مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
عربستان سعودی
حوزههای تخصصی:
عربستان تلاش دارد تا به رهبری در جهان اسلام و جایگاه یک قدرت منطقه ای دست یابد. این کشور، یک رژیم سنتی طرفدار اسلام حنفی-سلفی، حامی رژیم های سنتی و جریانات بنیادگرای سلفی در منطقه خاورمیانه است. تسری نقش حمایت گر عربستان سعودی از جریانات بنیادگرای اسلامی سنی در مناطقی مانند آسیای مرکزی نیز قابل به مشاهده است. موضوع فوق، بر روی مجموعه امنیتی آسیای مرکزی و امنیتی سازی هر یک از کشورهای این منطقه موثر است. روسیه، جمهوری خلق چین و به ویژه ایران نیز در مواجهه با دگرگونی در سامان این مجموعه ها قرار داشته و نسبت به آن واکنش نشان می دهند. هدف مقاله حاضر بررسی این موضوع است. پرسش مقاله حاضر بیان می دارد که: اقدامات عربستان سعودی در تقویت بنیادگرایی سلفی در آسیای مرکزی، چه تاثیراتی بر روی چارچوب مجموعه امنیتی کشورهای آسیای مرکزی داشته است؟ فرضیه مقاله بیان می کند که به دلیل استفاده عربستان سعودی از عامل هویت مذهبی برای نفوذ در منطقه آسیای مرکزی، با حمایت از جریاناتی مانند حزب التحریر و رنسانس اسلامی، موجب گسترش اندیشه خلافت در میان اکثریت سنی حنفی مذهب در آسیای مرکزی شده است. امنیتی سازی و پیدایش دوگانه رشد و یا تضعیف منطقه گرایی امنیتی، حاصل اقدامات امنیتی ساز عربستان سعودی در آسیای مرکزی می باشد. در این زمینه، با تشدید مولفه تهدید، امکان رشد منطقه گرایی امنیتی افزایش یافته و زمینه رقابت و خصومت، میان واحد های سیاسی در آسیای مرکزی بیشتر شده است.
بررسی تطبیقی سیاست خارجی ترکیه و عربستان سعودی در واکنش به ناآرامی های عراق(2022- 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
249 - 280
حوزههای تخصصی:
بعد از سقوط صدام و حذف حزب بعث از ساختار سیاسی عراق، خلاء ایجاد شده زمینه رقابت های منطقه ای را فراهم نمود و قدرت های منطقه ی در راستای منافع استراتژیک خو یش بدنبال مدیریت پویایی های سیاسی عراق بوده اند. بهار عربی و گسترش آن منجر به افزایش رقابت های منطقه ای در عراق شد. در این راستا، دو قدرت منطقه ای مهمی که در کنار جمهوری اسلامی ایران نقش اساسی در تحولات سیاسی عراق ایفا نمودند، ترکیه و عربستان سعودی بوده اند. در واقع، تحولات منطقه ای زمینه افزایش نفوذ این دو بازیگر را در عراق فراهم نمود. در این راستا، با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش با یک رویکرد جامع بدنبال پاسخگویی به این سوال محوری است؛ ترکیه و عربستان سعودی بعد از نا آرامی های عربی و گسترش آن به عراق، چه سیاستی در قبال تحولات سیاسی عراق داشته اند؟ یافته های پژوهش بر این اساس است؛ گسترش ناآرامی ها در عراق منجر به ایجاد فرصت برای دو بازیگر منطقه ای عربستان سعودی و ترکیه با هدف قرار دادن جوامع هدف در عراق در راستای افزایش نفوذ سیاسی در معادلات عراق در رقابت با جمهوری اسلامی ایران شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر مبنای روش کیفی و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
رصد متغیرهای مؤثر بر همگرایی سعودی- صهیونیستی براساس نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای؛ سطح فروملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
97 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های جاری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، کشف ماهیت، زمینه ها، و پیامدهای مناسبات همگرایانه سعودی صهیونیستی است. مطابق با دیدگاه باری بوزان و در بستر نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای در کنار متغیر های بین المللی، منطقه ای، و بینامنطقه ای، شناسایی متغیرهای سطح فروملی سعودی صهیونیستی که بر این مناسبات تأثیرگذار هستند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در پاسخ به این پرسش که متغیرهای مورد انتظار در سطح فروملی کدام ها هستند، این فرضیه مطرح می شود که شکاف های اجتماعی، دینی، قومیتی؛ ضعف های سیاسی، اقتصادی، امنیتی نظامی، و ژئوپلیتیک در درون جوامع سعودی و صهیونیستی مقوّم این همگرایی هستند. یافته های این پژوهش ضمن تأیید فرضیه مذکور، نشان می دهد که در سطح فروملی عربستان تبعات وجود حرمین شریفین، وهابیت، استبداد، و اختلافات حاکمیتی؛ و در سطح فروملی رژیم صهیونیستی، وجود دولت امنیتی، جغرافیای سیاسی سرزمینی، بحران هویت، شکاف های اجتماعی و تأثیر ضعف اقتصادی بر محدودسازی توان نظامی، بیش از سایر عوامل درونی، بر همگرایی دو رژیم تأثیرگذار است.
