مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
علوم عقلی
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزه های تخصصی:
مؤلف «فلسفة مضاف»، سعی کرده است در این مقاله، مباحث اساسی فلسفههای مضاف را –هرچند بسیار فشرده- مطرح کند، از جمله: ارائة تعریف خاصی برای فلسفة مضاف، تأکید بر امکان و ضرورت فلسفههای مضاف اسلامی، پیشنهاد معیارهایی برای تقسیم و طبقه بندی فلسفههای مضاف و ...
محقق محترم فلسفة مضاف را، «دانش پژوهش فرانگر–عقلانی احکام کلی مضافالیه خویش» میداند. مؤلف سهگونه تقسیم برای فلسفههای مضاف ارائه کرده؛ یکی از تقسیمات پیشنهادی وی تقسیم فلسفههای مضاف به: بسیط، مرکب و مضاعف است. در تقسیم دیگر، مؤلف، فلسفههای مضاف را به فلسفههای علوم و فلسفههای امور طبقهبندی کرده است
شیوه ای دیگر در تدوین فرهنگ نامه های اصطلاحات علوم عقلی اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
مرکز پژوهشی دائرهْْالمعارف علوم عقلی اسلامی در نظر دارد پیش از نگارش دائرهْْالمعارف علوم عقلی اسلامی، فرهنگنامههایی در زمینة منطق، فلسفه، کلام و عرفان منتشر نماید.
این فرهنگنامهها، ویژگیهایی دارند که آنها را از همة دانشنامههای موجود متمایز میسازد و برخی از شاخصههای بیسابقه در محتوا، برجستگی ویژهای در آنها ایجاد خواهد کرد.
اولین رشتهای که به لحاظ ترتیب منطقی برای نگارش فرهنگنامه برگزیده شده، منطق است.
در این شماره، دو نمونه از مقالات نگاشته شده با ویژگیهای مورد نظر، یعنی مقالة «منطق» و مقالة «تصور»، جهت بهرهمندی از دیدگاههای دانشوران علوم عقلی و کارآشنایان در امرِ دانشنامهنویسی ارائه میگردد؛ بدان امید که صاحبنظران با راهنماییهای خود، ما را در تصحیح و تکمیل این شیوه یاری رسانند.
نگاهی به جایگاه علوم عقلی در میان علوم (با تأکید بر دیدگاه فارابی، غزالی و قطب الدین شیرازی)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش تعیین کنندة علوم عقلی در میان دیگر شاخه¬های علوم انسانی، بررسی کارشناسانه و تبیین جایگاه علوم عقلی در مهندسی ساختار علوم اسلامی برای جهان اسلام، و به ویژه برای محققان و مراکزی که نگاه دائرهْْْْالمعارفی به علوم دارند، از مسائل بسیار مهم است. مبانی و فضای فکری و نوع برداشت متفکران اسلامی از آموزه¬های دینی امری بوده است که در تعیین موقعیت این علوم و نقض و ابرامهای موجود در این زمینه نقشی تعیین کننده داشته است. این نوشتار با گذری بر مفهومشناسی و بیان خصیصه¬های علوم عقلی، به تبیین و توجیه جایگاه این علوم در میان دیگر دانشها پرداخته است.
