مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
ادبیات
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
205 - 213
حوزه های تخصصی:
مباحث بین رشته ای مثل قرآن و ادبیات باید به عنوان یکی از فعالیت های قرآن پژوهی و راهی برای نشر فرهنگ اسلامی، مورد توجه قرار گیرد. شکرگزاری یکی از فضائل اخلاقی است و در هر دو فرهنگ اسلامی و فارسی، انسان به شکر خداوند بسیار سفارش شده است. به طوری که در قرآن، این فضیلت اخلاقی در کنار صفاتی چون مطیع اوامر الهی بودن آمده و سعدی نیز در بوستان خود بابی مستقل را به شکر بر عافیت اختصاص داده است که دلیلی بر اهمیت این مقوله در فرهنگ اسلامی و ادب فارسی می باشد. در این مقاله فضیلت شکرگزاری به عنوان پلی ارتباطی بین فرهنگ اسلامی و ادب فارسی بررسی شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که سعدی با تأسی به قرآن، پیوندی ظریف و محکم بین این دو فرهنگ برقرار کرده است که منجر به اعتلای ادب این مرز و بوم شده است.
بررسی تطبیقی شخصیت پردازی زن در «جای خالی سلوچ» و «بدایه ونهایه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
101 - 128
حوزه های تخصصی:
دو اثر «جای خالی سلوچ» محمود دولت آبادی و «بدایه ونهایه» نجیب محفوظ از جمله رمان هایی هستند که شخصیت و شخصیت پردازی زن را به شکل برجسته تری در خود نشان می دهند لذا نویسندگان در این جستار نحوه شخصیت پردازی زن در این دو رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند. این بررسی نشان می دهد؛ شخصیت های فرعی زن در دو داستان بیش تر با شرح و توصیف مستقیم خود نویسنده و یا از زبان و زاویه دید شخصیت های اصلی داستان معرفی و پردازش شده اند و نویسندگان از تکنیک هایی چون گفت وگو و جریان سیال ذهن برای معرفی شخصیت های اصلی زن و بیان اعمال، افکار و احساسات درونی آن ها بهره گرفته اند که در این میان گفت وگو از بسامد بالایی نسبت به تکنیک های دیگر برخوردار است و محمود دولت آبادی و نجیب محفوظ برای نمایش بهتر درون مایه، گسترش پی رنگ و انتقال معانی و مفاهیم داستان به خواننده از عنصر گفت وگو بیش تر استفاده کرده اند.
ادیبان دوزبانه سلجوقی و تحولات زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
297 - 316
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی و عربی، به سبب هم جواری و تعاملات دوسویه، از دوره باستان تا کنون، بر اثر مناسبات فرهنگی و سیاسی بسیار از یکدیگر متأثر شده اند. اما در قرن پنجم هجری خاصه در عصر سلجوقیان به سبب رقابت های علمی و ادبی میان شاهزادگان و امیران ولایت های مختلف این تأثیرپذیری و اختلاط وارد بسیاری از واژه های دو زبان شد که نهایتاً به تکامل تدریجی آن ها منجر گردید. این پژوهش بر اساس منابع ادبی و تاریخی، نیز تحقیقات جدید، با رویکرد توصیفی- تحلیلی به تبیین علل و عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت این دو زبان در دوره سلجوقی پرداخته است و به این نتیجه دست یافته که ریشه تحول و پیشرفت زبان فارسی به عنوان زبان ملی و زبان عربی در سطح زبان دینی و شرعی در این عصر بوده است؛ نویسندگان و شاعران دوزبانه و نیز امیران و شاهزادگان سلجوقی در فرایند این تحول و تأثیرپذیری بیش ترین تأثیر را داشتند.هدف این تحقیق بررسی شخصیت های سیاسی و ادبی دوزبانه در ادبیات فارسی و عربی، و همچنین کشف علت بقای این دو زبان در زمان حاضر است.
