مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
عقلانیت ابزاری
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۰
69 - 103
حوزه های تخصصی:
در نظریه انتخاب عمومی برای مساله «تناقض رای دهی»، توضیح قانع کننده ای وجود ندارد: بسیاری از افراد، عقلانی رای می دهند در حالی که طبق پیش بینی باید از این کار اجتناب کنند. تناقض رای دهی هنگامی به وجود می آید که سعی می شود تصمیم رای دادن در یک چارچوب صرفا ابزاری توضیح داده شود. به عبارت دیگر، تناقض رای دهی به این دلیل وجود دارد که مفهوم نادرستی از عقلانیت توسط انتخاب عمومی به کار گرفته می شود. با استفاده از مفهوم دیگری از عقلانیت می توان دیدگاه عمیق تر و مناسب تری راجع به نحوه اتخاذ تصمیمات رای دهی توسط شهروندان ارائه کرد و تناقض رای دهی را حل کرد. این امر به ما امکان می دهد که تصمیمات رای دهی را عقلانی بدانیم (رای دهنده فکر می کند دلایل خوبی برای تصمیمات خود دارد) بدون اینکه این رفتار عقلانی را صرفا به داشتن انگیزش های ابزاری ربط بدهیم. در این پژوهش برمبنای استدلال های منطقی، راهبردهای پیشنهاد شده برای حل مساله تناقض رای دهی نقد می شوند. سپس با به کارگیری مفهوم عقلانیت نهادی که با رویکرد روش شناسی اقتصاد نهادی سازگار است، تبیین جدیدی درباره تصمیمات رای دهی افراد ارائه می شود. نتایج تحلیل های نظری نشان می دهد که عقلانیت نهادی می تواند به حل تناقض رای دهی کمک زیادی کند.
راهبردهای توسعه فرهنگی در ایران: مطالعه موردی دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه به عنوان یک ایده از دورانی به زبان فارسی راه یافت که فرهیختگان ایرانی به موضوع عقب ماندگی ایران پس از رابطه با جوامع اروپایی پی بردند و تعداد محدودی از نخبگان هیئت حاکمه، به فکر تغییر وضع موجود افتادند. هدف این افراد رسیدن به مرحله ای بود که دولت های پیشرفته غربی در آن قرار داشتند، بدین منظور در عصر قاجار با توجه به عقب ماندگی اقتصادی و عدم پیدایش گروه های نوساز نیرومند، نخبگان حاکم راه اصلاحات از بالا را در پیش گرفتند، موضوعی که بعدها در دوره پهلوی نیز ادامه یافت. مقاله حاضر پژوهشی است پیرامون راهبردهایی که درزمینه توسعه فرهنگی در دوره پهلوی اول از سوی هیئت حاکمه و نخبگان حاکم برای رسیدن به توسعه فرهنگی در پیش گرفته شد. رویﮑ ﺮد ﭘ ﮋوﻫشی کار، عبارت از توصیف نظری و روش تحقیق انتخاب شده، ناظر بر روش ﺑﺮرﺳﯽ تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. در این پژوهش از نظریه عقلانیت وبر به عنوان چارچوب نظری بهره برده ایم و حاصل بررسی، حکایت از این نکته دارد که راهبردهای توسعه فرهنگی در دوره رضاشاه ناظر بر توسعه عقلانیت ابزاری بوده و پیامدهای آن را در سه مورد می توان خلاصه کرد: 1) استبداد و اقتدارگرایی (2) ناسیونالیسم سرکوبگرا و 3) سکولاریسم ستیزه گر.
