مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۰۱.
۷۰۲.
۷۰۳.
۷۰۴.
۷۰۵.
۷۰۶.
۷۰۷.
۷۰۸.
۷۰۹.
۷۱۰.
۷۱۱.
۷۱۲.
۷۱۳.
۷۱۴.
۷۱۵.
۷۱۶.
۷۱۷.
۷۱۸.
۷۱۹.
۷۲۰.
شاهنامه
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
249 - 274
حوزه های تخصصی:
در این جستار پیوندهای بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه با هم سنجیده شده است. بر اساس نظریه بینامتنیت، هرمتنی، بریده از متنهای دیگر نیست و بی گمان با متنهای پیش و پس از خود، در پیوند است. می دانیم که شاهنامه،متنی فراگیر یا «زیرمتن» است که در متونِ پس از خود، به ویژه در ابومسلم نامه ، تاثیرات بسیار گذاشته است. می خواهیم بدانیم میان شاهنامه و ابومسلم نامه ، کدام پیوندهای بینامتنی با بسامد بیشتری حضور می یابد؟ ویژگی های متنی شاهنامه با ابومسلم نامه از دیدگاه بینامتنی(هم حضوری) و بیش متنی(تأثیر و تأثر) ژرار ژنت بررسی می شود. از نتایج این پژوهش ، درک این نکته است که هم حضوری در این آثار بیشتر از طریق نقل به معناست. شاهنامه، آن چنان تأثیر عمیقی بر سنت داستان پردازی منظوم و منثور پارسی گذاشت که داستانهای عامیانه را هم که بیشتر روایت های منقول بود، در بر گرفت. موضوعاتی چون: رویین تنی، پیشگویی، جنگ پدر و پسر ، شفابخشی و...که ابومسلم نامه را به یک حماسه ، تبدیل کرده است، از شاهنامه، الگو گرفته است.
تصحیح نوآیینِ شاهنامه؛ بررسی ویرایشِ فریدون جنیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
شگفت انگیزترین تصحیح شاهنامه در تاریخچه متن شناسی حماسه ملّی ایران، ویرایش شش جلدی (یک جلد پیشگفتار و پنج جلد متن) فریدون جنیدی (تهران، بنیاد نیشابور، 1387) است. در این کار که برخلاف شیوه متداول در تصحیح علمی-انتقادیِ متون، به جای توجّه به دست نویس های شاهنامه و مقابله آن ها غالباً از معیارهای فرعی و جانبی برای ویرایش استفاده شده 33779 بیت شاهنامه الحاقی و فقط 16095 بیت، اصلی و سروده خود فردوسی تشخیص داده شده است. لزوم تطبیق ابیات با اندیشه های ایران باستان، توجّه به معانی ریشه ای واژه ها، معنی نداشتن ابیات، تاریخی انگاریِ همه داستان های شاهنامه ، استناد به ضبط نادرست بیت ها، نادیده گرفتنِ کاربردهای کهن لغات و دستور تاریخی و بی توجّهی به جنبه ادبی سخن فردوسی، برخی از اصول و مستندات ویراستار این متن برای برافزوده دانستنِ حدودِ دو سوم ابیات شاهنامه است. پس از مطالعه کامل و دقیق همه شش دفترِ این ویرایش، با نقل و بررسیِ نمونه هایی - در نه بخشِ: پیشگفتار ویرایش، بیت های الحاقی، ضبط بیت های اصلی ویرایش، توضیح بیت های اصلی، قرائت ها و املاهای ابیات اصلی، اصلی پنداشتن بیت های الحاقی، ابیات فوت شده، چند نکته دیگر، ملاحظات روش شناختی و نتیجه گیری - نشان داده شده است که ویرایش جدید شاهنامه به رغم سی سال زحمت علاقه مندانه ویراستار آن، متأسفانه فاقد اعتبار علمی است.
رد پای هویت ایرانی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
99 - 126
شاهنامه فردوسی در واقع تلاشی بود برای بازشناسی تاریخ باستان و هویت ایرانی که در برخورد بیگانگان مهاجم مورد تهدید قرار گرفته بود. نویسنده در این مقاله کوشیده است با بررسی آماری و تعریف و تلقی فردوسی در جای جای شاهنامه تعریفی از ایران و هویت ایرانی از منظر شاهنامه فردوسی و در دوره های مختلف آن به دست دهد. بر این اساس مفهوم ایران که در کتاب های نخستین، و در واقع در بخش اساطیری شاهنامه ، هنوز ناشناخته است در دوره های بعد به تدریج ظهور می یابد و سپس تحولاتی را از سر می گذراند که در این مقاله به تفصیل و با ذکر شواهد معرفی و بررسی شده است.