تبیین تاثیر جهانی شدن بر منزلت طلبی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با پذیرش تحولات انکارناپذیر جهانی شدن در محیط بین المللی و با شناسایی دولتها به عنوان مهمترین بازیگران بین المللی به دنبال تبیین منزلت طلبی به عنوان یکی از اقداماتی است که دولتها در عرصه بین المللی انجام میدهند و سعی در ارتقای جایگاه خود در عرصه بین المللی دارند.هدف پژوهش حاضر این است که تاثیرات جهانی شدن بر پویشهای منزلت طلبانه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را توضیح دهد.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در فقدان سیستم امنیت دسته جمعی گزینه رقابت اجتماعی به عنوان گزینه در دسترس و مقبول برای دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی جلوه می کند. از دیگر سو، وضعیت روابط عمدتا رقابتی میان بازیگران دولتی در منطقه خاورمیانه مانع از آن شده است که نهادها و مجامع فراگیری تشکیل شود و یا مفاهیم مشترکی از امنیت شکل گیرد و در چنین بافتی از سیاست در خاورمیانه استراتژی تحرک اجتماعی کارایی چندانی برای دولتها نداشته است.از دیگر سو جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی جهت به کارگیری خلاقیت اجتماعی بایست همراهی و پای بندی بیشتری به هنجارها و ارزشهای جهانشمول از خود نشان دهند.
عوامل شکل دهنده به سیاست خارجی عربستان در قبال چین در دوره ملک سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش حضور و اثرگذاری چین در خاورمیانه و توسعه روابط آن با کشورهای خلیج فارس یکی از روندهای مهم در محیط پیرامونی ایران در سالهای اخیر بوده است. با توجه به حضور دیرپای امریکا در خلیج فارس و شراکت آن با کشورهای عربی، نقش آفرینی چین به پیچیدگی جدی مسائل منطقه منجر شده است. از جمله عربستان سعودی به عنوان بزرگترین کشور عربی خلیج فارس به توسعه تعاملات خود با چین با محوریت انرژی پرداخته و در عمل چین به شریک تجاری و اقتصادی نخست ریاض تبدیل شده است.اهداف: هدف اصلی مقاله حاضر تبیین مهمترین عوامل و تغییرات اثرگذار بر سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال چین در دوره ملک سلمان است. پرسش کلیدی این است که مولفه های تعیین کننده سیاست خارجی عربستان در خصوص چین در سالهای پس از 2015 کدامند و این عوامل چگونه به اولویت یافتن همکاری های گسترده و مشارکت جامع راهبردی در روابط دو کشور منجر شده است؟روش تحقیق و چهارچوب مفهومی: در این مقاله در چهارچوب مفهومی رئالیسم نوکلاسیک و با بکارگیری روش تبیینی تلاش شده است مولفه هایی که باعث ایجاد تغییر در سیاست خارجی عربستان در خصوص چین شده مورد شناسایی و تبیین واقع شود. رئالیستهای ساختارگرا بر تغییرات نظام بین الملل و موازنه قدرت جهانی به عنوان متغیرهایی کلیدی در جهت دهی به سیاست خارجی کشورها تاکید دارند. اما رئالیستهای نوکلاسیک به منظور تبیین سیاست خارجی دولت متغیرهای داخلی را پراهمیت می دانند. در این راستا بخش عمده ای از این پژوهش به بررسی تاثیرات مولفه های داخلی بر راهبردهای دولت سعودی در خصوص چین اختصاص یافته است.یافته های تحقیق: یافته های این پژوهش نشان می دهد ظهور چین و پیامدهای آن در سطوح بین المللی و منطقه ای متغیرهای اصلی و مستقل شکل دهنده سیاست خارجی جدید عربستان در قبال چین هستند. اما به رغم تعیین کنندگی بالای عوامل بین المللی، برخی عوامل داخلی نیز به عنوان متغیرهای میانجی در راهبردهای عربستان در قبال چین نقش دارند. در این سطح ظرفیتهای قدرت ملی، تقویت اقتدارگرایی و انسجام و اجماع نخبگان سعودی، ظهور ملی گرایی جدید سعودی و محوریت یافتن توسعه اقتدارگرایانه و ادراکات نوین رهبران سعودی در خصوص دگرگونی های جدید بین المللی و منطقه ای مهمترین عوامل در توسعه همکاریهای عربستان و چین در دوره ملک سلمان هستند.