مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
تصوف
حوزه های تخصصی:
از متون بسیار صوفیان می توان فهمید کتم کرامات یک سیره مستمر عرفانی بوده است. اصل در کرامت بر کتم است؛ مگر آنکه اراده خداوند بر اظهار آن تعلق گیرد. کتم در کرامات، در مقایسه با تحدّی و اظهار در معجزات، پژوهشگر را به سوی مبنایی عرفانی سوق می دهد که کرامات را از معجزات و نیز دیگر خوارق عادات متمایز می کند. در این پژوهش برای رسیدن به این هدف، نخست علل کتم کرامات و آنگاه دو رویکرد متفاوت اولیا به کراماتشان بررسی می شود. در کرامات به جای شاخصه «تحدّی» و «اظهار»، دو شاخصه «کتم» و «طلب» مطرحشده که به ظاهر متعارض است. سالک باید هم طالب کرامات باشد و هم نسبت به آن بی توجه و کتوم (رازنگهدار) باشد. تفاوت این دو حکم را باید در تفاوت انواع کرامات حسّی و معنوی و نیز انواع سالک جست. دستاورد این پژوهشْ مبنایی عرفانی در کتم کرامات است که باید آن را حتی در تعریف کرامات نیز دخیل دانست. این رویکرد واقع نمایانه به کرامات اولیا بسیار به باورپذیری این پدیده های بحث برانگیز یاری رسان است.
بررسی فرآیند تکوین و دگردیسی گفتمان تصوف (با تکیه بر دال "توکل" در متون منثور متمکن صوفیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴ (پیاپی ۸۹)
۲۹-۵۲
حوزه های تخصصی:
گفتمان کلان تصوف اسلامی نگرشی قدسی است که در بستر دین، در واکنش به گفتمان های معارض دیگر نظیر فقه، کلام، فلسفه و زهد شکل گرفت. در اواخر سده دوم، پس از درآمیختن کیمیای عشق با مس زهد، رهروان جریان صوفیانه، برخلاف دیگر جنبش های فکری و دینی فرهنگ و تمدن اسلامی، که قرآن را متنی فروآمده از آسمان به زمین و در حرکتی دیالکتیکی بین آسمان و زمین می دانستند، قرآن را متنی برای حرکت از زمین به آسمان، یعنی معراج صوفیانه، در نظر آوردند. با این تلقی، شاهد مواجهه گوناگون صوفیه با دال های مفهوم ساز، برجسته و پربسامد، به ویژه نشانه شناور «توکل» در گفتمان تصوف و نیز بقیه آثار صوفیه اعم از نثرهای متمکن و مغلوب هستیم. در این جستار، با روش تحلیلی توصیفی و رویکرد جفت گفتمان سا ز لاکلاو و موفه، دگردیسی های این دال شناور را در چندین نثر متمکن صوفیه به فارسی و عربی نشان داده ایم و از این رهگذر تأثر و تأثیرهای این چند متن را از یکدیگر تبیین کردیم.
بررسی تأثیر آموزه های «أبوعبدالرحمن سُلمی» بر اندیشه های «أبوسعید أبوالخیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه شاگردی نزد اساتید متعدد را می توان یکی از ویژگی های کارنامه حیات علمی و عارفانه ابوسعید ابوالخیر برشمرد. در میان این شخصیت ها اما او از ابوعبدالرحمن سلمی تأثیر چشمگیری پذیرفته است. این جستار با رویکرد تاریخی و روش تطبیقی از طریق استخراج و تبیین شماری از تعالیم همانند در آثار سلمی و ابوسعید ابوالخیر در پی اثبات همین مدعاست. این تعالیم عبارتند از: بهره وری از وقت، ترک تکلّف، ترک تدبیر، نهی از خوردن به تنهایی، دوری از مصاحبت ناجنس، پرهیز از به کارگیری لفظ «من»، و مردم داری. همچنین در مقاله پیش رو به دو مورد دیگر، یعنی از منظرالهی به مردم نگریستن و مشاهده قدرت خداوندی در هستی گذرا اشاره رفته است. همه موارد فوق چنین احتمالی را قوت می بخشد که چه بسا آموزه ای از سلمی در مکتوبات خود او فرصت ظهور و بروز نیافته ولی شاگرد تربیت یافته و متأثر از وی در آثار خویش بدان متذکر شده باشد و این یعنی اینکه به منظور شناخت جامع الاطراف و فراگیر از تعالیم استاد نباید به آثار به جامانده از او اکتفاء نمود بلکه لازمست آراء و اندیشه های افرادی که در مکتب وی زانو زدند را نیز از نظر گذراند.