تعامل دو سویه تمدن اسلامی و تمدن ایرانی
حوزه های تخصصی:
تعامل تمدن ایرانی با تمدن اسلامی، سازنده و دو سویه است. هنگام ظهور اسلام ایران یکی از تمدن های بزرگ و تاثیرگذار جهان بود. زمانی که اسلام چیزی جز یک دین و اعتقاد محسوب نمی شد، ایرانیان با اقبالی گسترده به این آیین، از پیشینه فرهنگ و تمدن گسترده خویش در ساخت، رشد و شکوفایی تمدن اسلامی استفاده کردند. لذا در اندک مدتی تمدنی به نام «تمدن اسلامی» شکل گرفت که در تمامی شئون زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی ملت های مسلمان برنامه داشت. به عبارت بهتر، ایرانیان به پشتوانه سابقه تمدن خویش آموزه های اسلامی را سرلوحه کار خود قرار داده به این مهم دست یازیدند. به همین جهت، تمدن اسلامی بیش از هر ملتی مدیون و وام دار تمدن ایرانی است. رشد و تکامل علوم از جمله دانش های عقلی مثل فلسفه، موسیقی، ریاضی و پزشکی و نیز سایر رشته ها همچون معماری و هنر در ایران پیش از اسلام و تاکید و تکیه فراوان تعالیم اسلامی بر آموختن علم باعث شد تمدن اسلامی به سرعت رشد نماید و به یکی از قوی ترین و شکوفاترین تمدن های بشری تبدیل گردد؛ به طوری که بیشترین نقش را در ساخت تمدن جهانی ایفا کرده است. در این راستا نقش دانشمندان ایرانی چشم گیرتر و برجسته تر از سایر اقوام است. آنان نه تنها در علوم قدیمه ای که میراث دار آن پیش از ظهور اسلام بودند، به اوج رسیدند، بلکه در علوم اسلامی نیز خوش درخشیدند؛ به گونه ای که بسیاری از مفسرین، مورخین، متکلمین و محدثین جهان اسلام، ایرانی هستند.
بررسی تطبیقی طبقه بندی های علوم در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور تدریجی زمینه های تمدنی اسلام، انشعاب علوم به رشته های گوناگون و طبقه بندی دانش ها با ملاکها و معیارهایمختلف، به صورت یک نیاز علمی بنیادین در دنیای اسلام دنبال گردید و در دوره میانه به صورت سنتی تخصصی درآمد وچشم انداز هر دانش و نسبت آن با دانش های دیگر روشن تر شد و نیازهای فکری و فرهنگی جهان اسلام از این مسیر تغذیهشد. در این نوشتار تلاش شده است ضمن معرفی اجمالی طبقه بندی های مهم و اصیل و مقایسه آنها، عوامل و زمینه هایطبقه بندیها و نقاط ضعف و قوت و سیر تحول آنها نشان داده شود. نیز ملاکات طبقه بندیها مانند علوم حکمی و غیرحکمی، علوم عقلی و علوم نقلی (شرعی)، صنایع نظری و صنایع عملی، علوم عربی و غیرعربی، مسئله شرافت علوم و...نتایج حاصل از آنها به عنوان مسئله های اساسی تحقیق، نقد و بررسی شده، مورد تامل قرار گیرد.
علل رکود علوم عقلی در عصر سلجوقیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سلجوقیان اولین و وسیع ترین امپراتوری ایران بعد از اسلام و بزرگترین قدرت قلمرو شرقی جهان اسلام را در قرون میانه پدید آوردند. حکومت سلجوقیان در عرصه سیاسی و نظامی، حکومتی موفق بود. آنها با شکست دادن غزنویان حتی بر دستگاه خلافت عباسی نیز استیلا یافته و بغداد را تصرف کرده و در حیطه و حوزه نفوذ خود در آوردند. اگر چه با تبعیت صوری از خلفای عباسی به تحکیم حکومت و تثبیت مشروعیت سیاسی خود نایل آمدند. آنان با دشمنان داخلی خود به ویژه اسماعلیان پیکار می کردند و در بیرون با رقیب قدرتمندی همچون فاطمیان مصر روبه رو بودند و جنگ های صلیبی در دوره آنها رخ داد.با این حال شیوه کشورداری و به ویژه نظام ملوک الطوایفی، آنها را به سوی ضعف و انحطاط و در نهایت سقوط سوق داد. یکی از مسایل مهم دوران سلجوقیان توقف رشد و حرکت علوم عقلی به ویژه فلسفه و منطق و رکود خردگرایی و خردورزی است. زمینه های این رکود و فترت از زمان غزنویان فراهم شده بود. این امر دلایل مختلفی داشت. اهداف سیاسی حکومت سلجوقیان، جهت گیری های مذهبی آنان، سیاست حکومتی و دینی خلفای عباسی از متوکل به بعد، مقابله بزرگانی مثل خواجه نظام الملک با علوم عقلی، سرکوب معتزله، تسلط کلام اشعری، شدت یافتن قشریت و ظاهرگرایی مذهبی، سوء استفاده از ظاهر دین در جهت سرکوب مخالفان، سرکوب شیعه، مخالفت علما و فقها و حتی ادیبان و شاعران با فلسفه و علوم عقلی از دلایل این رکود و فترت بوده است.