یاری قافیه در پیرایش برخی از بیتهای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
245 - 262
روش انتقادی در پیرایش متون را که ما از غرب آموخته ایم، درباره پیرایش متون فارسی نمی توان یک به یک به کار برد، بلکه باید آن را با ویژگی های خط و زبان و ادب فارسی مطابقت داد؛ باید ناچار نکاتی از آن روش را کاست و نکاتی را بدان افزود. نگارنده در پیرایش شاهنامه از آغاز بدین نکته آگاه بود و در مقالات خود و در یادداشت های شاهنامه درباره جزئیات آن گفتگو کرده است. یکی از راهکارهایی که در پیرایش انتقادی متن شاهنامه باید بدان توجه داشت، اهمیت قافیه است. فردوسی با آنکه از جهاتی سختگیری شاعران سبک عراقی را در کاربرد قافیه (و نیز وزن) ندارد و مانند دیگر شاعران سبک خراسانی تسامحاتی در وزن و قافیه روا داشته است، از سوی دیگر و خیلی بیش از شاعران سبک عراقی در کاربرد قافیه از خود سختگیری نشان داده است.
آرش کمانگیر در مقدمه قدیم شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
201 - 214
یکی از مباحث جنجال برانگیز شاهنامه ، نبود داستان آرش کمانگیر در آن است. دسته ای از پژوهشگران برآن اند که داستان آرش کمانگیر در شاهنامه منثور ابومنصور وجود داشته است و فردوسی عمداً آن را به شعر در نیاورده است. دلیلی که این دسته از پژوهشگران به آن استناد می کنند، ضبط نامعتبری است که در چاپ نخست مقدمه شاهنامه ابومنصوری آمده است. در چاپ دوم ضبط «دستبرد آرش» به جای «دست برادرش» که در چاپ اول آمده بود، به مقدمه قدیم افزوده شد. همین ضبط جدید بود که دست آ ویز و پایه استدلال برخی از پژوهشگران در مورد حضور داستان آرش در شاهنامه منثور شد؛ اما علامه قزوینی نسبت به ضبط «دستبرد آرش» مشکوک است. ضمناً این ضبط بر اساس مهم ترین قانون تصحیح انتقادی که می گوید ضبط دشوار معتبرتر است، هیچ گونه اعتباری ندارد؛ بنابراین ضبط دشوار «دست برادرش» که به نظرمی رسد «دستبرد آرش» گردیده آن است، از اعتبار بیشتری برخوردار است و بر اساس دلایلی که در متن مقاله آن ها را بیان کرده ایم، می تواند با جمله بعد از خود در ارتباط باشد.
گونه ای از بازی شطرنج در شاهنامه فردوسی و سنجش آن با انواع دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
101 - 120
با تأمل در متون کهن، به برخی اطلاعات و اصطلاحات تازه ای دست می یابیم که ما را با ابعاد مختلف زندگی گذشتگان آشنا می سازد. شاهنامه به عنوان یکی از آبشخورهای اصلی فرهنگ باستان، منبعی بس ارزنده در این راستاست. شاعران، برای جلوگیری از تکرار و به تبع آن ممانعت از ملالت کلام و همچنین اظهار فضل، در وهله اول از مسائل و مضامینی هم سو با موضوع و اهداف خود بهره می برند. فردوسی نیز برای ارتقاء کیفیت هنری اثر ماندگار خود از تأمل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج که با حماسه تناسب زیاد دارد و صحنه های رزم را تداعی می کند استفاده نموده است. نوشته حاضر بر آن است که با بهره گیری از شیوه استقرایی و بازخوانی دقیق داستان «گو و طلخند» از شاهنامه و تفحص در منابع اصلی علم ملاعب و سرگرمی ها، به این پرسش ها پاسخ دهد که آیا ساختار و نحوه این نوع بازی در شطرنج قدیم وجود داشته است یا نه؟ وجوه اختلاف و اشتراک آن چه بوده است؟ حاصل پژوهش نشان می دهد، فردوسی در این داستان گونه تازه ای از این بازی را ارائه می دهد که مسبوق به سابقه نیست و با انواع مذکور در کتب مرجع تفاوتهای قابل توجهی دارد؛ حتی چهره رخ در این بازی کاملاً متفاوت با انواع دیگر می باشد و چه بسا که شارحان شاهنامه نیز بدان نپرداخته اند.
