرفیت ها و تقویت آنها و واکاوی چالش ها و کاهش آثار آنهاست. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که ظرفیت هایی همچون فراگیری سازمان از حیث اعضا در منطقه، عملکرد سازمان در راستای تحقق سیاست نگاه به شرق ایران و تعریف ساختارهای نوین مبتنی بر همکاری اقتصادی در سازمان می تواند به اهداف دیپلماسی اقتصادی ایران کمک کند. در مقابل، محورهایی مانند رویکردهای امنیتی حاکم بر سازمان و ساختار غیراقتصادی، مداخلات قدرت های فرامنطقه ای و تأثیر آن بر محدودسازی کنش های غیرامنیتی سازمان و در نهایت رویکرد توأم با تردید برخی اعضا نسبت به رفتارهای بین المللی ایران مهمترین چالش های فراروی دیپلماسی اقتصادی ایران در مسیر این نهاد است.
مطالعه تطبیقی فرصت ها و تهدیدات طرح های اقتصادی ترکیه و چین در آسیای مرکزی برای ایران
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
51 - 76
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد مطالعه تطبیقی فرصت ها و تهدیدات طرح های اقتصادی ترکیه و چین در آسیای-مرکزی برای ایران است. با استفاده از روش تحلیل مضمون و از نوع ماتریس مضمون به واسطه انجام مشاهده غیر مستقیم (واکاوی متون)، داده های پژوهش به صورت روش نمونه گیری هدفمند از روی متون موجود گردآوری و از طریق کدگذاری موضوعی، مضامین فرصت ها و تهدیدات طرح های اقتصادی چین و ترکیه در آسیای مرکزی برای ایران شناسایی و در نهایت برحسب وجوه اشتراک و افتراق با یکدیگر مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که وجه اشتراک طرح های اقتصادی ترکیه و چین در آسیای مرکزی برای ایران از حیث فرصت، افزایش اهمیت ژئوپلیتیکی ایران و گسترش روابط ایران با کشورهای درگیر طرح های اقتصادی مذکور است. همچنین، وجه افتراق طرح های اقتصادی چین و ترکیه در آسیای مرکزی برای ایران، بوجود آمدن تنش و برهم خوردن توازن منافع میان کشورهای درگیر طرح اقتصادی چین از یک سو و ناهمخوانی سیاست های توسعه ای ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و تضعیف شدن موقعیت ایران به واسطه دنبال نمودن سیاست های غربگرایانه در منطقه از سوی ترکیه میباشد. جهت اعتبارسنجی یافته های کیفی از روش ممیزی و تشکیل گروه کانونی و برای پایایی سنجی آن از قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است.
تقابل شرق و غرب در آسیای مرکزی
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
51 - 76
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی و از میان رفتن نظام دو قطبی، تغییرات مهمی در نقشه ژئوپلیتیک جهان به وجود آمد که از جمله آن شکل گیری منطقه آسیای مرکزی و طبق نظریه مکیندر آن را بخش جنوبی از قلمرو هارتلند است به وجود آمد. به دلیل خلا قدرتی پس از فروپاشی شوروی و آغاز حوادثی چون ۱۱ سپتامبر 2000 بهانه ای برای حضور غرب جهت مبارزه با تروریسم و نفوذ در آسیای مرکزی ایجاد و این منطقه را که از جایگاهی ویژه ژئوپلتیک، ژئواکونومیک، ژئو استراتژیک و ژئوکالچر است را دارای جایگاهی ویژه در تقابل شرق و غرب قرار داده است. خودنمایی شرق و غرب و تقابل هرکدام از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای دستیابی به اهداف و منافع خاص خود می باشد که در بر دارنده نگرانی و معضل امنیتی در این منطقه گشته است. نفوذ غرب و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی دلیلی بر قدرت نمایی روسیه که در حال بازیابی قدرت پیشین خویش می باشد را شعله ور ساخته و این مسئله را تهدیدی جدی برای امنیت منطقه قلمداد می کند. این مسئله آغازی برای تقابل دوباره رقبای دیرینه و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که تقابل شرق و غرب در آسیای مرکزی چه آینده ای را برای این منطقه رقم خواهد زد؟ و در پاسخ به این پرسش به این فرضیه پرداخته شده است که تقابل شرق و غرب در آسیای مرکزی تنها عاملی در امنیت و صلح سازی در این منطقه نیست بلکه شرایط آن را در جهت امنیت سازی دشوارتر و باعث ایجاد معضل امنیتی برای کشورهای این منطقه می باشد.
