مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
تصوف
القناع وسیله فنیه لجأ إلیها الشعراء فی الشعر العربی المعاصر منذ ستینیات القرن العشرین. الشاعر المعاصر من خلال أقنعه الشخصیات الدینیه والتاریخیه والصوفیه والأسطوریه و... یتکلم عن نفسه وبیئته على لسان تلک الشخصیات المختلفه. من الشخصیات الفارسیه التی تقنع به الشعراء العرب المعاصرون، منصور الحلاج الذی صلب بتهمه الزندقه. إن الحلاج فی دواوین الشعراء المختلفه هو رمزالحریه والکفاح والشهید من أجل الکلمه. فالکثیرمن الشعراء العرب المعاصرین تقنعوا بالحلاج فی دواوینهم. وعلى الرغم من تضاد الآراء التاریخیه حوله نلاحظ أن له منزله رفیعه عند الشعراء العرب کلهم وخاصه عند صلاح عبد الصبور وعبد الوهاب البیاتی اللذین تقنعا به فی قصیدتیهما "مأساه الحلاج"و"عذاب الحلاج". إذاً قمنا فی هذا المقال-إضافه إلی دراسه مفهوم القناع وملامحه فی الشعر العربی المعاصر- بالمقارنه بین الشاعرین الأخیرین واستخرجنا بعض وجوه التشابه والتمایز بینهما بالإعتماد علی المنهج التوصیفی- التحلیلی.
دراسه حول اتجاه الشیوخ الصفویین نحو التطورات الداخلیه ل «طریقه» أردبیل حتی إعلان الشاه إسماعیل التشیعَ(مقاله علمی وزارت علوم)
تبحث المقاله عن المقومات المؤثره فی السلوک والرؤیه التاریخیه السیاسیه لشیوخ أردبیل قبل نشأه الصفویه، ومدی تأثرها بالحرکات المعاصره لهم. ففی أواسط القرن الثامن نشاهد نموّ الإتجاه الدینی فی الطریقه الصفویه بسبب الفراغ السیاسی. العقائدی إثر غزو المغول من ناحیه وانهیار الخلافه من ناحیه أخری. ثم مابین القرن السابع حتی العاشر برز دور شیوخ طریقه أردبیل فی الساحه السیاسیه لثلاثه أسباب: أولاً. القرابه السببیه مع طائفه «آق قویونلو» وهی طائفه أریستوقراطیه طالبه للسلطه؛ ثانیاً. استغلال مفهوم الجهاد فی نهضتهم السیاسیه؛ ثالثاً: اعتناق فکره الغلو فی الساحه الدینیه. فهذه الأسباب الثلاثه عوامل تفوّق طریقه أردبیل. إن غزو المغول ساعد علی نموّ النزعه إلی التصوف کنقطه ثقل روحیه بین جماهیر الشعب، کما هیأ المجال لتکوین الحکومه الصفویه السیاسیه فی القرن العاشر. وفی الوقت نفسه، جعل مسار طریقه أردبیل مساراً متجهاً نحو الحصول علی السلطه والتناسق مع الحرکات الصوفیه الأخری فی القرنین الثامن والتاسع. وهذه المقاله هذه والتی تم جمع بیاناتها بطریقه مکتبیه ضمن المنهج التاریخی والوصفی تحاول أن تجیب علی سؤالین هما: أین کانت الفکره الدینیه فی طریقه أردبیل الصوفیه قبل قیام الدوله الصفویه؟ وأی العوامل کان لها تأثیر فی نشوء اتجاه الشیوخ الصفویین؟ فمع أن الفرق الصوفیه والغالیه تحولت تحولاً ذاتیاً إثر الغزو المغولی وتعزیز مکانه التصوف، لکن النقطه الهامه أن الصفویه التی نجحت فی تأسیس حکومه شامله تعدّ أبرز عامل لبروز الحرکات الصوفیه فی الفتره المعاصره لها.
