مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
تصوف
حوزه های تخصصی:
جریان تصوف در دو اصل بیان شده، از آن جمله یکی پاکی درونی صوفی که عبارت از قلب بوده برای خداوند. در مرحله دوم باید یک صوفی در مرتبه ای اتحاد به وجود خداوند برسد. بناً برخی از صوفیان به همین دلیل به یکی از جلوه ای مهم زندگی انسان که ازدواج بوده، کم تر توّجه نموده دوری می کردند، درحالی که ازدواج و تشکیل خانواده برای ادامه نسل بشر اهمیت خاصی در اسلام دارد؛ این عده ای از صوفیان که نسبت به ازدواج و تشکیل آن کم علاقه بوده اند، به دلیل بعضی از الزامات خانوادگی بوده اند. از جمله این که محبت زن و فرزند را مانع بین خود و خداوند می دانستند. به باور آن ها مشغله ی ازدواج باعث می شده، که به حب خداوند متعال کوتاهی صورت گیرد. روش کار در این مقاله، بررسی علل نگرش منفی نزد برخی صوفیان خراسان از قرن دوم تا قرن پنجم با روش تحقیق توصیفی- تاریخی است، و البته توضیح و تشریح این نکته که یکی از مبنای ازدواج نکردن آن ها، رابطه باخدا و اهمیتی که داشته و نمی خواستند بین این رابطه مانعی ای قرار گیرد و آن رابطه، باعث گسست رابطه باخدا شود.
عارفان مسلمان، علم ستیز یا الگو سازان تمدنی در عرصه دانش و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذشته های دور نقد و نگارش ردیه برضد عارفان مسلمان جریان داشته است. اتهام های وارده، عمدتا معطوف به سه محور شریعت گریزی، عقل و علم ستیزی بوده است. بر اساس دو محور اخیر به ویژه محور سوم – علم ستیزی که مسئله این پژوهش است، عارفان مسلمان عامل رکود و بلکه انحطاط تمدن اسلامی قلمداد شده اند. این پژوهش می کوشد از خلال گزاره های تاریخی، منابع و میراث مکتوب عرفان، حقیقت امر را تبیین و مورد تحلیل قرار دهد. مروری بر گزارش های دقیق تاریخی معطوف به مسئله پژوهش، از یک سو، نشان از خدمات ارزنده این جریان در سه ساحت دانشمندان و مولفین، رویکردهای علمی اخلاقی و درنهایت کارکردهای علمی تمدنی آن دارد، حقیقتی که نه فقط در حلقه های خرد و کلان آموزشی خانقاه ها، بلکه در نهان بی نهایت طلب عارفان بلندآوازه در گستره تاریخ عرفان اسلامی متجلی شده ومیراثی فاخر را به ودیعت نهاده است. چنان که ویژگی قرین بودن دانش در عرفان با اخلاق وعلم با معنویت، ضمن مانا کردن کارنامه علمی آنان از سوی دیگر، الگوی دانش در طراز تمدن اسلامی را به ظهور رسانده است.
نقش تصوف در تشکیل حکومت صفوی (بازخوانی آراء ابن خلدون درباره تشکیل حکومت ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۰
1 - 32
حوزه های تخصصی:
برخی اندیشمندان برای تبیین شکل گیری حکومت صفوی بر نقش عصبیت قبیله ای و برخی دیگر بر نقش عصبیت دینی تأکید کرده اند و درواقع، هیچ کدام به هم نشینی و هم افزایی فرایندی عوامل مزبور در تشکیل این حکومت توجه نداشته اند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر این بوده است که بر اساس آراء سیاسی ابن خلدون و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و استفاده از روش اسنادی و مطالعه متون تاریخی مرتبط با موضوع پژوهش، فرایند هم نشینی و هم افزایی هر دو نوع عصبیت را در تشکیل حکومت صفوی آشکار کند. یافته های پژوهش نشان می دهند که شاه اسماعیل با بهره گیری از ولایت صوفیانه، موجبات هم نشینی سه عامل عصبیت قبیله ای درون هر یک از قبایل، عصبیت دینی درون هر یک از قبایل و عصبیت دینی میان همه قبایل را فراهم آورده و بر همین اساس، میان قبایل مختلف تحت امر خود اتحاد و انسجام ایجاد کرده و با استفاده از قدرت مضاعف این قبایل که محصول هم نشینی و هم افزایی پیوندهای دینی با پیوندهای قومی بوده، با پیروزی بر سایر مدعیان قدرت موفق به تشکیل حکومت صفوی شده است؛ بنابراین، در تشکیل حکومت صفوی هر دو نوع عصبیت، البته با تقدم عصبیت دینی بر عصبیت قبیله ای، دارای نقش و جایگاه بوده اند.