بررسی تطبیقی کارکرد خانقاه و آداب خانقاهی در تصوف متقدم و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
269-296
حوزه های تخصصی:
چگونگی و چرایی پیدایش خانقاه در فرهنگ اسلامی همواره مورد بحث پژوهشگران و شرق شناسان بوده است. عده ای این پدیده را آداب اسلامیزه شده رهبانیت بودایی، مسیحی و یا مانوی دانسته و عده ای نیز بن مایه آن را اسلامی و یا شبهه اسلامی دانسته اند. این مقاله به بررسی آداب و کارکرد این پدیدار دینی، آن گونه که در متون متصوفه بدان اشاره شده است، می پردازد. هدف تحقیق، پاسخ به این سؤال است که آیا فلسفه وجود خانقاهی و آدابی که ناظر بر آن هستند، در فضای مدرن جهانی تغییری داشته اند یا خیر؟ در این راستا آرای متصوفه درباره کارکرد، کاربرد و فلسفه پیدایش خانقاه و همچنین آداب ورسومی که ناظر بر هویت خانقاهی است و می توانند مورد تفسیر قرار گیرند، شناسایی و احصا شده اند. این بررسی با رویکردی تطبیقیِ دو برهه زمانی، یعنی تا قرن هشتم هجری قمری و همچنین تصوف معاصر را مدّ نظر قرار داده است. در تصوف معاصر آرای مکتوب سلسله نعمت اللهی ذوالریاستین، و در تصوف متقدم اهمّ آثار کلاسیک، به صورت توصیفی و تحلیلی، به صفت یابی و تفسیر مقایسه ای گذاشته شده اند. نتایج نشان می دهد که به غیر از تأثیرهای مدنیت معاصر در سازمان دهی ساختاری خانقاهی معاصر و تغییر برخی کاربردهای آن به نوعی سمبول فرهنگی، سایر کارکردها و فلسفه بهره برداری از خانقاه در این دو گونه تاریخی از تصوف یکسان و شبیه است، از جمله این شباهت های ساختاری، بهره برداری از این نهاد برای تمایز، استقرار و اشاعه جماعت صوفیان به عنوان یک گروه دینی و عقیدتی مستقل با تکیه بر اعمال و تبلیغات مردم دارانه است.
موافقان و مخالفان عرفان در حوزه علمیه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
359 - 339
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای دینی و دانشی در حوزه علمیه قم، رویکرد عرفانی است که از بدو تأسیس حوزه نوین این شهر، در آغاز سده کنونی تا زمان حاضر حیات داشته است. مخالفان این رویکرد در این دوره همواره به نقد جدی این رویکرد پرداخته اند. خاستگاه رویکرد عرفانی قم دو مکتب حکمی تهران و اخلاقیون نجف است و حامیان این رویکرد در پایبندی به میراث عرفانی اسلام و نقد جنبه های خانقاهی تصوف و نیز تطبیق آموزه های صوفیه با کلمات امامان شیعه و نیز ارائه تفسیر عرفانی از قرآن و روایات مانند سلف خود عمل کرده اند و همین امور باعث فاصله گرفتن آنان از تصوف محض شده است و درنتیجه، از اتهام صوفی بودن رهیده اند. همچنین، آن ها از فشار مخالفان خود نیز متأثرند و در استناد به کلمات صوفیه بسیار محتاط عمل می کنند و همواره بر تمایزات و اختلافاتشان با تصوف تأکید دارند. مسیر سومی در میانه نزاع موافقان و مخالفان و متأثر از این نزاع، در دهه های اخیر سر برآورده است که مدعایش گذر از عرفان موجود به سویِ عرفان ناب، راستین، حقیقی و بدون شائبه است. کوشش های معرفتی این دسته نقش مؤثری در حفظ و بقای گفتمان عرفانی و نیز آشناکردن مخالفان عرفان با این گفتمان داشته است و البته چنین رویکردی در شیعه بدیع نیست و پیش تر در آثار امثال فیض کاشانی بروز داشته است و این عده عملاً در برابر عرفان از جست وجوی عرفانی ناب با عناوینی چون عرفان وحیانی و اهل بیتی سخن می گویند.
