مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۴۱.
۶۴۲.
۶۴۳.
۶۴۴.
۶۴۵.
۶۴۶.
۶۴۷.
۶۴۸.
۶۴۹.
۶۵۰.
۶۵۱.
۶۵۲.
۶۵۳.
۶۵۴.
۶۵۵.
۶۵۶.
۶۵۷.
۶۵۸.
۶۵۹.
۶۶۰.
شاهنامه
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
42 - 56
حوزه های تخصصی:
کیومرث نخستین پادشاه افسانه ای است که فردوسی داستان او را در بخش اسطوره ای شاهنامه آورده است. کیومرث در زبان اوستایی به صورت گیومرتن(دارای حیات فانی) آمده است و در برخی متون نیز به صورت گیومرث، گیومرد، کهومرث و کیومرز نیز دیده می شود. پیدایش حکومت و زندگی اجتماعی در شاهنامه با داستان کیومرث آغاز می شود. بر اساس این داستان آغاز فرمانروایی مصادف است با زنده شدن طبیعت و با آمدن او، امنیت و آرامش بر همه جا حکمفرما می شود. سادگی و زیبایی این داستان خود دلیلی است که نگاره های زیادی در طول تاریخ نقاشی ایران به این موضوع اختصاص داده شود. هدف در این مقاله بررسی تطبیقی هفت نگاره با این موضوع و مضمون در مکاتب مختلف نگارگری ایران است. نظر به تنوع ویژگی های بصری این مکاتب، سعی شده از هر دوره نمونه ای انتخاب و بررسی شود چرا که نقش مایه ها و رنگ های خاص هر مکتب نگارگری، موضوع اصلی داستان را تحت الشعاع قرار داده است. میزان وفاداری هنرمندان به متن داستان در هفت نگاره، متفاوت است. در همه نگاره ها کیومرث و درباریان در طبیعت تصویر شده اند( به عنوان نقطه مشترک نگاره ها) و رنگ ها و پوشش افراد بسیار متنوع می باشد( به عنوان نقطه اختلاف نگاره ها). روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری مطالب هم به روش کتابخانه ای است.
بررسی تطبیقی نگاره دیو در مکاتب نگارگری دوران ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۱
62 - 75
حوزه های تخصصی:
در هنر نگارگری، نگارگران تمامی مکاتب ذهنیتی کامل و فعال درباره نبرد کیهانی میان آفرینش اهریمنی و آفرینش ایزدی داشتند. در این میان دیو که نماد اهریمن و دشمن است با چهره های حیوانی با شاخ ودم و عریان، با سلاح های بدوی و دیگر موارد نشان داده شده است. نگارگران با نمایش این ویژگی ها به نوعی به برتری آفرینش ایزدی در مقابل آفرینش اهریمنی اشاره کرده اند. هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش دیو در نگاره های دوره ایلخانی و تیموری (هرات وشیراز) و تفاوت طراحی نگاره های آن است . سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از؛1- ویژگی ها و شاخصه های شکلی دیو در نگاره های دوره ایلخانی و تیموری چیست؟2: تفاوت چهره دیوان در نگاره های دوره ایلخانی و تیموری چگونه قابل تبیین است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، دیو در نگاره های این دوران با توجه به وجه حیوانی آن ترسیم و با ویژگی های حیوانی در کالبد آدمی نقش شده است. از سویی دیگر تفاوت در تصویر نقش آن در این مکاتب ابتدا برگرفته از وجه استعاری شاهنامه و سپس تلقی شخصی نگارگر و خوانش او از متن، سلیقه هنری دوران او و مکتبی که در آن رشد کرده و یا اقتضای شرایط اجتماعی و فرهنگی او است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و براساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
آیین دخمه سپاری و وجه تمایز آن با دخمه گذاری زرتشتیان با تکیه بر توصیفات شاهنامه و مدارک باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
۱۵۹-۱۹۴
حوزه های تخصصی:
دخمه در نگاه نخست، یادآور آیین زرتشت و رسم واگذاری مردگان به طبیعت و «نابودی جسد» است. در شاهنامه و طبق شواهد باستان شناسی، با توصیفی از دخمه روبه رو هستیم که به گونه ای بنیادین از دید معماری و آیینی، با دخمه های زرتشتیان متفاوت است و مفهوم «سپردن و بایگانی جسد» را پشتیبانی می کند. ازاین رو، در این نوشتار، اصطلاح «آیین دخمه سپاری»[3] متوجه شاهنامه و شواهد باستان شناسی بوده، و اصطلاح «آیین دخمه گذاری» معرف دخمه های زرتشتیان است. همچنین، یافته های این پژوهش بیان می کند که گرچه توصیف آیین دخمه سپاری در شاهنامه عمدتاً بر روایات سلسله های اسطوره ای و تاریخی ایرانی چون کیانیان و ساسانیان تمرکز دارد، ولی در واقع، بازتابی از شواهد باستان شناسی است و نشان آن را باید بیرون از سلسله های نامبرده نیز جست که عمدتاً متعلق به افراد طبقات بالای اجتماع و بلندپایگان بوده است.