مناسبات عربستان سعودی و چین در طول سه دهه گذشته روندی مثبت و روبه رشد داشته است. اما تنها در دوره ملک سلمان این روابط وارد مرحله جدیدی تحت عنوان مشارکت جامع راهبردی شد که در همکاریهای فزاینده بین دو کشور در عرصه های تجاری- اقتصادی و سیاسی نمایان شد. به قدرت رسیدن نسل جدیدی از رهبران سعودی با محوریت محمدبن سلمان با درک متفاوت و جدیدی از روندها و شرایط نظام بین الملل بیشترین تاثیر را در این خصوص داشته است. به خصوص فهم واقع گرایانه از روند انتقال قدرت از غرب به شرق، نگرش عملگرایانه در روابط با کنشگران منطقه ای و جهانی و ارایه تعریف جدید از منافع ملی در این خصوص برجسته بوده است. نتیجه گیری: در شرایط جدید به رغم تداوم برخی عدم قطعیتها در خصوص جهت گیری کلان سیاست خارجی عربستان، تداوم همکاریهای نظامی- امنیتی این کشور با امریکا همچنان مشهود است. با این حال در اولویت قرار گرفتن توسعه اقتدارگرایانه از سوی رهبران سعودی پیشران مهمی است که به تداوم و توسعه روابط عربستان و چین در سال های آینده منجر خواهد شد.
جایگاه باخترگرایی در رفتار راهبردی چین؛ بررسی موردی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹ (پیاپی ۷۹)
167 - 200
حوزههای تخصصی:
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوع سازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوع سازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در بازار انرژی و تاثیرگذاری بر طیف وسیعی از دولت های اسلامی و عربی، نمونه خوبی برای استراتژی باخترگرایی چین است. در این راستا، پرسش اصلی این است که باخترگرایی چه جایگاهی در رفتار راهبردی چین دارد و جایگاه عربستان سعودی در این استراتژی کجاست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به وضعیت توزیع قدرت در نظام بین الملل و ایجاد فرصت های جدید در حوزه های نیاز به منابع انرژی، مقابله با گسترش نفوذ ایالات متحده و ابتکاراتی نظیر جاده ابریشم نوین، جایگاه استراتژی باخترگرایی در رفتار راهبردی چین تقویت شده و در این استراتژی، عربستان سعودی جایگاه کلیدی دارد. مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی و تبیینی انجام شده است.
عربستان سعودی و معمایِ ایران: سناریوی محتمل در افق 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۰ (پیاپی ۸۰)
259 - 300
حوزههای تخصصی:
عربستان سعودی به عنوان کشوری تأثیرگذار در معادلات نظم منطقه ای غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان اصلی ترین رقیب منطقه ای خود تعریف کرده است. هدف این پژوهش کاربردی، ترسیم و تدوین سناریوهای آینده سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال ایران بر پایه روش GBN است. جامعه آماری پژوهش شامل دو دسته اسنادی و نخبگی و جامعه نخبگی نیز به دو دسته افراد دانشگاهی و اجرایی تقسیم شدند. حجم جامعه نمونه بر پایه جدول مورگان محاسبه شده است. روش نمونه گیری نیز هدفمند و از نوع انباشتی و روش گردآوری اطلاعات به دو طریق کتابخانه ای و میدانی می باشد. ابزار گردآوری نیز مصاحبه، فیش برداری و پرسشنامه است. یافته پژوهش، شناسایی چهار سناریوی «A»، «B»، «C» و «D» می باشد. در ارزیابی کلی سناریوها می توان چنین نتیجه گرفت که سناریوی A بر پایه شواهد به نظر می رسد محتمل تر باشد. البته در صورتی که پیشران های آشوب ساز مانند نقش منفی امریکا و رژیم صهیونیستی غالب نشود.
