مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
آسیای مرکزی
آسیای مرکزی به عنوان منطقه ای که بحران آب در آن همواره رو به فزونی می باشد نگرانی بسیاری از صاحبنظران منطقه و جهان را به خود جلب نموده است. دلیل بغرنج بودن بحران آب در این منطقه آن است که علاوه بر پیوند آن با مسائل زیست محیطی همچون خشک شدن دریاچه آرال و اثرات مخرب آن و همچنین صدمات به بخش های مختلف مانند کشاورزی، صنعت و ... هنوز آینده این بحران و نحوه برخورد کشورهای منطقه جهت حل کردن این مشکل مشخص نیست و در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. این مقاله به دنبال آن است تا با تجزیه و تحلیل مهمترین مولفه ها و زمینه های همگرایی و واگرایی در منطقه آسیای مرکزی به این نکته برسد که در آینده، بحران آب در آسیای میانه کشورهای درگیر با آنرا را به سمت همگرایی سوق می دهد یا واگرایی. بر این اساس پرسش اصلی مقاله چنین است که نقش بحران آب در همگرایی یا واگرایی های آینده کشورهای آسیای میانه چگونه خواهد بود؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که در آینده این تحولات کشور های منطقه با توجه به یکسری عوامل زمینه ای و زیر ساختی که غالبا ویژه آسیای مرکزی می باشند به سمت در گیری و تخاصم میل می کنند، این احتمال درگیری زمانی در منطقه برای ما آشکارتر می شود که روند همگرایی و واگرایی این منطقه را در بستر و زیر ساخت های همکاری و عدم همکاری منطقه ای بررسی کنیم. اهمیت این زیرساخت ها به گونه ای است که ممکن است در مورد مساله ای مانند بحران آب در مناطق و شرایط مختلف به راهکار های متفاوتی از تقابل تا همکاری مبدل گردد.
بررسی فرصت های همگرایی تجاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به روند رو به رشد جهانی شدن اقتصاد و لزوم حضور گسترده تر کشورها در صحنه های بین المللی، همکاری های منطقه ای در دو دهه گذشته، به نحو گسترده ای به عنوان یکی از اجزای اصلی در دستور کار سیاست گزاران و دولتمردان کشورها قرار گرفته است. در راستای دستیابی به این هدف، کشور ما نیز به دنبال توسعه روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی می باشد. بررسی شاخص های اقتصادی کشورهای مذکور، بیانگر موقعیت نسبتاً مناسب آنها از لحاظ جمعیت، تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه و شاخص های اجتماعی می باشد که می توانند بازار مناسبی برای جذب صادرات و تأمین کننده نیازهای وارداتی ایران باشند. در مقاله حاضر توان و ظرفیت تجاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی، با تکیه بر شاخص اکمال تجاری و ظرفیت تجاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد ایران و کشورهای مذکور در تمامی بخش های تجاری فیمابین، از اکمال تجاری بهره مند نبوده و درجه تشابه در کالاهای وارداتی و نیازهای وارداتی دو طرف از یکدیگر بسیار اندک می باشد. برآوردها نشان می دهند پتانسیل صادراتی ایران در تجارت با کشورهای مورد مطالعه قریب به 899 میلیون دلار می باشد. لذا توصیه می گردد توسعه همکاری ها تنها به برخی بخش ها که ایران در آنها دارای توان و پتانسیل صادراتی لازم می باشد، شامل بخش های صنعتی، نفت و پتروشیمی محدود گردد.
تحلیل زمینه های سیاسی و اجتماعی حضور داعش در آسیای مرکزی (از تهدید نفوذ تا واقعیت حضور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند کشورهای سوریه و عراق جولانگاه اصلی داعش به عنوان یک گروه بنیادگرای تروریستی بودند؛ اما اعضای این گروه، شهروندان کشورهای مختلف هستند. در واقع، داعش از مناطق مختلف جهان یارگیری می کند. یکی از این مناطق آسیای مرکزی است که از پنج کشور قرقیزستان، ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان تشکیل شده است. شواهد موجود نیز نشان می دهد که افراد متعددی از اتباع این کشورها در گروه داعش حضور دارند و در عمل این کشورها به کانون تکاپوی فعالیت های داعش تبدیل شده اند. آسیای مرکزی از جمله مناطقی است که به دلیل وجود بسترهای مناسب مانند فعالیت حزب های بنیادگرا، نفوذ تفکر افراط گرایی و نیز مشکلات اساسی داخلی در این کشورها، مستعد جذب و حضور جریان های افراط گرایانه و تروریستی مانند داعش است. می توان گفت که نفوذ داعش در آسیای مرکزی، به دلیل هم مرزبودن این مناطق با ایران، تهدیدی جدی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر این هدف ها را دنبال می کند: نخست، بررسی وضعیت ایدئولوژیک و بسترهای رشد افراط گرایی در کشورهای پنج گانه آسیای مرکزی از نظر وجود اندیشه ها و حزب های بنیادگرا، دوم،چرایی وجود زمینه های تسهیل کننده در این کشورها برای فعالیت گروه های اسلام گرای افراط گرا، سوم، چگونگی نفوذ و حضور مستقیم داعش در منطقه آسیای مرکزی، چهارم، ارائه چشم اندازی از آینده نفوذ و حضور این گروه بنیادگرای تروریستی در این منطقه با رویکردی آینده پژوهانه.
