مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
تصوف
حوزه های تخصصی:
مفهوم وحدت وجود در تصوف اسلامی، با نام ابن عربی شناخته شده است. چنین مفهومی که بر تعبیرهایی همچون؛ وحدت پروردگار و هستی، خداوند تنها وجود حقیقی جهان، آفرینش سایه ای از آن وجود حقیقی و... استوار است، بازتاب گسترده ای در میان صوفیان وعارفان ایرانی داشته است. شمس مغربی یکی از شاعران و بزرگان تصوف ایرانی است که گرایش فراوانی به شعر و اندیشه ابن عربی، بویژه مفهوم وحدت وجود، داشته است. پوشیدن خرقه معروف صوفیانه بدست شاگردان ابن عربی وترجمه و تفسیر اندیشه های وی، در موضوع وحدت وجود، سبب شده است که او یکی از نخستین وشاید هم شبیه ترین شاعران وصوفیان ایرانی به ابن عربی در زمینه وحدت وجود باشد. یافته اساسی این پژوهش میان رشته ای (ادبیات و تصوف) بر این بنیاد است که تحلیل این بخش از شعر صوفیانه ایشان، بدون آگاهی از مبانی تصوف اسلامی در حوزه وحدت وجود، امری دشوار است. از سوی دیگر؛ اهتمام ابن عربی بیشتر به ارایه مبانی نظری وحدت وجود است و تأثیرپذیری شمس مغربی از ابن عربی و تفسیر و تحلیل آراء ایشان، امری مشهود و غیر قابل انکار است.
بررسی تطبیقی عشق و اوصاف آن از منظر بکتی و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کسان بسیاری در باره عشق سخن گفته اند و سخنان زیادی هم در باره عشق گفته شده است. غالب این سخنان کلی گویی و تکرار مکررات و شبیه هم است. اما از این میان عده بسیار اندکی هم بوده اند که در باب عشق سخنان بدیع گفته و به دقت به بیان جزییات و رموز عشق پرداخته اند. قصد این مقال پرداختن به اوصاف و ویژگی های عشق الهی از دید دو صاحب نظر این چنین و مجرب در عشق الهی از دو جریان مهم و اثرگذار در دو جامعه متفاوت است: یکی از نهضت عرفانی بکتی در دین هندو در هندوستان و دیگری از جریان تصوف در عالم اسلام است. ابتدا به اختصار اشاره ای به شخصیت این دو صاحب نظر می شود، سپس به بیان اوصاف و ویژگی های مهم عشق از دید آن دو و مقایسه آنها پرداخته می شود.
بررسی تطبیقی منازلِ سلوک عرفانی در تصوّف اسلامی و عرفان یهود (مرکاوا و قبّالا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
49 - 66
حوزه های تخصصی:
سلوک عرفانی، سیری انفسی و درونی در قلب عالم صغیر برای نیل به حقیقیت محض است. در مکاتب عرفانی این سیر در قالب مراحل و مقاماتی تبیین می شود. در این پژوهش، منازل سلوک در عرفان یهود و متصوفه اسلامی به صورت تطبیقی بررسی می شود تا به این پرسش بنیادی پاسخ داده شود که «جنبه های همسان و وجوه ناهمسان ساختارِ منازل سلوک در تصوف اسلامی و عرفان یهود کدام اند». روش کار مبتنی بر شیوه تطبیقی رنه ولک (مکتب آمریکایی) با تأکید بر وجوه اشتراک و اختلاف ساختاری و کلی است. یافته های پژوهش نشان می دهند میان منازل سلوک در عرفان یهود و متصوفه سه وجه مشترک اساسی وجود دارد. تشابه تعداد مقاماتِ سلوک، نخستین وجه مشترک است. کارکرد نمادین سمبول واره های این مقامات مخصوصاً سمبول «قصر عرش» - یعنی آخرین منزل سلوک در قبّالا و صوفیه - نیز از موارد مشترک به دست آمد. همچنین در هر دو آیین، سالک با دوری از آلایش های نفسانی، مراحلی را طی می کند تا در فقر و فنای تصوف و ارابوت قبالا و مرکاوا به اتحاد الاهی یا همان دوِکوت برسد. عمده ترین تفاوت، تجسم خداوند در آخرین مرحله سلوک عرفان یهود، در قالب پیکره انسانی است؛ حال آنکه در تصوف تجسم ذات باری تعالی به این شکل مطرح نیست.
