مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۶۱.
۶۶۲.
۶۶۳.
۶۶۴.
۶۶۵.
۶۶۶.
۶۶۷.
۶۶۸.
۶۶۹.
۶۷۰.
۶۷۱.
۶۷۲.
۶۷۳.
۶۷۴.
۶۷۵.
۶۷۶.
۶۷۷.
۶۷۸.
۶۷۹.
۶۸۰.
شاهنامه
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
51 - 69
حوزههای تخصصی:
یورش مغولان به ایران در (616 ق)، یکی از موضوعات مهم در ایران اسلامی-فرهنگی و تداوم مفهوم ایران است. جامعه ی ایرانی به دنبال عبور ازبحران هجوم مغول، سیاست، کارآمدی اقشاردیوان سالار ایرانی و پویایی کارکردهای فرهنگی عناصر ایرانی را درپیش گرفت. یکی از کانون هایی که تداوم مفهوم ایران را بر عهده داشت، شاهنامه های منظوم این عصر، ازجمله مهم ترین آن ها ظفرنامه حمدالله مستوفی است. در این میان دو دیدگاه نسبت به مستوفی وجود دارد نخست آنکه تداوم را به نفع اهل فرهنگ و ادب ایرانی معرفی می کند اما به دیدگاه های مستوفی در خصوص ایران اسلامی- فرهنگی اشاره نمی کند. دوم آنکه ایران را در حکم مفهوم-واژه ای کارآمد و مبین شرایط تاریخی نوظهور به کار می گیرد. اما نگاه به مستوفی چونان یک ایرانی فرهمند از عهد و اندیشه ایران باستان بر یک ایرانی مسلمان فرهمند از ایران اسلامی غالب است. نتیجه این که با توجه به ساختار فنی بحث، توجه دو دیدگاه تنها بر اثبات تداوم مفهوم ایران قرار گرفته است، به طوری که از رویکرد اسلامی-فرهنگی مستوفی غافل مانده اند. لذا این مقاله درصدد است با تبیین این دیدگاه ها پیرامون اندیشه تداوم مفهوم ایران، به روش توصیفی-تحلیلی با بررسی دیدگاه ها و شاهنامه ظفرنامه مستوفی، به رویکرد اسلامی-فرهنگی مستوفی و تأثیرپذیری مغولان از آن پاسخ دهد.
بررسی شیوه های ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور شناخت شیوه های ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه نوشته شده است. اغلب کتب معانی، در بحث ایجاز قصر، با تکیه بر منابع عربی، فقط به یک تعریف کلّی و ارائه ی شواهدی در مورد آن بسنده کرده اند که اغلب شواهد در کتب مختلف تکرار می شود. امّا جز در مواردی معدود، از شیوه ها و اغراض آن غفلت شده و یا گویا اصلاً در مورد آن تحقیق و تفحّصی صورت نگرفته است. نویسندگان این مقاله ضمن پژوهش در موضوع مؤلّفه های علم معانی در داستان رستم و اسفندیار به یافته هایی در مبحث شیوه ها و اغراض ایجاز قصر در این داستان و شاید تمام شاهنامه دست یافته اند که می تواند الگوی شیوه ها و اغراض این نوع از ایجاز در زبان فارسی، به طور عام و سایر متون ادب فارسی به طور خاص باشد. علاوه بر شیوه هایی چون استفاده از ضرب المثل ها، کنایات، کلمات قصار، کلمات مرکّب و مشتق، جمله های استفهامی، عبارات عطفی و بعضی استعارات و تشبیهات که در برخی کتب بلاغی فارسی برای ایجاز قصر گفته شده، شیوه های چون استفاده از عبارات وصفی، صفات، ضمایر اشاره، اطلاق اسم، کلّی گویی، استفاده از ادات و حروفی مانند «چون»، «و» و... از شیوه هایی است که در این پژوهش یافته و در این مقاله پیشنهاد شده است.