بررسی رابطه بین شاخص های اقتصادی و گرایش به اسلام افراطی در آسیای مرکزی (مورد مطالعه: داعش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال بررسی رابطه بین شاخص های اقتصادی پنج کشور هم سود قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان و تاجیکستان و نقش آن ها در گرایش به سمت اسلام افراطی در آسیای مرکزی است. از این منظر پس از ارائه رویکردهای نظری برای تبیین موضوع با استفاده از روش کمی و از نوع تحلیل ثانویه با رجوع به آمار و ارقام شاخص های توسعه اقتصادی منتشرشده در سایت مؤسسه مطالعات بین الملل فنلاند (2015) آن را بررسی می کنیم. پرسش اساسی نوشتار حاضر آن است که آیا بین شاخص های اقتصادی و گرایش به اسلام افراطی در آسیای مرکزی رابطه ای وجود دارد؟ فرضیه اول: «بین شاخص های توسعه اقتصادی کشورهای هم سود که داعش از میان آن ها عضوگیری کرده است؛ تفاوت معناداری وجود دارد». فرضیه دوم: «بین شاخص های توسعه اقتصادی کشورهای هم سود مورد بررسی و گرایش به گروه داعش رابطه معناداری وجود دارد». یافته های پژوهش نشان می دهد: 1. میان شاخص های اقتصادی همچون نرخ بیکاری، درصد جمعیت زیر خط فقر، شاخص انجام فعالیت های تجاری، سرانه تولید ناخالص داخلی و امتیاز آزادی اقتصادی تفاوت معناداری در پنج کشور مورد بررسی وجود دارد؛ 2. میان شاخص های اقتصادی مانند نرخ بیکاری، شاخص انجام فعالیت های تجاری، سرانه تولید ناخالص داخلی و امتیاز آزادی اقتصادی و گرایش به گروه داعش در پنج کشور مورد بررسی رابطه و همبستگی معناداری وجود دارد. در این میان، شاخص امتیاز آزادی اقتصادی و سرانه تولید ناخالص داخلی به ترتیب با میزان همبستگی 31/0- و 13/0- بیش از سایر شاخص های اقتصادی، همبستگی معناداری را در گرایش شهروندان به گروه داعش نشان می دهند. سرانجام عامل توسعه اقتصادی (شاخص کل) با میزان 57/0- بیانگر همبستگی به نسبت قوی این عامل با گرایش شهروندان به گروه داعش است.
تحلیل پیوندهای امنیتی ایران و آسیای مرکزی بر اساس نظریه «مجموعه های امنیتی منطقه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران همواره به منطقه آسیای مرکزی به عنوان منطقه ای در مجاورت جغرافیایی اش از جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیک و امنیتی توجه داشته است. با توجه به پیوستگی های مختلف ایران و آسیای مرکزی، وضعیت امنیتی در منطقه از منظر ثبات و بی ثباتی می تواند بر امنیت ایران تأثیرگذار باشد. در بیش از یک دهه اخیر، با تغییر رخ داده در مفهوم امنیت و طرح جنبه های نوین امنیت، بر میزان اهمیت آسیای مرکزی برای ایران از منظر امنیتی نیز افزوده شده است. بر این اساس، نوشتار حاضر با تمرکز بر موضوع امنیت در آسیای مرکزی و با استفاده از چارچوب نظری «مجموعه های امنیتی منطقه ای»، تلاش دارد ضمن ارائه یک طبقه بندی از مهم ترین مسائل و دغدغه های امنیتی موجود در منطقه، جنبه های پیوند ایران را با این منطقه در بحث امنیت بررسی کند. به بیان دیگر، این نوشتار در پی پاسخ گویی به چرایی تأثیرگذاری امنیت در منطقه آسیای مرکزی بر امنیت ملی و منافع ملی ایران است و پس از بررسی و تحلیل موضوع، چنین بیان می کند که با توجه به میزان و شدت پیوندهای امنیتی ایران با منطقه آسیای مرکزی، ایران به جزئی از مجموعه امنیتی آسیای مرکزی تبدیل شده است. همین مسئله، سبب شده امنیت در منطقه بر امنیت و منافع ملی ایران تأثیرگذار باشد. در این نوشتار از روش «تبیینی» بهره گرفته شده، بدین معنا که با بهره گیری از چارچوبی نظری، فرضیه پژوهش از دل گزاره های نظریه اقتباس شده و در رابطه با موضوع بحث، به آزمون گذاشته شده است.