معرّفیِ یک طومارِ نقّالیِ کهن به زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۶۰)
129 - 149
در سال 1339 ه .ش کتابی به نام کلّیات شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در تبریز چاپ شد که به نثر ترکی است و برخلافِ نامِ آن، ترجمه یا بازنویسی شاهنامه نیست. این متن در اصل یک طومار نقّالی است که دو داستان آن در سال 1039ق به فارسی تدوین/ تحریر و در سال 1164ق به ترکی ترجمه شده است. بر این اساس، پیشینه نقل و تدوینِ بخشی از روایات آن به ادوارِ صفوی و افشاری می رسد. محتوایِ داستانیِ این طومار از فرمانرواییِ گیومرث تا پایان کار اشکانیان و یکی دو داستان از روزگارِ ساسانیان را شامل می شود و از نظرِ گستره رِوایی به دلیلِ پرداختنِ نسبتاً مفصّل به روایات اسکندر، فعلاً، جامع ترین طومار شناخته شده است. در متن این طومارِ ترکی برخی نکاتِ مهمِ واژگانی و اشاراتِ داستانی دیده می شود که در این مقاله به بررسی مسائل لغویِ آن پرداخته ایم و نکات داستانی در گفتاری دیگر بررسی خواهد شد.
درباره چند بیتِ منسوب به فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در بعضی نسخ و چاپ های شاهنامه یا منابعِ منظوم و منثورِ دیگر، تک بیت ها یا دوبیت هایی به نام فردوسی آمده است که پشتوانه استواری در دست نویس های کهن و معتبرِ شاهنامه ندارد و از این روی سروده فردوسی نیست، ولی به دلایلی مانند: مضمونِ اخلاقی و تعلیمی، زیباییِ ادبی، مَثَل شدگی و تکرار، در سنّت ادبی ایران به نام فردوسی مشهور و متداول شده و در مآخذ مختلف (عمدتاً مربوط به امثال فارسی) آمده است. در این مقاله دوازده نمونه از این گونه ابیاتِ غیراصیل و منسوب به فردوسی طرح و سابقه آن ها در نسخه ها و چاپ های شاهنامه و آثار دیگر بررسی شده است.
نگاهی دیگر به خطبه داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۶)
95 - 129
داستان رستم و سهراب تا کنون بارها، چه به صورت مستقل و چه به همراه متن کامل شاهنامه ، تصحیح و نشر شده، اما همچنان تصویر دقیقی از خطبه این داستان به دست داده نشده است. موضوع خطبه این داستان، یعنی مرگ، از موضوعات بسیار مورد توجه بوده است و این امر موجب شده که کاتبان، خوانندگان و حتی مصححان شاهنامه هر یک انتظاراتی از این خطبه داشته باشند و این خطبه بر اساس این انتظارات دچار تغییرات بسیاری، غالباً در شمار ابیات، شود. در این نوشته پس از بررسی تفصیلی یکی از ابیات این خطبه، که در دو چاپ معتبر شاهنامه (خالقی مطلق و مسکو) وارد نشده و ضبط و معنی آن تا کنون به درستی روشن نشده است، می کوشیم تصویر دقیقی از آنچه فردوسی در این خطبه گفته است به دست دهیم و روابط میان اجزای این خطبه با یکدیگر، با متن داستان و با جهان بینی فردوسی، را تبیین کنیم.
درخشش گرشاسپ در برخی دست نویس های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۶)
203 - 221
گرشاسپ از بزرگ ترین پهلوانان ایران است که پیشینه روایات او به دوره اقوام هندو ایرانی می رسد. به سرگذشت این قهرمان در اوستا و متون فارسی میانه بارها اشاره شده است و بازتاب برخی از پهلوانی های اساطیری او را می توان در منظومه های گرشاسپ نامه و سام نامه مشاهده کرد. با وجود آوازه و اهمّیت گرشاسپ در ادب پهلوانی ایران، این قهرمان در شاهنامه حضور درخشان و نقش به سزایی ندارد. توجّه به همین نکته سبب شد که برخی کاتبان به تدریج روایت هایی را درباره پهلوانی های گرشاسپ به نظم درآورند و در دست نویس های شاهنامه جای دهند. برای مثال در دست نویسی از شاهنامه به تاریخ 841ق که در کتابخانه بریتانیاست و در تصحیح خالقی مطلق، با نشان اختصاری (ل 3 ) از آن یاد می شود کاتب هرجا که توانسته ابیاتی را درباره گرشاسپ به متن افزوده است تا بدین روش، حضور او را در شاهنامه برجسته تر کند. در این مقاله به بررسی و تحلیل قطعات الحاقی این دست نویس و نیز شمار دیگری از دست نویس های شاهنامه می پردازیم و به منابع احتمالی روایات آن ها اشاره می کنیم.