وانهادگی انسان معاصر در غربت غربی و تنهایی او در بلیه ای چون کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۶
153 - 180
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد با استفاده از ظرفیت معنایی مفهوم وانهادگی یا واگذاشتگی که برخی فیلسوفان اگزیستانس به کار برده اند و با اتخاذ رویکردی تبار شناختی به بررسی روند تحول و تکوّن نظام معرفتی و علمی، نظام ارزشی و اخلاقی و موقف معنایی- وجودی انسان معاصر و در امتداد آن فرهنگ و تمدن معاصر غرب بپردازد. این بررسی درنهایت در خدمت تحلیل آسیب شناختی و تشریح وضعیت معنایی- وجودی انسان معاصر در مواجهه با رخداد همه گیری جهانی ویروس کرونا به کار آمده است. بر اساس تحلیل تبار شناختی مورد دلالت این مقاله، وانهادگی به مثابه تقرّر خودبنیاد انسان در عصر جدید و دوره معاصر بر پایه عقلانیت ابزاری و وضعیتی که او خود آن را برگزیده و تعیّن معرفتی، ارزشی، معنایی و فرهنگی بخشیده، باعث شده است نظام معرفتی و علمی، نظام ارزشی و اخلاقی و وضعیت معنایی- وجودی انسان معاصر و در نهایت صورت بندی های فرهنگی و تمدنی دوره معاصر، از بنیادهای دینی، ایمانی و عقلانی اعم از عقلانیت قیاسی، استعلایی و تاریخی به سوی بنیادهای متأثر از عقلانیت ابزاری و عاطفه گرایی سوق یابند. عقلانیت ابزاری بر اساس رهیافتی فایده گرایانه و با تکیه بر توافق جمعی، نظر و عمل انسان معاصر را به سوی اهداف عینی، مادی و کالایی جهت داده است. صورت بندی بنیادین فرهنگی و تمدنی دوران معاصر یعنی نظام لیبرال سرمایه داری نیز در همین راستا بوده و به گستره و عمق وانهادگی افزوده است. این روند باعث شده است انسان معاصر در نسبت با بلایای جهانی ای چونان کرونا بیش از پیش در معرض نیست انگاری، خشونت و تنهایی باشد.
رابطه انسان و طبیعت در اندیشه و شعر معاصر مطالعه تطبیقی- جامعه شناختی شعر سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
95 - 121
حوزه های تخصصی:
این مقاله به رابطه انسان و طبیعت در اندیشه و شعر سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث می پردازد. دو دفتر «صدای پای آب» و «حجم سبز» از سپهری و سه دفتر «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» از اخوان ثالث انتخاب گردیده است. در این مقاله از برخی نظریه پردازان مکتب رمانتیسم، به خصوص ژان ژاک روسو استفاده شده است. رویکرد این پژوهش بین رشته ای و روش آن تحلیل محتوای کیفی از نوع مضمونی، که نخست به شیوه قیاس به ردیابی مفاهیم ملاحظات نظری پرداخته که از مهم ترین آن ها می توان به نظم مندی طبیعت اشاره کرد که در اشعار سپهری حضور پررنگی دارد. دوم به شیوه استقرا، مفاهیم و مقولاتی را که در پیوند با رابطه انسان و طبیعت بوده و در ملاحظات نظری نیامده، استخراج شده است. با تکیه بر این دو منطق پژوهشی و کاربست روش تحلیل محتوای مضمونی دو سازه مفهومی «طبیعت گرایی» و «دگردیسی رابطه انسان و طبیعت» به دست آمد که بین اشعار سپهری و اخوان ثالث مشترک است، اما هر کدام تلقی خاص خود را نسبت به این مفاهیم دارند. وجه ممیزه اشعار سپهری در این مورد توجه به تمامی عناصر طبیعی و ارجح ندانستن یکی بر دیگری یا به عبارت روشن تر، اهمیت به «کلیت طبیعت» و در اشعار اخوان ثالث، «هم سرنوشتی انسان و طبیعت» است. گذشته از این، نوع مواجهه سپهری و اخوان ثالث با طبیعت، در تضاد با زمانه آن ها و در تقابل با گفتمان حاکم و اندیشه پیشرفت مسلط بر آن قراردارد.