فتوت: تصوف مدنی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ بهار ۱۳۸۹ شماره ۳
157 - 179
حوزه های تخصصی:
«فتوت» که در طول تاریخ همواره با تصوف ارتباطی نزدیک داشته، در «حیات شهری» جوامع اسلامی نیز تأثیرگذار بوده است. این تأثیرگذاری نه تنها از مقوله تأثیرگذاری فکری، بلکه از مقوله تحولات سیاسی و اجتماعی قابل توجه است. عده ای بر آنند که فتوت، نوعی تصوف عامیانه به شمار می رود؛ با این حال به نظر می رسد چنین فروکاستی قادر نیست نقش و تأثیر این مقوله را در رشد حیات اجتماعی این آیین به تمامی توضیح دهد. فتوت در طول تاریخ با ورود به عرصه بازار و اجتماع و نفوذ در طبقات پیشه ور و مرعی داشتن آداب و سننی که با تاروپود فکری این طبقات در هم آمیخته، توانسته است مفاهیم صوفیانه را با روح زندگی شهری که بر پایه پیشه وری بنا می شوند، چنان درآمیزد که به عنوان گونه ای تصوف مدنی مطرح شود. در این نوشتار، دلایلی برای اثبات این مقوله ارائه می شود.
تصوف و یوگا
حوزه های تخصصی:
واژه «یوگا» که از اعتبار خاصی برخوردار است. غالباً با اکتساب و استعانت از نیروی ماورای طبیعی به یکدیگر می پیوندد. مطابق با آیین مضبوط، «یوگا» به منزله یک «هنر باستانی» است که با یک سری باورهای مذهبی، با ریاضت های عجیب و رمزگونه درهم می آمیزد. در باورهای هندی ارتودکس، «یوگا» از جایگاه والای، ماورای بصیرت بشری برخوردار است. به راستی برای دست یابی به این دانش تنها به وسیله فضائل (آداب پسندیده) می توان توسل جست. یوگا یک واقعیت متحیرکننده ای محسوب می شود که در بطن آن، از خرافات و افکار پریشان به موضوع خاصی سوق داده می شود که از روند گسترده ای برخوردار است. شاید فلسفه یوگا، یکی از خردترین جنبه شناخته شده آن می باشد. دلائل برای کسب این عدم شناخت غیرممکن نمی باشد. در این مقاله سعی شده است «ذکر» در اسلام را با ذکر بودائیان تیره «زن» و تصوف ایرانی مقایسه کرده و با بعضی از آداب یوگا مقایسه نموده و افزون بر آن به اختلافات و تشابهات بین ذکر تصوف ایرانی و یوگا که ناشی از افق دید مختلف سنن دینی است بپردازد.
