مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ادبیات
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹ (پیاپی ۸۴)
73-97
حوزه های تخصصی:
در برخی مقاطع تاریخی، همه طبقات و صنوف جامعه، با همه تفاوت ها و اختلافات، به جریان واحدی تبدیل می شوند تا به غایتی متعالی دست یابند. این تجربه تاریخی را ملت ایران چندبار آزموده است: هم در انقلاب مشروطه 1285 و هم در انقلاب اسلامی 1357. در انقلاب مشروطه همه طبقات و اصناف جامعه یک هدف و غایت را، که برچیدن طومار استبداد و پیاده کردن حکومت قانون است، دنبال کردند و توفیق هم یافتند. در این انقلاب، ادبیات فارسی اعم شعر و نثر نیز به خدمت انقلاب درآمد، ازهمین رو فن طنز را رسانه اصلی خود قرار داد. ادبیات این دوره چنان با سیاست درآمیخت که ادبای بزرگ را می توان معماران بزرگ تاریخ ایران به شمار آورد. در این جستار کوشیده ایم که همین دقیقه را واکاویم و اثبات کنیم.
تحلیل جامعه شناختی زبان عامیانه نوشتار جلال آل احمد و لویی فردینان سلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار آل احمد نمودی اجتماعی از تحولات ایران دهه های چهل و پنجاه است که در اصل به دنبال وام گیری از نوآوری های «دیگری» است. قلم وی سبک سلین، نویسنده فرانسوی، را بشدت تداعی می کند: عصبیت، کاربرد دش واژه ها، ایجاز، کوتاه نویسی، جمله های بریده، زبان محاوره ایی را در نزد دو نویسنده می آفرینند که گویی همزادند. تحلیل جامعه شناختی ادبیات، رد پای رویدادها و عناصر اجتماعی یک دوره را در متن می کاود، و تظاهر آن ها را به شکل سبک نویسندگان مختلف درمی یابد. در این مقاله، زبان عامیانه و ارتباطش با عناصر ورویدادهای اجتماعی را بررسی و نحوه نمود آن را در نوشتار سلین و آل احمد با نگاهی جامعه شناخت تحلیل نموده، و نشان داده ایم که چگونه ادبیات صرفاً واکنش به رویدادها نیست بلکه در ذات، از جنس اجتماع، در برشی از زمان است، بگونه ای که نوشتار آل احمد، زبان جامعه ی آشوبزده ی دگرگرایی است که به سیاق دیگری(سلین) زبان عامیانه ی لختی را در نوشتار خود توسعه داده است
مطالعه تحلیلی و تطبیقی نقشمایه مرغ درنقاشی های گل ومرغ لطفعلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
60 - 75
حوزه های تخصصی:
نقاشی گل ومرغ در دوره قاجار یکی از جنبه های درخشان هنر این دوران است که بازشناسی آن کمک شایانی به شناخت قابلیت های این هنر و تحولات آن تا دوره قاجار می کند. مطالعه این آثار نشان می دهد که این هنر در امتداد نقاشی گل ومرغ در دوره های قبل یعنی صفویه و زندیه قرار دارد. عناصر تصویری این هنر با هویت و فرهنگ ایرانی خود را هماهنگ می سازد. این نوع از نقاشی ارتباط معنایی بسیار نزدیکی با ادبیات منظوم ایرانی داشته و دارای نشانه های مشترکی مانند گل و مرغ است. نوشتار حاضر به مطالعه نقشمایه مرغ در نقاشی های لطفعلی شیرازی در دوره قاجار می پردازد. در آثار او این نقش وارد مرحله جدیدی می شود و همچنین در کیفیت پرداز و غنای رنگی با مهارت عمل می کند. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: مرغ در نقاشی گل ومرغ دارای چه پیوندی با ادبیات است؟ در آثار شیرازی مرغ از لحاظ تجسمی در تصویر دارای چه جایگاهی است و چگونه تصویر شده است؟ چه شباهت و تفاوت هایی با دوره های صفویه و زندیه دارد؟ تحلیل نقاشی های لطفعلی شیرازی نشان می دهد که مرغ در آثار او جنبه نمادین داشته و دارای ارتباطی مفهومی با ادبیات و دیگر عناصر تصویری در نقاشی به ویژه گل است. آثار او با الهام از هنر گل ومرغ در دوره صفویه و زندیه دارای کیفیت بالاتری از لحاظ اجرا و تنوع در نشان دادن مرغ به صورت بیدار، خوابیده و در حال شکار پروانه اجرا می کند. او از جنبه های عرفانی و ادبی در نقاشی های خود بهره می گیرد وآنها را در نقاشی به صورتی عارفانه تجسم می کند. روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع اسنادی است.