سیاست ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی در دوران بوش و اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده آمریکا پس از فروپاشی اتحاد شوروی در جایگاه هژمون نظام بین الملل قرار گرفت و پس از رویداد تروریستی یازده سپتامبر 2001، به طور مستقیم به منطقه آسیای مرکزی وارد شد. دستگاه سیاست خارجی کاخ سفید در دوران رؤسای جمهوریِ جمهوری خواه و دموکرات این کشور از سال 1991 تاکنون، هدف های سیاسی، اقتصادی و امنیتی متعدد خود را بر اساس راهبرد کلان این کشور و با ابزارها و روش های متناسب پیگیری کرده است تا هژمونی جهانی آمریکا حفظ و تقویت شود. این نوشتار با مطالعه مقایسه ای سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری «جرج دبلیو بوش» و «باراک اوباما» رؤسای جمهوری جمهوری خواه و دموکرات این کشور پس از یازده سپتامبر 2001، در پی یافتن پاسخ این پرسش اساسی است که سیاست خارجی ایالات متحده در برابر هر یک از پنج جمهوری قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به طور خاص و کل این منطقه به عنوان محل رقابت قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای، در دوران ریاست جمهوری بوش و اوباما چه تفاوت ها و شباهت هایی داشته است؟ نتیجه این مطالعه مقایسه ای که در بستر رهیافت نظری نوینی از نظریه کلان لیبرالیسم انجام شده حاکی از درستی این فرضیه است که تیم بوش یک جانبه گرایانه و بر اساس خوانشی تهاجمی از لیبرالیسم، تلاش کرده است هدف های واشنگتن را در آسیای مرکزی با ابزارهای سخت محقق کند. دولت اوباما برای تحقق همان هدف ها در قالب سازوکارهای جمعی و نهادهای بین المللی از ابزارهای نرم بهره گرفته و به صورت چندجانبه گرایانه، دیپلماسی محور و بر اساس خوانشی تدافعی از لیبرالیسم عمل کرده است.
ناکامی اشتراکات ژئوپلیتیکی و ژئوکالچری در همگرا ساختن ایران و کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
149 - 164
حوزه های تخصصی:
یک باور عمومی شایعی وجود دارد که مولفه های ژئوپلیتیکی، عناصر مشترک فرهنگی، تاریخی و سیاسی می توانند در همگرا کردن کشورهای یک منطقه نقش کلیدی داشته باشند. با وجود چنین اشتراکاتی، ایران و کشورهای آسیای مرکزی در برقراری تعامل های معنادار بر اساس این اشتراکات، و در نتیجه در همگرایی حول محور آنها، ناکام بودهاند. بنابراین مسأله اصلی این مقاله این است که با وجود مؤلفه های ژئوپلیتیکی، ژئوکالچری و ژئواستراتژیکی، چرا ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در ایجاد یک همگرایی و تعامل معنادار منطقه ای ناکام بودهاند. یافته های این مقاله حاکی از آن است که یک عامل مهم در این زمینه، نبود پیوندهای ذهنی است. برای ایجاد همگرایی، این اشتراکات باید به ارزشهای مشترک، به تفکر مشترک و نهایتاً به پیوند ذهنی ترجمه شوند. پیوند ذهنی می تواند همه مؤلفه های مشترک دیگر را به عواملی برای همگرایی منطقه ای ترجمه کند. بدون چنین پیوندی، شکل گیری همگرایی منطقه ای تقریباً ناممکن است. بحث می شود که عوامل مختلفی در سطوح فرامنطقه ای، منطقه ای و داخلی وجود دارند که مانع از شکل گیری این پیوند ذهنی بین ایران و کشورهای این منطقه شده اند.