گناه فریدون (بازشناسی یک روایتِ ایرانی و بررسی علّت زدوده شدن آن از متون)(مقاله علمی وزارت علوم)
داستان های ملّی روایاتِ گوناگونی دارند که برخی از آن ها از بین رفته اند و فقط نشانه هایی به جای نهاده اند. درنگ بر این داستان ها و بررسی روایاتِ گوناگونِ آن ها ما را در بازشناسیِ روایاتِ فراموش شده یاری می کند. یکی از شخصیّت های مهمِّ داستان های ملّی که می توان دو دسته روایتِ کلّی درباره او به دست داد، فریدون است. در یک دسته، فریدون شاهی نیکوکار است و در دسته ای دیگر، که فقط نشانه هایی از آن در بعضی متون به جای مانده، فریدون در کنار جمشید و کاوس در زمره شاهان ناسپاس به یزدان و گناهکار به شمار آمده است. چیستیِ گناهِ فریدون و علّت زدوده شدنِ روایاتِ آن آشکار نیست. در این مقاله، با درنگ بر اسنادِ به جای مانده از گناهِ فریدون، کوشیده ایم شواهدی درباره گناه او به دست دهیم که نشان می دهد فریدون نیز مانندِ جمشید و کاوس به آسمان رفته است. در بخش دوم مقاله، درباره علّت زدوده شدن روایاتِ گناه فریدون به کوتاهی سخن گفته ایم.
بررسی دستکاری های کاتب نسخه قاهره، مورّخ ۷۴۱ق، در متن شاهنامه (مطالعه ای موردی در کوشش کاتبی صوفی در نزدیک کردن متن شاهنامه به اعتقاداتش)(مقاله علمی وزارت علوم)
در این نوشته که مطالعه ای است در زمینه تاریخچه تطوّر متون در نسخه ها ابتدا بر اساس منابع تاریخی و دست نوشته دیگری از کاتب شاهنامه ، مورخ ۷۴۱ق (نسخه ش۶۰۰۶ دار الکتب قاهره)، معلوم می شود که این کاتب نوه شمس الدّین کیشی و از خاندانی صوفی و اهل علم است. سپس با مقایسه متن نسخه با دو نسخه دیگر و بررسی آماری یافته ها، معلوم می شود که کاتب نسخه قاهره تمایل دارد متن نسخه را دستکاری کند تا به باورهای دینی خود نزدیک ترش گرداند؛ و مخصوصاً ابیاتی را که «غیراسلامی» تشخیص می دهد حذف می کند. در آخر استدلال شده است که کوشش در نزدیک کردن شاهنامه و اسلام در بین اهل تصوّف رویکردی سابقه دار است و کار این کاتب را شاید بتوان در بافتار همان کوشش ها تحلیل کرد. این مطالعه می تواند نمونه ای ابتدایی برای مطالعات مشابهی باشد که نشان می دهند متن حماسه ملّی ایران در طول تاریخِ کتابت، قرائت و انتقال آن به نسل های بعد چگونه فهم می شده و مخاطبان سده های میانه از آن چه انتظاری داشته اند.
«زنی بود بر سان گردی سوار»: بررسی ریشه های تاریخی پدیده زن جنگاور در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
131 - 162
این مقاله بستر فرهنگی و نظام اجتماعی ای را که منجر به ظهور پدیده زن جنگاور شده است، واکاوی می کند و نشان می دهد که زن جنگاور پدیده ای تاریخی است و خاستگاه آن را باید در حوالی استپ های اوراسیا در نظر گرفت. این پدیده تاریخی از ابتدایی ترین دوران به فرهنگ و هنر و ادب یونانی ها راه یافته بوده و سده های پیاپی در روایات افسانه ای و اسطوره ای نویسندگان و مورّخان یونانی نقش آفرینی می کرده است. این مقاله می کوشد تا با بررسی پژوهش های باستان شناختی و داستان های زنان جنگاور سکایی در منابع یونانی روشن سازد که روایات زنان جنگاور در شاهنامه فردوسی همگی ریشه در روایات کهن زنان نبرده سکایی دارد که در بیشتر موارد بن مایه ها و عناصر روایت پردازی یونانی در آن ها به چشم می خورد.