سیاست های روسیه تزاری در حوزه زنان و خانواده در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی در قرن19 زیر سیطره روسیه تزاری درآمد. در نیم قرن غلبه روسیه پیشاشوروی بر این سرزمین، سیاست روسی سازی به منظور سازگاری متصرفات جدید با امپراتوری، در حوزه های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اجرا شد. آنچه در جنبه های گوناگون تغییر، به عنوان یک ابهام مطرح می شود، نبود تغییر معنادار زندگی زنان و مناسبات نهاد خانواده در این دوران است. پرسش نویسندگان این است که: چرا با وجود تغییرهای گسترده در این دوره، زندگی زنان و مناسبات نهاد خانواده ثبات نسبی داشت؟ فرضیه پژوهش این است که امپراتوری تزاری به عنوان یک قدرت شرقی، دیرهنگام زیر تأثیر جریان نوگرایی غربی قرار گرفت و به دلیل تداوم مؤلفه های فرهنگی جهان سنّت، در جامعه خود نیز در حوزه زنان متفاوت از اروپا رفتار کرده است. برای یافتن پاسخ، ضمن یافتن شاخص های شکل گرفتن یا شکل نگرفتن تغییر از نظریه «تغییر اجتماعی گی روشه»، روش پژوهش کیفی انتخاب شد؛ با استفاد از این روش، با بهره گیری از رویکرد تحلیل تاریخی و با شیوه گردآوری داده ها از اسناد تاریخی، پاسخ مسأله را در مؤلّفه های فرهنگی و تمدّنی روسیه جست وجو کردیم. آنچه در نتیجه این پژوهش به پاسخ آغازین و فرضیه افزوده شد این است که غلبه گفتمان سنّتی نسبت به زنان و واگرایی دو جریان غربگرا و اسلاوگرا موجب ناهماهنگی شده بود. بنابراین برخلاف دیگر زمینه ها در این بخش تغییرهای پایدار و گسترده رخ نداد.
نقش سرمایه اجتماعی در افزایش غرور ملی شهروندان قزاقستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع هویت بخشی شهروندان، غرور ملی است که در کشورهای درحال توسعه اهمیت زیادی دارد. قزاقستان یکی از کشورهای درحال توسعه در آسیای مرکزی است که مهم ترین و بزرگ ترین آنها در منطقه به شمار می آید. این کشور در حالی در پایان سال 1991 به استقلال رسید که اقلیت های قومی و مذهبی مختلفی داشت، ولی با وجود آن، سال ها از ثبات سیاسی و اجتماعی خوبی برخوردار بوده است، هرچند که رویدادهای ژانویه ۲۰۲۲ از بی ثباتی اجتماعی و سیاسی شدید در این کشور خبر داد. در این زمینه، نتایج پیمایش ارزش های بین المللی نیز نشان می دهد که شهروندان این کشور غرور ملی به نسبت بالایی دارند (میانگین 40/3). این پرسش مطرح است که سرمایه اجتماعی به عنوان مفهومی نوین در علم سیاست، چه تأثیری بر افزایش غرور ملی شهروندان کشور قزاقستان داشته است. این نوشتار به شیوه کمی و با استفاده از تحلیل ثانویه داده های آماری پیمایش ارزش های جهانی انجام شده است. با تقسیم سرمایه اجتماعی به پنج مؤلفه، نتایج نشان داد که سه مؤلفه سرمایه اجتماعی یعنی اعتقاد به اهمیت دموکراسی در جامعه، اعتماد سیاسی و عضویت در انجمن های اجتماعی در تقویت غرور ملی شهروندان قزاقستانی تأثیر مثبتی داشته و سبب تقویت غرور ملی در میان شهروندان این کشور شده است. یافته های نویسندگان نشان می دهد تأثیر اعتماد اجتماعی تعمیم یافته و ارزش های دینی بر غرور ملی شهروندان قزاقستانی معنا دار نبود.