علم و هویت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علم مدرن که ناگزیر بر اساس فرضیات و تخیلات آزمون ناپذیری شکل می.گیرد که بر اساس تعریف مدرن از علم غیرعلمی هستند. تنها از بعد سلبی یعنی در انکار حقایق عقلی و متافیزیکی الهی وحدت می.یابد و چنین دانشی برای جامعه.ای که بر اساس آن قرار می.یابد نمی.تواند هویت وجودی واحدی را تأمین کند.
علومی که از متافیزیک الهی بهره می.برند هم خود از وحدتی حقیقی برخوردارند و هم هویتی واحد برای جامعه.ای که بر اساس آن استقرار می.یابد به ارمغان می.آورند.
فلسفهٴ الهی و دیدگاه.های مقابل آن در دو سوی نقیض بوده و دانش.هایی که بر مبنای این دو مبنا سازمان می.یابند از ارزش معرفتی یکسان نیز نمی.توانند برخوردار باشند.
این مقاله ناظر به مقالهٴ «علم نافع و هویت ساز» بوده و نسبت علم و هویت را در امتداد آن، دنبال می.کند.
تأثیر خاندان محمد بن حنفیه در شکوفایی علوم نقلی و عقلی از قرن اول هجری تا پایان عصر عباسی(656ه.ق)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خاندان ابن حنفیه در روند شکل گیری، رشد و توسعه افکار و اندیشه های علمی گستره تاریخ اسلامنقش مهمی داشته است. به گونه ای که نوع فعالیت علمی و نحوه عملکرد آنان، یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار در گسترش علوم مختلف نقلی و عقلی و انتقال آنها به نسل های بعدبوده است. در این پژوهش که با تکیه بر روش های کمی انجام گرفته است، پس از بررسی عملکرد علمی شخصیت های شاخص خاندان ابن حنفیه، اطلاعات و داده های به دست آمده از منابع معتبر رجالی، تاریخی، روایی، انساب و طبقات به صورت کمی ارائه می شود. دست آورد حاصل از این پژوهش در بردارنده این واقعیت است که به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه مسلمانان، رویکردعلمی این خاندان تا پایان عصر عباسی(656ه . ق) به علوم نقلی بیش از علوم عقلی بوده است و ایشان با ترویج و تکامل علوم در سرزمین های مختلف و پایه ریزی نظام های علمی و آموزشی مورد نیاز جامعه مسلمانان در رشد و شکوفایی علم و دانش، تأثیر بسزایی داشتند.
نگاهی به تاریخ علوم عقلی در سیسیل (صقلیه) در عصر کلبیان (435-336ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فاطمیان در سال 336 ﻫ.ق خاندان کلبی را به حکومت جزیره صقلیه فرستادند. صقلیه یا همان سیسیل بزرگ ترین جزیره ی دریای مدیترانه است که از زمان حکومت اغلبیان در افریقیه، تحت سلطه مسلمانان درآمد. حکومت کلبیان در این جزیره یک قرن ادامه یافت. دربار آنها محل رفت و آمد عالمان و دانشمندان و شاعران و بَلرم (پالرمو امروزی) پایتخت جزیره، از شهرهای پر رونق مغرب اسلامی بود.
