مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
توصیف
حوزه های تخصصی:
بدون تردید، قرن چهارم یعنی دوره حکومت سامانیان را باید نقطه اوج تمدّن ایرانی ، اسلامی دانست. در این برهه از تاریخ ایران، به دلیل فراهم شدن شرایط سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... علوم و فنون مختلف پیشرفت چشمگیری پیدا می کند و به تبع آن، شعر و ادبیّات فارسی نیز تحت تأثیر این فضا قرار می گیرد. یکی از موضوعات مهمّی ه در ادبیّات این عصر مورد توجّه واقع می شود، حماسه و حماسه سرایی است..برجسته ترین شاعر این دوره، رودکی است ، اگر چه سروده های وی در دایره ادبیّات غنایی و بعضا تعلیمی جای می گیرد، امّا اندکی تأمّل در شعر او نشان می دهد که وی از داستان ها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته است این مسأله را در شعر خود بازتاب دهد. جدا از این، شعر رودکی نشان دهنده فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعه آن روزگار سایه افکنده بود. رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژه ای بخشیده است. در این مقاله، جلوه های حماسه در شعر رودکی در زیر پنج عنوان کلّی تقسیم بندی و تبیین شده است.
قانون حاکم بر قرارداد بین المللی؛ بررسی موردی دادنامه ای از شعبه ی 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق خصوصی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
41 - 64
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با ارائه و نقد رایی در رابطه با تعارض قوانین در زمینه قراردادی، به بررسی میزان توجه دادگاه ایرانی به روش شناسی حل تعارض قوانین پرداخته شده است. شعبه ی 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موجب دادنامه ی شماره 1072 مورخ 10/8/1396، با اعمال ماده ی 968 قانون مدنی، با توجه به محل انعقاد قرارداد موضوع اختلاف، قانون آلمان را صالح به اعمال در پرونده دانسته و باتوجه به مقررات ماهوی آلمان اقدام به رد دعوی می نماید. بدین منظور رای فوق الذکر شعبه ی 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران را با روشی تحلیلی به اجزای تشکیل دهنده آن تجزیه نموده و خواهیم دید که در بازترکیب این اجزا چه ایرادی از حیث استدلالی متوجه دادگاه ایرانی شده است. بدیهی است که در این فرآیند نقاط قوت رای نیز بازنموده می شوند. در رای حاضر، دادرس صادرکننده رای به درستی وارد حوزه بین الملل خصوصی شده ولی به نظر می رسد در نهایت امر از اعمال درست مقررات احاله بازمانده است. توجه به مقررات احاله هرچند به زیان طرف ایرانی می انجامید، اعمال قانون ایران را در پی داشت.
نشانه های زبانی در خاطرات حاج سیاح بر اساس الگوی فر کلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
87 - 111
حوزه های تخصصی:
الگوی سه بُعدی تحلیل انتقادی گفتمان، این امکان را فراهم می آورد که تحلیلگر با توصیف درون متنی نشانه های زبانی و تفسیر و تبیین اجتماعی آن ها بازتاب ایدئولوژی و سلطه نظام قدرت را بررسی کند. هدف از این پژوهش، بررسی ایدئولوژی و سلطه نظام قدرت در لایه های مختلف درون متنی و برون متنی خاطرات حاج سیاح است. یافته ها نشان می دهد در سطح توصیف، شیوه و بسامد کاربرد واژگان، شاخص ها، افعال کنشی، افعال مثبت و معلوم، جملات ساده و فرایند اسم سازی، در سه سطح واژگانی، نحوی و متن، ارتباطی برجسته با نظام قدرت دارد. در بخش ارزش های رابطه ای نیز کاربرد نقل قول ها، غلبه وجه خبری، کاربرد ضمیر متناسب با شأن اجتماعی مرجع و جنبه های سازمانی گفتگو از عوامل بازنماینده روابط کنشگران، متناسب با جایگاه قدرت ایشان است و رابطه قدرت و ایدئولوژی و زبان را نشان می دهد در سطح ارزش های بیانی نیز استعاری نبودن زبان و کاربرد نمونه های اندکی از آن، مواجهه صریح و بی پروای نویسنده با نظام قدرت را نشان می دهد. در سطح متن نیز، دو ساخت متفاوت در این اثر به کاررفته است. نتیجه آنکه در اثر موردبررسی، نظام قدرت و جایگاه نویسنده نسبت به آن، تأثیری برجسته در استفاده از نشانه های زبانی در سطوح مختلف واژگانی و نحوی دارد.