کاربست تفکر سازمانى در تصویرپردازى از مختصات سازمان ایثارگر مبتنى بر رویکرد اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال هشتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
7 - 32
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تاکید بر عقلانیت ابزاری و مغفول ماندن عقلانیت جوهری در سازمان ها، موجب شده است که در عصر کنونی، بقاء به مهمترین دغدغه و هدف سازمان ها تبدیل گردد و آن ها را به سیستم های اجتماعی منفعلی مبدّل سازد که خود را با محیط تطبیق می دهند تا باقی بمانند. در این نوشتار، با امعان نظر به این آگزیوم مشکل آفرین (میل بقاء ماده)، تلاش شده است با گذر از روش صرفا تجربی و استقرایی و با رجوع به منابع دیگر شناخت، نظیر وحی و بهره گیری از عقلانیت جوهری، به تبیین مفهوم ایثار پرداخته و تصویری بصیرت بخش از سازمان های مبتنی بر آن ترسیم گردد. روش: این پژوهش از حیث جهت گیری، بنیادی، و بر مبنای اهداف، اکتشافی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل محتواست. در نهایت، جهت آزمون نتایج، ویژگی های ضروری مستخرج برای اتصاف به صفت ایثارگری، به خبرگان ارائه شد و در چارچوب روش دلفی فازی، از آن ها کسب نظر گردید. یافته : آن چیزی که وجه تمایز سازمان های ایثارگر از سازمان های دیگر است، نوع هستی شناسی و جهان بینی حاکم بر آن هاست. سازمان ها بسیاری از صفات و ویژگی های خود را وام دار صفات و ویژگی های انسانی هستند؛ در این میان، انگاره سازمان ایثارگر، با بهره گیری از مبانی اعتقادی متفاوت از سازمان های روزمره کنونی، می تواند در جامعه نقش برجسته ای ایفا کرده و جامعه انسانی را در دستیابی به اهداف اصیل خود یاری رساند. نتیجه گیری: با امعان نظر به ویژگی های تصویرشده ی سازمان های ایثارگر و پیامدهای مطلوب مادی و معنوی آن؛ به نظر می آید که می توان این انگاره را به عنوان سازمان های مطلوب در فرهنگ های توحیدی پذیرفت و با توجه به پست مدرنیسم حاکم بر فضای علمی، آن را به عنوان نظریه ای فرازمانی و فرامکانی ترویج کرد چرا که این تحقیق با اعتقاد بر این گزاره صورت گرفته است که بیان و ترویج انگاره سازمان ایثارگر، به توسعه معنویت و اخلاق در فضای بین سازمانی جامعه کمک می کند.
نسبت عقلانیت اسلامی با سرمایه اجتماعی در مقایسه با عقلانیت ابزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد اسلامی سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۲
37 - 63
حوزه های تخصصی:
عقلانیت از مهم ترین صفات کنش فردی و اجتماعی انسان می باشد. لحاظ سطوح شناختی، ارزشی و عملی عقلانیت و تبیین اتکای آن بر مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی، تفاوت عقلانیت اسلامی و ابزاری را آشکار می سازد. از سوی دیگر عقلانیت ازآنجاکه ساما ن دهنده رفتار و تعامل اجتماعی انسان هاست، نقش مهمی در تعیین چیستی، تحقق و کارایی سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل مهم تحقق رشد و توسعه دارد. بررسی نسبت عقلانیت اسلامی در تعیین ماهیت، زمینه تحقق و نیز کارایی سرمایه اجتماعی در مقایسه با عقلانیت اقتصاد متعارف (عقلانیت ابزاری) حائز اهمیت بوده و در جهت برنامه ریزی و سیاست گذاری های نیل به رشد و توسعه کشور می بایست مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش با رویکرد میان رشته ای فلسفی - اقتصادی سعی شده ضمن تبیین چیستی عقلانیت اسلامی با تکیه بر مبانی آن و احصای مؤلفه ها و ابعاد سرمایه اجتماعی، نسبت عقلانیت اسلامی با سرمایه اجتماعی و مزایای آن در مقایسه با عقلانیت ابزاری بررسی گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد ماهیت سرمایه اجتماعی مبتنی بر عقلانیت اسلامی فراتر از صرف ارتباطات عینی و تاریخی مبتنی بر نیازهای اجتماعی بوده و ابتنای کنش فردی و جمعی بر عقلانیت اسلامی بر اساس اصول راهبردی و انسان اقتصادی برآمده از آن می تواند از نظر منطقی سطح اعتماد و مشارکت را ارتقا داده، با پیشگیری از جنبه های منفی سرمایه اجتماعی، زمینه تحقق و کارایی بیشتر آن را فراهم آورد.