خطاب الفتوّه الصوفیه فی تاریخ الإسلام، من القرن الثالث إلى القرن الثامن الهجری: دراسه و تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
کان للفتوّه فی التاریخ الإسلامی و وفقا لظروف الزمان و المکان و على الصعید السیاسی و الاجتماعی مفهوم سائل و خطابات متعدده؛ فقد دخلت الفتوّه مرحله جدیده فی القرن الثالث الهجری و مع انتشارها فی المجتمعات الإسلامیه تمیزت برموز حدیثه تجاه التحولات السیاسیه- الاجتماعیه و المیل نحو مذاهب فکریه و دینیه کالصوفیه و الملامتیه و تجلّت هذه الظاهره إلى حدٍ ما فی مصادر الفتوّه و رسائلها، حیث استخدم الصوفیون النماذج الأخلاقیه للفتوّه وفقاً لأغراضهم و معتقداتهم و أثّروا فیها جهراً و خفاءً؛ و کانت هذه القضیه مؤثرهً فی الأبعاد النظریه و العلمیه للفتوه، حتى تحولت إلى نظام سیاسی فی القرن السادس الهجری، و دامت و انتشرت فی عصر المغول و الإیلخانی و تغیرت من نظام و خطاب سیاسی إلى خطاب أخلاقی نقابی؛ غیر أنّها ظلت محافظه على طابعها الصوفیه و أثبت خطاب الفتوّه الصوفی فی هذه الفتره جدارته و استحقاقه، و ذلک لأهمیه الموضوع. تهدف هذه المقاله إلى دراسه شامله لخطاب الفتوّه الصوفیه فی التاریخ الإسلامی، اعتباراً من القرن الثالث إلى الثامن الهجری وفقاً للمنهج الوصفی – التحلیلی.
جمع عارفانه میان خلوت و جلوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۲۶۸
48-57
حوزه های تخصصی:
در میان آموزه های دینی مفهوم خلوت دارای اهمیت و جایگاه والایی است، ازاین رو، عرفا نیز امر خلوت گزینی را در مسیر سیر و سلوک برای سالک طریق الی الله سفارش می کردند. از طرفی انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است؛ یعنی برای تداوم حیات و رفع نیازهای خویش ناچار است که با جامعه اطراف خود ارتباط مؤثر داشته باشد. خلوت به معنای انقطاع از خلق و اشتغال به حق می باشد. برخی از عرفا خلوت را بر همنشینی ترجیح داده و جهت تکمیل نفوس ناقصه خویش از معاشرت و همنشینی با خلق پرهیز کرده و زندگی سعادتمندانه را در گرو خلوت و دوری از خلق دانسته اند. در مقابل عده ای دیگر به مخالطت با خلق گراییده و اعتقاد داشته اند که بخشی از ظرف وجودی سالک و عارف در سایه انس، الفت و همنشینی با خلق به کمال می رسد و عدم مصاحبت و حضور در اجتماع، سبب غفلت از بعد جامعه پذیری انسان می گردد. در این میان برخی از عرفا نیز بین خلوت و بعد اجتمایی انسان جمع کرده اند. دراین پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی خلوت و سازگاری آن با بعد اجتماعی انسان پرداخته شده است. به طوری می توان گفت آموزه خلوت امری موقتی است که در اوایل سلوک، و یا امری باطنی است که در مراحل گوناگون سلوک صورت می پذیرد؛ به گونه ای که عارف حضور اجتماعی داشته و از طرفی خلوت باطنی نیز دارد. حضور عارف در جامعه با خلوت عرفانی تنافی و ناسازگاری ندارد و سیره بسیاری از عارفان نیز بر جمع میان آن دو بوده است. به این صورت که پس از بیان مدعا در هر بحث، ابتدا بیانات و نظرات دیگران نقل شده و سپس به تبیین و تحلیل ارتباط آن نظرات با موضوع بحث پرداخته شده است.
