مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
ادبیات
امروزه در حوزه رویکردهای میان رشته ای مقولات نسبتاً جدیدی مطرح شده است. مباحث میان رشته ای، محدود به مبانی نظری صرف نمی شود و به کمک آن، راه برای کاربردی سازی علوم انسانی، خصوصاً ادبیات هموار شده است. ظهور ادبیات در بازی و اسباب بازی، طرحی نو در خوانش مخاطبان ایجاد کرده است. در اندیشه نشانه شناسانی چون رولان بارت، بازی و اسباب بازی ها در کنار بسیاری دیگر از نظام های نشانه ای، به مثابه متن، مورد بررسی قرار گرفته اند. این متون به سبب ریشه داشتن در فرهنگ و ادبیات هر سرزمین، ازجمله داستان های اسطوره ای و افسانه ای، قابلیت بازتولید و تبدیل شدن یه یک گونه هنری دیگر را دارند و از این رو زمینه کاربردی سازی ادبیات را بیشتر فراهم می کند. در این مقاله پس از طرح متنیت بازی ها، به این سؤال پرداخته ایم که بازی و اسباب بازی های برگرفته از اسطوره ها و افسانه ها چه مؤلفه هایی از بینامتنیت دارند و چه نتایج احتمالی از این مقوله بینارشته ای می توان در حوزه ادبیات و کاربردی سازی آن متصور شد؟ در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و از مسیر مطالعات کیفی انجام شده است، بازی ها و اسباب بازی ها به عنوان نشانه های دلالت گر و متن در نظر گرفته می شوند و می توانند برگرفته از فرهنگ ادبی و ملی اقوام باشند و این گونه خوانشی متفاوت از اسطوره ها و افسانه ها به کمک این نشانه ها برای مخاطب ایجاد شود. کشف روابط بینامتنی بازی و اسباب بازی ها و اسطوره ها و افسانه های هر سرزمینی به عنوان راهکاری برای تولید بازی متناسب با زمینه ادبی و انتقال آن به مخاطب در نظر گرفته می شود و می تواند ژانر ویژه ای ایجاد کند.
ارزیابی انتقادی کتاب علم الاجتماع الأدبی (...منهج «سوسیولوجی» فی القراءه و النقد) (جامعه شناسی ادبی، روشی «جامعه شناسی» در خواندن و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب «علم الاجتماع الأدبی» تألیف انور عبد الحمید الموسی از جمله تألیفات اخیر است که نویسنده در آن به شکلی جامع به سیر پیدایش و رشد و تحول جامعه شناسی ادبی از آغاز تا به امروز پرداخته و در کنار آن فصلی را نیز به آثار عربی در این حوزه و نقد آن ها اختصاص داده است. به منظور معرفی این کتاب بر آن شدیم تا این اثر را با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی از دو جنبه شکلی و محتوایی مورد بررسی قرارداده تا در نهایت، محاسن و معایب و میزان موفقیت نویسنده در تألیف این اثر آشکار شود. بر اساس نتایج حاصله می توان روانی و شیوایی اسلوب، رعایت قواعد نگارشی، تناسب محتوا با عنوان و تسلسل منطقی میان مطالب، استحکام و دقت و بی طرفی در تحلیلها و نقدها را از جمله محاسن این کتاب بر شمرد و نوع طرح جلد، اختلاف در نوع و اندازه قلم ها، عدم تازگی در عنوان و کلی بودن آن، عدم تحقق اهدف پژوهش، صرف جمع آوری مطالب، شیوه استناد دهی نامناسب و غیر علمی، تکرار مکررات و مطالب، مسأله مند نبودن اثر و خاتمه نامناسب را از مهمترین نقیصه ها و معایب این اثر دانست.