بررسی تطبیقی «خیر و شر» در تصوف اسلامی و قبّالای یهودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
109 - 127
حوزه های تخصصی:
خیر و شر و نسبت آن ها با مبدأ هستی، و صدورشان از اصل واحد یا اصول دوگانه یا چندگانه مهم ترین بحث در آموزه های مکاتب عرفانی است. تصوف و قبّالا نیز متأثر از آبشخورهای فکری خود درباره وجود خیر و شر و نسبت آن دو با یکدیگر و نیز منشأ صدور آن ها و اصالت یا نسبیت شان در عالم دیدگاه های ویژه ای دارند که نوشتار حاضر در صدد تبیین تطبیقی این دیدگاه ها است. صوفیه و قبالا خداوند را خیر محض می دانند و در عین حال نمی توانند وجود شر را در این عالم انکار کنند. در این میان، صوفیه با تمسک به مفهوم نسبیت، تناقضی را که از نسبت دادن شر به خیر محض پدید می آمد، حل کرده اند؛ اما بیشتر قبالائیان این تناقض را نادیده گرفته و شر را مستقیماً به خدا نسبت داده اند. بزرگان صوفیه خیر را امری ذاتی و شر را عَرَضی می دانند اما قبالائیان، برخی شر را نیز ذاتی می دانند و برخی دیگر، مانند صوفیه، شر را ناشی از محدود بودن موجودات می پندارند.
بازخوانی اخلاقیِ مسئله گوشت خواری در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
121 - 136
حوزه های تخصصی:
گیاه خواری یک سنت شرقی است. اعتقاد بر این است که شکل گیری این سنت در غرب، چه در میان فیلسوفان اخلاق و چه در میان مردم عادی تحت تاثیر آموزه های آیین بودا و دین هندو شکل گرفته است. بر اساس این نگاه، خوردن گوشت مستلزم نقض یک قاعده اخلاقی و از این رو اخلاقا نارواست. گوشت خواری به منظور رعایت حقوق حیوانات و اجتناب از انجام رفتاری غیر اخلاقی نسبت به حیوانات ترک می شود. استدلال های مخالف گوشت خواری در این سیاق صبغه ای دیگر محور دارند، با این توضیح که حیوانات را نیز مصادیق مفهوم "دیگری" می دانند. از سویی دیگر ترگ گوشت خواری در میان برخی صوفیان نیز رایج بوده است. عده ای بر این عقیده اند که ترک گوشت خواری در تصوف نیز تحت تاثیر مکاتب هندی بوده است و صوفیان گوشت خواری را اخلاقا ناروا می دانند. مولفین این مقاله بر این باورند که عمل به این سنت در میان عارفان مسلمان تحت تاثیر سایر مکاتب نبوده و مبانی ترک گوشت خواری در میان آنان با پیروان مکاتب هندی و فیلسوفان اخلاق معاصر متفاوت است. ترک گوشت خواری در تصوف بیشتر مبنایی انسان محورانه - و نه دیگر محورانه- داشته و بیشتر کارکردی سلوکی دارد. از این رو گوشت خواری در تصوف، علی الظاهر، یک مسئله اخلاقی نیست. با این حال، گمان می شود که با مد نظر قرار دادن اخلاق فضیلت گرا می توان تبیینی اخلاقی از ترک گوشت خواری در میان صوفیه به دست داد.