کنایه کلاه در شاهنامه با تأکید بر زمینه های فرهنگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرهای شعری، حاصل ذوق و قریحه شاعرانه، آگاهی ها و خلاّقیت های فردی است که هم ریشه در تأملات شاعر در آثار ادبی پیشینیان و تجربه های شعری آنان دارد و هم نتیجه تجربه های زیسته شاعر و ژرف اندیشی اش در محیط است که توأمان شرایط اقلیمی و اوضاع سیاسی- اجتماعی را دربرمی گیرد. شاید بتوان گفت از میان انواع تصاویر شعری، کنایه بیش از دیگر تصویرها خاستگاهی اجتماعی دارد. از این رو بررسی و تحلیل تصاویر شعری، به ویژه کنایه که غالباً از دل فرهنگ جامعه و تعاملات اجتماعی نشأت گرفته و وارد زبان ادبی شده است، افزون بر اهمیت در تحلیل زیبایی شناختی آثار ادبی، اهمیت زیادی در تبیین برخی مبانی فکری و فرهنگی نیز دارد. در مقاله حاضر با تمرکز بر کنایه های مرتبط با «کلاه» در شاهنامه، کوشش شده ضمن تبیین ابعاد زیبایی شناختی این کنایات، با روش بررسی متن و تحلیل محتوای کیفی و مقایسه داده های حاصل با نتایج تحقیقات مرتبط، تحلیلی از زمینه های اجتماعی کنایات مورد نظر داده شود. داده های ناشی از جستار حاضر که با استفاده از شیوه بررسی اسناد و مدارک علمی انجام شده است، نشان می دهد کنایه های مرتبط با کلاه در شاهنامه با بسامد نسبتاً زیاد دارای ساختارها و معنی های متنوعی است که همچنان در فرهنگ و ادب ایرانی تداوم دارد. تردیدی نیست که بخشی از تداوم و تنوع معنی این کنایه ها به خاستگاه های فکری و زمینه های اجتماعی و فرهنگی آنها بازمی گردد.
بررسی روایت و تصویرگری در گرشاسب نامه اسدی طوسی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳
59 - 75
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است علاوه بر ، بررسی شاهنامه و گرشاسبنامه از نظر زیبایی شناسی و ساختار های زبانی و فکری ، آنها را با روشی تحلیلی از حیث کیفیت روایت و تصویرگری بسنجیم .روایت ها و تصویرگری های اسدی در گرشاسبنامه ، موجز ، زیاد ومکرر است اما به مانند تصویر های فردوسی ، هدفمند و مرتبط نیست. شیوه اسدی در روایت استفاده از مناظره و تمثیل است . برخلاف شاهنامه که داستان ها بیشتر از زبان قهرمانان نقل می گردد ، داستان های اسدی از زبان راوی بیان می شود. تکرار در گرشاسبنامه کم است اما مضمون ها غالباً تکراری است . اسدی در روایت ماجراهای بزمی و غنایی موفق تر از توصیف صحنه های رزمی عمل می کند و حتی توصیفات رزمی او نیز رنگی از مضامین و مفاهیم غنایی دارد . بر خلاف توصیفات تک بعدی اسدی توصیفات فردوسی چند بعدی و مینییاتوری است . حماسه گرشاسبنامه را باید حماسه ای شخصی و با محوریت فرد ، به شمار آورد اما حماسه شاهنامه ، حماسه ای ملی و با محوریت ایران است . بر خلاف گرشاسب که به ضحاک خدمت می کند ، رستم هرگز در خدمت دشمنان ایران نبوده است . اسدی یکی از استادان بزرگ حماسه سرایی است و کتاب او یکی از ارزشمند ترین آثار حماسی ایران به شمار می آید ، اما گرشاسبنامه از نظر ارزش های ادبی و قدرت روایتگری و خلق تصاویر هنری با شاهنامه ، برابری نمی کند .
تأثیر لحن در انتقال پیام با تکیه بر شاهنامه
حوزههای تخصصی:
در نقد متون، ناقد نخست می کوشد زمینه ای متناسب با متن بیابد تا بر اساس آن الگو به بررسی بپردازد. در پژوهش حاضر، اساس کار، بررسی تأثیر لحن بر میزان انتقال پیام در «شاهنامه» است. با این نظر که لحن مربوط به گونه های زبانی است، این پژوهش حول محور زبان به بررسی عامل لحن می پردازد. اسپیتزر(منتقد فرانسوی)، معتقد است که کاربرد هر واژه در هر متن، شکل ظهور عاطفی آن است؛ تنها باید دانست که کدام کنش زبانی این کاربرد را گریز ناپذیر کرده است. از این رو عامل لحن که بازتاب رنگ عاطفی کلام است، به نوعی بازتاب اندیشه و حتی نوع برخورد شاعر با مسائل عینی و ذهنی است. با توجه به این که «شاهنامه» فردوسی از متونی است که به شدت تحت تأثیر یک جریان فکری و نوع ادبی خاص است، عامل لحن، هم می تواند عاملی برای بیان پشتوانه ی فکری گوینده و هم طرز تلقی مخاطب از فضا، زبان و بافت اجتماعی متن باشد. از تحقیق حاضر چنین حاصل شده است که در «شاهنامه» با وجود غلبه تفکر اسطوره ای-حماسی، لحن هایی که بیانگر احساس و منش گوینده از ذکر داستان است، در جایگاه مناسب خود، نمود یافته است.