آموزش و پرورش تطبیقی
مطالعه ادبیات "فراتر از محدوده یک کشور خاص"، و مطالعه روابط بین ادبیات از یک سو و دیگر زمینه های دانش و اعتقاد، مانند هنر، فلسفه، تاریخ، علوم اجتماعی، علوم، دین و غیره، از سوی دیگر است. به طور خلاصه، مقایسه یک ادبیات با دیگر ادبیات ها و مقایسه ادبیات با دیگر حوزه های اصطلاحات انسانی است. با این حال، ریمارک مقایسه های بین ادبیات و زمینه های ادبی بیشتر اگر آنها به عنوان "ادبیات تطبیقی" در نظر گرفته شوند، باید سیستماتیک، بین ادبی، قابل تفکیک و منسجم و خارج از ادبیات باشند به عبارت دیگر، از دیدگاه ریمارک مقایسه ادبی ممکن است به صورت تقابل ملی یا بین رشته ای باشد. این ویژگی ها شبیه به آموزش و پرورش تطبیقی هستند.
قلم انداز 9: یادداشت هایی در تاریخ، ادبیات وفرهنگ
حوزه های تخصصی:
از جمل ه محاس ن کت اب امث ال و حک م اس تاد دهخ دا، ترجم ه های ی اس ت ک ه ایش ان از جم ات منث ور و منظ وم ارائ ه ک رده ان د. یک ی از برجس ته تری ن ویژگ ی ه ای ترجم ه ه ای دهخ دا، که ن گرای ی و س ره گرای ی اس ت؛ ب ه گون ه ای ک ه گاه ی خوانن دگان متوس ط ممک ن اس ت ترجم ه ه ا را درس ت متوج ه نش وند. نویس نده در ضم ن چندی ن یادداش ت، م ی کوش د ترجم ه ه ای دهخ دا را از لاب ای امث ال و حک م بی رون کش یده و هم راه اع راب گ ذاری و ویرای ش عب ارات عرب ی و فارس ی ارائ ه نمای د. نگارن ده در ش ماره پیش ین مجل ه آین ه پژوه ش، در قال ب سلس له یادداش ت های ی پیرام ون تاری خ، فرهن گ و ادبی ات، بخش ی از ترجم ه ه ای اس تاد دهخ دا (از ال ف-خ) را ب ه رش ته تحری ر درآورد. در یادداش ت پی ش رو ب ه دنبال ه هم ان مطل ب، ش مار دیگ ری از ترجم ه ه ای ایش ان در کت اب امث ال و حک م را ارائ ه م ی ده د
قلم انداز 10 : یادداشت هایی در تاریخ، ادبیات و فرهنگ
حوزه های تخصصی:
نگارنده در نوشتار پیش رو در قالب سلسله یادداش تهایی پیرامون تاریخ، فرهنگ و ادبیات، مقوله های ذیل را ب هاختصار اظهار می دارد: سخنانی از استاد مَلِک الشُّعَراء بهار در ستایش علّمه مجلسی اسفند و چشم زخم سرکه/سیلی نقد به از حلوای نسیه تصحیح ترجمه ای غلط فَربهی و زیباییِ زن
جایگاه کوه در ادبیات ایران در گذر زمان و تأثیر مدرنیته بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
77 - 86
حوزه های تخصصی:
کوه در اندیشه های اساطیری، جایگاه خدایان و در ادیان مهم محل وحی و گفت وگوی خداوند با پیامبران است، اما در فلات ایران به دلیل جغرافیای خاص این سرزمین که کوه منبع وجود آب بوده است، اهمیت بیشتری دارد. در کتاب دین زرتشت، اوستا، بارها از کوه به نیکی یاد شده و در قرآن هم بارها بر اهمیت آن تأکید شده است. از طرف دیگر و چنان که در بیان مسئله مطرح می شود، وجود منابع آب عامل اصلی و اولیه قرارگیری اغلب شهرها