تحلیل نقش موقعیت در دانش های بلاغی و تحلیل انتقادی گفتمان با محوریت خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
1 - 26
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی بین رشته ای است که در آن سعی می شود نقش تحولات اجتماعی در مطالعات زبانی برجسته شود. این شیوه در پی آن است که نقش گفتمان را در روابط اجتماعی به ویژه روابطی که قدرت نابرابر را نشان می دهد، آشکار کند. فرکلاف، زبان شناس و پژوهشگر بریتانیایی، با ارائه ی مدل سه بعدی (توصیف، تفسیر و تبیین) چارچوب گسترده تری را برای این نظریه ایجاد کرد، به گونه ای که نقش موقعیت و اجتماع در آن به نحوچشمگیری برجسته شده است. به سبب گسترده بودن مباحث تحلیل گفتمان فرکلاف، در این پژوهش کوشش شده است تا مباحث گفتمان شناسی تنها در بخش واژه ها1 با علوم معانی، بیان و بدیع مقایسه و برای تحلیل خسرو و شیرین نظامی به کار گرفته شود. هدف این پژوهش آن است که با مقایسه ی دانش های بلاغی و رویکرد فرکلاف، تحلیل روشن تری از این رویکرد ارائه شود. نقش موقعیت و مقتضای حال در علم معانی به طورکامل بررسی شده؛ اما در علم بیان و بدیع به جز تعریض موردتوجه قرار نگرفته است. در نظریه ی فرکلاف موقعیت به همراه قدرت در تبیین مسائل مختلف به کار می رود. باتوجه به برجسته بودن نقش موقعیت در علم معانی و تحلیل گفتمان فرکلاف، کوشش شده است که نقش موقعیت در مباحث علم بیان و بدیع نیز تحلیل شود. از دستاوردهای این پژوهش آن است که نظامی در خسرو و شیرین در هر سه حوزه یعنی معانی، بیان و بدیع به نقش موقعیت و مقتضای حال مخاطب توجه داشته است. به بیان دیگر کوشیده ایم تا نشان دهیم بیان و بدیع در منظومه ی خسرو و شیرین در ساخت موقعیت برجسته برای کنش های کنشگران نقش اساسی و بنیادین ایفا می کند.
تحلیل گفتمان انتقادی سخنرانی های رؤسای جمهور پیشین جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخنرانی رؤسای جمهور کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به لحاظ ایدئولوژی اهمیت بسیاری دارد. هدف مقاله حاضر، مقایسه ایدئولوژی موجود در سخنرانی های محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. این تحقیق توصیفی بوده و داده های آن از متن سخنرانی رؤسای جمهور نامبرده در سال های 1380، 1384، 1386، 1392 و 1397 گردآوری شده است. سپس داده ها در چارچوب رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف که شامل سه مرحله توصیف، تفسیر و تبیین است، بررسی شده اند. در مرحله اول، راهبردهای زبانی مورد استفاده در سخنرانی ها نشان داده شده اند. در مرحله تفسیر، بافت موقعیتی، بینامتنیتی و کاربردشناختی بررسی شده اند. در مرحله تبیین، دو سطح قبل در سطح جامعه گسترش یافته است و بررسی می شود. نتایج تحلیل و مقایسه داده ها حاکی از آنند که سخنرانی ها دارای شباهت ها و تفاوت هایی هستند. شباهت آن ها در ایدئولوژی دفاع از حقوق مردم ایران و کشورهای ستم دیده است، اما در این میان، محمد خاتمی در سخنرانی خود سعی در یکپارچه سازی جهان و قرار دادن همه کشورها در یک سمت و سو دارد، اما محمود احمدی نژاد و حسن روحانی به دلیل بافت موقعیتی و شرایط سیاسی، اقتصادی و منطقه ای زمان ریاست جمهوری آن ها سعی در دعوت کشورها به مقابله با کشورهای زورگو دارند.