مهاجرت نسخ خطی ایران به دربار عثمانی در دوره صفوی و سرنوشت آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
سده دهم هجری نقطه اوج خروج نسخ خطی از ایران به قلمرو عثمانی بوده است. علت آن از طرفی علاقه مندی سلاطین عثمانی به ادبیات فارسی و از سوی دیگر، معلول جنگ ها و مراودات سیاسی گسترده صفویان و عثمانیان بود. جنگ ها به غارت کتابخانه های آذربایجان، و سیاست صلح طلبی صفویان به پیشکش کردن کتاب ها به سلاطین عثمانی انجامید. این مقاله با بهره گیری از مطالعات نسخه شناختی، روند راهیابی کتاب های ایرانی به کاخ توپقاپی از اواخر سده نهم تا افول صفویان در آغاز سده دوازدهم می پردازد. مهم ترین مطلب در این پژوهش، شیوه های مختلف مهاجرت دست نویس ها و رابطه میان خروج آنها و ارتباطات سیاسی صفویان و عثمانیان است. می توان گفت که از زمان جنگ چالدران در 920ق تا معاهده صلح 998ق که مصادف با تفوّق نظامی دولت عثمانی بود، بیشترین حجم نسخه ها از ایران خارج شده است. از ابتدای سده یازدهم، با پیروزی های صفویان، خروج کتاب از ایران به عثمانی تقریباً متوقف گردید، اگرچه جنگ های محدود و فتح برخی شهرهای مرزی توسط عثمانیان منجر به غارت کتابخانه ها از جمله آستانه شیخ صفی الدین می شد.
بررسی عناصر ادبیات پایداری در شاهنامه ی فردوسی
شعر پایداری ، برآیند احساس همدلی میهنی در برابر هر نوع تجاوز، برای تحصیل استقلال است . ای ن ن وع ادب ی ، بستری برای تجلّی احساسات دینی ، میهن پرستی ، آزادی خواهی و حق طلبی به حساب می آید. یورش بیگانگان به ایران زمین و تلاش برای ایستادگی در برابر متجاوزان، توصیف رشادت ها و جانبازی ه ای قهرمان انی ک ه م دافع حقوق وطن هستند، پرداختن به اصل دفاع از حریم وطن در برابر عناصر ظلم و تهاجم، در شعر فردوسی برجسته ترین مضامین پایداری به حساب می آید. در پژوهش حاضر که به بررسی ادبیات پایداری در شعر فردوسی اختصاص یافت ه است ، تلاش بر آن بوده تا پس از تبیین ادبیات پایداری، به تشریح عناصر پایداری در شعر فردوسی پرداخته شود. در این راستا ، اشعار فردوسی به شیوه ی تحلیلی - توصیفی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که اصلی ترین همسانی شاهنامه ی فردوسی ب ا مؤلفه های پایداری، دفاع از وطن و صلح طلبی است . فردوسی ، مخاطب را در تمام شاهنامه، به دنیایی عاری از خشونت، جنگ و بیداد دعوت کرده و ب ا وج ود ای ن ، اتح اد، همدلی و آمادگی در برابر هجوم دشمنان خارجی را نیز همواره در نظر داشته است و از ایرانیان می خواهد ک ه برای نگهبانی از سرزمین خویش ، تمام توان خود را به کار گیرند و از پراکندگی پرهیز کنند. اف زون ب راین، ظلم ستیزی، دادخ واهی ، م یهن پرستی ، دشمن شناسی، بیگانه ستیزی، نفی اسارت و بندگی، مبارزه با شر و پلیدی و نیاز به رهبر و راهنما از دیگر شاخص های پایداری است که در شاهنامه ی فردوسی بازتاب دارد.