پیکربندی مفهوم ایدئولوژی زدگی با تأکید بر اندیشه سیاسی علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
840 - 856
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی در ایران قبل از انقلاب اسلامی دارای یک بعد موثر سیاسی- اجتماعی بود. این ویژگی بواسطه خصلت توده وار آن در این بحث وارد می شود. مفهوم ایدئولوژی زدگی یک چارچوب مفهومی است که اندیشه سیاسی را از حالت متدلوژی وار آن جدا کرده و التقاطی از اندیشه هاست که ماهیت آن تناقض در نظر و عمل می باشد. باوجود ضرورت داشتن نوعی ایدئولوژی در اندیشه سیاسی به زعم نویسنده سوال این است که چه نوع عقلانیتی در مفهوم ایدئولوژی زدگی است که آن را از مختصات متعارف در رابطه با اندیشه سیاسی جدا می کند؟ فرض براین است که عقلانیت موجود در این نوع اندیشه سیاسی انتقادی نبوده و دارای مختصات ابزاری عقلانیت است. به این معنا که بواسطه وجود عناصر مطلق و ثابت در آن، در برخورد با ضرورت های اجتماعی که دارای شاخص های نسبی اند نوعی تناقض پیش آمده و چون ماهیت آن قدرت محور است، دیسیپلین آن هم حاکم محور و نه اجتماع محور می شود و عنصر «هدایت شده» و مهندسی شده از بالا چیستی آن را تشکیل می دهد. نتیجه منطقی آن گرایش بسوی نوعی تشکل های تعاونی فردمحور و دگماتیک است. بر این مبنا هدف یا موضوعیت بحث آسیب شناسی برخورد با اندیشه سیاسی با تکیه بر عنصر سیالیت و انتخاب منطقی و نه منظم است.
تحلیل و نقد عقلانیت ابزاری در سیاستگذاری عمومی با تأکید بر عقلانیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
71-90
حوزه های تخصصی:
سیاستگذاری عمومی معطوف به فرایندی است که در صدد شناخت مسایل و مشکلات، ارائه راه حل های سیاستی، تصمیم گیری، اجرا و ارزیابی است. اگر عقلانیت ابزاری، بهینه سازی ابزارها جهت دستیابی به هدف نهایی باشد، مطالعه سیاستگذاری رهنمون می سازد که جامعه هنوز فاصله زیادی تا پیمودن و تدوین سازوکار ساختاری ضروری برای رسیدن به این هدف مطلوب دارد. عقلانیت اسلامی مبتنی بر حاکمیت ارزش های دینی بر مدیریت و سیاستگذاری در بخش عمومی است و با توجه به اینکه در اسلام هدف، تکامل انسان ها در جهت قرب الهی می باشد، حکمرانی اسلامی نمی تواند بدون توجه به این غایت، روش ها و شیوه های فرایند سیاستگذاری اداره امور عمومی را تبیین و تدوین کند. پژوهش حاضر با هدف توسعه ای و مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی به تبیین، ارزیابی و نقد عقلانیت ابزاری در سیاستگذاری با تأکید بر عقلانیت اسلامی و دینی می پردازد و به این نتیجه می رسد که عقلانیت اسلامی فراتر و کامل تر از الگوهای عقلانیت ابزاری، به عقلانیت دینی، معرفتی و اخلاقی در فرایند سیاستگذاری در بخش عمومی نیز توجه می کند.
استدلال گرایی نا واقع گرایانه؛ نقد مبانی معرفت شناختی نظریه عقلانیت و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۵۰
135 - 150
حوزه های تخصصی:
نظریه معنویت و عقلانیت، تنها راه کاهش آلام انسان و رهایی بشر را در پیوند میان عقلانیت و معنویت می داند. در نگاه نظریه پرداز دین سنتی با عقلانیت جدید (مدرن) تأیید نمی شود؛ از این رو در جهان معاصر نمی تواند نقش تاریخی خود را برای کاهش رنج های بشری ایفا کند و باید معنویت را جایگزین آن کرد. نظریه با صرف نظر از اضطراب در مفهوم و کاربرد عقلانیت جدید، در نهایت بر مبنای ترکیبی از «عقلانیت ناواقع گرا» برای اثبات «عقل گریز» و «راز» بودن باورهای معنوی و «عقلانیت ابزاری» برای اثبات بهداشت و مطلوبیت روانی آن باورها طرح ریزی می شود. عقلانیت ابزاری و عقلانیت ناواقع گرا هر دو با اشکالات متعددی از سوی منتقدان مواجه شده است، اما اشکالات مهم تر در نتایجی است که بر مبنای عقلانیت ناواقع گرا متوجه مهم ترین عناصر این نظریه می شود. مهم ترین عنصر این نظریه از نگاه نظریه پرداز، هدف آن است. هدف طرح این نظریه کاهش آلام بشر است؛ در حالی که این هدف با عقلانیت ناواقع گرا حاصل نمی شود. هم چنین مبنای ناواقع گرایی در باورمندی به معنویت، موجب ورود خرافات به باورهای معنوی می شود.