بررسی چالش های هیدروپلتیک منابع آب در منطقه ژئوپلتیک آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
347 - 381
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر اولین چالش موجود در جهان موضوع جمعیت و دومین چالش آن موضوع کمبود و بحران آب شناخته شده است. با توجه به این که الگوی مدیریت آب در جهان تغییر کرده است مدیران باید درصدد رفع چالش های هیدروپلتیک ناشی از عدم مدیریت صحیح منابع آب باشند. در این میان مرزها پدیده هایی هستند که اساساً ماهیتی انسانی دارند که انسان به واسطه درک اختلاف های میان خود، آن ها را پدید می آورند و در زمینه مطالعاتی جغرافیای سیاسی، به عنوان یکی از موضوع های محوری شمرده می شود. رودها نیز می توانند نقش مرز طبیعی را ایفا نمایند. رودهای مرزی به آبراه هایی اطلاق می گردد که مرز میان دو کشور یا چند کشور را تشکیل می دهند. نقشه جهان بیان گر عدم انطباق مرزهای سیاسی با رودخانه های مرزی هستند. از جمله مناطق چالش برانگیز رودهای مرزی آسیای مرکزی هستند. در این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور 5 جمهوری در حوضه رودهای آمودریا و سیردریا می توان گفت که موازنه انرژی منطقه به هم خورد و کشورها میراث دار مدیریت نامنسجم و نادرست اتحاد جماهیر شوروی شدند. این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی درصدد بررسی اختلافات ناشی از عدم مدیریت یکنواخت و منسجم منابع آبی در آسیای مرکزی می با شد و با بررسی دکترین های حقوق بین الملل بهترین شیوه استفاده از منابع آبی را مدیریت مشترک میان کشورها مطرح می کند.
راهبرد جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران امنیتی در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۷)
39 - 66
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی از لحاظ امنیتی مفهومی در حال تغییر بوده است. بدان معنا که در زمان های مختلف و با تغییر معادلات امنیتی سیاسی، این منطقه دستخوش دگرگونی شده است. از این رو، پس از فروپاشی شوروی، این منطقه عرصه تهدیدها و چالش های امنیتی متعدد بوده است. مناقشه های قومی- سرزمینی، بی ثباتی سیاسی، نداشتن توسعه اقتصادی- اجتماعی، تهدیدهای فراملیتی و جرایم سازمان یافته بخشی از مهم ترین چالش های امنیتی منطقه آسیای مرکزی بوده است؛ به طوری که وجود این چالش ها و مسائل حاد امنیتی، مشکلات امنیتی متعددی برای آسیای مرکزی به ارمغان آورده و مانع از استقرار کامل صلح و ثبات در این منطقه شده است. با توجه به مباحث مذکور، سوالات مقاله را این گونه مطرح می کنیم که: پس از فروپاشی شوروری، دلایل شکل گیری بحران امنیتی در آسیای مرکزی چه بوده است؟ و ایران چگونه می تواند محیط امنیتی خود را از بحران ایجاد شده در این منطقه حفظ کند؟ مهمترین یافته های پژوهش حاکی از این است که در آسیای مرکزی ترکیب پیچیده و چند لایه ای از عوامل اقتصادی، ساختار اجتماعی- مذهبی و عوامل سیاسی و بحران مشروعیت باعث شکل گیری بحران امنیتی شده است. جمهوری اسلامی ایران می تواند برای هم سویی راهبردی با آسیای مرکزی و امن نگاه داشتن محیط امنیتی خود رویکردی اقتصادی-فرهنگی در مناسبات با کشورهای این منطقه اتخاذ کند که ضمن پرهیز از مسائل اختلافی، اشتراکات فرهنگی و نیازمندی های اقتصادی طرفین مورد لحاظ قرار گیرند. روش این نوشتار توصیفی- تحلیلی می باشد و بر مبنای تئوری امنیتی جهان سوم تدوین گردیده است.