سگسار و بزگوش در شعر حماسی و غیر حماسی، دگرگونی تصویر و کاربرد
حوزههای تخصصی:
واژه سگسار در اشعار حماسی هم به عنوان اسم مکان و هم به عنوان اسم خاص کاربرد داشته است ؛ اسم مکان برای محل سکونت کسانی که سر سگ و بدن آدمی داشته اند وبه عنوان اسم خاص نیز برای دیو به کار رفته است .علاوه بر شعرایی که حماسه سرا بوده اند ، دیگر شعرا نیز ازواژه سگسار در اشعار خود بهره برده اند . درموردایندوواژهاینپرسشهاوجودداردکه:اولین بار چه کسی این دو واژه را وارد ادبیات کرده است ؟ و کاربرد سگسار ، در آثار حماسی با آثار غیر حماسی چه تفاوتی دارد ؟ بر اساس پژوهش به عمل آمده ، سگسار اولین بار در شاهنامه فردوسی به کار رفته است و تنها منبع ادبی ، که از بزگوش نامی به میان آورده نیز ، شاهنامه فردوسی است . از دید جغرافیا نیز، وجود مکان هایی به نام سگسار و بزگوش قابل بحث است. همچنین تصویر" سگسار" دراشعار حماسی و شعر غیر حماسی کارکردهای متفاوتی دارد و معنی ومضمون آن نیز در آثار مختلف دچار دگرگونی و تحول شده است .
تحلیل نماد زنِ جادو در شاهنامه بر مبنای روانشناسی یونگ
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال سوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
100 - 114
حوزههای تخصصی:
در اغلب داستان های ما جادوگران زن هستند و گوش ما بیشتر با ترکیب«زنِ جادو» آشنا است تا«مرد جادو». دلیل این امر را کارل گوستاو یونگ در وجود عنصر مادینه در وجود مردان می داند که همیشه این عنصر در رویاهای مردان، به شکل جادوگر زن جلوه پیدا می کند. و این امری است که در تمام جوامع مشترک است. در ایران زن جادو را درشاهنامه و بیشتر داستان های عامیانه می بینیم که هر کدام از آنها در جای خود قابل تأمل هستند. نکته در اینجاست که در این داستان ها، برای مقابله با زن جادو از عنصر«آهن» استفاده می شود. در این تحقیق سعی شده است که جلوه های زن جادو در شاهنامه بررسی گردد تا مشخص شود که زن جادو در شاهنامه نماد آنیما یا همان عنصر زنانه ی موجود در روان مردان است و پیشینه ی فرهنگی که به دنبال آن است، به نگاه منفی مردان نسبت به زنان در طول تاریخ مربوط می_ شود و در ضمن تضادی که میان جادو و آهن وجود دارد، به خاصیت ضد جادویی بودن آهن در باور مردمان جوامع باستان باز می گردد.
بررسی تحلیلی چوگان در اشعار فارسی با تکیه بر هنر نمودن سیاوش پیش افراسیاب در شاهنامه
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال چهارم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
113 - 127
حوزههای تخصصی:
چوگان یکی از ورزشهای نشاط آور و هدفدار ایران باستان است که امروزه مورد بی مهری قرار گرفته است. از آنجا که ادبیّات غنی فارسی از جمله معتبرترین منابع برای مطالعه فرهنگ و تمدّن پربار ایران زمین است؛ در این پژوهش سعی برآن است تا با استناد به شواهد شعری، علی الخصوص شاهنامه فردوسی و تجزیه و تحلیل برخی ابیات آن، هویّت ایرانی ورزش چوگان، روشن شود. از یافته های مهم این پژوهش می توان به آشنایی کامل شاعران با ورزش چوگان و استفاده از اصطلاحات ویژه آن در اشعار فارسی، کاربردهای متفاوت ادبی آن، ازجمله تشبیه و کنایه، رفع ابهام ارتباط چوگان و ترکان در برخی ابیات، نگاه همه جانبه فردوسی به ورزش چوگان از جزئی ترین موارد تا کلّی ترین مفاهیم آن، حتّی توجّه خاص به موضوعاتی که جزو مباحث امروزی ورزش هستند؛ از جمله: روانشناسی ورزش، جامعه شناسی ورزش، موسیقی و ورزش و... در توصیف مسابقه چوگان بین ایران و توران و ... اشاره کرد.