فردوسی و بسترسازی نظری برای قدرت یابی نهاد وزارت در قرون میانه تاریخ ایران (قرون پنجم تا نهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
۱۶۵-۱۳۹
حوزه های تخصصی:
اوج گیری قدرت نهاد وزارت در تاریخ میانه ی ایران، به ویژه از اوایل دوره ی سلجوقی،بدون نوعی بسترسازی پیشینی، به دشواری ممکن و قابل دوام بود. فردوسی را باید در شمار یکی از نخستین کسانی دانست که در این زمینه تاثیر بسزایی داشت. پرسش این است که شاهنامه چه تاثیری بر فراهم آمدن یک بستر نظری برای اوج گیری و تثبیت قدرت نهاد وزارت در قرون میانه ی تاریخ ایران داشت؟. فردوسی که در پی حفظ هویت ایرانی و نیز تجدید حیات ساختار سیاسی ایران باستان بعنوان بدیل مناسبِ سامان سیاسیِ مستقرِ زمانه ی خود بود، در شاهنامه و به ویژه در بخش تاریخی آن-با توجه به عدم وجود شاهانِ خردمندِ عصر اسطوره ای-، وزیر را شخصیت اصلی این بخش نمایانده،با برکشیدن بزرگمهر بعنوان یک حکیم/وزیر و قائل شدن خصائص ویژه برای او، ارجی ویژه برای این نهاد قائل شد که این امر،پس از فردوسی و با توجه به نفوذ عام شاهنامه، با تبدیل شدن بزرگمهر به نماد نهاد وزارت، توانست همچون یک بستر نظری مناسب در جهت ترقی و تثبیت قدرت این نهاد به کار رود.
مقایسه پادشاهی بوران ساسانی در شاهنامه و منابع تاریخی (در بررسی انتقادی یک بیت چالش برانگیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
47-76
حوزه های تخصصی:
بوران در آستانه فروپاشی ساسانیان به پادشاهی رسیده و در شاهنامه به نیکنامی ستوده شده است؛ با این همه، فردوسی در آغاز پادشاهی او می گوید: «یکی دختری بود بوران به نام/چو زن شاه شد کارها گشت خام». این بیت در تناقض با ابیات بعدی است و القا می کند تباهی اوضاع مملکت در آن زمان، ناشی از پادشاهی این زن بوده است. در پی پاسخ به این سؤال که «از دو سوی تناقض، کدام یک حقیقت دارد» و «علت تناقض یادشده چه می تواند باشد»، نویسنده مقاله، روایت شاهنامه از کشورداری بوران را به محک منابع تاریخی زده است. داده های تحقیق نشان می دهد هیچ گزارش منفی درباره بوران وجود ندارد و تمام مورخان، مفصل تر از فردوسی، کشورداری وی را به نیکی گزارش کرده اند. پس چرا فردوسی چنین سروده است؟ نویسنده، با طرح احتمالاتی، به این نتیجه رسیده است که بیت مزبور نه در ارتباط با چگونگی کشورداری بوران، بلکه ناشی از التزام فردوسی به پیش فرض هایی بوده که در سایه باورهای دینی روزگار وی شکل گرفته بود. ردیابی پیش فرض ها ما را به این حدیث منسوب به پیامبر (ص) می رساند: «قومی که زمام امور خود را به دست زنی بسپارد، هرگز رستگار نمی شود». اسناد حدیث، اعتبار آن را تأیید نمی کند و حدیث در منابع متقدم شیعی هم نیامده است؛ اما سایه فرهنگی اجتماعی آن در جامعه فردوسی موجب این پیش فرض شده است که اگر زن پادشاه شود، مملکت خراب می شود. پس شاعر در تناقض میان آن حقایق تاریخی و این پیش فرض اجتماعی مانده و نتیجه اش، تناقض در سرودن داستان بوران شده است؛ هرچند کلیت شاهنامه، نگاه منفی به زنان را تأیید نمی کند.