مواجهه ی گفتمان هنری و اقتصادی در هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
57 - 64
حوزه های تخصصی:
گفتمان اقتصادی و هنری با مؤلفه های مشابهی سر و کار دارند، اما اولویت آنها در هر یک متفاوت است. نگاه هنرمند و اقتصاددان به یک چیز متفاوت است، مثل تفاوت نگاه دوشان و یک صنعتکار به چرخ. این تفاوت، اقتصاد هنر را استثنایی می کند، به ویژه در هنرهای تجسمی، که با وجود قیمت بالا، یک اثر هنری به کالای اقتصادی تبدیل نمی شود. هدف این پژوهش، بیان تفاوت ها و شباهت-های سیستم هنر و اقتصاد و پرسش درباره قدرت و نفوذ هر یک بر دیگری است. این یکی از راه های آگاهی یابی از اقتصاد هنر است که با آن زمینه ای فراهم می شود تا ارزش هنری بتواند سهم بیشتری در اقتصاد داشته باشد. در این پژوهش از راه توصیف و تحلیل داده ها و با روش اسنادی تلاش می شود مواجهه ی دو گفتمان در هنرهای تجسمی بررسی شود. تاریخ هنرهای تجسمی با وجود تمایز تجربه زیباشناختی از تجربه خرید یک محصول هنری نشان می-دهد کشف ظرفیت های پنهان کار یک نابغه با گسترش تجربه زیباشناختی، مانند کشف الگوهای فراکتالی آثار پالاک، می-تواند ارزش اقتصادی آن را بالاتر ببرد. این موارد برآمده از قدرت نبوغ در هنرهای تجسمی نشان می دهد بیش از آن چه تصور می شود گفتمان این دو سیستم از هم دور و به هم نزدیک است.
ژانوس مدرنیته و بازنمایی آن در رفتارشناسی سیاسی داعش
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
39 - 62
حوزه های تخصصی:
مدرنیته به عنوان یکی از پدیده های بنیادین و تاثیرگذار در دنیای معاصر و به ویژه در فضای سیاست، اساسا دارای پیامدهایی متفاوت و دوگانه است، که می توان از با عنوان چهره "ژانوسی" مدرنیته یادکرد. مدرنیته از یک سو دارای وجهی توسعه بخش و از سویی دیگر دارای وجهی تاریک و گونه ای از توتالیتاریانسم می باشد. بدین ترتیب محوریت مقاله حاضر اساسا بررسی این چهره ژانوسی مدرنیته و بازنمایی آن در رفتارشناسی یکی از جریانات رادیکال اسلامی در منطقه خاورمیانه یعنی داعش است. بنابراین سوال اصلی مقاله آن است که چهره ژانوسی مدرنیته چه تاثیرات و پیامدهایی بر رفتارهای سیاسی داعش داشته است؟ و آیا اساسا می توان پارادوکس یا چالش میان سنت و مدرنیسم در رفتارشناسی سیاسی داعش را بازتابی از چهره ژانوسی مدرنیته دانست؟ چارچوب نظری مقاله، مبتنی بر نظریه های مدرنیستی و رهیافت های انتقادی آن است. برای نگارش مقاله و گردآوری داده ها از منایع کتابخانه ای و روش توصیفی -تحلیلی استفاده شده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که رفتارهای پارادوکسییکال داعش، محصول دوگانگی یا چهره ژانوسی مدرنیته بوده و تعامل مدرنیته با داعش، کشاکشی از سنت و تجدد را در عملکرد آن ایجاد کرده است.