و روستاهای ایران بر دامنه کوه ها بوده است، البته عوامل مهم دیگری همچون وجود هوای مناسب دامنه کوه، نقش دفاعی کوه در برابر بلایای طبیعی و انسانی و وجود ظرفیت های معیشتی و ... نیز بر شکل گیری این سکونتگاه ها و استمرار قرارگیری آنها در دامنه کوه تأثیرگذار بوده است. این کارکردها سبب شده تا کوه در ذهن ایرانیان اهمیت بسیاری داشته باشد، اما در گذر زمان و به دلایل مختلف، به خصوص ورود مدرنیته و تکنولوژی اهمیت کوه برای مردم کاهش یافته و لذا معنای کوه در ذهن مردم به عنوان یک عنصر حیاتی تغییر کرده است. با درنظرگرفتن این مسئله، هدف از نگارش این مقاله آن است تا با روش کیفی مطالعه اسناد تاریخی و از طریق بررسی تاریخی نمونه هایی از اشعار شاعرانی که جایگاه برجسته ای در ساخت زبان و ذهن ایرانیان داشته اند، جایگاه کوه در گذر زمان در ادبیات ایران را ارزیابی کنیم و ببینیم رویکرد شعرا به کوه چه تغییراتی داشته است؟ همان طور که در بیان مسئله گفته شد، نظر به اهمیت ورود مدرنیته بر جایگاه ذهنی مردم بررسی می کنیم که مدرنیته تا چه اندازه ای بر معنای کوه در شعر تأثیر گذاشته است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که جایگاه معنایی کوه در گذر زمان در ذهن شعرا، به خصوص در شعر نو که برآمده از ورود مدرنیته به ایران است، تغییر یافته است. رویکرد عمده شعرای شعر نو به کوه، رویکردی عینی است. همچنین بررسی ها نشان می دهد عامل مؤثر دیگری پیش از ورود مدرنیته به شعر معاصر، بر تغییر معانی طبیعت و کوه وجود داشته که شاید از خود مدرنیته مهم تر باشد و آن هم دل زدگی شعرا و روشنفکران از دوران قاجار و صفوی به دلیل کاهش قدرت زایش فرهنگی و واپس گرایی نادرست اندیشه های معنوی است.
بررسی مضامین اشعار کارگری در دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
1 - 25
حوزه های تخصصی:
در بررسی ها و طبقه بندی های موضوعی شعر فارسی معاصر، به خصوص از دوره مشروطه به بعد، با نوع ادبی جدیدی به نام «شعر کارگری» و «ادبیات کارگری» رو به رو هستیم که تاکنون به طور اختصاصی به بررسی مضامین آن پرداخته نشده است. در این مقاله سعی شده است که ریشه های ظهور ادبیات کارگری در دوره مشروطه تا حد امکان نشان داده شود و میزان تأثیرگذاری اندیشه های کارگری انقلاب روسیه در آثار شاعران کارگری دوره مشروطه ترسیم گردد و مضامینی که در این اشعار به کار رفته اند، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند؛ در نهایت، به این نتیجه می رسیم که این نوع ادبی تمام همّت خود را صرف ایفای حقوق کارگران و مظلومان نموده و نهایت تلاش خود را در آگاهی بخشی و یاری کردن شان کرده است تا آنان را به مقاومت و پایداری، هم در برابر فقر و نداری و هم در برابر ظلم و ستم سرمایه داران و حکومت حاکم دعوت نماید.