پیوند تاریخی کُردها با فقه شافعی
منبع:
مطالعات فقه و اصول دوره دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
191 - 209
حوزه های تخصصی:
مناطق کُردنشین و مناطق پیرامون آن از ایران گرفته تا آسیای صغیر و آناتولی(امپراتوری عثمانی سابق و ترکیه امروزی) فرازوفرودهای تاریخی و تحولات مذهبی زیادی را به خود دیده است. اگرچه بیشتر مناطق کُردنشین تا حدود زیادی در سرنوشت سیاسی و تاریخی منطقه سهیم بوده اند، ولی به لحاظ مذهبی برای قرون زیادی همچنان به مذهب فقهی شافعی پایبند مانده اند. پژوهش حاضر درصدد است تا به این مسئله پاسخ دهد که چرا بیشتر کُردها دارای مذهب شافعی هستند. به عبارتی دیگر، این پژوهش بر آن است تا به بررسی دلایل ماندگاری مذهب شافعی در میان کُردها باوجود تهدیدهای فراوان بپردازد. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. شواهد نشان می دهد که هسته اصلی مناطق کُردنشین که امروزه تقریباً به تمامی پیرو مذهب شافعی هستند از همان آغاز پیدایی مکاتب فقهی و به صورت تدریجی پناهگاهی امن برای تبلیغ و گسترش مذهب شافعی به دوراز هیاهوی سیاسی بوده است. اینکه هم دولت صفویه و هم دولت عثمانی در تغییر مذهب این مناطق ناتوان ماندند، خود به درستی گویای این مسئله است که فقه شافعی با حمایت های سیاسی و به یک باره وارد مناطق کُردنشین نشد و پیوند آن ها با این فقه عمیق تر از آن بود که به دست حکام و سلاطین از بین برود. جغرافیای صعب العبور مناطق کُردنشین و همچنین روحیات متعصبانه کُردها نیز بر پایبندی آن ها به مذهب شافعی بسیار اثرگذار بود.
نسخه خوانی (21): پرسش و پاسخ هایی در باب مسئله اخباری- اصولی، غنا و تصوف از دوره اخیر صفوی بر اساس یک متن تازه یاب
حوزه های تخصصی:
متن پیش رو، بخشی از نسخه ای دو قسمتی است که نویسنده بخش اول آن را مورد مداقه قرار داده است. بخش مذکور، شامل یادداشت هایی درباره مسائل اخباری اصولی، تصوف و غنا از مباحث اصلی و جاری نیم قرن آخر صفوی است. این متون توسط شخصی به نام حاجی حسین زاوانی تهیه و تنظیم شده و چندین قسمت را دربرمی گیرد. نویسنده در این جستار، مباحث مطرح شده در قسمت های مختلف این نسخه را بیان می کند. نخستین قسمت از بخش اخباری اصولی، بحثی نسبتاً مفصل درباره ترجیح اجتهاد و اصول گرایی بر اخباریگری بوده و خلاصه ای از مهم ترین ادله ای را که اصولی ها در نقد اخباریگری دارند، بیان می شود. دومین قسمت شامل متنی از محقق سبزواری که رساله فارسی ای است و به جهت متعلمان نوشته و درباره مبحث اجتهاد و تقلید است، نقد می شود. سومین قسمت، مربوط به سوال تازه ای است که حاجی حسین زاوانی درباره حدیث انما علینا ان نلقی الیکم الاصول و علیکم ان تفرعوا مطرح کرده و اینکه آیا معنای این حدیث، تجویز اجتهاد است یا خیر را تشریح می کند.