جایگاه تررویسم تکفیری در راهبرد موازنه تهدید عربستان در قبال ج.ا.ایران ( 2022-2011)
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
33 - 58
حوزههای تخصصی:
پس از تحولات موسوم به بهار عربی ادراکات سعودی ها نسبت به افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای ایران به عنوان تهدید اصلی تغییر کرد. بر همین مبنا سعودی ها سیاست خارجی خود ازحالت محافظه کارانه حفظ وضع موجود به سیاست تهاجمی تغییر دادند و بدین ترتیب سیاست موازنه تهدید دردستگاه دیپلماسی عربستان به رویکردی غالب تبدیل گردید.در همین ارتباط، با توجه به نفوذ جریان تندرو وهابیت در ساختار سیاسی عربستان، بهره برداری از ظرفیت گروه های تروریستی و تکفیری که مستقیم و غیر مستقیم از بدنه این جریان رشدکردند؛ به عنوان یکی از مهم ترین ابزار موازنه ساز برای کاهش نفوذ و قدرت منطقه ای ایران و تهدیدات آن در نظر گرفته شد. بنابراین هدف مقاله حاضر بررسی جایگاه تروریسم تکفیری در راهبرد موازنه تهدید عربستان سعودی علیه ایران طی سال های 2011 تا 2022 است. این پژوهش به روش تحلیلی- تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی نگارش شده است.یافته های پژوهش حاکی از آن است که عربستان سعودی جهت موازنه سازی در برابر تهدیدات و نفوذ ج.ا.ایران در منطقه خاورمیانه به ویژه در مناطقی نظیر سوریه، عراق و یمن از گروه های تروریستی تکفیری حمایت های گوناگونی بعمل آورده است.
بررسی تطبیقی سیاست حقوق بشری ایران و عربستان با تأکید بر نظریه سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
205 - 222
حوزههای تخصصی:
حوزه مطالعاتی حقوق بشر بر مجموعه ای از مفاهیم مبتنی است که تحولات مفهومی و نظری گوناگونی را تجربه کرده است. دراین پژوهش تلاش بر آن است که ضمن بررسی حقوق بشر از نگاه سازه انگاری ، به نوع نگاه و وضعیت دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی نسبت به مباحث حقوق بشری پرداخته شود و این پرسش اصلی را مطرح می سازد که سیاست حقوق بشری با توجه به تئوری سازه انگاری چه تفاوت هایی در حاکمیت ایران و عربستان ایجاد می کند؟ در پاسخ به سؤال مذکور پژوهشگر با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بیان نقاط اشتراک و افتراق بین دو کشور ایران و عربستان سعودی پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نوع اقدامات دو کشور در قبال مسائل حقوق بشری نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران دیدگاهی بسیار منعطف تر نسبت به عربستان سعودی در قبال مسائل حقوق بشری داشته و این به دلیل نوع حکومت و نوع جامعه مدنی در این کشورها است.
الگوهای رفتاری حاکم بر روابط ایران و عربستان از دیدگاه نظریه سازه انگاری (1392-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
221 - 243
حوزههای تخصصی:
ایران و عربستان به دلیل داشتن ظرفیت های ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، تأثیر زیادی هم بر کشور های غرب آسیا و هم بر کشورهای جهان اسلام دارند. قبل از انقلاب اسلامی، روابط دو کشور دوستانه و حداکثر رقابتی بود؛ اما بعد از انقلاب روابط دوستانه بین دو کشور در اغلب دوره ها به روابط رقابتی و حتی خصمانه تبدیل شده است. هدف این پژوهش، بررسی روابط پرفرازونشیب و پیچیده جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بین سال های 1384 تا 1392 برمبنای نظریه سازه انگاری و تکیه بر مفاهیم اجتماعی سیاست بین الملل، به ویژه نظریه الکساندر ونت درباره الگوهای رفتاری میان کشورهاست. از این رو، پرسش پژوهش حاضر عبارت است از: «چگونه می توان روابط پیچیده جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را بین سال های 1384 تا 1392 برمبنای سه فرهنگ کانتی، لاکی و هابزی یا سه الگوی رفتاریِ دوستی، رقابت و دشمنی بررسی کرد؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که در بازه زمانی مورد بحث، الگوی غالب بر روابط دو کشور الگوی رقابتی بوده که عمدتاً در حوزه های مناطق نفوذ دو کشور در غرب آسیا، ملاحظات امنیتی و کسب رهبری مسلمانان بروز یافته است. در سطح پایین تر، الگوی دشمنی بر روابط دو کشور حاکم بوده و پیرامون مسائلی نظیر برنامه هسته ای ایران و مناقشه اعراب و اسرائیل تبلور یافته است. سرانجام، بخش محدودی از روابط ایران و عربستان، مبتنی بر الگوی دوستی بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی-اسنادی است و داده های مناسب نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است.