بررسی علل نفوذ داعش در آسیای مرکزی و پیامدهای احتمالی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱ (پیاپی ۵۱)
225 - 250
حوزه های تخصصی:
با گذشت دو سال از ظهور گروه موسوم به داعش، این گروه به سمت آسیای مرکزی روی آورده است. با هدف قرار دادن آسیای مرکزی توسط این گروه، سوالاتی در نزد تحلیل گران به وجود آمده است. این نوشتار نیز در پی پاسخ به این سوال است که چه عواملی موجب ظهور و نفوذ داعش در آسیای مرکزی و جذب عده ای از این منطقه به این گروه شده است؟ به عبارت دیگر بستر ها، زمینه ها و علل نفوذ داعش در آسیای مرکزی چیست؟ فرضیه این نوشتار بر آن است که وجود عوامل و بستر هایی در آسیای مرکزی نظیر فقر، عدم توسعه یافتگی، بی ثباتی سیاسی و اقتصادی، وجود افراط گرایی اسلامی در میان برخی از مسلمانان این منطقه از یک سو، و وجود منابع معدنی غنی در این منطقه، وجود دو کشور مسلمان بنیادگرا(پاکستان و افغانستان) در همسایگی کشورهای این منطقه، نزدیکی کشور روسیه به این منطقه، حضور مسلمانان غرب چین (در استان سین کیانگ) در نزدیکی و همسایگی کشورهای منطقه آسیای مرکزی و از همه مهمتر استراتژی داعش در بین المللی کردن خود موجب شده است تا این منطقه مورد توجه این گروه تروریستی-تکفیری قرار گیرد و این گروه بتواند در این منطقه نفوذ کند و در این منطقه یارگیری کند.
همکاری آمریکا و هند در بازی بزرگ قدرت در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش برای موازنه قدرت همواره یکی از رویکردهای واقع گرایی کشورها در عرصه روابط بین الملل بوده است. تلاش برای موازنه یا از منظر حفظ وضع موجود یا با هدف برهم زدن وضع موجود بوده است. به نظر می رسد که تمایل طبیعی کشورها برای رسیدن به موازنه قدرت با یکدیگر آن گونه که واقع گرایان می گویند در حال حاضر ایالات متحده را در تنگنای راهبردی تاریخی قرار داده است. از یک سو آمریکا درپی حفظ و تثبیت جایگاه خود به عنوان یک قدرت هژمون است و از سوی دیگر در آسیا کشورهایی مانند روسیه و چین و حتی هند درپی به چالش کشاندن این جایگاه و رسیدن به موازنه قدرت با قدرت هژمون هستند. از این نظر آمریکا در هیچ جای جهان به اندازه آسیا با چالش های راهبردی برای حفظ موقعیت هژمونیک خود روبه رو نیست. آسیای مرکزی به عنوان بخشی از زیرمجموعه نظام آسیا یکی از جاهایی است که مبارزه برای به دست آوردن موقعیت هژمون بین آمریکا، چین و روسیه جریان دارد. پرسش این است که اگر به بیان جان مرشایمر، رسیدن به موقعیت هژمون در جهان نیازمند تسلط بر مناطق مختلف جهان است آنگاه آمریکا چگونه می تواند بر آسیای مرکزی با وجود رقیبانی جدی همچون روسیه و چین مسلط شود؟ فرضیه این نوشتار که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که آمریکا تلاش می کند تا از هند برای موازنه قوا در آسیا مرکزی استفاده کند و هند نیز تلاش می کند تا با رعایت مجموعه ای از ملاحظات از ظرفیت آمریکا برای گسترش نفوذ خود در این منطقه بهره جوید.
تبیین ژئواکونومیک نظم منطقه ای خاورمیانه و آسیای مرکزی در سیستم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظم منطقه ای را می توان سازماندهی الگوهای رفتاری میان واحدها و کنشگران موجود در یک منطقه تعریف کرد که در نتیجه آن هدف های سامانه منطقه ای محقق شود. برخلاف نظم قدیمی که در آن ویژگی های ژئوپلیتیک نقش اصلی را دارد؛ نظم جدید حالت چندبعدی دارد. در واقع با افزایش سطح ارتباطات میان کنشگران در سیستم بین الملل نوع جدیدی از نظم بر مبنای اشتراک های فرهنگی، سیاسی- امنیتی و اقتصادی شکل گرفته است که برخلاف نوع قدیمی نظم در سیستم بین الملل حالت جغرافیایی صرف نداشته و ارتباطات و اشتراک ها در آن نقش اصلی را ایفا می کنند. در نظم جدید، مناطق به عنوان حلقه هایی در نظر گرفته می شوند که گره هایی آن ها را به یکدیگر وصل می کند. پرسش نوشتار این است که با تمرکز بر منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی این نوع از نظم چه ویژگی هایی دارد؟ نتایج نشان می دهد که در قالب برداشت جدید از نظم، منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی دیگر مناطقی جدا از هم نیستند؛ بلکه در قالب یک منطقه تصور می شوند که ویژگی های مشترک اقتصادی دارند همچون تولیدکننده مواد خام در نظام بین الملل، حاشیه ای شدن در نظم اقتصادی بین المللی، شکننده و آسیب پذیربودن در پیوندهای راهبردی خود با مناطق مرکزی، وابستگی سیاسی - نظامی به مناطق مرکزی و قرارگیری تحت سیاست های کنترلی نظام مرکزی. هدف این نوشتار تبیین ویژگی های ژئواکونومیک نظم پیوندی خاورمیانه و آسیای مرکزی است. روش نوشتار نیز روش توصیفی- تحلیلی خواهد بود.