هستی شناسی در سنت اول و دوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
229 - 244
حوزه های تخصصی:
موضوعات هستی شناختی یکی از ارکان شناخت دیدگاه های عرفانی و تبیین تفاوت سنت ها و مشرب های عرفانی است. درواقع، نظر عارفان در باب هستی بر آرای آن ها را در باب دیگر مسائل اثر می گذارد و اعمال و معاملات آن ها را جهت می دهد. بر همین مبنا پرسش مهم و اساسی در این باب آن است که موضوعات مربوط به شناخت هستی در منظومه فکری عارفان مختلف بر چه اصولی استوار شده و چگونه است. در این مقاله الگوها و مصادیق مربوط به هستی شناسی در دیدگاه عارفان سنت اول و دوم عرفانی تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد عارفان این دو سنت در باب هستی اختلافِ نظر اساسی دارند: عارفان سنت اول مبانی هستی شناختی خود را به تبع فیلسوفان و متکلمان بر پایه نظریه وسائط استوار ساخته اند؛ اما عارفان سنت دوم نه تنها در تبیین هستی به این نظریه معتقد نیستند؛ بلکه گاه به شدت با این نظریه و قائلان به آن مخالفت کرده اند.
ساختار فرهنگی، هنری و اقتصادی خانقاه ها در فرآیند رشد مریدان صوفیه ایلخانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
317 - 335
حوزه های تخصصی:
خانقاه به عنوان مرکز عرفان و تصوف ایرانی و اسلامی و بنایی مقدس، با کارکردهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و سیاسی، به نوعی بازنمایی فرهنگ و تمدن ایرانی است. عصر ایلخانی به عنوان دوره ی گسترش تصوف و خانقاه سازی شناخته می شود. در این برهه خانقاه ها، مأمنی اجتماعی و فرهنگی و مکانی مقدس قلمداد می شدند که جای مدارس را گرفته و علاوه بر زهد و عبادت، برنامه های دیگری در آنها انجام می شد. در این مقاله تلاش شده است که از میان عوامل متعدد تأثیرگذار در پیدایش و رشد تصوف و خانقاه ها در دوره ایلخانان به مهم ترین آنها اشاره شود. در واقع پژوهش مذکور، تأثیر عوامل کلیدی در فرآیند گسترش صوفیان در دوره ی ایلخانان را بررسی می کند. از آنجا که نمی توان از نقش تصوف در دوره ی ایلخانان بر بناهای خانقاه های این دوره صرف نظر نمود؛ مطالعه ی معماری خانقاه ها، به منظور بررسی عوامل گسترش تصوف ایلخانی قابل توجه است، چرا که با مطالعه عوامل فرهنگی و هنری بناهای خانقاه ها می توان با ساختار آن در این برهه آشنا شد. روش پژوهش مقاله حاضر توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به شیوه ی مطالعه ی منابع کتابخانه ای است و برای بررسی نقش بناهای خانقاهی در گسترش تصوف در دوره ی ایلخانان، به مطالعه عوامل فرهنگی و هنری بناهای خانقاه ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد معماری خانقاه ها و ساختار هنری آنها، ارتباط تنگاتنگی با اندیشه های عرفانی و صوفیانه داشته است و بررسی ساختار هنری و عناصر نمادین خانقاه نمایان گرِ ارتباط مستقیم آن با گسترش عرفان و تصوف در دوره ایلخانان است. در هنر معماری اسلامی، بسیاری از نمادپردازی ها منشاء عرفان و تصوف بوده است. رخداد های فرهنگی و هنری خانقاه ها در رشد مریدان صوفیه در دوره ایلخانان مؤثر بوده و رواج تصوف در این دوره، پیوندی میان عرفان و تصوف و هنر دوره ی ایلخانی ایجاد کرد. اهداف پژوهش: بررسی تأثیر مهم ترین عوامل در پیدایش و رشد تصوف و خانقاه ها در دوره ایلخانان. مطالعه معماری خانقاه ها و بررسی تأثیر آن در گسترش تصوف ایلخانی. سؤالات پژوهش: معماری خانقاه ها و ساختار هنری آنها چه ارتباطی با اندیشه های عرفانی و صوفیانه داشته است؟ بناهای خانقاهی چه تأثیری در گسترش تصوف در دوره ی ایلخانان گذاشته است؟