بررسی سلوک عقلی و شهودی سهروردی بر اساس عقلانیت ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
207 - 224
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سلوک عقلی و شهودی سهروردی بررسی و نظریه های فلسفی هابرماس به ویژه با محوریت نظام ارزش ها و اخلاقیات، عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی با اندیشه های وی ارزیابی شده است. هدف از این پژوهش این بوده است که نشان دهد سهروردی حتی در سلوک شهودی خویش از سلوک عقلی غافل نمانده است و عقلانیت فلسفی را برای رسیدن به حقیقت سعادت انسانی و نائل شدن به علم حضوری (شهود اشراق) لازم و عقل و شهود را مکمل یکدیگر می داند. بر این اساس سهروردی به نوعی «مکتب تلفیق» را که آمیزه ای از عقل، نقل و شهود است بنیاد نهاده است. میان نظریات و اندیشه های سهروردی و هابرماس در حوزه نظام ارزش ها و عقلانیت ابزاری و کنش ارتباطی مشابهت ها و تفاوت هایی وجود دارد که در این مقاله به بررسی و تحلیل آن ها پرداخته شده است. هابرماس و سهروردی هر دو برآنند که با گسترش حیطه ادراکات عقل می توان به حقایقی که به ظاهر فوق عقلانی می نمایند رسید. سهروردی بر این باور است که مکاشفه های عرفا را هم باعقل می توان درک کرد. هابرماس نیز بر این باور است که به حقایق ارزشی با عقلانیت می توان رسید اما از راه کنش ارتباطی و تفاهم. در نظر شیخ اشراق، عقل مکمل شهود است و شهود مکمل عقل؛ ولی از دیدگاه هابرماس عقل درصدد اثبات ادعا است. عقلانیتی که سهروردی برای توسعه آن کوشیده است عقلانیت فلسفی برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی بود آن هم با رشد و توسعه علم حضوری.
نظریه فرهنگ و عقلانیت در اندیشه هربرت مارکوزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عقلانیت ابزاری و تکنولوژیکی، امروزه به عنوان یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات جامعه مدرن معرفی شده است به گونه ای که فرهنگ صنعتی شده به شدت تحت تأثیر این عقلانیت قرار گرفته است. یکی از مهم ترین منتقدان چنین فرهنگی هربرت مارکوزه است. مارکوزه تلاش دارد ضمن مفصل بندی مفاهیمی مانند عقلانیت ابزاری و تکنولوژیکی و پیوند فرآیندهای صنعتی شدن سرمایه داری متأخر، نشان دهد که چگونه این عقلانیت با استفاده از مازاد سرکوبی که برای شکل گیری تمدن ضروری است، اصل واقعیت را بر جهان حاکم کرده و با شکل دهی به نیازهای کاذب در قالب صنعت فرهنگ، به انقیاد گروه های مختلف اجتماعی بپردازد. به باور مارکوزه، صرف تأکید بر عقلانیت تکنولوژیکی و تبعات آن در جامعه معاصر نمی تواند منجر به رهایی انسان و به تعبیر وی لوگوس زندگی باشد و نیازمند نوعی پراکسیس اجتماعی برای مقابله با آن هستیم. همچنین وی با تأسی از فروید، تلاش دارد تا با فراتررفتن از مفهوم نیاز و تبیین میل در مفصل بندی جامعه معاصر، مسیر مارکس برای مقابله با فرهنگ جامعه معاصر را گسترش دهد. در این جستار کوشش شده تا ضمن توصیف و تبیین مفهوم عقلانیت ابزاری و تکنولوژیکی و تأثیرات آن بر فرهنگ معاصر، به بررسی ریشه های تاریخی و فکری چنین عقلانیتی پرداخته و نشان داده شده که مارکوزه راه برون رفت از این وضعیت را چه چیزی می داند. از همین رو، تلاش شده تا ضمن معرفی اندیشه های وی، مهم ترین نظریه پردازانی که بر اندیشه مارکوزه تأثیر گذاشته اند، ازجمله هایدگر، مارکس، فروید و هوسرل، به نقد صنعت فرهنگی پرداخته شد که تمام عرصه های زندگی روزمره ما را تحت سلطه خود درآورده است.
مقایسه مفهوم عقلانیت در آراء علامه طباطبایی و ماکس وبر
حوزه های تخصصی:
عقلانیت بیش از هر چیز وصفی است از عقلانی بودن؛ چه در رفتار معقول کنش گران و چه در منطق معقول عالمان، رفتار معقول و منطق معقول بر دوش انسانی سوار است که هم آغازی دارد و هم انجامی.این پژوهش می کوشد تا که مفهوم عقلانیت نزد "علامه طباطبایی" چیست و از چه ظرفیت هایی برای ورود به عرصه علوم اجتماعی برخورداراست؟ سپس به بازشناسی این مفهوم در نزد یکی از متفکرین این عرصه یعنی"ماکس وبر" خواهد پرداخت. وبر عامل اصلی ساخت تمدن متجدد را کنش عقلانی معطوف به هدف می داند و از عقلانیت تعریفی را ارائه می دهد که محصور در زندگی دنیایی است و به عقیده ی وی شرط تمدن متجدد و اساسا متجدد شدن، وجود چنین عقلانیتی است؛ این در حالی است که علامه طباطبایی فیلسوف معاصر جهان اسلام نه تنها این معنی از عقلانیت را نمی پذیرند، بلکه براساس نظریه اعتباریات خود مفهومی از عقلانیت را تعریف می کنند که نه تنها این جهانی و محصور در دنیا نیست بلکه نامین کننده ی سعادت دنیوی و اخروی انسان هاست و می تواند به عنوان راهبردی برای ساخت تمدن اسلامی موردتوجه واقع شود.