نَه «برپای بست» و نَه «بر نای بست» گرهگشایی از خوانش و گزارش نیم بیتی از داستان بهرام چوبینه در شاهنامه
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۹)
163 - 179
حوزه های تخصصی:
داستان بهرام چوبینه در شاهنامه فردوسی ازجمله داستان های حماسی و تاریخی در فرهنگ ایرانی به شمار می رود. این داستان، هم از چشم انداز ظرافت های روایی و پرداخت هنری، و هم از چشم انداز دلالت های تاریخی، داستان بسیار مهمی است. در روایت شاهنامه از این داستان، موارد قابل تأمل حتی در ظاهر الفاظ و صور واژگان، بسیار است. یکی از این موارد، پیامی است که بهرام چوبینه به پرموده (پژموده) می فرستد. نویسنده در نوشتار پیش رو، نیم بیت از داستان را «به گیتی نخورد آن که بر پای بست»، مورد مداقه قرار داده و اینگونه بیان می دارد که خوانش صحیح آن، «به گیتی نخورد آن که زد نای، پست» است.
خوانش بیش متنی از جایگاه حیوانات در نگاره های نبرد رخش و شیر در قرن دهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
36 - 51
حوزه های تخصصی:
رابطه آثار ادبی و هنری همواره مسئله ای مهم در تحلیل آثار هنری به شمار آمده است. این مقاله در نظر دارد ارتباط متن و تصویر در نگاره های نبرد رخش و شیر را به کمک بیش متنیت بررسی کند. نبرد رخش و شیر در خان اول رستم اتفاق می افتد و در طی آن رخش، اسب رستم نقش قهرمان را ایفا کرده است و به تنهایی شیر را از بین می برد. در این خان نقش حیوانات برجسته است و تنها شخصیت انسانی نگاره در خواب است. پرسش اصلی این مقاله این است که چه نوع تغییرات بیش متنی در تصویرگری صحنه نبرد رخش و شیر وجود دارد؟ برای پاسخ به این پرسش نقش حیوانات در نگاره های نبرد رخش و شیر در قرن دهم مورد توجه قرار گرفته است. برای این بررسی بیش متنیت ژرار ژنت انتخاب شده است. ژنت از مهم ترین نظریه پردازان بیش متنیت در قرن بیستم است. او در بیش متنیت به ارتباط یک متن با متن قبل از خود می پردازد. ژنت در تبدیل یک نظام نشانه ای به نوع دیگر آن دو گونه همان گونی(تقلید) و تراگونی(تغییر) رامطرح می کند. در این پژوهش که با روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و شیوه کار توصیفی و تحلیلی انجام شده است این فرضیه مورد توجه گرفته است که هنرمند سنتی برای تصویر کردن روایت نبرد رخش و شیر، خود را ملزم به رعایت تمام عناصر داستانی ندیده و با وجود تبعیت از نوشتار، دست به تغییر متن زده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد نگارگر با گونه های همان گونی و تراگونی (کاهش، افزایش و جابجایی) اقدام به تغییر دادن عناصر تصویری و نیز روایت داستانی کرده است و در نتیجه خلاقیت هنرمند، آثاری با ویژگی های جدید خلق شده است.
واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه اخلاق فضیلت ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
118 - 150
حوزه های تخصصی:
ادب حماسی در تربیت اخلاقی جامعه، نقش مهمی بر عهده دارد و شاهنامه حکیم فردوسی، بزرگ ترین حماسه ملی ایران و جهان، در پرورش فضایل اخلاقی به ویژه در بین ایرانیان همواره نقش آفرین بوده است. یکی از این فضایل، خرد و خردورزی است. نمودهای فضیلت خردورزی در شاهنامه، ذیل دو عنوان تقسیم شده است: خرد فطری و غریزی؛ خرد اکتسابی. برای شرح و تبیین این دو خرد، از چارچوبی فلسفی و تئوریک استفاده شد که نظریه فضیلت اخلاقی ارسطو یا سه گانه دانش و عاطفه و اراده است؛ برای هرکدام از مواردِ سه گانه نیز شاهد و مثال از شاهنامه نقل شده است. نگارنده در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای به واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه فضیلت ارسطو می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مفهوم خرد و خردورزی در هر دو حیطه بیان شده در شاهنامه به کار رفته است؛ بدین معنا که فردوسی در تعالیم اخلاقی و تعلیمی خود با آگاهی دادن، ایجاد انگیزه و نمود خرد و خردورزی، زمینه را در عمل برای ترویج و پرورش خردورزی، به مثابه کنشی اخلاقی، فراهم کرده است و کار او در این باره مبنایی فلسفی و تربیتی دارد.