نقش دین بودایی در دوره ایلخانی با تأکید بر آرای علاء الدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود ایلخانیان به ایران این کشور به یکی از مراکز گسترش افکار وجریانه بودایی تبدیل گشت. این مذهب با تصوف نیز برخورد کرده و تأثیر و تاثراتی بر جای نهاد. در این مقاله سعی شده است ضمن واکاوی نقش بودیسم در دوره ایلخانی به ویژه در دوران ارغون شاه، به تعاملات بین بودیسم و تصوف با تأکید بر شخصیت علاءالدوله سمنانی پرداخته شود. سمنانی که بحران های روحی، وی را از خدمت در دستگاه مغول به عزلت و عبادت و خانقاه تصوف کشانید، در مدت همکاری با ارغون، با بخشیان و کاهنان بودایی حشر و نشر داشت و گر چه منتقد افکار ایشان بود، خواسته یا ناخواسته زیر تاثیر آراء آنان قرار داشت. سوال اصلی این است که تصوف علاءالدوله سمنانی چه تاثیراتی احتمالی از بودیسم تنتره ای، پذیرفته است؟ حاصل پژوهش نشان می دهد تاثیرات سمنانی از بودیسم در آثار وی بازتاب منفی داشته است مانند مخالفت وی با اصل تناسخ و نقد وی بر وحدت وجود ابن عربی که می تواند پیامد مواجه با افکار بودائیان باشد، اما در بحث لطایف سبعه نیز گر چه اصل آن را از منابع کبرویه اخذ کرده، اما ممکن است در برخی جزئیات زیر تاثیر آموزه چاکره های هفتگانه در یوگای کوندالینی باشد.
بانیان و مشایخ رباط های بغداد و تاثیر آنها در جریان تصوف (قرن 6 و 7ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بغداد، مرکز خلافت عباسی در قرن ششم و هفتم ق با مراکز علمی و فرهنگی، حضور علماء و دانشمندان، تضارب آرا و عقاید مذهبی، جنب و جوش علمی، تاریخ درخشانی را در حوزه فرهنگی رقم می زد. در این میان، تصوف نیزگسترش یافت و با حضور مشایخ صوفیه در رباط ها هیأت منظمی به خود گرفت. اینکه تصوف هویت یافته در رباط های بغداد تحت تأثیر کدام متغیرها بوده است، بررسی ها حاکی از نقش حمایتی خاندان خلافت، کارگزاران دولت و فقهای شافعی و مشایخ صوفی در بنای رباط ها و نقش تعلیمی فقها و محدثان شافعی، حنفی و حنبلی در جهت دهی آموزه های تصوف و حضور فعال زنان در تعلیم و اداره رباط ها است. فاصله گرفتن تصوف از مدار اصلی و سوگیری آن به سمت عامه، علمای قشری مذهب و سیاست مداران نیز پی آمد شرایط حاصله است. همچنین تأثیر مکتب خراسان و مهاجرت مشایخ و علاقمندان تصوف از ایران و خراسان به بغداد و بالعکس زمینه تعامل این دو مشرب صوفیانه بر مدار شریعت را بیشترفراهم نمود. مقاله حاضر که با روش توصیفی تحلیلی تنظیم شده، بررسی وضعیت تصوف را در بغداد با محوریت رباط ها و مشایخ پی جویی خواهد نمود.
تحلیل فرونسیستی از «فقر و غنا» در نظام اخلاق صوفیانه و رساله اخلاقی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم فرونسیس (حکمت عملی) که ریشه در فلسفه ارسطو دارد، با اصطلاح سویه کاربردی در هرمنوتیک گادامری پیوند وثیقی پیدا می کند. گادامر با الهام از فرونسیس ارسطویی، بر جنبه کارکردی و پراگماتیستی فهم تأکید می کند؛ ازاین رو، گادامر فهم و تفسیر را جزء امور انضمامی و تجربی می داند، نه با پیش داشت قواعد و روش های خاص. آنچه سعدی در مواجهه با آموزه های اخلاقی به طور عام، و موضوع فقر و غنا انجام می دهد، تحقق عینی کارکردی است. از سده های سوم و چهارم هجری، یکی از آموزه های اخلاقی که در کتب صوفیه با عناوین مختلف مطرح شده، تفضیل فقیر صابر بر غنی شاکر بوده است. چنین رأی و حکمی تا قرن هفتم قرائت مسلط اهل تصوف محسوب می شده و تمرد و سرکشی از آن، عقاب و عذاب دنیوی و اخروی را برای صاحب آن به دنبال داشته است؛ تا اینکه در این قرن، سعدی در رساله اخلاقی گلستان، دیگر بار به مفهوم فقر و غنا با چشم انداز و رویکرد تازه ای می پردازد. او با تفسیری فرونسیستی متناسب با وضعیت انضمامی و عینی زیست روزمره خود، این بصیرت را پیدا می کند تا در مقابل تفسیر مسلط و فراتاریخی و حاکم، جانب غنا را به عنوان عاملی نجات بخش در عصر انحطاط بگیرد و با اخلاقی کارکردگرایانه، زندگی را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورد. این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، به تبیین و تحلیل این مدعا خواهد پرداخت.