سیاست، شعر و تصوف در ایران قرون وسطی : چشم اندازهای تازه ای بر سلامان و ابسال جامی
حوزه های تخصصی:
در سال 2014 کتابی درباره جامی و شرایط سیاسی تاریخی عصر آق قویونلو در مجموعه مطالعات فرهنگ ایرانی بریل به چاپ رسید. این کتاب دربرگیرنده مطالعات آقای چاد لینگوود در قالب رساله دکتری ایشان روی منظومه سامان و ابسال جامی است و نشان می دهد که سامان و ابسال دربرگیرنده اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت سیاسی فرهنگی و سمت و سوی اخلاقی دربار آق قویونلو در دوره سلطان یعقوب بن اوزون حسن است. کتاب در یک مقدمه و پنج فصل به عاوه نتیجه گیری و دو پیوست تنظیم گردیده که یکی از پیوستها ترجمه متن سامان و ابسال به انگلیسی است. کتاب مورد بحث را می توان از تحقیقات مهم جدید در حوزه فرهنگ و ادبیات قرن نهم به شمار آورد. بسیاری از منابع عصر آق قویونلو از قبیل گزارش های کارگزاران دربار، احکام سلطنتی، نامه های شخصی، تذکره های ادبی و سفرنامه های حج و اشعاری که برای یعقوب سروده شده، در این کتاب مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است. عاوه بر این، دریچه ای است به روی بسیاری از تحقیقاتی که در دو دهه اخیر، در فضای علمی و دانشگاهی غرب صورت گرفته است. نگارنده نوشتار پیش رو می کوشد ضمن معرفی کتاب و بیان محتوای فصول آن، نظری نقادانه به ویژگی های ترجمه این اثر داشته باشد.
تحلیل حکایات اسلام آوردن اهل کتاب به دست صوفیان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منابع اصیل عرفان اسلامی حکایات بسیاری دیده می شود که بر طبق آنها یهودیان و مسیحیانی که با صوفیان مسلمان به هر دلیلی مرتبط شده بودند، اسلام می آورند. این وجه از ارتباط صوفیان مسلمان با اهل کتاب، از دو جنبه قابل تحقیق است. وجه نخست، بررسی تصور و باورِ خود صوفیان مسلمان از علل و عوامل این پدیده است و وجه دیگر، تحقیق تاریخی با منابع و روش های پژوهش تاریخی. در تحقیق حاضر به وجه نخست پرداخته ایم. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که: از منظر متون اصیل تصوّف، علل و اسباب اسلام آوردن یهود و مسیحیان به دست صوفیان مسلمان کدامند؟ در راستای پاسخ به این پرسش با مراجعه به منابع اصیل تصوّف اسلامی حکایات مربوط به این تغییر آیین استخراج و با توجه به آنها علل و انگیزه های اسلام آوردن جهودان و ترسایان، طبقه بندی و تحلیل شد. بر مبنای این تحقیق اهمّ عوامل تغییر آیین اهل کتاب به دست صوفیان مسلمان و به باورِ ایشان موارد ذیل اند: 1.کرامات صوفیان مسلمان 2. تفوّق اخلاقی صوفیان مسلمان 3.اشارات و بشارات تورات و انجیل 4.فراست صوفیان مسلمان 5.لطف الهی به جهود و ترسای نومسلمان 6.برکت خدمت به خلق و حسن ظنّ به خداوند 7.برتری صوفی مسلمان در مناظره و مکابره.
مبانی نظری عشق عرفانی در سوانح العشاق احمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مفاهیم مورد تأکید در عرفان اسلامی، مفهوم عشق است، به ویژه در جریان عرفان عاشقانه و جمال گرا. این جریان که از رویکردهای بسیار مهم در تصوف و عرفان اسلامی است، پیش از احمد غزالی هم وجود داشت اما غزالی کسی بود که به آن تشخص و رسمیت بخشید. با بررسی آثار احمد غزالی، به ویژه اولین کتاب فارسی مستقل در موضوع عشق، یعنی سوانح العشاق در می یابیم که جریان عرفان عاشقانه چه در بعد نظری و چه در بعد عملی و سلوکی، دارای اصول و ویژگی هایی است که کمتر بدان توجه شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به موضوع استخراج و تبیین مبانی نظری احمد غزالی در موضوع عشق عرفانی اختصاص دارد. دست آورد این کار، یازده اصل نظری مستخرج از آرای خواجه احمد غزالی است. با تبیین این اصول و ویژگی ها در آثار احمد غزالی و رویکردهای خاصی که این جریان داشته است، می توان دریافت که چگونه او توانسته است آن را به صورت یک جریان و ساحت مستقل و شکوفا رواج دهد. بازشناسی اصول نظری عرفان عاشقانه همچنین می تواند به ترسیم نظام فکری و نظری کاملاً متفاوتی برای صوفیانِ رسمیِ دارای سلسله در نظام های سنتیِ خانقاهی، در برابر عرفان نظری ابن عربی و شارحانش یاری نماید.