بررسی تطبیقی عناصر حماسی در علی نامه و خاوران نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
167 - 182
حوزه های تخصصی:
علی نامه و خاوران نامه از نمونه های برجسته حماسه های دینی قرن پنجم و نهم در ادب پارسی هستند که در توصیف جنگ های اسلام به فرماندهی حضرت علی (ع) به نظم کشیده شده اند. عناصر حماسی باتوجه به محتوا و درون مایه داستان ها شکل می گیرد و ساختار، متناسب با چگونگی درون مایه ترسیم می شود. تحلیل تطبیقی عناصر حماسی نو در حماسه های کهن، موضوع اصلی این مقاله است. در این دو منظومه، عناصر اصلی حماسه مشتمل بر قالب داستانی، قهرمان پردازی، زمان، مکان، عناصر و نیروهای خارق العاده ترسیم شده و تقلید از شاهنامه فردوسی در زمینه های شیوه سخن پردازی، لفظ و نیز محتوا به روشنی جلوه گر است. نتایج این پژوهش، گویای این مسئله است که اگرچه این دو منظومه ازنظر ظواهر و عناصر حماسی با یکدیگر شباهت های زیادی دارند، درون مایه و شکل بروز عناصر حماسی در داستان ها با یکدیگر متفاوت است؛ باوجود اینکه این دو کتاب در زمینه های خرق عادت و داستانی بودن منسجم هستند، محبوبیت و دور نبودن قهرمانان این دو منظومه از صفات والای اخلاقی سبب شده است که عامه مردم، قهرمان اصلی داستان را نمونه و مظهر انسان آرمانی و حماسی خود بدانند.
پژوهشی پیرامون چهره اولیاءاللهی و عرفانی کاوه آهنگر در روایات عامیانه و نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاوه آهنگر به عنوان اولین پهلوان شاهنامه ، از جمله شخصیت هایی است که نامی از او در متون اوستایی و پهلوی نیست و به عقیده برخی پژوهشگران، چهره ای نوظهور در ادب حماسی به شمار می آید. تنها خویشکاری های کاوه در شاهنامه ، یاری رساندن فریدون در قیام علیه ضحاک و ساخت درفشی ملّی برای ایرانیان است. او پس از به انجام رساندن این دو خویشکاری، ناگهان از صحنه داستان کنار می رود و گرفتار سرانجامی نامشخص می شود، اما در برخی متون نقّالی و عامیانه، داستان این چهره پهلوانی گونه ای دیگر است. شخصیت او در این متون، نه به عنوان پهلوانی ملی، بلکه به عنوان یکی از اولیاءالله که با یاری جستن از نیروهای قدسی و ماورائی، در برابر نیروهای اهریمنی می ایستد، نمود یافته است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بیان مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر با توجه به متون عامیانه و نقّالی شاهنامه است. نگارنده بر این باور است که بسیاری از مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر در متون عامیانه و نقّالی شاهنامه از قبیلِ: رسیدن به مقام اولیاءاللّهی، ساخت درفش کاویانی به یاری اسماءالله و نقوش و نوشته های مینوی، طلسم افکنی بر راهِ شخصیت های اهریمنی، منطق الطیردانی او، و سرانجامِ زندگیش که با مرگی اختیاری پایان می یابد، همگی برگرفته از داستان های اولیاءالله، متصوفه و شاهانِ فره مندِ ایرانی است.
اعتبار نسخه سن ژوزف در تصحیح شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه سن ژوزف یکی از نسخه های معتبر شاهنامه است که شاهنامه پژوهان پس از چاپ نسخه برگردان آن در ایران، برای تصحیح بیت های شاهنامه به آن توجه ویژه ای نشان دادند. برخی پژوهشگران با بررسی بخش اندکی از این نسخه کوشیدند تا خویشاوندی آن و نسخه های دیگر شاهنامه را نشان دهند؛ اما تاکنون آماری از شباهت ها و تفاوت های این نسخه و نسخه های معتبر شاهنامه ارائه نشده است تا بتوان با توجه به نتایج این آمار، نسخه سن ژوزف را در گروه خاصی از نسخه ها طبقه بندی کرد و به تبار و خویشاوندی آن با نسخه های دیگر پی برد؛ ازاین رو این پرسش مطرح می شود که «نسخه سن ژوزف با کدام نسخه های شاهنامه خویشاوند است و با توجه به این خویشاوندی ارزش و اعتبار ضبط های این نسخه چقدر است؟». برای پاسخ به این پرسش ها با ارائه آماری از شباهت ضبط های این نسخه با نسخه های معتبر شاهنامه مشخص شد که نسخه سن ژوزف از مقدمه تا پادشاهی لهراسپ به نسخه لندن 675 ق. نزدیک است؛ هرچند میان آن دو خویشاوندی نزدیکی دیده نمی شود و از پادشاهی لهراسپ تا پایان شاهنامه ، نسخه سن ژوزف خویشاوندی نزدیکی با نسخه های لنینگراد 733 ق. و پاریس 844 ق. دارد؛ به گونه ای که هر سه در یک گروه طبقه بندی می شوند و احتمال دارد آنها از روی یک مادرنسخه نوشته شده باشند.