بررسی دیدگاه حوزه فردی راسل در ادبیات تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
283 - 300
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی بررسی دیدگاه حوزه فردی راسل در ادبیات تعلیمی است. روش پژوهش : این پژوهش که از نظر ماهیت، کاربردی است و برای انجام آن از روش تحلیلی توصیفی از نوع بررسی اسناد (تحلیل محتوا) استفاده شده است. در این پژوهش ضمن معرفی ادبیات تعلیمی و اشاره ای اجمالی به پیشینه آن در ایران، به معرفی برتراند راسل به عنوان فردی که دیدگاه های تربیتی اش ملاک تحلیل محتوا اشاره شده است. برای تحلیل محتوای کتاب ها، متن کتاب ها، جمله به جمله به طور کامل در تمامی بخش های هر درس (حتی تمرین ها و توضیحات) براساس مؤلفه های موجود بررسی و تحلیل شد. یافته ها : در این جستار، مؤلفه های تربیتی راسل در حوزه فردی عبارت از؛ پرورش هوش، پرورش روح علمی، آزاداندیشی، پرورش خِرد، پرهیز از وابستگی، تاکید براستقلال فکر، تقویت جنبه فاعلی، تقویت حس تهور عقلانی، تقویت انضباط درونی و اندیشه ورزی نمود یافته است. نتیجه گیری : نتایج حاصل از این تحلیل محتوا در قالب جدول های توزیع فراوانی، تکنیک آنتروپی شانون، نمودارهای میله ای و ضریب اهمیت نشان داده شد تا میزان توجه طراحان محتوای آموزشی به مؤلفه های تربیتی راسل بررسی و کم کاربردترین و پرکاربردترین آنها در کتاب های فارسی دوره اول متوسطه مشخص شود. در تبیین و نتیجه گیری از اطلاعات تحلیل شده، در زمینه برخی از مؤلفه ها استناد به نظریات صاحبنظران شده است تا بر اعتبار گفته های پژوهشگر افزوده شود.
بررسی و نقد ساختاری کتاب مجمع الأمثال (مجموعه ضرب المثل ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
نقد و بررسی آثاری که به گونه های خاص انواع ادبی پرداخته و در میان اهل زبان مقبولیت بسیاری یافته اند از ارزش بالایی برخوردار است. در این میان بررسی و نقد آثاری چون مجمع الأمثال ابوالفضل میدانی که در دوره های آغازین ادبیات عربی تدوین شده، قابل توجه می باشد؛ چه آنکه با هدف جلوگیری از تحریف و نابودی میراث ارزشمند ضرب المثل و تبیین آن گردآوری شده است. در این راستا پژوهش حاضر بر آن است تا در قالب نقد ساختاری و با شیوه ای توصیفی – تحلیلی، شناخت عمیق تر و علمی تری از این اثر ارائه دهد. نتایج پژوهش از وجود طرحی منسجم در چارچوب بندی ساختار درونی و متناسب با موضوع، حکایت دارد. همچنین شرح و تبیین ضرب المثل ها با استفاده از شواهد قرآنی، اشعار، روایت، داستان و معاجم لغوی، گویای قوت جنبه ی علمی و استنادی کتاب می باشد و بیانگر تألیفی مبتنی بر تخصص زبانی در متناسب ساختن آن با تنوع سلایق مخاطبان است که با بهره گیری از بن مایه های زبانی و فرهنگی نقش قابل توجهی در استحکام میراث زبانی، تاریخی و فرهنگی قوم عرب ایفا نموده است. علیرغم این امتیازات، کاستی هایی همچون: وجود ابهام در شرح برخی ضرب المثل ها و تکرار مکررات، اهتمام به تحقیق و تعلیقی علمی متناسب با تحولات زبانی بر چنین اثری را ضروری می سازد.