نفوذ به قلب آسیا؛ تحلیل انتقادیِ کتاب تاریخ آسیای میانه (از مغولستان تا خوارزم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
95 - 123
حوزه های تخصصی:
بخشی از آسیا که به واسطه دلایل متنوع سیاسی و جغرافیایی با عناوین مختلفی نظیر آسیای میانه، آسیای مرکزی و قلب آسیا نامبردار گشته است پس از فروپاشی شوروی و شکل گیری کشورهای مستقل جدید در این منطقه هم فرصت های جدیدی را از جنبه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی برای بازیگران عمده سیاست جهانی فراهم کرد و هم ابهاماتی را از جهت چگونگیِ بهره گیری از این فرصت ها پدید آورد. از آنجایی که دانش تاریخ در هسته کانونی برای حل هر مسأله ای در مناسبات بشری قرار دارد، مطالعه و بررسی تاریخ این منطقه نیز در کانون توجه برخی نهادهای سیاسی و مجامع آکادمیک قرار گرفت. تاریخ آسیای میانه (از مغولستان تا خوارزم) اثر اِسوَت سوچِک از جمله آثار تاریخ پژوهانه ای است که روایتی از 14 قرن تاریخ این منطقه را عرضه می کند. نویسنده در صدد است مقدمه ای تاریخی به دست دهد تا برای سیاست مداران، روزنامه نگاران، بازرگانان و پژوهش گران روزنه ای برای نفوذ به تاریخ کمتر شناخته شده این بخش از جغرافیای جهان باز کند. مقاله حاضر می کوشد به روش تحلیلی، یک ارزیابی انتقادی از تاریخ نگری نویسنده و متن ترجمه شده ارائه کند.
نقش اشکانیان در نبرد تالاس (36 ق.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
67 - 83
حوزه های تخصصی:
در سال 36 ق.م. یگانی از ارتش امپراتوری هان در آسیای مرکزی و کرانه رود تالاس کنونی به خیونگ نوها که یکی از قدرت های محلی آنجا بودند حمله و آنان را مغلوب کرد. مدتی پیش از آن، چینیان از شرق آسیا و اشکانیان از غرب آسیای مرکزی سعی در بسط نفوذ خود در این منطقه داشتند و اقوام کوچ رو منطقه می توانستند نقش دشمن یا متحد را برای دو قدرت ایفا کنند. در میان نیروهای خیونگ نو دسته ای از سربازان رومی حضور داشتند که مدتی قبل توسط اشکانیان در جبهه غربی اسیر شده بودند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که اشکانیان چه نقشی در درگیری مذکور داشتند؟ یافته ها نشان می دهد که اشکانیان در دوره مورد بحث در تلاش برای بسط نفوذ خود از راه عملیات مستقیم یا غیرمستقیم نظامی و همچنین مداخله سیاسی در آسیای مرکزی بودند و از طرفی تقابل منافع آنان با امپراتوری هان در آسیای مرکزی و دشمنی با اقوام کوچ رو منطقه آنان را وادار به مداخله در مناسبات سیاسی این ناحیه می کرد و لذا عامدانه دسته ای از نیروهای خود را برای جلوگیری از پیشرفت چینیان به منطقه گسیل کردند که در نهایت با عدم موفقیت به اتمام رسید.