بررسی نقش ابزار بلاغی «توصیف» در خلق فضای پوچی حاکم بر داستان های مالون می میرد و زنده به گور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
836 - 855
حوزه های تخصصی:
«توصیف» یکی از ویژگی های اصلی و جدانشدنی هر داستان است. در میان نویسندگان معاصر، افرادی همچون صادق هدایت نویسنده و پژوهشگر ایرانی و ساموئل بکت نویسنده و نمایش نامه نویس ایرلندی از ابزار بلاغی «توصیف» برای فضاسازی مناسب به صورت ویژه استفاده کرده اند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی نقش «توصیف» در خلق فضای پوچی حاکم بر داستان های مالون می میرد اثر بکت و زنده به گور اثر هدایت است. نوع پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و فیش برداری است. مطالب مورد تحلیل نشان می دهد که بکت و هدایت برخلاف نویسندگان کلاسیک قصد دارند با استفاده از «توصیف»، جهان را پست تر از آنچه هست نشان دهند و فضای داستان ها را یأس آلود مجسّم کنند. آن ها برای این منظور از نقش های مقعرسازی توصیف، روایی، هومریک یا حماسی و میمتیک یا تقلیدی بهره جسته اند.
عقل نحو و نحو عقل جستاری در بیان جایگاه عقل در دستور زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نزاع بر سر دخالت عقل در دستور زبان عربی و یا کنارگذاشتن آن،همچون دیگر ساحت های معرفتی بشر فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در «عقل نحو» به دنبال نگاه پدیدارشناسانه به «نحو» هستیم و میخواهیم بدانیم این ابزار چگونه خود را در معرض نگاه دیگران قرار میدهد و چه انتظاری از آنان دارد. اما در «نحو عقل» میخواهیم بدانیم عقل زبانی در حوزه دستور زبان عربی از ما چه میخواهد.غربیان در رویکرد معاصر خود به دستور زبان از سه منظر «زایشی گشتاری» و «نقشگرایی» و «شناختی» به تحلیل ساختارهای جمله پرداخته اند. با همین سه رویکرد سعی کرده ایم از جایگاه قوه خرد در دستور زبان عربی بگوییم. در این نوشتار از این گفته ایم که آیا قوه تحلیلگر عقل باید از جایی دیگر به کمک گرفته شود یا آن که سرشت زبان عربی با این نیرو همزاد است. ویژگیهای «اصل و فرع» و «محتمل و قطعی» و «اعراب» و «قالب» و مساله «عامل و معمول» و «معنا» همگی بی حضور عقل خاموش و گنگ اند! تکنیک های ساخت جمله در پیوندی تنگاتنگ با عناصر تشکیل دهنده یک ارتباط کلامی قرار دارند. رمزگشایی از نحوه ارتباط میان ساختار جمله و عوامل فرازبانی، کار قوه ای تحلیل گر است. و بدین ترتیب با حضور طبیعی عقل، ابزار صرف و نحو از حالت توصیفی صرف خارج می شود و حالت استدلالی به خود می گیرد!
بررسی تمایلات عارفانه ی احمد عزیزی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
227 - 248
حوزه های تخصصی:
احمد عزیزی از شاعران صاحب سبک دهه های اخیر است و شعر او از جنبه های مختلف قابل توجّه است. آنچه در این پژوهش موضوع بحث قرار گرفته است، اندیشه های عرفانی اوست. جمع آوری اصطلاحات عرفانی و آیات قرآنی و به طور کلی نگاه عرفانی احمد عزیزی به جهان، اساس پژوهش ماست. ردپای شاعران عارف مسلکی چون سنایی، عطار، مولانا و حافظ به وضوح در شعر او دیده می شود و گویی که تمام تجربیّات عارفانه ی شاعران کلاسیک از قرن پنج تا کنون، یکباره در شعر عزیزی سر بر می آورد. او گاهی مفاهیم عمیق عرفانی را با استفاده از عناصر طبیعت بیان می کند تا آن ها را برای مخاطب ملموس و قابل فهم کند. مطالعه ی اشعار عزیزی نشان می دهد که او با شناخت عمیق خود نسبت به دین به بیشتر مؤلفه های عرفانی اشاره کرده و گویی مانند یک پیر و مراد والامقام به آموزش سالکان مبتدی می پردازد. تمایل سبک عزیزی به معنویّت و عرفان اسلامی با فرم جدیدی از مثنوی، می توان گفت که در شعر معاصر بی نظیر است. در این پژوهش که بر اساس روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی- توصیفی به تبیین مؤلفه های عرفانی در آثار عزیزی پرداخته ایم؛ هدف ما شناخت و تحلیل نگرش ها و دیدگاه های عرفانی ایشان است. در حقیقت بر آنیم تا جنبه ای از سبک منحصر به فرد این شاعرای توانای ادب معاصر را نشان دهیم.