رویکرد ابوالعلاء معری و خیام نسبت به زندگی و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
293 - 312
حوزه های تخصصی:
مرگ به عنوان یکی از بزرگ ترین معماهای حیات بشری در طول تاریخ همواره مورد توجه متفکران و اندیشمندان بوده است. ابوالعلاء معری شاعر، اندیشمند و متفکر عرب و خیام نیشابوری شاعر، فیلسوف و دانشمند ایرانی از جمله شخصیت هایی بوده اند که در باب مرگ تأملات بسیاری داشته اند. از نظر آن ها برداشت های مختلفی از مرگ وجود دارد. برداشت های مثبت و منفی که ریشه در فلسفه آفرینش و معنای زندگی دارد و بدون دستیابی به فلسفه حیات نمی توان برداشت درستی از مرگ داشت. در نتیجه میان معنای زندگی و مرگ رابطه عمیقی برقرار است. ما به یاری خداوند قصد داریم در این مقاله ضمن ارائه شرح حالی از زندگی دو شاعر به بررسی و تحلیل افکار و عقاید و وجوه تشابه و تباین بین آنان بپردازیم و دیدگاه این دو تن را نسبت به مقوله فناپذیری و مرگ مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
بررسی تطبیقی اندیشه های مقاومت در شعر یحیی السماوی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
115 - 144
حوزه های تخصصی:
یحیی سماوی ، به عنوان یکی از شاعران برجسته معاصر عراق، و محمدرضا شفیعی کدکنی ، از شاعران معاصر ایران، می کوشند تا با سلاح قلم، زبان هنر و بهره گیری از شگردهای گوناگون ادبی، در افشای ماهیت استعمار و نیروهای اشغالگر، نفش بارزی داشته باشند. پژوهش حاضر گذشته از تبیین جایگاه ادبی این دو شاعر، می کوشد، با رویکردی تطبیقی بر اساس مکتب آمریکایی، به صورت تفصیلی و استقرایی اشتراکات و افتراقات شاعران مورد نظر را در مفاهیم مقاومت مورد مطالعه قرار داده و عوامل ظهور اندیشه های پایداری و مقاومت در شعر سماوی و شفیعی بررسی نماید. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که رد پای استعمار آمریکا در هر دو کشور پیامدهای ناگواری به دنبال داشته است. بنابراین دو شاعر، با تکیه بر ارزش های والای قرآن و اسلام و به پشتوانه فرهنگ غنی و تاریخ شکوهمند سرزمینشان، ضمن بهره گیری از اساطیر ملی- مذهبی به صورت نمادین و گاه آشکار، سهم بسزایی در بیداری ملت خویش داشته و با ایجاد همبستگی در میان آن ها، گام های استواری در مسیر پایداری برداشته اند.
بازتاب منازعه گفتمانی در سه گانه سیمین دانشور از ایده به خود آمدن تا استعاره های پساانقلابی
حوزه های تخصصی:
این مقاله با به کارگیری روش شناسی نو تاریخ گرایی و نظریه جامعه شناسی ادبیات، به نقد و تحلیل رمان های سه گانه سیمین دانشور (سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان) در سه مقوله پیرنگ( تداوم شخصیت ها از سووشون تا ساربان سرگردان)، بررسی بافتارهای سیاسی-اجتماعی جامعه ایرانی و بازتاب منازعه گفتمانی، از خلال این رمان ها می پردازد. در این مقاله بر پایه تاریخ گرایی جدید در تحلیل متون سه گانه هم به «تاریخ مندی متن» و هم به «متن مندی تاریخ» توجه شده است. نوتاریخ باوری روابط مربوط به قدرت را به عنوان مهم ترین موقعیت برای هر متنی قلمداد می کند و به این متون به عنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمان های مختلف می نگرد. یافته های این پژوهش، حکایت از آن دارد که «ایده به خود آمدن و صراحت با تکیه بر کهن الگوهای اساطیری و مذهبی» و «خطابه اعتراض علیه ابژه قدرت و ابژه بیگانه» را در سووشون پیش از انقلاب و «بازخوانی گذشته، با تأکید بر سوژه فردیت» و «استعاره های پساانقلابی» و« هروله میان اسلام و مارکسیسم» را در جزیره سرگردان و ساربان سرگردان می توان به وضوح دید. امن ترین گذرگاه برای درک آگاهی های مردم یک جامعه و تغییرات بنیادین، موشکافی در متون ادبی آنان است .در تحلیل نهایی، مشخص می شود که عناصر گفتمانی در رمان های سه گانه دانشور از ساحت «جامعه» به «فرد» دست بالا را گرفته است.