فریب و رنگ برآمیزی از منظرهوّیّت پوشی و دگرچهری در شاهنامه فردوسی و ادیسه هومر(با تاکید بر شاهنامه محفوظ در بنیاد کورکیان نیویورک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
617 - 639
حوزههای تخصصی:
دو حماسه بزرگ ادبیات جهان یعنی شاهنامه و ادیسه دارای وجوه افتراق و اشتراکات بسیاری است. یکی از مباحث قابل توجّه در این آثار مقوله «نیرنگ و رنگ برآمیزی» است. نیرنگ و رنگ برآمیزی یکی از مقوله های است که در فرهنگ های مختلف جهان وجود داشته و دارد و در داستان های این آثار بارها به شکل های گوناگون تجلّی پیدا کرده و دستمایه نوشتن داستان ها شده است. یکی از موارد نیرنگ و رنگ برآمیزی، هوّیّت پوشی و دگرچهری است که بسیار زیاد در این آثار مشهود است. پژوهش حاضر به روش تطبیقی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که فریب و رنگ برآمیزی از این منظر در شاهنامه از طریق تغییر لباس و چهره، ناشناس شدن، انکارهوّیّت، نقش بازی کردن، پنهان کردن نام، هوّیّت پوشی صورت گرفته و در ادیسه این امر، از طریق تغییر لباس و چهره، ناشناس شدن، نقش بازی کردن و هوّیّت پرده پوشی که توسط خدایان صورت می گیرد. هر چند شباهت های ساختاری این نوع خیلی کم در هر دو اثر دیده می شود امّا از لحاظ نوع بهره بری تفاوت های زیادی دیده می شود. نیرنگ و فریب از این منظر در این دو منظومه شباهت ها و تفاوت هایی دارد. اهداف پژوهش: 1- بررسی و تحلیل فریب و رنگ برآمیزی از منظر دگرچهری و هوّیّت پوشی بدون توجّه به تفاوت دوره تاریخی، محیط جغرافیایی، ساختار فرهنگی و تاریخی ایران و یونان. 2- تطبیق و قیاس، تشابهات و افتراق فریب و رنگ برآمیزی از منظر دگرچهری و هوّیّت پوشی. سؤالات پژوهش: 1 انواع فریب و رنگ برآمیزی ها از منظر دگرچهری و هوّیّت پوشی در شاهنامه و ادیسه کدامند؟ چگونگی به کارگیری و دلایل استفاده از آنها چیست؟ 2 وجه تشابه و افتراق این نوع فریب و رنگ برآمیزی در شاهنامه و ادیسه چیست؟
تناسب هندسی در متون زرتشتی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
155 - 184
حوزههای تخصصی:
آفرینش خداوند بر مبنای تناسباتی است که تنها برخی از آن ها برای انسان آشکار شده است. در میان تناسب هایی که در شکل و عمل کرد آفریده ها وجود دارد، تناسبات هندسی از لحاظ زیبایی بصری و استحکام ساختاری، اهمیت فراوان دارد. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، بررسی شواهدی از تناسب هندسی در متون زرتشتی و شاهنامه و بررسی ابعاد یا اشکال هندسی که به صراحت در متن بیان شده و پاسخ دادن به این پرسش که تناسب هندسی ذکر شده در این متون از چه نوعی است و تا چه اندازه با مفهوم کنونی این تناسب ها همخوانی دارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در متون زرتشتی و شاهنامه شواهدی از تناسب هندسی مربع و دایره در نخستین آفریده های اهورایی و در برخی سازه های بشری وجود داشته است. این گونه به نظر می رسد که این تناسب های اساطیری با مفهوم فعلی آنان نیز قابل توجیه است؛ زیرا هرگاه وجه روحانی یک پدیده غالب تر باشد، شکل هندسی آن به دایره نزدیک تر است. همچنین در جایی که سخن از عالم جسم به میان می آید، شواهدی از تناسب هندسی مربع یافت می شود.
بازتاب بازمانده های اسطوره ها در قصّه های مشدی گَلین خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
267 - 295
حوزههای تخصصی:
« قصّه های مشدی گَلین خانم » نوشته الول ساتن، شامل 110 قصّه از قصّه های عامیانه مردم ایران است. هدف این پژوهش، نشان دادن بازتاب بازماند ه های اسطوره ها در برخی از این قصّه ها و همچنین تطبیق این اسطوره ها با شاهنامه و کتاب های اسطوره ای است. در این قصّه ها، سخنی از زال و سیمرغ نیست، ولی قهرمان را پرند ه ای پرورش می د هد و کرّه دریایی و اسب با کندن چند تار از یال خود و دادن به قهرمان داستان، او را یاری می رسانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که برخی از قصّه های عامیانه، شکسته شده اسطوره ها هستند که با گذشت زمان در قصّه ها و افسانه ها بازتاب یافته اند. ورود اسطوره ها در قصّه ها و افسانه های عامیانه سبب بقای آن ها شده است. ممکن است محتوای قصّه های مشدی گلین خانم، تمام جنبه های اسطوره را دربرنگیرد، اما به صورت پاره های گسسته از یک یا چند اسطوره و یا وقایع شاهنامه الگو گرفته باشد. نگارندگان در این پژوهش با واکاوی ابعاد برخی از « قصّه های مشدی گلین خانم »، تأثیر اسطوره ها را در برخی از این قصّه ها بررسی کرده و چگونگی دگردیسی آن ها را تبیین نموده اند.
