مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
آسیای غربی
حوزه های تخصصی:
یک منطقه چگونه توصیف میشود؟ چه کسی آن را تعریف میکند؟ به چه منظوری؟ اینها پرسشهایی هستند که این نوشتار به آنها میپردازند و با یک مباحثه میانرشتهای «منطقهگرایی» در ارتباط با آسیای غربی تبیین میشود. بدینمنظور مفاهیمی که در روابط بینالملل، مطالعات منطقهای، مطالعات خاورمیانه و علوم سیاسی وجود دارند مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرند. بررسی این بحث را با اتکا به دیدگاه انتقادی نسبت به نظریه مشکلات امنیت منطقهای که معمولاً از سوی نظریهپردازان روابط بینالملل ارایه میشوند آغاز میکنیم و به جای آن از نظریه تبیین فرهنگی که مبیّن شکلگیری منطقهای با ویژگیها و پویاییهای امنیتی است بهره گرفته و آن را درباره آسیای غربی به کار میگیریم. بدینروی، نوع نگاه به موضوع «منطقهای» از یک منظر میانرشتهای روابط بینالملل ـ مطالعات فرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد.
پایان فرمانروایی کاسی ها و علل فروپاشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرمانروایی دیرپای کاسی ها، که دولت تأثیرگذاری در صحنه آسیای غربی به شمار می رفت، با ثبات ترین امپراتوری در طول تاریخ بابل باستان بود. شواهد به دست آمده از مصر باستان، بیانگر قدرت و نفوذ بین المللی کاسی ها در دوره فرمانروایی شان بر بابل است، اما حکومت آنان به دلیل مشکلات عدیده ی داخلی و حوادثی که در صحنه آسیای غربی باستان اتفاق افتاد، دچار انحطاط و فرسودگی شد. با ضعف حکومت کاسی ها، به ویژه در دوران حکومت کشتیلیاش چهارم (1235ـ1242ق.م)، که قدرت آنان به ضعیف ترین حد خود رسیده بود، میان دو حریف نیرومند آشور و ایلام گرفتار شدند. جنگ های آنان با آشور و لشکرکشی های آشوریان به سرزمین آنان، نیروی نظامی کاسی ها را تحلیل برد، تا این که حکومت طولانی مدت آنان در میان رودان، به دست ایلامیان از هم فرو پاشید. در این مقاله، سعی شده است تا با استفاده از منابع کهن و تحقیقات جدید و با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی، به بررسی عوامل داخلی و خارجی، که منجر به فروپاشی فرمانروایی آنان در حدود 1157ق.م، شد، پرداخته شود.
شواهد باستان شناختی جدید از حضور تاریخی اقوام سکایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکاها به عنوان یکی از مهم ترین اقوام، در هزاره اول قبل از میلاد، در مطالعات تاریخی و باستان شناسی ایران اهمیت بسزایی دارند. این قوم در برهه ای از تاریخ ایران، یعنی دوره مادها، وارد ایران شدند و برای مدتی کوتاه، قسمت هایی از شمال غرب ایران را تحت تسلط خود درآوردند. مطالعات میدانی باستان شناختی، در مطالعات سکا شناسی دنیا، نقش مهمی ایفا می کنند. چندی پیش یکی از اولین مدارک متقن از حضور تاریخی اقوام سکایی در ایران، از یک حفاری علمی در گورستان خرم آباد مشگین شهر، در استان اردبیل به دست آمده است. این مقاله به بررسی نتایج و کشف های این حفاری پرداخته است؛ سپس به واسطه آن ها حضور سکاها را در ایران، با در نظر گرفتن منابع تاریخی، تبیین کرده است. این کشف ها مربوط به آیین تدفین سکایی و اهمیت تدفین اسب، به همراه اشیای منحصر به فرد نوع سکایی، به عنوان هدایا برای بزرگزاده سکایی هستند. این کشف ها نشان می دهند که گفته های هرودوت درباره آیین تدفین باشکوه سکایی، در ایران نیز رایج بوده است؛ همچنین، سلطه سکاها را بر غرب آسیا که برخی از پژوهشگران در نوشته های خود، با شک و تردید بدان نگریسته اند، اثبات می کند؛ پس می توان نتایج این کشف ها را با نتایج سایر کشف های مراسم تدفین سکایی، در نقاط مختلف دنیا مقایسه کرد.