راهبرد سیاسی- نظامی ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی پس از 11 سپتامبر؛ هدف ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که سیاست و راهبرد کلان و هدف های آمریکا از حضور نظامی در منطقه آسیای مرکزی پس از 11 سپتامبر چیست و این راهبرد و هدف ها در منطقه با چه موانع و چالش هایی رو به رو است؟ در پاسخ می توان گفت که منطقه آسیای مرکزی برای آمریکا اهمیت بالای ژئوپلیتیکی دارد؛ به این شکل که استقرار آمریکا در آسیای مرکزی می تواند ضمن مبارزه مستقیم با تروریسم و استفاده از منابع انرژی منطقه، از یک سو به گسترش نفوذ این کشور و از سوی دیگر به کنترل و مقابله با نفوذ رقبای سنتی اش همچون روسیه و چین منجر شود. البته میزان موفقیت این راهبردها و هدف ها به چگونگی مواجهه آمریکا با چالش هایی همچون وضعیت جغرافیایی منطقه، افراطی گری اسلامی و تروریسم و رقبای منطقه ای همچون روسیه و چین بستگی دارد. راهبرد اصلی و همیشگی آمریکا حضور در مناطق راهبردی جهان و جلوگیری از سلطه قدرت های رقیب این کشور چون روسیه و چین بوده است. در ارتباط با منطقه آسیای مرکزی حضور آمریکا در دوره بوش و اوباما بررسی شده است. راهبرد کلان هر دو رئیس جمهور در راستای همان هدف همیشگی ایالات متحده یعنی حضور در مناطق با اهمیت بوده است؛ اما تاکتیک ها با توجه به مقتضیات زمانی تفاوت داشته است. در دوره بوش و بعد از رخداد یازده سپتامبر به علت وجود تهدیدهای مستقیم علیه آمریکا، ابزار و تاکتیک از نوع سخت و حضور نظامی بوده است؛ اما در دوره اوباما به دلیل برطرف شدن نسبی تهدیدها، تاکتیک ها به حضور نرم و استفاده از قدرت هوشمند تغییر یافته اند.
توزیع فضایی پایگاه های نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط اتحاد شوروی به عنوان یکی از دو ابرقدرت بزرگ جهان سبب شد تا با خروج رقیب اصلی ایالات متحده از صحنه رقابت، تعادل ژئوپلیتیکی جهان بهم بخورد و فرصتی برای ایالات متحده فراهم شود تا نظم نوین مورد نظر خود در جهان را شکل دهد. در نتیجه این وضعیت، بسیاری از نظریه پردازان، این مرحله را ورود به عصر شکل گیری نظام تک قطبی در نظام بین الملل نامیدند. مقامات کاخ سفید بر این باورند که ایالات متحده به دلیل داشتن ارزش ها و هنجارهای جهان شمول، تنها قدرتی است که شایستگی رهبری جهان را دارد و می بایست از عدالت و آزادی در جهان دفاع کند. تحقق رؤیای هژمونی آمریکا نیازمند تأمین شرایط آن بود که بیش از هر منطقه ای از جهان در خاورمیانه متمرکز شده بود. از مجموع پایگاه های نظامی آمریکا، واشنگتن در منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه بیش از 50 پایگاه نظامی دارد. بنابراین شناخت پایگاه های نظامی آمریکا در این مناطق با توجه به تهدیدهای روزافزون این کشور اهمیت دارد و استفاده از آمار فضایی می تواند در شناخت بهتر این پایگاه ها به ما کمک کند. هدف این نوشتار، فهم الگوی توزیع فضایی پایگاه های نظامی آمریکا در مناطق ذکرشده با استفاده از ابزار تحلیل داده های مکانی مورد کاوش در نرم افزار آرک جی آی اس است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که پایگاه های دارای فاصله کمتر از 620 کیلومتر تا مرزهای ایران، بیشتر با هدف پوشش دهی و کنترل مستقیم بر قلمرو حاکمیت ایران ایجادشده اند و در مقابل پایگاه های دارای فاصله بیشتر از 620 کیلومتر از مرزهای ایران، بیشتر با هدف عملیات پشتیبانی و سایر هدف های آمریکا در منطقه ایجاد شده اند.