پیوند «تاریخ» با «ادبیّات» در متون تاریخی زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون ادبی زبان فارسی از همان آغاز، رابطه ای تنگاتنگ با تاریخ و مطالعات تاریخی داشته است. در شیوه های سنّتی و مدرن، پیوسته توجه به این رابطه مطرح بوده است. امّا از آنجا که بحث پیرامون ادبیّات و تاریخ، برای اوّلین بار در آرای غربیان و بر اساس اطلاعات فعلی ما از یونان باستان، نشأت گرفته است. یکی از قدیمی ترین نوشته ها که در آن به رابطه ادبیات با تاریخ پرداخته شده، کتاب فنّ شعر ارسطو است. با توجه به آراء او که قرن ها بر اندیشه و تفکر غربی حاکمیّت داشته است، از منظری محتواگرایانه، همواره تاریخ و ادبیات دو امر متفاوت تلّقی می شدند و بین آنها دوگانگی برقرار بوده است. در مقاله حاضر، با بررسی آرای ارسطو، به اصلی ترین دلیلش، مبتنی بر تفکیک این دو مقوله پرداختیم. در این بررسی عیان می شود که چگونه رویکرد سنتی، تاریخ و ادبیّات را به مثابه دو بخش مستقل مطرح کرده است. سپس اندیشه های متفکرین معاصرِ نقد ادبی را در ردّ تمایز تاریخ با ادبیّات، تبیین کرده ایم. نتایج بررسی ما نشان می دهد، در رویکردهای مدرن، این رابطه در چارچوبی تعاملی و نظام مند قرار دارد. با این تبیین زمینه ای مهیا می شود برای هدف اصلی این مقاله، که همانا تأکید بر ماهیّت بینارشته ای ادبیّات و تاریخ است. همچنین، در بخش پایانی این نوشتار در راستای نظریه پیوند ادبیات با تاریخ، حلقه های واسط و پیوندهای آن دو در متون تاریخیِ زبان ادبیّات فارسی، احصا و تبیین شده است.
بررسی هویت بهرام پنجم در شاهنامه و هفت پیکر با نگرش نگاه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات وتاریخ هیچگاه از هم جدا نیستند این تحقیق می کوشد هویت بهرام پنجم را بامستندات تاریخی به طور کامل بررسی کند وبه شخصیت وی در ادبیات بپردازد که چگونه شاعران از جمله فردوسی و نظامی در شاهنامه وهفت پیکر، جنبه تاریخی این شخصیت را مورد توجه قرار داده ویاهرکدام برای بسط وجذابیت داستان، شخصیتی اسطوره ای وافسانه ای آفریده اند و همچنین دخل وتصرف های این دو داستان پرداز از نظر تاریخی ویا داستانی وهنری را مشخص نمایدوبه مقایسه این شخصیت در راستای تاریخ بپردازد وبه آنجا می انجامدکه فردوسی درشاهنامه با تاریخ همسو تراست و نظامی خلاقیت ادبی به جای می گذارد. واژه های کلیدی : بهرام گور، نقد، تاریخ، ادبیات، شاهنامه، هفت پیکر
«گیله مرد» بزرگ علوی: علیه ایدئولوژی یا ابزاری ایدئولوژیک؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
39-61
حوزه های تخصصی:
در اقدامی بحث برانگیز، لویی آلتوسر ادبیات را در زمره ابزاری می داند که به وسیله آن ایدئولوژی حاکم اشاعه پیدا می کند. با وجود این، آیا آثاری را که به وضوح ابزارهای حکومتی را تبیین می کنند، می توان در این دسته بندی جای داد؟ داستان کوتاه «گیله مرد» نوشته بزرگ علوی به افشای اعمال قدرت نظام حاکم در قبال شخصیتی می پردازد که قواعد نظم طبقاتی را زیر پا گذاشته است. حضور پررنگ ابزارهای سرکوبگر حکومتی، و تاحدی ابزارهای ایدئولوژیک، در طول داستان نشان دهنده وقوف نویسنده به کارکردهای این اسباب و وسایل در تبدیل افراد به سوژه مورد نظر سیستم است که احتمالاً این تصویرگری حاکی از تمایل او به تشریح این کارکردها برای مخاطبان خود است. این ادعا از این جهت قابل طرح است که علوی در سیاست چپ گرا بوده و در بیان نابسامانی های اجتماعی، واقع گرایی از سبک های نوشتار اوست. در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا داستان «گیله مرد» علوی تولیدی فرهنگی است که پایه های ایدئولوژی حاکم را به لرزه درمی آورد یا اینکه درنهایت خودِ داستان به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل می شود و در خدمت نظام حاکم درمی آید. درحالی که پژوهش حاضر از طریق ارجاع به کتاب لنین و فلسفه و مقاله «سخنی درباب هنر» پاسخی آلتوسری به این سؤال می دهد، از طریق دیدگاه «زیبایی شناسی دریافت» کاستی های رویکرد آلتوسری را نیز تبیین می کند.