نقش و کارکرد گروه های ضدسیستمی در سیستم کنترل نظم منطقه آسیای غربی (موازنه قدرت، بازدارندگی، ادارندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، نظریه کنترل یک روش شناسی غنی و مجموعه ای از ابزارها و اصول، برای تجزیه و تحلیل نظم های منطقه ای و کنش گران و راهبردهای آن فراهم می کند. امروزه، گروه های ضدسیستمی یک مفهوم کلیدی در مدیریت مدرن نظم های منطقه ای و پیوستگی بین سیستم کنترل و کنش گران جدید است. با وجود تغییرات چشم گیر در روابط بین الملل در دهه های اخیر، مطالعه نظم های منطقه ای و کنترل آنها از جایگاه محوری در نظریه های روابط بین الملل برخوردار نیست. گروه های ضدسیستمی، به عنوان یکی از متغیرهای کنترل در نظم های منطقه ای، به ویژه در نظم منطقه ای آسیای غربی، به عنوان یک منطقه دارای اهمیت استراتژیک، برجسته شده است. ازاین رو، موضوع محوری پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال است که نقش و کارکرد گروه های ضدسیستمی در نظم منطقه ای آسیای غربی چیست؟ در پاسخ باید گفت که گروه های ضدسیستمی به عملکرد سیستم های کنترل، شامل موازنه قدرت، بازدارندگی و وادارندگی، در شرایط عدم تقارن قدرت و پیچیدگی نظم منطقه ای کمک خواهد کرد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر این است تا به تبیین مسئله گروه های ضدسیستمی تهاجمی و مقاومتی، به عنوان سازوکاری در جهت موازنه بخشی و ایجاد بازدارندگی و وادارندگی، در منطقه آسیای غربی بپردازد. این مطالعه دربرگیرنده بررسی کارکردهای این کنش گران جدید، در جهت تبیین مدیریت نظم منطقه ای جدید است.
راه ابریشم و ایران فرهنگی؛ مؤلفه هایی برای همگرایی منطقه ای در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
753 - 771
حوزه های تخصصی:
راه ابریشم در طول چند قرن پیونددهنده امپراتوری های بزرگ عصر خود بود و اگرچه اساساً بر مبنای دادوستد و سود اقتصادی شکل گرفته بود، به محملی برای تعاملات و ارتباطات فرهنگی و تمدنی تبدیل شد و میراث فرهنگی ماندگاری برای ایران، کشورهای آسیای مرکزی و به طور کل کشورهای غرب آسیا بر جای گذاشت. در این مقاله ضمن اشاره به پیشینه تاریخی راه ابریشم و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن، به این موضوع می پردازیم که تلاش برای احیای راه ابریشم چگونه می تواند زمینه همگرایی در غرب آسیا را فراهم کند؛ مانع از شکل گیری بستر مناسب برای رشد افراطی گری در منطقه شود و به تقویت پایه های ایران فرهنگی و روح مدارای مندرج در آن کمک کند. به همین منظور از برخی از نظریه های مطرح در مطالعات منطقه ای به عنوان مبنای نظری کار استفاده شده است.
آینده پژوهی سیاست امنیت انرژی چین در «آسیای غربی»
منبع:
راهبرد سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
145 - 170
حوزه های تخصصی:
از جمله قدرت های نوظهوری که طی سالیان گذشته روند صنعتی شدن فزآینده ای را تجربه کرده است جمهوری خلق چین می باشد.ودیپلماسی امنیت انرژی را برای آینده خود تعریف نمود.که بهترین گزینه برای تأمین انرژی آن کشور، منطقه راهبردی خلیج فارس است. سؤال این است که جمهوری خلق چین در آوردگاه راهبردی خلیج فارس با چه فرصت ها و چالش هایی روبرو است؟ و اینکه استراتژی پکن در مواجهه با فرصت ها و چالش های پیش رو چگونه ارزیابی می شود؟ در راستای پاسخ به پرسش مزبور سعی شده است تا استراتژی پکن در منطقه خلیج فارس در سه سطح جهانی، منطقه ای و داخلی مورد واکاوی قرار گیرد. بدین ترتیب که در سطح جهانی بزرگ ترین مسئله،نفوذ وحضور مؤثر ایالات متحده درمنطقه است؛بدین منظور که رویکرد چین به کشورهای آسیای غربی رارفتار این کشور با ایالات متحده و ادراک چینی ها از اهداف امریکا در منطقه تشکیل می دهد.درسطح منطقه ای نیز چین با رقابت کشورهای زیرسیستم آسیای غربی مواجه است؛ که در این سطح چینی ها به دنبال اعتمادبخشی است.اما در سطح داخلی مهم ترین بحث به ویژه در سال های اخیر تحولات سیاسی در کشورهای آسیای غربی و مسائل مرتبط با مناقشه های دولت ها با ملت های خود درمنطقه بوده است که به نحو بالقوه ای این پتانسیل را داراست که امنیت انرژی چین را که یکی از مهم ترین دلایل حضور پکن در خلیج فارس است با چالش های ژرفی مواجه کند.