تحلیل ظرفیت های پویانمایی (انیمیشنی) حکایت «اسب آبنوس» هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر هنر پویانمایی (انیمیشن) به صنعتی بسیار درآمدزا تبدیل شده که با جادوی خود مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده است. اقتباس از متون ادبی یکی از راهکارهای سینما و انیمیشن برای تهیه ی فیلمی جذاب است. یکی از مهم ترین این متون «هزار و یک شب» است که تطور و گسترش آن در ایران، هند، جهان عرب و غرب، این اثر را برای مخاطبان بسیاری قابل توجه کرده است. در این مقاله نویسنده می کوشد با توجه به وجه خیال انگیزی و فانتزی حکایت «اسب آبنوس» که یکی از مهم ترین لازمه های انیمیشن است، با انطباق این حکایت با ساختار فیلم نامه پویانمایی (انیمیشنی) به روش توصیفی- تحلیلی، عناصری که به انیمیشنی شدن حکایت «اسب آبنوس» هزار و یک شب کمک می کند را شرح دهد و با تأکید بر ظرفیت هایی چون فانتزی، بهره گیری از ساختار سه پرده نمایشی ارسطویی، بررسی عناصر مهمی چون گره افکنی، بحران، اوج و گره گشایی؛ کشمکش های عمل محور و تعلیق ساز؛ شخصیت پردازی اصولی بر مبنای گفت وگو و عمل و صحنه ها و موقعیت های جذاب مناسب برای فضای پویانمایی، قابلیت های این حکایت را به مخاطبان، به ویژه فیلم سازان و هنرمندان پویانما نشان دهد.
رابطه کانونی میزان و نوع استفاده از فضای مجازی با سواد سلامت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی نقش میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر سواد سلامت دانشجویان انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی و ازنوع همبستگی است. جامعه هدف را دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز تشکیل دادند که براساس آمار حدود 16000 نفر بودند؛ از بین آن ها، تعداد 375 نفر ازطریق فراخوان اینترنتی به صورت دردسترس و برخط با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز، از پرسشنامه های میزان و نوع استفاده از فضای مجازی فتحی و همکاران (1400) و سنجش سواد سلامت جمعیت شهری ایران (هیلیا) (1393) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون همبستگی کانونی و پیرسون در محیط نرم افزار spss23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین میزان استفاده از فضای مجازی با مؤلفه های درک و خواندن سواد سلامت رابطه ای وجود ندارد. اما، همبستگی بین میزان استفاده از فضای مجازی با مؤلفه های دسترسی، ارزیابی، تصمیم گیری و رفتار در سطح 05/0 معنادار بوده است، یعنی با افزایش میزان استفاده از فضای مجازی، مؤلفه های دسترسی، ارزیابی، تصمیم گیری و رفتار افزایش می یابند. علاوه بر این، مطابق با بارهای کانونی احصائی، مؤلفه سلامتی 854/0 و دسترسی 950/0 سهم بیشتری در توزیع های متغیرهای کانونی نوع استفاده داشتند.