ادبیات همچون راهنمایی برای اخلاق: بازخوانی نسبت ادبیات و اخلاق در دو دوره اندیشه ورزی سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اگزیستانسیالیسمِ سارتر انسان در دو حوزه اخلاق و هنر در موقعیت آفرینندگی قرار دارد. سارتر این آفرینندگی را به امر خیالی نسبت می دهد و معتقد است که هنرمند آنچه را در جهانِ واقعی نیست اما باید هست شود براساس آگاهی خیالی اش می آفریند. ما در این پژوهش قصد داریم ضمن بررسی نسبت هنر و اخلاق در دو دوره تفکر فلسفی سارتر، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که چگونه تلقی او از نسبت هنر و امر خیالی در دوره نخست زمینه مناسب برای رویکرد بعدی را آماده می سازد؛ رویکردی که براساس آن ادبیات به عنوان شاخه هنری برگزیده می تواند همچون راهنمایی برای ساختن ارزش های اخلاقی به کار گرفته شود. ارزش هایی که با مدد گرفتن از آگاهی خیالی و با مشارکت نویسنده و مخاطب آفریده و بازآفرینی می شوند. بر این اساس خواهیم دید که در اگزیستانسیالیسمِ سارتر ادبیات نسبت انکارنشدنی با اخلاق دارد و می تواند خلاءِ موجود در فلسفه وی، در زمینه احکام مدون اخلاقی را پر کند.
گونه شناسی مرثیه های استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۲۳
201-218
حوزه های تخصصی:
استان بوشهر را بی تردید از استان های تاریخی کشور می توان به شمار آورد. این استان از نظر فرهنگ عامیانه، یکی از غنی ترین گنجینه های ایران زمین است. این گنجینه عظیم، به ویژه در موسیقی آیینی، نوحه خوانی و مرثیه سرایی، بیشتر نمود دارد. با توجه به خرده فرهنگ های سنتی و شرایط خاص جغرافیایی موجود در این استان، مرثیه های عامیانه در آن جایگاهی مهم دارد. در این پژوهش بنا بر این است تا به شیوه ای تحلیلی، گونه شناسی مرثیه ها در این استان، بررسی شود. شیوه این پژوهش کتابخانه ای است؛ اما در برخی از مورد ها از شیوه میدانی نیز استفاده شده است. هدف اساسی این نوشتار، شناخت مرثیه های عامیانه در زمینه های خاص؛ از جمله سنج و دمام، ذکرخوانی، عَلَم، کتاب خوانی، پیش خوانی، پامنبری، سینه زنی دوره ای، لایی لایی گهواره علی اصغر (ع) ، سرود حجله گاه قاسم (ع) ، چاووش، روضه خوانی، شبیه خوانی ذوالجناح، صبحدم، شبیه خوانی شام غریبان و دیگر مرثیه های به کار گرفته شده در آیین های عزاداری استان بوشهر است. یافته های این نوشتار، علاوه بر گونه شناسی مرثیه های استان بوشهر، نشان دهنده تأثیر این مرثیه ها از نظر زبان، بیان، اندیشه، موسیقی و قالب، بر ادبیات آیینی این استان است.