بررسی جایگاه زن در آثار واقع گرایانه ی جمالزاده و بالزاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ بهار ۱۳۸۹ شماره ۳
39-58
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه مکتب واقع گرایی، ادبیات ابزاری است برای شناساندن رویه ی واقعی قواعد، روابط و مناسبات اجتماعی. این مکتب بر آن است تا گستره ی آگاهی های اجتماعی خوانندگان را افزایش دهد. این هدف، مضامین تازه ای را پیش روی نویسندگان قرار می دهد. مسأله ی زندگی زنانه نیز، بر اساس همین روی کرد، وارد آثار ادبی جوامع مختلف می شود. بررسی آثار بالزاک و جمالزاده، به عنوان بنیان گزاران این مکتب در فرانسه و ایران نشان می دهد که این دو نویسنده، کم و بیش به این مضمون پرداخته اند. آن ها از یک سو، جایگاه سنتی زنان را به تصویر می کشند و از سوی دیگر، تأثیر سرمایه داری بر زندگی آنان را افشا می نمایند. اگرچه این دو نویسنده، در بعضی از موارد، موضوعات مشترکی را مطرح می کنند که منجر به بروز شباهت های قابل توجهی در دیدگاه های آن ها می شود، اما تجربیات فرهنگی و اجتماعی ناهمانند و نیز حضور در دو دوره ی تاریخی متفاوت باعث می شود که در تصاویری که آنان ارایه می دهند، همسانی چندانی وجود نداشته باشد.
جنگ به روایت زنان: بررسی روایت جنگ الجزایر در آثار آسیه جبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
415 - 431
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پس از اشاره به پیشینه ادبیات زنان در الجزایر، با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی به معرفی و بررسی چند نمونه روایت زنانه از جنگ استقلال الجزایر در خلال آثار نویسنده شهیر الجزایری، آسیه جبار، می پردازیم. این تحقیق نشان می دهد که زبان و نهاد ادبیات در الجزایر تا پیش از سده اخیر تحت سیطره مردان بوده و عمده آثار ادبی این کشور بر ارزش های مردسالارانه استوار بوده و دیدگاه مردانه را منعکس می کرده است. اما با وقوع جنگ، که موضوعی اساسی و مهم بوده، و از سوی زنان نیز به شیوه خاص خود تجربه شده، لزوم ارائه نگاه و روایت زنانه از آن احساس می شود. آسیه جبار نخستین نویسنده زن الجزایری است که در رمانی با عنوان فرزندان جهان جدید مستقیم به موضوع جنگ استقلال می پردازد. این رمان، که در تاریخ ادبیات الجزایر از رمان های مؤثرجنگ الجزایر محسوب می شود، مهر تأییدی بر استعدادها و قابلیت های زنان در عرصه نویسندگی می زند و راه را برای ورود دیگر زنان به این عرصه هموار می کند. موضوع جنگ یکی از ارکان ثابت و اساسی در آفرینش های آسیه جبار محسوب می شود. ویژگی خاصی که موجب تمایز آثار آسیه جبار از دیگر آثار جنگی می شود آن است که وی با استفاده از دیدگاه زنانه خود، نه تنها به مسئله آزادی الجزایر از طریق جنگ و مقاومت اشاره می کند، بلکه لزوم آزادی زنان از حصارهای بسته و رهایی آنان از برخی محدودیت ها و تعصبات را نیز یادآور می شود. وی همچنین با به تصویر کشیدن رنج ها و مشکلات خاص زنان در طول دوران جنگ و نشان دادن نحوه مشارکت آنان در این مبارزه، که در نوشته های نویسندگان مرد مغفول مانده یا به شایستگی نمایان نشده بود، سهم و نقش زنان در استقلال این کشور را برجسته می کند.