از ترجمه تا تألیف (مقایسه ساختاری محتوایی دو ترجمه کتاب عوارف المعارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فنّ ترجمه در بنای فرهنگ های بشری تأثیری غیر قابل انکار داشته است، تا بدان جا که برخی ترجمه را عامل اصلی رنسانس اسلامی در سدة چهارم و رنسانس اروپایی در سدة شانزدهم می دانند. بدون تردید ترجمه در شکل گیری و رشد و بالش نثر عرفانی در زبان فارسی سخت مؤثر بوده است؛ به ویژه در تألیف و تدوین متون متمکّن نثر عرفانی که با ترجمة شرح التّعرف آغاز شد. چند متن متمکّن و سازمانی هستند که پیوسته مورد عنایت صوفیان بوده اند. همین اقبال بدان ها موجب شده که دو نوع ترجمة کاملاً آزاد و فرآوری شده در حدّ تألیف از آن ها انجام پذیرد. یکی از آن ها رسالة قشیریه است و دیگری کتاب عوارف المعارف سهروردی است که از همان زمان حیات نویسنده سخت مورد اقبال قرار گرفته و چندین ترجمه و تعلیقه بر آن نوشته شده است. در مقال حاضر به معرفی و مقایسة دو ترجمة مهم که یکی ترجمه ای نسبتاً آزاد است، لیک اگر از برخی کاستی ها و افزوده های آن چشم بپوشیم هم چنان وفادار به اصل عربی بوده است و آن ترجمة اسماعیل بن عبدالمؤمن اصفهانی است و دیگر ترجمه ای که قدما از آن در ذیل عوارف المعارف به عنوان ترجمة آن یاد کرده اند، ولی مصحّح کتاب، آن را تألیفی مستقل می شمارد و آن مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة است. پس از اشارت به اهمیّت فنّ ترجمه و انواع آن و معرفی اصل کتاب عوارف المعارف و مؤلف آن، و معرفی مختصر دو ترجمة مورد بحث، به مقایسه و نتیجه گیری در این باره پرداخته ایم.
منصب پروانه و بهره های ادبی آن با تأکید بر دوره صفویه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۶
181 - 203
حوزه های تخصصی:
«پروانگی» از کهن ترین و مهجورترین منصب های ایرانی است که تلفیق ویژگی های آن با عناصر پروانه، به عنوان نماد عشق و محبت، سبب بروز دشواری هایی در حوزه ادبی شده و خلاف آنچه به نظر می رسد، صفویه بیش از هر حکومتی موجب روایی این منصب شده است. بدین سبب که بنای دولت صفوی، بر پایه تسلیم محض و سرسپردگی و رابطه مرید و مرادی بین شاه و رعیّت و برخاسته از تفکّرات مذهبی و صوفیانه بوده است.<br /> نگارندگان بر آن اند که با بررسی سیر تاریخی و ادبی این منصب و تطابق فرازوفرودهای آن با متون ادبی هر دوره، نقش صفویّه را در احیا و اعتلای منصب پروانه مطالعه نمایند. شواهد این پژوهش برمبنای مطالعه مهم ترین متون تاریخی و ادبی هر دوره استخراج و به روش تحلیلی - توصیفی و نظم تاریخی فراهم آمده و ماحصل تحقیق، با رسم نمودار تبیین گردیده است. مطالعات، بیانگر این حقیقت است که گرچه با حمله مغول و نفوذ لغات بیگانه، تحوّلات لغوی در این منصب راه یافته لیکن مفهوم و ماهیّت پروانگی با همان نام و اوصاف و کارکرد نخستین در تمام طول تاریخ، یکسان بوده و در پیوند عمیق مذهبی بین شاه و صوفیان با فراوانی عناصر پروانگی در آثار ادبی عصر صفوی نسبت معنی داری وجود داشته که به ترفیع جایگاه این منصب و تقویت نماد پروانه در شعر و آثار ادبی نیزانجامیده است.