رویکرد صوفیان قرن نهم به حج گزاری (مطالعه موردی سفر جامی به حج)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
87 - 108
حوزه های تخصصی:
فعالیت نهضت ها و جنبش هایی با گرایش های شیعی و متصوفه اهمیت بسیاری در تاریخ دارد. از عرصه های حضور اجتماعی عرفا، توجه آنها به مناسک حج است؛ زیرا این مراسم، عرصه ای را فراهم می کند تا عرفا و صوفیان علاوه بر تعقیب امیال معنوی خویش، مناسبات خود با حاکمان و توده های مردم را به نمایش بگذارند. سفر حج جامی، به عنوان نمونه ای از سفر حج عرفا و صوفیان و همچنین به عنوان تنها سفرنامه حج موجود از دوره تیموری آورده شده است. از آنجا که جامی در مرکز قدرت رسمی و دیوانی قرار داشت، ضمن حفظ زندگی خانقاهی و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیرنفوذ آورد و با توصیه به حاکمان و امیران، به حل و فصل مشکلات مردم کمک کرد. همین جایگاه او باعث شد که در هنگام سفر حج و زیارت عتبات، سلطان حسین بایقرا وی را از پرداخت هرگونه مالیات معاف کند و نامه هایی به مراکز قدرت در جهان اسلام فرستاد و دستور داد که از او و همراهانش استقبال کنند. این مقاله در صدد است به روش تاریخی به بررسی رویکرد صوفیان در قرن نهم به مقوله حج بپردازد و در این رابطه، سفر حج جامی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد.
معنویت و تعالی خود در حرفه مشاوره: یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
79 - 106
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد معنویت و تعالی خود در مشاوران بود. جامعه این پژوهش کیفی، شامل تمامی مشاوران استان یزد در سال 1398 بود. نمونه به شیوه هدفمند صرفاً در مشاورانی انتخاب شد که انگیزش شغلی بالا و فرسودگی پایینی داشتند. از 10 مشاور مصاحبه به عمل آمد و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری در تحقیقات کیفی انتخاب شد. برای تحلیل داده ها از شیوه نظریه مبنایی، شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی، استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد معنویت و تعالی خود در شغل مشاوران شامل 5 بعد شخصی، بین فردی، حرفه ای، نظام هستی و الهی است. بعد شخصی به این معنا بود که معنویت و تعالی مشاوران در شغلشان نمود داشت و زمینه را برای رشد شخصی مشاور و رضایت از شغل فراهم می کرد. بعد بین فردی اشاره به ارتباط مشاوران با مراجعان داشت و بیان می کرد که مشاور به واسطه فراتر رفتن از خود و نوع دوستی، موجبات رضایت مراجع را فراهم می آورد. بعد حرفه ای به این نکته اشاره داشت که مشاوران با وجود سختی ها و چالش های شغلی به دلیل نگاه معنوی از شغل خود لذت می بردند. بعد نظام هستی نشان دهنده اثرموج در مشاوران بود که به واسطه تعالی و معنویت آنان اتفاق افتاده و منجر به اثرگذاری در جامعه و سرنوشت افراد می شد. بعد الهی اشاره به حضور خداوند در شغل مشاوران و الگوگیری آن ها از اصول دینی داشت. بر اساس این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که تعالی و معنویت در شغل موجب بالارفتن کیفیت زندگی مشاور چه در شغل و چه در زندگی شخصی می شود.