بررسی کتاب ها و منابع و مآخذ موجود در تاریخ مغرب اسلامی و تحلیل آنها روشن می سازد که در صقلیه- با وجود اثر پذیری علمی و فرهنگی از شمال آفریقا و به خصوص افریقیه- در کنار توجه به علوم اسلامی نظیر فقه و حدیث و لغت و ... به علوم عقلی نیز پرداخته می شده است. پزشکی، فلسفه، کلام، نجوم، هندسه، حساب و ریاضیات از مهم ترین علوم رایج صقلیه بوده است. رونق این علوم در جزیره صقلیه در کنار تسامح و تساهل موجود در جامعه صقلی روزگار کلبیان، سبب شد دانشمندان و اندیشه ورزان، از سایر بلاد به جزیره قدم گذاشته و به شکوفایی و رونق علمی آن بیافزایند. در مقابل نیز عده ای از اندیشمندان صقلی با مهاجرت به دیگر مناطق جهان اسلام، میراث علمی آن را به این سرزمین ها منتقل نمایند.
بن مایه های تمدن علوم عقلی در اندیشه های کلامی صدوق و مفید
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
109 - 130
حوزه های تخصصی:
جریان تمدن در علوم از تطور اندیشه های دانشمندان ظهور می یابد. بدیهی است دانش ها گاه در بدایت امر از بساطت و سادگی برخوردارند ولی در گذر زمان رشد، عمق و توسعه یافته و به کمال خود می رسند. یکی از این علوم، دانش کلام است که در قرائت دانشمندان اسلامی حاوی مطالب بلندی بوده و در فرایند زمان، زمینه های رشد و توسعه ی آن فراهم شده و توانسته است تأثیر چشم گیری در علوم عقلی بگذارد. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که چگونه علمای کلام شیعی در علوم عقلی نقش آفرینی نموده و متقابلاً در مبانی خویش از آن علوم بهره جسته اند. دانش کلام به عنوان یک علم، از زمان شیخ مفید آغازیدن گرفت. اگرچه پیش از مفید گزاره های کلامی مطرح بوده، و برخی از عالمان دینی همچون نوبختیان، صدوق و دیگران همّت به گردآوری دسته ای از گزاره های آن نموده و با بیان توضیحی و گاه تبیینی، جریان به وجود آمدن این علم را هموار ساخته اند ولی مفید به آن شاکله و بنیاد جدیدی داد. به همین سبب می توان او را خاستگاه ظهور کلام به عنوان یک علم شناسایی کرد چنان که از همین رهگذر، دسته ای از قواعد و احکام علوم عقلی فلسفی به وجود آمده است. پژوهش حاضر بر آن است تا اندیشه های صدوق به عنوان عالِم نصّ گرا و مفید به عنوان عالِم عقل گرا را مورد مداقّه قرار دهد. ازاین منظر که از یک سو، مبتنی بر آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) بوده و از سوی دیگر به سامان دهی دانش متفاوت کلام انجامیده است و قواعد فلسفی همانند اصالت در وجود، قاعده ی امکان و وجوب، برهان صدیقین، برهان حدوث، برهان فصل و وصل، برهان تمانع و غیر این ها در آن اشراب گردیده که بعدها در تطور علوم عقلی از استحکام و رشد و توسعه ی فزاینده ای برخوردار شده است
ابوبکر بن سعد و علوم عقلی(فلسفه)
حوزه های تخصصی:
علوم عقلی و فلسفه از اواخر قرن پنجم با ضعف مواجه شد. علت آن را می توان درتعصب شدید علما، گسترش عرفان و تصوف و گرایشات دینی حاکم دانست. قرن هفتم به سبب کم شدن تعصبات دینی مجال برای رشد علوم عقلی فراهم شد. اما ابوبکر بن سعد حاکم فارس در این دوره به مخالفت با این علوم پرداخت. فرضیه مطرح شده این است که آن چه باعث شد ابوبکر بن سعد با علوم عقلی مخالفت کند حفظ جایگاه سیاسی وی بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد او به دلایلی از جمله صلاحدیدهای سیاسی،گرایش به عرفان و نفوذ علما در جامعه با علوم عقلی مخالفت کرده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است.