بررسی روانکاوانه مفاهیم کلیدی قرآنی عرفانی و تجلّی آن در حوزه ادبیّات فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال دوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۸
145 - 168
حوزه های تخصصی:
آثار ادب فارسی گستره ای پهناور از مفاهیم معنوی، ادبی و اخلاقی است. هر پوینده صاحب نظری می تواند جلوه ای از اندیشه خویش را در آثار ادبی پربار ایران بازیابد و این نشانگر آنست که ادیبان ایران بیشتر عارف، دانشمند، فیلسوف، منجّم، روانشناس، جامعه شناس و امثال آن بوده اند. در این مقاله قسمت هایی از قرآن و ادبیّات عرفانی ایران به پژوهش گرفته شده است تا بار دیگر پیوستگی غیرقابل انکار روانشناسی با علوم قرآنی و ادب عرفانی و به تبع آن عناصر سازنده آن یعنی قرآن، عرفان، شعر و سخن منظوم و منثور مسجوع و موسیقی کلام بتواند تأثیر پیشگیری کننده ای در نابسامانی های روانی داشته باشد و در کنار درمان های علمی و اصولی برای نجات بشریّت از گرداب سرگشتگی و بیماری مؤثر و مفید واقع شود.
روابط بینامتنی در بازی های رومیزی (بررسی موردی دو بازی برگرفته از فرهنگ اسطوره ای و فولکلور ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت به عنوان یکی از متدهای خلق بازی، میان بازی های دیجیتال و یا غیر از آن در قالب بازی های آنالوگ از جمله گیم بوردها و پیش متن های فرهنگی، اجتماعی، اسطوره ای، افسانه ای و آیینی پیوند برقرار می ساد. هدف مقاله پیش رو مطالعه ظرفیت های بینامتنی و چگونگی بازآفرینی پیش متن ها از جمله ادبیات اسطوره ای و افسانه ای در گیم بوردها می باشد. در همین راستا سؤال پژوهش آن است که: چگونه پیش متن های ادبی می توانند در گیم بوردها به ایجاد روابط بینامتنی بی انجامند؟ نتایج که با استفاده از راهبرد کیفی و راهکار کتابخانه ای و از طریق مشاهده انجام شده است نمایانگر آن است که استفاده از رابطه بینامتنی در گیم بوردها می تواند در وجه جوهر بیان و در همه یا بخشی از عناصر آن از اجزاء، گرافیک بازی، روایت، تم، مکانیک، طعم و قوانین ظهور یافته و به رویه ای بینامتنی شکل دهند. متناسب با شکل استفاده از روابط بینامتنی در عناصر بازی، روابط بینامتنی از قوت یا ضعف برخوردار می شوند. با انتخاب هدفمند دو نمونه گیم بورد ایرانی یعنی "شاهنامه بازی" و "زار" چگونگی پیاده سازی روابط میان متنی در آن ها تحلیل شده است.
نقش جغرافیا در مذهب، هنر و ادبیات عارفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیا به عنوان یکی از علوم قدیم به جهت ریشه داشتن در عمق پدیده های طبیعی و انسانی همواره به بررسی ارتباط بین این دو پدیده که پایه اصلی نظام هستی است می پردازد. این دو پدیده دارای جوهری است که با ذات وجود باری تعالی و باورهای اعتقادی و عرفانی در یک رابطه تنگاتنگی قرار گرفته است. این فرایند را در یک تفکر فلسفی می توان از پرستش سنگ و کوه و قداست رودخانه ها و تاثیر معنوی آن در پاک کردن زشتی ها تا به امروز می توان دید و چه تابلوهای بسیار زیبا و هنرمندانه ای که در آن قدرت لایزال خدواند با تصویر کشیدن قله ای برای نشان دادن استواری سرزمین مادری نقاشی شده است که این قدرت در کنار یک رودخانه جاری جریان زندگی را نشان می دهد که ذات درونی، غائبی را که قابل مشاهده نیست را در برون جغرافیایی تصویر به نمایش گذاشته است. ما انسان را بدون جغرافیا و در خلاء نمی توانیم به سر مقصد درک واقعی جهان برسانیم. در عالم معنا در ظهور و بلوغ موسیقی و آواز، ملودی و طنین جغرافیا در محیط با نوای جوشش چشمه و خروش رود، غرش آسمان و آواز پرندگان مولود آواز و موسیقی است. در این پژوهش با متغیر مستقل هنر و ادبیات عارفانه که وابسته به متغیرهای جغرافیایی است به این نتیجه می رسیم که جغرافیا به عنوان یکی از علوم کهن در هر دو دیدگاه عرفانی اصالت به ماده و اصالت به تصور هم در هنر و هم در ادبیات عارفانه و باورهای مذهبی نقش مهمی را ایفا می کند