صاحب هزاران اسب؛ برهم کنش تصویر و متن در کتاب تصویری ضحاک براساس نظریه ی متن-تصویر پِری نودلمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب تصویری گونه ای از کتاب کودک است که در آن متن و تصویر اجزای مستقلی هستند که به موازات یکدیگر پیش می روند و کنشگری می کنند تا کلیت کتاب را سامان دهند. در این میان برخی از نظریه پردازان ادبیات کودک، مانند پِری نودلمن، به هویتِ مستقل و ویژه ی تصویر بیش از متن توجه داشت و برای آن در انتقال اطلاعات و پیام و ارتباط متن و تصویر، کارکردهای شش گانه متصور شده اند. این پژوهش که از منظر هدف، کاربردی و از منظر تحلیل داده ها کیفی است، در پی یافتن ویژگی های پیوند متن و تصویر در کتاب تصویری ضحاک اثر فرشید شفیعی (1395) بر اساس پیوندهای شش گانه ی متن و تصویر در نظریه ی نودلمن است. کتاب ضحاک به عنوان یکی از نمونه هایی که تصویر در آن فراتر از متن حرکت می کند و روایت کتاب را شکل می دهد، انتخاب شده تا براساس نظریه ی نودلمن بررسی شود. یافته های این پژوهش دال بر این است که این کتاب نمونه ی موفقی از بازنویسی تصویری شاهنامه است، زیرا تصاویر این کتاب اطلاعاتی فراتر از متن در اختیار مخاطب قرار می دهند؛ از این لحاظ پیام متن را قوت بخشیده و خوانش های جدیدی را متناسب با سلیقه ی مخاطب معاصر ایجاد می کنند. تمام تصاویر کتاب در گونه ی سوم در تقسیم بندی نودلمن قرار می گیرند و پنج تصویر از یازده تصویر کتاب از منظر تقسیم بندی شش گانه نودلمن در مرتبه ی سوم تا ششم قرار می گیرد که به مفهوم به تصویر کشیدن مفاهیمی در تصویر است که متن توان بیان آن را ندارد یا در بیان آن کم توان است. کتاب ضحاک در متن و تصویر دارای نشانه هایی برساخته ی مؤلف یا قراردادی است و مخاطب را دعوت می کند تا با درهم بافتن این نشانه های تصویری و متنی، مفهوم و روایت کتاب را دریافت کند و داستان کهن ضحاک را در بستر وقایع روز بازخوانی کند.
بررسی علت رویین تنی در شاهنامه و مهابهارت بر اساس الگوهای آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
95 - 120
حوزههای تخصصی:
رویین تنی یکی از مباحث تکرار شونده در حماسه های جهان است که در شاهنامه و مهابهارت نیز نمود یافته است. اما درباه علت رویین تنی روایت های متعددی در سرتاسر جهان دیده می شود؛ رویین تنی با آب، رویین تنی با خون اژدها، رویین تنی به کمک خدایان و… که همگی قدمت بسیار دارند و با اساطیر کهن پیوند خورده اند و یافتن نشانه های روایت کهن تر در آنها سخت می نماید. در سوی دیگر نیز آیین های شمنی، آیین های بسیار کهنی هستند که در واقع تکرار اسطوره های بسیار کهن بوده اند. بنابراین می توانند در یافتن اشکال کهن اسطوره راهنمای بسیار مفیدی باشند. در این تحقیق سعی شده است علل رویین تنی در روایت های شاهنامه و مهابهارت، بر اساس آیین های شمنی تحلیل شده و اصیل ترین روایت در باب رویین تنی به دست آید. بر اساس این تحقیق رویین تنی به واسطه بلعیده شدن توسط اژدها که در اسطوره روایت ّهای ایرانی نمود یافته، اصالتی بسیار کهن تر دارد؛ اما قدیم ترین روایت احتمالاً روایت رویین تنی ارجونه است که با تغییراتی در مهابهارت نمود یافته است.