رویکرد عربستان سعودی در قبال تحولات مردمی یمن
حوزههای تخصصی:
یمن یکی از حاصلخیزترین مناطق شبه جزیره عربستان به شمار می رود و به علت دارا بودن موقعیت خاص جغرافیایی و بنادر و جزایر مهم در طول تاریخ مطمع نظر بازیگران منطقه ای و بین المللی بوده و صفحات تاریخ این کشور را حوادث گوناگون پر کرده است. دیپلماسی و سیاست خارجی دولت عربستان سعودی به شدت متأثر از ایدئولوژی وهابیت و نفت است و لذا به شدت نگران افزایش نفوذ ایران در منطقه است. بر همین اساس، عربستان سعودی سعی کرده و خواهد کرد تا به هر طریق ممکن، ایران را از معادلات جدید شکل گرفته در منطقه حذف کند و نقش آن را به حداقل کاهش دهد. یمن یکی از مهم-ترین این مناطق است. جایی که عربستان آن را به عنوان حیاط خلوت خود به حساب می آورد. عربستان سعودی، قدرت گیری انصارالله و گروه های شیعی در یمن را تهدید مستقیمی از سوی جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرده و به مقابله نظامی با آن پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که عربستان سعودی در قبال تحولات مردمی یمن چه رویکردی را دنبال می کند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که سعودی ها با اهدافی همچون محدودسازی ایران، سست کردن حلقه های محور مقاومت در منطقه و نیز جلوگیری از سرریز شدن تحولات یمن به مرزهای شرقی خود در راستای حفظ و ایجاد یمنی ضعیف و دور نگه داشتن شیعیان این کشور از منابع قدرت گام بر می دارند. روش شناسی این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و سعی شده است بر پایه نظریه رئالیسم تهاجمی به بررسی این موضوع پرداخته شود.
چالش ها و پیامدهای اقتصادی روابط نزدیک بین عربستان سعودی و اسرائیل بر امنیت ملی ج .ا. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
80 - 107
حوزههای تخصصی:
تقویت امنیت اقتصادی، گسترش تجارت و سرمایه گذاری و ارتقای توسعه اقتصادی از اهمیت و جایگاه بسیار بالایی در استراتژی امنیت ملی کشورها برخوردار است. در این میان رشد و توسعه در اقتصاد یک کشور به عنوان بخش جدایی ناپذیر از امنیت ملی همواره با کم و کیف روابط کشورهای رقیب آن کشور ارتباط مستقیم دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز همچون دیگر کشورها از این قاعده مستثنی نبوده و در طول حیات خود همواره متاثر از کم و کیف روابط رقبای خود و رویدادهای مهم در سطح منطقه و جهان بوده است. یکی از رویدادهای مهم در سال های اخیر که کم و کیف آن می تواند تاثیرات منفی بر امنیت ملی ایران داشته باشد، گرایش عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به ایجاد روابط نزدیک و عادی سازی روابط بین آنهاست. با توجه به اهمیت موضوع، مقاله حاضر بدنبال آن است تا با روشی توصیفی - تحلیلی و با نگاه موسع به مقوله امنیت، ضمن تشریح وضعیت حاضر، به این سؤال پاسخ دهد که چالش های اقتصادی نزدیکی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود؟ یافته محوری این پژوهش آن است که نزدیکی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با ایجاد یک هم افزایی منطقه ای و جهانی علیه ایران، زمینه های تشدید هر چه بیشتر فشارهای اقتصادی موجود را فراهم و از این طریق امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
نظام سیاسی عربستان و چالش حقوق بشر با تأکید بر حق تعیین سرنوشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
146 - 168
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کارکردهای نظام های سیاسی حمایت از حقوق بشر و تأمین آن ها می باشد اما ساختار برخی از نظام ها به گونه ای است که نمی تواند این امر مهم را محقق سازد، از جمله می توان به عربستان سعودی اشاره کرد که در چند دهه گذشته، همواره یکی از مهم ترین چالش های سیاسی این کشور در عرصه داخلی و بین المللی، مباحث حقوق بشری بوده است، لذا بررسی نسبت این نظام سیاسی با وضع حقوق بشر در این کشور ضروری به نظر می رسد. سؤال اصلی نوشته آن است که: نقش نظام و ساختار سیاسی عربستان سعودی در نقض حقوق بشر شهروندان آن کشور به ویژه حق تعیین سرنوشت چیست؟ با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی اسناد چندگانه حقوق بشر اسلامی و حقوق جهانی بشر و دیگر اسناد مرتبط، در فرضیه بر این امر تأکید شده است که جریان فکری وهابیت به عنوان نرم افزار اندیشه حاکم بر نظام سیاسی، نظام سلطنتی موروثی، ساختار ناعادلانه دادرسی و عدم وجود نهادهای مدنی در عربستان سعودی به نحوی است که شهروندان را از بنیادی ترین حقوق بشر یعنی حق تعیین سرنوشت و آزادی های سیاسی، محروم می سازد امری که موجب عدم دستیابی شهروندان به بسیاری از دیگر حقوق مانند حق رأی، حق انتخاب گری، حق انتخاب شدن و حق نقد و انتقاد می گردد.