بررسی و تحلیل تطبیقی عنصر توصیف و کارکردهای آن در داستان های کوتاه منیرو روانی پور و غاده سمان (بررسی موردی: طاووس های زرد و مترسک پرنده ای دیگر)
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
221 - 245
حوزه های تخصصی:
اگرچه نزد عامه مردم و حتی برخی از خوانندگان نیمه حرفه ای، عنصر توصیف در یک متن روایی به منزله نقطه ایست و استراحت گاه داستان به شمار می آید؛ اما حقیقت این است که این باور برگرفته از نگاه سنتی به شیوه پرداخت این عنصر در بسیاری از داستان های کلاسیک است که به جای توصیفات و تصویرسازی های خلاقانه، به توضیح و تفسیر مو به موی یک پدیده، یک موقعیت و یا شخصیت های داستانی می پرداخت، در حالی که مقاطع توصیفی در آثار برخی از نویسندگان خوش ذوق ونوجوی معاصر کارکردی متنوع یافته و در این راستا آن ها رخدادهای داستانی را به گونه ای با توصیف دَر هم تنیده اند که امکان تفکیک آن دو از هم میّسر نیست. پژوهش حاضر در تلاش است که ضمن تحلیل و تبیین این کارکردها، به بررسی و تحلیل چگونگی به کارگیری آن ها در دو داستان کوتاه منتخب از منیرو روانی پور و غاده سمان پرداخته و نتایج حاصله حکایت از آن دارد که اگرچه توصیفات غاده سمان به کارکرد خلاقانه آن در سطوح مختلف صناعت، تکنیک و هنر نزدیک تر است، اما روی هم رفته هر دو نویسنده توانسته اند با استمداد از کارکردهای مختلف عنصر توصیف ضمن گسترش این داستان ها در هر دو محور افقی و عمودی، اصل و محور داستانشان را بر بهره گیری هوشمندانه از این عنصر قرار دهند؛ به گونه ای که خواننده فقط با تأمل و اندیشه در این مقاطع می تواند زوایای پنهان داستان و درون مایه آن را کشف و درک نماید و این در حالی است که بسیاری از مقاطع توصیفی را می توان بدون هیچ خللی در سیر روایی داستان های کلاسیک و سنتی نادیده گرفت و حتی آن ها را از ساختار فیزیکی داستان حذف کرد.
توصیف ساحت های اباحی و معنوی معشوق در تغزلات قصاید مدحی حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان حکیم سنایی غزنوی با بیش از سیزده هزار بیت، مشتمل است بر سروده هایی در قالب های قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط، غزل، قطعه و رباعی. سرودن تغزل و گرایش به مجادله های عاشقانه و جاذبه های آن، گاه و بی گاه، شاعر را به خود مشغول می دارد. مقدمه قصاید مدحی سنایی که به توصیف معشوق پرداخته است، هرچند که ازلحاظ شمار ابیات، یکدست نیست و غالباً بین 7 تا 29 بیت است ولی جایگاهی درخور در قصاید مدحی وی به خود اختصاص داده است. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جنبه های مختلف توصیف معشوق از قبیل؛ ساحت اباحی و معنوی یا گزارشگر صورت و تشبیهات حسی و عقلی و...، سیمای معشوق سنایی با تأکید بر تحول فکری شاعر، بررسی و تحلیل شود؛ بنابراین، ابتدا مهم ترین و ویژه ترین رویکردهای سنایی در ترسیم سیمای معشوق، استخراج و در هشت گروه، دسته بندی شده است. سپس با مطالعه و بسامد یابی واژه ها و ارائه نمودار، اهمیت، چگونگی کاربرد، جایگاه آن ها و نحوه تحول فکری در تصویرآفرینی سنایی از سیمای معشوق، در تغزلات قصاید مدحی وی تحلیل شده است. حضور مشخصه های سبک خراسانی و رگه هایی از تحولی که بعدها چراغ راه شاعران درزمینه پرداختن به معشوق می شود، از برجستگی های تغزلات قصاید مدحی سنایی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی با ارائه نمودارهای آماری است.