افعال ماضی تمنایی- شرطی کمیاب در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۱۰۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
هرچند سال های بسیاری از آغاز تصحیح انتقادی شاهنامه می گذرد، هنوز تا رسیدن به نهایت آن راهی طولانی در پیش است. حجم بسیار این اثر سترگ و تنوع فراوان موضوعات مطرح شده در آن، در کنار کهنگی زبان، ایجاب می کند که به رغم تلاش هایی که تاکنون در این راه صورت گرفته و تصحیح های ارزشمندی که به همت و صرف عمر بسیار فراهم آمده، همچنان داستان به داستان، بیت به بیت، و واژه به واژه این اثر هدف بازنگری و دقت نظر قرار گیرد و محققان با تخصص ها و رویکردهای گوناگون به آن بپردازند، تا هرچه بیشتر، صورت نهایی، که شبیه ترین صورت به سروده شاعر است، به دست آید. در این نوشتار، از دیدگاه دستوری به چند بیت شاهنامه از بخش های مختلف آن پرداخته شده است. وجه اشتراک این ابیات، وجود افعال تمنّایی شرطی در آنهاست. در بخش نخست، افعال ضمیرساخت در شاهنامه، در بخش دوم فعل تمنایی نادری که تکواژ تمنایی در آن به صورت «یی» ظاهر شده و در بخش سوم صورت تمنایی فعل بایستن، که به دلیل ضرورت متمم ضمیری، ساختی خاص را نشان می دهد، با سنجش ضبط های دستنویس ها و تحلیل قرائت های پیشین، بررسی و واکاوی شده اند. در مورد فعل ضمیرساخت، همه جا صورت مختوم به «تی» پیشنهاد شده و در دو مورد دیگر، با استفاده از ضبط های دستنویس ها و تکیه بر نکات دستوری، بر صحت قرائت هایی که پیش از چاپ خالقی مطلق وجود داشته اند، تأکید شده است.
تحلیل سیمای اعتقادی- اسطوره ای کیخسرو در باورهای مردم کهگیلویه وبویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۲۵۰-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
گنجینه فرهنگ مردم کهگیلویه و بویراحمد سرشار از بن مایه هایی است که در فرهنگ کهن مردم ایران ریشه دارد. از دیرباز به دلیل ارتباط عمیق مردم این منطقه با شاهنامه، اندیشه ها، آیین ها و باورهای آنان ضمن تأثیرپذیری از حماسه ملی در روایت های آنان از طریق داستان های پهلوانی راه یافته است. کیخسرو یکی از شخصیت های مهم اوستا و شاهنامه است که در فرهنگ عامه کهگیلویه و بویراحمد حضوری پررنگ داشته و حتی ارزش قدسی پیدا کرده است. در این مقاله، ضمن بازخوانی روایت مردم کهگیلویه و بویراحمد از حوادث پایان زندگی کیخسرو و تحلیل بن مایه هایی حماسی و اسطوره ای مربوط به آن، به بازنمایی سیمای قدسی کیخسرو در باورهای این مردم می پردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییراتی که داستان کیخسرو در روایت مردم کهگیلویه و بویراحمد پیدا کرده، ضمن تأثیرپذیری از روحیه حماسی و پهلوانی آنان، حاوی بن مایه هایی است که با اسطوره های باستانی ارتباط دارد. ازجمله این بن مایه ها می توان به ارتباط جام کیخسرو با فرمانروایی او، ارتباط جام با چشمه آب، غیب آموزی از طریق فرشته آب، ارتباط چشمه با جاودانگی، و تقدس گیاه اشاره کرد
بررسی تطبیقی اغراض رجز در رزمنامه رستم و اسفندیار و اشعار حماسی عمروبن کلثوم
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، که به روش اسنادی- تحلیلی با مطالعه کتابخانه ای به انجام رسیده است، درپی این آن است تا با بررسی رجزهای حماسی در شاهنامه (داستان رستم و اسفندیار) و شعر حماسی عمروبن کلثوم تغلبی به وجوه اشتراک و افتراق محتوایی و زبانی دو شاعر در زمینه رجز بپردازد. عمروبن کلثوم صاحب یکی از معلقات عصر جاهلی است؛ همان ﻣﻌﻠﻘﺎتی کﻪ ﺑﺎﺯﮔﻮکﻨﻨﺪه ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺳّﻨﻦ کﻬﻦ ﻣﻠی ﺍﻋﺮﺍﺏ و ﺁﻣیﺰﻩﺍی است ﺍﺯ ﺣکﺎیﺖ، ﺗﺎﺭیﺦ، ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ. ﺩﺭ ﻣﻌﻠﻘﺎﺕ ﻋﻼﻭﻩﺑﺮ ﻭﺻﻒ، ﻓﺨﺮ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ، ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗی ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨگهای ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻋﺮﺏ یافت که مبتنی بود بر جنگها و یورشهای قبیله ای. مسئله محوری پژوهش این است که از چه جهت یا جهاتی این دو شاعر در رجزگویی به هم نزدیکند؛ چه عنصر یا عناصری در رجزهای آن دو حضور دارد و بوم و اقلیم در کیفیت رجز آنها تا چه اندازه مؤثر است. پس از بررسی دریافتیم که زبان دو شاعر بویژه فردوسی در گزارش رجزهای رستم از جهت ادبی اُفت محسوسی دارد و جنبه بلاغی کمی در زبان او دیده می شود. از جهت بلاغی «کنایه» محور مشترک دو شاعر است؛ اما عناصر بومی و اقلیمی در کیفیت رجز آنان مؤثر بوده است؛ چنانکه چشم انداز وسیع محیطی و جغرافیایی که از ویژگیهای ذاتی حماسه است در شعر عمروبن کلثوم دیده نمی شود. از یازده مورد اغراض رجزی که بررسی شد، دو شاعر در هفت موردِ برمنشی، بیان قدرت و شرح رفتار پهلوانی، نازش به نژاد و خاندان، دغدغه ننگ و نام، تحقیر و بیان کهتری رقیب، تضعیف روحیه و تهدید و ارعاب با هم مشترکند و در چهار موردِ پند و اندر، مرگ ناهراسی، سازش ناپذیری و ستم ستیزی و تفاخر به خیل با هم اختلاف دارند.