تأثیرات بازدارندگی ایران و اسرائیل بر امنیت منطقه ی آسیای غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی بازدارندگی یکی از نظریات مبتنی بر رئالیسم واقع گرائی در عرصه ی بین الملل است که عمدتاً پس از جنگ جهانی دوم و با تضعیف آرمان گرایی، مورد توجه نظریه پردازان مسائل استراتژیک قرار گرفت. این نظریه در روابط بین الملل به «قدرت» به عنوان مؤلفه ی اصلی تبیین کننده روابط بین- کشورها تأکید می کند و ضمن رد نظرات «ایده آلیستی» بر این باور است که میزان قدرت دولت ها، تأثیر مستقیم بر میزان امنیت ملی آن ها دارد. مقاله اخیر ضمن بررسی و تجزیه و تحلیل بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل با روش مصاحبه با متخصصین و اهل فن در سیاست خارجی و مطالعات نظامی در قالب پرسشنامه ای تلاش داشته تأثیرات منطقه ای بازدارندگی دو کشور در منطقه ای آسیای غربی را مورد ارزیابی قرار دهد. با توجه به دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل این نوشتار معتقد است که بازدارندگی دو کشور برعکس نقش بازدارندگی در امنیت سازی در منطقه آسیای غربی، باعث ایجاد ناامنی در ابعاد مختلف امنیتی این منطقه شده است یعنی بازدارندگی دو کشور هرچند توانسته برای دو کشور امنیت ساز باشد اما به طور کل در سطح منطقه باعث ایجاد ناامنی شده است.
روابط هند و آسیای غربی تحت دولت ملی گرای نارندرا مودی
منبع:
پژوهش ملل دی ۱۴۰۰ شماره ۷۱
7-34
گفتمان سیاست هند در آسیای غربی به طور سنتی حول محور وابستگی به انرژی، امنیت و رفاه هفت میلیون هندی ساکن در منطقه، سیر میکند. در سال های اخیر، به ویژه از زمان به قدرت رسیدن حزب بهاراتیا جاناتا در سال 2014، مسائل مبارزه با تروریسم، امنیت، همکاری های دفاعی و تجارت غیرنفتی اهمیت یافته است. این تغییرات کیفی تا حدودی بر اساس عملگرایی و تفاوت های ایدئولوژیک حزب بهاراتیا جاناتا و سلف آن هدایت و پشتیبانی شد، که علیه خط مشی سیاسی حکومت سابق حزب کنگره ملی هند در غرب آسیا، برقرار شد. این مقاله بواسطه تبیین دیدگاه های ایدئولوژیک حزب کنگره ملی هند و حزب بهاراتیا جاناتا، مدعی است که تغییر چشم انداز جهانی و آسیای غربی، تثبیت نفوذ چین پیرامون مرزهای زمینی و دریایی هند، بی ثباتی در بازار انرژی و ناامنی پادشاهی های عربی ناشی از قیام های موسوم به بهار عربی فرصت مناسب را برای دولت بهاراتیا جاناتا برای جهت یابی و بازنگری مجدد روابط هند با آسیای غربی فراهم نموده است. در حالی که مشخصه های ایدئولوژیک بر گفتمان عمومی غلبه دارند، همانطور که رهبری عالی حزب بهاراتیا جاناتا به طور دقیق و با جزئیات در حوزه عمومی شرح داده است، خط مشی های گزینش شده همیشه با این مشخصه های ایدئولوژیک هماهنگ و موافق نیست. نارندرا مودی، نخست وزیر، عملگرایی را بر ایدئولوژی ارجحیت داده است، و این کار را فراتر از انتظارات حزب و حامیانش انجام داده است.