منازعات جانشینی بویهیان و تأثیر آن بر افول فرهنگ و تمدن اسلامی با تأکید بر علوم عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرون چهارم و پنجم، حاکمیت بویهی با ماهیت خاندانی،بخش قابل توجهی از قلمرو اسلامی را زیر فرمان داشت. اگر چه در قرن چهارم، فرهنگ و تمدن اسلامی در اوج رونق و شکوفایی بود؛ ولی تحت تأثیر عوامل متعدد از قرن پنجم به بعد، روند افول و سیر نزولی به خود گرفت. تقارن زمانی این پدیده با دوران ضعف سیاسی ناشی از منازعات داخلی در حکومت بویهیان، مؤید این پندار است که بین دو پدیده، رابطه علّی- معلولی برقرار بوده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، ضمن تشریح این منازعات به بررسی و تبیین تأثیر آن ها در فرهنگ و تمدن اسلامی پرداخته، به این پرسش پاسخ می دهد که منازعات جانشینی بویهیان چگونه بر افول فرهنگ و تمدن اسلامی به ویژه علوم عقلی اثر گذاشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که منازعات جانشینی بویهیان به کاهش قدرت سیاسی امیران این سلسله منجر شد و این امر نیز به نوبه خود ضعف نهاد وزارت، قدرت یابی رقیبان سیاسی سلطان، تضعیف رونق اقتصادی، تشدید ناامنی های اجتماعی، گسترش منازعات فرقه ای و شیوع جریان های فکری عقل ستیز را در پی داشت که این عوامل موجبات رکود علوم عقلی و در نتیجه افول و انحطاط فرهنگ و تمدن اسلامی را فراهم ساختند.
نواندیشان دینی جهان عرب (3)، عبدالرحمان بدوی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۸۴)
63 - 82
حوزه های تخصصی:
عبدالرحمان بدوی یکی از پرتلاش ترین و در عین حال عجیب و غریب ترین محقّقان و اندیشمندان مسلمان در دوران معاصر است. بهترین گواه بر این مدعا دستاوردهای او در زمینه «علوم عقلی»، از جهت گستردگی و دقّت، است که هر پژوهشگر آگاه از دشواری های نگارش، ترجمه و تحقیق در زمینه فلسفه، منطق، کلام، عرفان و تصوّف را متعجّب می گرداند تا حدّی که فیلسوف پرکاری همچون حسن حنفی (به حق) خدمات بدوی به عقلانیت و میراث عقلی و عرفانی اسلامی را با دستاوردهای یک نسل یا یک مؤسسه پژوهشی برابر دانسته است.
تفاوت شیوه نوگرایی بدوی با دیگر نواندیشان جهان عرب آن است که بدوی تلاش کرده تا عقلانیت در جهان اسلام را از رهگذر ترجمه، تحقیق و تألیف بگستراند. او در این راه علاوه بر سنّت اسلامی به آثار فلسفی و حِکمی غیر اسلامی نیز توجّه نشان داده و تلاش کرده تا از یک سو با ترجمه، تألیف، تصحیح و احیای آثار فراموش شده، توجّه مسلمانان را به میراث عقلانی کهن خود و دیگر سرزمین ها جلب کند و از سوی دیگر دستاوردهای ارزشمند سنّت اسلامی در زمینه علوم عقلی و عرفان را به دیگران بشناساند.
این در حالی است که به نظر می رسد در زبان فارسی معرّفی شایسته ای از او و تلاش هایش وجود ندارد. نگارنده تلاش کرده تا در این نوشتار به بررسی برخی آثار بدوی و شیوه پژوهش او بپردازد.
پیشینه دانش پزشکی و علوم عقلی در ایران (به روایت متون ادب فارسی و عربی)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان، سهم بزرگی در پیشرفت علوم به ویژه دانش های عقلی، پزشکی، داروسازی و پیراپزشکی در دوران پیش از اسلام و بعد از داشته اند. وجود دانشگاه های علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و «ریو اردشیر» (بوشهر فعلی) در آن زمان، حکایت از آن دارد که در زمان ساسانیان، ایرانیان، عنایت خاصی به تدوین علوم عقلی داشته اند.