آسیب شناسی رابطه مذهب و دولت در عربستان سعودی با تاکید بر چارچوب نظریه ژان گاتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۱
175 - 195
حوزههای تخصصی:
بیش از سیصد سال است که مذهب و دولت در عربستان سعودی با یکدیگر ادغام شده و حکومت می کنند. پس از تشکیل این کشور در سال 1932 نیز با تلاش برای شکل گیری دولت مدرن، وهابیت به عنوان مذهب همواره سعی در تسهیل امور برای دولت بوده است. دولت نیز، ترویج مذهب را از وظایف اصلی خود می دانست. هر دو در کنار یکدیگر سعی در ایجاد قدرت و مشروعیت بودند و توان خود را برای حکومت کردن بر مردم استفاده می کردند. اهمیت عربستان سعودی از این بابت است که دو شهر مکه و مدینه از مهمترین شهرهای جهان اسلام در آن واقع شده است. از این رو هر گونه تغییر در این کشور در جهان اسلام نیز تاثیر گذار است. اکنون با توجه به تغییراتی که در عربستان رخ می دهد، به نظر می رسد روابط دولت و مذهب در این کشور در حال تغییر است. این پژوهش با استفاده از نظریه سیرکولاسیون و آیکنوگرافی سعی دارد به بررسی این موضوع بپردازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیل و تاریخی به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که «رابطه مذهب و دولت در عربستان چگونه است». همچنین روش گردآوری منابع اسنادی کتابخانه ای است. در نهایت پژوهش مولفه های آیکنوگرافی را وهابیت، نظام عشیره ای و نفت می داند. همچنین مولفه های سیرکولاسیون به عنوان نیروهای گریزنده از مرکز را تغییرات، افول پلیس مذهبی (مطوع)، ترویج اسلام میانه رو و اقتدارگرایی بن سلمان می داند. لازم به توجه است که دولت، تغییر نقش زنان، تغییر نهاد دانشگاه و همچنین مجموعه جشنواره های موسم ریاض را به عنوان ابزاری برای تغییر رابطه دولت و مذهب استفاده می کند.
چالش های دیپلماسی ایران در مواجهه با عربستان سعودی با نگاه به سیاست های کلی نظام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
196 - 208
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، با نگاهی به دیپلماسی در سیاست گذاری و سیاست های عمومی و با اتخاذ رویکردی واقع گرایانه، به بررسی تهدیدها و کشمکش های روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی (در سال های 2011 2020 م)، با نگاه به سیاست های کلی نظام، پرداخته می شود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و به لحاظ روش نیز، در شمار پژوهش های توصیفی است. اطلاعات و داده ها به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. پرسش پژوهش عبارت است از: «حوزه های رقابت در دیپلماسی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از انقلاب اسلامی کدام اند؟» فرضیه تحقیق نیز به این شرح است: کشمکش های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی شامل حوزه سیاسی، مذهبی و ایدئولوژی می شود که هرکدام نیز به بخش های کوچک تری تقسیم می شود. تحولات منطقه سبب بروز بحران در روابط دو کشور شده است. به دلیل رقابت های دیپلماسی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، تحولات یادشده تنش و واگرایی را در روابط دو کشور ایجاد کرده است.