نماد و نشانه گل و مرغ در نگارگری ایرانی و تاویل آن در ارتباطات فرهنگ عامه گذشتگان
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
71-90
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر این شده تا با نگاهی جامع به ریشه های اصلی پیدایش گل و مرغ در نقاشی ایرانی از ابتدای تاریخ تا دوران قاجار و بخشی از دوران معاصر به اهمیت تاویل ارتباطی آن اشاره کنیم و آنچه که در آن بر اساس نقش نمادین این دوعنصر در کنار هم در ادبیات و هنر نگارگری بپردازیم. حال آنکه ارتباطات در شکل امروزی خود بدون استفاده از تاویلات و چرخش های معنایی صورت می پذیرد. از این رو در این پژوهش برآنیم تا با در نظر گرفتن بار معنایی این دونماد در ریشه فرهنگی مردم در طی تاریخ به انسجام ریشه ای و اسطوره ای این دو نشانه که بخش عمده ای از خلق آثار نگارگری را در بر می گیرند داشته باشیم. به شکل کلی ریشه یابی ارتباط بین این دو عنصر نمادین و فرهنگ ایرانی می تواند این نتیجه را در بر داشته باشد که آیا در اصول ارتباطی امروزی هم می توان از فرهنگ تاویل استفاده نمود یا خیر؟
تأثیر حزب توده بر ادبیات داستانی ایران (1332- 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی ادبیات داستانی ایران، از دهه سوم سده حاضر تا انقلاب اسلامی، متوجه نقاط اشتراکی، آشکار یا در لفافه معنا، میان آثار نویسندگان گوناگون می شویم. در آثار این نویسندگان، از چپ های تندرو با ریشه های روستایی و شهرستانی تا لیبرال های اشراف زاده تهران و دیگر شهرهای بزرگ، و از ملی گراهای دو آتشه ضد عرب تا هویت گراهای دینی، نوعی دلسوزی و در عین حال تقدس قایل شدن برای توده ها و در کنار آن تحقیر و بیزاری نزدیک به کینه از طبقات بالاتر را شاهدیم. با کمی فاصله گرفتن از ادبیات و نزدیک شدن به تاریخ اجتماعی آن روزگار، به شاهدی دیگر بر این مدعا برمی خوریم که می تواند توجیه کننده این شباهت نیز باشد. به گواهی تاریخ، حزب توده، جریان اصلی مارکسیسم در ایران، در همان سال ها در اوج تفوق بوده است. طی سال های 1320-1328، که این حزب فعالیت آزادانه داشت، اعضای آن به 300 هزار نفر می رسد که برای جمعیت نه چندان بسیار آن دوران شگفت انگیز است. پس از 28 مرداد 1332 و ترور بحث انگیز شاه، که منجر به منع فعالیت آشکار حزب شد، و نیز دست کم تا سال 1342، که می تواند آغاز گرایش به ایدئولوژی اسلامی دانسته شود، حزب توده و به طور کلی ایدئولوژی کمونیستی- سوسیالیستی نیروی مسلط در فضای سیاسی روشنفکری به شمار می رفته و حتی پس از پاگیری جنبش اسلامی، تا انقلاب اسلامی، ادامه تأثیر سوسیالیسم را در این فضا شاهدیم. در نهایت، با نیم نگاهی به تاریخ زندگی ادیبان آن دوران نیز این تأثیر تآیید می شود. تقریباً همه نویسندگان و شعرای آن دوران، دست کم برای دوره ای، از اعضا (یا هواداران) حزب توده بوده اند. مقاله پیش رو سر آن دارد تا به تأثیر حزب توده تا سال1342 و، پس از آن، ادامه این تآثیر در قالب باورهای سوسیالیستی در ادبیات ایران تا انقلاب اسلامی بپردازد.
بررسی جامعه شناختی- هنری در اشعار منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر اثر ادبی ای برآمده از اندیشه مخیل و احساس لطیف انسان است و آفریننده آن که ذاتاً موجودی اجتماعی است، خواه ناخواه از جامعه خود متأثر می گردد و جلوه های گوناگونی از فرهنگِ بسترِ زیستی خود را در آثار خویش بروز می دهد. رابطه تنگاتنگ ادبیات با جامعه چنان است که می توان با نگریستن به یک اثر، به اطلاعات گوناگون و مفیدی در باب جامعه شناسی یک منطقه دست یافت. منوچهر آتشی، بسیاری از عناصر بومی جنوب را وارد شعر خود کرده و به یاری این عناصر، زندگی مردمان جنوب را با تمام خصوصیات آن بازتاب داده است. او هم از عناصر طبیعت و جغرافیای این منطقه برای بیان اندیشه خود بهره برده و هم از باورها، خوراک و حتی پوشاک این نواحی سخن گفته است. با توجه به اطلاعات وسیعی که در زمینه جامعه شناختی بومی از آثار آتشی استخراج می گردد، می توان او را شاعر بومی گرای موفقی قلمداد کرد که توانسته است با مؤلفه های بومی و اقلیمی تعریفی کامل از جنوب به ویژه بوشهر ارائه دهد. این پژوهش تلاش دارد تا به بررسی عناصر بومی در اشعار این شاعر بپردازد و تأثیر آن را در شناخت زندگی اجتماعی و آداب و رسوم و اعتقادات مردم این منطقه نشان دهد.