تبیین تعلیمی فقر از دیدگاه عرفای اسلامی
حوزه های تخصصی:
فقر از دیدگاه «ابونصر سراج» چهارمین مقام از مقامات سلوک محسوب می شود و منظور از آن عدم التفات به ماسوی الله و مقر بودن به نیازمندی در برابر حق تعالی است. فقر دارای مراتبی است: بعضی از مراتب آن به قناعت و خلو دست و بعضی به زهد و طلب کسب ثواب اخروی و بعضی دیگر به مرتبه ی خلو قلب ازحب دنیا و فنا و اسقاط صفات باز می گردد. در مرتبه ی آخر که بالاترین مرتبه ی فقر محسوب می شود سالک تنها خود را مجرایی برای نفاذ امر خداوند می داندو به آنچه برایش مقدر کرده است راضی است با توجه به این تعریف فقیر می تواند از لحاظ مالی غنی هم باشد ولی چون بدان رغبتی ندارد فقیر محسوب می شود.
«بازشناسی ابعاد تمثیلی شخصیت پیر طریقت»
حوزه های تخصصی:
پیمودن وادی های سخت وهولناک طریقت، بدون تمسک به وجود وارسته ی پیر و مراد مقدور نیست. لزوم حضور معنوی پیر در سیرو سلوک مریدان، از جمله ی موضوعات مهم و دامنه داری است که بیشتر به صورت تمثیلی و نمادین در کانون توجه صوفیه قرار گرفته است. به جز شمار اندکی از متصوّفه چون اویسیان که به مجذوبان، نامبردار بودند و کشف و شهود و راهیابی به حقیقت را تنها از طریق مراقبه و زدودن شوائب از لوح ضمیرخویش، میسر می دانسته اند، اکثر بزرگان تصوّف، بر ضرورت پیرگزینی تأکید داشته اند و براین باور بوده اند که توفیق در سیر و سلوک و پیمودن نشیب و فراز جاده ی طریقت، بی مدد پیر محقّق نمی گردد. در این مقاله ضمن به دست دادن تعریفی مانع و جامع از پیر در عرفان، بخشی از شاخص های تمثیلی پیران طریقت در حیطه های متفاوت؛ یعنی لزوم پیروی از پیر، شرایط احراز مقام پیری، کرامت پیران و مراتب ایشان، به روایت منابع عرفانی مورد واکاوی قرار گرفته است و سپس به بررسی محاسن و معایب تبعیت مرید از مراد در نظام خانقاهی پرداخته شده است.
نسبت سلوک و شهود در عرفان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 129
حوزه های تخصصی:
اگر سلوک را مجموعه خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتیِ شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار می آید، درنظر بگیریم، آنگاه می توانیم درباره نسبت میان آن دو در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی های سلوکی عارفی مثل مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی هایِ معرفتیِ شهودیِ اوست، بنابراین در دو ساحتِ 1. صدق شهود و 2. کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیه نفس با اموری همچون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می شوند. در کنار این امور، بنا به مراتب سلوک در درجات مختلفِ آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا می توان با ذکر ویژگی های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. برای مثال، در عرفان مولانا پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهیِ شهود ضروری است و به صدق شهود می انجامد. درباره کیفیت معرفتی شهود مهم ترین نمونه ها، تناظر رویکرد سبب سوزیِ مولانا و مقید نبودن به آداب و رسومی ثابت و پایبند نبودن به فرمالیسم صوفیانه در سلوک، با نگاهِ شهودیِ او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطه ضروری علّی و معلولی است. نمونه دیگر تناظر سلوک عاشقانه با شهود خدایی عاشق همراه با اراده ای عاشقانه در عالم است که مولانا بسیار به آن توجه داشته است. درحقیقت توصیف ویژگی های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن ها را به تصویر می کشد.