ویژگی های توصیف در کوش نامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توصیف یکی ازابزارهای مؤثر در تصویرآفرینی و نوعی شیوه بیان است که به وسیله آن می توان اشیا، افراد، رفتارها و صحنه ها را با کلمات آفرید.از آن جا که وصف پیوندی استوار با نوع حماسی دارد به همین دلیل سراینده درحماسه خویش از آن برای تجسم بخشی و تصویر آفرینی بهره میبرد زیرا عنصر توصیف وسیلهای است برای محسوس و ملموستر کردن صحنههای متنوعی که در بستر شعر حماسی روی میدهد. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی موضوع توصیف در کوش نامه ایرانشان ابن ابی الخیر میپردازد.نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد موضوعات مختلفی چون طبیعت، اشخاص، امور انتزاعی، زمان، مکان، اشیا، هدایا، میدان رزم و حیوانات در کوش نامه توصیف شده اند.برای نشان دادن قدرت توصیفگری گوینده منظومه، ابتدا به وصف های او از جنبه دستوری نگریسته و سپس به تحلیل شگردهای دستوری شاعرانه پرداخته شده است.بسامد شگردهای دستوری نسبت به شاعرانه بیشتر است.از بین شگردهای دستوری، صفت دارای بیشترین بسامد است و از میان شگردهای شاعرانه، تشبیه بیشترین بسامد را دارد.علاوه بر این، در منظومه مورد پژوهش، شاعر گاه از چند شگرد وصفی در توصیف یک موضوع واحد استفاده می کند و گاه یک شگرد را به طور متوالی در توصیف موضوعات مختلف به کار می برد.
توصیف و تصویر سیمای معشوق در «جوانی ها»ی بیژن الهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیژن الهی از زمره شاعران «شعر دیگر» است که در مجموعه «جوانی ها» علی رغم زبانی تغزلی و توجه به عنصر عاطفه، به لایه زیبایی شناسی و عنصر بلاغی شعر نیز توجه داشته است. در «جوانی ها» این درهم تنیدگی دو عنصر عاطفه و بلاغت به توصیف رخسار معشوق و ویژگی ها و حالات او نیز سرایت کرده است. چهره معشوق در «جوانی ها» حسی است و نوع عشق در اشعار او تنانه است. الهی از زبانی تغزلی از نوعی شعر سپید بهره می گیرد که بیشترین نزدیکی را به طبیعت نثر دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، چهره معشوق؛ از جمله: چشم، پوست چهره معشوق، پیشانی و پلک، پیکر و قلب معشوق، ویژگی ها، کنش ها و واکنش ها، حالات و رفتارهای معشوق از جمله دوست داشتن، عشق دوسویه عاشق و معشوق، وصال و چگونگی بیان این حالات در زبانی تغزلی و ادبی بررسی و تحلیل می شود، همچنین تشبیه معشوق به پدیده های دیگر و تصاویر بلاغی مرتبط با چهره، پیکر و ویژگی های معشوق تبیین می گردد تا بر اساس تصاویر خیالی و حسی، جنبه زیبایی شناسی چهره معشوق، نوع رفتار، کنش و واکنش ها و ویژگی های معشوق عیان تر و آشکارتر شود. در این پژوهش ضمن بیان توصیفاتی که شاعر از معشوق دارد، به بیان لایه های زیبا یی شناسی و عناصر بلاغی حاصل از این توصیفات می پردازیم.