بررسی کلیشه های جنسیتی در آثار داستانی جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تحولات اجتماعیِ صورت گرفته در جوامع بشری، اساس تفکر مردسالارانه مورد تردید و پرسش قرار گرفته و وضعیت زنان دستخوش تحولات اساسی شده است. از تحولات صورت گرفته در وضعیت زنان حضور آن ها در صحنه های گوناگون اجتماعی و به عهده گرفتن نقش هایی فراتر از نقش های فیزیکی است که جامعه کهن در قرون و اعصار گذشته به آن ها تحمیل کرده و در صدد تداوم آن است. اما به رغم تغییرات آشکاری که با تلاش زنان در این زمینه صورت گرفته است، تفکر مردسالار هنوز در مقابل تغییر جامعه به سوی برابری جنسیتی مقاومت می کند و در بسیاری از عرصه ها، همچون عرصه فرهنگ، نمی خواهد به واقعیت های جدید تن در دهد. در ادبیات داستانی معاصر ردپای تفکرات مردسالارانه و نگاه برتری جویانه مردان به زنان دیده می شود. در بعضی از آثار داستانی، خصوصیات زنان و نقش های آن ها از کلیشه ها و تصورات قالبی متابعت می کند که با واقعیت زندگی زنان متفاوت است. ادبیات داستانی با نقش مهم و انکارناپذیری که در انتقال فرهنگ و جامعه پذیری در هر جامعه ای دارد، در صورتی که حامل کلیشه های جنسیتی باشد، می تواند به بازتولید و استمرار تفکری منجر شود که زنان را جنس دوم و موجودی صرفاً جنسی می بیند و خواهان به انقیاد کشاندن آن ها در سطوح متفاوت حیات فردی و اجتماعی است. این تحقیق به آثار یکی از نویسندگان معروف و تأثیرگذار ایران جلال آل احمد از منظر مسئله زنان و کلیشه های جنسیتی می پردازد.
بررسی مفاهیم ذهنی و تاثیر آن در خلق فضاهای عینی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 38
حوزه های تخصصی:
مفاهیم نهان در یک متن برای ما فضایی خلق می کند که بیشتر، از نوع دنیای مجازی است و ما بی آنکه بدانیم چرا، از خواندن آن احساس سرزندگی می کنیم. می توان باور داشت این مفاهیم است که به تصورات ذهنی در خلق فضاهای عینی کمک می کند، چنانچه اگر مفاهیم مورد نظر را از یک اثر هنری بزداییم بی شک با پیکره ای از بیهودگی ها روبه رو خواهیم شد. تن انسان فقط کانون چشم انداز به جهانِ پرسپکتیوِ مرکزی نیست، سرهم تنها جای اندیشیدن نیست چون حواس و وجود جسمانی ما مستقیماً معرفتِ وجودی ما را می سازد و ذخیره می کند. این معرفت با مفاهیم ژرف تری ارتباط دارد که در دنیای امروز کمرنگ شده ولی در ادبیات به خوبی قابل مشاهده است و بعلاوه محتوای زیبایی در گرو معانیست. معنایی که زاییده مفهوم است و به حتم بدون این دو، زیبایی وجود نخواهد داشت. همانگونه که نقاش خانه خود را با رنگ بر بوم می نشاند ، ادبیات نیز با واژگانش تصاویر بدیعی از خانه ها را در ذهن بوجود می آورد استفاده از تصاویر بوجود آمده از یک متن ادبی و عینیت بخشیدنِ به آن در یک اثر هنری می تواند تبدیل به ابزاری در دست هنرمندان تجسمی گردد، چنانچه تصویرسازی در آثار ادبی از این نوع است.