عملیات جاسوسی اتحاد شوروی در ایران در دوره رضاشاه براساس زندگی و خاطرات ژرژ آقابکف در سال های 1305 1307(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاییز سال 1309 خورشیدی، پلیس ایران شبکه ای بزرگ از جاسوسان اتحاد شوروی را در ایران کشف کرد. این شبکه جاسوسی آن چنان گسترده بود که هیئت حاکمه ایران را حیرت زده کرد. بیشتر اعضای این شبکه کارمندان وزارتخانه های ایران، مانند وزارت پست، خارجه، جنگ و دیگر اداره های دولتی بودند. حتی افراد سرشناسی چون تیمورتاش در معرض اتهام عضویت در این شبکه قرار گرفتند. کشف این تشکیلات برای روابط دو کشور ضربه بزرگی بود. حکومت ایران این رفتار را خصمانه تلقی کرد و تا پایان دوره رضاشاه، همواره با سوءظن به همسایه شمالی خود می نگریست. بازیگردان اصلی این تشکیلات، «آقابکف» از اهالی ترکستان اتحاد شوروی بود که پیش از این در آسیای مرکزی، مأموریت مهم مبارزه با باسماچیان را بر عهده داشت و سرانجام توانست با ازمیان برداشتن انورپاشا به مبارزات آن ها خاتمه دهد. آقابکف در ازای این موفقیت، ترفیع درجه گرفت و به افغانستان فرستاده شد. نتیجه این نوشتار نشان می دهد که هدف اصلی اتحاد شوروی از جاسوسی در ایران، ضربه زدن به منافع بریتانیا در ایران، عراق و هندوستان بود. اما پیامدهای افشاگری اقدامات جاسوسی اتحاد شوروی برای دولت و دولت مردان ایران و حکومت اتحاد شوروی گران تمام شد. این نوشتار با استفاده از روش پژوهش های تاریخی و شیوه تبیینی- تحلیل اسنادی، برآن است تا به بررسی و تحلیل روند حضور آقابکف در ایران، عملیات جاسوسی وی، کشف شبکه جاسوسی اتحاد شوروی در ایران و تأثیر آن بر تاریخ روابط دو کشور بپردازد.
نقش قزاقستان در گسترش روابط ایران و چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک دهه گذشته آسیای مرکزی بیشتر مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای بوده است. منافع و اقدامات این بازیگران بین المللی به شکل گیری فضای رقابتی در منطقه منجر شده است که از آن با عنوان بازی بزرگ جدید یاد می شود. این فضای رقابتی ناشی از عملکرد پویایی های درونی و بیرونی منطقه آسیای مرکزی است. قزاقستان از کشورهایی است که توانسته از راه به کارگیری نگرشی متعادل منافع زیادی را از این فضای رقابتی به دست آورد. با توجه به اهمیت قزاقستان در آسیای مرکزی، نقش آفرینی بیشتر سایر بازیگران مستلزم همکاری با این کشور است. هدف این نوشتار واکاوی مهم ترین ویژگی های سیاست خارجی قزاقستان و بسترهایی است که این سیاست خارجی می تواند برای همکاری بیشتر دو کشور ایران و چین در آسیای مرکزی فراهم کند. پرسش نوشتار این است که ویژگی های اصلی سیاست خارجی قزاقستان چیست؟ و این ویژگی ها در چه زمینه هایی می تواند بر گسترش روابط ایران و چین در آسیای مرکزی تأثیر داشته باشد؟ یافته های نوشتار نشان می دهد که سه ویژگی، واقع گرایی، غیر ایدئولوژیک بودن و اولویت فعالیت های اقتصادی مهم ترین شاخص سیاست خارجی این کشور از زمان استقلال در منطقه آسیای مرکزی بوده است. سه ویژگی که بنابر با اولویت های سیاست خارجی ایران و چین در آسیای مرکزی است. با توجه به این موضوع، امنیت، منابع انرژی و حمل ونقل سه مؤلفه ای است که قزاقستان می تواند بسترساز همکاری ایران با چین در آسیای مرکزی باشد. روش نوشتار توصیفی – تحلیلی است.
بررسی و ارزیابی موانع و چالش های همگرایی آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، منطقه آسیای مرکزی به عرصه ای نو برای رقابت کشورها با انگیزه های مختلف، تبدیل شد. موقعیت حساس و ویژه آسیای مرکزی، وجود ذخایر عظیم انرژی و فرصت حضور در حیاط خلوت شوروی سابق شرایطی فراهم نمود که قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای توجه ویژه ای به آسیای مرکزی داشته باشند. کشورهای این منطقه به عنوان دنباله های تاریخی- تمدنی ایران دارای پیوندهای مشترک بسیاری در زمینه های دینی، زبانی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی هستند که این پیوندها در کنار موقعیت استراتژیک ایران و کشورهای آسیای مرکزی در معادلات جهانی، شرایطی استثنایی از نظر پتانسیل همکاری برای هر دو طرف فراهم می کند. علی رغم وجود این شرایط، سطح روابط و همکاری های متقابل در موقعیت مطلوبی قرار ندارد. مسئله ای که هم ایران و هم آسیای مرکزی را از نقش آفرینی و جایگاه مطلوب خود دور می سازد. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی علایق و زمینه های حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی، سعی خواهد شد به موانع و چالش های همگرایی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی بپردازیم. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است نشان می دهد، علی رغم وجود زمینه های مناسب همگرایی چالش هایی بر سر راه این امر وجود دارد که عمده ترین آن ها را می توان در حضور قدرت های فرا منطقه ای، تضاد منافع قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای حاضر در آسیای مرکزی، تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران، نبود استراتژی بلند مدت ایران در این منطقه و محور قرار ندادن مشترکات در روابط دو جانبه، نام برد.