دیرینه شناسی کرامات صوفیان؛ مطالعه موردیِ «طعام اندک و اِطعام بسیار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از مناقب نامه های صوفیان به بیان کرامت های پیران تصوف اختصاص یافته است. هدف این مقاله آن است که از منظر دیرینه شناسی، نظام های حقیقت و گزاره های معنابخش به امر خارق عادت را در مناقب نامه های صوفیان، مناقب نامه های شیعی، سیره های نبوی، عهد جدید و عهد عتیق به دست دهد. پژوهش حاضر تنها با تمرکز بر یکی از کرامات صوفیان تحت عنوانِ «طعام اندک و اِطعام بسیار»، امر خارق عادت را در گفتمان های مختلف از عهد عتیق تا متون صوفیانه قرن هشتم مطالعه نموده و کوشیده است تا گزاره های معنابخش به امر خارق عادت را به دست دهد. نویسنده هرچند کانون توجه خود را بر یکی از کرامت های صوفیان قرار داده، از مطالعه کلان نگرانه امر خارق عادت غافل نبوده است. از نظرگاه دیرینه شناختی، «تأیید آسمانیِ» پیران تصوف، اندیشه نهفته ای است که در پشت اَعمال خارق عادت جای گرفته است. امر خارق عادت در مناقب نامه های شیعی به مثابه «ولایت و تداوم جانشینی پیامبر اسلام»؛ در سیرت نامه های نبوی به منزله «برتری پیامبر اسلام و دین او» بر سایر انبیا و ادیان؛ و در عَهدَین به عنوان نشانه «مؤیِد نبوت» پدیدار می گردد. این مقاله نشان می دهد که امر خارق عادت در گذر زمان پدیده ای یک پارچه و ثابت نبوده و همواره در فضای حاکم بر گفتمان های مختلف معانی تازه ای بدان افزوده شده است. دیگر این که کرامات صوفیان بیش از آن که نتیجه دخل و تصرف در امر واقع و عینی باشد، مولود روابط بینامتنی است.
روش جمع و تطبیق نزد ابن ابی جمهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشیع دوازده امامی ادوار متعددی را پشت سر گذاشته است. ادوار اولیه تاریخ امامیه طبیعتاً بیشتر با گسترش ظاهری آن و نیز با امر مهم تدوین جوامع حدیثی گره خورده است. به تدریج، با تثبیت چارچوب فکری، این آیین خود را مواجه با معارف مختلف، نظیر گرایش های مختلف فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی دید. دو نحوة کلی در این مواجهه متصوّر است: یکی طرد و تفکیک و دوم جمع و تطبیق. ابن ابی جمهور احسایی از آن دسته علمای شیعی است که به منهاج اخیر قدم نهاد و سهمی درخور در هموار کردن این راه ایفا کرد. احسایی کوشید میان کلام (نحله های اشاعره و معتزله و نیز کلام شیعی)، فلسفه (مشاء و اشراق) و تصوّف، با ملاحظة یک نظام سلسله مراتبی، قرابت و هماهنگی ایجاد نماید. در این مقاله، برای نخستین بار، دورنمایی از روش جمع و تطبیق در نزد وی عرضه خواهد شد و به طور خاص، اهمیت موضوع «اجتهاد» و نقش محوری آن در امر مذکور تبیین خواهد شد.