نقشِ توصیف در گفتارِ «شخصیت های بی نام» در تراژدی های یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توصیف[i] در تراژدی های یونان باستان جایگاهی مهم دارد و هسته داستانی وپیرنگ غالب این تراژدی ها، علاوه بر آنکه بر بنیاد کنش و گفتار قهرمانان شکل می گیرد، بر اساسِ توصیف نیز استوار گشته است. یکی از انواع شخصیت هایی که در تراژدی های یونان باستان نقش مهمی ایفا می کند، «شخصیت بی نام 2[ii] » است که در زمره اشخاصِ فرعی تراژدی جای دارد و تراژدی نویسان معمولاً برای آنها نامی برنگزیده اند و از آنها با عناوین کلی، مانند پیک، مربی، دایه، نام می برند. هدف از این پژوهش، کشفِ شیوه های پیشبرد پی رنگِ تراژدی، توسط گفتار[iii] ِتوصیفیِ «شخصیت های بی نام»، در گزیده ای از تراژدی های آیسخولوس[iv]، سوفوکل[v] و اوریپید[vi] است. پرسش اصلیِ این است که «شخصیت بی نام»، چگونه و با چه الگویی در به کاربردنِ توصیف، در بازآفرینی روایت دراماتیک تراژدی ها از روایت اسطوره ای، نقش ایفا می کند؟ پژوهشِ حاضر، به شیوه ای توصیفی- تحلیلی، با ترسیم جدول در طبقه بندیِ انواع توصیف از زبان «شخصیت های بی نام»، به نتیجه می رسد که شخصیت های بی نام اگرچه در تراژدی نقش فرعی بر عهده دارند، اما در پیشبرد پی رنگِ روایت دراماتیک، نقشی اساسی و غیر قابل حذف دارند و گاه، مهم ترین نقاط عطف در نمایشنامه ها، مثل ترغیب شخصیت اصلی به عمل، یا آوردن خبر مرگ شخصیت های اصلی و یا آشکار ساختن راز و مانند اینها بر عهده آنها است.
اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجستۀ سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
25 - 49
حوزه های تخصصی:
معلّقات سبع یکی از درخشان ترین آثار شعری در عصر جاهلی و آیینه تمام نمای آن است که فرهنگ آداب و رسوم زندگی مردم و همچنین موقعیّت جغرافیایی و اجتماعی و ادبی آن عصر را نشان می دهد. بسیاری از پژوهشگران در زمینه های مختلف ادبی بر روی آن کار کردند؛ زیرا معلّقات سبع، شناس نامه عصر جاهلی است و درک درست این اشعار و بررسی آن ها از جوانب مختلف، راهی برای شناخت عصر جاهلی است. ادبیّات عرب به دلیل هم جواری جغرافیایی تمدّن های عربی و ایرانی از مهم ترین دریچه های تأثیر فرهنگ و زبان عرب بر ادبیّات فارسی است، اگرچه این تأثیر، متقابل و عمیق است؛ اما بی گمان تأثیر ادبیّات عرب بر شاعران دوره های آغازین ادبیّات فارسی عمیق تر و بزرگ تر است. یکی از اهداف اصلی این پژوهش، تحلیل و مقایسه اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجسته سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع است. اکثر صاحب نظران، متّفقند که شاعران ایرانی در سرودن اشعار مربوط به اطلال و دمن، دنباله رو شاعران عرب بوده اند و از شاعران عرب تقلید کرده اند. جستار حاضر با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد تا اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجسته سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع را مشخّص سازد و به این پرسش ها پاسخ دهد که میزان تأثیرپذیری شاعران برجسته سبک خراسانی در زمینه وصف معشوق از شاعران معلّقات چگونه است؟ و کدام شاعر سبک خراسانی تأثیر بیشتری از شاعران معلّقات گرفته است؟
تحلیل ساختاری نقد نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
5 - 12
حوزه های تخصصی:
نقد نقاشی، نوشتاری است مبتنی بر دو رکنِ «توصیف» و «تفسیر». توصیف بخش اصلی و اساسی هر نقد نقاشی را تشکیل می دهد و غایتش انتقال نشانه های تصویری به نشانه های زبانی است. فرضیه ی این مقاله مبتنی است بر این که بی وجود توصیف دقیق، تفسیر عمیق نقاشی ممکن نیست، زیرا مبنای گزاره های تفسیریِ یک نقد موفق توصیفاتی است که منتقد در نوشتار نقد ارائه می دهد. نخستین نقدهای نقاشی توصیفات ادیبانه ای بوده اند از آنچه روی تابلو بازنمایی می شده است. اما ویژگی مهم نقد نقاشی اتکاء به توصیف دقیق برای ارائه ی تفسیر عمیق است. هویت هر اثر تجسمی مبتنی بر تفسیری است که منتقد از آن ارائه می دهد. لذا ارزش گذاری یک تابلوی نقاشی مستلزم این است که منتقد، دیدگاه هایش را در قالب تشریح و تحلیل (توصیف) و توضیح و تبیین (تفسیر) صورت بندی کند. این مقاله با ارائه ی نمونه هایی نشان خواهد داد که اولاً، نگارش نقد نقاشی مستلزم پایبندی به این صورت بندی است؛ ثانیاً، توضیح و تفسیر بر مبنای نظریه و فلسفه ی منتقد صورت بندی می شود. روش به کار رفته عبارت است از مطالعه ی دو نمونه نقد نقاشی به منظور استخراج ساختار توصیفی تفسیری آنها.
تصویر رنگ در غزل های سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
رنگ ها بیانگر احساسات و عواطف است و ویژگی های درونی افراد را منعکس می نماید. گاه هنرمندان از رنگ ها و عناصر رنگین در تصویرسازی های عاشقانه خویش بهره برده، تجربیات عاطفی و ادراکات ذهنی خود را به کمک صنایع ادبی و شیوه های بلاغی همچون تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و غیره به گونه ای هنری و گیرا ارائه می دهند. سعدی نیز از این گونه های بیانی بهره های فراوان برده است. جستار حاضر به تبیین تصویر رنگ در غزلیات سعدی به شیوه توصیفی _ تحلیلی پرداخته و تصاویر مربوط به رنگ و تشبیهات و استعارات مربوط بدان ها را در سیصد و شصت غزل سعدی بررسی نموده است. دستاورد این پژوهش نشان می دهد که از میان پنج رنگ سیاه، سفید، سرخ، زرد و سبز که تصاویر معانی و دقایق ذهنی شعر سعدی را بهتر می نمایاند، رنگ سرخ بالاترین بسامد و رنگ سبز کمترین کاربرد را داشته است. هم چنین، شاعر با استفاده غیرمستقیم از رنگ های اشیاء رنگین و رنگ پدیده ها در ارائه تصویر رنگ بهره برده است. این تصاویر رنگین بیانگر قدرت کلام، نگاه زیبابین و توانایی سعدی در بهره گیری از صورخیالی مانند تشبیه و استعاره در ایجاد تصاویر است که سبب دلنشینی، فصاحت، تأثیر و جذابیت کلامش می شود.
علم دینی در مقام توصیف و توصیف؛ بازخوانی نظریه علم دینی استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکیک معانی علم و دین و تعیین نسبت دقیق این دو حوزه، شرط لازم برای تنقیح معنا و ماهیت علم دینی از منظر استاد مصباح است. بیان جایگاه علم در منظومه علم دینی و فهم صحیح از تاثیرات دین و مبانی ارزش شناختی بر علم، افق هایی نوین در زمینه ارائه نظریات علمی و اعتبارسنجی نظرات مذکور پیش روی محققین می گشاید. تدقیق معنای علم و توجه به ساحت های مختلف علم، حیطه انتظارات و توانمندی های موجود در شکل گیری نظریات علمی را سامان بخشیده و به قضاوت صحیح از علم می انجامد. با استناد بر آراء استاد مصباح، آنچه بر شکل گیری نظریات علمی اثرگذار بوده و در این مقاله با عنوان دین و مبانی ارزش شناختی معرفی شده است، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده، تعیین محدوده اثرگذاری هر یک شایان توجه است. به همین سبب در این مقاله به بیان تقریرهای موجود از این بحث و ذکر اشکالات موجود پرداخته شده است. استاد مصباح در بخش توصیفی علوم انسانی همانند بخش توصیه ای، قائل به اثرگذاری دین و مبانی ارزش شناختی است.