بررسی و تحلیل تعالیم تصوف بر مبنای نظریه گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف به مثابه یک نهاد اجتماعی در تاریخ ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصول، قواعد و تعالیم آن دارای آیین خاصی بوده که صوفیه ملزم به رعایت آن بوده اند. تصوف به موازات تغییرات سیاسی و اجتماعی، فراز و فرودهایی داشته و دارای گرایش ها و شاخه های بسیاری بوده است، اما با همه گستردگی، همچنان می توان آن را به عنوان یک گفتمان فوکویی در نظر گرفت. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی در پی کشف کارکردها، ساختار و تشریح مقوله قدرت در تصوف بر پایه نظریه گفتمان قدرت فوکو است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تصوف دارای کارکرد دوگانه است؛ از یک سو نوعی انضباط عمومی به وجود می آورد، آزادی فردی را تحت شعاع قرار می دهد و تعالیم آن، گزاره های قدرت را تقویت و تثبیت می کند؛ از سوی دیگر تصوف اگرچه درون اِپیستمه (معرفت و آگاهی) زمانه خود قرار دارد، در برخی مواقع می تواند دامنه معرفت عمومی را گسترش داده و به عنوان یک گفتمان رقیب در برابر گفتمان های دیگر از جمله نهادِ قدرتِ حاکم مطرح شود و با توزیع قدرت و ثروت، تا حدودی هرچند اندک از خودکامگی نهادهای موازی و به خصوص نهاد حاکم بکاهد.
بررسی رابطه تسامح و قدرت سیاسی در اندیشه صوفیان عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پیرامون این سوال مقوم می شود تساهل به مثابه یک تئوری اجتماعی چه وضعیتی در گفتمان عرفانی قرون هفت و هشت دارد. به زعم مقاله حاضرمعادلات سیاسی و استراتژی های قدرت در قرن هفتم و هشتم شرایطی تمهید نمود که موجب نزدیکی دیدگاههای فرق مسلمان با هم و حتی مسلمانان با غیر مسلمانان شد. از جمله این شرایط بی تفاوتی مغولان ملحد حاکم نسبت به ادیان که از به هم خورده شدن توازن سیاسی به نفع مذهبی خاص می کاست، اعتقاد آنها به اینکه دعای هر یک از اتباع از هر دینی که باشد در حق خان بزرگ مصیب است و در کنار آن جابجایی های بزرگ که نتیجه تهاجم مغولان و رومیان در جغرافیای اسلام بود شرایطی برای تساهل دینی ، فرهنگی که معماران آن صوفیان و عارفان بودند فراهم نمود. امکان ها و مقتضیات جدید باعث شد ارزش های صوفیانه در باب تساهل و مدارای با «دیگران» پذیرش اجتماعی بیابد و واجد اعتبار و دسترسی گردد.در واقع اندیشه تساهل جایگاهی والا در اندیشه عارفان دارد ولی پذیرش اجتماعی آن در این زمان ناشی از استراتژی های خواسته و ناخواسته قدرت است.