الزامات سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی در راستای رسیدن به جایگاه اول منطقه در 1404
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه ای که دارد، محور ارتباطات منطقه ای و بین المللی، خصوصاً به عنوان مرکز ترانزیت کالا و از همه مهم تر انرژی، محسوب می شود. این پتانسیل ها علاوه بر منطقه خلیج فارس در ارتباط با کشورهای آسیای مرکزی نیز وجود دارند. از میان بازیگران سطوح مختلف قدرت در این منطقه شامل ایران، روسیه، ترکیه، پاکستان و هند، ایران دارای پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی و دارای پتانسیل های فراوان و محورهای تعاملی گوناگونی برای تبدیل شدن به بازیگری قوی در منطقه است. چشم انداز بیست ساله کشور، تبدیل شدن به جایگاه اول منطقه را در زمینه های اقتصادی و علمی و فنّاوری را برای 1404 در نظر گرفته است. داشتن دیپلماسی اقتصادی در کنار دیپلماسی سیاسی، برای رسیدن به این هدف الزامی است. در این میان آسیای مرکزی پتانسیل های فراوانی در زمینه های مختلف دارد و در بین پنج کشور این منطقه، کشور ترکمنستان و اشتراکات آن با ایران در این زمینه قابل تأمل است. در صورت استفاده از ظرفیت های این منطقه، با گذشت حدود دو دهه از موجودیت این کشورها، ایران باید دارای موقعیتی تثبیت شده و ممتاز، خصوصاً در عرصه اقتصادی می بود، اما وضعیت موجود نشان از ضرورت بازنگری استراتژیک و حرکت توأم با عقلانیت و آینده نگری در این زمینه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی الزامات مورد نیاز در راستای رسیدن به اهداف چشم انداز با تأکید بر سیاست های اقتصادی می پردازد.
بررسی دیپلماسی عمومی فدراسیون روسیه در آسیای مرکزی(2016-2000)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به اهمیت روزافزون و نقش آفرینی موثر دیپلماسی عمومی در سیاست بین الملل، کشورها سعی در استفاده بردن هرچه بیشتر از این ابزار جهت پیش برد منافع سیاسی خود دارند و به این منظور در زمینه هایی چون قدرت نرم، دیپلماسی دیجیتال، دیپلماسی گردشگری، قدرت هوشمند و ... برای تقویت دیپلماسی عمومی خودشان سرمایه گذاری می کنند. این مقاله ابتدا به بررسی دیپلماسی عمومی روسیه و نقاط ضعف و قوت آن در زمینه های مختلف و میزان فعالیت و توفیق و عدم توفیق آنها در حیطه های مختلف دیپلماسی عمومی می پردازد و نشان می دهد چطور روسیه سعی در استفاده و سود بردن از مزیت های خود در دنیای دیپلماسی عمومی دارد. دیپلماسی عمومی فدراسیون روسیه در زمینه های مختلفی همچون زبان، فرهنگ، تمدن، دانش زبان دوم و پیشینه تاریخی و ... در آسیای مرکزی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نقاط ضعف و قوت هرکدام از آن ها در هر زمینه بررسی شده. در این راستا، این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که مهم ترین جنبه های دیپلماسی عمومی روسیه در آسیای مرکزی در دوره بین سال های 2000تا 2016 چیست؟ بر این اساس فرضیه این مقاله بیان می دارد روسیه بیشتر بر پیشینه فرهنگی و تمدنی مشترک با آسیای مرکزی برای پیش برد دیپلماسی عمومی خود در این منطقه تأکید می کند. روش پژوهش مبتنی بر راهبرد پژوهشی توصیفی- تحلیلی است.
