مطالب مرتبط با کلیدواژه

داستان های حماسی


۱.

عناصر و سنت های عیاری در داستان رستم یکدست/ کُله دست (براساس طومارهای نقالی و داستان های عامیانه پهلوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عیاری نقالی داستان های حماسی رستم یکدست/کُله دست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۲۰۸
عیاری که قدمت آن در ایران به پیش از اسلام می رسد، پدیده ای اجتماعی سیاسی به حساب می آمد که خاستگاه اصلی آن، جامعه پیشه ورِ شهری بود. این طبقه، در میان توده مردم چنان جایگاهی داشتند که بیشتر قهرمانان داستان های عامه را عیاران تشکیل می دادند. نفوذِ کار و کردار و اعمال عیارانه، صرفاً منحصر به این گونه داستان ها نمی شد، بلکه در منظومه های پهلوانی پارسی نیز، گاه گاهی، آثار و نشانه هایی از آن را می بینیم. با رواج نَقل و نقالی در ایران، نفوذ ادبیات عیاری در داستان های حماسی و پهلوانی شدت گرفت و اوج حضور این گونه ادبیات را در پیدایش چهره ای نوظهور به نام رستم یکدست/ کُله دست شاهدیم. این چهره نوظهور که ساخته و پرداخته ذهنِ خلاق و عامه پسند نقالان بود، قهرمانی است که روبه روی رستم و ایرانیان می ایستد و سیمای پهلوانیِ قوم ایرانی را به چالش می کشد. نگارنده با بررسی تاریخ و ادبیات عیاری در ایران و جهان اسلام، سعی بر آن دارد تا مؤلفه های عیاری را در اعمال و رفتار رستم یکدست/ کُله دست به تصویر بکشد و علاوه بر آن، با تحلیل ذاتِ دوگانه عیاری در تاریخ اجتماعی و سیاسی، شخصیت دوگانه رستم یکدست را بررسی کند.
۲.

نَه «برپای بست» و نَه «بر نای بست» گرهگشایی از خوانش و گزارش نیم بیتی از داستان بهرام چوبینه در شاهنامه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: داستان بهرام چوبینه شاهنامه فردوسی داستان های حماسی داستان های تاریخی خوانش متن خوانش صحیح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۲۶۰
داستان بهرام چوبینه در شاهنامه فردوسی ازجمله داستان های حماسی و تاریخی در فرهنگ ایرانی به شمار می رود. این داستان، هم از چشم انداز ظرافت های روایی و پرداخت هنری، و هم از چشم انداز دلالت های تاریخی، داستان بسیار مهمی است. در روایت شاهنامه از این داستان، موارد قابل تأمل حتی در ظاهر الفاظ و صور واژگان، بسیار است. یکی از این موارد، پیامی است که بهرام چوبینه به پرموده (پژموده) می فرستد. نویسنده در نوشتار پیش رو، نیم بیت از داستان را «به گیتی نخورد آن که بر پای بست»، مورد مداقه قرار داده و اینگونه بیان می دارد که خوانش صحیح آن، «به گیتی نخورد آن که زد نای، پست» است.