بابا افضل، حکیم، عارف و شاعر بزرگ قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۸۵ شماره ۳
25 - 37
یکی از بزرگان علم و ادب و حکمت پژوهان در مورد تعامل فرهنگ و تمدن یونان و اسلام چنین گفته است: پس از برخورد فلسفه یونانی با عالم اسلام، حیات عقلانی و روحانی در چهار جریان فرهنگی و عقیدتی در جهان اسلام تبلور یافت. فلسفه مشائی، حکمت اشراقی، کلام، تصوف و عرفان، بازگشت این چهار جریان در موضوع شناخت و معرفت به دو مسأله اساسی برمی گردد است. یکی از تدلال و نظر و دیگری ریاضت و تزکیه و مجاهدت نفسانی. به عبارت واضح تر، برای شناخت آغاز و انجام جهان از دو راه تفکر و یا ریاضت و مجاهدت می توان طی طریق کرد . در ایران اسلامی هر کدام از این چهار جریان مذکور، در دامن خود، بزرگ مردان و دانشیانی را پرورده که آوازه آنها جهانی است. ابوعلی سینا، شهاب الدین سهروردی، غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی، نمونه های شاخص برای هر کدام از این جریان ها محسوب می شود. مشکل بتوان تصور کرد که چهره های برجسته و نمادهای بارز این حیات عقلانی و یا روحانی فقط به همان جریان که در آن برجسته بودند، تعلق داشتند. مرحوم مجتبی مینوی گفته است: در دو قرن پنجم و ششم جماعتی از بزرگان بوده اند که در عین تعلق به یکی از چهار طریقت مذکور، علاقه ای به یکی دیگر از طریقه های دیگر هم داشته اند . به نظر ایشان طریقه تصوف و عرفان، از طریقه هایی بوده که هم فلاسفه و هم متکلمان و هم حکمای اشراقی به آن نظر داشته اند. یکی از شخصیت های بسیار مهم، مبتکر و حکیم متألّه در فاصله دو قرن پنجم و ششم با مشخصه ای که مذکور افتاد، باباافضل مرقی کاشانی است که در این مقاله، زندگی، افکار و آثار او مورد بررسی قرار می گیرد.
سهم عارفان کاشان در پیدایش مکتب عرفانی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۸۵ شماره ۳
38 - 53
با ظهور دولت صفویه در قرن دهم، تحولات قابل ملاحظه ای در حوزه دیانت و فرهنگ ایران پدید آمد. در این دوران مکتبی عرفانی پدید آمد که گرچه مأخذی صوفیانه داشت، اما با اندیشه های تشیع و حکمت اسلامی پیوند یافت. زمینه چنین مکتبی که نوعی تحول در اندیشه شیعه است از چند قرن قبل در ایران آغاز شده بود و سرآمدان آن مانند افضل الدین کاشانی، عبدالرزاق کاشانی و نصیرالدین کاشانی، کاشی بوده و یا نزد کاشیان، عرفان و حکمت آموخته بودند مانند سید حیدر آملی و داوود قیصری. در این مقاله به زمینه های پیدایش این مکتب و نقش عارفان و حکیمان کاشی در آن اشاره می شود.
جایگاه امام علی(ع) و اثرپذیری از احادیث ایشان در رسائل و مصنفات کمال الدین عبدالرزاق کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
امام علی(ع) جایگاه رفیعی در اندیشه های صوفیان دارد و یکی از نمودهای این جایگاه بلند، بازتاب سخنان ایشان در آثار آنان است. یکی از بزرگان طریقت، شیخ عبدالرزاق کاشانی (ت 650 تا 660 ۷۳۶ق)، میراث دار طریقه سهروردیه و اندیشه های ابن عربی است که ارادت خاص او به اهل بیت(ع)، به ویژه علی(ع)، در نوشته هایش بازتاب یافته است. مسئله اصلی مقاله، یافتن جایگاه امام علی(ع) در رسائل عبدالرزاق و ابعاد اثرپذیری وی از کلام ایشان است. حل این مسئله روشن می کند که در کلام کاشانی مثل دیگر بزرگان طریقت، بین تصوف و سنت امامان شیعه(ع) پیوندی ژرف است. مهم ترین نتایج پژوهش چنین است: رسائل کاشانی بسیار از سخنان امام علی(ع) اثر پذیرفته است؛ بیشتر نعت ها و اوصاف مربوط به امام(ع) در آثار کاشانی، شبیه کاربرد شیعیان از آن هاست و این نکته حاکی از این است که او یا شیعه است یا سنی دوازده امامی (آمیخته ای از تسنن و تشیع). همچنین مضامین احادیث امام(ع) در این رسائل متنوع است: خداشناسی، سلوک، اهل بیت و امام علی(ع)، حکومت، فتوت و... . رویکرد کاشانی به این احادیث غالباً استنادی و گاه به صورت تفسیر، ترجمه یا تأویل است. وی گاه احادیث را با تسامح صوفیانه در لفظ، سند و جز آن روایت می کند.