سخن عارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاموشی زبان و ضمیر در سلوک عرفانی جایگاهی بنیادی دارد و سرّ تأکید فراوان عارفان بر لب فرو بستن و نفی خواطر، در تأثیر عمیق این دو در پیمودن موفقیت آمیز مسیر سلوک عرفانی نهفته است. در این نوشتار، کوشش ما معطوف به یافتن پاسخی برای این پرسش بنیادی است که «چرا عارفان به رغم تأکید بر ضرورت خاموشی، غالباً پرسخن بوده اند؟» البته ناگفته پیداست که همه عارفان مشمول چنین حکمی نیستند اما چهره های شاخص عرفان اسلامی غالبأ پرسخن بوده اند و اقوال شفاهی یا آثار مکتوب منظوم و منثور فراوانی از خود بر جای نهاده اند. کثرت آثار چهره های برجسته عرفان اسلامی از قبیل خواجه عبدالله انصاری، سنایی، عطار، مولوی، ابن عربی و جامی نیازی به اثبات ندارد. در این مقاله می کوشیم که دواعی و انگیزه های سخن گفتن عارف را کشف کنیم و علل و عوامل انبوهی کلام شفاهی و مکتوب آنان را نشان دهیم. شایان ذکر است که مقصود ما از «عارف» ، مصداق اتمّ این واژه است؛ یعنی کسی که سفر إلی الله را به پایان رسانده است و پس از فنای فی الله، واجد مقام بقای بالله شده است. یادآوری این قید از آن رو اهمیت دارد که در طول سلوک إلی الله، از خاموشی زبان و نفی خواطر گریزی نیست و در حالت فنا نیز خاموشی زبان و ضمیر از لوازم ذاتی فنا به شمار می رود؛ بنابراین عارفی که واجد مقام بقای بالله است، عرصه ظهور و بروز اسماء و صفات الهی است و می تواند «ناطق» و «قائل» نیز باشد.
آثار تفکر علامه طباطبائی در اسلام شناسی هانری کربن
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به مطالعه مفهوم عرفان، خاستگاه و قابلیتش در پرده برگرفتن از راز آفرینش می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی آثار آراء علامه طباطبائی، به عنوان نماینده تفکر شیعی در دوران معاصر، در اندیشه هانری کربن است که بلوغ نظری وی را نه تنها نسبت به این حوزه، به ویژه عرفان اسلامی، بلکه بطور کلی سبب می شود. براساس این تحقیق، کربن با تأکید بر این واقعیت که آیین تشیع عرفان ایرانی را نیز در خود دارد و بر خلاف عرفان غربی هیچ مفارقتی بین فلسفه و عرفان در نظر نمی گیرد، آن را به عنوان راه حلی برای حفظ جهان در مقابل سکولاریسم معرفی می کند.
تأویل شناسی در چشم انداز حکیم عبدالرزاق لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
109 - 122
حوزه های تخصصی:
تأویل از کلیدوا ژه های اصلی در مکتب فلسفی اصفهان است و عبدالرزاق لاهیجی نیز یکی از چهره های سرشناس این مکتب به شمار می آید. تأویل برای این حکیم متأله، فراتر از روشی برای مواجهه با متون وحیانی است. تأویل در آثار او، دو معنای اصلی دارد: تأویل عقلی و تأویل شهودی - عقلی. تأویل نخست، تأویل متون وحیانی و تأویل نظری موجودات تا شناخت حضرت حق را شامل می شود. تأویل متون وحیانی برای حل تعارض متن با عقلانیت صریح و قطعی یا برای کشف مراتبی از عمق معنا که در پس معنای ظاهری نهفته است، صورت می پذیرد و این دو رهیافت تأویلی ازنظر لاهیجی دو شیوه متفاوت از تأویل به شمار می آید. تأویل شهودی - عقلی فراروی عملی از ماسوی برای رسیدن به خدا است، در مقابل فراروی نظری از آنها برای شناخت خدا. لاهیجی اولی را سلوک باطن و دومی را سلوک ظاهر می نامد.