واقعیات ژئوپولیتیک و الگوی مدیریت بحران هسته ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش هر کشور در سیاست جهانی تحت تأثیر عوامل ژئوپولیتیکی آن است. به گونه ای که از دیدگاه جغرافیدانان سیاسی، قدرت هر کشور به شدت از ژئوپولیتیک و موقعیت جغرافیایی آن تأثیر می پذیرد. ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، وضعیت ژئوپولیتیک منحصربه فردی رادارست. این موقعیت، ایران را تبدیل به کشوری جهانی کرده است که همواره در معادلات جهانی نقش برجسته ای به آن می دهد. بر این اساس، پژوهش مزبور با روش توصیفی _ تحلیلی به دنبال بررسی روند رویکردهای اتخاذی سه دولت های ج اایران در مدیریت بحران هسته ای است. در این تحقیق بر اساس هدف پژوهش ، روش تحقیق برای تجزیه و تحلیل توصیفی و تحلیلی ، استفاده از منابع کتابخانه ای و رسانه های داخلی و خارجی است تا توجیه قانع کننده ای برای استدال پژوهش پیدا کنیم. رابطه سیاست و فضای جغرافیایی رابطه ای دوجانبه و پویاست. هر سیاستی تظاهرات جغرافیائی/ فضایی خاص خود را و هر فضایی نیز سیاست های خاص خود را نیاز دارد. پس توجه به واقعیات جغرافیایی و ژئوپولیتیک می تواند عامل مهم و حیاتی در اتخاذ سیاست های اعمالی حکومت ها باشد. جمهوری اسلامی ایران در مدیریت بحران هسته ای که از سال 1382 شروع شد و با توافق برجام هرچند به صورت تعلیق یافته) پایان یافت سه رویکرد مختلف را اجرایی در مدیریت بحران هسته ای بکار برده است:1.سازش 2.تقابل 3.تعامل. که به جز رویکرد سوم یعنی مدیریت تعاملی با نگاه به منافع ملی، الگوهای مدیریت بحران هسته ای دیگر نتوانسته اند نقش موثری در حفظ و تامین منافع ملی داشته باشد
دیالکتیک چهاربُعدی گذار به هم گرایی منطقه ای نمونه ی مطالعاتی غرب آسیا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۸
119 - 142
حوزه های تخصصی:
مساله ی هم گرایی ملت ها اگرچه سابقه ی دیرینه ای دارد، بااین حال توجه علمی به این موضوع و تعقیب آن به مثابه یک کوشش علمی، پس از جنگ جهانی دوم و در مطالعات مرتبط با حوزه ی روابط بین الملل و پس ازآن به طور ویژه در حوزه ی مطالعات منطقه ای دنبال شده است. سوال این است که ناکامی کشورهای غرب آسیا در سودهی به هم گرایی منطقه ای از کجا ناشی می شود؟ فرضیه ی تحقیق این است که توفیق هم گرایی در غرب آسیا در گرو یک الگوی چهاربُعدی است که بتواند تمامی خلاهای موجود را پوشش داده و زمینه های لازم برای گذار به هم گرایی را میان بازیگران منطقه فراهم آورد. این الگو دربرگیرنده ی چهار ساحت: بینشی (اعتقادی)، انگیزشی، ساختاری و محیط کنش گری بازیگران است و با تمایزگذاری میان جهانِ شناخت های بازیگر با جهانِ انگیزه ها و ویژگی های شخصیتی ایشان، که از دیگر مولفه های روانی هم چون احساسات و تجارب و عواطف و منافع سرچشمه می گیرند، می کوشد تا به دلیل غلبه ی مولفه های کارگزارانه بر مولفه های ساختاری در منطقه ی غرب آسیا و به موازات بررسی مولفه های محیطی و ساختاری، بر هر دو سرمنشاء «انسان- محورِ» تاثیرگذار در کنش های بازیگران منطقه ای پرتو بتاباند.