هژمونی: انقلاب اسلامی و طنز با تمرکز بر گل آقا (نگاهی گفتمانی به رابطه انقلاب اسلامی و طنز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۹
179-198
حوزه های تخصصی:
طنز یکی از خرده گفتمان های گفتمان ادبی است که به هژمونیک شدن گفتمان انقلاب اسلامی چه پیش از تثبیت انقلاب و چه بعد از تثبیت این گفتمان کمک کرد. مفهوم هژمونی می تواند ابزاری برای تحلیل روابط میان ادبیات و جامعه باشد که هم می تواند جایگاه اهل ادب را به عنوان عوامل هژمونیک کننده یا تغییرساز در جامعه تعیین کند و هم تعیین کننده نقش نیروهای اجتماعی در متون ادبی باشد. برای رسیدن به این هدف هفته نامه گل آقا را به عنوان یکی از موفق ترین آثار طنز این دوره انتخاب کرده ایم تا نشان دهیم چگونه به عنوان یک ابزار هژمونیک کننده عمل کرد و در آخر چگونه این هفته نامه به عنوان یک گفتمان در دل اجتماع گفتمانی ایران هژمونیک شد. در بخش نخست، نقش گل آقا در هژمونیک کردن جمهوری اسلامی و همراه کردن نظام و مردم، ترویج پایبندی به نظام، تحکیم قدرت جمهوری اسلامی و نقد جمهوری اسلامی جهت اصلاح آن پرداخته شده و در بخش دیگر یعنی هژمونیک شدن گفتمان گل آقا، این مقاله به سوپاپ بودن طنز گل آقا، نمایندگی از مردم و ایجاد لذت پرداخته است.
تعامل ادبیات و هنر با جامعه از منظر آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین نقش اجتماعی ادبیات و هنر از منظر آدورنو، کارکرد انتقادی آن در برایر سلطه و سرکوب است و از این رو نویدی است برای رهایی بخشی. اما از سوی دیگر در آثار این فیلسوف و منتقد اجتماعی، او را هوادار استقلال هنر و اصالت زیبایی شناسی نیز می یابیم؛ رویکردی در زیبایی شناسی که برای هنر معیارهایی در ورای جامعه قائل است و در ارزیابی آثار، مجال چندانی به کارکردهای اخلاقی و اجتماعی نمی دهد. با این حال آدورنو ضمن بیان انتقادات خود به این جریان فکری، از آن دفاع می کند. نگارندگان در این مقاله قصد دارند نشان دهند که چگونه این دو موضع متفاوت از بابت کارکرد اجتماعی ادبیات و هنر در اندیشه آدورنو درهم تنیده شده و در یک راستا قرار گرفته است. متن ادبی با حفظ جنبه تکثر، چند معنایی و ابهام، خود در برابر سلطه معنای تک ساحتی و به ویژه در برابر معنای ایدئولوژیک مقاومت می کند. همچنین اشکال هنری دارای یک محتوای حقیقی هستند که مانع می شوند تا اثر هنری به آسانی در جامعه معاصر خود تحلیل و دریافت شود. هنر مدرن با موضع سرسختانه خود در قبال جامعه با آن درگیر می شود. به همین دلیل، برای آدورنو، ادبیات و هنر که به عنوان نوید سعادت و خوشبختی است، نمی تواند وحدت بین انسان و جهان را بیان کند، مگر به روشی سلبی. در نظر آدورنو هنر و ادبیات نمی توانند صرفاً منعکس کننده نظام اجتماعی باشند، بلکه در درون واقعیت و به مثابه عاملی که نوعی معرفت غیر مستقیم پدید می آورد عمل می کند و هنر به تعبیر او، معرفت منفی دنیای واقعی است.