<br /> مبارزه با ظاهرگرایی دینی را باید رسالت فرهنگی – اجتماعی این حکیم عارف دانست که برخاسته از دیدگاه نظری او درباره تأویل است. با توجه به رواج تصوف منفی در زمانه فیاض، او در نظر دارد ضمن تحلیل و تبیین معنای حقیقی عرفان، از ترویج تصوّف مبتذل جلوگیری کند
نقش زنان صوفی در شکل گیری نظریه وحدت وجودی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از محی الدین ابن عربی، به عنوان یک وزنه سنگین در عرفان و تصوف یاد می شود. مطابق مطالعات انجام شده در احوال مردان و زنان صوفی قبل از ابن عربی، حضور بانوان صوفی در سیر تحول روحانی و سلوک او تعیین کننده بوده که ندرتا به آن پرداخته شده است، بانوانی مانند رابعه عدویه (وفات: 135 تا180ه ق) که آغازگر تصوف عاشقانه بود (حلبی، 248:1376). این مقاله عامل اصلی ومحصول تاثیرگذاری ایشان را در سیر معنوی و فکری شیخ اکبر بیان می کند. در این مقاله به حضور زنان صوفی در کنار ابن عربی و نقش ایشان در شکل گیری دوره مهمی از تاریخ تصوف وعرفان که توسط شیخ اکبر رقم خورده است، پرداخته می شود. حضوری که حاصل آن شهود زن به عنوان برترین جلوه حضور خداوند، شکل گیری تئ وری وحدت وج ودی عرفانی شی خ اکبر که بیانگر سلوک عاشق انه و وحدت م یان عاش ق و معشوق است، می باشد. این سلوک توحیدی عرفانی با حضور زن به اوج خود می رسد.
تحول مبانی مشروعیت دولت سربداران با تأکید بر نقش تشیع و تصوف(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
217 - 244
حوزه های تخصصی:
در دوران فترت، پس از مرگ ایلخان ابوسعید (د.736هق) تا برآمدن تیمور گورکانی(807ه.ق)، جدا از بازماندگان دودمان چنگیزی و حکام محلی، شاهد سر برآوردن حکومت های نوظهوری هستیم که با بهره بردن از شرایط پس از مرگ ایلخان ابوسعید، اقدام به تشکیل دولت کردند. سربداران غرب خراسان تا 783ق، سادات مازندران تا 794ه.ق، سادات گیلان تا 772ه.ق، کارکیا در لاهیجان تا 1060ه.ق دولت هایی هستند که تمایلات صوفیانه داشته اند. در میان این دولت ها، نقش دولت سربداران خراسان به سبب وسعت قلمرو و تکیه هم زمان بر تشیع و تصوف دارای اهمیت ویژه ای است. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی سعی می شود همراه با توصیف تلاش های دولت سربداری برای کسب مشروعیت و عرضه الگوی مشروعیت ساز جدید، علت عدم دست یابی این دولت به یک الگوی واحد مورد توافق گروه های مختلف بیان گردد و تحلیل شود. به نظر می سد، نبود نظریه سیاسی مشخص در گروه سربداری و آرمان گرایی افراطی گروه شیخیان و اوضاع پیچیده سیاسی زمانه، به خصوص ظهور تیمور، عوامل اصلی این عدم توفیق هستند. به گونه ای که تلاش دیرهنگام خواجه علی مؤید در دعوت از محمد بن مکی، شهید اول(د.786ه.ق) برای تشکیل حکومت دینی و کسب مبنای مشروعیتی جدید، نتوانست توفیقی برای دولت سربداری به ارمغان آورد.