پژوهشی در بنیان های اساطیری و تاریخی کیانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسه ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاهنامه با عنوان های: اسطوره ای، تاریخی و پهلوانی سخن گفت؛ براساس این نظر، دوره حکومت پیشدادیان اساطیری است امّا درباره دوره حکومت کیانیان پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. وجود عناصر اساطیری در داستان های مربوط به سلسله کیانیان این پرسش را مطرح می کند که شاهان کیانی شخصیت های تاریخی دارند یا متعلق به اسطوره اند. در پاسخ به این پرسش پژوهشگرانی چون ویندشمان، اشپیگل، دارمستتر، لومل، ویکندر و دو مزیل با دید اسطوره گرایی بر این عقیده اند که کیانیان یا برخی از شاهان این سلسله به اسطوره تعلق دارند. وجود عناصر شگفت در داستان کیکاووس و کیخسرو بن مایه این تفکر است. گروه دیگر از پژوهندگان تاریخ گرا، چون هنینگ، مری بویس و کریستن سن کیانیان را پادشاهان ایران خاوری می دانند که در دوره ای تاریخی پیش از هخامنشیان حکومت کرده اند. ظهور و حضور زرتشت در دوره گشتاسب بن مایه این عقیده است. در جستار پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی، آراء و استدلال ها و شواهد این دو گروه پژوهندگان نقد و بررسی شده است نتایج این بررسی نشان می دهد نظریه تاریخ گرایان مستندتر و به واقعیت نزدیک تر است.
داستان بهرام گور و کنیزک در آیینه ادب و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از داستان های کهن ایرانی هم در آثار ادیبان و شاعران جلوه هنری یافته اند و هم با قلم نقاشان و هنرمندان نشان داده شده اند. به شکار رفتن بهرام گور با همراهی کنیزکش ازجمله حکایات مربوط به زندگی این شاه ساسانی است که در منابع گوناگون تاریخی و ادبی به اشکال گوناگون توصیف و روایت شده است و در دوره های مختلف بر آثار هنری با سبک های گوناگون نقش شده. مقایسه جزئیات نقش های مربوط به این داستان با توصیفات شاعرانی چون فردوسی و نظامی و یافتن وجوه اشتراک و اختلاف آنها می تواند ما را به تأثیر و تأثر احتمالی آثار شعری با آثار هنری رهنمون شود. در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تطبیقی صورت گرفته است، پس از بررسی توصیف فردوسی و نظامی از داستان بهرام و آزاده، تصاویر مربوط به این داستان در دو بخش آثار پیش از اسلام و آثار دوره اسلامی به ویژه آثار سفالین، فلزی، کاشی ها و نگاره ها به تفکیک، بررسی شده و تطابق هریک با آثار شعری مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، نشان داده شده که این حکایت در طی قرن ها و در گستره جغرافیایی وسیعی، از شهرت و رواج برخوردار بوده است. ضمن اینکه درباره آثار پیش از اسلام، تطابق تصاویر با جزئیات توصیفات فردوسی، احتمال خطا در تاریخ گذاری آثار یا دسترسی فردوسی به منابع تصویری مطرح شده است. درباره آثار دوره اسلامی نیز مشخص شده که روایت فردوسی بیش از دیگر روایات و ازجمله روایت معروف نظامی موردِتوجه بوده است.
مطالعه تطبیقی شاخصه های صوری نقاشی قاجار با چند نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰
۱۳۹-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
نقاشی عصر قاجار به طور عمده، به دو دوره تقسیم می شود: دوره نخست؛ مقارن با سلطنت فتحعلی شاه نضج می یابد تا عصر ناصری دوام می آورد؛ بر تلفیق صور نگارگری و تزئینی با دستاوردهای هنر ناتورالیستی تکیه دارد و سیطره کلی دستاوردهای هنر ایرانی در آن، حائز اهمیت است. دوره دوم، با سلطنت ناصرالدین شاه و ظهور هنرمندان اروپارفته، شکل می گیرد و مبتنی بر بازنمایی از هنر طبیعت گرای غرب است. شاهنامه عمادالکتّاب، محصول نیمه دوم است. شاهنامه ای که به عنوان آخرین نسخه دست نویس و مصور شاهنامه، به عهد مظفرالدین شاه تعلق دارد اما احراز هویت شاخص های ساختاری صور نگارگرانه نیمه نخست قاجار در آن، وانمود محسوسی دارد. بنابراین، در پژوهش حاضر این پرسش مطرح است که: نگاره های شاهنامه عمادالکتّاب براساس دستاوردهای هنری کدام سبک نقاشی قاجار خلق شده است. هدف این مطالعه، تطبیق نگاره های شاهنامه مذکور با مؤلفه های نقاشی مکتب اول و دوم قاجار است. بنابراین پس از معرفی شاخصه های نقاشی قاجار، پنج نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود: نخست، دو نگاره از این نسخه را تشریح و سپس به منظور فراهم آوردن پشتوانه استدلالی غنی، سه نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب با نمونه های همتای آن در شاهنامه های دیگر عصر قاجار ازجمله شاهنامه داوری، مقایسه می گردد. چراکه بررسی ها نشان داده اند که تصاویر نسخه عمادالکتّاب برخلاف آنکه در نیمه دوم حکومت قاجار خلق شده اند، با نمایش چهره های عاری از فردیت، غلبه عناصر تزئینی، بهره گیری از رنگ های گرم و شفاف و استفاده از دورنماهای ساده در تمامی شئون، به سبک نگارگرانه نیمه نخست قاجار ادای دین کرده اند. مسئله ای که در قیاس با سبک تصویرسازی محمد داوری در شاهنامه داوری که چندی پیش تر از نسخه عمادالکتّاب رقم خورده، ارائه هرگونه توجیهی چون ارجاع به سلیقه زمانه و غیرممکن بودن راهیابی تکنیک های هنر غرب به تصویرگری این کتاب را باطل می سازد.