سیف، شاعرى صوفى و نقادى بى پروا
حوزه های تخصصی:
ملامتیه و قلندریه
حوزه های تخصصی:
شرح احوال و اصول فکرى ابوعلی دقاق
حوزه های تخصصی:
در فایل اصلی مقاله موجود است
سیماى سفیان ثورى در عرفان
حوزه های تخصصی:
زهدگرایی نزد اصحاب حدیث متقدّم و متأخّر؛ بازخوانی «کتاب الزهد» ابن مبارک و احمد بن حنبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
۲۴۷-۲۶۶
حوزه های تخصصی:
اصحاب حدیث به مثابه مکتبی تمامیت طلب در تمامی حوزه های علوم دینی، در زمینه زهد نیز آثار قابل توجهی بر جای گذاشت. عرصه زهدپژوهی نزد ایشان با توجه به گرایش های دوگانه متقدّمان و متأخّران، تبلور متفاوتی از حدیث پژوهی را رقم زده است. اگرچه موضوع زهد در قالب نگاشته ای حدیثی توسط ابن مبارک و ابن حنبل مورد بررسی قرار گرفته، جریان های اثرگذار بر آن ها و همچنین مبانی متفاوت حدیثی این دو، درکی دوگانه را از مفهوم زهد حاصل آورده است. وجود مکتب فکری اصحاب حدیث و پدیداری خوانش های گوناگون حدیث و به تبع اثرگذاری بر دو محدّث مورد بحث در زمینه زهد نیز شایان توجه است. در این بین، داستان سرایی قصّاص نیز در تصویرسازی از زهد بی تأثیر نبوده است. در جستار پیش رو سعی شده است ضمن بررسی تطبیقی کتاب الزهد ابن مبارک و کتاب الزهد ابن حنبل، تفاوت های آن دو از نظر گستره و موضوعات مطرح در این دو کتاب، مورد بحث قرار گیرد و از رهگذر جریان های موجود در سده های دوم و سوم هجری به تنوع روش های زهدگرایانه آن عصر اشاره کند.
فتوت، چهره اجتماعی تصوف در آذربایجان (از قرن پنجم تا پایان قرن هفتم ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
121 - 144
حوزه های تخصصی:
سرزمین آذربایجان با جغرافیا و تاریخ خاص خود، سال های متمادی مرکز فرهنگی ایران بود. قبل از اسلام در این سرزمین، زمینه فکری رازورزانه ای وجود داشت که آثار و بقایای آن در دوره اسلامی به صورت عرفان و تصوف ظهور نمود و تا دوره ایلخانی تداوم یافت و بیشتر شد. این که بنا به شرایط سیاسی و اجتماعی آذربایجان از قرن پنچم تا هفتم ق کدام گرایش از تصوف، نمود بیشتری در این منطقه داشته، موضوعی قابل بررسی است. یافته ها حاکی از مستعجل بودنِ دولت های حاکم، آشفتگی سیاسی، عدم سامان دهی اوضاع از سوی عمال دیوانی و ظلم سرداران مغول در دوره موردپژوهش است که حاصل آن شکل گیری حرکت های مردمی و تصوّف متّصف به فتوّت جهت مقابله با بحران های سیاسی و اجتماعی مذکور در قالب گروه های اخیان و باباها بوده است. بر این اساس در نیمه دوّم قرن هفتم ق، تنه اصلی تصوّف آذربایجان را تصوفی شریعت محور و ظلم ستیز شکل داد که در درون خود به نوعی سهروردیه و کبرویه را تبلیغ می نمود و این ویژگی، در تصوّف هیچ یک از سرزمین های ایران دیده نمی شد. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی، مصادیق جریان فتوت را در آذربایجان تا پایان قرن هفتم ق واکاوی خواهد نمود.