مبانی ساخت یابی هویت سیاسی اجتماعی ایرانیان در عصر صفوی - (سیری از هویتپردازی تا آناکرونیسم)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
245 - 280
حوزه های تخصصی:
با برآمدن خاندان صفوی، بنیانی نو برای ساخت یابی هویت سیاسی- اجتماعی ایرانیان در نخستین گام های فرایند دولت سازی و ملت سازی فراهم آمد. مبنای رفتار صفویان آمیزه ای از باورهای صوفیانه، تمایزهای شیعی، اندیشه ایران شهری و اصول حکومت اسلامی همساز با میراث اهل سنت بود. این مبنای مشروعیت و حقانیت، هویت ایران معاصر را در دو سطح نرم افزار و سخت افزار و در دو عرصه درونی و بین المللی شکل داد.<br /> پژوهش پیش رو، با ره یافتی اسنادی- کتاب خانه ای بر آن است در سایه واکاوی مبانی رفتار عصر صفوی، کیفیت مفصل بندی و ساخت یابی هویت سیاسی- اجتماعی ایرانیان را در آغاز برخورد با مدرنیته و مدرنیسم بررسی نماید. براساس یافته های این پژوهش، هویت ملی ایرانیان در دوران صفوی، به ویژه تا پیش از درگذشت شاه عباس اول، بر مبنای مؤلفه های چهارگانه تصوف، تشیع، ایران بودگی و سنت برآمده از حکومت اسلامی تبیین پذیر است. این امر توانست مرزهای هویتی، دگرسازانه و خصومت سازانه را در فضای فکری و کنشی ایران بازتعریف کند. خاندان صفوی در آغاز توانست مبنایی استوار برای ساخت بندی هویت ایرانی فراهم بیاورد اما در ادامه حکومت خود به واسطه زمان پریشی به سستی و گسست گرایید.
بررسی تطبیقیِ «نماد درختِ عرفانی» در قبّالا و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر آن است تا به روش تطبیقی جنبه های تأثیر و تأثّرِ درخت معرفت و درخت هستیِ مطرح در آثار صوفیه را با سفیروت قبالایی روشن سازد و وجوه تمایز و اشتراک نماد درخت در این دو مکتب عرفانی را باز نماید. هدف از پژوهش، تبیین سیر تحول و تکامل نماد درخت از رمز دینی به رمز عرفانی و سهم هر کدام از دو مکتب تصوف و قبالا در این تکامل است. در این مقاله با استناد به وجوه تشابه ساختاری و تحلیل جزئیات آن و نیز استناد به نظر تام بلاک، پژوهشگر قبالایی، روشن می شود که ساختار نماد درخت به شکل تکامل یافته و عرفانی آن، میراث تصوف اسلامی است و موسی دی لئون در کتاب زوهر، آن را از مقامات القلوب شیخ ابوالحسن نوری و شجرة الکون ابن عربی اقتباس کرده است؛ هرچند در این میان تأثیرپذیری توأمان قبالا و تصوف را از شکل ابتدائی و دینی این نماد در تورات و منابع اسلامی نمی توان نادیده انگاشت. قلب در نماد درخت عرفانی تصوف و قبالا نقش محوری دارد. سالک به واسطة قلب با عوالم دیگر ارتباط برقرار می کند و از عالم صغیر به عالم علوی راه می یابد.
معانی تمثیلی آب در تعلیم دائویی: نظرگاه طریقت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
5 - 17
حوزه های تخصصی:
دو تعلیم طریقتی در دو سنّت شرق دور و اسلام، یعنی آیین دائویی و تصوف، درباره معانی تمثیلی آب تعالیم قابل قیاس بسیاری دارند. اگرچه با اتّخاذ نظرگاه های مختلف، جوانب متفاوت این تمثیل را لحاظ کرده اند، تعالیم مذکور پیرامون مفهوم حیات، به مقاصد قریب و اشارات متناظر می رسند. آب اوّلاً نمودار منبع حیات است که معاً و علی السویه مشتمل است بر همه مقدورات ظهور و بذر حیات همه چیز. در این معنی رمز آب به عنصر اعظم و عرش حیات در تعلیم ابن عربی اشاره می کند که همسنگ است با مرتبه غرقه گاه محجوب (هوئِن لوئِن) آب در مقام نخستین تجلّی واحدیت بزرگ (تای یی) در تعلیم دائویی. این آب ازلیِ مرتبه لاظهور در مراتب ظهور نیز با همان کیفیت متجلّی است. در این نوشته، پس از نگاهی مختصر به وجوه تمثیلی مختلف آب در تصوف و تبیین جایگاه حیات در آیین دائویی، از نظرگاه تصوف به معانی عمده تمثیل آب در تعلیم دائویی می پردازیم.