نشانه هایی از عرفان فارسی و مذهب هندو در فلسفه ماوراء الطبیعه امرسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امرسون یکی از شاعران آمریکایی است که در قرن بیستم بسیار از وی نقل قول شده و کارهای هنری وی به ده ها زبان خارجی ترجمه شده است. حتی کسانی که هرگز نام او را نشنیده اند، آرمان های آمریکایی که وی در ایجاد آن ها کمک کرده را ستایش و تحسین می کنند. آرمان هایی چون موفقیت شخصی، شخصیت سازی و زندگی اخلاقی. فلسفه ماوراءالطبیعه امرسون جهان ادبی را با یک مفهوم کلی رو به رو کرد. مفهومی که بیان می دارد حقایق عارفانه ای فراتر از سختی ها و رنج های عادی و روزمره زندگی وجود دارد. در عین حال نگارش وی هرگز بدون لمسی از پراگماتیسم واقع گرایانه نبوده است. امرسون انسان گرایی یا اومانیسم کلاسیک باستان را با متافیزیک شرقی ترکیب نمود تا وحدت خداوندی فلسفی خویش را به تصویب رساند. وی آن چه را که با عرفان فارسی و مذهب هندو در والاترین میزان بیان شد به زبان فرهنگ مدرن و امروزی ترجمه می کند، وی زندگی تازه و جدیدی را در ایمان قدیمی ما استنشاق می کند. ثبات و پیشرفت آن را با ترکیب سایر حقایق با آن تضمین می سازد. حقایقی که با چشم انداز فکری و اخلاقیِ عمیق تر روح مدرن آشکار شده و شهرت یافته است. امرسون نه تنها توسط دانشمندان شرقی و غربی روزگار مدرن به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان جهان شناخته شده است بلکه به عنوان نخستین فرد تأثیرگذار در توسعه جهان روشنفکری آمریکای شمالی به سوی بردباری مذهبی، منافع روانی و دغدغه های اخلاقی در نظر گرفته می شود. از آن جا که اشعار امرسون پر از نشانه های عرفان فارسی و مذهب هندو است، این مطالعه تلاش می کند که این نشانه ها را در فلسفه ماوراء الطبیعه امرسون آشکار سازد.
بررسی استعاره های فضایی یأس و امید در چهار رمان چهار دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات در هر دوره ای نشان دهنده و بازتاب شرایط جامعه از پیشرفت و افول، یأس و امید مردمان بوده است. شادی و غم دو عنصر مهم در زندگی است که تبلور آن در زبان و ادبیات نیز نمود پیدا کرده است. پژوهش حاضر سعی داشته به بررسی استعاره های یأس و امید در نمونه هایی از ادبیات چهار دهه اخیر و تأثیر جامعه بر آن از میان پرمخاطب ترین رمان های چهار دهه اخیر بر اساس چارچوب لیکاف (۱۹۸۰) بپردازد. بدین منظور چهار رمان پرمخاطب، از دهه ۶۰ «نخل های بی سر»، ۷۰ «روی ماه خدا را ببوس»، ۸۰ «چراغ ها را من خاموش می کنم» و رمان دهه ۹۰ «پاییز فصل آخر است» به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. پیکره پژوهش جملاتی از هر چهار رمان است که جداگانه بررسی و استعاره های بالا و پایین که حاکی از امید و یأس است استخراج و جداگانه تحلیل گردید. یافته ها نشان دادکه در ادبیات هر چهار دهه استعاره های پایین بیشتر استفاده شده و بیشترین فراوانی آن در دهه ۹۰ پدیدار گشته و شرایط و فضای جامعه در فرازوفرود این استعاره ها مؤثر بوده است.