تقابل ادبیات اعتراضی با ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طبقه بندی های موضوعی شعر فارسی با نوع ادبی خاصی که به مبارزه علیه ظلم و بیداد حاکمان و صاحبان قدرت می پردازد روبه رو می شویم. این نوع در موضوعات و گونه های مختلف ادبی نمود و بروز دارد و در دوره اخیر از آن با عنوان ادبیات اعتراضی انتقادی یاد می کنیم. ادبیات اعتراضی-انتقادی در شعر عرفانی به شکل متمایز از دیگر گونه های ادبی مشاهده می شود و تاکنون به چگونگی ارتباط آن با ادبیات عرفانی پرداخته نشده است. بنابراین، هدف از این جستار با رویکرد توصیفی-تحلیلی نخست دسته بندی شاعران عارف و صوفی از منظر اعتراضی و سپس بیان علل تقابل ادبیات اعتراضی با شعر عرفانی و نمود و بروز ریشه های آن در دوره های مختلف است. در نهایت این نتیجه به دست آمد که شعر عرفانی به علت روح درون گرایی، تسامح و تساهل عمیق عرفانی، زمینه مناسبی برای عرضه اعتراض و انتقاد نبوده و علی رغم وجود نمونه های انگشت شمار، بیشتر شاعران عرفانی تمایلی به پرداختن به مضامین اعتراضی نداشته اند. همچنین نتیجه تحقیق بیانگر آن است که ادبیات عرفانی به سبب مبانی فکری و نگاه جبرگرایانه و توکل صرف و روحیه تسلیم، رضا و گاه ترس از سخت گیری های حاکمان و یا تعامل با اهل قدرت، در تقابل با اعتراض بوده است.
مناسبات طریقت مولویه با حکومت عثمانی از دوره مصطفی اول تا پایان دوره عثمانی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولویه یکی از طریقت های قدرتمند و پراهمیت در قلمرو عثمانی بود که با تکیه بر آداب و اصول تصوف فعالیت می کرد. مولویه از طریق سازگاری با اصول سیاسی و مذهبی امپراتوری عثمانی، پیوند عمیقی با عثمانی ها برقرار نمود و بانفوذ در دستگاه حکومتی عثمانی، گسترش بسیاری یافت و مدت ها در عرصه های مختلف جامعه عثمانی فعالیت نمود. خواست بنیادی مقاله حاضر، واکاوی مناسبات سیاسی، اجتماعی و مذهبی مولویه با حکومت عثمانی از اوایل قرن یازدهم هجری قمری/ هفدهم میلادی تا پایان دوره عثمانی ها می باشد. رویکردها و فعالیت های مولویه در قلمرو عثمانی، مناسبات مولویه با حکمرانان عثمانی و عملکرد مولویان در دوره اصلاحات، مهم ترین مباحث موردبررسی می باشند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. بر اساس یافته های این پژوهش، مولویه همواره با دولت عثمانی روابط پایدار و تنگاتنگی داشته است و مولویان بزرگی نیز بانفوذ در دستگاه حکومتی عثمانی، خدمات ارزنده ای به دولت عثمانی کرده و منجر به حمایت عثمانی ها از مولویه گشته اند، به طوری که حتی مولویه جایگزین بکتاشیه شده است. بدین ترتیب مولویه غیر از مواقع بسیار نادر، در امور سیاسی حکومت عثمانی دخالت ننموده و مورد سختگیری واقع نگردید.