بازخوانیِ چهارده سخن از تذکره الأولیاء عطار با تکیه بر منابع عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 77
حوزه های تخصصی:
عطّار نیشابوری در تألیف تذکره الأولیاء، بیشتر از منابع عربی بهره برده است. بنابراین برای تصحیح و فهمِ بهتر این کتاب، توجّه به منابع عربی آن بسیار لازم است. در این پژوهش با تکیه بر عالمانه ترین تصحیحی که از تذکره الأولیاء به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی انجام گرفته است، به تحقیق در منابع عربی چهارده سخن از این کتاب پرداخته شده است. در این راستا دگرسانی های متن تذکره با اصلِ عربی اقوال، تبیین و درباب روایتِ صحیح بحث شده است. این دگرسانی ها یا حاصل بدخوانی/ فهم نادرست عطّار از منابع عربی هستند و یا اینکه اشکال به منابع مورد استفاده او و یا کاتبان نسخه های تذکره برمی گردد. روش کلی پژوهش حاضر، جستجو و تطبیق اقوال تذکره الأولیاء در منابع عربی متقدّم بر عطّار و کشف موارد اختلاف روایت تذکره و منابع عربی بوده است. در بررسی اقوالی که در تذکره الأولیاء تصحیف شده اند، نخست مورد اشکال مشخص شده و سپس با توجّه به منبع/منابعِ عربی مورد استفاده عطار درباره وجه صحیح بحث شده است. علاوه بر این در بیشترموارد، درباره اینکه از بین منابعی که محتملاً مورد استفاده عطار بوده اند، کدام یک را باید منبع اصلی دانست، نیز استدلال شده است. در یک مورد نیز به بحث درباره معنای اصطلاحیِ واژه ای در یکی از اقوال تذکره پرداخته شده است. نکته ای که بر آن تأکید می شود آن است که اشتباهات عطّار یا منابع او به هیچ وجه به معنی اشتباه مصحّحِ معتبرترین چاپ تذکره نمی باشد بلکه موارد یافت شده را می توان به عنوان تعلیقاتی بر چهارده قول تذکره الأولیاء محسوب داشت.
عرفان اسلامی در هند(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی سال ششم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
99-128
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به دوره های سه گانه عرفان اسلامی و ظهور عارفان مسلمان در شبه قاره هند می پردازد. هرچند عرفان اسلامی در دوره نخست خود در سرزمین شبه قاره وجود داشت، اما استقرار آن در دوره دوم عرفان، یعنی پس از قرن ششم روی داد و در دوره سوم نیز به افول گرایید. در این مقاله چگونگی شکل گیری سلسله های عرفانی، به ویژه سهروردیه، چشتیه و قادریه در هند نیز بررسی شده است.
سماع در عرفان عملی و تصوف اسلامی و ارتباط آن با بدعت، غنا، لهو و رقص(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
61 - 92
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مورد اختلاف در فضای عرفان عملی و آداب صوفیان مقوله سماع است. واژه سماع گرچه در اصل لغت به معنای شنیدن است، ولی در اصطلاح صوفیان گاه بر حرکات موزون پس از سماع نیز اطلاق می شود. در این مقاله چیستی و حقیقت سماع و نسبت آن با بدعت، غنا، لهو و رقص مورد بررسی قرار گرفته است. طرح این مسأله از این جهت اهمیت دارد که برخی از منتقدان تصوف و عرفان به جهت اعمال و رفتار برخی از جهله صوفیه و تلقی خاص آنان از مجالس سماع صوفیان، حکم به حرمت آن داده و بدین سبب در اصل تربیت و سلوک عرفانی تردید کرده اند. نگارنده در این مقاله نتیجه گرفته که اولاً سماع صوفیان از مستحسنات صوفیه بوده و به رغم مخالفانی که حتی در میان خود اهل معرفت و تصوف دارد بدعت ضلالت و مذموم به شمار نمی آید؛ ثانیاً نسبت مطلق موسیقی که گاهی در مراسم سماع برخی از اقسام آن اجرا می شود و غنای محرّم شرعی نسبت عموم و خصوص من وجه بوده و همه اقسام موسیقی شرعا حرام نمی باشد و موسیقی سماع نیز غنای حرام نیست؛ و ثالثاً نسبت حرکات موزون و نمادین و رقصی که در شرع مقدس به عنوان لهو یا لغو حرام است عموم و خصوص مطلق بوده و فقط بخشی از آن حرکات که موجب تنزل انسان از مقام انسانیت به حیوانیت است، مورد اشکال بوده و قطعا سماع چنین رقصی محسوب نمی شود.