امنیت سازی در عصر نئومرکانتیلیسم اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت سازی ضرورت راهبردی کشورها در تمام دوران تاریخی است. در هر عصری، شکلی خاص از امنیت سازی مورد توجه بازیگران قرار می گیرد. لذا دوره پس از موج دوم انقلاب صنعتی را عصر نئومرکانتیلیسم می نامند. اما در سال های دهه 1960، در عصر موج سوم انقلاب صنعتی، شکل بندی های امنیت منطقه ای و بین المللی کشورها با تغییر و دگرگونی هایی بنیادین روبه رو شد. اصلی ترین نشانه چنین تغییراتی در «کنترل ساختاری» بازیگران و فرآیندهای سیاسی نمود یافته است. به عبارت دیگر، هرگونه تحول راهبردی مربوط به شرایطی است که در راستای امنیت سازی پیچیده قرار گیرد. کشورهای صنعتی غرب از اواخر قرن 19 چنین الگویی را آغاز کردند که هم چنان (2011) ادامه دارد. ضرورت های کنترل ساختاری در امنیت سازی ایجاب می کند مداخله قدرت های بزرگ در امور داخلی کشورها افزایش یابد. بنابراین، واحدهایی مانند جمهوری اسلامی ایران که در فضای مقابله با تهدیدهای بین المللی جهان غرب قرار گرفته اند، نیازمند شناخت الگوهای قدرت یابی و قدرت سازی بازیگران اصلی سیاست بین الملل اند، چون فقط با این روش می توان نیازهای امنیت سازی ایران و کشورهای انقلابی را تامین کرد. سوال اصلی این مقاله معطوف این است که با تغییر ساختار اقتصاد جهانی از مرکانتیلیسم به نئومرکانتیلیسم، چه دگرگونی در ماهیت امنیت حاصل خواهد شد؟ در پاسخ به سوال یادشده، این موضوع مطرح می شود که امنیت در ساختار نئومرکانتیلیسم ماهیت غیرمستقیم، غیرابزاری و نرم افزاری پیدا کرده است. در تبیین این مقاله از رهیافت نئولیبرالی امنیت استفاده شده است. طبعاً رویکرد تحلیلی نظریه پردازانی مانند جوزف نای و مایکل هورتن از اهمیتی ویژه در این مقاله برخوردار است.
تحلیل آثار نظام سرمایه داری در تغییر ساختار خانواده و روابط جنسی آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده به عنوان هسته اصلی تشکیل دهنده یک جامعه سالم به تدریج در حال تغییر شکل است به نحوی که بسیاری از اندیشمندان نسبت به فروپاشی خانواده و نهایتاً جوامع هشدار داده اند. ساختار نظام سرمایه داری به عنوان ساختار مسلط بر جوامع مدرن به مرور زمان باعث تغییر در نهاد خانواده و ایجاد اشکال جدید روابط جنسی خارج از خانواده شده است. بخش عمده این تغییرات به واسطه حاکم شدن نظام عقلانی محاسبه گری است که نظام سرمایه داری برای توسعه هر چه سریعتر خود بر جوامع حاکم کرده است و اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی از آن با عنوان «عقلانیت ابزاری» یاد می کنند. با حاکم شدن عقلانیت ابزاری بر تمام ابعاد جامعه و در اولویت قرار گرفتن اقتصاد، خانواده به عنوان منبع اصلی احساسات که در تضاد با کار و فعالیت اقتصادی به تدریج کنار گذاشته می شود. تلاش نظام سرمایه داری برای تولید بیشتر و تربیت نیروی متخصص از یکسو باعث فاصله میان بلوغ اقتصادی و بلوغ جنسی شده و از سوی دیگر ایجاد شهرهای بزرگ، مهاجرت های گسترده، فرصت گمنامی و از بین رفتن نظارت های محلی، همگی باعث شکل-گیری آنومی جنسی و سوق دادن جوانان به روابط نامشروع و جایگزینی آن با نهاد خانواده شده است.