واکاوی سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال جنگ اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ روسیه و اوکراین از مهم ترین تحولات قرن جدید است که با واکنش های متفاوت دولت ها مواجه شده است. در این میان، عربستان سعودی به عنوان یکی از بازیگران استراتژیک منطقه خاورمیانه، رویکرد محافظه کارانه ای را باوجود شراکت راهبردی با ایالات متحده آمریکا پیگیری کرده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال اصلی است که سیاست خارجی عربستان در قبال جنگ اوکراین چه بوده و تحت تأثیر چه متغیرهایی شکل گرفته است؟ یافته های این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و در چهارچوب واقع گرایی نئوکلاسیک مورد ارزیابی قرار گرفته نشان می دهد که مجموعه ای از متغیرها مانند برداشت نخبگان حاکم در عربستان از ماهیت جنگ اوکراین در کنار عملکرد ایالات متحده در سال های اخیر در قبال تحولات منطقه غرب آسیا به ویژه در قبال جمهوری اسلامی ایران و پیگیری دکترین اِحاله مسئولیت و کاهش تعهدات آن در این منطقه، تغییرات ساختاری در نظام بین الملل و الزامات چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی باعث شده که این کشور سیاست «متوازن» (نه «خنثی») را در قبال جنگ اوکراین پیش بگیرد تا روابط خود را با دو طرف منازعه حفظ کند.
واکاوی اقدامات دولتمردان ایرانی برای بازسازی بقیع و تسهیل زیارت در آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۴)
121 - 145
حوزههای تخصصی:
8 شوال 1344ق مطابق با چهارشنبه 31 فروردین 1305 وهابیان به قبرستان بقیع حمله و بناهای ساخته شده بر قبور مطهر ائمه (ع) و صحابه و بزرگان اسلام را تخریب کردند. انتشار این خبر در ایران زمینه ساز اقداماتی از سوی دولتمردان ایرانی و علما در راستای محکومیت و بازسازی بقیع می شود. در دوره پهلوی، وزارت خارجه از یک سو و مجالس شورای ملی و سنا از سوی دیگر پیگیر بازسازی مشاهد مشرفه بقیع بوده اند که در نهایت با اقدامات وزارت خارجه ایران دولت سعودی موافقت می نماید سایبان و دیواری در مجاورت قبور ایجاد نماید. در دوره جمهوری اسلامی، کارگزاران ایرانی علاوه بر مطالبه بازسازی بقیع در تلاش بوده اند که اقداماتی جهت رفع محدودیت و سختگیری های عوامل سعودی و تسهیل زیارت ایرانیان صورت گیرد. در هر دو دوره تاریخی، محدودیت های شرع وهابی همواره مانعی در راستای بازسازی بقیع و بهبود شرایط زیارت بوده است که با مذاکره سعی بر تعدیل این محدودیت ها بوده است و در مقاطعی نتایج مثبتی نیز حاصل شده است. واکاوی مذاکرات و اقدامات دولتمردان ایرانی بیانگر این مطلب است که زمانی مذاکرات بازسازی بقیع نتیجه بخش خواهد بود که طرفین همزمان از دو جنبه مختلف مذهبی و سیاسی به توافق برسند.
سیاست خارجی ایران در قبال بحران یمن و پیامدهای آن بر امنیت عربستان سعودی (2011-2024)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
125 - 150
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری تحولات سیاسی در یمن، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بر اساس منافع و علایق خود، جهت گیری های مختلفی را در رابطه با این کشور که اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه دارد، اتخاذ نموده اند. در این میان، تلاش پیگیر برخی دولت ها برای تغییر وضع موجود و برخی دیگر در جهت حفظ وضع موجود در این کشور در راستای افزایش قدرت خود، از جلوه های بارز تحولات سیاسی در یمن محسوب می شود که بر پیچیدگی اوضاع این کشور افزوده است. این پژوهش می کوشد با توجه به جایگاه استراتژیک یمن و اهمیت آن برای دو رقیب منطقه ای و شکل گیری رقابت درون منطقه ای و بین المللی به این سؤال پاسخ دهد که نقش ایران در بحران یمن چه تاثیری بر امینت عربستان می گذارد؟ یافته های پژوهش مبنی بر این است که سیاست خارجی ایران در قبال بحران یمن به عنوان قدرت منطقه ای در مقابل نظام وابسته ی سابق و پشتیبان حرکت مردمی برای رهایی از سلطه و وابستگی های خارجی در این کشور قرار دارد. همچنین سقوط نظام وابسته ی عربستان در یمن و نقش و جایگاه شیعیان و انقلابیون خواهان دموکراسی، می تواند نقش تعیین کننده ای در تضعیف جایگاه عربستان و تقویت جبهه ی مقاومت و همچنین تغییر موازنه قوا به ضرر این کشور و به نفع جمهوری اسلامی ایران که بدون شک قدرت اول منطقه ای در خاورمیانه است، ایفا نماید. هدف این پژوهش بررسی نقش ایران در بحران یمن و تاثیر آن بر امنیت عربستان است. روش پژوهش مورد استفاده روش توصیفی – تحلیلی با استفاده از داده های کتابخانه ای است.