ردپای اندیشه های بودایی در انگاره ها و آثار فرهنگی عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین بودا در قرن هفتم هجری همراه سپاهیان مغول و در دوره دوم هجوم آنها به فرماندهی هلاکو وارد ایران شد. دین بودا دارای سه فرقه اصلی تیره واده (هینه یانه)، مهایانه و وجریانه است. از زمان هلاکو به بعد، ایران یکی از مراکز مهم رشد و گسترش افکار بودایی بوده است و ازآنجاکه بسیاری از ایلخانان مغول پیرو وجریانه بودند، سعی و تلاش فراوانی برای بسط دین بودایی به کار بردند و در اندک زمانی سیل بخشیان، لاماهای تبتی و راهبانان بودایی تبت، مغولستان، سرزمین اویغور و حتی هند به ایران سرازیر شد. آباقاخان و ارغون در رواج دین بودایی تلاش فراوانی مبذول داشتند و در دوره آنان دین بودایی در ایران گسترش زیادی یافت. درباره حضور و نفوذ این آیین در ایران دست کم در دوره حضور ایلخانان تحقیقاتی انجام شده؛ اما هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های اثرپذیر در فرهنگ ایرانی از آیین بودا در دوره تاریخی مورد بحث است. مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر یک مطالعه تاریخی، به بازشناسایی ردپای مفاهیم آیین بودایی در آثار فرهنگی عهد ایلخانی می پردازد. دستاورد مهم پژوهش این بوده است که در تاریخ ایران عصر ایلخانی می توان در مواضع متعددی ردپای بودیسم را در آثار فرهنگی، نظیر نوشته های نخبگان و اندیشمندان علمی و ادبی، تصوف، معماری معابد و هنر نقاشی مشاهده کرد که این موضوعات تاکنون کمتر مورد توجه محققان واقع شده است. بدین لحاظ، رهیافت پژوهشی مقاله ارائه مصادیقی از این اثرپذیری انگاره های فرهنگی با مستندات تاریخی مبرهن است، که زوایا و افق های جدیدی را در پژوهش های تاریخ ادیان به روی محققان به تصویر خواهد کشید.
چالش سنت و مدرنیسم در ادب مشروطه
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
33 - 50
حوزه های تخصصی:
به دنبال آشنایی ایرانیان با مدرنیته و ظهور گفتمان نوخواهی و نوگرایی در بین نخبگان فکری- سیاسی جامعه ایران در عصر مشروطه، ادبیات نیز پا به عرصه تحولات سیاسی- اجتماعی جامعه گذاشت و در خدمت نوسازی جامعه قرار گرفت. به گونه ای که مدرنیسم و نوگرایی به مهم ترین مسأله ادبیات این دوره تبدیل شد و متون ادبی با تجلیل از مدرنیته و انگاره های مدرن و حمله به سنّت و اندیشه های سنّتی نقش مهمی را در پذیرش مدرنیته در ایران ایفا کردند. مقاله حاضر از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات می کوشد تا به بررسی چگونگی بازتاب مدرنیسم در پاره ای از متون داستانی دوره مشروطه بپردازد و به این دو پرسش مهم که کدام جنبه های مدرنیته برای روشنفکران ایرانی جاذبه بیشتری داشته و در مقابل، چه عواملی مخالفت بخش هایی از کشور با ورود نهادها و انگاره های مدرن به ایران را به دنبال داشته است پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که از نگاه نویسندگان این دوره، مجلس و مشروطه، تکنولوژی، موضوع زن مدرن، مدارس جدید، قانون، آزادی، ارتش مدرن و برابری به ترتیب مهم ترین و ضروری ترین جنبه های مدرنیته برای جامعه ایرانی بوده و در مقابل، عواملی مانند اقتصاد، تفکر مذهبی در ایران، تقدیرگرایی ایرانیان و استبداد مهم ترین موانع ورود مدرنیته به ایران بوده اند.