صنایع ادبی، آرایه های تصویری؛ بررسی موردی فیلم طعم گیلاس اثر عباس کیارستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از تفاوت های بنیادین میان زبان هنری و غیرهنری، استفاده از شگردهای بلاغی و بیان غیرمستقیم است. سینما، به عنوان هنری متأخّر، از این شگردهای بلاغی و بیانی بهره می برد؛ بدین صورت که سینماگر دانسته یا نادانسته به واسطه پشتوانه زبانی و ادبیِ فرهنگی که در آن رشد یافته، از صنایع بلاغی به منظور انتقال مفاهیم مورد نظر خود در دو بعد کلام و تصویر بهره می برد. این تحقیق بر آن است با تمرکز بر تصاویر و بررسی موردی فیلم طعم گیلاس اثر عباس کیارستمی، به عنوان یکی از شاخص ترین هنرمندان عرصه سینمای ایران، به نحوه به کارگیری تصاویر، نقش آن ها در انتقال مفاهیم و صنایع بلاغی مورد استفاده در این فیلم بپردازد. روش این مقاله، تحلیلی کیفی از نماهای فیلم «طعم گیلاس» اثر عباس کیارستمی با رویکردی ادبی و تطبیق آن با صنایع بلاغی است. بدین منظور نماهای تصویر شده، از منظر بلاغت موجود در تصویر مورد تحلیل قرار گرفته است. با توجه به بررسی و تحلیل صورت گرفته، باید گفت که کیارستمی توانسته در این اثر، جهان بینی مستقل خود را نه فقط در قالب ارجاعات کلامی و بازی های زبانی، بلکه با استفاده از تصاویر بدیعِ روایت کننده، به مخاطب منتقل کند. فیلم با براعت استهلال آغاز می شود، در ادامه تصاویری حاوی نماد، استعاره، پارادوکس، اطناب، ایهام تناسب و ایجاز دیده می شود که در این مقاله به ارتباط زیبایی شناسی هر یک از این تصاویر با شگردها و ابزارهای بلاغی و صنایع ادبی اشاره شده است.
دگردیسی نوع نگاه به سگ: از ترحم در گذشته تا تفضل در جامعه امروزی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
155 - 173
داعیه پژوهش حاضر تبیین جایگاه سگ در جامعه کهن و امروزی با تمسک به متون ادب فارسی است و نگارنده می کوشد ضمن واکاوی این جایگاه در جامعه گذشته و امروزی، دلایل این دگرگونی را تشریح نماید. پس از ورود اسلام به ایران، فرهنگ، ادبیات و ایدئولوژی نوینی شکل گرفت، آموزه های اسلام در ادبیات فارسی نیز متجلی شد و درنتیجه جامعه ایرانی−اسلامی قائل به نوعی قواعد و شرایط در نگهداری حیوانی نجس مانند سگ شد و تنها نگهداری از سگ مُعَلَم جهت شکار و نگهبانی را با شرایطی به دور از محل زندگی جایز دانست؛ به طوری که تنها با دیدگاه ترحم انگیز و به قصد ثواب براساس رعایت حقوق حیوانات به سگ درمانده غذا یا آبی داده می شد و یا از دیدگاه جامعه شناسی موظف بودند در برابر خدمتی که از حیوان می گرفتند، غذای آن را تأمین کنند، اما در جامعه امروزی این رفتار ترحمی نسبت به سگ به نوعی رفتار تفضّلی تبدیل شده است و آدمی با کاستن از جایگاه خود، تحت تأثیر عوامل گوناگونی مانند مدگرایی، تبعیت از فرهنگ غربی، بی هویتی، ضعف معنویات و... نه تنها سگ را به خانه خویش برده، بلکه به نوازشش نیز اقدام کرده و معضلی به نام «سگ گردانی» پدیدار شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی−تحلیلی در پی بررسی جامعه شناسانه نوع نگاه به سگ براساس متون ادب فارسی در جامعه گذشته و جدید است.