خلفای راشدین در گفتار صوفیانه و تاریخ اجتماعی ایران دوره میانه: الگوی عارفانه برای همگرایی اجتماعی در جامعه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اواخر قرن پنجم هجری در تاریخ خراسان با حضور مشایخ بزرگ صوفیه در جامعه اسلامی، شکل گیری ادبیات تمثیلی صوفیانه، طریقت های صوفیانه و برآمدن نهاد اجتماعی خانقاه گسترش یافت. در عین حال که در این دوران، منازعات فرقه ای اهل سنت و شیعی با ادبیات حدیثی و جدلی نیز درباره اصول و فروع دین و مذهب به خصوص مساله امامت و افضلیت خلفای راشدین در این ناحیه گسترده شده بود. مسئله مقاله این است که با توجه به مبانی فکری عرفان اسلامی و سبک بیان تمثیلی ادبیات صوفیانه، صوفیان فارسی نویس خراسان که عامه جامعه را مخاطب قرار می دادند چه تصویر و مضامینی درباره شخصیت خلفای راشدین در ادبیات تمثیلی صوفیانه از تاریخ مقدس ایمان اسلامی ارایه می کردند که همسازگرایی اجتماعی را در میان گروه های اخوان صوفی ورای تفاوت های محلی و عقیدتی دوام می بخشید؛ یافته های مقاله نشان می دهد با توجه به اینکه تصوف و عرفان داعیه دار وحدت، محبت، برادری و برابری بوده اند، در ادبیات صوفیانه با ارایه سبک تمثیلی به زبان فارسی از تاریخ قدسیِ ایمان اسلامی و با عنایت به کارکرد عاطفی زبان درباره معنای افکار و عملکرد خلفای اربعه در تاریخ صدر اسلام، مقام خلفای راشدین در راستای همطرازی معنوی در مقامات عرفانی به شکلی وحدت گرایانه تعریف می شد.
اندیشه سیاسی آرمان شهری در آثار جلال آل احمد و نجیب محفوظ، با بررسی نقش تصوف دو داستان نون و القلم و رحله ابن فطومه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیاد اندیشه آرمان شهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آن ها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشه آرمان شهری است از این رو. نویسندگان این دو اثر با استفاده از زبانی نمادین و با توجه به تصوف تلاش دارند تا تصویری از جامعه آرمانی خود ارائه دهند. از نگاه نویسندگان، آرمان شهر دست یافتنی است و علت عدم تحقق آن وجود حکومت و قبضه کردن قدرت توسط عده ای خاص است. زبان نوشتاری نجیب محفوظ در رحله ابن فطومه زبانی ادبی و متأثر از آثار کلاسیک ادبیات عربی است، در حالی که آل احمد زیانی عامیانه را برای روایت خود برگزیده است. داستان آل احمد در روایت خود، از تصوفی بهره برده است که جنبه اجتماعی آن نیرومند است و قلندران پیرو آن به دنبال قدرت هستند، اما در مواجه با دشواری های آن خود نیز به راه صاحبان پیشین قدرت می روند و در نهایت از قدرت پیشین شکست می خورند؛ و قهرمان داستان نیز اگرچه به دنبال شهادت است، در نهایت تبعید می شود؛ اما محفوظ تصوف را در جنبه فردی آن یعنی بریدن از عالم مادّی و نقایص آن و کشف و شهود ناشی از مراقبه و ریاضت، وارد داستان خود کرده است و شخصیت اصلی داستان در پایان راه سعادت را در چنین تصوفی می یابد که امری فردی است.
جایگاه هستی شناختی ذات الهی از دیدگاه حکمت متعالیه، عرفان و صوفی نمایان و نقد و بررسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین ساحت ذات الهی از پیچیده ترین و جنجالی ترین مسائل کلامی، فلسفی و عرفانی است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که حکمت متعالیه، عرفان و صوفی نمایان ذات الهی را در کدامین جایگاه هستی شناختی مستقر می دانند. سپس با بررسی دیدگاه های یادشده به داوری آنها می نشیند. حکمت متعالیه تا آنجا که به تشکیک وجود پایبند است، ذات الهی را برترین رتبه نظام تشکیکی می داند که به جهت سلب قیدهای مراتب پایین «وجود بشرط لا» نامیده می شود. «وجود بشرط لا» به سبب تقید به سلب، تعین ویژه ای از هستی است که عروض آن بر هستی، نیازمند «سلب» یادشده است. ازاین رو نمی تواند به منزله ذات بی نیاز حق قلمداد شود. صدرالمتألهین با گذار از تشکیک، مانند عارفان، ساحت ذات را وجود نامحدودی ورای تشکیک و محیط به آن می داند؛ اما صدرا با پیروی از عبارات قیصری تعبیرهای یکسانی از ساحت یادشده ندارد. صوفی نمایان، با دریافتی نادرست از سخن عارفان، ذات الهی را «وجود لابشرط قسمی» و ساری در اشیا گرفته اند؛ در نتیجه پنداشته اند: ذات حق تحقق بالفعلی ندارد و با دگرگونی اش در اشیا تحقق می یابد. ازاین رو برای تحقق خارجی اش نیازمند اشیاست. صدرالمتألهین و حکیم سبزواری این دیدگاه را به سختی نقد کرده اند. اختلاف نگاه عارفان، حکیمان و صوفی نمایان درباره ذات الهی، پیامدهایی دارد که بررسی آنها تصور دقیق تری از دیدگاه های یادشده به دست خواهد داد.