پیرنگ در داستان های یعقوب شارونی (مطالعه موردی«سراللحیه البیضاء»)
حوزه های تخصصی:
پیرنگ، ساختمان و طرح اصلی یک داستان است که علاوه بر توالی زمانی قصه، روابط علت و معلولی باید در آن رعایت شود. یعقوب شارونی یکی از نویسندگان برجسته در حوزه ادبیات داستانی کودک است که با کاربرد اصول فنی پیرنگ توانست آثار ارزشمندی را به رشته تحریر در آورد. از جمله آثار وی به نام «سراللحیه البیضاء» است که در این پژوهش به تحلیل و بررسی این اثر از نظر پیرنگ پرداخته ایم تا توانمندی های این نویسنده بزرگ را بیش از پیش اثبات کنیم. از این رو پیرنگ مطرح شده در این داستان می تواند نمونه ای از مهارت نویسنده را آشکار کند. از نتایج این پژوهش درمی یابیم که هر چند پیرنگ ها طبق اصول فنی داستان نویسی بکار برده شدند و توالی زمانی پیرنگ در آن ها رعایت شده است اما روش پیوند دو پیرنگ که در انتهای داستان آمده باعث پیچیدگی داستان و فهم و درک آن را برای کودک کمی دشوار می کند. قابل ذکر است که روش تحقیق در این مقاله به صورت تحلیلی-توصیفی است.
بررسی آماریِ میزان آگاهی شاعران و نویسندگان شیراز از موسیقی کلاسیک ایران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر برمبنای ارتباط، و پیوند شعر و موسیقی، و تأثیرگذاری موسیقی کلاسیک ایرانی بر روی آثار هنری (ادبیات فارسی) می باشد. ارتباطی که از دیرباز مدنظر بسیاری از ادیبان بوده است، که با بهره گیری از اطلاعات موسیقی دستگاهی ایران، موجبات آثار ماندگاری را در ادبیات فارسی، فراهم نموده اند. پیوند شعر و موسیقی یک پیوند ناگسستنی است که شناخت این دو هنر والا، باعث غنی شدن آثار هنری جدید در زمینه شعر و موسیقی می گردد. در ارتباط با پیوند شعر و موسیقی، شواهد بسیاری وجود دارد که برخی از شاعران بزرگ ایران، گرایش قابل ملاحظه ای به موسیقی ایرانی زمان خود داشته اند، که فارغ از داشتن تبحر در تکنیک های ادبی، تا حدودی با اصطلاحات و قواعد موسیقی آشنا بوده اند و یا ارتباط نزدیکی با موسیقیدانان زمان خود داشته اند. پژوهش انجام شده یک پژوهش توصیفی-تحلیلی با مطالعات میدانی در راستای سنجش سطح آگاهی فعالان ادبی شهر شیراز می باشد که با ارایه یک پرسش نامه به جامعه آماری انجام پذیرفته و توسط نرم افزار “spss” و با ارایه آمارهایی در راستای متغیرهایی همچون: سن، شاخه ادبی، سطح تحصیلات، سازشناسی، آشنایی با فرم ها و ردیف موسیقی دستگاهی ایران، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در نهایت اهالی شعر و ادب شیراز همانند برخی از شاعران و ترانه سرایان بزرگ این دوره، برای آنکه آثارشان از خصلت موسیقی پذیر بودن برخوردار باشد و آهنگ سازان بتوانند از این اشعار در خلق آثار پیوند شعر و موسیقی استفاده کنند، به جز داشتن استعداد ذاتی، می بایست سطح آگاهی خود را از موسیقی کلاسیک ایران از منظر شنیداری در حوزه ی ردیف دستگاهی و درک وزن های موسیقیایی بالا ببرند.
برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران (با تمرکز بر حوزه های معماری و ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 117
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف و تحلیل چگونگی برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مولفه های مرتبط با سبک زندگی مانند معماری، اوقات فراغت، روابط اجتماعی و ... در بازه ی زمانی سالهای 1300-1320ه.ش و دستیابی به جهان بینی، معانی، ارزش ها و اندیشه های اعضای این طبقه در دوره زمانی ذکر شده است. در پژوهش حاضر به منظور دستیابی به هدف های تحقیق از روش تاریخی با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
بر اساس یافته های این پژوهش، تحولات معماری و شهرسازی در دوره ی پهلوی اول و بازخوانی و تحلیل رمان های نوشته شده از سوی نویسندگان شاخص این دوره از چگونگی ظهور تمایزهای طبقاتی، شکل گیری طبقه متوسط جدید و سبک زندگی متناظر با آن خبر می دهد. در این راستا، اتکا به معیارهای جدید معماری در بنای ساختمان های عمومی و خصوصی و امکانات و فضاهای جدید شهری مانند سینما ها، کافه ها و مغازه ها در کنار برجسته شدن موضوع هایی مانند حضور زنان در زندگی اجتماعی، تحصیل و اشتغال زنان، عشق و ازدواج به سبک جدید و پدید آمدن مشکل های خانوادگی و مسائل اجتماعی نوظهور نشان دهنده چگونگی ظهور این طبقه و سبک زندگی اعضای آن است. بررسی ها و تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که جهان بینی و ارزش های اعضای طبقه ی متوسط جدید را می توان در حول مولفه هایی مانند فردگرایی، ناسیونالیسم و تجددگرایی مشخص نمود.