منابع مزار نویسی تبریز؛ علل و مؤلفه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتب معروف به مزارات از منابع بسیار ارزشمند تاریخ محلی آذربایجان به ویژه تبریز به شمار می روند که بر محور مقابر مشایخ صوفیه نوشته شده اند. این منابع حاوی اطلاعات مهمی از وضعیت شهر می باشند.تبریز در خلال دوره ایلخانی به یکی از مراکز مهم جریان تصوف تبدیل شد و مدفن عرفا و مشایخ تا مدت ها موردتوجه وابستگان این طریقت ها بوده است. در پی پیروزی صفویان به مرور قرائت رسمی از تشیع جایگزین تشیع صوفیانه شد و موجبات افول تصوف را فراهم کرد. علل و عواملی همچون مخالفت با اندیشه های صوفیه، تخریب تدریجی مزارات به علت دشمنی و بلایای طبیعی موجب توجه و نگارش کتب مزارات تبریز شد. این کتاب ها به عنوان تنها منابع مکتوب حاوی اطلاعات از وضعیتاجتماعی، فرهنگی و ساختار شهر حائز اهمیت بسیاری می باشند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی تلاش دارد علل و مؤلفه های تأثیرگذار برنگارش کتب مزارات را موردمطالعه قرار داده پاسخی به سؤال اصلی بیابد: عوامل و زمینه های مؤثر بر تکوین و تداوم مزار نویسی شهر تبریز از میانه دوره صفویه تا اواسط عهد قاجار کدم اند؟ به نظر می رسد اهتمام به نگارش چنین منابعی در تبریز عمدتاً نتیجه تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و افول طریقت های صوفیانه بوده است.
شیخ شهاب الدین تورانپشتی و کتاب المعتمد فی المعتقد
منبع:
فرهنگ یزد سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
83 - 102
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین توران پشتی یکی از عالمان کمتر شناخته شده ی قرن هفتم هجری و معاصر با سعدی است که در رشته های گوناگون علوم اسلامی به فارسی و عربی آثاری از او بر جای مانده است. زادگاه وی توران پشت، از جمله آبادی های کهن و معتبر یزد به شمار می رود. در میان آثار توران پشتی کتابی به نام «المعتمد فی المعتقد» وجود دارد که به نثر شیوای فارسی نوشته شده و از لحاظ ویژگی های ادبی و مسائل کلامی درخور توجه است. این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی تدوین یافته، به اختصار به شرح حال توران پشتی می پردازد و در مورد انگیزه او از تألیف این کتاب و ساختار و محتوای آن توضیح می دهد. همچنین در این نوشتار به منظور نشان دادن سبک نگارش شیخ بخش هایی از المعتمد که نکته ی کلامی شایان توجهی در برداشته آورده شده و به شرح و تحلیل آن ها پرداخته ایم. «توقیفی پنداشتن اسماء الهی»، «تأویل را خلاف ظاهر دانستن» و «اعتقاد به قدیم بودن کلام خداوند» برخی از آراء کلامی تورانپشتی است و «صوفی مشرب بودن» او به وضوح از لابه لای آثارش برداشت می شود.
سنتی باستانی در نظام خانقاه (ریشه یابی قاعده «لا سلام علی الأکل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف مجموعه ای از اصول عقیدتی و آداب ظاهری است. بی شک هر دوی این ساحت ها با آیین هایی خارج از مرزهای تصوف در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته است؛ برای مثال، بسیاری از آداب ظاهری تصوف از آیین فتوت متأثر است. در این پژوهش به یکی از آداب ظاهری و رسوم خانقاهی پرداخته می شود که احتمالاً با آیین فتوت از مجموعه آداب ایران باستان به مجموعه آداب تصوف اسلامی وارد و در مراحل بعدی، حتی حدیث نبوی تصور شده است. براساس این سنت کهن، فرد از سخن گفتن در زمان غذاخوردن منع می شود. گرچه برخی از محققین ابوسعید ابوالخیر را مبدع احتمالی این سنت برشمرده اند، چنین سنتی در اساطیر و آموزه های مزدیسنایی، آداب ملوک ساسانی و آیین فتوت سابقه داشته است و به نظر می رسد پس از ظهور اسلام، با آیین فتوت به نظام خانقاه راه یافته است. با بررسی منابع زردشتی، فتوت نامه ها، متون صوفیه و غیره می توان سیر انتقال این سنت را از آداب ایران باستان به تصوف اسلامی پیگیری کرد. ریشه یابی چنین سنت هایی در میان آیین های دیگر، ما را در ترسیم تصویری روشن تر از شیوه شکل گیری نظام خانقاه یاری می کند.