ناراستی و پنهان کاری شخصیت ها در داستان رستم و سهراب از منظر ادب تعلیمی
حوزه های تخصصی:
شاهنامه نامدارترین اثر حماسی ایران است. آثاری نظیر شاهنامه، در کنار روایت داستان های پهلوانی، با نشاندن هنجارها و ناهنجاری ها در مقابل هم، وظیفه تعلیم نیکی ها را نیز انجام می دهند. داستان نبرد رستم و سهراب اگر چه بخش کوچکی از شاهنامه است امّا از مشهورترین داستان های این کتاب است. این نوشتار، داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی را از منظر ادبیات تعلیمی و مبحث راستگویی، می نگرد. در یک نگاه گذرا و سرسری به داستان رستم و سهراب، با توجه به آغاز و پایان داستان، خواننده گمان می کند که فردوسی هم همانند تصوّر بسیاری از مردم آن روزگار، تقدیر را بدون نقش فعّال آدمی، مهم ترین عامل بروز فاجعه مرگ سهراب قلمداد می کند امّا با نگاهی دقیق تر به داستان به نظر می رسد که فردوسی، در چینش مکالمات اشخاص این داستان، نشان می دهد که همگی در پنهان کردن حقیقت، دست دارند و همین کارهای آن ها در وارونه نشان دادن حقایق دست به دست هم داده و به بروز فاجعه منتهی شده است.
تحلیل نمادشناسانه و کهن الگویی اسطورۀ نبرد هوشنگ و مار سیاه در شاهنامۀ فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامع مختلف، نمادها و کهن الگوها مهم ترین عناصر ساختاری اسطوره ها را تشکیل می دهند. در اسطوره شناسی ایرانی نیز نمادها و کهن الگوها نقش بسیار مهمی برعهده دارند. اسطورۀ نبرد هوشنگ با مار سیاه یکی از روایت های اسطوره ای است که در شاهنامه نقل شده و نمادها و کهن الگوهایی را در خود جای داده است. به نسبت اهمیت این روایت اسطوره ای، دربارۀ آن پژوهش های چندانی صورت نگرفته است. بررسی ریشه های اسطوره ای و نمادها و کهن الگوهای موجود در این روایت، با کشف بسیاری از رازهای تاریخی ایرانیان باستان همراه است.پژوهش حاضر به روشی توصیفی تحلیلی و براساس داده های کتابخانه ای تدوین شده است. هدف این پژوهش تحلیل اسطورۀ نبرد هوشنگ و مار سیاه با استفاده از نماد و کهن الگوست. نتایج به دست آمده از آن حکایت دارد که در این اسطوره، مار سیاه جهانسوز نمادی از شرارت و نابودگری و بی نظمی جاویدان است که در برابر هوشنگ، یعنی نماد خیر و دادگری و نظم و آبادگری قرار می گیرد. حاصل این نبرد، رانش مار اهریمنی و کشف آتش و جشنی است که با برتری بر این مار و کشف آتش ارتباط مستقیم دارد. در این اسطوره، کهن الگوهایی همچون نبرد خیر و شر، نبرد قهرمان با مار و اژدها، آتش و رانش اهریمنان، جشن و... درخور مشاهده و بررسی است.