از ادبیات تا زبان شناسی: معرفی «طرحواره شناختی انسجام» با استفاده از روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1130 - 1149
مقاله پیش روی بر آن است تا با استفاده از روایت در زبان های ترکی آذربایجانی، فارسی و انگلیسی به ارائه طرحواره ای شناختی از انسجام روایی دست یابد. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش دیدگاه نقشی-شناختی دولی و لوینسون (۲۰۰۱) از گفتمان می باشد. پیکره زبانی مطالعه حاضر شامل ۱۵ داستان است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که می توان انسجام در روایت را به مثابه یک چندضلعی متصور شد که همانند یک طرحواره شناختی عمل می کند. طبق این طرحواره، اضلاع چندضلعی مذکور در روایت ها ثابت بوده و می تواند در تعداد بی نهایت داستان تکرار شود. البته، راوی می تواند در نحوه بیان، جمله بندی (چینش واژگان) و حتی کم و زیاد کردن آن دخل و تصور نماید. منتها، کاهش این اضلاع می تواند از میزان انسجام متن بکاهد. همچنین، این طرحواره نشان می دهد که چرا داستان های کودکان از ساده ترین داستان ها بوده و در مقابل داستان های جنایی، کلاسیک و ... از پیچیده ترین داستان ها به شمار می آید.
نماد رنگ در توصیف صحنه ها و احساسات در داستان های کوتاه "وولفگانگ بورشِرت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1150 - 1171
نماد رنگ در توصیف صحنه ها و احساسات در داستان های کوتاه "وولفگانگ بورشِرت" وولفگانگ بورشِرت از نامدارترین نویسنده های دوره "ادبیات پس از جنگ" آلمان در آثار خود در کنار ساختارهای زبانی و سَبکی، از آرایه های ادبی و نمادهای متعدد از جمله رنگ ها استفاده می کرد. بورشِرت به شکلی استادانه در داستان های کوتاه خود رنگ ها را برای توصیف طبیعت، صحنه های جنگ، بیان احساس ها و وضعیت روحی و روانی شخصیت ها بکار می برد. در نمونههای تحلیل شده از سه داستان که رنگ ها در آن ها نقشی کلیدی و بسیار شاخص دارند، در کنار ویژگی های عمومی، با توجه به جنبه های نمادین آن ها در ادبیات آلمانی نیز بررسی شده اند. نتیجه این بررسی نشاندهنده دقت و ظرافت بورشِرت در کاربرد استفاده و توصیف رنگ ها متناسب با محتوای متن و تاثیر آن بر خواننده است، که حس شخصیت ها و فضای داستان را با تحلیل ویژگی های رنگ ها از دیدگاه نمادشناسی به خوبی دریافت می کند. کلیدواژه ها: بورشِرت – ادبیات پس از جنگ آلمان – داستان کوتاه – نماد رنگ ها
اجتماعیات در ادبیات: مباحثی اجتماعی در اشعار فردوسی و بهار
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال ششم شهریور ۱۳۷۷ شماره ۱۰
93 - 108
هدف آنست که ادبیات فارسی را از دید جامعه شناختی مورد توجه قرار دهیم. جامعه شناسی ادبیات یکی از شاخه های جامعه شناسی است که رابطه متقابل جامعه و ادبیات را مطالعه می کند. همچنین در طی سال های اخیر در ایران مسائل اجتماعی بسیاری که در ستون ادبی بازتاب یافته اند، مورد بررسی قرار گرفته اند. گفتی است که این نوع بررسی را اصطلاحاً اجتماعیات در ادبیات خوانده اند. مقاله حاضر براساس این هر دو دید، تدارک گردیده است.