رابطه انسان و موجودات فرا طبیعی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از شخصیت های حاضر در اسطوره های جهان، موجوداتی شگفت انگیز و فرا طبیعی اند که با قدرت های خارق العاده و غیرطبیعی خود با انسانِ زمان در ارتباط اند و اصولاً وجود آنان یکی از ویژگی های اصلی اساطیر و سببِ جذابیت شان برای مخاطبان است. این موجودات فرا طبیعی در اسطوره ها و حماسه های ایران نیز دیده می شوند. جهان بینی ثنویت که از باور های ادیان بین النهرینی و برخی از ادیان قوم هند و ایرانی است، باعث شده است تا با تقسیم موجودات فرا طبیعی در اساطیر ایران به دو گروه اهورایی و اهریمنی، هریک در ارتباط با انسان نقش خاصی ایفا کنند و با تغییراتی در جریان گذر از اسطوره به حماسه، در شاهنامه نیز راه یابند. بررسی نقش و خویشکاری این موجودات در ارتباط با انسان در شاهنامه برای روشن شدن زوایایی از باور ها و آیین های ایرانیان پیش از اسلام، امری ضروری و مهم است و ما در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی رابطه انسان را با موجودات فراطبیعی در شاهنامه بررسی و تبیین کرده ایم. در شاهنامه، بسیاری از ایزدان گذشته از مقام خود تنزّل کرده و در قالب شاهان یا پهلوانان نیک و بد مجسّم می شوند. در شاهنامه، اهورا مزدا (یزدان) خدای یگانه و آفریننده نیک و بد است و سروش، سیمرغ و اسرافیل از دیگر موجودات اهورایی اند که در خدمت انسان و یاریگر اویند. همچنین اهریمن، دیو، اژدها، پری و یأجوج و مأجوج جزء موجودات اهریمنی هستند که پیوسته در صدد دشمنی، نبرد و آسیب زدن به انسان برمی آیند.
خوانش تطبیقی دو نمود فرهنگی؛ شاهنامه فردوسی و معماری قرن پنجم هجری، با تمرکز بر خراسان بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
100-82
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با این فرضیه که شاهنامه فردوسی و معماری ایرانی به مثابه دو نمود فرهنگی، اهداف مشترکی را دنبال می کردند، تلاش دارد با تحلیل واژگان معماری در شاهنامه و جست وجوی خصلت های حماسی گونه در آثار معماری پس از آن، وجوه اشتراک این دو نمود فرهنگی را کاوش نماید. ابتدا به تحلیل و تبیین ویژگی های اشعار فردوسی، سپس بررسی دقیق معماری خراسان پس از شاهنامه پرداخته شده و در نهایت با روش هم بستگی، به تناظر نتایج اشعار و ویژگی های ابنیه پرداخته شد. هدف اصلی، تعیین شاخص هایی برای شناخت معماری حماسی است. سوال آن است که کدام عناصر و خصلت های هنری، به طور مشترک در شعر و معماری خراسان در دوره پس از آفرینش این اثر وجود دارد و آیا این همانندی ها دلالت بر اثرگذاری شاهنامه بر جریان فکری معماری خراسان در قرن پنجم دارد؟ این شاخص ها چگونه اولویت بندی می شوند؟ ابتدا خصلت های شاهنامه ای با استفاده از منابع کتابخانه ای شناسایی و سپس به منظور نظرسنجی از خبرگان با تکنیک دلفی، پرسش نامه ای برای وزن دهی به شاخص های مؤثر در معرض دید ۱۵ فرد خبره قرار گرفت. سپس با انتخاب ۸ بنای مهم قرن پنجم با کاربرد روش سلسله مراتبی و تکنیک AHP با بهره گیری از نظرات ۱۰ خبره، به اولویت بندی بناها به لحاظ حماسی بودن پرداخته شد. نتایج نشان می دهد از میان شاخص های معماری حماسی، «القای هیبت و عظمت»، «صلابت» و «نماد» بیشترین تبلور معنایی را در بناهای قرن پنجم نسبت به دوره پیش از خود داشته و در میان نمونه ها، مسجد ملک زوزن و پس از آن، آرامگاه ارسلان جاذب در بالاترین رتبه جای دارند.