آفاق صلح دوستی ایرانیان در داستان فریدون (یکی از ویژگی های فکری حماسه سرایی فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
49-65
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است تا چگونگی صلح اندیشی قهرمانان ایرانی را در داستان فریدون بررسی کند. در این داستان از چند روش صلح اندیشانه صحبت شده است. توزیع گسترده ثروت بین نیازمندان که به دست فرانک انجام می شود، تقسیم جهان به سه قسمت و کثرت گرایی در روش حکومت داری و دوری از انفراد در تقسیم جهان که کار فریدون است و گفت وگومحوری در حل منازعات در میان قهرمانان و تکیه برکشف راه حل صلح و رد مطلق خشونت و دوری از استفاده از قدرت نظامی برای حل اختلافات و عدم تعلق به دنیا و دوری از سماجت و جدال برای ماندن در حاکمیت و قدرت، که ویژگی ایرج در مواجهه با برادران است و توجه ویژه به داد و دادگری و دوری از ستم و ستمگری در کردار و گفتار فریدون. آنچه فریدون از آن بهره برده است و نیز کنش، گفتار و اندیشه قهرمانان ایرانی در داستان فریدون، با دیدگاه های صلح دوستی امروزی انطباق دارد.
نقبی بر الگوی رفتاری و اخلاق و منش بهمن در منظومه بهمن نامه
سرایش بهمن نامه نه تنها جاودان ساختن حماسه و اساطیر ایرانی را در کنار حماسه های ملی دربردارد، بلکه در گذر از آن آموزه های حکمی و اخلاقی در تربیت نفس و ادب هم بیان می شود. بهمن نامه را ایرانشاه بن ابی الخیر در اواخر قرن پنجم و اول قرن ششم به نظم درآورده است. مرحله پرورش و تربیت، که از زبان راوی داستان، که دهقان موبد نژاد است، گفته می شود که بعد از تولد و بنا به درخواست پدرش اسفندیار در میان خانواده و خاندان زال در سیستان شکل می گیرد. مرحله پادشاهی و حکمرانی بهمن، دوران شاد و سروری شاهی اوست. مرحله لشکرکشی به سیستان، که به آزار و اذیت خاندان رستم و شخص زال و به دار آویختن فرامرز منجر می شود، از اقدام های ناروای بهمن است. قسمت بیشتری از منظومه بهمن نامه درباره خاندان رستم و درگیری بهمن با این خانواده و خاندان است. مرحله پشیمانی و بازگشت، که به عفو اسیران و عذرخواهی شاه از الگوی رفتاری و منش خویش است، سهم بزرگی در رفتار بهمن دارد. سرانجام، بهمن، این شاه و پهلوان، که با پهلوانان دیگر حماسه، تفاوت دارد، در نبرد با اژدها به کام مرگ(اژدها) می رود، و به گونه ای می توان گفت: خودکشی می کند. بررسی الگوهای رفتاری پهلوانان ایرانی و منش های آنان هویت فرهنگی و اجتماعی ایرانیان باستان را در خود دارد. در این وجیزه موضوع بیان الگوی رفتاری بهمن و منش های پهلوانی اش از متن بهمن نامه است که صفات اخلاقی او را مانند صفات دادگری، نیایش، پایبندی به سوگند و همچنین گاه رذایل غیر پهلوانی مانند: ظلم و تجاوز، بی عدالتی، تطمیع پهلوانان، خیانت را نمایان می سازد و با تبیین ویژگی های مثبت و منفی اخلاقی این پهلوان، گستره بی کران ادب و فرهنگ ایران زمین را در فتوت و جوانمردی بیشتر آشکار می سازد.