تأملی بر کارکردهای چند ساحتی کاشی نگاره مجلس درویشان در تکیه معاون الملک کرمانشاهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
52 - 67
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش یکی از کاشی نگاره های تکیه معاون الملک کرمانشاهان با عنوان «مجلس درویشان» مربوط به قرن 14 ه .ق، مطالعه شده است. در این کاشی نگاره صحنه ای مربوط به دراویش و وسائل نمادینی از آنها و وسایل ورزش باستانی و ابزار حرفه کفش دوزی در فضایی شبیه به زورخانه تصویر شده است؛ ظاهراً عناصری نه چندان مرتبط به هم، در این نگاره گرد هم آمده اند. نگارندگان در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات هستند که چه ارتباطی بین دراویش و ابزار و وسایل مربوط به حرفه کفش دوزی و فضای زورخانه است؟ و منظور از این نگاره چیست؟ هدف این پژوهش تفسیر معناشناسی عناصر نگاره، کشف رابطه آنها و کشف دلایل اجرای نگاره است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که پیشه کفش دوزی یکی از اصناف مورد توجه عجم است؛ از آنجا که جوانمردی از قدیم با تصوف آمیخته بود و رفتار ورزشکاران باستانی مبتنی بر اصول آیین فتوت بوده است، به همین دلیل در این نگاره، مجلس درویشان در فضای زورخانه به تصویر در آمده که شباهت زیادی به تکایای متصوفه دارد و مربوط به تصوف است.
شطح سبحانیِ بایزید در ترازوی نقد صوفیان (بررسی تاریخی شطح سبحانیِ بایزید و آرای شمس در این باره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شطح و شطح گویی یکی از عناصر انکارناپذیر در تصوف اسلامی است. خراسانیان از هواداران شطح بوده اند و بیشترین شطح ها نیز از صوفیانِ خراسان روایت شده است. بایزید بسطامی که پیشوای خراسانیان است، شطح های بسیاری بر زبان رانده است؛ یکی از مهم ترین آنها «سبحانی سبحانی ماأعظم شأنی» است. به این شطح در محافل صوفیانه بسیار توجه شد و مخالفان و موافقان بسیاری پدید آورد. در این پژوهش به بررسی سخنان مشایخ درباره شطحیات بایزید به صورت کلی و سپس شطح سبحانی بایزید به صورت خاص پرداخته شده است؛ همچنین به آرای شمس تبریزی درباره این سخن بایزید توجه می شود. نگاه منتقدانه شمس در تصوف، به موضوع شطح نیز راه یافته و به ویژه شطحِ سبحانیِ بایزید را از وجوه گوناگون بررسی و نقد کرده است. بررسی دیدگاه های شمس در این باره نشان می دهد او بر نظریات پیشینیان نسبت به این سخن بایزید آگاه بوده؛ اما به سبب خروج شطح از دایره شریعت و عرف، آن را از گفتمان عرفانی خود خارج کرده است و از این منظر، بایزید و شطحیات او را نقد می کند.