Das Autobiografische im Werk von Franz Kafka(مقاله علمی وزارت علوم)
Es gibt wohl keinen Leser, der die Texte Franz Kafkas liest und sich nicht fragt, was der Autor eigentlich damit sagen möchte, der also keinen anderen Sinn hinter diesen Texten sucht, als ihren augenscheinlichen. Die hoffnungslosen Labyrinthe, in denen sich die Helden verirren; die bis zur vollkommenen Absurdität grotesken Charaktere und Verhaltensweisen der Gegenspieler dieser Helden; die bei Kafka typische, vom Leser nicht für möglich gehaltene und diesen immer wieder überraschende Verschärfung äußerst extremer Lagen und Umstände; die mehr als verwundernden und kaum nachvollziehbaren Beziehungen zwischen verschiedenen Figuren; die unerwarteten Zeiten und noch mehr die unerwarteten Orte der Geschehnisse; die Atmosphäre und vieles mehr in den Geschichten Kafkas zeigen dem Leser deutlich, dass diese Geschichten schon von ihrer Logik her nicht irgendeine mögliche Wirklichkeit „wirklichkeitsgetreu“ wiedergeben. Zu dieser Schlussfolgerung gelangt man schon bei der Betrachtung solcher Texte Kafkas, die immerhin nicht auf reinen Fiktionen basieren; von Fällen wie beispielsweise Die Verwandlung, wo sich ein Mensch in so etwas wie einen Käfer, in einen „ungeheueren Ungeziefer“ verwandelt, ganz zu schweigen.
تأثیر زبان فارسی و تصوف ایرانی بر سروده های فکیر لَلان شاه
حوزه های تخصصی:
فکیر لَلان شاه غزل سرایی نامدار و مشهور در زمینه ی موسیقی بنگلادشی است. درحدود ده هزار غزل از ترانه های عامیانه ی وی به طور شفاهی گردآوری شده اند که فقط هزاروصد ترانه تاکنون به دست ما رسیده است. استنباط های متفاوتی از دیدگاه های مذهبی لَلان شاه وجود دارد؛ وی اشعاری درباره ی عشق، برابری و تصوف سروده است. زمانی که او در سرزمین بنگال چشم به جهان گشود، سراسر منطقه ی شبه قاره مستعمره ی امپریالیسم دولت انگلیس بود. زبان فارسی در شبه قاره ی هند بیش از شش صد سال رواج داشت و به ویژه در دوره ی مغول به عنوان زبان رسمی استفاده می شد. از آن زمان، زبان وادبیات فارسی، فرهنگ ورسوم ایرانی با زبان وادبیات و فرهنگ و رسوم بنگالی مخلوط شد که تأثیر شگرفی بر ادبیات بنگالی گذاشت. بسیاری از شاعران بنگلادشی از عناصر و واژه های فارسی در ادبیات خود بهره جستند. آن ها همچنین کتاب هایی به زبان فارسی چاپ کردند که نسخه های خطی آن ها را می توان امروزه در این منطقه پیدا کرد. به همین ترتیب، سروده های صوفیانه و ترانه های عامیانه ی لَلان شاه در ایران نیز یافت می شوند و ایرانیان نیز از عناصر و واژه های فارسی اشعار او بهره مند شده اند. در این جستار، درباره ی تأثیر زبان فارسی و تصوف ایرانی بر سروده های این شاعر بحث خواهیم کرد.