تحلیل معرفت شناختی کرامات شیخ احمد جام ژنده پیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
111 - 140
حوزه های تخصصی:
مفهوم معرفت و چگونگی کسب آن در متون صوفیه مسئله ای مورد توجه و جزء اولویت های فکری نویسندگان و مشایخ تصوف بوده است. از سوی دیگر بارزترین وجه رفتاری بزرگان صوفیه مقوله کرامت است که در نظر جامعه هر عصر به عنوان محکی برای سنجش جایگاه اولیاء قلمداد شده است. این پژوهش قصد دارد به این دو پرسش پاسخ دهد: معرفت از نظر شیخ جام چیست ؟ و چه ارتباطی میان معرفت مورد نظر شیخ جام و کرامات وی وجود دارد؟ که برای نیل به آن ابتدا به ارزش و تعریف معرفت در کتب صوفیه خواهیم پرداخت و پس از آن به تعریف این مفهوم در مکتوبات شیخ جام و تبیین ویژگی علم و معرفت در آثارش اشاره می کنیم. با استناد به نوشته های شیخ جام روشن می شود که او معرفت را کیمیایی می داند که تحول ماهوی عارف را در پی دارد و دستیابی به معرفت، مقارن با توانایی تصرف در جوهر اشیاء است. در ادامه به اهمیت «قلب جوهر» در مقامات و نوشت ه های او و ارتباط آن با اندیشه های کرامیه خواهیم پرداخت. پس از این سه مقدمه، به تحلیل کرامات شگفت آور شیخ جام براساس نظام معرفت شناسی خاص او پرداخته، روایت این گونه کرامات را فراتر از نیّت جعل و سند سازی، در حوزه تقابل های گفتمانی معنا خواهیم کرد.
سنتی باستانی در نظام خانقاه (ریشه یابی قاعده «لا سلام علی الأکل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف مجموعه ای از اصول عقیدتی و آداب ظاهری است. بی شک هر دوی این ساحت ها با آیین هایی خارج از مرزهای تصوف در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته است؛ برای مثال، بسیاری از آداب ظاهری تصوف از آیین فتوت متأثر است. در این پژوهش به یکی از آداب ظاهری و رسوم خانقاهی پرداخته می شود که احتمالاً با آیین فتوت از مجموعه آداب ایران باستان به مجموعه آداب تصوف اسلامی وارد و در مراحل بعدی، حتی حدیث نبوی تصور شده است. براساس این سنت کهن، فرد از سخن گفتن در زمان غذاخوردن منع می شود. گرچه برخی از محققین ابوسعید ابوالخیر را مبدع احتمالی این سنت برشمرده اند، چنین سنتی در اساطیر و آموزه های مزدیسنایی، آداب ملوک ساسانی و آیین فتوت سابقه داشته است و به نظر می رسد پس از ظهور اسلام، با آیین فتوت به نظام خانقاه راه یافته است. با بررسی منابع زردشتی، فتوت نامه ها، متون صوفیه و غیره می توان سیر انتقال این سنت را از آداب ایران باستان به تصوف اسلامی پیگیری کرد. ریشه یابی چنین سنت هایی در میان آیین های دیگر، ما را در ترسیم تصویری روشن تر از شیوه شکل گیری نظام خانقاه یاری می کند.