آثار پزشکی ایرانی، یکی از منابع مهم پزشکی در جهان اسلام به شمار می رفته و علل اصلی تأثیر ایرانیان در نقل و تدوین و نشر علوم عقلی در تمدن اسلامی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
1 تسلّط ایرانیان در علم و ادب و قدرت یابی آنان در دستگاه خلفای عبّاسی.
2 مبارزات مذهبی ایرانیان و علل نگرانی خلفا در نقل فلسفه و علوم عقلی.
3 آشنایی ایرانیان به دانش های مختلف بشری از جمله طب و ریاضیات و فنون ترجمه.
خیام در مقام اعتراض به سیاست های خردستیز عصر سلجوقی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
127 - 144
حوزه های تخصصی:
تاکنون بیشتر پژوهش هایی که پیرامون جهان بینی حکیم عمر خیام نیشابوری صورت گرفته است، بر بی تفاوتی اش نسبت به جهان هستی و جهان آخرت، اهمیت دم غنیمت شماری و مانند آن ها تأکید کرده اند و این سبب شده تنها یک قرائت از افکار او براین نوشته ها حاکم باشد. در این مقاله سعی گردیده از نگاهی دیگر به اندیشه ی خیام نگریسته شود و تلاش شده با توجه به فضای برخورد دولت سلجوقی با اندیشمندان، به ویژه با دگراندیشانی که با سیاست های حاکم بر نظامیه ها هماهنگ نبوده اند این سؤال را مطرح کند که آیا منظور خیام از به کار بردن واژه ایی مانند کوزه، لاله رخ ، نازنین، سبزه و مانند آن ها نمی تواند معنای استعاره ای و در واقع اشاره به دانشمندانی باشد که در این فضای سخت مورد بی مهری و آزار و احیاناً کشتار قرار گرفته اند. با بررسی اشعار خیام در بستر زمانی اش این پژوهش بر آن است که اشعار خیام در اعتراض نسبت به عملکرد دولت مردان سلجوقی و سرکوب هرگونه خردورزی و تفکر فلسفی و مبارزه آنان با دانشمندان علوم عقلی باشد. این مقاله تأکید دارد که اشعار خیام گویا به چنین قصدی سروده شده باشد و او کوشیده است از دانشمندانی که در گمنامی به سر برده اند با این تعابیر یاد کند و امیدوار به روزی باشد که جامعه ی ایرانی پی به ارزش آنان برده واز آنان قدر شناسی نماید.
جایگاه دانش های شرعی در طبقه بندی علوم از دیدگاه فارابی، غزالی و خواجه نصیر طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت جایگاه علم در فرهنگ اسلامی و توسعه و رشد انواع مختلف علوم در این حوزه تمدنی باعث شده است که همواره «طبقه بندی علوم» جز لاینفک تفکر مسلمین در عرصه علم و علم پژوهی باشد. امروزه طبقه بندی علوم از مباحث مطرح در فلسفه علم است که در آن از روش ها، موضوعات، غایات و نیز شناخت درباره چیستی، اصول و مبانی علوم بحث می شود. لازمه اقبال به این مهم در مباحث معرفت شناسی، در وهله اول حاکمیت بنیان های فکری واضع آن و در مرتبه دوم، تحقق نسبی علوم منشعب از این طبقه بندی در جامعه علمی است که این شروط درباره علوم شرعی و سازگاری آن با علوم غیرشرعی در تمدن اسلامی از دیرباز تحقق یافته است. اما در سده اخیر و پس از ورود مبانی معرفتی تفکر مدرن، به ارزش معرفتی این علوم خدشه وارد شده است. از این رو، در مقاله حاضر، سه نوع از طبقه بندی های مهم در تمدن اسلامی که توسط فارابی، غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی ارائه شده است، بازخوانی خواهد شد. سپس به چگونگی تحقق این تجربه تاریخی یعنی تلقی دینی از همه علوم و سازگاری معرفتی بین علوم شرعی و غیرشرعی می پردازیم. در پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی بنیادی، از روش اکتشافی و مراجعه مستقیم به مراجع دست اول استفاده شده است.