پیوند اسطوره و سیاست در شاهنامه: تلاش برای بازتولید هویت ملی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ بهار ۱۳۸۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
37 - 56
شاهنامه را نباید متنی ساده و دور از اندیشه های دیریاب دانست. بازخوانی این حماسه ملی با به کار بستن دیدگاه های نوین علوم اجتماعی نشان می دهد که این اثر، متنی پیچیده و رازآمیز است. فردوسی با پیوند زدن اسطوره و سیاست، مسائل دوران خود را مطرح، تحلیل و تبیین می نماید. بزرگترین مشکل زمان این شاعر بزرگ، هرج و مرج ناشی از فروپاشی و ناتوانی شدید ساختارهای سیاسی و اجتماعی، و هویت فردی و جمعی ایرانیان است. در شاهنامه ساختارهای سیاسی، اجتماعی و هنجارهای ناشی از آنها به هویت های فردی و جمعی، استمرار و پایداری می بخشند؛ بنابراین در بازخوانی این اثر حماسی باید به دنبال راز جاودانگی آن بود. بی تردید، یکی از علت های ماندگاری این حماسه، روان و فاخر بودن زبان آن می باشد و استفاده از اسطوره برای پیوند زدن عناصر گوناگون هویت نیز پاسخی موقتی بدان راز است. فردوسی با این شیوه، موفق به آفریدن حماسه ای شده که مسندی برای حمایت از هویت ایرانی قلمداد می گردد.
بازنمایی اجتماعی در شاهنامه فردوسی (بررسی سیر شکل گیری و دگرگونی جامعه ایرانی در شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
49 - 72
جامعه شناسان معتقدند حیات اجتماعی بشر در قالب جامعه های شکار کننده و گردآورنده خوراک شروع شده و به تدریج با تغییرهای اجتماعی پیچیده شده است. خط سیر داستانی شاهنامه فردوسی نیز دارای همین ویژگی است، داستان های شاهنامه از ابتدایی ترین نوع جامعه بشری یعنی جامعه های شکار و گردآورنده خوراک، شروع شده و کم کم انواع دیگر جامعه در اثر دگرگونی های اجتماعی پدید آمده اند. در این اثر، هر دوره به نام یکی از شاهان نام گذاری شده و اجتماع ها در نتیجه ابداع های مادی و معنوی بشر، گسترش یافته اند. در این مقاله کوشیده ایم دوره های گوناگون تکامل هویت اجتماعی جامعه ها را به طورکلی و شکل گیری جامعه ایران را به طور خاص از نگاه فردوسی بررسی نماییم بدین منظور، روش کیفی و بازنمایی اجتماعی را با استفاده از شیوه «محاکمات» به کار برده ایم و متن شاهنامه را به عنوان داده، تحلیل کرده ایم. در فرآیند بازنمایی یک اثر ادبی، با توجه به زندگینامه پدید آورنده و تجربه های او چهارچوبی تهیه می شود که با استفاده از آن می توان جهان متن را بازسازی و تفسیر نمود. در پژوهش حاضر با این شیوه به بازنمایی و استخراج مفاهیم جامعه شناختی موجود در شاهنامه پرداخته ایم. نتایج این اثر، نشان دهنده گذار انسان از جامعه های شبانی و ورودش به دوران پادشاهان مختلف، همراه با تغییرهای اجتماعی سریع می باشد. اگرچه، در دوره فردوسی علم جامعه شناسی به منزله یک شاخه علمی وجود نداشته، نظریه های امروزین جامعه شناسان درباره شکل گیری زندگی اجتماعی در حماسه او بازسازی شده است. این نظریه ها بیان گر سیر شکل گیری هویت جمعی، گسترش همه جانبه،همبستگی ملی، تشکیل جامعه ایران و دگرگونی های آن در طول تاریخ فرهنگ بشر می باشد و با استفاده از طراحی های اجتماعی نگارندگان یعنی مفاهیم کاربردی جامعه شناسی، به تصویر کشده شده است. جامعه شناسان معتقدند حیات اجتماعی بشر در قالب جامعه های شکار کننده و گردآورنده خوراک شروع شده و به تدریج با تغییرهای اجتماعی پیچیده شده است. خط سیر داستانی شاهنامه فردوسی نیز دارای همین ویژگی است، داستان های شاهنامه از ابتدایی ترین نوع جامعه بشری یعنی جامعه های شکار و گردآورنده خوراک، شروع شده و کم کم انواع دیگر جامعه در اثر دگرگونی های اجتماعی پدید آمده اند. در این اثر، هر دوره به نام یکی از شاهان نام گذاری شده و اجتماع ها در نتیجه ابداع های مادی و معنوی بشر، گسترش یافته اند. در این مقاله کوشیده ایم دوره های گوناگون تکامل