مؤلفه های رهبری تحوّل آفرین در آموزه های نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه «رهبری» مهم ترین نقش را در پیشبُرد اهداف سازمان ایفا می کند. موفقیت هر سازمانی در گرو داشتن رهبران تحوّل آفرین است؛ از سوی دیگر، بخش قابل ملاحظه ای از آموزه های اخلاقی و حکمی مرتبط با اصول مدیریت و رهبری در آثار ارزشمند ادبی نگاشته شده است. پژوهش حاضر ضمن بررسی منظومه های شرفنامه، اقبال نامه و هفت پیکر تلاش می کند به این پرسش اصلی پاسخ دهد: «مؤلفه های رهبری تحوّل آفرین در آموزه های نظامی گنجوی کدام اند؟» این مقاله به روش کیفی و با «راهبرد داده بنیاد» انجام شده است. در این روش بدون هیچ گونه پیش فرضی، داده های کیفی مرتبط گردآوری و دسته بندی شد. سپس با مقایسه و سنجش داده ها و مفاهیم، مؤلفه های رهبری تحوّل آفرین ترسیم شد. در پایان این فرایند، پایه های اصلی نظریه «رهبری تحوّل آفرین از دیدگاه نظامی گنجوی» شاملِ 43 مفهوم در قالب 7 مؤلفه ازقبیلِ مدیریت دانش، مدیریت ارتباطات، مدیریت انگیزش، انعطاف پذیری، مدیریت مشارکتی، مدیریت راهبردی و مدیریت اجرایی طراحی و تنظیم شد.
نکات تعلیمی در منظومه های حماسی با تکیه بر مثنوی هفت لشکر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی گونه ای از ادبیات فارسی است که دربرگیرنده تعالیم اخلاقی و آموزش دهنده آن است. این گونه ادبی که از دیرباز مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده است با اندرزهای آذرباد مهر سپندان، اندرز خسرو قبادان، یادگار بزرگمهر و داستان مینوی خرد که بازمانده از ایران باستان است قدمت خود را به رخ می کشد و با آثار شاعرانی همچون فردوسی، سنایی، سعدی و ... ادامه می یابد. در میان انواع ادبی حماسه نیز این تعالیم را در خود دارد و در ادامه این مبحث آثاری همچون مثنوی هفت لشکر که اثری حماسی و دربرگیرنده تعالیم اخلاقی است، خودنمایی می کند. در این اثر که از شاعری ناشناس در قرن دوازدهم و محتملاً دوره صفویه کتابت شده است مواردی یافت می شود که نگارندگان را بر آن داشت تا به شیوه تحلیلی و توصیفی، درباره ادبیات تعلیمی در این اثر دست به پژوهش بزنند. با طرح این پرسش ها که دسته بندی ادبیات تعلیمی در ادب فارسی چگونه است؟ و شاخصه های ادبیات تعلیمی در مثنوی هفت لشکر کدام است؟ پس از بررسی ها مشخص شد که سراینده با طرح مواردی همچون بزرگداشت خِرَد ، حمد خدا ، توکّل ، پذیرش پند پیران، طلب دعای خیر در حق دیگران و نیز با تبشیر و انذار و.. به طرح موضوعات اخلاقی پرداخنه است که می تواند در زندگی امروزه هم کاربرد داشته باشد از سوی دیگر شیوه نصیحت گویی مشفقانه در این منظومه و کاربرد انها در سراسر داستان نشان از ارزش واقعی اخلاقیات در نزد سراینده دارد.
رابطه آداب و ادبیات با اخلاقیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
لفظ «آداب» را از گذشته تا کنون در معانی گوناگون به کار برده اند. بررسی منابع حاکی از تسامح در کاربرد این لفظ و خلط مبحث آن با مباحث ادبیات و اخلاق است. در این مقاله کوشیده ایم تا با مطالعه منابع مرتبط و اتکا و استناد به اسناد، استدلال و تحلیل، هر یک از اصطلاحات فوق را تعریف کرده، به طور ویژه تفاوت آداب را با اخلاق تبیین نماییم. برپایه آنچه به دست آوردیم، توانستیم وجوه متعددی از تفاوتهای آداب را با اخلاق فهرست نموده شرح دهیم؛ به گونه ای که با اتکا به دستاوردهای این پژوهش می توان به شیوه ای علمی به بیان وجوه اشتراک و افتراق آداب و اخلاق دست یافت، به اختصار می توان گفت که از جمله نتایج این تحقیق تبیینی روشنتر از آداب، ادبیات و اخلاقیات است با این توضیح که آداب مبتنی بر عرف و ادبیات مبتنی بر هنر و اخلاقیات مبتنی بر فطرت الهی آدمی است. واژگان کلیدی: آداب، ادبیات و اخلاق