کتم کرامات؛ علل و مبنای کتم کرامت ازسوی اولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از متون بسیار صوفیان می توان فهمید کتم کرامات یک سیره مستمر عرفانی بوده است. اصل در کرامت بر کتم است؛ مگر آنکه اراده خداوند بر اظهار آن تعلق گیرد. کتم در کرامات، در مقایسه با تحدّی و اظهار در معجزات، پژوهشگر را به سوی مبنایی عرفانی سوق می دهد که کرامات را از معجزات و نیز دیگر خوارق عادات متمایز می کند. در این پژوهش برای رسیدن به این هدف، نخست علل کتم کرامات و آنگاه دو رویکرد متفاوت اولیا به کراماتشان بررسی می شود. در کرامات به جای شاخصه «تحدّی» و «اظهار»، دو شاخصه «کتم» و «طلب» مطرحشده که به ظاهر متعارض است. سالک باید هم طالب کرامات باشد و هم نسبت به آن بی توجه و کتوم (رازنگهدار) باشد. تفاوت این دو حکم را باید در تفاوت انواع کرامات حسّی و معنوی و نیز انواع سالک جست. دستاورد این پژوهشْ مبنایی عرفانی در کتم کرامات است که باید آن را حتی در تعریف کرامات نیز دخیل دانست. این رویکرد واقع نمایانه به کرامات اولیا بسیار به باورپذیری این پدیده های بحث برانگیز یاری رسان است.
تأثیرِ تصوف بر شبیه خوانی: بررسی مجلسِ عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۳۲۷-۳۷۰
حوزه های تخصصی:
از میان تمامی نمایش های آیینی در ایران، شبیه خوانی تکامل یافته ترین آن هاست؛ عصاره ای از هر آنچه در گونه های دیگر نمایش ها و آیین های کهن در ایران سراغ داریم و گاه دربردارنده پاره هایی از دیگر هنرها همچون نقاشی و معماری و از همه مهم تر، موسیقی و شعر. ازسویی، کم تر می توان تردید داشت که برجسته ترین و کلان ترین جریان در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران، تصوف و آثار صوفیانه است. مضمون ها و فضاهای صوفیانه و جهان بینی عرفانی، بر اغلب آثار طراز اول ادبیات فارسی، چه نثر و چه نظم، سایه افکنده است و این حضور قاطع را می توان جدا از متون ادبی، در شاخه های دیگر هنر و حتی گاه فرهنگ روزمره ایرانی به روشنی نشان داد. ما در این مقاله کوشیده ایم که برخی از تأثیرهای نگاه صوفیانه و بینش عرفانی را در نمایش شبیه خوانی بررسی کنیم. آنچه از این کوشش برمی آید این است که در شبیه خوانی، بیش از آنکه با واقعیتی تاریخی سروکار داشته باشیم، با نوعی تأویل و برداشت مردمی آمیخته با گفتمان هایی نظیر تصوف مواجهیم. در این زمینه با مطالعه موردی مجلسِ شهادت امام، مهم ترین گونه این تأویل ها و برداشت ها را نشان داده ایم.
تحلیل تاریخی تعاملات سلاطین تیموری با شخصیت های دینی
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
48 - 67
حوزه های تخصصی:
در راستای فهم اوضاع دینی و اجتماعی شهرهای دوره ی تیموریان، نحوه ی تعامل سلاطین تیموری با شخصیت های دینی به مسأله ای مهم تبدیل می شود. مقاله ی حاضر با اتکاء به روش تحقیق توصیفی تحلیلی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که چه نوع تعامل و مواجهه ای میان سلاطین تیموری و شخصیت های دینی قابل شناسایی است؟ این نوشتار بر آن است تا مواجهه ی تیموریان با مسائل دینی را بیان کند، جایگاه شخصیت های دینی در تعاملات فرمانروایان تیموری را مشخص نماید و تعاملات شخصیت های دینی با فرمانروایان تیموری را تحلیل نماید. نتیجه پژوهش نشان می دهد که شخصیت های دینی، انواع مختلف داشتند. فرمانروایان تیموری می کوشیدند با هر کدام به نوعی ارتباط برقرار نمایند و از ایشان در جهت اعتبار بخشیدن به حکومت و دسترسی به اهداف مورد نظر خود بهره گیرند.