راهبردهای تثبیت و پایدار سازی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
147 - 180
حوزههای تخصصی:
یمن کشوری است که در دهه های گذشته از یک سو همواره درگیر نزاع و کشمکش گروه های سیاسی-مذهبی و قبایل بوده و از سوی دیگر به دلیل موقعیت راهبردی، شاهد دخالت کشورهای خارجی به ویژه عربستان سعودی و آمریکا در امور داخلی خود بوده است. اشتراکات مذهبی انصارالله با ایران در کنار حمایت های رسانه ای، شائبه رقابت مذهبی بین ایران و عربستان را به عنوان دو قدرت تأثیرگذار منطقه ای تقویت نموده و از طرفی احتمال روی کار آمدن حکومت مورد حمایت تهران در حیات خلوت عربستان یعنی یمن، به شدت بر نگرانی عربستان در این زمینه افزوده است. این در حالی است که نقش آفرینی ایران در روند انقلاب یمن، همچون سایر حوزه های سیاست خارجی این کشور مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی با هدف بازگرداندن حقوق از دست رفته مردم یمن و رهایی از مداخله خارجی است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- تبیینی و بر اساس چهارچوب نظری گفتمان مقاومت به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که راهبردهای تثبیت و پایدارسازی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در جبهه مقاومت یمن کدام اند؟ جمهوری اسلامی ایران نظر به فرصت ها، تهدیدات، قوت ها و ضعف های نفوذ خود در یمن با بهره گیری از راهبردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی- امنیتی ضمن حمایت و پشتیبانی از گروه ها و جریان های سیاسی این کشور تلاش می کند تا موازنه قدرت منطقه ای را در جبهه مقاومت یمن به نفع خویش تغییر دهد.
تغییر سیاست خارجی عربستان سعودی و احیای روابط با ایران (1400 -1403)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
221 - 246
حوزههای تخصصی:
مناسبات عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در طول چند دهه گذشته از فراز و فرودهای فراوانی برخوردار بوده است. رقابت های ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی بین این دو کنشگر قدرتمند خاورمیانه، به تنش های گوناگون و نهایتاً جنگ های نیابتی منجر گردید. با این حال، در سال های اخیر شاهد نوعی دگردیسی در سیاست های عربستان در قبال ایران بوده ایم. بر همین مبنا، گفت وگوهای سازنده بین دو کشور در سال 2021 آغاز شد و در نهایت با وساطت چین به «توافق پکن» در سال 2023 منتهی شد؛ که به احیای روابط دیپلماتیک میان «ریاض» و «تهران» پس از 7 سال قطع رابطه انجامید. در همین چهارچوب، هدف پژوهش بررسی علل تغییر سیاست خارجی عربستان و تمایل این کشور به احیای روابط با ایران است؛ بنابراین، سؤال اصلی بدین گونه مفصل بندی شده است که عوامل مؤثر در تغییر سیاست خارجی عربستان سعودی که نهایتاً منجر به احیای روابط ریاض با تهران شده است کدام اند؟ فرضیه پژوهش بر این اساس طرح شده است که مجموعه ای از عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی نظیر پیشبرد برنامه توسعه اقتصادی در چهارچوب سند چشم انداز 2030، که مستلزم ایجاد ثبات و امنیت در منطقه می باشد، تغییر ادراکات نخبگان سعودی نسبت به تحولات خارجی، شکست در رقابت های ژئوپلیتیکی و جنگ های نیابتی با ایران و بی اعتمادی به سیاست های دولت های گوناگون آمریکا، در تغییر سیاست خارجی ریاض نقش مهمی ایفا نمودند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مجموعه این عوامل، الزامات و محدودیت هایی را برای عربستان سعودی ایجاد نمود و نهایتاً نخبگان سیاسی این کشور را به سوی تعدیل تنش ها و منازعات و احیای روابط با تهران سوق داد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و برای تحلیل موضوع پژوهش از نظریه رئالیسم نوکلاسیک استفاده شده است.