آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

ناتوانی اندیشه لیبرال از فهم درست امر سیاسی و بی توجهی به ویژگی سازنده آنتاگونیسم موجب شکل گیری عصر پساسیاست و ناتوانی اغلب نظریه پردازان در تبیین وضعیت جاری شده است؛ اینکه چرا احزاب پوپولیستی راست افراطی (به عنوان زمینه بحران عمیق هویت سیاسی) یا القاعده توانسته به موفقیت هایی دست یابد. شانتال موف در پاسخ به چنین بحران هایی، از ضرورت شکل گیری عصر «پسادموکراتیک» سخن می گوید که می بایست کاملاً دربرگیرنده و فراگیر باشد. منظور از عصر پسادموکراتیک، عصری است که در آن به جای اجماع – که نابودکننده هسته اصلی دموکراسی است- شاهد شکل گیری تکثر و تنوع کنش سیاسی در چارچوبی متعارض و متخالف با یکدیگریم. از این منظر، تضعیف وظایف مدنی و هویت یابی اجتماع سیاسی، نتیجه خصوصی شدن فزاینده زندگی اجتماعی و فضای عمومی است که تنها راه برون رفت از این وضعیت و تضمین آزادی، زدودن دوپار گی میان فرد و جامعه و احیای ارزش مشارکت سیاسی برای شهروندان است. در مقاله حاضر به بحث، نقد و ارزیابی مفاهیم، صورت بندی تحلیلی و چشم اندازهای محوری دیدگاه موف درباره مدرنیته و گفتمان لیبرال، تمایز هستی شناختی امر سیاسی از سیاست، جایگاه سوژه و نقش شهروندان در دموکراسی رادیکال می پردازیم.

تبلیغات