هویت مشترک تاریخیِ فنا و نیروانه در ادبیات صوفیان و بوداییان خراسان بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگوها و پژوهش های بسیاری بین مورخان تاریخ ادیان بر سر تأثیر و تأثرات مفاهیم فنا و نیروانه انجام شده است که به رغم پُربار بودن، تاکنون راه به جایی نبرده و به نتیجه ای قطعی، منجر نشده است. به نظر می رسد این عدم توافق، از تفاسیر الهیاتی محض و خارج از چارچوب تاریخی سرچشمه گرفته باشد. در این میان تمایلی پنهان و شاید ناخواسته خصوصاً از سوی محققان ایرانی در راستای برجسته سازی تفاوت های معنایی دو مفهوم فنا و نیروانه وجود داشته است که تعبیر مرگ و فنای صوفیانه را در معنای مجازیِ آن به کار برده اند. در این مقاله کوشش شده براساس شواهد و سرنخ های تاریخی و مسئله فنای جسم در روایات صوفیانه و همچنین استفاده از سمبل های مشترک در ادبیات بودایی و متون عرفانیِ فارسی در فضای جغرافیایی مشترک خراسان بزرگ، تعاملات دینیِ بوداییان-صوفیان، نشان داده شود که احتمالا پیش از این در سپهر پژوهش های میان رشته ای مغفول بوده است. روش پژوهش در این جستار، تحقیق تاریخی است که براساس منابع کتابخانه ای انجام شده است.
تحلیلی بر فضای تاریخی گفتمانی الرّد علی الرافضه، حکیم ترمذی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
177 - 206
حوزه های تخصصی:
الرّد علی الرافضه عنوان رساله ای کهن و کمتر شناخته از محمد بن علی ترمذی (د. پس از 285ه.ق.) است. همو که به حکیم ترمذی نام بردار و عمده اشتهارش به دلیل طرح نظریه ختم ولایت است. بیشتر آثار او، متضمن بحث های گسترده در عرفان نظری و تقویت جریان زهد و تصوف است، اما حکیم در این رساله، مانند متکلمی خرده گیر ظاهر می شود و ردیه ای بر شیعیان می نویسد. الرّد علی الرافضه با آن که قدمتی زمانی فراوانی دارد و از منظر یک صوفی نوشته شده است، به دلیل استنساخ اندک در سده های میانه و متأخر، مهجور مانده است.مقاله حاضر می کوشد پس از اشاره ای گذرا به محتوای آن، با روشی تحلیلی به فضای متنی و گفتمان های حاکم بر زمان و بوم زندگانی نویسنده اشاره کند. نتیجه این بررسی نشان می دهد، پیوستگی فکری به اهل حدیث، فاصله گذاری با مذهبی که شباهت بسیاری به آرای عرفانی او دارد، پا گیری حکومت های منطقه ای در ایران به ویژه سیاست یک پارچه سازی مذهبی سامانیان و پیش فرض های عرفانی در سوگیری های حکیم ترمذی اثر بخش بوده است.
مناسبات بکتاشیه با حکومت عثمانی در قرن دهم و یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
118-95
حوزه های تخصصی:
بکتاشیه از مهمترین طریقت های جامعه عثمانی بود که با تکیه بر آداب و اصول تصوف فعالیت می کرد. مشرب فکری و روحیه تسامح و تساهل بکتاشیه موجب جذب اقشار و ایده های گوناگون شده بود. بکتاشیه به سبب سازگاری با اصول مذهبی عثمانی ها، پیوند عمیقی با حکومت برقرار کرد. این طریقت با نفوذ در میان ارتش ینی چری، گسترش بسیاری یافت و مدت ها در عرصه های گوناگون جامعه عثمانی فعالیت کرد. این پژوهش با تجزیه و تحلیل داده های تاریخی در پی پاسخ به این سؤال است که مناسبات سیاسی، اجتماعی و مذهبی بکتاشیه با حکومت عثمانی از اوایل قرن دهم تا اواخر قرن یازدهم به چه صورت بوده است؟ بر اساس یافته های این پژوهش، بکتاشیه همواره با دولت عثمانی روابط نزدیکی داشته است. این طریقت با نفوذ در دستگاه حکومتی عثمانی و پیوند با ینی چری ها در خدمت دولت عثمانی بود و به همین سبب مورد حمایت عثمانی ها بود. غیر از بکتاشیان غالی که از لحاظ عقیدتی و سیاسی با عثمانی ها در تقابل بودند، سایر بکتاشی ها جز در دوره اقتدار قاضی زاده ها و نیز در شورش های ینی چری، مورد سختگیری عثمانی ها واقع نشده بودند.