مطالعه تطبیقی سرپوش ها در تصاویر چاپ سنگی شاهنامه 1262 ق. (بمبئی) و شاهنامه 67-1265 ق. (تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود صنعت چاپ به ایران و هند سبب شد تا در کنار اشاعه زبان و ادب فارسی، تبادلات فرهنگی و هنری این دو سرزمین بیش از پیش گسترش پیدا کند. بدین ترتیب تصاویر کتاب های چاپ سنگی، رسانه بصری جدیدی را در اختیار هنرمندان قرار داد تا بتوانند در کنار مصورسازی متن های فاخر ادبیات فارسی، تحولات و تغییرات اجتماعی را نیز بازتاب دهند. اولین شاهنامه چاپ سنگی در بمبئی و به سال 1262ق. (1846م.) به طبع رسید و تنها پنج سال بعد، تصاویر و متن این شاهنامه، به عنوان الگویی برای چاپ نخستین شاهنامه در تهران 1267ق. (1850م.) مورد استفاده قرار گرفت. این اثر که به دست علی قلی خوئی، تصویرگر مبدع دوره قاجار، مصور شده بود، از بسیاری جهات مشابه چاپ نخست هند است. با این حال هنرمند ایرانی، در موارد فراوانی تلاش کرده تا ویژگی های کار خود و جامعه قاجاری را در تصاویر منعکس کند و جامه ایرانی بر تصاویر هندی بپوشاند. این تحقیق از لحاظ رویکرد، کیفی است و از منظر هدف، کاربردی طبقه بندی می شود، با هدف مطالعه بصری سرپوش در تصاویر دو شاهنامه چاپ سنگی در هند و ایران انجام شده است و در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که هنرمند تصویرگر شاهنامه 1265-1267ق. (طهران) در تصاویر خود برای شاهنامهاش چه تغییراتی را در جزییات و فرم سرپوش ها به نسبت تصاویر نخستین شاهنامه چاپ هند، ایجاد کرده و در زمینه طراحی چه ابداعاتی انجام داده است؟ حاصل این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، نشان دهنده شناخت و احاطه هنرمند نسبت به موارد استفاده سرپوش ها و به کارگیری انواع آن ها برای تفکیک اشخاص در طبقات مختلف اجتماعی است. در حالی که تنوع بالای سرپوش ها در مجالس شاهنامه علی قلی و دقت در ترسیم جزییات، کار علی قلی را به لحاظ هنری از هنرمند بمبئی متمایز می کند، این تغییرات، سبب شده معرفی بهتری از شخصیت های داستان در تصاویر صورت پذیرد.
بررسی اصالت بخش های مختلف برزونامه کهن و نسبت متنی اثر با شاهنامه فردوسی؛ بر مبنای نقد متن شناختی نسخ منظومه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
179 - 202
حوزههای تخصصی:
«برزونامه» از مشهورترین حماسه های پس از شاهنامه است که با وجود مطالعات دو سده اخیر، هنوز در موردش ابهامات بسیاری باقی است. برزونامه کوچک یا کهن، بخش اول این حماسه دوبخشی، بیشتر به عنوان یک داستان الحاقی به شاهنامه باقی مانده است. این جستار برای نخستین بار با بررسی بیش از 50 نسخه متن و طبقه بندی، نقد و تحلیل داده های آن ها، رابطه متنی اثر با شاهنامه را روشن کرده است. مطابق این یافته ها، سراینده اثر، متن را در ادامه داستان بیژن و منیژه سروده بود؛ اگر چه در ابتدای داستان با تکنیک فلش بک، بار گرفتن و تولد او را در ادامه سرنوشت سهراب به اختصار یادآوری کرده بود. با توجه به تناقض های موجود در متن -در غالب نسخ- کاتبان این یادآوری ابتدایی را حذف کردند و در اقلیتی از نسخ، آن را به ادامه رستم و سهراب منتقل و بخش سوسن را حذف کرده، شاه ایران را از کیخسرو به کاوس تغییر داده، روایتی درباره مرگ برزو به انتها افزودند. از چهار بخش منظومه، تنها بخش الحاقی همین روایت مرگ برزوست که در نسخه مادر وجود نداشته، اشاره ای نیز به مرگ وی نشده بود. به همین دلیل، منظومه پایان باز داشته، شاعری دیگر آن را ادامه داده بود.