اسطوره در شعر نیما و نازک الملائکه پیشگامان شعر جدید پارسی و تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
53 - 64
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره پردازی در آثار دو شاعر نوگرای پارسی و تازی – نیما و نازک الملائکه – مورد مقایسه قرار گرفت و روشن شد که آنان به دلیل خفقان سیاسی حاکم بر جامعه شان مجبور بودند برای طرح اندیشه های جدید و بیان مشکلات اجتماعی و سیاسی ، از اسطوره های کهن و نو بهره جسته و به خلق اسطوره ها و نمادهای جدیدی دست یازیدند و تحولی شگرف در شعر معاصر کشورشان به وجود آوردند.
گذار به مدرنیته در شعر ابتهاج و مقایسه آن با مدرنیته غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
7 - 27
حوزه های تخصصی:
در مباحث نقد ادبی سنت، و نوگرایی(مدرنیسم) یکی از اصلی ترین مسائل در حوزه هنر و ادبیات است. به ویژه در جوامعی که دوره گذار را طی می کنند، دشوارترین و در عین حال تکنیکی ترین مسأله است؛ به خصوص پیوند سنّت و نوگرایی. با ظهور آشکارای شعر نو در عرصه ادبیات فارسی چهره های سرشناسی پای در میدان نوپردازی نهادند که یکی از بارزترین این چهره ها هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه) بود. شاعری که می توان گفت به ایجاد نوعی اتحاد و همبستگی محکم میان سنّت و مدرنیسم دست یافته است و این پیوند را در اشعارش به وضوح می توان دید. مقاله حاضر با بررسی اشعار ابتهاج جلوه های سنّت گرایی و نوگرایی در اشعار وی، و چگونگی پیوند این دو مقوله متمایز می پردازد؛ و نشان خواهد داد که هوشنگ ابتهاج نه مخالف سنت است و نه مخالف مدرنیته، بلکه در جهت پیوند میان آن دو از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
بررسی ورود مدرنیته در رمان نفرین زمین و خوشه های خشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
99 - 120
حوزه های تخصصی:
جلال آل احمد روشنفکر، و نویسنده رمان «نقرین زمین» در دهه چهل است که دگرگونی ساختارهای اجتماعی- اقتصادی و نیز آشفتگی اخلاقی و معنوی مردم جامعه را در قالب جامعه روستایی در حال گذار از سنت به مدرنیته به رشته تحریر درآورد. از طرف دیگر جان اشتاین بک نویسنده اخلاق گرا و منتقد سرسخت آمریکایی در اوج فاجعه ای از تاریخ آمریکا به نام رکود بزرگ رمانی به نام «خوشه های خشم» را نگاشت. در این مقاله تلاش می گردد ضمن تعریف درون مایه، درون مایه های مشترک، ورود مدرنیته به جامعه سنتی، برخورد جامعه با مدرنیته و تأثیر مدرنیته و در پایان بیکاری و استثمار به عنوان نتایج لا ینفک ورود مدرنیته مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی وصف طبیعت در اشعار ابن خفاجه و منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
135 - 156
حوزه های تخصصی:
در این جستار وصف طبیعت در دیوان دو شاعر برجسته و بزرگ و قدیمی ایران زمین و عرب به نام های منوچهری دامغانی (433ق) و ابن خفاجه (533ق) مقایسه و بررسی شده است. وصف طبیعت مهم ترین موضوع ادبی در دیوان دو شاعر است که ابن خفاجه آن را در ادبیات عربی اندلس به یک نوع ادبی مستقل و جدا تبدیل ساخته است. در ادبیات فارسی هم منوچهری در جایگاه ویژه ای قرار دارد. این دو شاعر از بزرگان ادب در دو زبان مختلف هستند و دیدگاه وصف آن ها به زیبایی ظهور پیدا کرده است که ما در زمان فعلی با بعضی از این الفاظ بیگانه ایم و آن ها از لحاظ ثبت آثار تاریخی نیز مورد توجه قرار دارند.