مقایسه تطبیقی شاهنامه فردوسی با سیاست نامه خواجه نظام الملک، در زمینه دادخواهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اصلی ترین رهاورد تحلیل در ادبیّات تطبیقی میان دو اثر وجود یک ایده با زوایای مختلف و مشترک، علی رغم تفاوت های زمانی،مکانی و فرهنگی است.تحلیل اندیشه زروانی و اسلامی حکیم نامدار طوس، به عنوان یک حماسه پرداز جامع الاطراف و تطبیق دیدگاه او، با دانشمند و سیاستمدار مسلمان خواجه نظام الملک طوسی در زمینه دادخواهی و روشن کردن زوایا و خفایای اندیشه این دو بزرگ، حائز اهمّیّت فراوان است. نظر به اینکه، شاهنامه فردوسی، بیانگر آرمان گرایی و باور یک ملت در زمینه دادخواهی و عدالت است، در تطبیق این اثر با سیاست نامه خواجه نظام الملک، می توان گفت رهیافت و راهبرد این دو چهره نامدار ادب فارسی، در آثار مذکور، دعوت مستبدّین و زورمداران روزگار به دادخواهی بوده است. مبحث دادخواهی در شاهنامه فردوسی، به عنوان یکی از اصلی تیرین و محوری ترین مباحث و در سیاست نامه به طور خلاصه تر و به اجمال بیان شده است.
بررسی تحلیلی پیوند ضحاک ماردوش با نهوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه ها و اساطیر ایران و هند به دلیل ریشه های مشترک، همسانی های بسیاری دارند. یکی از شخصیت های حماسه های ایرانی که خویشکاری های او در هند بسیار تکرار شده، ضحاک است. پژوهش گران ویشوه روپه را به دلیل سه سر بودن و وریتره را به دلیل ارتباط با خشکسالی هم سان هندی ضحاک می دانند، اما داستان گناه ایندرا و رسیدن حکومت او به نهوشه همسانی های بسیاری با داستان گناه جمشید و رسیدن ضحاک به پادشاهی دارد. در روایت های هند و ایرانی ایندرا و جمشید از نمونه گناه کارانی هستند که فره خود را از دست می دهند، اما ضحاک و نهوشه به عنوان جانشینان ایشان، پس از انجام بزه هایی همسان چون چشم داشت به همسران پادشاه پیشین، خوارداشت روحانیون و ایجاد بدعت در دین و اجتماع، خود از پادشاهی خلع شده و در مکان هایی که جهان زیرین هستند، اسیر می شوند. در این جستار به بررسی تحلیلی و تطبیقی اشتراکات این داستان ها در شاهنامه، مهابهارت و دیگر روایت های هند و ایرانی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر خلاف نظر بسیاری از پژوهش گران که ضحاک را با ویشوه روپه یا وریتره تطبیق می دهند، در روایت های هندی نهوشه تطابق بیشتری با ضحاک دارد.
تو این چوب را خوارمایه مدار (نظریه ای در باب ایزدان و دیگر نیروهای ماوراییِ یاریگرِ رستم در نبرد با اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه اسفندیار را در نخستین روز نبرد بر رستم غلبه می دهد نه زور بازو، که نیروی ماورایی رویین تنی است؛ موهبتی که از سوی اهورامزدا، قوی ترین ایزد آیین زرتشتی به او عطا شده است و رستم برای غلبه بر آن، ناچار است ایزدان و نیروهای ماورایی کوچک تر را به یاری بخواند تا مجموع این نیروها، بر نیروی رویین تنی اسفندیار غلبه کند. چون در حماسه های ملی ایران ایزدان حضور مستقیم ندارند، ناگزیر باید به نشانه ها و شواهد جنبی توجه شود. در شاهنامه، نشانه های متنی متعددی دال بر حضور گسترده نیروهای ماورایی، اعم از ایزد، دیو، پری و ... وجود دارد که رستم از آنها یاری می خواهد و سبب می شود نیروی ماورایی رستم بر نیروی ماورایی رویین تنی اسفندیار غلبه کند و او را از پای درآورد. در این مقاله شواهد متنی و بین متنی حضور این نیروهای ماورایی و یاری خواهی رستم از این نیروها توصیف و تحلیل شده اند؛ و حاصل تحلیل، دریافت و تأیید این نکته است که مجموعه ای از نیروهای ماوراءالطبیعی در نبرد انجامین به یاری رستم آمده اند و این امر سبب تعادل در نیروهای ماوراءالطبیعی دو طرف، و پیروزی رستم بر اسفندیار گردیده است. این پژوهش، از دسته پژوهش های کیفی است و بر اساس «تحلیل متن» صورت گرفته است.