بررسی تطبیقی وصف طبیعت در اشعار ابن خفاجه و منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
135 - 156
حوزه های تخصصی:
در این جستار وصف طبیعت در دیوان دو شاعر برجسته و بزرگ و قدیمی ایران زمین و عرب به نام های منوچهری دامغانی (433ق) و ابن خفاجه (533ق) مقایسه و بررسی شده است. وصف طبیعت مهم ترین موضوع ادبی در دیوان دو شاعر است که ابن خفاجه آن را در ادبیات عربی اندلس به یک نوع ادبی مستقل و جدا تبدیل ساخته است. در ادبیات فارسی هم منوچهری در جایگاه ویژه ای قرار دارد. این دو شاعر از بزرگان ادب در دو زبان مختلف هستند و دیدگاه وصف آن ها به زیبایی ظهور پیدا کرده است که ما در زمان فعلی با بعضی از این الفاظ بیگانه ایم و آن ها از لحاظ ثبت آثار تاریخی نیز مورد توجه قرار دارند.
مقایسه تطبیقی معلّقات سبع و غزل غزل های سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
289 - 311
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی تطبیقی دو اثر ادبی می پردازیم: «معلّقات سبع» و «غزل غزل های سلیمان». «معلّقات سبع» مجموعه هفت قصیده از مشهورترین اشعار ادبیات عرب دوره جاهلی است و «غزل غزل ها» یکی از کتاب های عهد عتیق(تورات) و منسوب به سلیمان نبی (حکومت در حدود قرن دهم ق.م). این دو متن کهن از نظر مضامینی همچون تشبیه معشوق به آهو و خوشبویی وی، توجه به گردنبند و جواهرات معشوق، فراق، جست وجوی یار و محو شدن آثار و نوع خاصی از تشبیه دارای مشابهت هایی هستند که در این پژوهش به بررسی و تطبیق آن ها با توجه به مکتب فرانسوی خواهیم پرداخت، زیرا در این مکتب، دو اثر از دو زبان مختلف در صورتی با یکدیگر به صورت تطبیقی مقایسه می شوند که ارتباط تاریخی میان مردمان آن دو زبان وجود داشته باشد. اطلاعاتی در دست است که ثابت می کند پیش از ظهور اسلام، اعراب، به ویژه در یثرب، به دلیل سکونت یهودیان و مسیحیان در شبه جزیره و ارتباط داشتن با آن ها، با مطالب کتاب مقدّس آشنا بوده اند.
تحلیل گفتمان مکتوبات عتبه الکتبه با رویکرد کاربردگرا بر اساس نظریه فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
491 - 513
حوزه های تخصصی:
این مقاله تحلیلی است بر اساس نظریه نورمن فرکلاف در «عتبه الکتبه» با رویکرد کاربردگرا که به بررسی و تجزیه و تحلیل صورت های زبانی، اهداف و کارکردهای آن ها می پردازد. مبنای نظری پژوهش در چارچوب الگوی سه سطحی(لایه ای) توصیف، تفسیر و تبیین می باشد. در «مکاتیب و ترسلات عتبه الکتبه»، به دلیل ارتباط نزدیک زبان و ساختارهای اجتماعی و تأثر متن از روابط اجتماعی، ابعاد گفتمانی بسیار برجسته است. در این متن علاوه بر تأثیر روابط قدرت، گزینش های زبانی خاص که مختص سبک این دوره است، در فرآیند تولید معنا متمایز می شود. هدف از این پژوهش نشان دادن نوع و سبک گفتمان قرن بیستم و نشان دادن قدرت نویسنده( منتجب جوینی ) در شکل گفتمان وی است همچنین نگاه متفاوت بر ترسلات و معرفی و تحلیل بنیادی «عتبه الکتبه» از دیگر اهداف این مقاله می باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و به شیوه تحلیل محتوای کیفی و استناد به متن مکتوبات و ذکر شواهد مثال بررسی می گردد.