جان راولینز و اقتباس ایدئولوژیک از شرق: مطالعه موردی فیلم هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بینارشته ای از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا بسیاری از رشته ها را به هم وصل می کند. مطالعات بینارشته ای که بخشی از پژوهش های ادبیات تطبیقی است، پلی ارتباطی بین رشته های علوم انسانی و هنری ایجاد می کند که بازآفرینی در شکل فیلم در این حوزه می گنجد که بین سینما و ادبیات ارتباط و نزدیکی برقرار می کند. گستره مقاله پیش رو، بررسیِ تفسیر خاصِ جان راولینز از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب (1942) است. این فیلم که به پیروی از کتاب هزار و یک شب، هزار و یک شب نام دارد، از هزار و یک شب فاصله گرفته و آن را تحریف کرده است. این تحریف و تغییر در ذات اقتباس است؛ چراکه راولینز نمی خواهد به طور کامل به داستان وفادار بماند و عملاً وفاداری را فدای تخیل خود می کند. از آنجاکه کارگردان فیلم، کارگردانی غربی است که به بازنمایی شرق می پردازد، این سؤال مطرح است که آیا این تغییر، ایدئولوژیک است و باید فیلم در حوزه شرق شناسی بررسی شود؟ آیا وی شرق را تحریف کرده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد راولینز شخصیت شهرزاد را به کلی تغییر داده است و وی را زنی رقاصه معرفی می کند که برای اعراب می رقصد و آنان را مسحور رقص خویش می کند. ممکن است این طور استنباط شود که راولینز شرق را تحریف کرده و تصاویر کلیشه ای و منفی ارایه کرده است و اقتباس او تصاویری خودکامه، قانون گریز، احساسی، خرافی، شهوانی و قدرت طلب از شرقیان را به تصویر کشیده است.
بازنمایی معنای هویت در فیلمنامه «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» اثر بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
289 - 347
حوزه های تخصصی:
هویت مفهومی سیال و بی ثبات است که متناسب با به کارگیری در هر متن، معنای آن تعریف می شود. در برخی تعریف های جامعه شناختی، تقابل میان هویت فردی و اجتماعی، ذیل نگاه کلی به مفهوم هویت رنگ می بازد. فردیت هر شخص که دربردارنده صفات منحصربه فرد و غالباً ذاتیِ اوست، تحت تأثیر هویت اجتماعی کمرنگ است و با امور اکتسابی در اجتماع و هر گفتمانِ غالب تغییر می کند. شناخت هویت هر فرد در سایه تمایزاتش از دیگری امکان پذیر می شود و به عبارت دیگر، هویت، برآمده از ارتباط و تعامل میان خود و دیگری است. در همه متون ازجمله متون ادبی، هویت به اقتضای ظرفیت های موجود در متن، بازنمایی می شود. در ادبیات روایی نیز شگردهای روایت پردازی این بازنمایی را محقق می کنند. در این پژوهش به بازنمودهای معنای هویت و واکاوی معنای ضمنی آن در فیلمنامه حقایق درباره لیلا دختر ادریس، پرداخته شده است. نتیجه اینکه: مفهوم هویت در روایت زندگیِ لیلا بر تأثیرپذیرفتنِ فردیتِ وی از ارتباطات اجتماعی و گفتمان های غالب جامعه تأکید می کند. اصلی ترین شگردهای روایی که این بازنمایی را به انجام می رسانند، رویدادهای اصلی داستان، عناصر روایی و تقابل های دوگانه هستند.