جایگاه دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد دولت های جدید التاسیس در آسیای مرکزی و قفقاز، فصل جدیدی از مناسبات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز آغاز شد. از این رو، تبیین استراتژی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در این کشورها و نیز بررسی نقش عوامل تاثیرگذار حاکم بر مناسبات میان کشورها از ضروریات موجود در این پژوهش است. زیرا فرهنگ از لحاظ تاثیر وثیق آن بر حیات سیاسی- اجتماعی ملت ها از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. در این پژوهش تلاش شده تا پس از بررسی شرایط فرهنگی حاکم بر این کشورها، به شناخت و بررسی اولویت ها، جهت گیری ها و نیز رویکردهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باتوجه به سوابق فرهنگی و تاریخی آن با واحدهای نوپدید در این منطقه و همچنین تبیین آسیب هایی که در این زمینه متوجه کشور ایران هست پرداخته شود. یافته های پژوهش در این نکته خلاصه می گردد که عملکرد دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز به دلیل نحوه تعامل متفاوت دو کشور با نظام بین الملل، شیوه و کاربست راهبردهای فرهنگی و نیز میزان کارآمدی نهادهای مسئول امر دیپلماسی فرهنگی از نتایج متفاوتی بهره مند شده است.
مثبت اندیشی کشورهای آسیای مرکزی نسبت به جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر موضوع هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران هسته ای به یکی از مهم ترین چالش های سیاست خارجی ایران تبدیل شده بود. در نتیجه این بحران، موضوع هسته ای ایران از سازمان بین المللی هسته ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع داده شد. نتیجه این مسئله، به کارگیری تحریم های بین المللی در قالب فصل هفتم شورای امنیت به ویژه در قالب قطعنامه 1929 بود. نگاه کشورها و مناطق مختلف به این مسئله متفاوت بود. در حالی که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین در بحران هسته ای میان ایران و غرب به شکل ضمنی خواستار حمله نظامی به ایران بودند، کشورهای واقع در آن سوی مرزهای شرقی ایران یعنی منطقه آسیای مرکزی آشکارا اعلام می کردند که راه حل مسئله هسته ای ایران دیپلماسی است و باید به صورت صلح آمیز حل شود. ریشه نگاه مثبت کشورهای آسیای مرکزی به جمهوری اسلامی ایران چیست؟ در پاسخ می توان مطرح کرد که دلایل نگاه مثبت کشورهای آسیای مرکزی به جمهوری اسلامی ایران ناشی از مجموعه ملاحظات سیاسی امنیتی، اقتصادی و فرهنگی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ترس از واکنش جدی ایران و سرایت بی ثباتی به درون منطقه آسیای مرکزی، جایگاه ژئواکونومیک ایران نزد کشورهای آسیای مرکزی، احساس همبستگی با ایران به دلیل اشتراک های فرهنگی و نگاه به ایران به عنوان موازنه بخش در مقابل کشورهایی همچون ترکیه، پاکستان و اسرائیل بر می گردد. هدف این نوشتار بررسی ریشه های نگاه مثبت کشورهای آسیای مرکزی به جمهوری اسلامی ایران با استفاده از روش توصیفی تحلیلی است.
چارچوب حقوقی- اقتصادی کنترل بحران آب در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت آب برای ادامه تمدن بشری به اندازه ای است که می تواند آن دسته از منابع آبی که بین دو یا چند دولت مشترک هستند را به صحنه ای از نزاع و درگیری تبدیل کند. بر این اساس اختلاف های مرزی و ایدئولوژیکی دولت ها و ژئوپلیتیک و هیدروپلیتیک متفاوت کشورها در یک منطقه به بحران ها و اختلاف های آبی در آن منطقه کمک می کند. در منطقه آسیای مرکزی نیز، مرزبندی های کشورهای این حوزه به علت فروپاشی اتحاد شوروی، سبب اختلاف های مرزی و هیدروپلیتیکی در آن منطقه شده است که زمان هایی به بحران آبی بین این کشورها هم تبدیل شده است. با این حال، با اینکه بحث مربوط به بحران آب در منطقه آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد شوروی برجسته تر شده است؛ اما به نظر می رسد که عواملی در منطقه وجود دارد که مانع بروز جنگ و حتی بحران های شدید در روابط کشورهای منطقه بر سر موضوع استفاده از آب های مرزی می شود؛ بنابراین این نوشتار ضمن استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از روش های جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اینترنتی به دنبال پاسخ به این پرسش است که به طورکلی، چه عواملی سبب کنترل بحران آب در آسیای مرکزی و جلوگیری از درگیری های منطقه ای بین کشورهای منطقه می شود؟ در همین زمینه نگارندگان بر این فرضیه استناد کرده اند که عواملی در قالب یک چارچوب اقتصادی-حقوقی همچون تبادل انرژی، پیوندهای سازمانی و بین سازمانی و طرح های جامع حقوقی برای استفاده از آب، همانند اسناد 1992 آلماتی، 1996 تاشکند در کنترل بحران آب در آسیای مرکزی نقش داشته اند.