هویت اجتماعی جامعه ها را به طورکلی و شکل گیری جامعه ایران را به طور خاص از نگاه فردوسی بررسی نماییم بدین منظور، روش کیفی و بازنمایی اجتماعی را با استفاده از شیوه «محاکمات»[1] به کار برده ایم و متن شاهنامه را به عنوان داده، تحلیل کرده ایم. در فرآیند بازنمایی یک اثر ادبی، با توجه به زندگینامه پدید آورنده و تجربه های او چهارچوبی تهیه می شود که با استفاده از آن می توان جهان متن را بازسازی و تفسیر نمود. در پژوهش حاضر با این شیوه به بازنمایی و استخراج مفاهیم جامعه شناختی موجود در شاهنامه پرداخته ایم. نتایج این اثر، نشان دهنده گذار انسان از جامعه های شبانی و ورودش به دوران پادشاهان مختلف، همراه با تغییرهای اجتماعی سریع می باشد. اگرچه، در دوره فردوسی علم جامعه شناسی به منزله یک شاخه علمی وجود نداشته، نظریه های امروزین جامعه شناسان درباره شکل گیری زندگی اجتماعی در حماسه او بازسازی شده است. این نظریه ها بیان گر سیر شکل گیری هویت جمعی، گسترش همه جانبه،همبستگی ملی، تشکیل جامعه ایران و دگرگونی های آن در طول تاریخ فرهنگ بشر می باشد و با استفاده از طراحی های اجتماعی نگارندگان یعنی مفاهیم کاربردی جامعه شناسی، به تصویر کشده شده است.
بررسی مفهوم کشور در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
31 - 55
کشور پدیده ای انسانی و حاصل بینش سیاسی اوست. این مفهوم دربرگیرنده واحدهای سیاسی جغرافیایی مستقل است که برجسته ترین تقسیم بندی جهان کنونی را شکل می دهند و هم زمان با شکل گیری سیاسی ایران در دوره هخامنشیان واقعیت پیدا کرد. در دوره اشکانیان نهاد کشور در ایران تداوم یافت و در دوره ساسانیان با پرداخته شدن مفهوم ایرانشهر، کشور و هویت ملی ایرانی تثبیت شد. با ورود اسلام، ایران جزئی از دارالاسلام و مردم ایران جزیی از امت اسلام شدند. عدم توجه به مفاهیم سرزمینی و مرزهای سیاسی در این دوره، نظام کشور را در ایران برهم زد. فردوسی در این عصر شاهد تاخت و تاز، ناامنی و فراز و فرود حکومت ها است. از این رو با توجه به منابع کهن ایرانی و آیین کشورداری دوره ساسانی به خلق شاهنامه پرداخت. در این پژوهش برآنیم تا با مطالعه این اثر به شناخت واژه و مفهوم کشور، تبیین کاربردهای آن، معادلات و رویدادهای مربوط به کشور، و همچنین مفهوم مرز بپردازیم. در این مقاله نشان داده می شود که شاهنامه، سند آشنایی ایرانیان با مفاهیم کشور و مرز در دوران باستانی و قرن ها پیش از عهدنامه وستفالی است.
بازنمایی عناصر اساطیری - حماسی همبستگی ملی در شعر دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
49 - 72
نمود اساطیر کهن ایران مانند مفاهیم و شخصیت های اساطیری شاهنامه در اشعار دوره جنگ تحمیلی نمی تواند تصادفی باشد، عناصر اساطیری شاهنامه فردوسی کهن نمونه های شعرهای حماسی به شمار می رود. در زمان مقتضی، ناخودآگاه جمعی شاعران، یاریگر آنها در استفاده از این کهن الگوها هستند. مانند شاعران شعر جنگ در دوره «جنگ تحمیلی عراق علیه ایران» که این کهن الگو.ها را در شعر خود بازتاب دادند. یکی از هدف های این تحقیق نشان دادن ارزش و اهمیت شاهنامه فردوسی در راستای وحدت و یکپارچگی ملت ایران، به ویژه در طی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است و بازنمایی افتخارات رزمندگان میدان های نبرد برای تداوم یکپارپگی و شکوه و عظمت ایران، هدف دیگر این جستار است. تعریف حماسه، کارکرد حماسه در تشجیع ملّت در زمان مقتضی مانند زمان جنگ؛ ضرورت و شرایط ایجاد حماسه و نقش آن در ماندگاری رخدادهای تاریخی و ملی، با در نظر داشتن عامل اصلی مذهب در روند جنگ تحمیلی، نمود تعدادی از عناصر اساطیری حماسه ملّی ایران، ابزارهای شاعرانه در شعرهای دوره جنگ تحمیلی، پهلوانان بنیادین شاهنامه به عنوان کهن الگوها و اسوه های شجاعت و دلاورمردان عرصه های نبرد در مقایسه با آنها، محور های دیگر بحث هستند.