تصوف به مثابه روش تفکر و یا زیست اجتماعی؛ بررسی تأثیر گسترش فقه صوفیانه در دوران پیشا مشروطه بر بقا و رواج خرافه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرافه دستاورد جامعه ایست که از عقلانیت روی گردانده است. اینکه چرا جامعه ای دینی چون ایران قاجاری به ویژه در دوران پیشا مشروطه در دام خرافه افتاده، پرسشی است که مقاله حاضر در پی آن است. پاسخ ارائه شده متاثر از ادغام ناخوشایند دو جریان فکری متفاوت است: جریان فقه حدیث گرا و جریان تصوف. به صورت کلی نمی توان هیچیک از این دو را مستقلا و اجبارا عامل رواج خرافه دانست، اما حسب شرایط اجتماعی ایران و همچنین به دلیل نزدیکی مبانی معرفتی این دو جریان، تخفیف جایگاه عقلانیت، این امتزاج صورت و با ارائه گونه ای از روش تفکر و زیست اجتماعی، فقه حدیث محور صوفیانه، فضا را برای فقه پویا، اصولی و عقل محور به تنگنا می برد. فقهِ حدیث محورِ صوفیانه دارای سرریز خرافه در جامعه است؛ چون علم در این جریان تقلیل می یابد، لذا دین توانایی اصلاحی خود را از دست داده و در نبود پاسخهای عقلانی به مشکلات جدید، خرافه تنها پناه جامعه می گردد. پژوهش پیش رو در چارچوب جامعه شناسی تاریخی و با بهره مندی از روش تحلیل اسنادی، مرور آثار و اسناد مختلف جریانهای فکری عهد قاجار، در پی تشریح این موضوع است.
کتیبه های قرآنی مسجد مظفریه (کبود) تبریز، بررسی و تحلیل مضامین آیات در بستر تحولات زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتیبه های قرآنی در ابنیه اسلامی متناسب با نیاز زمان و کاربرد بنا انتخاب می شدند و تحولات اجتماعی نقش به سزایی در انتخاب آیات برای کتیبه ها داشت. چنانچه حکام و سازندگان بناها این کتیبه ها را به عنوان تاییدی بر اعمال و اندیشه های خود بکار می بردند. قرن نهم هجری از منظر دگرگونی های اجتماعی رخ داده در ایران حائز اهمیت بسیاری است. روی کار آمدن ترکمانان قراقویونلو که منجر به تقویت جریان گرایش های شیعی در جامعه ایران گردید و در نهایت کار صفویان را برای رسمی شدن تشیع در ایران هموار کرد از جمله مهمترین این تحولات است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که آیات در کتیبه های مسجد کبود بر چه اساسی انتخاب و استفاده شده و بازنمودی از چه اندیشه-ها یی در دوره خود است؟ برای پاسخ به سوال از روشهای توصیفی – تحلیلی و تاریخی – تفسیری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که تلاش شده است از آیات در جهت ارائه آراء دینی و معنوی، تایید قدرت حاکم و نیز در برخی موارد مفاهیم متصوفه استفاده شود، در این مقاله ضمن بررسی آیات قرآنی بکار رفته در کتیبه ها به تحلیل مفاهیم آنها در بستر تحولات تاریخی و چرایی استفاده از این آیات پرداخته خواهد شد.